🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹
🍃🌹
🌹
#رمان_نقاب_ابلیس (رمان بهشت جهنمی)
قسمت صد و بیستم
اطلاعات، ولی شما به همش نیاز ندارید . اما چون فیلتری برای جداکردن خوب و بد و درست و غلط ندارید، همه اطلاعات یه جا وارد مغزتون میشه!
احمد پارازیت میاندازد :
-خب اینکه خوبه! پرفسور میشیم همه مون!
مرتضی پس کله احمد میزند :
-الان تو خیلی پرفسور شدی ؟
سیدحسین به لبخند کم رنگی اکتفا میکند . اصلا انگار بعد از عباس ، خنده های سیدحسین هم پژمرده. انگار عباس خنده را هم با خودش برد، نمیدانم! شاید اگر علی حالش بهتر شود، سیدحسین بازهم ما را به خنده های نمکینش مهمان کند. صدا صاف میکند و ادامه میدهد :
- دیگه اونجا تفکیک خوب و بد خیلی سخته! مغز شما که وقت نداره بشینه از بین یه کوه اطلاعات، درست و غلط رو جدا کنه!
همش رو باهم میده پایین! چون نظارت درستی روی تلگرام و اینستاگرام نیست و فضاش دست ما نیست، دشمن خیلی راحت یه عالمه اطلاعات مضر رو میریزه اون جا؛ حالا دوتا پست مذهبی و انقلابی ام به جایی بر نمیخوره. بعدم همش رو خالی میکنه توی مغز شما، این یکی از انبوه دلایلیه که معتقدیم تلگرام و اینستا باید فیلتر شه. این که بالاخره مسئولین لطف کردن و تلگرام رو زدن فیلتر کردن، شاید به ظاهر اون اوایل یه ذره مردم رو اذیت کنه، چون با محیط کاربری تلگرام مانوسن، ولی در عوض میتونه
تا حد زیادی آرامش اذهان عمومی رو بیشتر کنه. چون دیگه همش از اینور و اونور خبرای راست و دروغ نمیشنون. اگه دقت کنید، بعد از فیلترینگ اغتشاشات هم خوابید . چون دقیقا اون فریب خورده هایی که آشوب میکردن ، از تلگرام خط میگرفتن و تحریک میشدن با این جمله، امیرعلی سر به زیر می اندازد و آه میکشد . سیدحسین نگاهش نمیکند که شرمنده نشود. سامیار میپرسد :
-مگه نمیگید اینایی که اغتشاش کردن خیلی هاشون جاسوس بودن؟ دیگه تحریک نمیخواد! ماموریت داشته بیاد بزنه بشکنه بره!
صدای سامیار از خشم میلرزد. با علی خیلی رفیق شده بود، این روزها یک پایش بیمارستان است و پای دیگرش مسجد. میتوانم لرزش اشک را در چشمان مصطفی ببینم. میدانم سیدحسین بهتر از مصطفی نیست؛ اما در خودش میریزد که بچه ها حال بدش را نبینند :
- نه، همشونم اینجوری نبودن. خیلیا جوونا و نوجوونای پاکی بودن که گول خورده بودن. تاحالا تشنه ت شده؟ انقدر تشنه که حاضر بشی همه چی پزت رو بدی تا آب بهت بدن؟
بجای سامیار، سعید جواب میدهد :
- آره، ماه رمضونا کامل تبخیر میشیم!
سامیار به سعید چشم غره میرود. سیدحسین میگوید :
-تو اون شرایط هرکی بگه بهت آب میده، قبولش میکنی! حتی اگه آب گل آلود و تلخ بهت بدن. آدم کلا همینطوره، مخصوصا از نوع جوون؛ تشنه حقیقته. حالا اگه حقیقت اصلی رو بهش نشون ندن و راست و دروغ رو برعکس جلوه بدن، همون دروغ رو به جای حقیقت قبول میکنه. به اون جوونام حقیقت نظام و انقلاب رو اشتباه و دروغ نشون داده بودن، باورتون نمیشه بعضی از ...
ادامه دارد ...🌱
#کپی_بدون_ذکر_نام_نویسنده_پیگرد_دارد
#به_قلم_توانمند_فاطمه_شکیبا
🌹
🍃🌹
🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
8.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زمانی که کربلا رفتن آرزو بود...
در آرزوی کربلا....
#نائب_الزیاره_شهدا_باشید.❤️
「@gordan_313 」
14.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#طنز_بسیار_تلخ
🔴 آموزش گام به گام حجاب استایل شدن به صورت رایگان
⁉️چگونه #حجاب استایل شویم؟
⁉️ زمان مورد نیاز تا رسیدن به حجاب استایل عالی؟
⁉️ وسایل مورد نیاز و طرز تهیه؟
🔹همراه با ارائهی نمونه کارهای موفق🤦♂
「@gordan_313 」
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جاماندگان اربعین، حتماً ببینند!
💎فرمولی مهم برای ازدست ندادن #اربعین!
🎙 استاد شجاعی
「@gordan_313 」
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹
🍃🌹
🌹
#رمان_نقاب_ابلیس (رمان بهشت جهنمی)
قسمت صد و بیست و یکم
شبهات کانالای ضدانقلاب رو که آدم میبینه، خنده ش میگیره؛ اما وقتی جوونای ما اون شبهه رو میبینن، چون آگاهی ندارن و با انبوه اطلاعات مواجهن، سریع بدون فکر قبولش میکنن. مثلا میان عکس یه ویلا رو نشون میدن، زیرش مینویسن این مال پسر فلان سردار سپاه یا فلان روحانی یا فلان مسئوله! آخه با کدوم سند و مدرک؟ یه عکس خشک و خالی ویلا که نشد مدرک درست و حسابی! تازه این بهترین حالتشه که از فتوشاپ استفاده نکنن. نوجوون هم طبیعتش هیجانی و احساسی عمل کردنه. با
کوچک ترین تحریک، میره آشوب میکنه!
حال امیرعلی خوش نیست. بلند میشود و میرود. سیدحسین با نگاه امیر را بدرقه میکند؛ اما به جلسه ادامه میدهد تا کسی متوجه او نشود. خود سیدحسین میگفت این که امیر دنبال ری استارتی ها رفته، تقصیر هیچکس نیست جز ما. تقصیر ماست که حقیقت را به جوانان مان نگفته ایم و با این کار عامل به سمت بیراهه هُلِشان داده ایم.
(مریم) :
-این خودش یه تناقضه! علی محمد باب (پایه گذار فرقه ضاله بهاییت) اول ادعای مهدویت میکنه، بعد ادعای خدایی! مسخره نیست؟ یکی از دلایل این ادعا هم خط خوش بوده! تازه جالبه که بعد نُه سال، پیرو و مرید هم پیدا میکنه!
ناگاه از دهانم میپرد که:
- اینا دیگه کی بودن!
فاطمه نیم نگاه و لبخندی تحویلم میدهد . مکث چندثانیه ای اش، به یکی از بچه ها فرصت سوال پرسیدن میدهد :
- کسی کاری به کارش نداشت که این راحت بیاد حرف مفت بزنه؟
لبخند پیروزمندانه ای میزند :
- چرا! خدا امیرکبیر رو رحمت کنه، دستور داد باب رو اعدام کنن. اما این باعث نشد فتنه ها کامل بخوابه! میرزا حسینعلی نوری که از پیروانش بوده، بعد اعدام باب ادعای (من یظهر اللهی) میکنه و میگه باب مبشر ظهور من بوده و مهدی موعود منم و اسم خودش رو میذاره بهاءالله. از اون جا به بعد به پیروانش میگن بهایی. بعدم پسرش عبدالبهاء جانشینش میشه و بعدم شوقی افندی نوه دختری عبدالبهاء. البته الان اداره امور بهایی ها به عهده نُه نفره در بیت العدله که بهاییا معتقدن این عده ملهم به الهامات غیبیه هستن و معصومن و هر دستوری که ازشون صادر بشه از طرف خداست و باید اطاعت کرد! حالا این بیت العدل کجاست؟
کسی میدونه؟
نگاهی به بچه ها می اندازد و چندلحظه بعد میگوید :
-بذارید کامل تر بپرسم... میدونید قبله بهایی ها کجاست؟
بازهم با چشمانش میان دخترها دنبال پاسخ میگردد. الهام با سینی شربت سر میرسد و خطاب به فاطمه میگوید :
-خانم اجازه ما بگیم؟
ادامه دارد ...🌱
#کپی_بدون_ذکر_نام_نویسنده_پیگرد_دارد
#به_قلم_توانمند_فاطمه_شکیبا
🌹
🍃🌹
🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹
🍃🌹
🌹
#رمان_نقاب_ابلیس (رمان بهشت جهنمی)
قسمت صد و بیست و دوم
فاطمه میخندد:
-بگو ببینم!
-اسراییل!
فاطمه بلندتر جواب الهام را تکرار میکند :
-بعله! هم بیت العدل هم قبله بهایی ها، اسراییله!
آه از نهاد بچه ها بلند میشود. چهره های بهت زده و متعجبشان دیدنی است! فاطمه با لبخندی از الهام تشکر میکند . مبینا که از نوجوان های شلوغ مسجد است میگوید :
-آخه جا قحط بود؟ چرا اسراییل؟
فاطمه از سوال مبینا خوشش آمده و پاسخ میدهد :
-خب چون بهاء توی اسراییل مرد و قبرش اونجاست. یه وقتایی ادعای خدایی میکرد و میگفت باید به طرف من نماز بخونید .
الانم قبله شون سمت بهاء هست!
یکی از بچه ها که متوجه نمیشوم کیست ناگاه میگوید :
- وا چه مسخره! اول ادعای پیامبری بعد خدایی؟
زینب میپرسد :
- وقتی بهاء زنده بود چطور به طرفش نماز می خوندن؟!
فاطمه با نیش خندی جواب میدهد :
-اینم جزو سوالاییه که هیچ وقت بهش جواب ندادن! که چطور میشه رو به آدم زنده نماز خوند؟ یا اصل خودش چطور نماز میخونده؟! بعدشم ادعای خدایی داشت ولی توی بعضی نوشته هاش از خدا کمک میخواست! وقتی هم ازش میپرسیدن که چرا تناقض گویی میکنی، میگفت شما نمیفهمین! ظاهر من باطنم رو صدا میزنه، باطنم ظاهرم رو!
در چهره همه بچه ها میشود جمله (این بشر دیوانه بوده) را خواند. میپرسم:
-خب اونوقت رابطه بابیت و بهاییت چجوریه؟
فاطمه سوالم را میپسندد:
-نکته خوبی بود... بچه ها میدونید که بابیت و بهاییت جدا از هم هستن و بهاء گفت تمام تعالیم باب رو به دریا بریزن . حالا باید پرسید اگه باب اومد که فقط بهاء رو بشارت بده، پس چطور انبوهی از تعالیم با خودش آورد که به هیچ کدوم هم عمل نشد؟ ...
ادامه دارد ...🌱
#کپی_بدون_ذکر_نام_نویسنده_پیگرد_دارد
#به_قلم_توانمند_فاطمه_شکیبا
🌹
🍃🌹
🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥طرف رفته کانادا، توی محله و پاتوق وطن فروش ها داره با بلندگو فریاد میزنه:
💥این حرکت زن هرزگی و بردگی هم به هیچ جا نرسید😂😂
💥به این میگن دل و جرات و کار کردن برای انقلاب
💥نه تف کردن و شلوارک پوشیدن 😂😂
✍️ آقا ابراهیم 🇮🇷
「@gordan_313 」