تربت امام حسین ع که از اعماق زیر زمین داخل حرم امام حسین ع بدست امده وبرای هردردی شفا است انشالله
🍃؛💫؛🍃
💫؛🍃
🍃 خاطرات اسرای عراقی
"رفتار با اسرای ایرانی" 2⃣
محقق: مرتضی سرهنگی
┄═❁๑❁═┄
🔸 ما در حمله بستان تلفات زیادی دادیم و تیپ ٣٤ ما بهکلی از هم متلاشی شد. بعد از چنانه به منطقه مندلی آمدیم و در این حمله مجروح شدم. وقتی مرا به بیمارستان «الرشید» آوردند دیدم مجروحان زیادی در این بیمارستان هستند و اصلاً تخت برای من نبود. مجبور شدند مرا به بیمارستان دیگری ببرند. جراحتم شدید بود، یک گلوله خمپاره افتاد روی سنگر ما و یک ترکش به سینه ام خورد و از کتفم بیرون آمد. تقریباً یکماه در بیمارستان بودم. بعد از آن به منطقه «خانقین» آمدم. چهار ماه در این منطقه بودم که به منطقه العماره آمدیم تا اینکه حمله ای در منطقه شیب از طرف نیروهای شما صورت گرفت.
قبل از حمله باران شدید بارید، طوریکه سیل جاری شد. این سیل باعث گردید که تمام مینهائی که کاشته بودیم بوسیله سیل بطرف نیروهای خودمان برگردانده شوند، بعضی از سنگرها پر از مین شده بود، و در بعضی از مواضع مینها منفجر شد و چندین نفر را مجروح کرد. حتی چند نفر پایشان قطع شد.
تقریباً بعد از چهار ماه نیروهای ما را بطرف «پنجوین» حرکت دادند. من در تمام حمله های پنجوین شرکت داشتم. در یکی از پاتکهای سنگین ما نیروهای شما عقب نشستند و یک نفر از نیروهایتان بعلت جراحت در منطقه ماند و ما توانستیم او را اسیر کنیم.
این اسیر حدوداً سی ساله بود و ریش بلندی هم داشت. یک ترکش به شکم و یکی هم به پایش خورده بود. وقتی او را به پشت خط آوردند شروع به کتک زدن او کردند. در حالیکه این اسیر بشدت مجروح بود. او را مجبور میکردند که به امام خمینی توهین کند. ولی اسیر قبول نمیکرد اطلاعات گارد ریاست جمهوری دستور داد که او را اعدام کنند. هوا سرد بود و این اسیر با آن جراحاتی که داشت از سرما می لرزید آماده اعدام شده بود. در همین حال چند تن از افسران به اطلاعات گارد گفتند که از اعدام او صرف نظر کنند. این توصیه مؤثر بود. بعد از ساعتی این اسیر را به پشت جبهه منتقل کردند.
┄═• ادامه دارد •═┄
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#خاطرات_اسرای_عراقی
کانال رزمندگان دفاع مقدس
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
✧✧ ܭߊࡅ߭ߊܠܙ حܩߊܢܚܘ ܥܼࡅ߭ࡐܢߺ ✧✧
🍂
بیاد رئیس جمهور وهمراهان شهید شب جمعه شب زیارتی امام حسین ع کربلا معلا هم اکنون