وقتی وداع می کرد ، تو وداعِ آخر مخصوصاً چند بار ابی عبدالله فرمود: زینبم حواست به عبدالله باشه.
این بچه بی قرارِ...
نکنه یه وقت بیاد تو میدون...
عمۀ سادات دستور ابی عبدالله رو اجرا کرده هر چی مواظبت کرد دید نه حریفش نیست💔
ˢᵃʳᵃˡˡᵃʰ 🇵🇸|ثـارالله
عمۀ سادات دستور ابی عبدالله رو اجرا کرده هر چی مواظبت کرد دید نه حریفش نیست💔
دستشُ سفت گرفته
اما زینب داره بالا تل نگاه می کنه چه خبره💔
همچین که ابی عبدالله از رو اسب افتاد
تا زینب دست رو سرش گذاشت، این بچه دستشُ از دست عمه رها کرد...💔
داد می زنه «وَاللهِ لا أُفارِقُ عَمِّی» یه لحظه از عموم جدا نمی شم...💔😭
ˢᵃʳᵃˡˡᵃʰ 🇵🇸|ثـارالله
داد می زنه «وَاللهِ لا أُفارِقُ عَمِّی» یه لحظه از عموم جدا نمی شم...💔😭
اومد بالا گودال ، دید بحر بن کعب ملعون شمشیر بالاسر عمو گرفته . فرمود «وَیْلَكَ یَابْنَ الْخَبیثَةِ أَ تَقْتُلُ عَمِّیَ؟» میخوای عموی منو بکشی؟💔😭
یه وقت شنید حسین میگه خواهرم نزار بیاد اما اومد
وقتی رسید دید شمشیرزن ها عمو رو میخوان با شمشیر بزنند دستشو جلو آورد
یازهرا.💔
4.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تک و تنها افتاد
عمو بین گودال💔