eitaa logo
ˢᵃʳᵃˡˡᵃʰ 🇵🇸|ثـارالله
3هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
4.3هزار ویدیو
60 فایل
💠بسم رب المهدی فاطمه💠 آغازمـون: خـیلی وقــت پایـانمـون:شھادت .. -کپےهمہ‌جوره‌حلالت‌رفیق، هدف‌ماچیزدیگری‌ست یکی از خادمین: @YA_Ruqiya315 انتقادات و پیشنهادات: https://daigo.ir/secret/4822606741
مشاهده در ایتا
دانلود
Seyyede roqayye avanava.mp3
5.75M
🎵 نواهنگ و سرود « سیده رقیه » 🎶 گروه نغمه سپیدار و همکاری گروه الاسراء سوریه رو بالِ فرشته‌ها با کُلّی حاجت عروسکم و هم آوردم زیارت 💐 میخوام حرفامو باتو بزنم راحت من اومدم زیارت 💐 🎤 💠 Ꭻ᥆Ꭵᥒ:⇩🇮🇷 ➳ [ @gordan_sarallah2 ]
📚 * مهمان‏نوازى باديه نشين * ابوالحسن مى‏گويد: روزى جمعى با امام حسن مجتبى‏عليه السلام به حج مى‏رفتندو زاد و توشه آنها از پيش رفته بود. آنها گرسنه و تشنه شدند. ناگاه از دورخيمه كهنه‏اى را ديدند. به آن‏جا رفتند. زنى پير در آن‏جا نشسته بود. به اوسلام كردند. زن باديه نشين پيش دويد و ايشان را اكرام كرد و گوسفندى بسته داشت.فورى آن را دوشيد و شيرش را پيش مهمانان آورد و گفت: اين شير رابنوشيدو گوسفند را ذبح كنيد و طعام سازيد. مهمانان چنان كردند و بعد از غذا به‏پيرزن گفتند: ما از طايفه قريشيم. وقتى بازگرديم، بايد به نزد ما بيايى تاپاداش احسان تو را بدهيم. اين را گفتند و حركت كردند. شب كه شد، شوهرزن از صحرا آمد و گوسفند را نديد. زن ماجرا را به او گفت. مرد خشمگين شد و گفت: در دنيا يك گوسفندداشتى و آن را به قومى دادى كه ايشان را نمى‏شناختى! زن گفت: اگر ايشان را مى‏شناختم، بازرگان بودم، نه ميزبان. ميزبان آن‏است كه طعام به كسى دهد كه او را نشناسد. بعد از چند روز، زن و شوهر از محنت فقر و فاقه به مدينه رفتند. پيرزن‏به كوچه‏اى داخل شد. امام حسين‏عليه السلام كنار در منزل ايستاده بود. آن زن‏راشناخت و به او فرمود: اى زن! آيا مرا مى‏شناسى؟ زن گفت: نه. حضرت فرمود: من آنم كه آن روز مرا به شير و گوسفند مهمان كردى.امام به او هزار گوسفند و هزار درهم بخشيد و او رانزد امام حسن‏عليه السلام برد.حضرت پرسيد: برادرم به تو چقدر كمك كرد؟ گفت: اين‏قدر گوسفند و درهم. امام حسن‏عليه السلام دو برابر آن را به زن داد و او رابه نزد عبدالله جعفر فرستاد.او از زن پرسيد: ايشان به تو چقدر دادند؟ گفت: هريك اين مقدار گوسفند و درهم. عبدالله دو هزار گوسفند و دو هزار درهم به او داد و گفت: اگر تو از اول‏به نزد من مى‏آمدى، تو را مستغنى مى‏كردم. 🍃🌸آن زن و شوهر به خاطر يك گوسفند كه در دنيا داشتند و آن را براى‏مهمان ذبح كردند، با چهار هزار گوسفند و چهار هزار درهم بازگشتند.   📚 جوامع الحكايات ، ص 213 ، با اندكى تصرف