هدایت شده از حماسه جنوب،خاطرات
گزارش به خاک هویزه ۴۳
خاطرات یونس شریفی
قاسم یاحسینی
┄═❁๑❁═┄
🔸 حسين مرا به عنوان مسؤول عملیات سپاه هویزه منصوب کرد و کار شناسایی دشمن به من و سیدرحیم محول شد. گاهی هم خودش با ما به شناسایی ها میآمد و از نزدیک محل استقرار دشمن را شناسایی می کرد.
یک روز که من و احمد خمینی ( با فرزند امام خمینی اشتباه نشود) و علم الهدی برای شناسایی به منطقه ای در حوالی مرز رفته بودیم، متوجه شدم سید حسین دارد زیر لب چیزهایی زمزمه می کند. احمد کنارش راه می رفت به او گفتم چه می،گوید؟
احمد گفت: می گوید، خدایا چند نسل باید بگذرد تا مادری مثل مادر شهید
اصغر گندمکار بتواند چنین فرزندی را به دنیا بیاورد!
از تعریف علم الهدی در شگفت ماندم و فهمیدم که من هنوز اصغر را نشناخته ام. علم الهدی او را درست تر از من شناخته بود و از او تعریف می کرد. سید حسین همیشه قرآن کوچکی همراه داشت که زیر فانسقه اش می گذاشت و هر جا کمترین فرصتی به دست می آورد، قرآن می خواند.
به دلیل هجوم دشمن به سوسنگرد بسیاری از خانواده های هویزه ای خانه و کاشانه خود را رها کرده و به اطراف هویزه کوچ کرده بودند. هویزه به آن شلوغی خیلی کم رفت و آمد شده بود و در کوچه هایش کسی دیده نمی شد. هویزه مثل شهر ارواح بود. برخی از خانواده ها نیز روزها از شهر خارج می شدند و شب ها به خانه های خود باز می گشتند. جمعیت شهر به شدت کاهش پیدا کرده بود. عراقی ها مرتب هویزه را با توپخانه مورد هدف قرار می دادند و می زدند. همین امر باعث شده بود تا شهر ناامن شود و کسی جرأت ماندن را نداشته باشد. با همه اینها حسین طوری با نظم و مقررات رفتار می کرد که گویی در تهران هستیم و او فرمانده سپاه پاسداران تهران است، نه شهر جنگ زده و خالی از سکنه هویزه. کاملاً عادی رفتار می کرد. انگار نه انگار که دشمن در پنج شش کیلومتری هویزه در کمین است و با یک خیز کوتاه میتواند شهر را به اشغال خود درآورند.
حسین عادت داشت که همه برنامههای سپاه را در مواقع صلح و آرامش در آن اوضاع جنگی در هویزه پیاده کند. وقار و روحیه اش برای ما خیلی جالب بود. مثلاً ما موظف بودیم که صبح مراسم صبحگاهی داشته باشیم و و یا برای تقویت جسمانی مان، ورزش صبحگاهی بکنیم. حسین اگر چه جثه کوچکی داشت اما بسیار فرز و چابک بود و در دوهای صبحگاهی از همه ما جلوتر حرکت می کرد و هیچگاه هم کم که نمی آورد.
ما حدود ۵۰ نفر پاسدار در سپاه هویزه بودیم، سی نفرمان بومی بودند و مابقی از اهواز و یا جاهای دیگر آمده بودند. علاوه بـر اینها، ما فرد نازنینی نیز در میان خودمان داشتیم که آقای حسن قدوسی فرزند شهید قدوسی و نوه علامه سید محمد حسین طباطبایی فیلسوف معروف و نویسنده تفسیر مشهور الميزان بود. حسن آقا از دوستان سید حسین بود که در دانشگاه مشهد و در ایام تحصیل با هم دوست شده بودند. او مثل حسین از دانشجویان پیرو امام بود که به هویزه آمده بودند. وی دانشجوی رشته تاریخ در دانشگاه فردوسی مشهد بود. پسر بسیار متواضعی بود و بعضاً کارهایی می کرد که مثلاً شخص من حاضر به انجامش نبودم.
همچنین یک دانشجوی دیگری در میان ما بود که سید محمد علی حکیم نام داشت و دانشجوی پزشکی بود. او بچه اهواز بود. اخوی سید علی علم الهدی خواهر حکیم را به زنی گرفته بود.
ما تا قبل از حسین فقط تفنگ و آرپی جی داشتیم و حسین مین هم برایمان آورد و به ما آموزش مین کاشتن در خطوط دشمن را یاد داد.
روزی سید حسین به من گفت:
- کسی را می خواهم که منطقه را مثل کف دستش بشناسد و بتواند به عنوان راهنما ما را در شناسایی ها همراهی کند.
من موضوع را به سید رحیم موسوی گفتم و او رفت یک کشاورز را به نام حسن بوعذار که حتی سواد خواندن و نوشتن هم نداشت آورد و به سید حسین معرفی کرد. حسن بوعذار در همان برخورد اول از انسانیت سید حسین خوشش آمد و یکی از افراد شاخص ما در شناسایی شد. حسن در عملیات طریق القدس به شهادت رسید. از دیگر نیروهای خوب ما شیخ شویش بوعذار بود که بار اولی که عراقیها هویزه را محاصره کرده بودند او در خانه اش مانده بود و تانکهای عراقی به دم خانه اش آمده خواستند دستگیرش کنند. جالب آنکه خودش دم در رفته بود و به عراقی ها گفته بود که: کسی که دنبالش میگردید چند دقیقه قبل از خانه فرار کرده و دیگر اینجا نیست.
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#گزارش_بخاک_هویزه
کانال رزمندگان دفاع مقدس
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
✧✧ ܭߊࡅ߭ߊܠܙ حܩߊܢܚܘ ܥܼࡅ߭ࡐܢߺ ✧✧
🍂
هدایت شده از امام مهدی علیه السلام، @، (مظاهری ملتمس دعا)
🔺🔻محمدعلی الحوثی: اجلاس ریاض باید اسرائیل را تروریست اعلام میکرد
عضو شورای عالی سیاسی یمن:
🔹بهتر بود کشورهایی که در اجلاس ریاض شرکت کردند، اسرائیلِ دشمن را در لیست تروریستی خود قرار میدادند.
🔹چگونه حاکمان عرب میتوانند بدون انجام کاری برای اجرای قطعنامههای بینالمللی، خواستار تایید قطعنامههای بینالمللی شوند؟
🔹بیانیه اجلاس ریاض خواستار آتشبس در عین بیتوجهی به مؤاخذهکردن دشمن اسرائیلی به خاطر جنایاتش در غزه و لبنان شده است.
🔹فارس
@Akharinkhabar | akharinkhabar.ir
هدایت شده از منتخَبِ اَخبار ویژه
🔴مالک شریعتی: جدول خاموشی به بهانۀ مازوت آدرس غلطِ دولت است
🔹عضو کمیسیون انرژی مجلس: اعلام جدول خاموشی به بهانۀ حذف مازوت و کاهش آلودگی آدرس غلطی است که دولت میدهد. اینکه مشکلی را با مشکل دیگر جایگزین کنیم راهحل مناسبی نیست.
🔹اگر مازوت هم میسوزاندند باز ما خاموشی داشتیم. علتش این است که تکالیف در خصوص ذخیرهسازی، تکالیف افزایش راندمان نیروگاهها و تکالیف در خصوص کیفیسازی سوخت پالایشگاهها انجام نشده است.
🔹دولت باید قوانین حوزۀ بهینهسازی، مدیریت مصرف، افزایش راندمان نیروگاهها، افزایش کیفیت سوخت پالایشگاهها را دنبال کند. همه مواردی که نام بردم قانون دارد. کمیسیون انرژی حتماً پیگیر این موارد است و جلسه میگذارد.
اخبار را در#منتخب_اخبار ببینید↙️
eitaa.com/joinchat/1231028412C5231d1781b
هدایت شده از امین
10.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴شوخی جالب پلیس آمریکا با پیرمرد ۷۱ ساله(ویتنامی الاصل)
🔹البته اشتباه نشه پلیس آمریکا با هیچ کسی شوخی نداره!
#حقوق_بی_بشر
#حقیقت_غرب
#غرب_وحشی
#غربگدایان
هدایت شده از کارمند تراز انقلاب اسلامی
⭕️خودش نیست ولی خداش که هست، ما هم اجازه نمیدیم زحماتش رو تحریف کنید
رئیسی ۶ هزار مگاوات سال اول به ظرفیت تولید برق کشور اضافه کرد
- نیروگاه آریان(زنجان۲)
- واحد بخار نیروگاه سیکلترکیبی هریس
- واحد سوم نیروگاه سیکل ترکیبی ارومیه
- واحد سوم بخار نیروگاه جهرم
- واحد دوم بخار فردوسی
لینک کانال کارمند تراز انقلابی
https://eitaa.com/joinchat/2384003173Cad17c5d736
هدایت شده از منتخَبِ اَخبار ویژه
🔴منصوری: شهید رئیسی مطلقاً اجازه خاموشیها در بخش خانگی را نمیداد/ دولت باید سوخت مورد نیاز نیروگاهها را ذخیره میکرد
معاون اجرایی شهید رئیسی:
🔹خوشبختانه در دولت شهید رئیسی مجموعههای نیروگاهی بسیاری ساخته شد. حدود ۹۰۰۰ مگاوات به تولید شبکه برق کشور افزوده شد. البته احداث برخی از این نیروگاهها در دولتهای قبل آغاز شده بود و در دولت سیزدهم به اتمام رسید. اما به هر حال ناترازیها به همین صورت بود. اتفاقی که در کشور رخ داده است جدید نیست.
🔹در سالهای گذشته در این فصل حدود ۳ میلیارد لیتر ذخیره سوخت نیروگاهی داشتیم، باید برای دپوی این میزان سوخت از اواخر تابستان اقدام میشد، امسال بخش زیادی از سوخت مورد نیاز هم اکنون ذخیره سازی نشده است.
🔹بخشی از خاموشیها ناشی از سو مدیریتی است که در این حوزه رخ داده است. یعنی ذخیره سازی سوخت به غیر از مازوت به میزان مورد نیاز انجام نشده. هرچند که اگر قرار بود مازوت سوزی انجام دهیم هم حالا فصل مازوت سوزی نیست مگر چقدر هوا سرد شده؟ چه اتفاقی افتاده؟
اخبار را در#منتخب_اخبار ببینید↙️
eitaa.com/joinchat/1231028412C5231d1781b
هدایت شده از پایگاه شهید با هنر
🔺برای خرید موشک به روسیه رفتیم، یک موشک چشممو گرفت
موشکی با برد ۳٠٠کیلومتر و خطای ۲۵متری موقع اصابت به هدف
موشک رو خواستم، ژنرال روس موافقت نکرد
گفت: فروشی نیست
اصرار کردم، رد کرد
گفت: من میشناسمت، اگه ما این موشک و به ایران بفروشیم میری از روش میسازی، قول دادم این کارو نمیکنم
ولی قبول نکرد، ناراحت شدم
گفتم: ما این موشک روخودمون میسازیم
ژنرال روس خندید
برگشتم ایران، هرچه روی این طرح کار کردیم جواب نگرفتیم
پناه بردم به مشهد به آغوش امام رضا علیه السلام..
سه روز میرفتم حرم توسل میکردم...
بعد روی کارم فکر میکردم، روز سوم عنایتی از آقا شد، جرقه ای توی ذهنم خورد
برگشتم محل استقرارمون، تو دفترنقاشی دخترم طرحی که به ذهنم اومده بود و کشیدم
برگشتم تهران، برگشتیم سرکار
طرح رو پیاده کردم، شد..
بهتر از موشک روسی و دقیق تر از اون شد...
اسمشو گذاشتیم فاتح، فاتح ۱۱٠
اولین سری از موشک های نقطه زن ایرانی با خطای زیر ۱٠ متر
امام رضا گره موشکی مارو تو دفترنقاشی یه دختربچه حل کرد
سالها بعد و درجریان جنگ اوکراین، روسیه خواستار خرید موشک های فاتح۱۱٠ از ایران شد..
#شهید_حسن_طهرانی_مقدم❤️
#وعده_صادق 🚀🔥
#ایران
🔰کانال ✅مهدی یار✅ عضو شوید👇
@mahdiyar020508
🍂
🔻 نوشتم تا بماند
از روزنوشت های آیت الله جمی
امام جمعه فقید آبادان
•┈┈••✾•✾••┈┈•
۵۹/۸/۲۱
ساعت ۷:۳۰ آقای رشیدیان به اتفاق آقای صفاتی آمدند و خبر دادند که در جبهه فیاضی پیروزی چشمگیری نصیب رزمندگان ما شده و در قسمتی دیگر تعداد زیادی مهمات جنگی و خودرو از دشمن به جا مانده که نصیب ارتش اسلام شده و مژده دادند که آثار پیروزی دارد ظاهر می شود. آقایان رشیدیان و صفاتی رفتند و حالا می خواهیم خود را آماده رفتن [به] رادیو کنیم و امروز قصدم [سخن گفتن از] حربن یزد ریاحی و توبه و فداکاری اوست و در حاشیه اش کلمه هایی خطاب به ارتش عراق
دیگر به فکر شست و شوی بدن خودم هستم که شاید بیش از یک هفته است آب ندیده و با حادثه دیروز مسجد قدس و آن همه گرد و غبار که بر سرم ریخت، که الآن نیاز شدیدتر احساس می شود. تلفنی به بچه های رادیو کردم. معلوم شد آنجا به اندازه شست وشویی آب یافت می شود. ساعت قریب ده به رادیو رفتیم. اول شست و شویی کردم و بعد بچه ها فنجان چای آوردند و سپس به استودیو رفته در رابطه با تاریخ عاشورا درباره ځر چند کلمه ای صحبت کردم.
•┈┈••✾•✾••┈┈•
۵۹/۸/۲۱
امروز چهارم محرم است و در سراسر آبادان این تنها جلسه ای است که به عنوان جلسه عزای حسینی منعقد شده است. عده ای جمع بودند که نوع رزمندگان جبهه ها بودند که ساعت استراحتشان بود. چند کلمه ای در رابطه با کربلا و عاشورا صحبت کردم. و ظهر به منزل آمدیم. مثل روز گذشته نماز را در منزل خواندیم و ناهار بچه ها رفتند از مسجد قدس آوردند.
عصر در منزل ماندم. محمود و مرتضی رفتند به منزل مرحوم رسول سری بزنند. معلوم شد شبانه به منزل دستبرد زده اند و مقداری پول در منزل بوده که برده اند و اوضاع چنین است که بعضیها با آن وضع در خون خود می غلتند و به شهادت می رسند و خانه هایشان بلاصاحب می ماند و در این بین فرصت طلبانی هستند که در کمین نشسته و برای غارت به خانه های این شهیدان دست برد می زنند. به راستی بشر، این جنس دو پا چقدر با هم متضاد شده و از هم فاصله می گیرند؛ یکی چنان و دیگری چنین.
امروز نتوانستم به رادیو بروم که صبح تا قبل از ظهر در خانه و مجلس برادران بازاری گذشت و عصر هم حال مساعدی برای رفتن نیافتم.
شب هم تا ساعت ۹ بیدار [و] به روال گذشته به اخبار گوش دادیم و خوابیدیم. معلوم شد اطراف فیاضی درگیری شدید است که صدای شلیک مسلسل متوالی می آید.
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#گزیده_کتاب
کانال رزمندگان دفاع مقدس
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
✧✧ ܭߊࡅ߭ߊܠܙ حܩߊܢܚܘ ܥܼࡅ߭ࡐܢߺ ✧✧
🍂
هدایت شده از حماسه جنوب،خاطرات
🍂 تابلوی یطعمون الطعام
راوی : برادر آزاده
حاج صادق مهماندوست
┄═❁❁═┄
یک تابلوی فلزی در وسط حیاط اردوگاه همیشه به چشم می خورد و دارای پیام خاصی بود ، تابلوئی یک متری که بر روی آن آیه : « و یطعمون الطعام علی حبّه مسکیناً و یتیماً و اسیراً » را به همراه ترجمه فارسی آن ( و غذا را در عين دوست داشتنش به مسكين و يتيم و اسير انفاق مىكنند) نوشته بودند .
با نصب این تابلو در حیاط و محوطه اردوگاه ، عراقی ها می خواستند اینگونه وانمود کنند که کارهای آنان براساس دستورات دین و قرآن است !!؟؟
لابد بعثی ها به زعم و خیال باطل خود تصور می کردند که آنگونه که با اسرا رفتار می کنند ، بنا به دستور قرآن است ؟!! در حالیکه قرآن می فرماید : از آنچه که خود دوست دارید ، به مسکین و یتیم و اسیر بدهید ، دقیقا صددرصد برخلاف آنچه بعثی ها عمل می کردند .
البته که این نوشته ، شعاری بیش نبود و رفتار عملی مزدوران بعثی کجا و دستور قرآن کجا ؟ غذای بسیار کم در حد بخور و نمیر کجا و یطعمون الطعام علی حبه کجا ؟
شکنجه و کتک و آزار و اذیت آنان کجا و دستور قرآن کجا ؟ بی حرمتی و توهین و ناسزا به اسیر کجا و دادن طعام از آن چه خود دوست دارند کجا ؟ و ....
بهرحال آن تابلو در وسط اردوگاه ، خود حدیث مفصلی بود از آن چه قرآن گفته و آنچه مدعیان دروغگوی بعثی بدان عمل می کردن
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#خاطرات_آزادگان
کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
✧✧ ܭߊࡅ߭ߊܠܙ حܩߊܢܚܘ ܥܼࡅ߭ࡐܢߺ ✧✧
🍂
هدایت شده از کارمند تراز انقلاب اسلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆 هشدارهای رهبر فرزانه انقلاب در مورد قطعی برق
لینک کانال کارمند تراز انقلابی
https://eitaa.com/joinchat/2384003173Cad17c5d736
هدایت شده از هیات رزمندگان اسلام عاشقان ثارالله خمینی شهر
7.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 بدون شرح
شما فقط سخنگوی قوه مجریه هستی؛ نه قانونگذار.
هدایت شده از حماسه جنوب،خاطرات
🍂
🔻 هنگ سوم | ۱۴
خاطرات اسیر عراقی
دکتر مجتبی الحسینی
┄═ ◍⃟🌺 ◍⃟🌸 ◍⃟🌻═┄
🔸 نیروهای محور ما هنگام پیشروی به سمت پادگان حمید، برخورد ساده ای با یکی از گروهانهای تانک لشکر ۹۲ زرهی ایران پیدا کردند که در نتیجه این گروهان به سمت اهواز عقب نشینی کرد. نیروهای ما به آسانی به سوی سواحل رودخانه کارون پیشروی کرده و از طریق جاده استراتژیک اهواز - خرمشهر راه خود را به طرف اهواز ادامه دادند. با سقوط این راه نیروهای مدافع خرمشهر تاب مقاومت را از دست دادند. محاصره شهر تنگتر شد. بسیاری از روستاهای حومه شهر خرمشهر سقوط کردند و فرمانده تیپ، سرهنگ ستاد «جواد اسعد شیتنه» اهالی این روستاها را مخیر کرد یا به اهواز بروند و یا پشت سر واحدهای عراقی باقی بمانند.
بسیاری از آنها راهی اهواز شدند. نیروهای ما در ادامه پیشروی وارد جنگل جنوب اهواز شدند. در آنجا برخوردی بین ارتش عراق و نیروهای مردمی ایران صورت گرفت. در حقیقت اولین برخورد نیروهای ما بود که طی آن، مدافعین با دلاوری و حماسه ای کم نظیر پیشروی نیروهای ما را سد کرده و آنها را مجبور به عقب نشینی و خروج از جنگل کردند. در جریان این درگیری تانک فرمانده تیپ هدف قرار گرفت و بیسم چی او مجروح شد که من شخصاً او را در روز ۲۷ سپتامبر ۱۹۸۰ / ۵ مهر ۱۳۵۹ به پشت خط انتقال دادم. این ضربه از نظر روحی بسیار شدید و موثر بود به طوری که بقیه تانکهای عراقی از صحنه گریختند و فرماندهان تیپ مجبور شدند با سلاح کمری خود به سوی فراریان تیراندازی کنند. بالاخره به نیروها دستور دادند به خارج از جنگل عقب نشینی کنند و در یک خط دفاعی ممتد از «بقعه سیدطاهر» در جاده استراتژیک تا روستاهای کوهه، کوت، سودای و دب حردان مستقر شوند. در حقیقت دلاوری و پایمردی نیروهای مردمی اولین ضربه ای بود که رویاهای شیرین نیروهای ما را برهم زد و آنها را به صحنه درگیری حقیقی کشانید. با این مقاومت تب و تاب پیروزی و پیشروی سریع چند روزه فروکش کرد.
اواخر ماه سپتامبر ۱۹۸۰ / اوایل مهر ماه ۱۳۵۹ در روستای نشوه گزارشات لحظه لحظه فعالیت نیروهایمان را دنبال میکردم. هر روزی که میگذشت بر تعداد مجروحین و کشته های ما بر اثر حملات زمینی هوایی و عملیات چریکی نیروهای مردمی افزوده میشد.
اولین حمله ارتش ایران علیه نیروهای ما در روز ۲۹ سپتامبر ۱۹۸۰/ ۷ مهر ۱۳۵۹ توسط یک تیپ از لشکر ۹۲ زرهی صورت گرفت. نبرد بین یگانهای تیپ بیستم و آن تیپ آغاز شد و چند ساعت به طول انجامید. این درگیری با عقب نشینی نیروهای ایرانی و به جا گذاشتن لاشه ١٤ دستگاه تانک و نیز انهدام ۷ دستگاه تانک متعلق به گردان مقداد و کشته و مجروح شدن بیش از دهها نفر خاتمه یافت. سه روز بعد استخوانهای سوخته اجساد خدمه تانکها را آوردند. این استخوانها در داخل صندوقهای مهمات قرار داده شدند. آن منظره به قدری دلخراش بود که حتی نظیر آن را در آزمایشگاه تشریح دانشکده پزشکی نیز ندیده بودم.
وارد ماه اکتبر (مهر آبان) شدیم نیروهای ما مدام جابه جا می شدند و گاه و بیگاه ضرباتی میخوردند. تا اینکه جمهوری اسلامی رفته رفته نیروهای خود را در مقابل نیروهای ما بسیج کرد؛
حملات زمینی و توپخانه شدت گرفت و پرواز هلیکوپترها آغاز شد. موشکهای ضدزره «تاو» نیز در حجمی گسترده به کار گرفته شدند. بمبارانهای هوایی شبانه را نیز باید به اینها اضافه کرد. شدت گرفتن این حملات زمینی و هوایی اثر منفی زیادی در روحیه افراد ما بر جا می گذاشت و آنها را متحمل خسارات جبران ناپذیری کرد. یعنی در این فاصله جمهوری اسلامی نه تنها توانست جلو پیشروی نیروهای عراقی را سد کند، بلکه آنها را مجبور کرد برای دفاع از خودشان به سنگرهای محکم پناه ببرند. پس از گذشت دو هفته از شروع جنگ، رژیم صدام مطمئن شد که ارتش قادر نیست کاری بیش از این انجام دهد ؛ و این که گردش زمان به نفع آنها نیست. در آن موقع افراد ما به تنها چیزی که فکر میکردند این بود که چگونه آتش جنگ فروکش خواهد کرد و چه موقع صلح و آشتی بین دو کشور برقرار خواهد شد؟ این تفکر ناشی از تجربه ما از جنگهایی بود که در آن اعراب علیه اسرائیل شرکت کرده بودند. همین مساله نوعی سستی و رخوت در صفوف نیروهای مهاجم ایجاد کرد.
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#هنگ_سوم
نشر همراه با لینک
کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس
@defae_moghadas 👈عضو شوید
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂