#شبانگاه
با کرامت امام رضا خانهدار شدیم
بعضی از افراد فکر میکنند کرامات و معجزات امام رضا فقط شفای بیمار است، در صورتی که این چنین نیست.
معجزه حتی میتواند گرهگشایی مشکل مادی یا معنوی باشد
اینجا داستان جوانی را در مورد عنایت حضرت رضا علیه السلام، از زبان خودش تعریف کرده که خواندن آن خالی از لطف نیست.
جوانی از مشهد بیان میکند: تازه عقد کرده بودیم، وضعیت مالی خوبی هم نداشتیم و شرایط مناسبی برایمان مهیا نبود.
فکر اینکه چطور باید عروسی و جشن بگیریم اذیتم میکرد. گاهی موقع ها از آرزوهایم برای همسرم میگفتم که میخواهم یک خانه ششصد و خوردهای متری داشته باشم و یک استخر هم داخلش باشد. با تمام امکانات و از این تصور با هم میخندیم.
یک روز با همسرم سوار اتوبوس شده بودیم. اتوبوس از خیابان امام رضا وارد شد و از زیرگذر حرم امام رضا رد شد. در حین اینکه از زیرگذر رد میشد، کنار همسرم نشسته بودم به امام رضا عرض کردم: یا علی ابن موسی الرضا، یک صلوات برایت میفرستم. شما یک خانه ۵۰۰، ۶۰۰ متری با تمام امکانات به من بده!
و یک صلوات فرستادم. همسرم خندید و به من گفت: عجب رویی داری، یک صلوات فرستادی، یک خانه با امکانات میخواهی؟ پول هم که نداری لااقل دلمان به این خوش باشد. من به همسرم گفتم من نمیدانم، به امام رضا سپردم. خودش میداند و کرمش
همینطور گذشت تا ماه بعد فرا رسید.
یکی از نزدیکانم، که فرد ثروتمندی بود، با من تماس گرفت و گفت: من و خانوادهام میخواهیم مدتی سفر آلمان برویم. تو هم جوانی و جایی را نداری و تازه عقد کردی. خانه ما در اختیار تو است. مقداری پول هم میدهم که مراقب خانهام باشی. ما هم خوشحال قبول کردیم و به آن خانه رفتیم و به همسرم گفتم: ببین خدا را، میبینی حداقل آرزوی این خانه به دلم نماند. میتوانیم یک ماه در این خانه زندگی کنیم.
یک ماه در خانه مراقب بودیم. دو ماه گذشت. خبری از صاحبخانه نشد.
هر چقدر هم زنگ زدیم پاسخ نمی داد. سه ماه دیگر گذشت، کلافه شده بودیم که چرا برنمیگردند.
بعد از ۴ ماه پیگیری کردیم و وکیل صاحب خانه را پیدا کردیم. با وکیل صحبت کردم و ایشان گفتند که پیگیری میکنند. پس از مدتی تماس گرفتند و گفتند: صاحبخانه گفته است دو ماه دیگر صبر کنید. بعد از دو ماه خود صاحب خانه با ما تماس گرفتند.
با هم صحبت کردیم و گفتند: من برای اقامت به آلمان رفتم و نذر کرده بودم که اگر کار خودم و خانوادم درست شد، این خانه و تمام امکاناتش را به یک آدم مومن و تازه ازدواج کرده بدهم و تو را انتخاب کرده بودم. اینکه مدتی جواب نمیدادم، میخواستم اطمینان پیدا کنم که کارم درست میشود یا خیر.
الان هم تماس گرفتم که بگویم کارم درست شده، فردا وکیلم میآید و خانه و تمام لوازم را به نام شما میزند.
در این لحظه یاد صلوات زیرگذر امام رضا افتادم و گریه کردم. گریه کردم به این خاطر بود که چقدر بیادبانه با امام رضا صحبت کردم، و یک صلوات را گدایانه از امام رضا طلب کردم و امام رضا چطور دست من را گرفت و زندگیم را سر و سامان داد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ