#شش_نصیحت_شیطان👿👺
🔥شيطان گفت: اي موسي كليم مي خواهي تو را شش پند بياموزم؟ حضرت موسي فرمود: خير. من احتياج ندارم از من دور شو. جبرئيل نازل شد و گفت: ای موسی صبر کن و گوش بده ، او الان نمیخواهد که تو را فریب دهد . موسی ایستاد و فرمود هر چه میخواهی بگو ،
🔥شيطان گفت: آن شش پند اين است:
🏵🔷🔺اول : در وقت دادن #صدقه به يادم باش و زود صدقه بده كه ممكن است زود پشيمانت كنم گرچه آن صدقه كم و كوچك باشد چون ممكن است همان صدقه كم تو را از هلاكت نجات دهد و از خطر حفظ نمايد.
🏵🔷🔺دوم : اي موسي با زن بيگانه و #نامحرم خلوت نكن چون در آن صورت من نفر سوم هستم و تو را فريفته و به فتنه مي اندازم و وادار به زنا مي كنم.
🏵🔷🔺سوم : اي موسي در حال #غضب به يادم باش زيرا در حال غضب تو را به امر خلاف وادار مي نمايم و آرزو مي كنم كه اولاد آدم غضب كند تا من مقصودم را عملي سازم.
🏵🔷🔺چهارم : چيزهايي كه خداوند ازآنها #نهي كرده نزديك نشو چون هر كس به آنها نزديك شود من او را به حرام و گناه مي اندازم.
🏵🔷🔺پنجم : در دل خود فكر #گناه وكار خلاف راه مده چون اگر من دلي را چرکین ديدم به طرف صاحبش دست دراز میکنم و او را اغوا میکنم ، تا آن کار خلاف را انجام دهد .
🏵🔷🔺ششم :تا خواست كه ششم را بگويد جبرئيل حضرت موسي(ع) را نهيب زد و فرمود: اي موسي حركت كن و گوش مده كه او مي خواهد در نصيحت ششم تو را بفريبد. لذا موسي حركت كرد و رفت.
🔥 شيطان فرياد زد و گفت: واي بر من پنج موعظه را كه اساس كارم در آنها بود شنيد و رفت مي ترسم كه آنها را به ديگران بگويد و آنان هدايت شوند. من مي خواستم پس از پنج کلمه حق ، او را به دام اندازم و او و ديگران را فريب دهم ولي از دستم رفت.
📚«داستان راستان»
قرآن کتاب زندگی 📚
@goranketabzedegi
📜 #ضــرب_المـثل_اشــتباه
❌می بخــور
منبر بسوزان مــردم آزاری نکن ❌
اين شـــعر از مبــنا #غـــلط است. ما می گوييم که مي نخور منبر نسوزان مردم آزاری نکن! ما در اســـلام نبايد چيزی را فـدای چيز ديگری بکنيم هر چــيزی بايد در جای خـــودش حفـظ بشـــود.
نماز و روزه جای خودش خوب است و مشروب خـــوردن هم جای خودش #حـرام است آزار رساندن هم حـرام است پس استدلال این شــعر درست نيــست.
مثلاين است که الاندر جامه بعضی ها می گويند که #قـــلبت پاک باشـد حـــجاب مهـــم نيست همه خواهر و برادر هستيم بله قلب پاک است ولی اين اعــضا کانال قلب است وقتی به #نامحـــرم نــــگاه می کنم وقتی بدحجاب هستم وقتی موسيقی گوش می دهم شــــعاع تمام اينــها به قلب می رود و اين قلب را مکـدر مي کند. ما نمی توانيــم بگوييم که قلبت پاک باشد و هر کاری می خواهــيم انجام بدهـــيم.
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
عضویت👇
@goranketabzedegi
#تلنگر
ﺑﻌﻀﯽﻫﺎ ﻣﻴﮕﻦ...
ﺑﺎﺑﺎ ﺩﻟﺖ ﭘﺎﮎ ﺑﺎشه، کافیه.
#نماز هم نخوندی نخون...
#روزه نگرفتی نگیر.
به #نامحرم نگاه کردی اشکال نداره و.........
فقط سعی کن دلت پاک باشه...
#ﺟﻮﺍﺏ_ﺍﺯ_ﻗﺮﺁﻥ :👇
✅ﺁﻧﮑﺲ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﻠﻖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ، ﺍﮔﺮ ﻓﻘﻂ ﺩﻝ ﭘﺎﮎ برایش ﮐﺎﻓﯽ ﺑﻮﺩ ﻓﻘﻂ ﻣﯿﮕﻔﺖ:
ﺁﻣﻨﻮﺍ
ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﮔﻔﺘﻪ :
[ ﺁﻣَُﻨﻮﺍ ﻭَ ﻋَﻤِﻠُﻮﺍ ﺍﻟﺼَّﺎﻟِﺤﺎﺕ ]
🔸ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻢ ﺩﻟﺖ ﭘﺎﮎ ﺑﺎﺷﺪ،
ﻫﻢ ﮐﺎﺭﺕ ﺩﺭﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ.
ﺍﮔﺮ ﺗﺨﻤﻪ ﮐﺪﻭ ﺭﺍ ﺑﺸﮑﻨﯽ
ﻭ ﻣﻐﺰﺵ ﺭﺍ ﺑﮑﺎﺭﯼ ﺳﺒﺰ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ.
ﭘﻮﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﮑﺎﺭﯼ ﺳﺒﺰ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ.
ﻣﻐﺰ ﻭ ﭘﻮﺳﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﺪ.
🌹ﻫﻢ ﺩﻝ ؛ ﻫﻢ ﻋﻤﻞ🌹
قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی 📚
عضویت👇
👇
@goranketabzedegi
🔴 عده ای از جـوانـان خدمت
علامه حسن زاده آملی رسیدند
از ایشان نصـیحـتی خواستند ؛
علامه فرمودند ؛
سعـی کنید با #نامحـرم
رابـطــه نداشـتـه باشـید
👈چه زن باشد چه مرد
گفتند مگر مرد هم
نامحــرم مےشـود؟
عـلامـه فرمــودند:
هـر کــس بـا خــدا
ارتـبــــــاط نــدارد،
نـامـحـــــرم اسـت.
📚
@goranketabzedegi
📜 #ضــرب_المـثل_اشــتباه
❌می بخــور
منبر بسوزان مــردم آزاری نکن ❌
اين شـــعر از مبــنا #غـــلط است. ما می گوييم که مي نخور منبر نسوزان مردم آزاری نکن! ما در اســـلام نبايد چيزی را فـدای چيز ديگری بکنيم هر چــيزی بايد در جای خـــودش حفـظ بشـــود.
نماز و روزه جای خودش خوب است و مشروب خـــوردن هم جای خودش #حـرام است آزار رساندن هم حـرام است پس استدلال این شــعر درست نيــست.
مثلاين است که الاندر جامه بعضی ها می گويند که #قـــلبت پاک باشـد حـــجاب مهـــم نيست همه خواهر و برادر هستيم بله قلب پاک است ولی اين اعــضا کانال قلب است وقتی به #نامحـــرم نــــگاه می کنم وقتی بدحجاب هستم وقتی موسيقی گوش می دهم شــــعاع تمام اينــها به قلب می رود و اين قلب را مکـدر مي کند. ما نمی توانيــم بگوييم که قلبت پاک باشد و هر کاری می خواهــيم انجام بدهـــيم.
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
عضویت👇
@goranketabzedegi
#شش_نصیحت_شیطان👿👺
🔥شيطان گفت: اي موسي كليم مي خواهي تو را شش پند بياموزم؟ حضرت موسي فرمود: خير. من احتياج ندارم از من دور شو. جبرئيل نازل شد و گفت: ای موسی صبر کن و گوش بده ، او الان نمیخواهد که تو را فریب دهد . موسی ایستاد و فرمود هر چه میخواهی بگو ،
🔥شيطان گفت: آن شش پند اين است:
🏵🔷🔺اول : در وقت دادن #صدقه به يادم باش و زود صدقه بده كه ممكن است زود پشيمانت كنم گرچه آن صدقه كم و كوچك باشد چون ممكن است همان صدقه كم تو را از هلاكت نجات دهد و از خطر حفظ نمايد.
🏵🔷🔺دوم : اي موسي با زن بيگانه و #نامحرم خلوت نكن چون در آن صورت من نفر سوم هستم و تو را فريفته و به فتنه مي اندازم و وادار به زنا مي كنم.
🏵🔷🔺سوم : اي موسي در حال #غضب به يادم باش زيرا در حال غضب تو را به امر خلاف وادار مي نمايم و آرزو مي كنم كه اولاد آدم غضب كند تا من مقصودم را عملي سازم.
🏵🔷🔺چهارم : چيزهايي كه خداوند ازآنها #نهي كرده نزديك نشو چون هر كس به آنها نزديك شود من او را به حرام و گناه مي اندازم.
🏵🔷🔺پنجم : در دل خود فكر #گناه وكار خلاف راه مده چون اگر من دلي را چرکین ديدم به طرف صاحبش دست دراز میکنم و او را اغوا میکنم ، تا آن کار خلاف را انجام دهد .
🏵🔷🔺ششم :تا خواست كه ششم را بگويد جبرئيل حضرت موسي(ع) را نهيب زد و فرمود: اي موسي حركت كن و گوش مده كه او مي خواهد در نصيحت ششم تو را بفريبد. لذا موسي حركت كرد و رفت.
🔥 شيطان فرياد زد و گفت: واي بر من پنج موعظه را كه اساس كارم در آنها بود شنيد و رفت مي ترسم كه آنها را به ديگران بگويد و آنان هدايت شوند. من مي خواستم پس از پنج کلمه حق ، او را به دام اندازم و او و ديگران را فريب دهم ولي از دستم رفت.
📚«داستان راستان»
قرآن کتاب زندگی 📚
@goranketabzedegi
📜 #ضــرب_المـثل_اشــتباه
❌می بخــور
منبر بسوزان مــردم آزاری نکن ❌
اين شـــعر از مبــنا #غـــلط است. ما می گوييم که مي نخور منبر نسوزان مردم آزاری نکن! ما در اســـلام نبايد چيزی را فـدای چيز ديگری بکنيم هر چــيزی بايد در جای خـــودش حفـظ بشـــود.
نماز و روزه جای خودش خوب است و مشروب خـــوردن هم جای خودش #حـرام است آزار رساندن هم حـرام است پس استدلال این شــعر درست نيــست.
مثلاين است که الاندر جامه بعضی ها می گويند که #قـــلبت پاک باشـد حـــجاب مهـــم نيست همه خواهر و برادر هستيم بله قلب پاک است ولی اين اعــضا کانال قلب است وقتی به #نامحـــرم نــــگاه می کنم وقتی بدحجاب هستم وقتی موسيقی گوش می دهم شــــعاع تمام اينــها به قلب می رود و اين قلب را مکـدر مي کند. ما نمی توانيــم بگوييم که قلبت پاک باشد و هر کاری می خواهــيم انجام بدهـــيم.
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
عضویت👇
@goranketabzedegi
#تلنگر💡
⚠️اگر دو تا #نامحرم در فضايي باشند که سومي نتواند وارد بشود ، بدانيد نفر سومي که وارد مي شود #شيطان است😥
💠 بر اساس اين معيار خيلي ها فکر ميکنند که در اتاقي برويم و در را ببنديم🚪
ولي متناسب با مسائل روز خيلي از تلفنها و پيامک ها ☎️ خيلي از چــــ📵ــــت ها ، اين ها همان خلوت با #نامحرم است ☝️
ملاکش جايي است که نفر سومي نتواند بيايد .
مي گويد : من پيام مي دهم و طرف را هم نديده ام!
آيا اين #پيامک هايي که مي دهيد حاضر هستيد کس ديگري آنرا ببيند❔ 😐
حاضر هستيد ديگري هم بخواند 🤔⁉️
اگر نه معلوم است که اين همان مصداق #خلوت کردن با نامحرم است . ..
🌀ابتدا از یه #چت ساده شروع میشه 📲⇦
بعد کم کم #ارتباط و علايق قلبي بوجود مي آيد👫 و بعد نديده #عاشق همديگر مي شوید😳
و همين جاست که👇
💥ولا تتبعوا خطوات الشيطان : گـــــام هاي #شيطان را دنيال نکنيد
. شيطان قدم به قــــــــــ🚶🚶ـدم جلو مي آيد ..
يکدفعه انسان را در چاله نمي اندازد..😐 دانـه مي پاشد . بعد در آخر طرف مي فهمد که در چه #%سرازيـــــري افتاده است
و متوجه نشده است 😓
شیطان برای #گمراهی هر کسی شیوه ای دارد به ایمانمون #مغرور نشیم 😔
لبه ی #پرتگاه امکان سقــ↯ـــوط زیاده 🔔
✅مجاهددرفضایمجازیباشیم
#نشرپستصدقهجاریهدرپیدارد 🌷
@goranketabzedegi
علامہ حسن زاده آملۍمیفرمایند :🌱🕸
دو چیز باعث #تاریڪےقلب و بےحالۍدر عبادت مۍشود :⇣✨
↞زیاد حرف زدݩ با #نامحرم ⚔
↞زیاد خوردݩ
@goranketabzedegi
🌈🌈🌈 ﷽ 🌈🌈🌈
📣 از ما گفتن 😉
❓فلسفه حرام بودن نگاه به #نامحرم 😳
👀 نگاه می کنی، میخواهی، به وصالش نمیرسی، دچار افسردگی میشوی 😔
👀 نگاه می کنی، شیفته میشوی، عیب هارا نمیبینی، ازدواج میکنی، طلاق میدی💔
👀 نگاه می کنی ، دائم به او فکر میکنی، از یاد خــدا غافل میشوی، از عبادت لذت نمیبری 😴
👀 نگاه می کنی، باهمسرت مقایسه میکنی، ناراحت میشوی، بداخلاقی میکنی😡
👀 نگاه می کنی، لذت میبری، به این لذت عادت میکنی، چشم چران میشوی، در نظر دیگران خوار میگردی 😱
👀 نگاه می کنی، لذت میبری، حب خدا دردلت کم میشود، ایمانت ضعیف میشود ❌
👀 نگاه می کنی، عاشق میشوی، از راه حلال نمیرسی، دچار گناه میشوی🚫
❤️💛 اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ 💚🧡
#محرم_و_نامحرم
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@goranketabzedegi
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
#سپر_سرخ #قسمت_نهم 💠 مقابل پوتینش روی زمین افتاده بودم و هر دو دستم به هم بسته بود که با همه انگشت
#سپر_سرخ
#قسمت_دهم
💠 از بهت آنچه میشنیدم فقط خیره نگاهش میکردم، دیگر خبری از خشم صدا و چشمانش نبود، هنوز خاکی که به صورتش پاشیده بودم، روی پلک و گونههایش مانده و انگار دیگر آن مأمور تفتیش #داعش نبود که با لحنی ملایم صحبت میکرد :«من برا شناسایی اومده بودم، پشت همون خاکریز. موقع غروب حرکت اون ماشین به نظرم مشکوک اومد، ترسیدم #انتحاری باشه که داره میاد سمت #بغداد. با دوربین که نگاه کردم یه زن تو ماشین بیشتر مشکوکم کرد، از چشمای بسته تون فهمیدم اسیر شدید. قبل تاریکی همکارام منتظرم بودن، اما نتونستم برگردم، مجبور شدم مداخله کنم.»
او میگفت و من در پیچ و تاب کلماتش معجزه #امام_زمان (علیهالسلام) را به چشمم میدیدم و باور نمیکردم که نبض نفسهایم را شنید و #مردانه نجوا کرد :«خیلی دلم میخواست همونجا نفسش رو بگیرم اما نباید کمینمون حوالی #فلوجه لو میرفت، برا همین مجبور شدم با پول دهنش رو ببندم که فکر آدمفروشی به سرش نزنه تا چند روز دیگه که فلوجه رو براشون جهنم کنیم!»
💠 لطافت لحن و نجابت نگاهش عین رؤیا بود، تازه میفهمیدم در تمام آن لحظاتی که خیال میکردم برای تصاحبم دست و پا میزند، مردانه به میدان زده بود تا این دختر غریبه را نجات دهد که پای #غیرتش چشمانم از نفس افتاد.
یک دستش به فرمان بود، با دست دیگر پنجره را پایین کشید تا حال خرابش را در خنکای شب بیابان پنهان کند و نمیدانست با این دختر #نامحرم در تاریکی این جاده چه کند که صدایش به زیر افتاد :«شما جایی رو تو بغداد دارید؟»
💠 نگاهم حیران روی لباس سیاهش میچرخید و هنوز زبانم جرأت جم خوردن نداشت که به جای پاسخ، یک کلمه پرسیدم :«شما کی هستید؟»
از سرگردانی سوالم، اوج پریشانیام را حس میکرد و هول #غارت من نفسش را برده بود که ناشیانه طفره رفت :«اگه بغداد جایی رو سراغ دارید، آدرس بدید برسونمتون!»
💠 چراغهای بغداد و تابلوی ورودی شهر در انتهای مسیر پیدا شده و من نایی به گلویم نمانده بود که بیصدا پاسخ دادم :«خانواده من فلوجه هستن، بغداد کسی رو ندارم!»
در برابر بیکسی و ناامیدیام لبخندی فاتحانه لبهایش را گشود و با کلماتش قد علم کرد :«خیلی زودتر از اونی که فکر کنید، فلوجه #آزاد میشه و برمیگردید پیش خانوادهتون.»
💠 ترافیک سرشب ورودی بغداد معطلمان کرده و من هنوز گیج اینهمه #وحشت نگاهم در تاریکی شب و بین ماشینهای مقابلمان میچرخید که خودش دست دلم را گرفت :«دیگه نترسید! هر چی بود تموم شد.»
هنوز ناله یاصاحبالزمانم در گوشش میپیچید و سوالی روی سینهاش سنگینی میکرد که نگاهش به ردیف اتومبیلها ماند و گرمی لحنش بر دلم نشست :«شما #شیعه هستید؟»
💠 اکثریت فلوجه #اهل_تسنن بودند و شاید باورش نمیشد همین دختر اسیر داعش اتفاقاً #شیعه باشد که چشمانم از شرم آنچه از زبان آن نانجیب در موردم شنیده بود، به زیر افتاد و صدایم شکست :«بله!»
نگاهش نمیکردم اما از حرارت نفس بلندش فهمیدم تصور بلایی که دور سرم میچرخید، آتشش زده و دیگر خیالش راحت شده بود که به جای من، به پای #امام_زمان (علیهالسلام) افتاد :«مگه میشه حضرت #ولیعصر (علیهالسلام) شیعههاشو بین اینهمه گرگ تنها بذاره؟»
💠 و همین اعجاز حضرت نجاتم داده بود که کاسه #صبرم شکست و اشک از چشمانم چکید. دیگر خجالت میکشیدم اشکهایم را ببیند که گریه را در گلو فرو میبردم و باز نغمه بغضم به وضوح شنیده میشد تا وارد #بغداد شدیم.
سوالش هنوز بیپاسخ مانده و شاید شرم میکرد دوباره بپرسد که خودم پیشدستی کردم :«یکی از دوستای زمان دانشجوییام تو بغداد زندگی میکنه!» و همین یک جمله گره کور فکرش را گشود که بیمعطلی پرسید :«آدرسشون کجاست؟»
💠 نمیدانست برای رفتن به خانه نورالهدی تا چه اندازه معذب هستم که با مکثی پاسخ دادم :«شهرک #صدر.» تا ساعتی پیش خیال میکردم بین #داعشیها دست به دست میگردم و حالا همین آزادی به حدی شیرین بود که راضی شدم با پای خودم به خانه نورالهدی بروم.
شهرک صدر، شرق بغداد واقع میشد و عبور از روی پل #دجله یعنی همه خاطرات دانشگاه بغداد و نورالهدی و عامر که بیشتر در خودم فرو رفتم.
💠 تا رسیدن به شهرک صدر، دیگر کلامی صحبت نکرد و خلوت حضورش عین آرامش بود که پس از چند ساعت #اسیری و تحمل آواری از ترس و درد، چشمانم خمار خواب سنگین میشد و به خدا هنوز باورم نمیشد کابوس #کنیزیام تمام شده که دوباره قلبم در قفس سینه پَرپَر میزد.
مقابل خانه نورالهدی رسیدیم، اتومبیل را خاموش کرد و تازه میدید حیوان #داعشی مچ باریکم را با ده دور زنجیر پیچیده که چشمانش آتش گرفت و خاکستر نگاهش روی دستانم نشست...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد