eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.9هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
568 ویدیو
802 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. مزد نجابت 🟧 توبه‏ حسن ظاهر در میان یاران پیامبر اکرم صلی الله علیه واله جوانی بود که در میان مردم به حسن ظاهر شهرت داشت و کسی احتمال گناه در باره‌اش نمی‌داد. روزها در مسجد و بازار، همراه مسلمانان بود، ولی شب‌ها به خانه‌های مردم دست‌برد می‌زد. یک‌بار، هنگامی‌که روز بود، خانه‌ای را در نظر گرفت و چون تاریکی شب همه جا را فرا گرفت، از دیوار خانه بالا رفت. از روی دیوار به درون خانه نگریست. خانه‌ای بود پر از اثاث و زنی جوان که تنها در آن خانه به سر می‌برد. شوهرش از دنیا رفته بود و خویشاوندی نداشت. او به تنهایی در آن خانه می‌زیست و بخشی از وقت خود را به نماز شب و عبادت می‌گذراند. دزد جوان با مشاهده جمال و زیبایی زن به فکر گناه افتاد. پیش خود گفت: امشب، شب مراد است. بهره‌ای از مال و ثروت و بهره‌ای از لذّت و شهوت! سپس لختی اندیشید. ناگهان نوری الهی به آسمان جانش زد و دل تاریکش را به نور هدایت افروخت. با خود گفت: «به فرض، مال این زن را بردم و دامن عفتش را نیز لکّه‌دار کردم، پس از مدّتی می‌میرم و به دادگاه الهی خوانده می‌شوم. در آن جا، جواب صاحب روز جزا را چه بدهم؟» از عمل خود پشمیان شد. از دیوار به زیر آمد و خجلت زده به خانه خویش بازگشت. صبح روز بعد، به مسجد آمد و به جمع یاران رسول خدا صلی الله علیه واله پیوست. در این هنگام زن جوانی به مسجد در آمد و به پیامبر گفت: «ای رسول خدا! زنی هستم تنها و دارای خانه و ثروت. شوهرم از دنیا رفته و کسی را ندارم. شب گذشته، سایه‌ای روی دیوار خانه‌ام دیدم. احتمال می‌دهم دزد بوده، بسیار ترسیدم و تا صبح نخوابیدم. از شما می‌خواهم مرا شوهر دهید، چیزی نمی‌خواهم؛ زیرا از مال دنیا بی‌نیازم.» در این هنگام، پیامبر صلی الله علیه و آله نگاهی به حاضران انداخت. در میان آن جمع، نظر محبت‌آمیزی به دزد جوان افکند و او را نزد خویش فرا خواند. سپس از او پرسید: «ازدواج کرده‌ای؟» – نه! – حاضری با این زن جوان ازدواج کنی؟ – اختیار با شماست. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله زن را به ازدواج وی در آورد و سپس فرمود: «برخیز و با همسرت به خانه برو.» جوان پرهیزکار برخاست و همراه زن به خانه‌اش رفت و برای شکرگزاری به درگاه خدا، سخت مشغول نماز و عبادت شد. زن، که از کار شوهر جوانش سخت شگفت‌زده بود از او پرسید: «این همه عبادت برای چیست؟» جوان پاسخ داد: «ای همسر باوفا! عبادت من سببی دارد. من همان دزدی هستم که دیشب به خانه‌ات آمدم، ولی برای رضای خدا از تجاوز به حریم عفت تو خودداری کردم و خدای بنده نواز، به خاطر پرهیزکاری و توبه من، از راه حلال، تو را با این خانه و اسباب به من عطا نمود. به شکرانه این عنایت، آیا نباید سخت در عبادت او بکوشم؟» زن لبخندی زد و گفت: «آری، نماز، بالاترین جلوه سپاس و شکرگزاری به درگاه خداوند است.» 📚منبع عرفان اسلامی، حسین انصاریان، ج ۸، ص ۲۵۴ .
. ❇️ شرح حال فضیل عیاض(ره) فضیل بن عیاض مرد بزرگی بوده. او سال‌ها در بیابان‌های خراسان یک چادری داشت و در آن به عبادت مشغول بود؛ نماز و روزه و … چند شاگرد هم داشت که به دستور او هر قافله‌ای از آنجا عبور می‌کرد این شاگردها می‌رفتند و قافله را می‌دزدیدند و غارت می‌کردند و بدین منوال روزی شاگردان و استاد تامین می‌شد. روزی یک نفر آمد و گفت ای فضیل من از تو تعجب می‌کنم که هر وقت تو را می‌بینم مشغول نماز و روزه هستی، از طرف دیگر این افراد تو مردم را قتل و غارت می‌کنند و برای تو پول می‌آورند. این‌ها چطور باهم می‌سازد؟ این اجتماع ضدّین است. فضیل برای او این آیه را خواند: «وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَيِّئًا عَسَى اللَّهُ أَن يَتُوبَ عَلَيْهِمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ.» (۱۰۲ توبه) یک روز قافله‌ای از آن‌جا می‌گذشت و پیرمردی مقداری پول و طلا داشت. او از ترس غارت فضیل و یارانش پول‌ها را به چادرِ در میان بیابان آورد و نمی‌دانست که این چادر برای فضیل است. دید یک نفر به لباس زهد و اهل تقوا مشغول عبادت است. گفت این کیسه پیش تو امانت باشد تا بعد. رفت. وقتی برگشت دید قافله را دزد زده و هرچه داشتند برده‌اند و دست و پای زن و مردها را بسته‌اند و روی زمین رها کرده‌اند. به سراغ آن چادر رفت تا پول خود را از آن آقا بگیرد که دید همه دزدها با اموال دزدی شده در چادر هستند و این آقای بزرگ سهم خودش را برداشته و دارد بقیه را تقسیم می‌کند. تا چشم فضیل به پیرمرد افتاد به او اشاره کرد که پولت آن‌جاست برو بردار. این دزدها به فضیل گفتند ما در قافله درهمی پیدا نکردیم تو چطور این کیسه زر را از دست دادی و به صاحبش برگرداندی؟ او گفت: این به ما حسن ظن پیدا کرد و بر این اساس ما را امین می‌دانست و من نخواستم خلاف حسن ظن او با او رفتار کنم. فضیل گاهی می‌گفت: من بالاخره باید توبه کنم تا خدا از گناهانم بگذرد. ما خیلی جنایت می‌کنیم ولی خدا بالاخره باید از گناهان من بگذرد. تا این‌که عاشق دختری شد و نیمه شب برای تصاحب او از دیوار خانه آنها بالا رفت. روی پشت‌بام دید کسی قرآن می‌خواند و این آیه به گوشش رسید: «أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّه؟» (آیه ۱۶ سوره حدید) سریع گفت: «آنَ، آنَ واللهِ قد آنَ؛ رسید، رسید، به خدا وقتش رسید.» برگشت و توبه کرد. روز و شب گریه و تضرع و رفتن سراغ مردم برای حلالیت و … سپس آمد مدینه و خدمت امام صادق(ع) رسید و از اصحاب خاص آن حضرت شد. از اولیای خدا شد. 📚منبع سالک آگاه، علامه سیدمحمدحسین حسینی طهرانی، ج۱ ......... 🔺 شرح حال پسر فضیل عیاض(ره) فضیل عیاض پسری داشت به نام علی که از خود او هم حالات عجیب‌تری داشت. نقل شده که در جوانی کنار زمزم ایستاده بود که یک نفر این آیات قرآن را خواند. او پس از شنیدن این آیات صیحه‌ای زد و افتاد و جان داد: «وَتَرَى الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ – سَرَابِيلُهُمْ مِنْ قَطِرَانٍ وَتَغْشَى وُجُوهَهُمُ النَّارُ.» (ابراهیم ۴۹ و ۵۰) «و (در آن روز) بدکاران را زیر زنجیر (قهر خدا) مشاهده خواهی کرد. (و بینی که) پیراهن‌های از مس گداخته آتشین بر تن دارند و در شعله آتش چهره آنها پنهان است.» 📚منبع سفینةالبحار، شیخ عباس قمی، ج۷، ص۱۰۳ .
. 1⃣ أللَّهُمَّ إِنّی أَسْأَلُك یا راحِمَ الْعَبَراتِ، وَیا کاشِفَ الزَّفَراتِ، أَنْتَ الَّذی تَقْشَعُ سَحابَ الْمِحَنِ، وَقَدْ أَمْسَتْ ثِقالاً، وَتَجْلُو ضَبابَ الْفِتَنِ، وَقَدْ سَحَبَتْ أَذْیالاً، وَتَجْعَلُ زَرْعَها هَشیماً، وَبُنْیانَها هَدیماً، وَعِظامَها رَمیماً، وَتَرُدُّ الْمَغْلُوبَ غالِباً، وَالْمَطْلُوبَ طالِباً، وَالْمَقْهُورَ قاهِراً، وَالْمَقْدُورَ عَلَیْهِ قادِراً. بارالها، از تو درخواست می‌کنم ای رحم‌کننده بر قطرات اشک‌ها و ای برطرف کننده سوز دل‌ها؛ تو کسی هستی که ابرهای محنت و اندوه را پراکنده می‌کنی درحالی‌که بسیار سنگین و پربار شده‌اند؛ و ابرهای فتنه را در حالی که دامن بر زمین کشیده‌اند برطرف می‌کنی، و کشت آن‌ها را خشک و شکننده قرار می‌دهی، و پایه‌اش را نابود و منهدم می‌گردانی، و استخوان‌هایش را پوسیده می‌کنی، و شکست خورده را پیروز می‌گردانی، و طلب شده را کننده می‌گردانی؛ و کسی را که بر او چیره شده‌اند چیره شونده می‌گردانی، و کسی را که بر او توانایی و قدرت داشته اند، قدرتمند می‌کنی. 2⃣ فکَمْ مِنْ عَبْدٍ ناداك رَبِّ إِنّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ، فَفَتَحْتَ لَهُ مِنْ نَصْرِك أَبْوابَ السَّمآءِ بِمآءٍ مُنْهَمِرٍ، وَفَجَّرْتَ لَهُ مِنْ عَوْنِك عُیُوناً، فَالْتَقَی الْمآءُ عَلی أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ، وَحَمَلْتَهُ مِنْ کِفایَتِك عَلی ذاتِ أَلْواحٍ وَدُسُرٍ. یا رَبِّ إِنّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ. یا رَبِّ إِنّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ. یا رَبِّ إِنّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ. چه بسیار بنده‌ای که تو را ندا داد و عرض کرد: پروردگارا من شکست خورده‌ام؛ پس، مرا یاری کن. و تو برای یاری کردنش درهای آسمان را با آبی ریزان باز کردی؛ و چشمه‌هایی از مددکاری خود برای او گشودی، پس آب(نجات) به‌مقداری که مقّدر شده به او رسید؛ و او را از کفایت خودت بر چیزی که دارای تخته‌ها و میخ‌ها است (کشتی) سوار کردی. پروردگارا ؛ من شکست خورده ام؛ پس یاری کن.(مضمون آیات 10-14 سوره مبارکه قمر) 3⃣ فصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَافْتَحْ لی مِنْ نَصْرِك أَبْوابَ السَّمآءِ بِمآءٍ مُنْهَمِرٍ وَفَجِّرْ لی مِنْ عَوْنِك عُیُوناً لِیَلْتَقِیَ مآءُ فَرَجی عَلی أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ، وَاحْمِلْنی یا رَبِّ مِنْ کِفایَتِك عَلی ذاتِ أَلْواحٍ وَدُسُرٍ. پروردگارا ؛ بر محمّد و آل محمّد درود بفرست، و در یاری من درهای آسمانت را با آبی ریزان بگشا، و چشمه‌هایی ازمددکاری خود برای من بگشا تا آنكه برسد آب خلاصى من بر روشی كه تقدير شده است. و مرا از کفایت خودت بر چیزی که دارای تخته‌ها و میخ‌ها است (کشتی) سوار کن . 4⃣ یا مَنْ إِذا وَلَجَ الْعَبْدُ فی لَیْلٍ مِنْ حَیْرَتِهِ یَهیمُ، وَلَمْ یَجِدْ لَهُ صَریخاً یَصْرُخُهُ مِنْ وَلِیٍّ وَلا حَمیمٍ وَجَدَ یا رَبِّ مِنْ مَعُونَتِك صَریخاً مُغیثاً، وَوَلِیّاً یَطْلُبُهُ حَثیثاً یُنْجیهِ مِنْ ضیقِ أَمْرِهِ وَحَرَجِهِ، وَیُظْهِرُ لَهُ أَعْلامَ فَرَجِهِ. پروردگار! ای کسی که وقتی بنده در شب، متحیّر و سرگردان گردد، و هیچ فریادرسی از دوست و خویشاوند برای فریادرسی‌اش نیابد؛ کمک تو را فریادرس خود می‌یابد و یار و سرپرستی که شتابان او را طلب می‌کند تا او را از گرفتاری و رنجش نجات بخشد و نشانه‌های گشایش و راحتی را برایش آشکار کند. 5⃣ أللَّهُمَّ فَیا مَنْ قُدْرَتُهُ قاهِرَهٌ، وَ ایاتُهُ باهِرَهٌ، وَنَقِماتُهُ قاصِمَهٌ لِکُلِّ جَبَّارٍ، دامِغَهٌ لِکُلِّ کَفُورٍ خَتَّارٍ صَلِّ یا رَبِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَانْظُرْ إِلَیَّ یا رَبِّ نَظْرَهً مِنْ نَظَراتِك رَحیمَهً، تَجْلی بِها عَنّی ظُلْمَهً عاکِفَهً مُقیمَهً مِنْ عاهَهٍ جَفَّتْ مِنْهَا الضُّروُعُ، وَتَلِفَتْ مِنْهَا الزُّرُوعُ، وَانْهَمَلَتْ مِنْ أَجْلِهَا الدُّمُوعُ، وَاشْتَمَلَ لَها عَلَی الْقُلُوبِ الْیَأْسُ، وَخَرَّتْ بِسَبَبِهَا الْأَنْفاسُ. بارالها، ای کسی که توانش نیرومند و پیروز، ونشانه‌هایش آشکار و روشن است، و انتقامش تمام جبّاران و سرکشان را هلاک می‌کند، و هر کافر مکّار و حیله‌گر را از بین می‌برد. پروردگارا بر محمّد و آل محمّد درود بفرست، و بر من نگاه کن نگاهی از نگاه‌های پرمحبّت و مهرت تا برطرف شود تاریکی پایدار و دیرینه‌ای را که مرا گرفتار کرده است ؛ از قبیل آفتی که از آن سینه‌ها بخشکد، و کشت و زرع ها تباه گردد، و به‌خاطر آن اشک‌ها سرازیر گردد، و ناامیدی بر قلب‌ها احاطه کند، و به سبب آن نفَس‌ها بند آید. ➖ قسمت اول .... 👇
. . ادامه‌ی بالا ⤴️⤴️⤴️⤴️⤴️ 6⃣ إلهی فَحِفْظاً حِفْظاً لِغَرآئِسَ غَرْسُها بِیَدِ الرَّحْمانِ، وَشُرْبُها مِنْ مآءِ الْحَیَوانِ، وَنَجاتُها بِدُخُولِ الْجِنانِ، أَنْ تَکُونَ بِیَدِ الشَّیْطانِ تُحَزُّ، وَبِفَأْسِهِ تُقْطَعُ وَتُجَزُّ. إِلهی فَمَنْ أَوْلی مِنْکَ بِأَنْ یَکُونَ عَنْ حَریمِك دافِعاً، وَمَنْ أَجْدَرُ مِنْك بِأَنْ یَکُونَ عَنْ حِماك حارِساً وَمانِعاً. بار خدایا، درخت‌هایی را که با دست مهربانت نشانده شده، و با آب زندگی بخش آبیاری شده، و با ورود به بهشت نجات می‌یابد، حفظ کن و نگه‌دار که به دست شیطان بریده نشود و با تَبر او تکّه تکّه نشود. بارخدایا، چه کسی سزاوارتر از توست برای این که از حریمت دفاع کند؟ و چه کسی شایسته‌تر از توست برای این‌که حراست و نگهبانی از نزدیکان خود را بر عهده گیرد؟ 7⃣ إلهی إِنَّ الْأَمْرَ قَدْ هالَ فَهَوِّنْهُ، وَخَشُنَ فَأَلِنْهُ، وَإِنَّ الْقُلُوبَ کاعَتْ فَطَمِّنْها، وَالنُّفُوسَ ارْتاعَتْ فَسَکِّنْها. إِلهی إِلهی تَدارَك أَقْداماً زَلَّتْ، وَأَفْکاراً فی مَهامَهِ الْحَیْرَهِ ضَلَّتْ، بِأَنْ رَأَتْ جَبْرَك عَلی کَسیرِها، وَإِطْلاقَك لِأَسیرِها، وَإِجارَتَك لِمُسْتَجیرِها أَجْحَفَ الضُّرُّ بِالْمَضْرُورِ، وَلَبَّی داعیهِ بِالْوَیْلِ وَالثُّبُورِ. فَهَلْ یَحْسُنُ مِنْ عَدْلِك یا مَوْلایَ أَنْ تَدَعَهُ فَریسَهَ الْبَلاءِ وَهُوَ لَك راجٍ، أَمْ هَلْ یَجْمُلُ مِنْ فَضْلِك أَنْ یَخُوضَ لُجَّهَ الْغَمَّآءِ وَهُوَ إِلَیْك لاجٍ. خدای من؛ کار مشکل شده است، پس آسانش گردان؛ و کارها سخت و خشن شده‌اند، پس آنها را به نرمی و ملایمت بگرایان؛ دل‌ها، سست و لرزان شده است، آنها را آرام گردان؛ وجانها دچار ترس و دلهره شده‌اند، پس آنها را به آرامش و سکون برسان. خدایا؛ خدایا؛ قدم‌های لغزان را دریاب؛ اندیشه‌های گم شده در سرگردانی‌ها را دریاب که ببینند شکست‌شان را جبران کرده‌ای، و اسیران‌شان را آزاد کرده‌ای، و پناه‌جویان‌شان را پناه ده، که بیچارگی بیش از توان و طاقت به خسارت دیده ضرر وارد کرده، و فراخوان خود را با وای و ناله پاسخ داده ای مولای من. آیا از عدل تو نیکو است کسی را که به تو امیدوار است طعمه بلا گردانی؟! یا از فضل تو زیباست کسی را که به تو پناهنده شده است در گرداب غم و غصّه فرو رود؟! 8⃣ موْلایَ لَئِنْ کُنْتُ لا أَشُقُّ عَلی نَفْسی فِی التُّقی، وَلا أَبْلُغُ فی حَمْلِ أَعْبآءِ الطَّاعَهِ مَبْلَغَ الرِّضَا وَلا أَنْتَظِمُ فی سِلْك قَوْمٍ رَفَضُوا الدُّنْیا فَهُمْ خُمْصُ الْبُطُونِ مِنَ الطَّوی، ذُبْلُ الشِّفاهِ مِنَ الظَّمآءِ، وَعُمْشُ الْعُیُونِ مِنَ الْبُکآءِ، بَلْ أَتَیْتُك بِضَعْفٍ مِنَ الْعَمَلِ، وَظَهْرٍ ثَقیلٍ بِالْخَطایا وَالزَّلَلِ، وَنَفْسٍ لِلرَّاحَهِ مُعْتادَهٍ، وَلِدَواعِی الشَّهْوَهِ مُنْقادَهٍ. ای مولای من؛ اگر چه من برای رعایت پرهیزگاری و تقوا بر خود سخت نگرفته‌ام، و آن‌چنان‌که موجب رضایت تو شود به فرمان برداریت نپرداخته‌ام، و در زمره گروهی درنیامده‌ام که دنیا را رها کرده‌اند و در نتیجه شکم‌های‌شان از گرسنگی تو رفته است و از تشنگی لب‌های‌شان خشک شده است وچشمان‌شان ازگریه رنجور شده است؛ بلکه در عمل و رفتارهای دینی ضعیف بوده‌ام، و پشتم از بار گناهان و لغزش‌ها سنگین شده، و روانم را به راحتی و خوشی عادت داده‌ام، و تسلیم انگیزه‌های شهوت هستم. 9⃣ أما یَکْفینی یا رَبِّ وَسیلَهً إِلَیك، وَذَریعَهً لَدَیْك، أَنَّنی لِأَوْلِیآءِ دینِك مُوالٍ، وَفی مَحَبَّتِهِمْ مُغالٍ، وَلِجِلْبابِ الْبَلاءِ فیهِمْ لابِسٌ، وَلِکِتابِ تَحَمُّلِ الْعَنآءِ بِهِمْ دارِسٌ. أَما یَکْفینی أَنْ أَرُوحَ فیهِمْ مَظْلُوماً، وَأَغْدُوَ مَکْظُوماً، وَأَقْضِیَ بَعْدَ هُمُومٍ هُمُوماً، وَبَعْدَ وُجُومٍ وُجُوماً. با این وجود، ای پروردگار من؛ آیا از جهت وسیله و واسطه و سبب که به‌سوی تو راه پیدا کنم کافی نیست که من، ارادتمند اولیا و سرپرستان دینت هستم، و در دوستی‌شان سعی فراوان می‌کنم، و لباس بلا را در راه ایشان بر تن می‌کنم و کتاب تحمّل سختی را به سبب آنان فراگیرنده‌ام. آیا برایم بس نیست که به‌خاطر آن بزرگواران مظلوم واقع شده‌ام، و سکوت کرده‌ام و خشم خود را باز داشته‌ام، و پیوسته گرفتار اندوه هستم؟ از شدّت ترس پیوسته گرفتار خاموشی‌ام؟ ➖ قسمت دوم ....
ادامه‌ی بالا ⤴️⤴️⤴️⤴️⤴️ 🔟 أما عِنْدَك یا مَوْلایَ بِهذِهِ حُرْمَهٌ لاتُضَیَّعُ، وَذِمَّهٌ بِأَدْناها تُقْتَنَعُ، فَلِمَ لاتَمْنَعُنی نَصْرَكَ یا رَبِّ وَها أَنَا ذا غَریقٌ، وَتَدَعُنی وَأَنَا بِنارِ عَدُوِّك حَریقٌ. مَوْلایَ أَتَجْعَلُ أَوْلِیآءَك لِأَعْدآءِك طَرَائِدَ وَلِمَکْرِهِمْ مَصآئِدَ، وَتُقَلِّدُهُمْ مِنْ خَسْفِهِمْ قَلائِدَ، وَأَنْتَ مالِك نُفُوسِهِمْ، أَنْ لَوْ قَبَضْتَها جَمَدُوا، وَفی قَبْضَتِك مَوادُّ أَنْفاسِهِمْ، أَنْ لَوْ قَطَعْتَها خَمَدُوا، فَما یَمْنَعُك یا رَبِّ أَنْ تَکُفَّ بَأْسَهُمْ، وَتَنْزِعَ عَنْهُمْ مِنْ حِفْظِك لِباسَهُمْ، وَتُعَرّیهِمْ مِنْ سَلامَهٍ بِها فی أَرْضِك یَسْرَحُونَ، وَفی مَیْدانِ الْبَغْیِ عَلی عِبادِك یَمْرَحُونَ. ای مولای من، آیا این باعث نمی‌شود که برای من حرمتی باشد که ضایع نشود و تباه نگردد، و باعث حقّی شود که هر چند کم ولی نجات بخش است؟ ای پروردگار من، می‌بینی که من غرق شده‌ام پس چرا از غرق شدن نگاهم نمی‌داری؟ می‌بینی که با آتشی که دشمنت افروخته است آتش گرفته‌ام، پس چرا مرا این‌گونه رها می‌کنی؟ مولای من، آیا دوستانت را جلوی دشمنانت می‌اندازی؟ و آن‌ها را گرفتار مکر و حیله‌شان قرار می‌دهی؟ و از خواری و فرومایگی آنان، حلقه‌ای بر گردن ایشان می‌افکنی؟ در حالی که صاحب اختیار جانشان تویی، به‌گونه‌ای که اگر جان‌شان را بگیری جماد و بی‌جان می‌گردند؛ از طرفی مایه نفس کشیدن‌شان در دست توست، و اگر آن را قطع کنی می‌میرند. پس - پروردگار من ؛ - چه چیزی مانع جلوگیری تو از بدرفتاری آن‌هاست، تا لباس نگهبانی خودت را از تن شان بیرون کنی، و سلامتی را که به‌واسطه آن در زمین تو می‌گردند از آن‌ها بگیری؛ همان سلامتی که به‌واسطه آن در میدان تجاوز و ستم بر بندگانت با تکبّر و خودپسندی راه می روند؟! 1⃣1⃣ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأَدْرِكْنِي وَلَمْ يُدْرِكْنِي الْغَرَقُ وَتَدَارَكْنِي وَلَمَّا غَيَّبَ شَمْسِي الشَّفَقُ. إِلَهِي كَمْ مِنْ عَبْدٍ خَائِفٍ الْتَجَأَ عَلَى سُلْطَانٍ فَآبَ عَنْهُ مَحْفُوفاً بِأَمْنٍ وَأَمَانٍ أَفَأَقْصِدُ. يَا رَبِّ أَعْظَمَ مِنْ سُلْطَانِكَ سُلْطَاناً أَمْ أَوْسَعَ مِنْ إِحْسَانِكَ إِحْسَاناً أَمْ أَكْثَرَ مِنِ اقْتِدَارِكَ اقْتِدَاراً أَمْ أَكْرَمَ مِنِ انْتِصَارِكَ انْتِصَاراً ؟ ما عُذْری یا إِلهی إِذا حَرَمْتَ مِنْ حُسْنِ الْکَرامَهِ نآئِلَك، وَأَنْتَ الَّذی لاتُخَیِّبُ امِلَك، وَلاتَرُدُّ سآئِلَك. بارالها؛ بر محمّد وآل محمّد درود فرست، و مرا دریاب تا غرق نشده‌ام؛ پیش از آن که خورشید عمرم غروب شود و غروب زندگانیم فرا رسد مرا تدارک کن. خدای من؛ چه بسیار ترسان‌هایی که به پادشاهی پناه برده‌اند و با امنیّت و ایمنی از پیش آن پادشاه بازگشتند. پروردگار من، آیا باعظمت‌تر از سلطنت و قدرت تو سلطانی هست که به طرف او بروم؟! آیا ازاحسان تو احسانی فراگیرتر هست؟! آیا از اقتدار تو اقتداری بزرگ تر هست؟! آیا از یاری رساندن تو یاری رساندنی گرامی‌تر هست؟! خدای من، اگر تو کسی را که نزدت آمده است از رفتار بزرگوارانه و نیکویت محروم گردانی دیگر من چه عذری دارم؟ البتّه تو هیچ گاه آرزومندت را ناامید و درخواست کننده ات را رد نمی‌کنی. 2⃣1⃣ إلهی إِلهی أَیْنَ أَیْنَ کِفایَتُك الَّتی هِیَ نُصْرَهُ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الْأَنامِ، وَأَیْنَ أَیْنَ عِنایَتُك الَّتی هِیَ جُنَّهُ الْمُسْتَهْدَفینَ بِجَوْرِ الْأَیَّامِ، إِلَیَّ إِلَیَّ بِها. یا رَبِّ نَجِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ، إِنّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمینَ. مَوْلایَ تَری تَحَیُّری فی أَمْری، وَتَقَلُّبی فی ضُرّی، وَانْطِوایَ عَلی حُرْقَهِ قَلْبی، وَحَرارَهِ صَدْري. خدای من؛ خدای من؛ کجاست، کجاست کفایت تو که یاری گر مردم مستضعف است؟ کجاست، کجاست عنایت و توجّه تو که سپری نگهبان برای کسانی است که هدف جور و ستم روزگار قرار می گیرند؟ آن را به من بده، آن را به من بده، ای پروردگار من؛ از گروه ستم پیشگان نجاتم بخش که من بیچاره ام، و این در حالی است که تو مهربان ترین مهربانان هستی. مولای من؛ سرگردانی مرا در کارهایم می‌بینی، و دست و پا زدن در گرفتاری و بیچارگی‌‌ام را می‌نگری، و قلب سوخته و آتش گرفته، و گداختگی سینه مرا شاهد هستی ➖ قسمت سوم ....
ادامه‌ی بالا ⤴️⤴️⤴️⤴️⤴️ 3⃣1⃣ فصَلِّ یا رَبِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَجُدْ لی یا رَبِّ بِما أَنْتَ أَهْلُهُ فَرَجاً وَمَخْرَجاً، وَیَسِّرْ لی یا رَبِّ نَحْوَ الْبُشْری مَنْهَجاً، وَاجْعَلْ یا رَبِّ مَنْ یَنْصِبُ لِیَ الْحِبالَهَ لِیَصْرَعَنی بِها صَریعَ ما مَکَرَ، وَمَنْ یَحْفِرُ لِیَ الْبِئْرَ لِیُوقِعَنی فیها واقِعاً فیما حَفَرَ، وَاصْرِفِ اللَّهُمَّ عَنّی مِنْ شَرِّهِ وَمَکْرِهِ وَفَسادِهِ وَضُرِّهِ، تَصْرِفُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُتَّقینَ، وَعَمَّنْ قادَ نَفْسَهُ لِدینِ الدَّیَّانِ، وَمُنادٍ یُنادی لِلْإیمانِ. پس، بر محمّد وآل محمّد درود بفرست، و -ای‌پروردگار- آن‌گونه‌که تو شایسته آن هستی برایم گشایشی و گریزگاهی مرحمت کن، و -ای پروردگار من- راهی روشن به شادمانی فرا رویم بگشای و رسیدن به آن را برایم آسان کن. ای پروردگار؛ هر کسی برایم دامی می‌افکند تا با حیله‌اش مرا در آن بیفکند، خودش را گرفتار دام و حیله‌اش گردان. هر کس برایم چاهی می‌کند تا مرا در آن بیندازد، خودش را در آن چاه بینداز. و خدایا ؛ شرّ و مکر و حیله و تباهی و ضرر و زیانش را از من برطرف کن، آن‌چنان‌که از پرهیزگاران و از کسانی که خویشتن را تسلیم محض دین، و تسلیم منادی ایمان کرده است، برطرف می‌کنی. 4⃣1⃣ إلهی عَبْدُك عَبْدُك أَجِبْ دَعْوَتَهُ ضَعیفُك ضَعیفُك فَرِّجْ غُمَّتَهُ، فَقَدِ انْقَطَعَ کُلُّ حَبْلٍ إِلّا حَبْلَك، وَتَقَلَّبَ عَنْهُ کُلُّ ظِلٍّ إِلّا ظِلَّك. مَوْلایَ دَعْوَتی هذِهِ إِنْ رَدَدْتَها أَیْنَ تُصادِفُ مَوْضِعَ الْإِجابَهِ، وَمَخْیَلَتی هذِهِ إِنْ کَذَّبْتَها أَیْنَ لاقی مَوْضِعَ الْإِعانَهِ، فَلاتَرُدَّ عَنْ بابِکَ مَنْ لایَعْلَمُ غَیْرَهُ باباً، وَلاتَمْنَعْ دُونَ جَنابِك مَنْ لایَعْلَمُ سِواهُ جَناباً. خدای من؛ بنده‌ات؛ بنده‌ات؛ خواهشش را پاسخ بده، ضعیفت، ناتوانت؛ اندوهش را برطرف کن. هر دستاویزی جز رشته اتّصال تو را از دست داده است، و جز سایه رحمت تو هر سایه‌ای از سرش رفته است. مولای من؛ اگر این خواهش و دعایم را رد کنی، پس در کجا به هدف اجابت برسد؟ این خوش گمانی مرا اگر راست مگردانی در کجا به جایگاه کمک خواهد رسید؟ پس کسی که جز درگاه تو دری را بلد نیست، هیچ‌گاه از درگاهت برمگردان؛ و کسی که جز آستان حضرت تو سراغ ندارد، از آستان سخاوت مندت محروم نفرما. 5⃣1⃣ سپس به سجده برو و بگو: إلهی إِنَّ وَجْهاً إِلَیْك فی رَغْبَتِهِ تَوَجَّهَ خَلیقٌ بِأَنْ تُجیبَهُ وَإِنَّ جَبیناً لَك بِابْتِهالِهِ سَجَدَ حَقیقٌ أَنْ یَبْلُغَ ما قَصَدَ وَإِنَّ خَدّاً لَدَیْك بِمَسْئَلَتِهِ تَعَفَّرَ جَدیرٌ أَنْ یَفُوزَ بِمُرادِهِ وَیَظْفَرَ. وَها أَنَا ذا یا إِلهی قَدْ تَری تَعْفیرَ خَدّی وَاجْتِهادی فی مَسْئَلَتِك وَجِدّی، فَتَلَقَّ یا رَبِّ رَغَباتی بِرَحْمَتِك قَبُولاً، وَسَهِّلْ إِلی طَلِباتی بِرَأْفَتِك وُصُولاً، وَذَلِّلْ قُطُوفَ ثَمَرَهِ إِجابَتِك لی تَذْلیلاً. إلهی فَإِذا قامَ ذُو حاجَهٍ بِحاجَتِهِ شَفیعاً ، فَوَجَدْتَهُ مُمْتَنِعَ النَّجاحِ سَهْلَ الْقِیادِ مُطیعاً. معبود من؛ اعتقادم بر این است، رویی که با اشتیاق به سوی تو آمده است سزاوار، پاسخ مثبت توست؛ و پیشانی که با نهایت تضرّع و زاری در برابرت سجده کرده است شایسته است به نیّت و مقصودش برسد؛ و گونه‌ای که به‌خاطر درخواستش، در پیشگاه تو خود را به‌خاک مالیده است، لایق آن است که با دست‌یابی به‌آن‌چه اراده کرده است کامیاب و پیروز شود. ای خدای من؛ این منم که می‌بینی گونه‌ام را برخاک نهاده‌ام و تلاش و کوششم را برای درخواست از تو، بکار برده‌ام. ای پروردگار من، به‌خاطر رحمت و مهربانیت آن چه را مشتاق هستم بپذیر، و مرا با رأفت و مهربانی ویژه‌ات، به‌آسانی به‌آن‌چه خواستم برسان؛ و چیدن میوه اجابتت را برایم فراهم گردان. خدایا! آنگاه که نیازمندی در مقابل تو ایستاده و تو را شفیع قراردهد و تو او را شخصی بیابی که دعایش امکان اجابت ندارد، ولی مطیع و منقاد می‌باشد. ➖ قسمت چهارم ....
ادامه‌ی بالا ⤴️⤴️⤴️⤴️⤴️ 6⃣1⃣ فإِنّی أَسْتَشْفِعُ إِلَیْك بِکَرامَتِك، وَالصَّفْوَهِ مِنْ أَنامِك الَّذینَ أَنْشأْتَ لَهُمْ ما تُظِلُّ وَتُقِلُّ، وَبَرَأْتَ ما یَدُقُّ وَیَجِلُّ. أَتَقَرَّبُ إِلَیْك بِأَوَّلِ مَنْ تَوَّجْتَهُ تاجَ الْجَلالَهِ، وَأَحْلَلْتَهُ مِنَ الْفِطْرَهِ الرُّوحانِیَّهِ مَحَلَّ السُّلالَهِ، حُجَّتِك فی خَلْقِك، وَأَمینِك عَلی عِبادِك، مُحَمَّدٍ رَسُولِك صَلَّی الله عَلَیْهِ وَألِهِ، وَبِمَنْ جَعَلْتَهُ لِنُورِهِ مُغْرَباً، وَعَنْ مَکْنُونِ سِرِّهِ مُعْرِباً، سَیِّدِ الْأَوْصِیآءِ وَإِمامِ الْأَتْقِیآءِ، یَعْسُوبِ الدّینِ، وَقآئِدِ الْغُرِّ الْمُحَجَّلینَ، وَأَبِی الْأَئِمَّهِ الرَّاشِدینَ عَلِیٍّ أَمیرِتلْمُؤْمِنینَ عَلَیْهِ‌السَّلامُ. وَأَتَقَرَّبُ إِلَیْك بِخِیَرَهِ الْأَخْیارِ، وَاُمِّ الْأَنْوارِ، اَلْإِنْسِیَّهِ الْحَوْرآءِ، اَلْبَتُولِ الْعَذْرآءِ فاطِمَهَ الزَّهْرآءِ. من نیز کرامت و بزرگواریت را، وبرگزیدگانت از بین مردم را شفیع می‌گردانم، همان‌هایی که هرآنچه سایه می‌افکند وهرچیز کوچک وبزرگ را برایشان خلق کرده‌ای. به‌تو تقرّب می‌جویم به‌واسطه اوّل شخصیّتی که تاج شکوه‌مندی را بر سرش نهادی، وفطرت وسرشت روحانیّت را برایش قرار دادی؛ حجّت ودلیل آشکار تو در آفریدگانت، وامین تو بر بندگانت، حضرت محمّد، فرستاده‌ات -که درود خدا بر او وآل او باد- را شفیع گردانیدم. هم‌چنین شفیع خود را کسی قرار دادم که برای نور پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم پگاه است؛ و کسی که راز پوشیده آن حضرت را به گونه‌ای فصیح بیان کرد؛ یعنی، سالار و سرور جانشینان، و پیشوای پرهیزکاران، پادشاه دین، و زمامدار روسفیدان، و پدر امامان رشید درست کار، حضرت علیّ امیرمؤمنان -که بر او درود وسلام باد-. نیز به تو تقرّب می‌جویم به‌واسطه شفیع قرار دادن بهترین نیکان به‌اصل و مادر نورها، حوریّه انسان‌نما، بتول پاک، حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام. 7⃣1⃣ وبِقُرَّتَیْ عَیْنِ الرَّسُولِ، وَثَمَرَتَیْ فُؤادِ الْبَتُولِ، اَلسَّیِّدَیْنِ الْإِمامَیْنِ أَبی‌مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ وَأَبی‌عَبْدِالله الْحُسَیْنِ علیهماتلسلام وَبِالسَّجَّادِ زَیْنِ‌الْعِبادِ، ذِی‌الثَّفَناتِ، راهِبِ الْعَرَبِ، عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ. وَبِالْإِمامِ الْعالِمِ، وَالسَّیِّدِ الْحاکِمِ، اَلنَّجْمِ الزَّاهِرِ، وَالْقَمَرِ الْباهِرِ مَوْلایَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْباقِرِ. وَبِالْإِمامِ الصَّادِقِ، مُبَیِّنِ الْمُشْکِلاتِ، مُظْهِرِ الْحَقآئِقِ، اَلْمُفْحِمِ بِحُجَّتِهِ کُلَّ ناطِقٍ، مُخْرِسِ أَلْسِنَهِ أَهْلِ الْجِدالِ، مَساکِنِ الشَّقاشِقِ مَوْلایَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ. همچنین با شفیع قرار دادن دو نور دیده رسول، دومیوه قلب حضرت زهرای بتول، یعنی دوآقا و دو امام حضرت ابومحمّد حسن وحضرت اباعبدالله الحسین علیهماالسلام ونیز با شفیع قراردادن حضرت سجّاد، زینت عبادت کنندگان، صاحب پینه ها (درسجده‌گاه‌ها) راهب در میان قوم عرب، یعنی علیّ بن الحسین علیهماالسلام و نیز با امام و پیشوای دانشمند، آقای حکم‌کننده، ستاره درخشنده، ماه روشن و زیبا روی، مولای من حضرت محمّد بن علیّ امام باقر علیه‌السلام، و نیز با امام راستگو که بیان کننده مسائل مشکل، آشکار کننده حقیقت‌ها، کسی که با حجّت ودلیلش هرگوینده‌ای را ساکت و خاموش می‌کند، و زبان کسانی را که به جدال و ستیزه برمی‌خواستند لال می‌کرد، کسی که بهترین جایگاه‌ها را داشت حضرت امام جعفر بن محمّدصادق علیه‌لسلام. 8⃣1⃣ وبِالْإِمامِ التَّقِیِّ وَالْمُخْلِصِ الصَّفِیِّ، وَالنُّورِ الْأَحْمَدِیِّ، اَلنُّورِ الْأَنْوَرِ، وَالضِّیآءِ الْأَزْهَرِ مَوْلایَ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ، وَبِالْإِمامِ الْمُرتَضی. وَالسَّیْفِ الْمُنْتَضی، وَالرَّاضی بِالقَضا مَوْلایَ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضا. وَبِالْإِمامِ الْأَمْجَدِ وَالْبابِ الْأَقْصَدِ، وَالطَّریقِ الْأَرْشَدِ، وَالْعالِمِ الْمُؤَیَّدِ یَنْبُوعِ الْحِکَمِ، وَمِصْباحِ الظُّلَمِ، سَیِّدِ الْعَرَبِ وَالْعَجَمِ، اَلْهادی إِلیَ الرَّشادِ، وَالْمُوَفَّقِ بِالتَّأْییدِ وَالسِّدادِ مَوْلایَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْجَوادِ. همچنین با شفیع قرار دادن امام پرهیزگار بااخلاص برگزیده، نور احمدی، روشنی روشنی‌ها، پرتو درخشنده، مولایم حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام. نیز به واسطه امام برگزیده شده، شمشیر کشیده از نیام، کسی که به حکم و قضای الهی راضی است مولایم حضرت علیّ‌بن‌موسی الرضا علیهماالسلام. و نیز به واسطه امام بزرگ، بهترین باب الهی که مورد توجّه و قصد و هدف است، بهترین راه به سوی رشد وکمال وهدایت، دانشمند مورد تأیید، سرچشمه حکمتها، چراغ تاریکیها، آقا و سرور عرب و عجم، هدایت کننده به‌سوی راه درست، وکسی که با تأیید وموفقیّت وراستی و درستی واستواری زندگی کرد مولایم حضرت محمّد بن علیّ الجواد علیه‌السلام. ➖ قسمت پنجم ....
ادامه‌ی بالا ⤴️⤴️⤴️⤴️⤴️ 9⃣1⃣ وبِالْإِمامِ مِنْحَهِ الْجَبَّارِ، وَوالِدِ الْأَئِمَّهِ الْأَطْهارِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمَوْلُودِ بِالْعَسْکَرِ، اَلَّذی حَذَّرَ بِمَواعِظِهِ وأَنْذَرَ. وَبِالْإِمامِ الْمُنَزَّهِ عَنِ الْمَاثِمِ، اَلْمُطَهَّرِ مِنَ الْمَظالِمِ، اَلْحِبْرِ الْعالِمِ، رَبیعِ الْأَنامِ، وَبَدْرِ الظَّلامِ، اَلتَّقِیِّ النَّقِیِّ الطَّاهِرِ الزَّکِیِّ، مَوْلایَ أَبی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْعَسْکَرِیِّ. وَأَتَقَرَّبُ إِلَیْك بِالْحَفیظِ الْعَلیمِ الَّذی جَعَلْتَهُ عَلی خَزآئِنِ الْأَرْضِ. وَالْأَبِ الرَّحیمِ الَّذی مَلَّکْتَهُ أَزِمَّهَ الْبَسْطِ وَالْقَبْضِ صاحب النَّقیبَهِ الْمَیْمُونَهِ، وَقاصِفِ الشَّجَرَهِ الْمَلْعُونَهِ، مُکَلِّمِ النَّاسِ فِی الْمَهْدِ. وَالدَّالِّ عَلی مِنْهاجِ الرُّشْدِ، اَلْغآئِبِ عَنِ الْأَبْصارِ، اَلْحاضِرِ فِی الْأَمْصارِ، اَلْغآئِبِ عَنِ الْعُیُونِ، اَلْحاضِرِ فِی الْأَفْکارِ. بَقِیَّهِ الْأَخْیارِ، اَلْوارِثِ لِذِی الْفِقارِ، الَّذی یَظْهَرُ فی بَیْتِ الله ذِی الْأَسْتارِ، اَلْعالِمِ الْمُطَهَّرِ، مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَلَیْهِمْ أَفْضَلُ التَّحِیَّاتِ وَأَعْظَمُ الْبَرَکاتِ، وَأَتَمُّ الصَّلَواتِ. با شفیع قرار دادن امام بزرگوار، هدیه الهی، پدر امامان پاک، حضرت علیّ بن محمّد که در لشکرگاه دشمن به دنیا آمد، و با پند و اندرزهای خود بیم داد و ترسانید؛ نیز به واسطه امام منزّه و پاک از بدی‌ها، به دور از ستم‌ها، دانشمند کامل، بهار دل مردمان، ماه روشنی بخش تاریکی‌ها، پرهیزگار پاکیزه پاک خالص، مولایم حضرت امام ابومحمّد حسن بن علیّ عسکری؛ به سوی تو نزدیک می‌شوم و تقرّب می‌جویم. هم‌چنین، به‌واسطه کسی که او را نگهبان و دانای گنجینه‌ها و پنهانی‌های زمین خود قرار دادی،ِ او را پدری مهربان قرار دادی و زمام هر گشایش و بسته‌ای را در اختیارش گذاشتی؛ پیشوایی و ریاست مبارک، برکننده درخت لعنت‌شده (بنی‌امیّه) سخن‌گوی درگهواره با مردمان، راهنما به راه روشن کمال و درستی، پنهان از دیدگان، کسی که همیشه در شهرها حضور دارد ولی از چشم مردم پنهان می‌باشد، لیکن در اندیشه‌ها حضور دارد، باقی مانده نیکوکاران، ارث برنده ذوالفقار، که در خانه خدا - که صاحب پرده‌ها است - ظهور می‌فرماید، دانشمند پاک و پاکیزه، حضرت محمّد فرزند حسن، که بر تمام آن بزرگواران برترین و بافضیلت ترین برکت‌ها و تحیّت‌ها و کامل‌ترین درودها نثار باد. ➖ قسمت ششم ....
ادامه‌ی بالا ⤴️⤴️⤴️⤴️⤴️ 0⃣2⃣ أللَّهُمَّ فَهؤُلاءِ مَعاقِلی إِلَیْك فی طَلِباتی وَوَسآئِلی فَصَلِّ عَلَیْهِمْ صَلوهً لایَعْرِفُ سِواك مَقادیرَها، وَلایَبْلُغُ کَثیرُ هِمَمِ الْخَلائِقِ صَغیرَها، وَکُنْ لی بِهِمْ عِنْدَ أَحْسَنِ ظَنّی، وَحَقِّقْ لی بِمَقادیرِك تَهْیِئَهَ التَّمَنّی. إِلهی لا رُکْنَ لی أَشَدُّ مِنْك، فَاوی إِلی رُکْنٍ شَدیدٍ، وَلا قَوْلَ لی أَسَدُّ مِنْ دُعآئِك، فَأَسْتَظْهِرُك بِقَوْلٍ سَدیدٍ، وَلا شَفیعَ لی إِلَیْك أَوْجَهُ مِنْ هؤُلاءِ فَاتیك بِشَفیعٍ وَدیدٍ، وَقَدْ أَوَیْتُ إِلَیْك، وَعَوَّلْتُ فی قَضآءِ حَوآئِجی عَلَیْك، وَدَعَوْتُك کَما أَمَرْتَ، فَاسْتَجِبْ لی کَما وَعَدْتَ. فَهَلْ بَقِیَ یا رَبِّ غَیْرَ أَنْ تُجیبَ وَتَرْحَمَ مِنِّی الْبُکآءَ وَالنَّحیبَ. یا مَنْ لا إِلهَ سِواهُ، یا مَنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ، یا کاشِفَ ضُرِّ أَیُّوبَ، یا راحِمَ عَبْرَهِ یَعْقُوبَ، إِغْفِرْ لی وَارْحَمْنی وَانْصُرْنی عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرینَ، وَافْتَحْ لی وَأَنْتَ خَیْرُ الْفاتِحینَ. وَالْطُفْ بی یا رَبِّ وَبِجَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ. یا ذَا الْقُوَّهِ الْمَتینِ. بِرَحْمَتِك یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ، وَالْحَمْدُلله رَبِّ الْعالَمینَ، وَصَلَّی الله عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ وَألِهِ الطَّاهِرینَ. بار خدایا؛ این عزیزان پناهگاه و وسیله، من برای عرضه درخواست‌هایم در محضر تو هستند؛ پس درودی نثارشان کن که مقدارهایش را جز تو نداند، و هرچه مردم با همّت های بسیار بالا تلاش کنند نتوانند به کوچک‌ترین مقدار درودهایت برسند. از طرفی نیز به واسطه ایشان نیک‌ترین گمان‌هایم را برآورده، و آرزوهایم را محقّق گردان. خدای من، رکن و پایه و جایگاهی محکم‌تر از تو ندارم، پس به این پایگاه و جایگاه محکم پناهنده می‌شوم؛ گفتاری نیک تر و استوارتراز خواندن تو ندارم. پس با بهترین گفتار از تو کمک می‌جویم؛ و شفیع و واسطه‌ای آبرومندتر از این بزرگواران (محمّد و آل محمّد علیهم‌السلام) ندارم. پس با واسطه‌ای دوست داشتنی نزدت می‌آیم؛ حال به‌سوی تو پناه آورده‌ام، و برای برآوردن خواسته‌هایم به تو اعتماد کرده‌ام، و همان‌گونه که دستور داده‌ای تو را خواندم؛ پس دعایم را نیز طبق وعده‌ات پاسخ مثبت بده. ای پروردگار من؛ آیا با این شرایط، جز پاسخ‌گویی به‌خواسته من و جز رحم کردن به گریه و ناله‌های جانسوز من، کار دیگری باقی مانده است؟! ای کسی که جز او معبود پرستش شونده‌ای نیست؛ ای کسی که پاسخ شخص درمانده که او را می‌خواند، می‌دهد. ای کسی که بیماری وگرفتاری حضرت ایّوب را برطرف فرمود. ای کسی که به اشک‌های چشم یعقوب پیامبر رحم کرد؛ مرا ببخش و به من رحم کن، و مرا بر گروه کافران یاری ده؛ و برایم پیروزی عنایت فرما که تو بهترین پیروزکنندگان هستی. ای پروردگار من؛ به‌من لطف و مرحمت کن، و به‌تمام مردان و زنان مؤمن نیز لطف فرما. ای صاحب نیروی محکم. به رحمت و مهربانیت ای مهربان ترین مهربانان؛ و تمام ستایش ها اختصاص به خداوند - پروردگار جهانیان - دارد . و درود خداوند بر سرور و سیّد ما حضرت محمّد صلی الله علیه وآله وسلم پیامبر خدا و خاندان پاکش نثار باد. ➖ قسمت هفتم (آخری) .... 📚 منابع: ۱. مهج الدعوات ومنهج العبادات، سیدبن‌طاووس، ج۱، ص۳۴۲ ۲. البلد الأمین، کفعمی، ج۱، ص۳۳۳ ۳. بحارالأنوار، علامه‌مجلسی، ج۹۲، ص۳۸۱
. ◾مروری بر تاریخ تخریب قبور ائمه بقیع و بقاعات مطهر ◾هشتم_شوّال سالروز تخریب قبور ائمه‌ی بقیع علیهم السلام ◾در این روز در سال ۱۳۴۳ هـ قبور ائمه‌ی بقیع (ع) و نیز قبر حضرت حمزه علیه السلام در اُحد به دست وهابیّون تخریب شد. ◾آنان علاوه بر قبور مطهّر ائمه ی معصومین(ع) ◾دیگر قبور را هم تخریب نمودند که عبارتند از : ◾قبر منسوب به فاطمه زهرا علیها السلام ◾قبر مطهّر فاطمه بنت أسد علیهما السلام مادر امیر المؤمنین علیه السلام ◾قبر مطهر حضرت امّ النبین علیها السلام ◾قبر ابراهیم پسر پیامبر (ص) ◾قبر اسماعیل فرزند امام صادق علیه السلام ◾قبر دختر خواندگان پیامبر (ص) ◾قبر حلیمه سعدیه دایه‌ی پیامبر (ص) ◾قبور شهدای زمان پیامبر (ص) ◾وهابیان در سال ۱۳۴۳ هـ در مکّه گنبدهای قبر؛ ◾عبدالله پدر پیامبر در کنار مسجد النبی ◾حضرت عبدالمطّلب علیه السلام و ◾ ابی طالب علیه السلام و ◾خدیجه علیها سلام در قبرستان ابوطالب ◾و زادگاه پیامبر(ص) و فاطمه زهرا علیها السلام و «خیزران» عبادتگاه سرّی پیامبر (ص) را با خاک یکسان نمودند. ◾در جدّه نیز قبر حوّا و دیگر قبور را تخریب کردند. ◾در مدینه گنبد نبوی را به توپ بستند، ولی از ترس مسلمانان قبر شریف را تخریب نکردند. ◾در شوال ۱۳۴۳ با تخریب قبور مطهّر ائمه‌ی بقیع علیهم السلام 🔸️اشیاء نفیس و با ارزش آن قبور مطهّر را به یغما بُردند. 🔸️یک نکته تاریخی قبر فاطمه بنت اسد و امام حسن مجتبی علیه السلام در خانه برادر حضرت امیرالمومنین، عقیل بود این قسمت داخل قبرستان نبود بعد سه امام دیگر در همین خانه به خاک سپرده شدند بعداً قبرستان توسعه پیدا کرد و داخل قبرستان قرار گرفت و ساختمان آن خانه تبدیل به حرم با ضریح و گنبد شد که بعد از قرن‌ها وهابیون تخریب کردند. تسلیت به حضرت صاحب الزمان(عج) ✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥تربت امام حسین (ع) 💠 استاد حامد کاشانی ✍️ حدیث مورد اشاره استاد کاشانی در این ویدیو: 🌸امام صادق(علیه السلام) یک دستمال زرد رنگی داشتند که در آن تربت ابی عبدالله الحسین(علیه السلام) را نگه می داشتند و هرگاه وقت نماز می رسید، آن تربت را بر روی سجاده خود قرار می دادند و بر آن سجده می کردند و سپس می فرمودند: ▫️«إن السّجود علی تربة أبی عبدالله(علیه السلام) یَخرُق الحُجُب السّبع» 🔹 «به درستی که سجده کردن بر تربت امام حسین(علیه السلام) حجاب های هفتگانه را پاره می کند و از میان برمی دارد». [ وسائل الشیعه، حر عاملی، ج 3، ص 608.]؛ .
. 📣 فراخوان دعا برای موفقیت جبهه مقاومت و آزادی قدس 🔹با توجه به تشدید درگیری‌ها در جبهه‌های مقاومت و تاثیر دعا بر سرنوشت جنگ؛ برخی بخش‌هایی از دعای امام سجاد (ع) در حق 🔹1﴾ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ حَصِّنْ ثُغُورَ الْمُسْلِمِينَ بِعِزَّتِكَ ، وَ أَيِّدْ حُمَاتَهَا بِقُوَّتِكَ ، وَ أَسْبِغْ عَطَايَاهُمْ مِنْ جِدَتِكَ (1) خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و به عزّتت مرزهای مسلمانان را محکم و استوار ساز و به نیرویت نگهبانان مرزها را توانایی بخش و عطایای آنان را به توانگری‌ات کامل و سرشار کن 🔹﴿2﴾ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ كَثِّرْ عِدَّتَهُمْ ، وَ اشْحَذْ أَسْلِحَتَهُمْ، وَ احْرُسْ حَوْزَتَهُمْ ، وَ امْنَعْ حَوْمَتَهُمْ ، وَ أَلِّفْ جَمْعَهُمْ ، وَ دَبِّرْ أَمْرَهُمْ ، وَ وَاتِرْ بَيْنَ مِيَرِهِمْ ، وَ تَوَحَّدْ بِكِفَايَةِ مُؤَنِهِمْ ، وَ اعْضُدْهُمْ بِالنَّصْرِ ، وَ أَعِنْهُمْ بِالصَّبْرِ، وَ الْطُفْ لَهُمْ فِي الْمَكْرِ (2) خدایا بر محمّد و آلش درود فرست و تعدادشان را بیافزا و سلاحشان را تیز و برّا کن و اطراف و جوانبشان را محکم و نفوذناپذیر ساز و جمعشان را به هم پیوند ده و کارشان را رو به راه کن و آذوقه آنان را پی‌درپی برسان و سختی‌هایشان را به تنهایی کارساز باش و به یاری خود نیرومند ساز و به شکیبایی مددشان ده و آنان را در چاره‌جویی، دقت نظر عنایت کن
. انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم امام رضا (علیه السلام) فرمودند: «از مواردے که به زیارت زائرم می‌آیم شـــــب‌اول‌قبـــر است. » ✍پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «محبت به من و اهلبیتم در هفت موقف بسیار هولناک، نجات بخش است: 1⃣هنگام مرگ و حضور فرشته مامور قبض روح. 2⃣هنگام بازجویی در برابر فرشتگان مسئول برزخ در شب اول قبر. 3⃣هنگام زنده شدن مردگان در قیامت. 4⃣هنگام باز شدن پرونده عمل در برابر انسان در قیامت و یا زمانی که پرونده عمل هر شخصی را به دستش می‌دهند. 5⃣هنگام حساب و حضور در دادگاه عدل الهی. 6⃣هنگام سنجش افکار و اعمال انسان با معیارهای حق و الگوهایی که در آن روز است. 7⃣هنگام عبور از صراط و پلی که بر روی دوزخ نهاده شده است. » 📗بحار، ج ۷، ص ۲۴۷ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم . ................ فَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ،...... اللهم العن اول ظالم ظلم ... شیخ جعفر شوشتری می‌نویسد: اگر به علی اصغر آب می‌دادند باز هم طفل تلف می‌شد. امام حسین علیه‌السلام طفل را برای اتمام حجت آوردند. در واقع، تیری که روز عاشورا بر گلوی حضرت علی اصغر علیه‌السلام نشست، روز «سقیفه» بر کمان نهاده و رها شد و بسی قلب‌ها را خون کرد و در کربلا نیز خون حضرت علی اصغر علیه‌السلام را بر خاک ریخت. اگر آن بنای انحراف نخستین نبود، نیم قرن پس از شهادت پیامبر، گلوی پسر فرزند پیامبر از سوی امت او هدف قرار نمی‌گرفت. .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🌕 چهره فرشته مرگ برای کافران و مجرمان حضرت ابراهیم(ع) از فرشته مرگ(عزرائیل) خواست تا خود را با چهره‌ای که با آن جان کافران و مجرمان را می‌گیرد به او نشان دهد. عزرائیل گفت: «روی برگردان!» وقتی ابراهیم(ع) برگشت، او را دید در حالی که مردی سیاه چهره بود، که موهایش مانند سیخ ایستاده، بسیار بد بو، بد لباس و از دهان و سینه‌اش بوی بد آتش زبانه می‌کشید. ابراهیم(ع) از ترس و هراس غش کرد و بر زمین افتاد! عزرائیل به شکل اولش که سراغ مومنان می‌آید درآمد و ابراهیم را به هوش آورد. ابراهیم(ع) فرمودند: «اگر کافران و بدکاران، غیر از این چهره هیچ عذاب دیگری نداشته باشند آنها را بس است.» 📚منبع اَلمُحجةالبیضاء، فیض کاشانی، جلد ۸، ص۲۵۹ .
. 🟤 گر تو نمی‌پسندی، تغییر ده قضا را مرحوم آیت‌الله طهرانی – قدس سره – می‌فرمودند: مرحوم حاج میرزا جعفر کبودر آهنگی همدانی از عرفای نام‌دار و از صاحبان نفس، ذوالإقتدار و مرجع اهل و دیار و ملاذ اقارب و اغیار بود، و در قريه كبودر آهنگ (چند فرسخی همدان ) به تربیت و تهذیب شاگردان و سالكان اهتمام می‌ورزید. روزی جمعی از اراذل و اوباش منطقه به تحریک بعضی از مخالفين و معاندین آن بزرگوار تصمیم می‌گیرند او را بیازارند، و مجلسی جهت عیش و نوش فراهم می‌سازند و ایشان را به آن مجلس دعوت می‌کنند. مرحوم کبودر آهنگی شب هنگام به آن محفل وارد می‌شود و می‌بیند که اراذل قریه همگی در آنجا جمع می‌باشند، پس از اندک زمانی بساط عیش فراهم می‌شود و و پذیرایی از مهمانان آغاز می‌شود. در این هنگام درب اطاق باز می‌شود و زنی برهنه با جام شراب وارد مجلس می‌شود و به یک یک از مهمانان کاسه‌ای از شراب می‌نوشاند، تا اینکه می‌رسد به مرحوم حاج میرزا جعفر و کاسه را از جام پر کرده به ایشان تعارف می‌کند. مرحوم کبودر آهنگی سر خود را به زیر انداخته بودند و در تمام این مدت، اصلا به اطراف توجه نکرده بودند و لذا هیچ اعتنائی به آن زن ننمودند. آن زن دوباره تقاضای خود را تکرار کرد و در حالی که می‌رقصید و به سمت ایشان حرکت می‌کرد، می‌خواست خود را به ایشان خیلی نزدیک کند تا بیشتر موجب تأدی ایشان شود، و وقتی دید ایشان توجهی نمی‌کند قدری عقب رفت و باز شروع به رقصیدن کرد و در حالی که متوجه آن مرحوم بود این مصرع را خطاب به ایشان قرائت کرد: «گر تو نمی‌پسندی تغییر ده قضا را» در این وقت مرحوم کبودر آهنگی سر خود را بلند کردند و فرمودند: «تغییر دادم!» یک مرتبه این زن فریادی کشید و جام شراب را بر زمین کوفت و به دنبال پارچه‌ای می‌گشت که خود را بپوشاند؛ یک مرتبه چشمش به پتویی افتاد که کنار اطاق روی زمین پهن شده بود، به سمت آن پتو رفت و آن را برداشت و به دور خود پیچید و با شتاب از اطاق خارج و از درب منزل بیرون رفت و دیگر آن زن را کسی مشاهده نکرد. مرحوم کبودر آهنگی از جای خود برخاستند و از منزل خارج شدند و آن اراذل نیز از کرده خود پشیمان و نادم گشتند و به دست آن مرحوم همگی توبه نمودند و از زمره شاگردان سلوکی ایشان درآمدند. پس از این جریان روزی شخصی به آن مرحوم گفت: آن زن پس از خروج از منزل چه شد و به کجا رفت؟ ایشان فرمودند: «به رجال الغيب و اوتاد ملحق شد و دیگر کسی او را نخواهد دید.» 📚منبع سالک آگاه، علامه سیدمحمدحسین حسینی طهرانی، ج ۱ .
1403.01.26_1.mp3
51.74M
حجت الاسلام استاد 🔊  📆 یکشنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۳ 🕌 صفاییه | حسیــنیه شهـداء 
1403.01.26_2.mp3
8.84M
حجت الاسلام استاد 🔊  روضه 📆 یکشنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۳ 🕌 صفاییه | حسیــنیه شهـداء 
. یونس ، نوح و همه انبیا باید جلوه ی خالق خود باشند ... شکستن کوزه‌ها بعد از طوفان و بالا آمدن آب و غرق شدن خلائق، جبرئیل نزد حضرت نوح(ع) آمد و گفت: «چندی پیش شغل تو نجاری بوده‌است حالا کوزه بساز.» آن حضرت کوزه‌های زیادی ساخت. جبرئیل گفت خدا می‌فرماید: «کوزه‌ها را بشکن.» او هم چند عدد از کوزه‌ها را بر زمین زد و شکست. بعضی‌ها را آهسته و بعضی‌ها را با اکراه شکست. جبرئیل دید او دیگر نمی‌شکند. گفت: «چرا نمی‌شکنی؟» فرمود: «دلم راضی نمی‌شود، من زحمت کشیده‌ام این‌ها را ساخته‌ام.» جبرئیل گفت: «ای نوح، مگر این کوزه‌ها هیچ کدام جان دارند؟! پدر و مادر دارند؟ آب و گل آن که از خداست، همین قدر تو زحمت کشیده‌ای و ساخته‌ای، چطور به شکستن آنها راضی نمی‌شوی؟ پس چگونه راضی شدی خلقی را که خالق آن‌ها خدا بود و جان و پدر و مادر داشتند نفرین کردی و همه را به هلاکت رساندی؟» از این‌جا آن پیامبر خدا گریه بسیار کرد و لقبش نوح شد. 📚منبع داستان‌هایی از لطف خدا، مهدی صاحب هنر ، ج ۲، ص ۳۶ .
. 🔺 نوجوانی که از هول قیامت قبض روح شد شهید آیت‌الله دستغیب نقل کرده‌است؛ مرحوم حاج شیخ علی اکبر نهاوندی گفت: شخصی پسرش را به مکتب فرستاد تا درس بخواند. درس مکتب هم فارسی بود و هم قرآن، یک روز ظهر که پسر او از مکتب بازگشت، پدرش دید حال و روز فرزندش با روزهای دیگر فرق می‌کند و غیرعادی است و بدنش داغ و بی‌حس و رنگش پریده و زرد شده‌است. پدر با نگرانی از او پرسید: فرزندم چه شده است؟ پسر شروع کرد به گریستن و گفت: ای پدر! استاد امروز به ما این آیه شریفه را درس داد: «و کیف تتقون ان کفرتم یوما یجعل الولدان شیبا؛ پس اگر کافر شوید چگونه می‌ترسید از روزی که کودکان و نوجوانان از حول و سختی آن روز پیر می شوند.» (مزمل، آیه ۱۷) در نهایت آن پسر بیمار شد و با همان تب شدید از خوف قیامت از دنیا رفت. پیش از آن‌که به سن تکلیف برسد و مکلف به انجام احکام الهی گردد. وقتی جنازه او را دفن کردند پدر سر خاک فرزندش نشست و شروع کرد به گریستن و باحال حزن و اندوه گفت: «ای فرزند سزاوار بود که من از ناپاکی خود بترسم و قالب تهی کنم نه تو که پاک و معصوم بودی و هیچ گناهی نداشتی.» 📚منبع قیامت و قرآن، تفسیر سوره طور، ص ۲۸ .
. 🟠 بیست سال معصیت جوانی در بنی‌اسرائیل زندگی می‌کرد و به عبادت حق تعالی مشغول بود. روزها را به روزه و شب‌ها را به نماز و طاعت، تا بیست سال کارش همین بود، تا که یک روز فریب خورده و کم‌کم از خدا کناره گرفت و عبادت‌ها را تبدیل به معصیت و گناه کرد و از جمله گنه‌کاران قرار گرفت و در این کار بیست سال باقی ماند. یک روز آمد جلو آینه خود را ببیند، نگاه کرد دید موهایش سفید شده از معصیت‌های خود بدش آمد و از کرده‌های خود سخت پشیمان گردید. گفت خدایا بیست سال عبادت و بیست سال معصیت کردم، اگر برگردم به‌سوی تو آیا قبولم می‌کنی؟! صدایی شنید که می‌فرماید: «اَجَبتَنا فاحبَبناک ترکتَنا فتَرَکناک و عصَیتَنا فاَمهَلناک و اِن رَجَعتَ الینا قَبِلنا؛ تا آن وقتی که ما را دوست داشتی پس ما هم تو را دوست داشتیم. ترک ما کردی پس ما هم تو را ترک کردیم، معصیت ما را کردی تو را مهلت دادیم. پس اگر برگردی به جانب ما، تو را قبول می کنیم.» پس توبه نمود و ازجمله عبّاد قرار گرفت. از این مرحمت‌ها از خدا، بسیار نسبت به همه گنه‌کاران بوده و هست. 📚منبع ثمراةالحیوة، امامی اصفهانی، جلد سوم، ص ۳۷۷ قصص‌التوابین، علی میر خلف زاده .
. 🟧 بندهای دوش و اعضایش می‌لرزید حجت‌الاسلام شفتى پيوسته مراقب بارى تعالى بود و چيزى او را از حالت حضور و مراقبت باز نمى‌داشت، گوشه‌هاى چشم او از كثرت گريه‌كردن در مقام تهجّد مجروح شده‌بود. يكى از نزديكان اين بزرگوار گفته‌است: با آن مرحوم به يكى از روستاها رفتيم و شب را در راه گذرانديم. سيّد به من فرمود: نمى‌خوابى؟ من رفتم كه بخوابم، چون سيّد گمان كرد كه من خوابيدم، برخاست و مشغول نماز شد، به خدا قسم ديدم بندهاى دوش و اعضايش مى‌لرزيد به‌طورى كه كلمات نماز را از شدت حركت فكّين و اعضا مكرّر مى‌نمود تا آن را صحيح ادا كند. مرحوم تنكابنى، درباره فرزند حجت‌الاسلام شفتى، مرحوم آقا سيد اسداللّه نيز چنين مى‌نگارد: هر شب از نصف شب تا صبح، در جايى خلوت به دعا، مناجات، گريه، عبادت و نماز اشتغال دارد و در گريستن از خوف خداوند متعال، مانندى براى او نيست. 📚 منبع کتاب شب مردان خدا، سید محمد ضیاءآبادی، ص ۴۵ .
Haftegi14030126-01.mp3
44.92M
💠شاخصه های امت پا به رکاب امام زمان علیه السلام مقدمه:کلید فرج سمت آمادگی مردم _حبّ به خداوند، ریشه دین داری آنها _محبت و تواضع نسبت به مومنین _عزّت در مقابل کفار و مستکبرین ضرورت نفوذناپذیری در مقابل دشمنان دفاع از عقلانیت مقاومت در مقابل دشمن دو کار دشمن برای تضعیف مقاومت(ایجاد شهوت و شبهه) _ربط فرهنگ و امنیّت لزوم پاسخ به شبهات مربوط به موضوع مقاومت عملیات وعده صادق، نمادی از اعزه علی الکافرین دستاوردهای عملیات وعده صادق: ۱.پاسخ نسبت به تجاوز به کنسولگری ۲.خشم انباشه شده نسبت به عملیات های تروریستی سالهای متمادی ۳.پاسخ عملی به شبهه"ایران نمی تواند پاسخ تجاوز را بدهد" ۴.بالا بردن روحیه جبهه مقاومت ۵.بازسازی عزّت ملّی ۶.تحقیر اسرائیل در فضای بین المللی ۷. شاد شدن قلب مردم غزه ۸. بالاتر بردن بازدارندگی ۹.طوفان مهاجرت یهودیان از سرزمین اشغالی _زندگی جهادی _نترسیدن از ملامت ها ۱۴۰۳/۰۱/۲۶ هیئَـت‌دانشْـجویی‌أَبنـٰاءُالزَّهـْرٰا (سلام الله علیها) دانشگاه امام رضا علیه السلام