eitaa logo
گردان ۳۱۳
1.8هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
4.1هزار ویدیو
76 فایل
یا اللّٰه . . . در هیـاهویِ بی‌صدایۍ ، برافراشتیم بیرقی را برای گم‌نکردنِ آرمان‌هایمان. . . شِنوای شُما . @khodadost_1 قَوانین و نُکات . @goordanh313
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️روایت محسن مقصودی مجری برنامه ثریا از دستمزدهای نجومی سلبریتی های صداوسیما 🔺️آخرش همین جماعت معاف از مالیات نجومی بگیرن که طلبکار هستند و مردم رو به شورش خیابانی تحریک می‌کنند پول بیشتر برابر با لگد اندازی علیه کشورم بیشتر #سلبریتی_خائن 「@gordan_313 」
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹 🌹 (رمان بهشت جهنمی) قسمت صد و سیزدهم -بریم. آرام میگوید : -عباس گفت حتما خفتش کنیم، چون اگه برسه به دختره عباس نمیتونه دختره رو گیر بندازه. قدم تند میکند و من هم پشت سرش: -مسلح نباشه؟ -امید به خدا. ما دو نفریم! آرام از پشت سر میگویم: -ببخشید آقا، منزل رفیعی میشناسید؟ بعید است با این تله گیر بیفتد . دل میزنم به دریا و وقتی ناگهان بر میگردد، قبل از هر اقدامی با زانو به شکمش میکوبم. خم میشود اما حرفه ای تر از آن است که بنشیند و ناله سر دهد. پیداست که انتظار چنین اتفاقی را داشته. حالا چه خاکی به سرم بریزم؟ کاش درس و کنکور و دانشگاه را بهانه نمیکردم و با سیدحسین و بقیه بچه ها، به کلاس رزمی میرفتم. الان که یک گوریل آموزش دیده مقابلم ایستاده، رتبه سه رقمی و درس هایی که خوانده ام به چه دردم میخورد؟ سیدحسین با یک ضربه زمینش می اندازد و آرام دست میگذارد به گردنش، و مرد از هوش میرود! خوش به حالشان که بلدند چه کار کنند! ترس را به روی خودم نمی آورم و ژست فرماندهان پیروز را میگیرم. با دست بند پلاستیکی دست هایش را از پشت میبندم. سیدحسین، به حوزه بیسیم میزند : -عباس گفت بگیریمش، الان بی هوشه سریع بیاید ببرینش تا مردم ندیدن! -به سید ... چه کردی! تو سوریه هم همین بلاها رو سر داعشیا می آوردی؟ -مزه ترشح نکن بچه! بدو بگو یه ماشین بفرستن ببرنش، تا نیم ساعت دیگه بهوش میادا ! -چــشم! رو تخم چشام! سید ، خود عباس کجاست؟ چرا جواب نمیده؟ -نمیدونم. به ما گفت این رو بگیریم خودش میره دنبال دختره... الان من یکی از بچه های گشت ..... رو میفرستم، کارت شناساییشون رو چک کن حتما. نزدیکتونن؛ تا پنج دقیقه دیگه میرسن. فقط توی دید که نیستید؟ -نه پشت درختاییم کوچه هم خلوته؛ ولی اگه طول بکشه ممکنه یکی بفهمه! سریع میرسند . سیدحسین مرد را تحویل میدهد و دوباره بیسیم میزند : -عباس کجاست؟ بگید بریم دنبالش! -وایسا، توی کوچه جمشید ... نزدیک... وای... سیدحسین نگران میشود و صدایش را بالا میبرد: -نزدیک کجا؟ -سفارت انگلستان! نمیدانم تا چه حد این را درک کرده اید که هرجا سخن از تفرقه و فتنه و براندازی است، نام انگلیس خبیث میدرخشد . سیدحسین میگوید : - میرم دنبالش... یا علی. ادامه دارد ...🌱 🌹 🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹 🌹 (رمان بهشت جهنمی) قسمت صد و چهاردم دلشوره ام بیشتر میشود. درحال دویدن هستیم و هرچه عباس را میگیریم، جواب نمیدهد . فقط صدای خش خش و فش فش می آید . سیدحسین می ایستد و دقیق تر گوش میدهد . شاسی حدود پنج، شش ثانیه فشرده میشود و رها میشود. بعد از کمی مکث، دوباره فشرده میشود؛ اما به مدت سه ثانیه. و بعد دوباره یک فشار پنج یا شش ثانیه ای. خط، نقطه، خط! -فش... فـ... فـش... برافروخته میشود: -داره مُرس علامت میده... کمک میخواد... بدو! درحالی که پشت سرش میدوم، میگویم : -چرا درست نمیگه کمک میخواد؟ -نمیدونم... حتما نمیتونه... اصلا نمیفهمم کی به کوچه جمشید رسیدیم. سیدحسین می ایستد و آرام کوچه را میپاید . کسی از میان جوی آب و شمشادهای داخل کوچه بیرون میپرد و لنگان لنگان میدود. باورم نمیشود. همان دختر! سیدحسین میدود و ناگاه نمیدانم از کجا چیزی به پای دختر میخورد و زمینش میزند. دختر ناله میکند، سیدحسین بالای سرش میرسد . دختر سرش را روی زمین گذاشته. سیدحسین درحالی که سعی دارد سیانور را از دهان دختر بیرون بیندازد، خطاب به من میگوید : -عباس رو دریاب! همانجایی که دختر بود را میبینم، داخل جوی کنار کوچه! -یا قمر بنی هاشم! پیداست به سختی سر و دستش را از جوی بیرون آورده تا دختر را بزند. روی اسلحه اش فیلتر صدا بسته. دستش، صورتش، اسلحه اش، لباس هایش، همه خونین! گردنش روی زمین رها شده، از گلویش هم خون میریزد. ماتم برده، خشکم زده! نمیدانم باید چکار کنم. صدای بیسیم می آید : -عباس... چرا جواب نمیدی؟ تو رو به امام حسین جواب بده... علی رو کشتن... یا خودت بیا یا یکی رو بفرست بیان علی رو ببریم... داره میمیره! عباس... عباس چرا جواب نمیدی؟ دِ جواب بده تو رو به قرآن... به ولای مرتضی اگه جواب ندی، من میدونم و تو! چرا سیدحسینم جواب نمیده؟ صدای مصطفی است. چشمانم سیاهی میرود، پاهایم سست میشود. بوی خون کامم را تلخ کرده. لب های عباس آرام و نرم تکان میخورند . گوش هایم سوت میکشند . عباس را نمیشناسم. آخر کدام دیوانه ای در جوی آب میخوابد که الان عباس اینجا خوابیده، آن هم با اسلحه و بیسیم. سیدحسین راست میگفت؛ عباس دیوانه است! سیدحسین بالای سرمان میرسد . نمیبینمش، اما افتادنش را حس میکنم یا قمر بنی هاشم... (مصطفی) : احمد مثل برق گرفته ها نگاهم میکند : -چرا اینجوری شدی سید؟ مات نگاهش میکنم. مگر چجوری شده ام؟ به سختی لب هایم را تکان میدهم: -علی رو زدن... -الان کجاست؟ حالش چطوره؟ ادامه دارد ...🌱 🌹 🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
گردان ۳۱۳
ای رفته رویِ نِی جمالت را نگیر از ما . . .
تلوزیون مخاطب میخواد؟ برنامه به رائفی پور بده براندازا هم میشینن میبینن((: -علی بیطرفان 「@gordan_313
گردان ۳۱۳
طالب جنت شدم نه محض ناز و نعمتش آرزو دارم ببینم آب می‌نوشد حسین :)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️امام زمان عج، پناه گناهکاران 👌 بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام @gordan_313
باید این جمعه بیاید باید.. من دیگر خسته شدم از شاید :))
بِسمِ اللّٰھ‌..🖤
♨️ اشتباه تاریخی و عبرت آموز مصدق 🔻حادثه از این قرار بود که دولت مصدّق که نفت را، منبع ثروت ملّی کشور را از چنگ انگلیسی‌ها و از دست انگلیسی‌ها با کمک افرادی که بودند -مرحوم آیت‌الله کاشانی و دیگران- توانست خارج کند، یک اشتباه تاریخی انجام داد و آن تکیه‌ی به بود. 🎙رهبر معظم انقلاب @gordan_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‼️ دلقکی از سپاه فرعون که همراه او غرق نشد!! ⁉️ راز نجات دلقک 🎙 استاد فرهنگ ⁉️ سوال : با من، مشکلات جامعه برطرف می شود؟ ✅ جواب: خیر، برطرف نمی شود... 「@gordan_313
یعنی دقیقاً حال‌وروزِ خرابِ من ، این‌قسمت از نوحه‌ست که می‌گه : آرزومه راهیِ مشایه شم ؛ کربلایی شم باهات همسایه‌شم :))💔
قلبمان هر لحظه میشکند :) با شنیدن خبر های رفتن به کربلا روحمان هر لحظه میمیرد قرار است این اربعین جا بمانیم کاش ما را هم بخرد ....🖤😔
یه درخواستی از مسئولین فرهنگی ، بلاگرهای مذهبی . . خواهش میکنم تِز ندن برای راهپیمایی اربعین همینجوری رو روالش داره پیش میره لطفا ذهنیت مردم ، شیوه عملکرد مردم و نوع زیارت کردن‌شون و . . ول کنید بذارید خود امام حسین درستش میکنه شما حرص و جوش نخورید به فکر تپه‌های فتح نشده‌ی دیگه‌تون باشید
بلاگرای مذهبیم که یکی داره آموزش بستن چفیه میده😐 یکی داره لوازم آرایشی که تو گرما پاک نشه و موندگاریش بیشتر باشه تبلیغ میکنه 🙄🤦‍♀، یکی داره رستورانای خوب نجف و کربلا تبلیغ میکنه و . .
این سفر ، سفرِ تفریحی نیست رفقا بر اساس روایات هم آداب و اصول خاصی داره . این سفر پایه و اساسش روی سختی کشیدنه. . وسیله‌ی زیاد نیازی نیست با خودتون ببرید یا مثلا نیازی نیست غسل کرده و با لباس تمیز به زیارت برید ( بر خلاف بقیه‌ی زیارات و بقیه‌ی ایام ) و . . جنس این سفر بریده شدن از تعلقات و مادیاته نه اینکه‌ با فکر این مسائل مادی و دنیوی بریم و همونطوری هم برگردیم. .
خلاصه کسایی که عازم هستین مارو از دعای خیرتون محروم نکنین((: 💔
حرفی حدیثی دعایی درد و دلی انتقادی پیشنهادی هرچی هست. . در خدمتیم ! 🙂🌿 https://harfeto.timefriend.net/16907186911247
جواب هاتون. . 🌸🙂 @gordan_gap