eitaa logo
« حَ‌ـسَنیہ|𝐇𝐚𝐬𝐚𝐧𝐢𝐲𝐞𝐡❁ »
1.2هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1هزار ویدیو
43 فایل
• . - رو بھ قبلھ مینشینمـ خستھ بٰا حالۍ عجـیب از تھ ‌دل مینویسمـ ... 「أنت فۍ قلبۍ」حَسَـن💚 . - خادم : @Seyedeh_118 . - خوندھ میشین ꧇)' https://harfeto.timefriend.net/17341944478292 - ڪپۍآزاد #جانم‌حسن♡ . •
مشاهده در ایتا
دانلود
آهای اونایی که میگید اونا بهترن😏 رهبرمون: آ سید علی😍 رهبرشون: ترامپ😐 آرزومون: شهادت😍 آرزوشون: شهرت😐 جایی که دوست داریم بریم: کربلا😍 جایی که دوست دارن برن: لس آنجلس😐 اسطورمون: شهدا😍 اسطورشون: باب اسفنجی😐 پاتوقمون: مسجد و پایگاه وگلزارشهدا😍 پاتوقشون: بماند😐 و این گونه است که هرکه بخواهد میفهمد و هر که نخواهد نخواهد فهمید 😏 『🌙 @Gordane118 ○°.』
. +حاجی به گوشے!!📞 نیروے ڪمڪے بفرسٺید... دشمن داره از زمین و آسمون میزنه... حاجی دیگه مانتو ها دکمہ نداره...‼️ پشت بوم ها پر از هاےبشقابیه...😞 فرمانده یه کارے ڪـــن...🗣🗣🗣 . ... . 『🌙 @Gordane118 ○°.』
بهـ تیڪ تاڪ ساعت گوش کنید...👂 تو همین ثانیهـ ها یڪی تو فلسطینـ یڪی دیگهـ تو عراق یڪی تو سوریهـ یڪی یمن وُ لبنانـ یڪی از اینـ خاڪ جانباز شهید میشنـ بعد منـ و تو... :)😔💔
4_6026119727976286143.mp3
3.06M
...✨🖤 ...😭 تو‌کھ‌صبح‌تا‌شب‌دارےدل‌منو‌میسوزونے...💔 با‌چھ‌رویے‌اومدے‌پیش‌منھ‌امام‌ࢪضا...😭 با‌چھ‌رویے‌میخواے‌برے‌ڪࢪب‌بلا..😞 ...👌😭 امام رضایی 『🌙 @Gordane118 ○°.』
من میدونم دلتو زیاد شکستم؛😭 میدونم زیاد زدم جاده خاکی؛😭 ولی آقا! میگن شما ‌کریمی:) میبخشی منو؟!😞 :)😔💔
از شور اربعین ✨ جا بمونیم😥 انگاری یک سال از عشق♥ از محبت پر حرارت🍃 از بهشت 🌼 جا موندیم...😔💔 ((:،،
❤️ 🌿 _آدما‌چجورشهید‌میشن؟! +به‌سختی... 🍃 💔 『🌙 @Gordane118 ○°.』
(:♥️✨ دِلتَنگۍ دَردِسَختیست! دَردۍڪہ نِمیتوانۍآن‌را براۍِهیچ‌ڪَس تعریف‌ڪُنۍ..)😔💔
« حَ‌ـسَنیہ|𝐇𝐚𝐬𝐚𝐧𝐢𝐲𝐞𝐡❁ »
هࢪدلےمےࢪسدازࢪاھ...🙃 شکستھ‌است،چقدࢪ...💔 جادھ‌ے‌عاشقيت...😍 حادثھ‌سازاست‌ࢪضا...😇 💛
« حَ‌ـسَنیہ|𝐇𝐚𝐬𝐚𝐧𝐢𝐲𝐞𝐡❁ »
بسم‌الله... #سه‌دقیقه‌درقیامت 🔥 (قسمت اول) 📖 کتاب سه دقیقه تا قیامت داستان زندگی یک جانباز مدافع
🔥 (قسمت دوم) 🔰البته آن زمان سن من کم بود و فکر میکردم کارخوبی می کنم که برای مردنم دعا می‌کنم.😢 ♦️ نمی‌دانستم که اهل بیت ما هیچ گاه چنین ادعایی نکرده اند. آنها دنیا را پلی برای رسیدن به مقامات عالیه می دانستند.😔👌 خسته بودم و سریع خوابم برد..😢 💠نیمه های شب بیدار شدم و نماز شب خواندم و خوابیدم.👌 🔆بلافاصله دیدم جوانی بسیار زیبا بالای سرم ایستاده.. از هیبت و زیبایی او از جا بلند شدم و با ادب سلام کردم.😢 ✨ایشان فرمود: با من چه کار داری؟؟😰😰چرا انقدر طلب مرگ می کنی !هنوز نوبت شما نرسیده.😰 فهمیدم ایشان حضرت عزرائیل است ترسیده بودم.😱😰😰 ♦️ اما با خودم گفتم: اگر ایشان انقدر زیبا و دوست داشتنی است،پس چرا مردم از او می‌ترسند؟😐👌 🍀می خواستند بروند که با التماس جلو رفتم و خواهش کردم من را ببرند. التماسهای من بی فایده بود.😞 ✔️با اشاره حضرت عزرائیل برگشتم به سر جای و گویی محکم به زمین خوردم..😱👌 🍂 در همان عالم خواب ساعتم را نگاه کردم،راس ساعت ۱۲ ظهر بود! هوا هم روشن بود، موقع زمین خوردن نیمه چپ بدن من به شدت درد گرفت.. 😞 🔵در همان لحظات از خواب پریدم؛ نیمه شب بود.می خواستم بلند شوم اما نیمه چپ بدن من شدیداً درد میکرد!😰 🔺روز بعد روز بعد دنبال کار سفر مشهد بودم. همه سوار اتوبوس‌ها بودند که متوجه شدم رفقای من حکم سفر را از سپاه شهرستان نگرفتند.😐 ☑️ سریع موتور پایگاه را روشن کردم و با سرعت به سمت سپاه رفتم.😢 🔶 در مسیر برگشت در یک چهارراه راننده پیکان بدون توجه به چراغ قرمز جلو آمد ...👌 🔷از سمت چپ با من برخورد کرد! آنقدر حادثه شدید بود که من پرت شدم روی کاپوت و سقف ماشین و روی زمین افتادم.😢 🔴 راننده پیاده شد و می لرزید‌😢😰 🌾 با خودم گفتم:پس جناب عزرائیل بالاخره به سراغم آمد! 😢 🔵به ساعت مچی روی دستم نگاه کردم ساعت دقیقا ۱۲ ظهر بود و نیمه چپ بدنم خیلی درد میکرد...!😢 ... التماس دعا 💚 『🌙 @Gordane118 ○°.』