eitaa logo
گردان چهارده معصوم (ع) خمینی شهر
197 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
28 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از پایگاه شهید با هنر
8.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⛰ اگر مقاومت کنی دشمن هم تو را تحسین می کند! 🌷 ماجرای ایستادگی ۴۸ ساعته ۳ سرباز ایرانی مقابل ارتش سرخ شوروی. 🌟 شهریور ۱۳۲۰ ، اشغال ایران و یک صحنه درخشان. 🌿 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم 🌿
هدایت شده از حماسه جنوب،خاطرات
🍂 🔻  هنگ سوم | ۴۴ خاطرات اسیر عراقی دکتر مجتبی الحسینی ‌‌‍‌‎‌┄═ ◍⃟🌺 ◍⃟🌸 ◍⃟🌻═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔸 به قرارگاه تیپ بازگشتیم. آنها نمونه آب را گرفته و به همراه یک نامه رسمی به آزمایشگاه‌های بیمارستان نظامی الرشید فرستاده شد. دو هفته بعد پاسخ دادند که آب آلوده است و قابل شرب نیست. واقعیت این است که آنها به آبی که منبع آن تحت اختیار نیروهای ایرانی بود، اطمینان نداشتند و می‌ترسیدند که آلوده به سم‌ها و میکروب‌های کشنده باشد. چند هفته بعد دستوری در زمینه خودداری از نوشیدن آب، استحمام و شستن لباس به سربازان صادر گردید. ضمناً ستوان «مظهر» گزارشی در مورد هلیکوپتر منهدم شده ارائه نمود و بلافاصله فرمانده تیپ دستور جمع‌آوری مهمات به درد بخور و دستگاه‌های سالم آن را از بین لاشه‌های هلیکوپتر داد. این تجهیزات سه روز بعد به وسیله گروهان مهندسی تیپ به بصره انتقال یافتند. اوایل ماه مه سال ۱۹۸۱، نیمه‌های اردیبهشت ۱۳۶۰، از مرخصی عادی برگشته و به یگان پزشکی صحرایی ۱۱ ملحق شدم. این بازگشت سرآغاز وقوع حوادث و رخدادهایی متنوع و اقامتی طولانی در خطوط مقدم جبهه بود که آکنده از اتفاقات و تحولات متفاوت بود. من در شرایط و روزهایی به سر می‌بردم که آثار تلخ و مرارتبار آن هرگز از خاطرم پاک نخواهد شد. این حوادث با دردها، رنج‌ها و ناملایمات محیط خوزستان و شرایط دردآور و طاقت‌فرسای جبهه عجین شده بودند. مضافاً به اینکه هر روز بر عمر جنگ افزوده می‌شد و امنیت و آرامش تدریجاً رخت برمی‌بست. مسلماً این گرفتاری‌ها و مصیبت‌ها، قلب‌های عامه مردم را جریحه‌دار می‌ساخت و امنیت و آسایش آنان را سلب می‌کرد. حال می‌توان تصور کرد که یک پزشک با احساسات و عواطف لطیف انسانی چه زجری را از این ناحیه باید متحمل می‌شد؟ تنها مرهم زخم‌های من کمک به بیماران و مجروحین ستمدیده‌ای همانند خودم بود که چاره‌ای جز شرکت در آن جنگ نامقدس را نداشتند؛ جنگی که رژیم عراق آن را فقط به مدت چند روز می‌خواست، ولی ماه‌ها به طول انجامید. با طولانی شدن جنگ، بسیاری از افسران بلندپایه بازنشسته مجدداً به خدمت احضار شدند. سرتیپ پزشک راجی تکریتی نیز یکی از همان افسران بود. او به عنوان سرپرست امور پزشکی ارتش عراق، که عالی‌ترین سمت پزشکی و ناظر خدمات درمانی ارتش به شمار می‌رود، احضار گردید. بازگشت وی نحوست تازه‌ای برای ما پزشکان سرباز به بار آورد. سرتیپ راجی بخشنامه‌ای در مورد تقسیم دائمی پزشکان سرباز بین کلیه هنگ‌ها و گروهان‌های مستقر در خطوط مقدم صادر کرد. یعنی می‌بایستی صدها پزشک سرباز در خط مقدم جبهه و در کنار سایر رزمندگان حضور پیدا می‌کردند و هر آن در معرض خطر قرار می‌گرفتند. این مساله سرآغاز گرفتاری بزرگی برای این سرمایه‌های کشور بود؛ کسانی که عمری شب‌ها را به خاطر مطالعه و تحصیل با بی‌خوابی صبح کرده بودند، سرانجامی جز کشته شدن، مصدومیت و اسارت پیدا نکردند. دومین بخشنامه‌ای که سرتیپ پزشک صادر کرد، ارتقای پزشکان سرباز، دندان‌پزشکان و داروسازان - به استثنای کسانی که مادران و همسرانشان غیرعراقی و یا غیرعرب موسوم به «تبعه» بودند - به درجه ستوان دوم وظیفه بود. این اقدام از نظر رفع تضاد موجود در یگان‌های پزشکی مؤثر واقع شد. واقعیت این است که وجود یک پزشک با درجه وظیفه و یک بهیار با نشان درجه‌داری مغایر با قانون ارتش می‌باشد. بنابراین اعطای درجه افسری به پزشکان وظیفه، که بایستی هر سال به مدت ۱۵ روز به عنوان ذخیره خدمت کند، این اشکالات را برطرف ساخت. تنها امتیازی که از این ارتقای درجه عاید ما گردید، اول این بود که حقوق‌هایمان ترمیم گشت و دوم این که شر برخی از سربازان، درجه‌داران و افسران جاهل و ناآگاه از سر ما کم شد. زیرا درجه نظامی تنها معیار سودمند در ارتش عراق است و در مقابل، علم و اخلاق - هر چند یک فرد نظامی با آنها مانوس باشد - چیزی نبود که نظامیان دیگر را به احترام وا دارد.        ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ نشر همراه با لینک کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس @defae_moghadas  👈عضو شوید            ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
هدایت شده از منتخَبِ اَخبار ویژه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🎥نمیتوانیم‌های دولت روحانی که در دولت شهید رئیسی ابلاغ و اجرا شد/ روایت فعال محیط زیست از دلسوزی شهید رئیسی 🔹فعال محیط زیست:۱۵۰ نفر رفتیم پیش آقای روحانی و سندی را بردیم که چیدمان توسعه را به سمت یک اقتصادی که آب محور نیست تغییر بدیم، قبول کردند ولی گفتند ما نمی‌توانیم اجرایش کنیم 🔹️ما رفتیم پیش آقای رئیسی و ایشان این سند را در اردبیهشت ۱۴۰۲ امضا کرد و در تیرماه ۱۴۰۲ آن را ابلاغ کرد. همه چیزی که ما فعالین محیط زیست ۳۰ سال فریاد می‌زدیم در این سند آمده.
هدایت شده از منتخَبِ اَخبار ویژه
امام صادق علیه السلام: 🔹إنَّ اَلْعِلْمَ خَلِيلُ اَلْمُؤْمِنِ وَ اَلْحِلْمَ وَزِيرُهُ وَ اَلْعَقْلَ أَمِيرُ جُنُودِهِ وَ اَلرِّفْقَ أَخُوهُ وَ اَلْبِرَّ وَالِدُهُ. 🔸همانا علم دوست مومن است و بردباری وزیر اوست. عقل فرمانده لشکر او، مدارا کردن برادرش و نیکی پدر اوست. 📚 الخصال (باب الثانی) جلد ۲ صفحه ۴۰۶ اخبار را در ببینید↙️ eitaa.com/joinchat/1231028412C5231d1781b
هدایت شده از منتخَبِ اَخبار ویژه
دکتر زیبا کلام ..... دلم میخواست یک شیرپاک خورده ای به اسرائیلیها میگفت دیگه چیز بدردخوری درسوریه نمانده که نیازی به بمباران داشته باشه.یه مشت آهن‌ قراضه چدنی،مسی،مفرق، شوفاژ شکسته، بخاری کهنه،کارتن خالی،لوله های پوسیده،روزنامه های باطله،ضایعات انباری مونده. اونارو هم بذارین وانتی هاي ما میان میخرن. اخبار را در ببینید↙️ eitaa.com/joinchat/1231028412C5231d1781b
40.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«تحلیلگر نادانِ» مورد نظر آقای خامنه‌ای که بود؟ ⚫️ @jedal_siasi | جدال سیاسی
هدایت شده از منتخَبِ اَخبار ویژه
🔴فضای رسانه درباره‌ی سوریه انقدر خرتوخره، بعضی رسانه‌ها گفتن صدام هم تو زندان‌های سوریه بوده :)) اخبار را در ببینید↙️ eitaa.com/joinchat/1231028412C5231d1781b
هدایت شده از حماسه جنوب،خاطرات
فرهاد را مدت زیادی نبود که می‌شناختم. او بچه یکی از روستاهای کنار کرخه کور بود. یک روز من برای شناسایی با موتورسیکلت داشتم عبور می‌کردم که فرهاد را دیدم که با اسب عبور می‌کند. راستش را بخواهید به او مشکوک شدم. او را متوقف کردم. از اسب پیاده شد و گفت که به بازار رفته و خرید کرده است. در همین حین که داشت با ما صحبت می‌کرد، بچه‌ها آمدند و او را شناختند و به من هم معرفی کردند. بعد از آن، جزء گروه ما شد. آن شب، تنها کسی که به فکر خوراک بچه‌ها بود، همین فرهاد ما بود. فرهاد که بدنی ورزیده و قوی داشت، علاوه بر مین ضدتانک و کوله‌پشتی خودش، یک کوله‌پشتی اضافه هم با خودش آورده بود که تا آن لحظه کسی نمی‌دانست داخل آن چیست. به آنجا که رسیدیم و داشتیم از گرسنگی و خستگی از حال می‌رفتیم، فرهاد کوله‌پشتی‌اش را باز کرد و دیدیم خدا بده برکت، پر است از کنسرو، کمپوت، کشمش، تن ماهی و نان خشک. فرهاد اول ما را دست انداخت و گفت: "شما باید برای خودتان غذا و خوردنی می‌آوردید. من برای خودم آورده‌ام!" من با لحن تحکم‌آمیزی به فرهاد گفتم: "به بچه‌ها غذا بده!" فرهاد هم دستورم را اجرا کرد و کوله‌پشتی‌اش را میان بچه‌ها گذاشت تا آنها غذاهای داخل آن را مصرف کنند. نیم ساعتی بچه‌ها خوردند و استراحت کردند. سیر که شدند، جانی گرفتند و آماده‌ی عملیات شدیم. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال رزمندگان دفاع مقدس @defae_moghadas 👈لینک عضویت ✧✧ ܭߊ‌ࡅ߭ߊ‌ܠܙ حܩߊ‌ܢܚܘ ܥܼࡅ߭ࡐ‌ܢ‌ߺ ✧✧ 🍂