⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️
⭐️
👊🏻«میداندار»👊🏻
🖋پارت57
-آبتین-
...نسیم ملیحی صورتم رو نوازش کرد؛نفس عمیقی کشیدم...هووووووووف!چقد این روزا پر دردسرم...😑😓
صدای امیر علی تو گوشم پیچید...:
-:بهتری؟!
-:حتما فکر میکنی من یه احمق بی عرضه ام!نه؟
-:چرا باید اینطوری فکر کنم پسر؟!🤔
-:میدونم که بخاطر عمو ابراهیمه که داری تحملم میکنی...
-:چی؟!!😅...😂😂😂!حالت خوبه آبتین؟!
-:چرا میخندی؟!😳...مگه جک میگم؟!
-:اوهوم...یه جورایی!😂
بهش زل زدم وگفتم:
-:اصن تو درباره من چه فکری میکنی؟!😓
-:ببخشید!نمیخواستم مسخره ات کنم...🙂
-:نه...عیبی نداره...فقط میخوام بدونم چه فکری درموردم میکنی؟!
-:مهم نیست که من چه فکر میکنم...مهم اینه که تو چه جور آدمی هستی وخدای بالا سرت چقد ازت راضیه...
-:میخوام بدونم...لطفا بگو...
-:باشه...بنظر من تو یک پسر غیرتی وقوی هستی که واسه ناموسش هرکاری میکنه...
دستشو دور گردنم انداخت وادامه داد:
-:من غیرتتو تحسین میکنم پسر...😇
-:دیگه چی؟!
-:من قاضی نیستم که قضاوتت کنم داداش!!...میدونی...خیلی دوست دارم رفیق مون بشی...خیلی دوست دارم تو جمع بچه ها بیای تا حالت یه دنیا بهتر بشه...بخاطر خودت بیا!...نه خواهرت...نه حاج سید...نه من!!...بخاطر خودت بیا تا بدونی که چقد خوب وشیرینه حال وهوای مسجد ورفقای باحال مسجدی وهیئتی...
-:فک نکنم جای من اونجا باشه!...من یه خدا زده بدشانسم...دیدی که...
آروم زد به کتفم وگفت:
-:خوشبختیاتو ببین پسر!!...همینکه سالمی...همینکه خواهرتو داری...تازگی هم که یه پسر جذابی میخواد باهات رفیق بشه🤔...
برگشتم وبهش نگاه کردم!بحساب خودش ژست جذابارو گرفته بود...😏!گفتم:
-:یه چیزی...
-:هوم...؟!
-:همینجوری بمون تا خورشید بیاد بالا ببینم چجوری تو افق محو میشی😏...!
همونطور که به آسمون خیره شده بود گفت:
-:سختش نکن دیگه!!
ته خنده ای کردم وگفتم:
-:باشه!😄...
یکمی سکوت بینمون ردو بدل شد...برام جالب شد تا امتداد نگاهشو ببینم...آسمون!...آسمون سیاه وستاره های درخشان...
-:آسمون چقد بینهایته!...نه؟!...من خیلی آسمونو دوست دارم...
سری تکون دادم وبه نگاه کردن ادامه دادم...آرامش بخش بود این فضا!زیر آسمون پرستاره شب...نسیم ملیحی که صورتمو نوازش میکنه...ویه دوست!یه دوست که وجودش سرشار از انرژی مثبته و...حس میکنم پشتم بهش گرمه🌱!...
یه رفع خستگی مختصر بعد از اونهمه بحران خیلی به دلم چسبید...خیلی...
-نیوشا-
...گوشیشو قطع کرد وهمونطور که مینشست روی مبل کنارم،گذاشتش روی دسته مبل!یه لبخند بهم زدو گفت:
-:یه کاری پیش اومده برام...باید برم تالار!😅
-:بابا!!گفتی که شبو اینجا میمونی...حالا من تنهایی چکار کنم؟!😕
-:خب توهم باهام بیا!...اصن میتونی بری توی اتاق کار من ودرو قفل کنی وراحت بخوابی...
-:خب...!!...بیام چکار؟!
-:بیای پیش من تا باهم باشیم وتنها هم نباشی...😁
-:کاشکی میذاشتی برم بابا!!😕
-:نیوشا!!...ینی تو نمیخوای امشبو پیش من باشی؟!😑
هیچی نگفتم وسرمو پایین انداختم...ادامه داد:
-:بیا امشب بریم تالار!...برات یه سورپرایز دارم که اگه صبور باشی از دیدینش خیلی ذوق میکنی...😁
لبخند ژکوندی زدم وبدون اینکه نگاهش کنم سرمو به معنی تایید تکون دادو بعد همونطور که پا میشدم گفتم:
-:میرم آماده شم!
-:باشه دختر قشنگم😊...
قدمامو که شروع کردم تو ذهنم اتفاقات امشبو مرور کردم...وتا رسیدم به نبود مدارکم...یه چراغ بالا سرم روشن شد!!
...شاید مدارکم اونجا باشع!!...امکانش زیاده...بابا اینجور چیزارو خونه نمیزاره چون معمولا اونجاس...🤔...باید برم...
《 کپی از رمان میداندار ممنوع❌(تحت پیگرد الهی)🔅》
⭐️
⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
سلام سلام رفقا😊👋
حالتون چطوره؟!
شرمنده بابت بی برنامگی در ارسال پارتا😢
دوتا پارت جذاب تقدیم نگاه های مهربون وبصیرتون😍🌸
رمان《میداندار》رو به دوستانتون معرفی کنین👊
میدونین؛خیلی زشته که کانال رمانای ناجور وبی مفهوم وحتی بعضا ضدانقلاب ودین پر از مخاطب باشع وحتی متاسفانه بعضی از رفیقای خودمونم عضوشون باشن(البته بین شما نیستن ها!😊)و رمانای مذهبی وعقیدتی وبصیرتی وبخصوص انقلابی،بی مخاطب بمونه😔🤭
پس شما رفقای انقلابی که دلگرمیمونین در حمایت از رمان جذاب وقلم پاک نویسنده جوانمون،مخاطب های کانال ورمان رو بیشتر کنین😊👊
منتظر رشد اعضای کانال ومخاطبهای رمان جذاب ومتفاوت《میداندار》هستیم😍👊
#میداندار
#بنت_الزهرا
#مرد_میدان
#یافاطمة_الزهرا
#امام_زمانیم | #گردان313_دخترونه
—————————————
j๑ïท➺°.•|@gordan313dokhtaronh
https://harfeto.timefriend.net/16211818315350
نظرات خواندنی تون رو درباره《رمان میداندار》،بصورت ناشناس به ما بگید😍😊
پیشاپیش ممنون از نظراتتون❤️🌸
💯💯💯👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻💯💯💯
-:الو...زهرا!...😱
نفس مو بازدم کردم وگفتم:
-:...میشنوم شکیبا!...چخبره اونجا⁉️
-:حالت خوبه؟!
-:شکیبا بگو...
-:...اومده وداره دنبالت میگرده...منو که دید مثل اینکه شناختم چون صدام زدو گفت رفیقت کجاست😨❗️...الان حاج سید اومده داره باهاش صحبت میکنه...یه چند نفری هم از بچه های هیئت جمع شدن دورشون!...😓
دستام شروع به لرزیدن کردو سرم داغ شد...نشستم روی صندلی جلوی میز.🤯😰بغضمو قورت دادم وآروم گفتم...............
اگه بقیه این رمان جذاب رو میخوای بزن روی رمان میداندار
|*- https://eitaa.com/joinchat/2801336364C413f478082 *}
بدو بدو که جا نمونی🏃♂
این رمان معرکه اس رفقا😍
گردان ۳۱۳
میگن امروز تولد یه آقاییه💛💫
البته عزیزان باید بگم که امروز تولد شناسنامه ای حضرت آقاس
و به فرموده خودشون تولدشون ٢٩ فروردین هست🙃
#جـۅاݩانقــݪابۍ
#امام_زمانیم
#گردان_313_دخترونه
__________________🙃
@gordan313dokhtaronh
#ثواب_یهویی
۵ ټـا صݪۅاټ بࢪا سݪامټے امام زمانمۅن ۅ ۵ ټـا صݪۅاټ بࢪا سݪامټے نایب بࢪ حق ایشان ♥️🌿
#جـۅاݩانقــݪابۍ
#امام_زمانیم
#گردان_313_دخترونه
__________________💚🌱
@gordan313dokhtaronh
لینک ناشناس گردن313دخترونه 💚
منتظر سخنان شما هستیم💐☺️
https://harfeto.timefriend.net/16219422700612