eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
4.1هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
574 ویدیو
804 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. ما هر کاری برای اهلبیت و امام حسین بکنیم، خیرش به خودمون میرسه این ۷۲ شهید کربلا اگه نبودن، امام ح
. 💠 عمرو بن قیس ،‌ آغازی نیک و سرانجامی بد 🔰 در یک منزل مانده به کربلا بنام بنی مقاتل، عمرو بن قیس مشرقی به محضر سیدالشهداء علیه السلام مشرف شد و بعد از گفتگویی کوتاه، به یک شرط با امام بیعت نمود. عمرو بن قیس عرض کرد:‌یابن رسول الله من تا جایی از شما دفاع می کنم که دفاع من به حال شما مفید و در سرنوشت پیروزی شما مؤثر باشد و اگر زمانی احساس کردم که وجودم نفعی برای شما ندارد در مفارقت و جدایی از شما آزاد باشم. سیدالشهداء علیه السلام هم این شرط را پذیرفت. عمرو به همراه امام به کربلا آمد و حتی شب عاشورا که حضرت فرمود بیعتم را برداشتم و هرکه می خواهد، برود او مانند سایر یاران اباعبدالله علیه السلام باقی ماند. و روز عاشورا نیز با تمام وجود به مقابله با لشکر کوفه می پرداخت و از امام دفاع می کرد تا جایی که امام حسین علیه السلام برایش دعا می نمود: «لا تشل الا یقطع الله یدک، جزاک الله» دستت درد نکند! خدا از خاندان پیامبر جزای خیرت دهد. عصر عاشورا شد و اکثر یاران باوفای سیدالشهداء علیه السلام به شهادت رسیده بودند و عده ای اندک باقی مانده بودند که صدای مظلومیت اباعبدالله الحسین علیه السلام بلند شد:«هل من ناصر ینصرنی؟» آیا یاری کننده ای هست که مرا یاری کند؟ عمرو متوجه شد که دیگر واقعه عاشورا رو به پایان است و سیدالشهداء علیه السلام در آستانه شهادت قرار دارد، خدمت امام آمد و عرض کرد: آقا اجازه می دهید که من بروم؟ حضرت نگاهی کرد و فرمود: بروی! به کجا؟ عرض کرد: یابن رسول الله در خاطرتان هست من به شما بیعت کردم تا جایی که وجودم نفعی داشته باشد همراه شما باشم؟ حضرت فرمود: درست می گویی. عمرو بن قیس گفت: درک من از این استغاثه و این اندکی یار و یاور این است که لحظاتی دیگر جنگ به اتمام می رسد و من چه باشم و چه نباشم اینان شما را به شهادت می رسانند، پس اگر اجازه فرمایید،‌ من از کربلا می روم. حضرت فرمود چگونه می خواهی بروی؟ مرکبی داری؟ عرض کرد: اسبی را در خیمه پنهان کردم و با آن می روم. امام حسین علیه السلام فرمود: آزادی برو. در آخرین لحظات عاشورا سوار بر اسب شد و عزیز فاطمه علیها السلام را تنها گذارد. (9) در تمامی اوقات یار امام است، اما آخرین لحظه ای که باید این حمایت و یاری را با خون و شهادت خویش به اثبات برساند و سعادتمند دنیا و آخرت شود را از دست می دهد و به جای حسن عاقبت، به سوء عاقبت دست پیدا می کند. .
. به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی *بیرون مدینه، خسته رسید به یه پیرمرد گفت آقا چند روزه تو راهم گرسنمِه، نانی دارید؟ آقا گفت این سفرۀ منه پهن کنم امّا به کارت نمی یاد، نشست نون و ... عشقُ نگاه کن، گفت :چه جور این نونُ می خوری؟ گفت غذایِ من اینه یه ذره صبر بکنی چند قدم راه برو ، برو مدینه ، فلان کوچه درِ خونه بازِ، نه ازت سئوال می کنن کی ای ؟ نه کار دارن چی تنتِ، بشین سرِ سفره غذا بخور، اومد آدرسُ دید در بازِ، اومد سرِ سفره نشست، غذاشُ که خورد، شروع کرد یواش یواش تو یه بقچه غذا جمع کردن، آقا فرمود: چه کار می کنی؟ گفت: راستش داشتم می اومدم یه پیرمردی راهِ خونه رو به من نشون داد، آقا گفت: اینجا همیشه سفره بازِ هر موقع می خوای بیا، غذا کجا می بری گفت داشتم می اومدم بیرون مدینه یه پیرمردی دیدم نونشُ هر کاری کردم نشکست، شروع کردگریه کردن، گفت: سائل اون پیرمرد رو نمی شناختی؟ گفت:نه ، گفت :صاحب این سفره بابام امیرالمؤمنینِ دلم هوای نجف کرده یا علی مولا یعنی دوباره زنده ایم مقابل ایوان طلات صدا بزنیم: السلامُ علیکَ یا امینَ اللهِ فی ارضه *میزاشت همه کاروان ها برن،چند روز بعد می فرمود هر چی شتر دارم آماده کنین، از مدینه بیرون می زد خودش پایِ برهنه، هر کسی تو راه مونده بود، امام حسن به دادش می رسید، لذا تاریخ می نویسه بزرگترین کاروان بود وقتی می رسید مکّه، شب پانزدهمِ ما هم جا موندیم، خیلیا امشب ، شبِ اولشونِ،تو روضه نشستن، یا امام حسن! ..* *یه وقت از تو خرابه صدا بلند شد،تَفَضل یابنَ رسول الله .. از اسب پیاده شد وارد خرابه شد یه عده جزامی سرِ سفره نشستن، آقا بفرما، سرِ سفرشون نشست، باهاشون غذا خورد .. فرمود دعوتتونُ قبول کردم ، دعوتمو رد نکنین .. یه روز مدینه، قدم رو چشمام بزارین، مدتی گذشت امام مجتبی فرمود امروز مهمون دارم خودش با دستِ خودش سفره پهن کرد وقتی در باز شد دیدن جزامی های مدینه وارد شدن ، هممون بگیم یا امام حسن! خیال کن که منم یک جزامی ام آقا نیازمند نگاه و سلامی ام آقا چقدر مثل علی از زمانه رنجیدی سلام داده، جواب سلام نشنیدی! امامِ برهۀ تزویرهای بسیاری به وقت رفتن مسجد، زره به تن داری کریم شهر مدینه! غریب افتادم به جانِ مادرت آقا برس به فریادم خودت غریبی و با دردم آشنا هستی رفیق واقعیِ روزهای بی دستی فسم به حرمت این ماه حق نگاهی کن به دست خالی این مستحق نگاهی کن بگیر دست مرا، دست بسته ام آقا ضرر زدم به خودم ورشکسته ام آقا دل از حساب قنوت تو سود می گیرد دعای دست رحیمت چه زود می گیرد برای مدح تو گویند شعر احساسی به واژه های « در »و« میخ »و« کوچه » حساسی چه شد غرور تو آقا شکست در کوچه؟! بگیر دست مرا با خودت ببر کوچه.. چه شد که بغض گلوگیر گوشه گیرت کرد کدام حادثه اینگونه زود پیرت کرد چگونه این همه غم در دل شما جا شد بگو که عاقبت آن گوشواره پیدا شد؟ ــــــــــــــــــ علیه_السلام .
*┄┅═✧﷽✧═┅* ♻️زیارت آقا امام حسن مجتبی علیه السلام♻️ ✨*السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حَبِيبَ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صِفْوَةَ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صِرَاطَ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَيَانَ حُكْمِ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نَاصِرَ دِينِ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا السَّيِّدُ الزَّكِىُّ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْبَرُّ الْوَفِىُّ ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْقَائِمُ الْأَمِينُ ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَالِمُ بِالتَّأْوِيلِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْهَادِى الْمَهْدِىُّ ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الطَّاهِرُ الزَّكِىُّ ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا التَّقِىُّ النَّقِىُّ ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْحَقُّ الْحَقِيقُ ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الشَّهِيدُ الصِّدِّيقُ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ*✨ ✨سلام بر تو ای فرزند فرستاده پروردگار جهانیان، سلام بر تو ای فرزند امیرمؤمنان، سلام بر تو ای فرزند فاطمه زهرا، سلام بر تو ای محبوب خدا، سلام بر تو ای برگزیده‌ی خدا، سلام بر تو ای امین خدا، سلام بر تو ای حجت خدا، سلام بر تو ای نور خدا، سلام بر تو ای راه خدا، سلام بر تو ای بیان حکم خدا، سلام بر تو ای یار دین خدا، سلام بر تو ای سرور پاک‌نهاد؛ سلام بر تو ای نیکوکردار وفادار، سلام بر تو ای قیام‌کننده‌ی امین، سلام بر تو ای آگاه به تأویل، سلام بر تو ای راهنمای راه‌یافته، سلام بر تو ای پاک و پاکیزه، سلام بر تو ای پرهیزگار پاک‌دامن، سلام بر تو ای حقیقت راستین و آشکار، سلام بر تو ای شهید راست‌کردار، سلام بر تو ای ابا محمّد حسن بن علی و رحمت و برکات خدا بر تو باد. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
4_5809910189532385489.mp3
841.7K
📝صوت زیارت علیه السلام ♻️صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام ♻️
🥀 🏴 شهادت ڪریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام تسلیت باد. ▪️ مردی خدمت امام حسن علیه السلام رسید و اظهار فقر و پریشانی ڪرد. حضرت به خازن خود فرمودند: چه مقدار مال نزد تو است؟ عرض ڪرد: دوازده هزار درهم. امام فرمودند: آن را به این مرد فقیر بده. خازن گفت: دیگر چیزی برای نفقه باقی نمی‌ماند. امام فرمودند: تو او را به فقیر بده و ُحسن ظّن به خدا داشته باش او برای‌مان جبران می‌ڪند. پس آن مال را به آن مرد داد و حضرت او را طلبید و عذرخواهی نمود و فرمودند: ما حق تو را ندادیم لڪن به قدر آنچه بود دادیم. 📚 برگرفته از ڪتاب منتهی الآمال 💫 امام با بخشش و جود فراوانی ڪه داشتند، ڪریم اهل بیت نام گرفتند. و اینچنین ڪریم‌ترین جلوه‌ٔ خداوند، غریب‌ترین انسان زمین شد. همان غربتِ حق، در تمام طول تاریخ، ڪه نتیجه‌ٔ استمرار جهل در نسل انسان است .
. هشت مرحله تا بهشت اولین مرحله این است فقط رو بزنی پی یک مهر به این سو و به آن سو بزنی دومین مرحله این است که خود را بِبَری مُهر با اصل برابر شده بر او بزنی سومین مرحله سخت است که در طیِّ طریق با خودت مو نزنی دست چو بر مو بزنی چارمین مرحله خوب است که از تاول پات؛ در تنت باغچه ای از گُل شب بو بزنی پنجمین مرحله باید بشوی خود، جاده کَف پای همه را با مُژه جارو بزنی ششمین مرحله باید بروی قبل حسین حرم حضرت عباس دو زانو بزنی هفتمین مرحله چون اول راهت باید؛ به ضریح و به حریم و به حرم رو بزنی هشتمین مرحله عشق است که پیش ارباب در حرم نعره ی یا ضامن آهو بزنی مهدی_رحیمی_زمستان ✍ ‏.
. درباره محلّ دفن سر مبارك امام و ديگر شهداى كربلا به صورت عموم، در كتاب‏هاى تاريخى شيعه و اهل سنّت و نيز منابع روايى شيعه اختلاف فراوانى مشاهده مى‏ شود. البته اقوال نقل شده نياز به بررسى دارد اما هم اكنون مشهورترين قول كه مورد قبول جامعه شيعى قرار گرفته آن است كه سر مبارك پس از چندى به بدن ملحق شد و در سرزمين كربلا مدفون گرديد. براى آگاهى بيشتر به بيان اين اقوال مى‏ پردازيم : 1⃣كربلا :👇 ♦️اين نظر ديدگاه مشهور بين علماى شيعه است و علامه مجلسى به اين شهرت اشاره كرده است.(۱) ♦️شيخ صدوق با نقل روايتى، الحاق سر به بدن در كربلا را از قول فاطمه دختر على(ع) و خواهر امام حسين(ع) نقل كرده است.(۲) اما درباره كيفيت و چگونگى الحاق ديدگاه‏ هاى مختلفى ابراز شده است. ♦️برخى همانند سيد بن طاووس آن را امرى الهى مى‏ داند كه خداوند با قدرت خود و به صورت معجزه انجام داده است. وى از چون و چرا درباره آن نهى كرده است.(۳) ♦️برخى ديگر چنين گفته‏ اند : امام سجاد (ع) در بازگشت در روز (۴) يا روزى غير از آن، سر را در در كنار بدن دفن كرد.(۵) اما اينكه آيا دقيقاً سر به بدن ملحق شد و يا در كنار ضريح و در نزديكى بدن دفن شد، عبارت روشنى در دست نيست و در اينجا نيز سيد بن طاووس چون و چرا را نهى كرده است.(۶) ♦️عده‏ اى نیز گفته‏ اند : پس از آنكه سر را در زمان يزيد سه روز به دروازه دمشق آويزان كردند، پايين آورده و آن را در گنجينه‏اى از گنجينه‏ هاى حكومتى گذاشتند و تا زمان سليمان بن عبدالملك در آنجا بود. سپس وى آن را بيرون آورده و پس از تكفين، آن را در گورستان مسلمانان در دمشق دفن كرد. پس از آن جانشين وى عمر بن عبدالعزيز (حكومت۹۹ تا ۱۰۱ قمری) آن را از گورستان درآورده و معلوم نشد كه با آن چه كرد اما با توجه به تقيد او به ظواهر شريعت، به احتمال فراوان آن را به كربلا فرستاده است.(۷) در پايان متذكّر مى‏ شويم كه برخى از دانشمندان اهل سنّت مانند شبراوى، شبلنجى و سبط ابن حويزى نيز اجمالًا پذيرفته‏ اند كه سر در كربلا دفن شده است.(۸) 2⃣نجف اشرف : 👇 ♦️از عبارت علّامه مجلسى و نيز با پژوهش در روايات چنين به دست مى‏ آيد كه رأس مبارك در نجف اشرف و در كنار قبر حضرت على (ع) دفن شده است.(۹) رواياتى همانند سلام دادن امام صادق(ع) به همراه فرزندش اسماعيل، بر امام حسين (ع) پس از نماز خواندن بر جدشان حضرت على(ع) در نجف به صراحت و روشنى وجود سر را در نجف تا زمان امام صادق(ع) ثابت مى‏ داند.(۱۰) ♦️روايات ديگرى نيز همين مطلب را تأييد مى‏ كند به گونه‏ اى كه حتى در كتاب‏هاى شيعه، زيارتى براى سر امام(ع) در نزد قبر امام على(ع) نقل شده است.(۱۱) درباره كيفيت انتقال سر به اين مكان، از قول امام صادق(ع) چنين نقل شده است : يكى از دوستداران اهل بيت(ع) در شام آن را سرقت كرد و به كنار قبر حضرت على (ع) آورد.(۱۲) البته اشكال اين ديدگاه آن است كه قبر حضرت على(ع) تا زمان امام صادق(ع) براى همگان شناخته شده نبود. ♦️در روايتى ديگر آمده است : پس از آنكه سر مدّتى در دمشق بود، به كوفه نزد ابن زياد برگردانده شد و او از ترس شورش مردم، دستور داد كه آن را از كوفه خارج كرده و در نزد قبر حضرت على (ع) دفن كنند.(۱۳) اشكال ديدگاه قبلى به اين ديدگاه نيز وارد است. 3⃣ كوفه :👇 سبط ابن جوزى اين ديدگاه را ابراز كرده و گفته است : عمرو بن حريث مخزومى آن را از ابن زياد گرفت و پس از غسل، تكفين و خوشبو كردن، سر را در خانه خود دفن كرد.(۱۴) .
. عاقبت سرهای شهدای کربلا 👆 4⃣مدينه :👇 ابن سعد صاحب طبقات الكبرى اين ديدگاه را پذيرفته و چنين بيان كرده است : يزيد سر را براى عمرو بن سعيد حاكم مدينه فرستاد و او پس از تكفين، آن را در قبرستان بقيع در كنار قبر مادرش فاطمه (س) دفن كرد.(۱۵) اين ديدگاه به وسيله تعدادى ديگر از دانشمندان اهل سنّت (مانند خوارزمى، در مقتل الحسين (ع) و ابن عماد حنبلى در شذرات الذهب) پذيرفته شده است.(۱۶) اشكال مهم اين ديدگاه آن است كه قبر حضرت فاطمه(س) معلوم نبوده تا در كنار آن دفن شود. 5⃣شام :👇 شايد بتوان گفت : بيشترين گزارش‏هاى اهل سنّت، حكايت از دفن سر در شام مى‏ كند كه معتقدان به اين ديدگاه نيز در ميان خود اختلاف داشته و اقوال مختلفى ابراز كرده‏ اند همچون : ۱)در كنار دروازه فراديس كه بعدها مسجد الرأس در آن ساخته شد. ۲)در باغى در كنار مسجد جامع اموى ۳)در دارالاماره ۴)در گورستانى در دمشق ۵)در كنار دروازه توما(۱۷) 6⃣ رِقّة :👇 رقّه شهرى در كنار فرات بوده كه گفته شده است : يزيد سر امام (ع) را براى آل ابى محيط خويشان عثمان كه در آن زمان در اين شهر ساكن بودند فرستاد و آنها، آن را در خانه‏اى دفن كردند كه بعدها آن خانه به مسجد تبديل شد.(۱۸) 7⃣ مصر (قاهره) :👇 نقل شده است : خلفاى فاطمى كه از آغاز نيمه دوم قرن چهارم تا آغاز نيمه دوم قرن هفتم در مصر حكم مى‏ راندند و پيرو مذهب شيعى اسماعيلى بودند سر مبارك امام حسين(ع) را از دروازه فراديس شام، به عسقلان و سپس به قاهره منتقل كردند و بر آن مقبره معروف به تاج الحسين(ع) را پس از سال ۵۰۰ بنا كردند.(۱۹) مقريزى سال دقيق انتقال سر از عسقلان به قاهره را سال ۵۴۸ دانسته و گفته است : هنگام بيرون آوردن سر از عسقلان چنين مشاهده شد كه خون آن هنوز تازه و نخشكيده است و بويى همچون مشك از آن به مشام مى‏رسد.(۲۰) علامه سيدمحسن امين عاملى (از دانشمندان معاصر شيعه) پس از نقل انتقال سر از عسقلان به مصر مى‏ گويد: «در محلّ دفن سر بارگاه بزرگى ساختند و در كنار آن نيز مسجدى بزرگ بنا كردند. من در سال ۱۳۲۱ قمری آنجا را زيارت كرده و مردان و زنان زيادى را در حال زيارت و تضرع در آن مكان ديدم. سپس مى‏ گويد : شكى در انتقال سرى از عسقلان به مصر وجود ندارد اما اينكه آن سر از آن امام(ع) يا شخص ديگرى بوده، جاى شك است(۲۱) علامه مجلسى(ره) نيز به نقل از گروهى از مصريان، به وجود بارگاهى عظيم در مصر با نام «مشهد الكريم» اشاره مى‏ كند.(۲۲) 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۴۵ ۲)بحارالانوار مجلسی ،ج۴۵، ص۱۴۰ به نقل از امالى شیخ صدوق، ص۲۳۱ ۳)اقبال الاعمال ابن طاووس، ص۵۸۸ ۴)کتاب تحقيق درباره اولين اربعين حضرت سيدالشهداء طباطبایی، ج۳، ص۳۰۴ ۵)اللهوف ابن طاووس، ص۲۳۲ ۶)اقبال الاعمال ابن طاووس، ص۸۸۵ ۷)مع الركب الحسينى(ع) امینی، ج۶، ص۳۲۴ به نقل از مقتل الحسین(ع) خوارزمى، ج۲، ص۷۵ ۸)مع الركب الحسينى امینی، ج۲، ص۳۲۵ ۹)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۴۵ ۱۰)بحارالانوار مجلسی، ج ۴۵، ص ۱۷۸ به نقل از كامل الزيارات ابن قولویه، ص۳۴ و الكافى شیخ کلینی، ج۴، ص۵۷۱ ۱۱)مع الركب الحسينى امینی، ج۶، ص۳۲۵ ۱۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۴۵ ۱۳)بحارالانوار مجلسی،ج۴۵، ص۱۷۸ ۱۴)تذكرة الخواص ابن جوزی، ص۲۵۹ به نقل از مع الركب الحسينى امینی، ص۳۲۹ ۱۵)الطبقات ابن سعد، ج۵، ص۱۱۲ ۱۶)مع الركب الحسينى امینی، ج۶، ص۳۳۰ ۱۷)مع الركب الحسينى امینی، ج۶، ص۳۳۱ ۱۸) مع الركب الحسينى امینی، ج۶، ص۳۳۴ به نقل از تذكرة الخواص ابن جوزی، ص۲۶۵ ۱۹)البداية و النهاية شهرستانی، ج۸، ص۲۰۵ ۲۰)مع الركب الحسينى امینی، ج۶، ص۳۳۷ ۲۱)لواعج الاشجان عاملی، ص۲۵۰ ۲۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۴۴ 🌐منبع : سایت عاشورا .
. ۸ صفر سالروز وفات سلمان فارسی چرا سلمان شد ؟ 🔸یکی از یاران امام صادق (سلام الله علیه) از ایشان پرسید: چقدر از شما می‌شنوم که سلمان فارسی را نام می‌برید؟ حضرت فرمود: نگو سلمان فارسی، بگو سلمان محمدی. می‌دانی چرا زیاد نام سلمان را می بریم؟ عرض کردم‌: نه نمی دانم. 🔻فرمود: به خاطر سه ویژگی. ۱. خواستة امیرالمؤمنین را بر خواستة خود مقدم می داشت. ۲. محرومان و فقرا را دوست داشته و بر ثروتمندان ترجیح می‌داد. ۳. علم و عالمان را گرامی می داشت. سلمان، عبد صالح خدا، حق‌گرا و مسلمان بود و از مشرکین نبود. 📚 بشارةالمصطفی لشیعةالمرتضی، جلد ۱، صفحه ۲۶۷ .............. آه سلمان چه بی وفا شده ای خانه ی ما دگر نمی آیی نیست یادت مگر پدر میگفت نیستی تو غریبه؛ از مایی حال من هم شبیه حال توست شهر بعد از پدر پر از غم هاست راستی از علی خبر داری؟! دیده ای که چقدر او تنهاست؟ راستش خواب دیده ام سلمان پدرم مصطفی و مادر را گفت با ما بیا دگر برویم دیدم اشک دو چشم حیدر را آه سلمان تنم، سرم، دستم چه کنم سوختن در این تب را رفتنی ام، امید ماندن نیست چه کنم پنج ساله زینب را راستی این رطب برای تو میوه ای از بهشت می باشد حسنم بغض میکند سلمان فکر دیوار و کوچه می باشد مثل شب های قبل بین خواب از عطش تشنه لب صدایم کرد آب دادم، نخورد حسین و فقط ایستاد و مرا نگاهم کرد گفت همسایه ها همه با هم جمعشان بین کوچه دیدنی است من شنیدم که باز میگفتند فاطمه این دو روزه رفتنی است بعد من جان تو و جان علی فارغ از غصه و ملالم کن اشک می ریخت دیشب ای سلمان گفتم حیدر دگر حلالم کن
VID_20220901_153306_298_out.mp3
1.04M
صوت مناجات زیبا با ارواحنا فداه.... استاد
. ♻️ هجده مقامی که در می‌خواهیم بهترین فرصت برای قرائت چهل روزه زیارت عاشورا از روز عاشورا تا اربعین را از دست ندهید، در زیارت عاشورا چیزی حدود هجده دعا می‌کنیم که متناسب با آن، هجده مقام را از خدا می‌خواهیم. درخواست‌های انسان در زیارت عاشورا، دنیوی و مادی و فانی نیست، بلکه همگی معنوی است. ما در زیارت عاشورا، همراه با این دعاها، هجده مقام را از خدا درخواست می‌کنیم که بعضی از آنها به‌قدری بالاست که اگر زیارت عاشورا وجود نداشت، نمی‌توانستیم باور کنیم که کسی جرأت درخواست آنها را از خدا داشته باشد. اینها خیلی خواسته‌های بزرگی هست و انسان از آنها درجات سلوک را یاد می‌گیرد، چون از پایین شروع می‌شود و به بالا می‌رسد. و اما آن مقام‌ها: ۱- مقام خونخواهی امام حسین علیه‌السلام ان یرزقنی طلب ثارک اینکه کسی بخواهد خونخواهی امام حسین را بکند، مقام خیلی بالایی است، چون خونخواهِ اصلی ابی‌عبدالله، امام زمان است. ۲- مقام وجاهت عند الله (آبرومندی نزد خدا) اللهم اجعلنی عندک وجیها ۳- مقام معِیَّت (همراهی) با معصوم ان یجعلنی معکم فی الدنیا و الآخرة مع امام منصور این درخواستی ویژه است، چون تمام انبیا و اولیا آرزویش را داشته‌اند. ۴- زندگی حسینی و اهل بیتی داشتن اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد... مقامی که درخواست می‌کنیم تمام مراحل زندگی ما، درهم‌تنیده با معصوم باشد. ۵- مقام شهادت و مماتی ممات محمد و آل محمد مرگ همه معصومین (از پیامبر تا امام حسن عسکری علیهم‌السلام) با شهادت بوده. ۶- رسیدن به مقام محمود ان یُبِلِّغنی المقام المحمود در قرآن آیه‌ای داریم که به پیامبر می‌گوید: نماز شب بخوان تا به مقام محمود برسی. مقام محمود از نگاه بیشتر مفسران، یعنی مقام شفاعت. شفاعت شدن، یک مقامی است که به هر کسی نمی‌رسد (لا یملکون الشفاعة... شفاعت به هر کس نمی‌رسد. اما مقامی هست که از شفاعت‌شدن بالاتر است و آن هم مقام شفاعت‌کردن است و ما در این فراز، این را از خدا می‌خواهیم. ۷- مقام مشارکت در مصیبت ولیّ معصوم لقد عظمت الرّزِیّة... بک علینا و اسئل الله بحقکم... ان یعطینی بمصابی بکم... (یعنی مصیبت شما را، مصیبت خودم می‌دانم) الحمد لله علی عظیم رزِیّتی (دقیقا در اینجاست که انسان مصیبت را برای خودش می‌داند) این مقام، خیلی عظیم است و خیلی باید درباره‌اش بحث کرد. داستان زیارت عاشورا، داستانِ یکی‌شدن با اهل‌بیت است، قرار است از این طریق، به شجره حیات متصل شویم. ۸- مقام برائت و بالبرائة من اعدائکم (برای دوری و تبرّی‌جستن از بعضی جریان‌ها و افراد و نیز بعضی خصوصیت‌ها) ۹- مقام لعن اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد این مقام، آن‌قدر مهم است که در زیارت عاشورا بر سلام اولویت دارد. اول صد لعن می‌دهیم و بعد صد سلام. (جاروب کن خانه را، سپس میهمان طلب) نکته: چهره اصلی برائت و لعن، بعد از ظهور دیده می‌شود، چون ما مردم اصلا تا قبل از ظهور نمی‌فهمیم کسانی که باعث و بانی ماجرای کربلا بوده‌اند، ما را از چه نعمات زیاد و برکات بزرگی محروم کرده‌اند. ما الآن از دنیای بعد از ظهور چیزی نمی‌دانیم و درک نمی‌کنیم. اصل برائت در آن زمان اتفاق می‌افتد. یعنی وقتی ظهور انجام می‌شود و می‌فهمیم چه چیزی را از ما گرفته‌اند، تازه حسّ واقعیِ برائت را درک خواهیم کرد. ادامه در پست بعد👇
. ادامه از پست قبل ۱۰- مقام سِلم انی سلم لمن سالمکم و ولیّ لمن والاکم این مقام، عبارت است از مقام دوستی با دوستان و دوستداران اهل‌بیت، برای تشکیل یک شبکه متحد در راه تحقق منویّات این خاندان. ۱۱- مقام دشمنی با دشمنان اهل بیت حرب لمن حاربکم این مقام، یعنی مقام دشمنی با دشمنان اهل‌بیت، برای پالایش آن شبکه متحد و همچنین مبارزه با موانع رشد بشر. آیا شما فکر می‌کنید هر کسی می‌تواند به مقام مجاهدت برسد؟ ۱۲- مقام ایثار بابی انت و امی ما در زیارت عاشورا این مقام را درخواست می‌کنیم و لااقل ادای آن را درمی‌آوریم. ایثار یعنی بذل بهترین‌ها، و ما زیارت عاشورا بهترین داشته‌های خود را فدای امام می‌کنیم. ۱۳- مقام قربة الی الله انی اتقرب الی الله... اللهم انی اتقرب الیک... مقام قرب و نزدیکی به خدا، بالاترین مقام ممکن است، منتها مراتب بالای آن فقط به کمک و دستگیری ولیّ‌خدا که در این مسیر پیشتاز است، ممکن می‌شود. ۱۴- مقام دوستی و نزدیکی به اهل‌بیت انی اتقرب الی الله و الی رسوله و الی ... این مقام نیز، امتداد مقام قربة الی الله است. ۱۵- مقام معرفت اهل‌بیت اکرمنی بمعرفتکم و معرفة اولیائکم... در حدیث داریم: من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتة جاهلیة) ۱۶- مقام ثبات قدم و اهل تزلزل نبودن ان یثبّت لی عندکم قدم صدق ثبّت لی قدم صدق عندک مع الحسین... ۱۷- مقام رجعت، و ان یرزقنی طلب ثارکم مع امام منصور هر کسی قادر نیست به این مقام برسد و شخص باید خیلی کارها در این راه انجام دهد. ۱۸- مقامی که خدا به ما درود بفرستد اللهم اجعلنی فی مقامی هذا ممن تناله منک صلوات و رحمة و مغفرة ما در زیارت عاشورا، خیلی از این مقام‌ها و خواسته‌ها را به‌صورت لامکان و لازمان می‌خواهیم. یعنی درخواست خود را محدود به یک زمان و مکان خاص نمی‌کنیم. فی هذا الیوم و فی موقفی هذا و ایام حیاتی (یعنی الآن و اینجا و همه روزهای عمرم) و لا جعله الله آخر العهد منی... (یعنی الی‌الابد باشد و محدود به حال نباشد.) در پایان این مطلب باید گفت که هدف خلقت ما انسان‌ها، رشد نامحدود ما از طریق کسب معرفت و محبت و خشوع در برابر خدا و همچنین ولی خداست و این درخواست‌هایی که ما در زیارت عاشورا به درگاه خدا عرض می‌کنیم، کاملاً همسو با هدف خلقت ماست. یعنی اگر به مقامات فوق دست یابیم، در واقع تا سطوح بسیار بالایی از هدف خلقت دست یافته‌ایم. .
. شعور حسینی علّت خروج علیه‌السّلام از مدینه 🔹 بعد از مرگ معاویه، یزید بر تخت حکومت نشست و برای تثبیت سلطنت خود، برای همه شخصیت‌ها و نامدارانِ زمان خود، پیام فرستاد تا با او بیعت کنند. 🔰 به همین منظور، نامه‌ای به این مضمون، به حاکم مدینه نوشت: «از حسین علیه‌السّلام برای من بیعت بگیر و اگر مخالفت کرد، او را به قتل برسان.» 🔻 حاکمِ مدینه، خبر را به حضرت رساند و امام‌حسین علیه‌السّلام در جواب چنین فرمود: «اِنَّا لِلَّهِ وَ اِنَّا اِلَیهِ رَاجِعُونَ وَ عَلَی الاِسلَامِ السَّلَامُ اِذَا بُلِیَتِ الاُمَّةُ بِرَاعٍ مِثلِ یَزِیدَ.» ✍️ یعنی "ما از خداییم و به سوی او باز می‌گردیم و زمانی که مسلمانان، به سرپرستىِ کسی مثل يزيد (که هم شراب‌خوار، قمارباز و ناپاک است و هم حتّی ظواهر مسلمانی را مراعات نمی‌کند) دچار شوند، بايد با اسلام وداع نمود و فاتحه اسلام را خواند." 👈 بنابراین امام‌حسین علیه‌السّلام که می‌دانست با به رسمیت نشناختن حکومت ستمگر یزید، اگر در مدینه بماند، کشته خواهد شد، لذا به امر پروردگار، شبانه و مخفیانه از مدینه به سوی مکّه رهسپار شد. 📚 پی‌نوشت: [1]. پیشوایان معصوم، ص 119. [2]. لهوف، ص 21. 🖇 لینک مطلب: 🌐https://btid.org/fa/photogallery .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. آیا در روایات معصومین ع اشاره و توصیه ای به پیاده روی شده است؟ ✅پاسخ نه در روایات معصومین برای خصوص پیاده روی در روز اربعین حسینی روایتی وارد نشده است. لیکن روایتی در مورد ثواب پیاده به زیارت امام حسین ع رفتن نقل شده است که اطلاق روایت به طور قطع شامل پیاده روی اربعین برای زیارت حضرت سیدالشهداء ع میشود. 🔴البته این پیاده رفتن نوعی تکریم و تعظیم است و نشانگر عشق و علاقه به مسیر مذکور می باشد. لذا می بینیم که امام حسن ع و حسین ع ,؛ بیش از بیست بار پیاده عازم مکه شده اند. و با وجود امکانات موجود در آن زمان؛ اقدام به انتخاب پیاده روی کرده اند و مسیری که بیش از چهار برابر مسیر نجف تا کربلاست را 25 بار پیاده پیموده اند. پس شکی در استحباب و مطلوبیت عمل مذکور نیست و قطعا مصداق تعظیم و تکریم محل می باشد. حتی در برخی موارد؛حضرت پای پابرهنه بود. در یکی از این سفرها که به اتفاق امام حسین علیهالسلام پیاده به حج میرفتند جمعیت زیادی به احترام آن دو بزرگوار از مرکبها پیاده شدند و برخی خسته شدند. سعد وقاص به امام حسن علیهالسلام عرض کرد اگر سوار شوی دیگران هم سوار میشوند چون پیادهروی برای آنان مشکل است. قال علیهالسلام: لا نرکب قد جعلنا علی أنفسنا المشی الی بیت الله الحرام علی أقدامنا و لکنا نتنکب عن الطریق 📕ارشاد مفید، ص 250 امام حسن مجتبی علیهالسلام فرمود: قال علیهالسلام: انی لأستحیی من ربی أن ألقاه و لم أمس الی بیته 📙بحارالانوار، ج 43، ص 276، ح 46. امام حسن علیهالسلام فرمود: (من از پروردگارم شرم دارم که او را ملاقات کنم و به سوی خانهاش پیادهروی نکرده باشم.) ⭕️لذا اشکال نشود که آن زمان ماشین نبود پیاده می رفتند چون همانطور که عرض کردیم به مرکبها و وسائل نقلیه زمان خود نیز سوار نمیشدند و وقتی به اسب سوار نشوند بالطبع به ماشین که سریعتر و راحتتر از آن نیز سوار نمیشوند تا شدت تجلیل را داشته باشند. 👌اما روایت ثواب پیاده روی: امام صادق(ع) درباره ثواب زیارت امام حسین(ع) با پای پیاده می‌فرماید: کسى که با پای پیاده به زیارت امام حسین(ع) برود، خداوند به هر قدمى که برمىی دارد یک حسنه برایش نوشته و یک گناه از او محو مى فرماید و یک درجه مرتبه اش را بالا مى برد، وقتى به زیارت رفت، حق تعالى دو فرشته را موکل او مى‌فرماید که آنچه خیر از دهان او خارج می‌شود را نوشته و آنچه شر و بد است را ننویسند و وقتى برگشت با او وداع کرده و به وى مى‌گویند: اى ولىّ خدا! گناهانت آمرزیده شد و تو از افراد حزب خدا و حزب رسول او و حزب اهل‌بیت رسولش هستی، به خدا قسم! هرگز تو آتش را به چشم نخواهی دید و آتش نیز هرگز تو را نخواهد دید و تو را طعمه خود نخواهد کرد. (📕کامل الزیارات ص۱۳۴)
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. ✅ روضة الاصحاب ♦️جون غلام ابوذر غفاری جَون از شهدای واقعه کربلا است. او فردی سیاه‌ پوست اهل نوبَ
. ✅در بین یاران امام حسین(ع)، نام یک غلام سیاه چهره ای به چشم می خورد، که به جهانیان ثابت کرد که شناخت و معرفت حجّت خدا به صورت نیکو نیست، بلکه به سیرت و طینت پاک است! ابتدا غلام ابوذر غفاری بود که بعد از رحلت ابوذر در ربذه به مدینه مراجعت کرد و در خدمت امیرالمؤمنین(ع) و بعد از شهادت ایشان، به خدمت امام حسن مجتبی(ع) و سپس در خدمت امام حسین(ع) درآمد و همراه آن حضرت(ع) از مدینه به مکّه و از مکه به کربلا آمد و در کربلا حضور یافت.(۱) جون اسلحه‌ شناس بود و در تعمیر و آماده‌سازی سلاح، مهارت بسیاری داشت. امام سجاد(ع) می‌فرماید : شبی که فردای آن، پدرم کشته شد، من در بستر بودم و عمه‌ام زینب(س) از من پرستاری می‌کرد و پدرم در خیمه اسلحه نشسته بود. 📋《یُعَالِجُ سَیْفَهُ وَ یُصْلِحُهُ》 ♦️جُون مشغول تعمیر و آماده‌ سازی سلاح و شمشیر بود.(۲) هنگامی که جنگ، در روز عاشورا شدّت گرفت او خدمت امام حسین(ع) آمد و برای میدان رفتن و دفاع از حریم ولایت و امامت اجازه خواست. حضرت(ع) فرمود : 📋《اَنْتَ فِی اِذْنِِ مِنِّی! فَاِنَّمَا تَبِعْتَنَا طَلَبَاً لِلْعافِیَهِ فَلَا تَبْتُلْ بِطَرِیقِنَا》 ♦️تو از طرف من اجازه رفتن داری در این سفر به امید عافیت و سلامتی همراه ما بودی! اکنون خویشتن را به خاطر ما مبتلا مساز. جَون خود را به قدم های مبارک امام حسین(ع) انداخت و بوسید و گفت : 📋《یَابْنَ رَسُولِ اللهِ(ص)! اَنَا فِی الرَّخاءِ اَلْحَسُ قِصاعَکُمْ وَفِی الشِّدَّهِ اخْذُلُکُمْ؟ وَ اللهِ اِنَّ ریحِی لَمُنْتِنٌ وَ اِنَّ حَسَبی لَلَئیمٌ وَ اِنَّ لَوْنِی لاََسْوَدٌ فَتَنَفَّسْ عَلَیَّ بِالْجَنَّهِ لَیَطیبَ ریحِی وَ یَشْرُفَ حَسَبِی وَ یَبْیَضَّ لَوْنی لا وَ اللهِ لا اُفارِقُکُمْ حَتّى یَخْتَلِطَ هَذَا الدَّمُّ الاَْسْوَدُ مَعَ دِمائِکُمْ》 ♦️ای پسر رسول خدا(ص)! هنگامی که شما در راحتی و آسایش بودید من کاسه لیس شما بودم، حالا که به بلا گرفتار هستید شما را رها کنم؟ آقای من! بوی من بد است و شرافت خانوادگی هم ندارم و نیز رنگ من سیاه است. یا ابا عبدالله(ع)! لطف فرموده مرا بهشتی نمایید تا بویم خوش گردد و شرافت خانوادگی به دست آورم و رو سفید شوم. نه آقای من! از شما جدا نمی شوم تا خون سیاه من با خون شما خانواده مخلوط گردد.(۳) جون می گفت و گریه می کرد به حدّی که امام حسین(ع) نیز گریستند و اجازه دادند. با آنکه جون پیرمردی شده بود، ولی بچّه ها در حرم با او انس فراوانی داشتند. او به کنار خیمه ها برای خداحافظی و طلب حلالیّت آمد، که صدای گریه اطفال بلند شد و اطراف او را گرفتند. هر یک را به زبانی ساکت و به خیمه ها فرستاد و مانند شیری غضبناک روی به آن قوم ناپاک کرد. او جنگ نمایانی کرد، تا آنکه اطراف او را گرفتند و زخم های فراوانی به او وارد کردند. هنگامی که روی زمین افتاد، امام حسین(ع) سر او را به دامن گرفت و بلند بلند گریست، و دست مبارک بر سر و صورت جون کشید و فرمود : 📋《اَللّهُمَّ بَیِّضْ وَجْهَهُ، وطَیِّبْ ریحَهُ، وَاحْشُرْهُ مَعَ الاَْبْرارِ، وَعَرِّفْ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ مُحَمَّدِِ(ص) وَ آلِ مُحَمَّدِِ(ص)》 ♦️خدایا! رویش را سفید و بویش را خوش گردان و با نیکان محشور کن و با محمد(ص) و آل محمد(ص) آشنا ساز.(۴) از برکت دعای حضرت(ع) روی غلام مانند ماه تمام درخشیدن گرفت و بوی عطر از وی به مشام رسید. بعد از ده روز از واقعه عاشورا جمعی از بنی اسد بدن شریف جُوْن، غلام ابی ذر غفاری را پیدا کردند، در حالی که صورتش نورانی و بدنش معطّر بود و سپس او را دفن کردند. علامه مجلسی روایتی را از امام باقر(ع) که به نقل از امام سجاد(ع) نقل می کند که؛ 📋《أَنَّ النَّاسَ كَانُوا يَحْضُرُونَ الْمَعْرَكَةَ وَ يَدْفِنُونَ الْقَتْلَى فَوَجَدُوا جَوْناً بَعْدَ عَشْرَةِ أَيَّامٍ يَفُوحُ مِنْهُ رَائِحَةُ الْمِسْكِ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ》 ♦️هنگامى كه گروهى در ميدان جنگ آمدند تا اجساد شهيدان آل محمّد را دفن نمايند جسد اين غلام يعنى جون را بعد از ده روز در حالى يافتند كه بوى مشك از آن مي وزيد.(۵) نام او در زیارت ناحیه مقدسه این چنین آمده است : «اَلسَّلَامُ عَلَی جَوْنٍ مَوْلَی أَبِی‌ذَرٍّ الْغِفَارِی»(۶) 📚منابع : ۱)رجال شیخ طوسی، ص۹۹ ۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۴ ۳)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۰۸ ۴)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۵، ص۲۳ ۵)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۵، ص۲۴ ۶)المزار الکبیر ابن مشهدی، ص۵۰۴ .
. و زیارت اربعین شيخ جليل القدر عماد الدين ابوالقاسم طبري آملي که از اجلاي فن حديث و تلميذ ابو علي بن شيخ طوسي است در کتاب «بشارة المصطفي» که از کتب بسيار نفيسه است، مسندا روايت کرده است، از عطية بن سعد ابن‏جنادة عوني که از روات اماميه است و اهل سنت در رجال تصريح کرده‏اند به صدق او در حديث که گفت: ما بيرون رفتيم با الله انصاري به جهت زيارت قبر حضرت حسين عليه‏السلام پس زماني که به کربلا وارد شديم، جابر نزديک فرات رفت و غسل کرد.پس جامه را لنگ خود کرد و جامه ديگر را بر دوش افکند. پس گشود بسته‏اي را که در آن سعد بود و بپاشيد از آن بر بدن خود. پس به جانب قبر روان شد و گامي برنداشت مگر با ذکر خدا، تا نزديک قبر رسيد . مرا گفت:«دست مرا بر قبر گذار. من دست وي را بر قبر گذاشتم؛ چون دستش به قبر رسيد، بيهوش روي قبر افتاد. پس آبي بر وي پاشيدم تا به هوش آمد و سه بارگفت:«ياحسين!» پس گفت:«حيب لا يجيب حبيبه! آيا دوست جواب نمي‏دهد دوست خود را؟» پس گفت:«کجا تواني جواب دهي و حال آن که در گذشته رگهاي گردن تو از جاي خود آويخته شده بر پشت و شانه تو و جدايي افتاده ما بين سر و تن تو. پس شهادت مي‏دهم که تو مي‏باشي فرزند خير النبيين و پسر سيد المؤمنين و فرزند همسوگند تقوي و سليل هدي و خامس اصحاب کساء و پسر سيد النقباء و فرزند فاطمه سيده زن‏ها و چگونه چنين نباشي و حال آن که پرورش داده تو را پنجه سيد المرسلين و پروريده شدي در کنار متقين و از پستان ايمان شير خوردي و بريده شدي از شير به اسلام و پاکيزه بودي در حيات و ممات. همانا دل‏هاي مؤمنين خوش نيست به جهت فراق تو و حال آن که شکي ندارد در نيکويي حال تو. پس بر تو باد سلام خدا و خشنودي او و شهادت مي‏دهم که تو گذشتي بر آن چه گذشت بر آن برادر تو، يحيي بن زکريا. پس جابر گردانيد چشم خود را بر دور قبر و شهدا را سلام کرد به اين طريق: السلام عليکم أيتها الأرواح التي حلت بفناء قبر السحين عليه‏السلام و أناخت برحله، أشهد أنکم أقمتم الصلاة و آتيتم الزکاة و أمرتم بالمعروف و نهيتم عن المنکر و جاهدتم الملحدين و عبدتم الله حتي أتاکم اليقين. پس گفت:«سوگند به آن که برانگيخت محمد صلي الله عليه و آله و سلم را به نبوت حقه که ما شرکت کرديم شما را در آن چه داخل شديد در آن». عطيه گفت:«به جابر گفتم: چگونه ما با ايشان شرکت کرديم و حال فرود نيامديم ما واديي را، بالا نرفتيم کوهي را و شمشيري نزديم، و اما اين گروه،پس جدايي افتاده ما بين سر و بدنشان و اولادشان يتيم و زنانشان بيوه گشته است». جابر گفت:«اي عطيه! شنيدم از حبيب خود، رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم که مي‏فرمود: هر که دوست دارد گروهي را با ايشان محشور شود و هر که دوست داشته باشد، عمل قومي را شريک شود در عمل ايشان. پس قسم به خداوند که محمد صلي الله عليه و آله و سلم را به راستي بر انگيخته که نيت من و اصحابم بر آن چيزي است که گذشته بر آن حضرت حسين عليه‏السلام و يارانش.» پس جابر گفت:«ببريد مرا به سوي خانه‏هاي کوفه.» پس چون پاره‏اي راه رفتيم، به من گفت:«اي عطيه آيا وصيت کنم تو را و گمان ندارم که بر خورم تو را پس از اين سفر و آن وصيت اين است که دوستدار دوست آل محمد را مادامي که ايشان را دوست دارد. دشمن دار دشمن آل محمد را تا چندي که دشمن است با ايشان، اگر چه روزه دار و نمازگزار باشند و مدارا کن با دوست آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم اگر چه بلغزد از ايشان پايي از بسياري گناهان، استوار و ثابت بماند پاي ديگر ايشان از راه دوستي ايشان. همانا دوست ايشان بازگشت نمايد به بهشت و دشمن ايشان بازگردد به دوزخ». . . یکی از زایران ابی عبدالله... بن عبدالله انصاریِ ... تا رسید کربلا... با آب فرات غسل کرد... با خضوع و خشوع... اومد کنار قبر ابی عبدلله نشست... دست گذاشت رویِ قبر مبارک... سه مرتبه از سوز دل صدا زد... یا حسین... اما جوابی نیومد... صداش به ناله بلند شد... حَبیبٌ لا یُجیبُ حَبیبَهُ ... ؟ آیا دوست جواب دوستش رو نمیده؟ خودش جواب داد... گفت جابر... جواب سلام میخواهی... از آقایی که... بین سر و بدنش جدایی افتاده... ناله بزن یا حسین... 🔸گذرم تا به در خانه ات افتاد حسین 🔸خانه آباد شدم، خانه ات آباد حسین الا لعنه الله علی القوم الظالمین. - .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. دو عبارت زیبای دیگری که در #زیارت_عاشورا می توانیم به آن اشاره کنیم: 💠«اللَّعینُ ابْنُ اللَّعین
. 🔆 درسهای اخلاقی در 💠در چند بخش درس های اخلاقی از زیارت عاشورا می توانیم بگیریم و به نوعی ما آن دوستی با دوستان اهل بیت و دشمنی با دشمنان اهل بیت را باید سرلوحه زندگی خودمان قرار بدهیم. 💢زیارت عاشورا در نگاه اول سند ظلم ستیزی و استکبار ستیزی مستمر امامان شیعه و پیروان امامان در طول تاریخ است و امروزه هم باید همین طور باشد. اما از دیدگاه دیگر می توانیم یک منبعی سرشار از مباحث تربیتی📚 و اخلاقی ببینیم، که برای تقویت بنیان اخلاقی و منش خدا‌پسندانه مؤمنین از جایگاه ویژه ای بتوانیم برخوردار باشیم. 📖ما در متن زیارت عاشورا، با تدبر به درس های اخلاقی متعددی دست پیدا می‌کنیم که هر کدامشان جای بحث زیبایی دارد و هر کدامشان یک منبعی می‌شود برای خودسازی و تکامل مفید انسان که بتواند به آن مقام عبودیت و بندگی نزدیک بشود👇👇 1⃣- درس اول سلام 🔹🔷سلام یکی از آداب اسلامی است. برای شروع ارتباط دوستانه بین ما و‌ دیگران. در زیارت عاشورا زائر ضمن اهدای سلام به محضر امام حسین (ع) و یارانشان، با این روش به نوعی انس بیشتر دارد پیدا می کند. لذا سلام کردن اولین نکته درس اخلاقیست که ما می توانیم از زیارت عاشورا بگیریم. 2⃣- خود زیارت است 🔸🔶زیارت به معنای ایجاد ارتباط معنوی با روح امام و ارواح اولیای الهی و یا دیدار چهره به چهره با امام است. در فرهنگ تشیع زیارت با عنوان یکی از راهکارهای ارتباط با امام است و آنگاه به صورت راهی برای ارتباط مثبت با مؤمنین است. زیارت عاشورا این فرهنگ را به مرور در زندگی زائر سیدالشهداء و‌ یارانشان نهادینه می کند. 3⃣- احترام و اکرام نسبت به خوبان  🔹🔷زیارت عاشورا آموزش اکرام خوبان و بزرگوارانی چون امام حسین و ‌اصحاب ایشان را می دهد. و ما در ضمن این زیارت یاد می کنیم همیشه نسبت به خوبی ها و خوبان به دیده اکرام و احترام نگاه کنیم و آنها را تکریم کنیم و چقدر نسبت به آنها احترام می گذاریم. لذا این احترام و اکرام به خوبان نکته ی بسیار زیبایی است. اگر کسی به ما خوبی کرد باید خوبی کنیم و جبران کنیم و‌ بیشتر به او توجه کنیم. 4⃣- زنده نگه داشتن یاد شهدا و‌ آزادی خواهان  🔸🔶شهید انسان مصلح و‌ عارفی است که عزیزترین سرمایه خود یعنی جان خود را برای جلب رضای حق و یاری دین و‌ اصلاح امور فدا کرده. در فرهنگ دینی نگاهی که داریم می بینیم جایگاه شهدا جایگاه بسیار رفیعی است و عملا در زیارت عاشورا احترام به مقام شهید و زنده نگه داشتن یاد شهدا می کند. همان طوری که در دعای عهد اشاره می کنیم «وَ الْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ» یعنی ما هم مثل شهدا باشیم، سابقه مان را با گناه خراب نکنیم چرا که تمام عزیزانی که در کربلا بودن و امام حسین (ع) را یاری کردن همه ی آنها داری حُسن سابقه بودن و این درس بسیار بزرگی است. 🎤 استاد نصوری، معاونت ارتباطات و تبلیغ مرکز تخصصی مهدویت قم .
. اهل بیت ع علم غیب داشتند؟ 💠پاسخ💠 ❗️واژه غیب در برابر شهود است و شهود در موردی گفته می شود که چیزی قابل مشاهده و محسوس باشد بنابراین غیب به کلیه اموری اطلاق می شود که از حس انسان پنهان است . 📚پیام قرآن ج7 ص217 👌برای اثبات علم غیب امامان از طریق قرآن به چند دسته از آیات می توان استدلال کرد؛ 1️⃣ قرآن در مورد کسی که تخت ملکه سبا را در یک چشم به هم زدن از یک فاصله دور نزد سلیمان آورد می گوید: « کسی که دانشی از کتاب داشت گفت من آن را پیش از آنکه چشم بر هم بزنی نزد تو خواهم آورد و هنگامی که ( سلیمان) آن را نزد خود دید گفت این از فضل پرودگار من است» 🔷نمل 40 ❗️در این آیه می بینیم که آصف بن برخیا وزیر حضرت سلیمان به سبب داشتن تنها اندکی از علم الکتاب ( عنده علم من الکتاب ) این قدرت و آگاهی غیبی را داشت که توانست تخت ملکه سبا را از یک فاصله دور در یک چشم بر هم زدن نزد سلیمان حاضر کند. ❗️در آیه دیگر خداوند می گوید: « بگو کافی است برای گواه میان من و شما ، خداوند و کسی که علم کتاب نزد او است» 🔶رعد43 ❗️در این آیه خداوند از کسی به عنوان گواه بر رسالت پیامبر نام می برد که تمام علم کتاب نزد او است « من عنده علم الکتاب» 👌در روایات ما بیان شده است که مراد از کسی که تمام علم الکتاب نزد او است حضرت علی است. 🔶پیامبر گرامی فرمود: « کسی که تنها اندکی از دانش کتاب نزد او بود وصی برادرم سلیمان است و کسی که تمام علم کتاب نزد او است برادرم علی بن ابی طالب است» 📚امالی صدوق ص337 ❗️امام صادق فرمود: « کسی که تمام علم الکتاب نزد او است علی بن ابی طالب است .نسبت کسی که تنها اندکی از علم الکتاب را دارا بود با کسی که تمام علم الکتاب را دارا است همانند آن مقدار آبی است که یک پشه با بال خود از دریا بر می دارد » 📚بحار الانوار ج35 ص429 👌در روایت دیگر امام باقر فرمود: « تمام علم الکتاب نزد ما است و علی افضل و اول ما و برترین ما بعد از پیامبر است» 📚بصائر الدرجات ج1 ص215 📚تفسیر عیاشی ج2 ص220 ❗️علامه مجلسی حدود 20 روایت در این زمینه نقل می کند؛ 📚بحار الانوار ج35 ص429 👌بنابراین اهل بیت که دارای تمام علم الکتاب هستند به طریق اولی دارای قدرت و آگاهی های غیبی هستند به گونه ای که قدرت و علم غیبی اندک آصف بن برخیا در برابر قدرت و علم غیبی آنان قابل مقایسه نمی باشد. 2️⃣خداوند می فرماید: « عالم غیب او است و هیچکس را بر اسرار غیبش آگاه نمی کند مگر رسولانی که آنها را برگزیده است» 🔶جن 25-28 ❗️به دو طریق می توان به این آیه بر اثبات علم غیب امامان استدلال کرد؛ 🔶1- مراد از رسولان الهی مطلق فرستاده شدگان برای هدایت انسان ها می باشد که هم شامل پیامبران می شود و هم شامل امامان زیرا خداوند همه آنها را برای هدایت انسان ها فرستاده است.بنابراین امامان نیز از جمله کسانی هستند که خداوند آنها را آگاه بر علم غیب کرده است و آنان را بر این آگاهی برگزیده است چنان که روایات فراوانی بر این مطلب گواهی می دهد. 📚بحار الانوار ج26 ص109 باب6 🔶2- بگوییم مراد از رسولان پیامبران الهی هستند .بنابراین خداوند پیامبرانش را آگاه بر علم غیب کرده است و امامان نیز که وارثان پیامبران هستند به علم غیب آگاهی دارند. ❗️خداوند در آیات متعددی تصریح می کند که پیامبرانش نسبت به علوم غیبی آگاهی داشته اند؛ 🔶حضرت آدم آگاه به علم اسماء بود ( بقره31-33) - نوح آگاه به سرانجام قومش بود( نوح 26-27)- ابراهیم آگاه به ملکوت بود( انعام 75) - لوط آگاه به سرانجام قومش بود( هود81) یعقوب آگاه به پیامبری یوسف و جایگاه والای او بود( یوسف4 و6)- یوسف آگاه به علوم غیبی تعبیر خواب بود( یوسف101)- صالح آگاه بود که ظرف سه روز قومش گرفتار عذاب می شوند ( هود64- 65) سلیمان آگاه به زبان حیوانات بود که این هم نوعی آگاهی غیبی محسوب می شود( نمل 16-18-19)- مسیح نیز صراحتا مردم را از غیب و آنچه در خانه هایشان بود آگاه می کرد( ال عمران 49)- 👌در روایات ما بیان شده است که امامان تمام علوم انبیا را دارا هستند و هر آنچه که خداوند به انبیا خود داده است به امامان نیز داده است؛ 📚بحار الانوار ج26 ص159 باب12 ❗️بنابراین اگر خداوند انبیا را از علم غیب آگاه ساخته است طبیعتا امامان را نیز بر علم غیب آگاه ساخته است. 3️⃣در روایات متعدد دیگری نیز آمده است که امامان عالم تر از تمام انبیا به غیر از پیامبر اسلام هستند .علامه مجلسی در این رابطه حدود 13 روایت نقل می کند؛ 📚بحار الانوار ج26 ص194 باب15 ❗️بنابراین اگر انبیاء الهی آگاه به غیب هستند امامان که عالم تر از آنان قلمداد می شوند به طریق اولی نسبت به غیب آگاهی دارند. 4️⃣در آیات متعددی تصریح شده است که پیامبر اسلام آگاه به علم غیب بوده است. 👇
. ❗️او نسبت به اخبار غیبی مربوط به قوم نوح آگاهی داشت ( هود 48-49) و نسبت به احوالات منافقان آگاهی غیبی داشت ( توبه94) و از حقائق نهفته تاریخ زکریا و مریم آگاه بود ( ال عمران 44) و از طریق رویا به برخی از امور آگاهی غیبی پیدا کرده بود ( اسراء 60- فتح 27) ❗️از سوی دیگران تمام علوم پیامبر اسلام به امامان به ارث رسیده است؛ 📚بحار الانوار ج2 ص172 باب23 👌بنابراین علوم غیبی پیامبر اسلام نیز به امامان به ارث رسیده است و آنان به تعلیم پیامبر آگاه به علم غیب بوده اند زیرا پیامبر از جمله آگاهان به غیب بوده و آنان را نیز اگاه ساخته است . .
. 🔹🔷《اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ(ع) وَ رَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ》🔷🔹 ✅در مقاتل کلمه [طشت] درباره دو امام آمده است! 1⃣لحظه شهادت امام حسن مجتبی(ع) :👇 در مورد لحظه شهادت امام حسن مجتبی(ع) آمده است که جُنادَةِ بن اَبی اُمَیه می گوید : 📋《دَخَلْتُ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ(ع) فِی مَرَضِهِ الَّذِی تُوُفِّیَ فِیهِ وَ بَیْنَ یَدَیْهِ طَشْتٌ یُقْذَفُ فِیهِ الدَّمُ وَ یَخْرُجُ کَبِدُهُ قِطْعَةً قِطْعَةً مِنَ السَّمِّ الَّذِی أَسْقَاهُ مُعَاوِیَةُ》 ♦️پس از مسموم شدن امام حسن مجتبی(ع) در لحظات آخر عمر شریفان، به حضور ایشان شرف یاب شدم. دیدم در پیش روی ایشان، طشتی گذاشته شده و پاره پاره جگر مبارکشان به خاطر زهری که معاویه به وسیله جعده به ایشان خورانیده بود، در آن طشت ریخته می شود.(۱) 2⃣لحظه شهادت امام حسین(ع) :👇 در مجلس یزید نیز این جریان اتفاق افتاد و یزید دستور داد که سر مبارک را نزد او حاضر کردند و درون طشتی قرار بدهند. 📋《فَوُضِعَ بَينَ يَدَيهِ فِی طَشْتِِ مِن ذَهَبِ وَجَعَلَ یَضرِبُ بِقَضیبِ فِی یَدِه عَلَی ثَنَایَاهُ》 ♦️سر مبارک امام حسین(ع) جلوی او در طشت طلا قرار داده شد، وآن لعین با چوپ، بر میان دو لب مطهر ایشان می زد.(۲) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد  و آن طشت را ز خون جگر باغ لاله کرد  خونی که خورده در همه عمر از گلو بریخت  خود را تهی زخون دل چند ساله کرد  نبود عجب که خون جگر، گر شدش بجام  عمریش روزگار همین در پیاله کرد  نتوان نوشت قصه درد و مصیبتش  ور می توان ز غصه هزاران رساله کرد  زینب درید معجر و آه از جگر کشید  کلثوم زد به سینه و از درد ناله کرد  هر خواهری که بود روان کرد سیل خون  هر دختری که بود پریشان کُلاله کرد  یا رب به اهل بیت ندانم چه سان گذشت  آن روز شد عیان که رسول از جهان گذشت  👤وصال شیرازی  📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۳۴ ۲)امالی شیخ صدوق، ص۱۶۵ .
. در زدند و علی دم در رفت یک یهودیست سائل این در کار او چیست ؟ دخترش کور است یا علی لطف کن بر این دختر گفت داخل شو که شفا اینجاست تا ببینید نور عینم را نور اگر خواستید صبر کنید تا صدایش کنم حسینم را دستهای حسین بر چشم دخترک خورد و چشم ها وا شد کور آنجا به پلک هم زدنی با نگاه حسین بینا شد گفت مرد یهود بعد از این ای مسیحا ستاره‌ی شب تو من مسلمانم و غلام حسین دخترم هم کنیز زینب تو خواهشا پیش زینبت باشد تا از او بندگی بیاموزد تا ببینم شبیه پروانه پای شمع حسین  میسوزد دخترک چند وقت در آن بیت بود شاگرد زینب کبری گرچه بسیار سخت بود اما رفت از آن حرم به حکم قضا چند سالی گذشت و زینب را در اسارت به شام آوردند اسرا را خرابه‌ی کاخِ مرد لقمه حرام آوردند به کنیزان خویش گفت یزید چون لباس قشنگ میپوشید با زنم هنده تا خرابه روید خودتان نیز فخر بفروشید وارد صحنه‌ی خرابه شدند هنده و دور او کنیزانش روی یک صندلی نشست و سپس خورد سنگ محک به ایمانش رو به سردسته‌ی اسیران گفت تو چرا سربه‌زیر هستی پس؟ ظاهرا که رشیده می‌آیی چه شده اینچنین شکستی پس؟ زینب اول به او جواب نداد هنده پرسید از کجا هستید * گفت ما از مدینه آمده ایم هنده اسم مدینه را که شنید پاشد از صندلی نشست زمین گفت بر مردم مدینه سلام خبر از خانه‌ی علی بدهید گر بگویید کرده اید اکرام من شفا دیده ام به دست حسین ورنه یک عمر کور سو بودم خواهری هم به نام زینب داشت سالها من کنیز او بودم _هنده جان از حسین پرسیدی بین دستان شوهرت سر اوست این که نشناختی‌ش اینجاهم معجرش گشته پاره خواهر اوست آن سر تکه تکه عباس است آن سر تیغ خورده هم اکبر آن سر کوچکی که خورده به تیر سر طفل حسین علی اصغر من همانم که خارج از خانه دور خود هفت تا برادر داشت این که دنبال معجرم باشم بین بازار را که باور داشت عزتم خوار شد به قدری که دشمنم گوش بر صدایم داد خرجت زینبٌ من الفسطاط دخلت زینبٌ علی‌بن زیاد غم به جان زن یزید نشست مو پریشان نمود ، جامه درید رفت از حال و تا به هوش آمد با همان وضع رفت سمت یزید _جای هنده درون کاخ اما روی خاک خرابه سرورمن معجر پاره پاره‌ی زینب خاک خورده‌ست خاک بر سر من پسر آن زن جگرخواره پاشد و دست بر عبایش شد تا کسی رو به همسرش نکند زود انداخت بر سر زن خود عجبا این یزید ملعون است بی حجابی سرخش کرد روضه ای باز تر نگویم از این بین بازار دختری غش کرد * مِن اَیِّ البِلادِ انتم؟ وَ اِن سَئَلتِ عَنِ الحٌسَینِ فَهذا رأسهُ بَینَ یَدَی یزیدٍ * و اِن سَئَلت عَنِ زَینَبٍ، فَاَنَا زَیَنَبُ بنت عَلّیٍ وَ هذِی اُمُّ کُلثُومٍ وَ هؤُلاءِ بَقیةُ مُخَدّرات فاطِمَة الزّهراءِ **** وا اِماماهُ، وا سیّداه، وا حُسیناه! لَیتَنی کُنتُ قَبلَ هذا الیوم عَمیاء وَلا اَنظُرُ بناتَ فاطمة الزّهراء سلام الله علیه علی هذِهِ الحالَةِ
. پاداش دوست داشتن علیه السلام: آیت الله شبیری زنجانی فرمودند: 👈 چند سالی بود که معنی و تفسیر آیه 73 سوره زمر مرا بخود مشغول نموده بود. 🌹(وَ سِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَی الْجَنَّةِ زُمَرا|(زمر73ً )🌹 👈یعنی مومنین را به سمت بهشت می کشند . 👈از خود پرسیدم چرا گفته شده به سمت بهشت میکشند!! 👈تمام کتب و تفاسیر مختلف را دیدم نتیجه ای حاصل نشد تا اینکه به روایتی از امام صادق علیه السلام در بحارالانوار برخورد نمودم .که می فرماید: 🌸مومنین و دوستان سید الشهدا (ع) در روز حساب از خدا می خواهند قبل از ورود به بهشت مولایشان حسین را ملاقات نمایند. 🌸 🍀امام به دیدار محبان می آید . این ملاقات بسیار طولانی می شود🍀 . امام_صادق(ع) می فرماید : 🌹هردو طرف غرق تماشا هستند و هیچکدام چشم بر نمی دارند نه امام محبان خود را رها می کند نه دوستان سید الشهدا از مولای خود دل بر می دارند .🌹 🌸ملاقات آنقدر طولانی می شود که خداوند به مأموران بهشت می فرماید این مومنین و دوستان حسینم را به طرف بهشت بکشید تا ملاقات پایان یابد .🌸