eitaa logo
گردان ۳۱۳
1.8هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
4.1هزار ویدیو
76 فایل
یا اللّٰه . . . در هیـاهویِ بی‌صدایۍ ، برافراشتیم بیرقی را برای گم‌نکردنِ آرمان‌هایمان. . . شِنوای شُما . @khodadost_1 قَوانین و نُکات . @goordanh313
مشاهده در ایتا
دانلود
به نامش،به یادش و در پناهش شروع می کنیم:)♥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️ با چه امیدی؟ این همه تبلیغات علیه ما وجود داره، ما به چه امیدی انجام بدهیم؟ و چطوری؟ پاسخ قرآن رو ببینید... @gordan_313
32.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱این کلیپ را با بچه‌ها ببینید😍 این سوالات درباره (عج) را با بچه‌ها مرور کنید. کودکان را با امام زمان مانوس کنیم. + سرود مفهومی @gordan_313
📸 سلبریتی های واقعی چه کسانی هستند؟ 🔷 مرزبانان مردانی از جنس خدمت و جهاد که همواره ضمن ایجاد امنیت برای مرزنشینان در عرصه خدمت رسانی به مردم و ساحل نشینان حاضر هستند. 🖼️ عکس: مرزبانان هرمزگانی مستقر در نوار مرزی جاسک که به ویزیت و درمان رایگان مرزنشینان و اهدا اقلام بهداشتی و ماسک به مردم نوار مرزی، مشغول هستند. 「@gordan_313
♨️ توییت مادورو :‌ایران ، قدرتِ در حال ظهور دنیای جدید است رئیس‌جمهور ونزوئلا در توییتر نوشت: 🔹«ما اهمیت آموزش، علم و فناوری برای جوانان را می‌دانیم و به پیشرفت‌های عظیم جمهوری اسلامی ایران در جنبه‌های مختلف واقفیم. ایران قدرت در حال ظهور دنیای جدید است.» 「@gordan_313
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹 🌹 (رمان بهشت جهنمی) قسمت هفتاد و نهم به ذولجناح که روی زمین واژگون شده، میرسم. یکی از آینه هایش شکسته و بعضی قسمت هایش کمی تو رفته؛ رنگ هایش هم کمی ریخته. کامران میگوید : -وقتی ما رسیدیم در رفتن. یکیشون میخواست با اسپری، یه چیزی رو زمین بنویسه ولی نتونست، امونش ندادیم. نگاه را از ذولجناح میگیرم و به متین میگویم: - نرفتین دنبالشون؟ به جای متین، جوانی غریبه همسن خودم پاسخ میدهد : - چرا من سعی کردم برم؛ ولی گمشون کردم. جمله حسن در ذهنم چرخ میخورد که: -از زمین و زمان برایمان میبارد! مگر چقدر غفلت کرده ایم که آنقدر جسور شده اند؟ آنقدر ذهنم درگیر است که فراموش میکنم بپرسم جوان تازه وارد کیست. با همان صدای گرفته به بچه ها میگویم: -برید نماز دیر میشه الان... حتما انقدر بهم ریخته و درب و داغون هستم که سریع حرفم را گوش کنند و بروند. اما خودم هنوز نشسته ام. نمیدانم چکار کنم و چه موضعی بگیرم مقابل این همه گستاخی؟ صدایی مهربان از بالای سرم میگوید : - نمیخوای بریم نماز اخوی ؟ غصه نخور درستش میکنیم ... سرم را که بلند میکنم، همان جوان تازه وارد را میبینم که با لبخندی شیرین، دست به طرفم دراز کرده. در آن شرایط و فشار روحی، لبخند برایم بهترین مرهم است. نمیدانم چرا چهره اش مرا یاد سیدحسین می اندازد و مهرش به دلم مینشیند . انقدر که برای چندلحظه مشکلات از یادم میرود و بلند میشوم که به نماز برسم. بعد از نماز، دستم را میفشارد و لبخند میزند : - آقا سید مصطفی که میگن شمایید؟ من هم به زور میخندم: -بله... دستم را محکم تر میفشارد... ادامه دارد ...🌱 🌹 🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹 🌹 (رمان بهشت جهنمی) قسمت هشتادم -عباسم... دوست سیدحسین آقا... قرار شده بود بیام به عنوان مربی سرود درخدمت باشم. تازه یادم می افتد تا سیزدهم آبان یکی دو روز بیشتر نمانده و هیچ کاری نکرده ایم. میدانم برای آماده کردن سرود دیر است. عباس هم این را از نگاهم میفهمد : -حالا روز دانش آموز نشد، برای پنجم آذر یه چیزی آماده میکنیم... کلا خوبه مسجد یه گروه سرود داشته باشه... کار دیگه ای هم اگه از دستم براومد درخدمتم. هنوز حرف هایش کامل در ذهنم تحلیل نشده که حسن مثل اجل معلق میرسد : -به! عباس آقا... چه عجب ما شما رو دیدیم بعد عمری! تازه دوزاری ام می افتد که عباس از دوستان قدیمی سیدحسین بوده. اما چرا من تا الان ندیده بودمش؟ از حسن که میپرسم، میگوید او هم تا دیشب که سیدحسین زنگ زده بوده، اسم عباس را نمیدانسته و فقط چندبار او را با سیدحسین دیده بوده. همان اول هم مهر عباس به دلم نشست. الان هم که سیدحسین معرفی اش کرده، بیشتر دوستش دارم. چشمانش همیشه میخندند . (مریم) : قبل از اینکه به چشم کسی بیاییم، چادرم را برمی دارم. زیر چادر، تیپ قرمز و مشکی زده ام. دهان الهام باز میماند : -خاک برسرم مریم این چه ریختیه؟ درحالی که شالم را باز میکنم و موهایم را بیرون میریزم، میگویم: -نه پس، با قیافه بسیجیا برم ادای دختر ژیگولارو دربیارم؟ دو طرف شال را این طرف و آن طرف شانه ام می اندازم. انقدر عقب است که گوشواره ام پیدا میشود. وقتی در را باز میکنند که داخل بیایند، سوز سرما به گردنم میخورد و بدنم مورمور میشود. جداً سردشان نمیشود که در این سرما شال شان را عقب میبرند؟ الهام از قیافه ام، خنده اش میگیرد: -وای مریم! تو اگه آب بود شناگر ماهری بودی! چقدرم بهت میاد! تصور کن مسئول فرهنگی بسیج خواهران با این تیپ! به جای این که بخندم، نگران میشوم: -میگم یه وقت یکی از خانومای بسیج نیاد، من رو با این وضع ببینه؟ -نترس بابا با این آرایشی که تو کردی منم نمیشناسمت! جایی ام که نشستیم خیلی دید نداره ... ادامه دارد ...🌱 🌹 🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
:'سرطان دیده شدن حجاب‌استایل‌ها' : 🔸 تمایل به دیده شدن بیمارگونه، دقیقا شبیه سرطان عمل می‌کنه. همون‌طور که غده‌های سرطانی زیاد و زیادتر می‌شن، بیماری دیده شدن هم می‌تونه تمام روح و روان فرد رو بگیره. 🔸 داستان حجاب استایل‌ها هم شبیه همین قصه دیده شدنه؛ با این تفاوت که اساسا با تبلیغِ استایل جوردرنمیاد. 「@gordan_313
📣 همتی: خزانه خالی بود، پول تورم‌زا چاپ کردیم 🔹رئیس کل بانک مرکزی دولت روحانی شب گذشته، به خالی بودن خزانه در دولت قبل و تبدیل ۵ میلیارد دلار (حدود ۶۰ هزار میلیارد تومان) کسری بودجه دولت روحانی به پایه پولی و اوج گرفتن تورم در پی چاپ پول پرقدرت برای جبران کسری بودجه دولت دوازدهم اذعان کرد. 🔹این اولین باری است که یک مقام بلندپایه دولت قبل به صراحت از خالی بودن خزانه در سال‌های پایانی دولت قبل پرده بر می‌دارد. پیش از این برخی مقامات دولت قبل از جمله شخص حسن روحانی و محمود واعظی، اظهارات مسئولان دولت سیزدهم مبنی بر خالی بودن خزانه در پایان دولت قبل را انکار کرده و حتی مدعی پر بودن خزانه و باز بودن دست دولت سیزدهم برای تامین هزینه‌های کشور بودند. 🔹همتی در بخشی از سخنان خود با اشاره به ناترازی مالی شدید دولت روحانی در سال‌های پایانی گفت: در سال ۹۸ (دولت روحانی) پنج میلیارد دلار از پول‌های بلوکه شده در کره را بابت کسری بودجه، تسعیر کرد و بانک مرکزی معادل ریالی آن را چاپ کرد و به دولت داد!/ ایرنا 「@gordan_313
روح‌الله زم فهمید ولی علیمی نفهمید! ⛔️روح الله زم یک بار در فعالیت خرابکارانه‌ی خود علیه جمهوری اسلامی حس نااُمیدی پیدا کرد ، آنجایی که با خودش گفت حالا جمهوری اسلامی برود ، چه کسانی جایگزین آنها شوند که بهتر باشند؟ ⛔️امثال علیمی هنوز نفهمیده‌اند این جمهوری اسلامی که به آن لگد میزنند اگر برود آنها بجای مجالس عزای چند هزار نفری محرم ‌‌‌، باید بروند و در پستوی منازلشان مجلس هیئت خصوصی و بی سر و صدا برگزار کنند! ⛔️امثال علیمی هنوز نفهمیده‌اند اگر جمهوری اسلامی برود در بهترین حالت ، ایران همانند آذربایجان میشود که با حدود ۸۰% جمعیت شیعه ، کسی حق زدن یک پرچم امام حسین بر سر در منزلش را ندارد! ⛔️امثال علیمی هنوز نفهمیده‌اند که همین حکومت اسلامی خون مسلمانان و شیعیان بسیاری را از ریخته شدن نجات داده است. همان جان ارزشمندی که در منابع دینی روی حفظ آن بسیار تاکید شده است! 😏نفهمیده‌اند و شاید سودشان در نفهمیدن است! ✍میلاد خورسندی 「@gordan_313
🌱 یعنی کسانی‌که عقب مانده‌اند برسند و کسانی که جلو رفته‌اند برگردند... غدير يعنی؛ با حرکت کردن. عاشورا نتيجه از ياد بردن غدير است! الهی همیشه غدیری باشیم☀️@gordan_313
[💚،🌿،💚] بسم رب امیر المومنین...😍✌🏻🇮🇷 اگر نامی از علی و زهرا نبود به چه درد میخورد آن عشق؟ دل نبود آن دل؛ بدون زهرا و علی! دنیا دارد به من و شما میفهماند زندگی... جز مهر علی نیست! هر چه هست در خانه زهراست و عشق یعنی برایشان قدمی برداری🌱 قرار هست به مناسبت عید ولایت امیر المومنین بانوان آتش به اختیار پویش فرشتگان سرزمین من لحظاتی خوش را میهمان کودکان کار و نوجوانان بهزیستی سبزوار باشند... با کمک های مهربانانه شما💌 ▪️6037-6976-7688-9832 ▪️مریم زرقانی باشد که برای ولایت مولایمان قدمی برداریم...👌🏻 یا علی! باختند آنها که با غیر تو بستند(((: 🌱|@fereshteganesabzevar [💚،🌿،💚]
گرگها خوب بدانند ، در این ایل غریب گر پدر رفت ، دختری هست هنوز @gordan_313
متاسفانه فعلا حمایتی نداریم :)
دوستان این تصمیم تا بالا رفتن ویو و تعداد اعضا کانال هست تا اگر حمایتی هم بزاریم شما هم جذب خوبی داشته باشید ... 🦋🐚
به نامش،به یادش و در پناهش شروع می کنیم:)♥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«ازدواج امام جواد با قاتل خودشان» 🔻علت ازدواج با دختر مأمون چه بود؟ 🥀 علیه السلام تسلیت باد 「@gordan_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵 بـه هـر عمّـامـه‌ای اعتمـاد نڪنیـم❌❗️ 🔴 امـر به معـروف و امر به ، مساله حڪومتیـه، اختلاف بیـن علما ملاڪ نیسـت❗️ 👈 فقط نظر *ولـی فقیـه* ملاڪه ✅ پاسخ به @gordan_313
🔻نمره‌ی ضعیف دولت آقای رئیسی در بخش فرهنگ! 👌بی‌شک دستاوردهای دولت آقای رئیسی در بخش سیاسی ، اقتصادی و... بر ما پوشیده نیست. احیای بنگاه‌های تولیدی و اقتصادی ِغیرفعال و نیمه فعال و رساندن نرخ بیکاری به حدود ۹درصد ، تنها یکی از دستاوردهای دولت سیزدهم است! ✅اما به عقیده‌ی بسیاری ، «فرهنگ» زیربنای یک اجتماع است و الباقی شئون اجتماعی تابع فرهنگ هستند و دولت فعلی در بخش فرهنگ نمره‌‌‌ی قابل قبولی کسب نکرده است! 1⃣تعامل غیرقابل قبول با فیلترشکن‌ها و در دسترس قرار گرفتن انها برای مردم و در نتیجه غلبه‌ی مجدد فضای مجازی ولنگار دشمن در کشور 2⃣اظهارات یا عملکردهای حاشیه‌ ساز سه وزیر گردشگری ، ارشاد و ورزش در مسئله‌ی و عفاف 3⃣انفعال در برابر لایحه‌ی عفاف و حجاب 📣هرچند لایحه‌ی پر ایراد حجاب دیگر از زیر دستان دولت خارج شده و تاثیر زیادی بر بهبود آن نمیتواند بگذارد ، اما امیدواریم دو شاخصه‌ی ضعف دیگر ، یعنی ساماندهی به فضای مجازی و عزل وزرای حاشیه‌ساز و بعضاً ناکارآمد به زودی اصلاح گردد تا معدل فرهنگی دولت نیز مانند دیگر بخش هایش به سمت مثبت میل کند! ✍میلاد خورسندی 「@gordan_313
به نامش،به یادش و در پناهش شروع می کنیم:)♥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ بگذارید بچه ها رابطه با جنس مخالف را تجربه کنند❌😳 ⁉️آیا روابط دختر و پسر از سنین پایین کار درستی است؟ 🎙 پاسخ جالب دکتر حبشی 「@gordan_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از روش پیامبر اکرم بیاموزیم 👇 «بگذاریم خواستگار بیاید» 🎉 سالروز آسمانی حضرت علی و حضرت فاطمه زهرا مبارکباد 🎊 🎙حجةالاسلام شهاب مرادی 「@gordan_313
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹 🌹 (رمان بهشت جهنمی) قسمت هشتاد و یکم مسنتر ها گاهی با تاسف و کمی عصبانیت نگاهم میکنند و جوان ترها با حسرت و تعجب. تا به حال این نگاه را تجربه نکرده بودم. با این قیافه معذبم. به خودم نهیب میزنم که: - خب جلوی نامحرم که نیست... بعدم باید یکم نقش بازی کنی... دلم برای چادرم تنگ میشود . طاقت نمیاورم و به الهام میگویم: -چادر رو بده بندازم روی سرم همین جوری... سخنرانشان خانم حسینی (دقت کنید : حسینی!) خودش هم یک ته آرایش مالیم دارد و تمام مدت سخنرانی ، چشمش به من است. الهام هم طبق نقشه قبلی، هربار درست زمانی که خانم حسینی نگاهم میکند، نگاهی از سر انزجار و تنفر به من می اندازد و غر میزند ! حواسش هست که تندتند یاد داشت بردارد. من هم باید ادای مریدان شیفته را دربیاورم و محو سخنان گهربار خانم حسینی بشوم، مثلا! سخنرانی که تمام میشود، مثلا به مداحی اهمیت نمیدهم و میروم خدمت خانم حسینی. با دیدن من لبخندی مادرانه میزند؛ طوری که تشویق شوم جلوتر بروم. با عشوه میگویم: -ببخشید ... میشه من با شما خصوصی صحبت کنم؟ نمیدانم در من چه دیده و چطور نقش بازی کرده ام که با آغوش باز میپذیرد و مرا میبرد به یکی از اتاق های خانه. طوری محبت میکند که نزدیک است جذبش شوم! هم بیان خوبی دارد و هم اخلاقی جذاب. معلوم نیست کجا آموزش دیده اینطور آدم ها را جذب کند؟ با همان حالت شیفتگی میگویم: -چرا انقدر به ظاهر من گیر میدن؟ چرا دائم فکرای نامربوط میکنن درباره من؟ مگه اسلام فقط به ظاهره؟ مگه اونایی که خیلی ادعای مسلمونی شون میشه آدمای خوبی اند؟ من دلم نمیخواد ظاهرم مثل مسلمونا باشه که شبیه اختلاسگرا و داعشیا بشم... اصلا اگه اسلام اینه که اینا میگن، من نمیخوام! کافر باشم بهتره! دستم را میگیرد و میفشارد؛ انگار که بخواهد ابراز هم دردی کند: - میدونم چی میگی عزیزم؛ اما این دلیل نمیشه تو کلا کافر باشی و قید خدا رو بزنی! ببین... آدما نیاز دارن به اینکه یه حقیقت ماورایی رو بپرستن. برای همینم بت میساختن، چون نمیتونستن بی خدا باشن. همین الانم، خیلی از کسایی که بی خدا و کافرن کارشون به خودکشی میکشه. اصلا بدون ایمان که زندگی نمیشه کرد! آدم پژمرده میشه! -من خدا رو دوست دارم؛ ولی نمیخوام مثل مسلمونا باشم؛ مثل این خشکه مقدسا! لبخندش بوی پیروزی میدهد : - خب چه اشکال داره؟ مهم قلب توئه! ایمان توی قلبه! ایمانم یعنی محبت! یعنی عشق! ایمان جز این نیست! بعد هم، کی گفته دین فقط اسلامه؟ این همه دین هستن که همشون بشر رو میبرن به سمت خدا. مقصود تویی کعبه و بت خانه بهانه! دین فقط یه جاده ست! همه ادیانم میرسن به خدا. تو به عنوان یه جوون، حق داری خودت ببینی دوست داری از کدوم یکی از جاده ها به خدا برسی ! ادامه دارد ...🌱 🌹 🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹 🌹 (رمان بهشت جهنمی) قسمت هشتاد و دوم فکر نکن چون پدر و مادرت مسلمونن توهم باید مثلشون باشی! همه بدبختیا و جنگا توی دنیا الان سر اینه که هرکسی میگه دین من بهتره؛ درحالی که آدما صرف نظر از مذهبشون، با معیار انسانیت سنجیده میشن! (این عقاید انحرافی استخراج شده از رصد کانال های معاند اسلام است و پلورالیسم دینی نام دارد. تمام شبهات مطرح شده، دارای پاسخ های علمی و منطقی ست.) چقدر خوب بلد است بحث را ببرد به سمتی که میخواهد . ادای آدم های تازه آگاه شده را درمی آورم: -خب الان پیشنهاد خود شما چیه؟ انگار برای زدن حرفی دل دل میکند . گویا دارم به هدفم نزدیک میشوم. سراپا گوش و چشم میشوم چون باید دقیقا تمام حالات و رفتارها و حتی لحن صدایش را به خاطر بسپارم. میگوید : -ببین... دینی رو انتخاب کن که بیشتر به قلبت اهمیت بده نه ظاهرت... دینی که بناش به صلح باشه و به آزادی تو به عنوان یه خانم احترام بذاره؛ متوجهی که؟ نباید بین زن و مرد الکی دیوار و حصار کشید؛ این تعصبا معنی نمیده. سعی هم بکن دینت با سیاست مخلوط نشه، سیاست بی پدر و مادره. دینی که دائم تو رو بندازه توی یسیاست دین نیست! از همه مهمتر اینه که دینت به روز باشه و جدید . ببین قوانین اخلاقیش چیه ، اگه دیدی اصالت رو به اخالق میده خوبه. در کل، ببین قلبت چی میگه... باید وادارش کنم واضح تر حرف بزند: -من خیلی نمیدونم تحقیقم رو از کجا شروع کنم. میشه شما یه راهنمایی بکنید؟ میتوانم حس پیروزی را در چشمانش ببینم. حتما الان به خیال اینکه توانسته مغزم را شستوشو دهد، در دلش قند آب میشود: - اگه بازم میای جلسه اینجا، برات چندتا کتاب بیارم که بخونی... چندتا سایت و وبلاگم هست، اونام منابع خوبی اند... آدرس سایت ها و وبلاگ ها را میگیرم و قرار میگذارم برای هفته بعد بیشتر باهم صحبت کنیم. وقتی از اتاق بیرون می آییم، مراسم تمام شده و اکثرا درحال رفتن اند. خانم حسینی هم کمی دیرش شده و خوشبختانه میرود. الهام علتمت میدهد که چه خبر؟ پلک برهم میگذارم که یعنی : (الان میام میگم.) میرسم بالای سرش. تند میپرسد : -چی شد؟ -وایسا اول سر و ریختم رو درست کنم... با دستمال مرطوب می افتم به جان صورتم. داشتم خفه میشدم! این ها چیست میمالند به صورتشان؟ آرایش ها که پاک میشود، صورتم نفس میکشد و تازه خودم را میشناسم. شالم را درست میبندم و ساق هایم را دست میکنم. از دستشویی بیرون می آیم و الهام همانطور که چادرم را می دهد بپوشم، میپرسد : ... ادامه دارد ...🌱 🌹 🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹