فیروزهچی ۲.mp3
20.5M
🗓 شب دوم محرم ۱۴۴۵
🖌 معرفت الامام
🖋 تبیین ضرورت بحث
🔻 حسینیه مرحوم #فیروزهچی
#معرفت_امام
فیروزهچی ۳.mp3
21.28M
🗓 شب سوم محرم ۱۴۴۵
🖌 معرفت الامام
🖋 معرفت به اسم و صفت
🔻 حسینیه مرحوم #فیروزهچی
#معرفت_امام
فیروزهچی ۴.mp3
23.69M
🗓 شب چهارم محرم ۱۴۴۵
🖌 معرفت الامام
🖋 گرفتن معرفت از منابع صحیح
🔻 حسینیه مرحوم #فیروزهچی
#معرفت_امام
فیروزهچی ۵.mp3
21.91M
🗓 شب پنجم محرم ۱۴۴۵
🖌 معرفت الامام
🖋 معرفت صفت حجتالله
🔻 حسینیه مرحوم #فیروزهچی
#معرفت_امام
#شیخ_مجتبی_اسکندری
فیروزهچی ۶.mp3
32.98M
🗓 شب ششم محرم ۱۴۴۵
🖌 معرفت الامام
🖋 امام بیرغبت به دنیاست
🔻 حسینیه مرحوم #فیروزهچی
#معرفت_امام
فیروزهچی ۷.mp3
24.72M
🗓 شب هفتم محرم ۱۴۴۵
🖌 معرفت الامام
🖋 حسن خلق
🔻 حسینیه مرحوم #فیروزهچی
#معرفت_امام
فیروزهچی ۸.mp3
25.07M
🗓 شب هشتم محرم ۱۴۴۵
🖌 معرفت الامام
🖋 استقامت
🖋 نقش خانواده
🔻 حسینیه مرحوم #فیروزهچی
#معرفت_امام
فیروزهچی ۹.mp3
25.93M
🗓 شب نهم محرم ۱۴۴۵
🖌 معرفت الامام
🖋 امام هدی و ضلالت
🔻 حسینیه مرحوم #فیروزهچی
#معرفت_امام
فیروزهچی ۱۰.mp3
26.09M
🗓 شب دهم محرم ۱۴۴۵
🖌 معرفت الامام
🖋 امام هدی و ضلالت و امکانات دو جبهه
🔻 حسینیه مرحوم #فیروزهچی
#معرفت_امام
مازندرانی ۳ (4).mp3
35.79M
🗓 روز سوم محرم ۱۴۴۵
🖌 شرح بخشی از دعای عرفه
🖋 اللهم اجعلنی اخشاک کانی اراک
🖌 #شرح_دعای_عرفه
#دعای_عرفه
مازندرانی ۴.mp3
29.27M
🗓 روز چهارم محرم ۱۴۴۵
🖌 شرح بخشی از دعای عرفه
🖋 وَاَسْعِدْنى بِتَقویکَ وَلا تُشْقِنى بِمَعْصِیَتِکَ وَخِرْلى فى قَضآئِکَ وَبارِکْ لى فى قَدَرِکَ حَتّى لا احِبَّ تَعْجیلَ ما اَخَّرْتَ وَلا تَاْخیرَ ما عَجَّلْتَ اَللّهُمَّ اجْعَلْ غِناىَ فى نَفْسى
🖌 #شرح_دعای_عرفه
#دعای_عرفه
مازندرانی ۵.mp3
22.84M
🗓 روز پنجم محرم ۱۴۴۵
🖌 شرح بخشی از دعای عرفه
🖋 اَللّهُمَّ اجْعَلْ غِناىَ فى نَفْسى وَالْیَقینَ فى قَلْبى
🔻 منزل آقای #مازندرانی
🖌 #شرح_دعای_عرفه
#دعای_عرفه
مازندرانی ۶.mp3
36.32M
🗓 روز ششم محرم ۱۴۴۵
🖌 شرح بخشی از دعای عرفه
🖋 وَالْیَقینَ فى قَلْبى وَالاِْخْلاصَ فى عَمَلى
🖌 #شرح_دعای_عرفه
#دعای_عرفه
مازندرانی ۷.mp3
26.22M
🗓 روز هفتم محرم ۱۴۴۵
🖌 شرح بخشی از دعای عرفه
🖋 وَالاِْخْلاصَ فى عَمَلى وَالنُّورَ فى بَصَرى
🖌 #شرح_دعای_عرفه
#دعای_عرفه
مازندرانی ۸.mp3
27.35M
🗓 روز هشتم محرم ۱۴۴۵
🖌 شرح بخشی از دعای عرفه
🖋 وَالْبَصیرَةَ فى دینى
🖌 #شرح_دعای_عرفه
#دعای_عرفه
مازندرانی ۹.mp3
26.91M
🗓 روز نهم محرم ۱۴۴۵
🖌 شرح بخشی از دعای عرفه
🖋 وَالْبَصیرَةَ فى دینى وَمَتِّعْنى بِجَوارِحى وَاجْعَلْ سَمْعى وَبَصَرى اَلْوارِثَیْنِ مِنّى وَانْصُرْنى عَلى مَنْ ظَلَمَنى وَاَرِنى فیهِ ثارى وَمَـاءرِبى وَاَقِرَّ بِذلِکَ عَیْنى
🖌 #شرح_دعای_عرفه
#دعای_عرفه
#شیخ_مجتبی_اسکندری
.
#امام_جواد
✅ خبر از نهان
از حسین مکاری نقل شده که گفت زمانیکه امام محمد تقی(علیهالسّلام) در بغداد بود وارد بغداد شدم. دیدم که حضرت نزد خلیفه در نهایت جلالت است، با خودم گفتم که حضرت جواد(علیهالسّلام) با این مقام و مرتبهای که اینجا دارد و از حیث جلال و طعامهای لذیذی که در اختیار دارد، دیگر به مدینه بر نخواهد گشت.
همین که این خیال در خاطر من گذشت دیدم آن جناب سر به زیر افکند، سپس سر بلند کرد در حالی که رنگ مبارکش زرد شده بود فرمود: «ای حسین! نان جو با نمک نیم کوب در حرم رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نزد من بهتر است از آن چه که در اینجا مشاهده میکنی.»
منبع
الخرائج و الجرائح، قطب الدین راوندی، ج ۱، ص ۳۸۳
#شهادت_امام_جواد
#فضائل_امام_جواد
#مداحی_عالمانه
..................
.
◾️ ابو جعفر را در جای خود نشاندهام
معمر خلاد گفت: از حضرت رضا علیهالسّلام شنیدم که چیزی بیان کرده، سپس فرمودند:
«شما را به آن چه نیازی است؟ این ابو جعفر است که او را در جای خود نشانده و در منزلت خودم نهادهام.»
و فرمودند: «ما خاندانی هستیم که خردسالانمان [همه چیز را] مو به مو از بزرگ سالانمان ارث میبرند.»
📚منبع
اصول کافی، شیخ کلینی، ج۲، ص ۸۱
#فضائل_جوادالائمه
.
.
♻️ بگو همان فرد تو را از دست مأموران برهاند
علی بن خالد میگوید: مدتی من در شهر سامرا بودم. در آنجا شنیدم مردی را از شام با قید و بند و زنجیر آوردهاند و در سامرا حبس کردهاند. میگفتند که او ادعای نبوت کرده است. من با شنیدن این خبر کنجکاو شده و به محل حبس او رفتم. پس از تلاشهای فراوان و راضی کردن مأموران، موفق شدم تا با مرد زندانی ملاقات نموده و حال و روزش را از زبان خودش بشنوم. با او صحبت کردم و متوجه شدم که او شخصی بیهودهگو و غیر معتدل نیست؛ بلکه دارای فهم و شعور و منطق است.
گفتم اگر ممکن است قصهات را برایم بگو و علت دستگیریت را توضیح بده! او گفت: من مدتی در سرزمین شام و محل رأس الحسین علیهالسلام به عبادت و نیایش اشتغال داشتم. در یکی از شبها که در محراب ذکر خدا میگفتم، شخصی به نزدم آمد و گفت: «بلند شو با من بیا!» من بلند شدم و چند قدم همراه او نرفته بودم که خودم را در مسجد کوفه دیدم! از من پرسید: «آیا اینجا را میشناسی؟» گفتم: بله، اینجا مسجد کوفه است.
او در آنجا نماز خواند و من هم نماز خواندم. سپس او از آنجا بیرون رفت و من هم در پی او رفتم. چند قدمی نرفته بودیم که خودمان را در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله دیدیم. او به پیامبر صلی الله علیه و آله سلام داد و نماز خواند و من هم در پی او سلام دادم و در حرم نبوی صلی الله علیه و آله نماز خواندم. از آنجا بیرون آمدیم و اندکی راه رفتیم که من خودم را در مکه و در کنار خانه خدا دیدم! در آنجا به همراه او طواف کردم و او دوباره آهنگ حرکت کرد.
چند گام نرفته بودیم که خود را در همان محل عبادت قبلیام در شام دیدم. آن شخصِ با عظمت، از نظرم پنهان شد. من از آن همه کمال و شکوه وی در حیرت بودم و در اندیشه عمیقی فرو رفتم. یک سال پس از آن واقعه، همان شخص را دیدم و با دیدنش خوشحال شدم. او دوباره مرا صدا زد و همانند سال قبل به آن مکانهای مقدس برده و مسجد کوفه و مرقد مطهر نبوی و خانه خدا را زیارت کرده و به جایگاه اولم در شام آورد.
هنگامی که می خواست برود دامنش را چسبیده و التماس کردم که [ای مولای من] تو را قسم میدهم به آن کسی که به تو این همه قدرت و کرامت بخشیده است که قطرهای از آن را به چشم خود دیدم، تو کیستی؟ او گفت: «من محمد بن علی بن موسی بن جعفرم.»
من این خبر حیرتانگیز را با شخصی در میان نهادم و کمکم گزارش به گوش محمد بن عبدالملک زیّات ـ از حکمرانان عباسی ـ رسید. او مأمور فرستاد و مرا دست بسته به عراق فرستادند و چنان که میبینی در اینجا هستم و به من تهمت ناروای ادعای نبوت زدهاند.
علی بن خالد میگوید: از شنیدن قصهاش دلم به درد آمد و به او پیشنهاد کردم که دوست داری حقیقت را برای حاکم نوشته و توضیح دهم که تو بیگناهی؟ او پذیرفت.
من نامهای نوشتم و احوال او را به محمد بن عبدالملک زیات شرح دادم. او زیر نامه نوشت: به او بگو اگر راست میگویی همان فردی که تو را در یک شب از شام به کوفه و از کوفه به مدینه و مکه برده است بیاید و تو را از دست مأموران ما برهاند!
علی بن خالد میگوید: من از پاسخ حاکم بسیار غمگین شدم و از اینکه نتوانستم به آن مرد بیگناه کمکی کنم متأثر بودم. مأیوس و نگران به منزل رفتم؛ امّا شب نتوانستم بخوابم. صبح زود باز به سوی زندان حرکت کردم تا از احوال آن شخص بیگناه خبری بگیرم و مقداری با او صحبت کرده، از غصههایش بکاهم و به او آرامش دهم. امّا با کمال شگفتی دیدم مأموران و زندانبانان با دلهره و اضطراب به این سمت و آن سمت میشتابند و مردم زیادی هم آنجا جمع شدهاند. پرسیدم: چه خبر است؟
گفتند: آن مردی که ادّعای نبوت کرده بود با این همه مأمور و زندانبان، دیشب ناپدید شده است و معلوم نیست در زمین فرو رفته یا پرندهای او را ربوده است!
علی بن خالد میگوید: فهمیدم که امام جواد علیهالسلام آن یار وارسته خود را از زندان نجات داده است.
شیخ مفید(رحمةالله) پس از نقل این ماجرا اضافه میکند، علی بن خالد که تا آن لحظه به مذهب زیدیه گرایش داشت، با مشاهده این اعجاز آشکار به مذهب امامیه به ویژه امامت حضرت جواد علیهالسلام اعتقاد راسخ پیدا کرد و در اعتقادش ثابت قدم و استوار گردید.
📚منبع
ارشاد، شیخ مفید، ص ۶۲۹
#شهادت_امام_جواد
#امام_جواد
#فضائل_امام_جواد
#مداحی_عالمانه
.
◾️
به سوی پسرم جواد بروید
خیرانی از پدرش روایت کرده که گفت:
در خراسان، من در برابر حضرت رضا علیهالسّلام ایستاده بودم که کسی گفت: سرورم اگر حادثهای روی داد به سوی که برویم؟
فرمود: «به سوی پسرم جواد.»
آنگاه گویا پرسشگر، سن و سال جواد علیهالسلام را کوچک شمرد. پس حضرت رضا علیهالسّلام فرمودند: «همانا خداوند پاک و فرازمند، عیسای مریم را به عنوان فرستاده و پیامبر و صاحب شریعتی جدید در سنی کمتر از آنچه جواد علیهالسلام در آن است مبعوث کرد.»
📚منبع
اصول کافی، ج۲، ص۸۷
............
🟢 جود و بخشش زیاد به دیگران
ملقب شدن پیشوای نهم شیعیان به جواد را به علت کثرت بخشش و احسان او به مردم دانستهاند. بر پایه نامهای که امام رضا(ع) از خراسان برای فرزندش جواد فرستاد، او از همان سالها به سخاوتمندی معروف و زبانزد بوده است. هنگامی که پدرش در خراسان بود، اصحابش امام جواد را از درِ فرعی خانه خارج میکردند تا با افراد کمتری مواجه شود که برای دریافت کمک، گرد خانهاش تجمع میکردند.
بر پایه این روایت، امام رضا(ع) نامهای به فرزندش فرستاد و به او سفارش نمود تا به حرف کسانی که به او میگویند از درِ اصلی رفت و آمد نکند، گوش ندهد. علی بن موسی الرضا(ع) در این نامه به پسرش سفارش کرده بود: «هر وقت میخواهی از خانه خارج شوی، مقداری سکه طلا و نقره همراه داشته باش. هیچکس از تو درخواستی نکند، مگر اینکه چیزی به او بدهی.»
📚منبع
اصول کافی، شیخ کلینی، ج ۴، ص۴۳
#امام_جواد
#فضائل_امام_جواد
#مداحی_عالمانه
.
.
#شهادت_امام_جواد
🏴 چگونگی شهادت امام جواد(ع) در بیان استاد شهید مرتضی مطهری
ایشان درباره امام جواد(ع) مباحثی را مطرح کردهاند از جمله اینکه:
سیاست خلفای عباسی با سیاست امویها فرق داشت، امویها خشنتر بودند ولی اینها موذیتر بودند، یعنی سیاستمدارانهتر عمل میکردند که فقط عده قلیلی میتوانستند دست سیاست اینها را بخوانند.
یکی از کارهایی که اینها میکردند این بود که چون میخواستند ائمه را تحت نظر داشته باشند، به زور و اجبار، یکی از دخترهایشان را به آنها میچسباندند که باید با این دختر ازدواج کنی!
بعد که ازدواج میکردند میگفتند: دختر ما و داماد ما باید همین جا کنار خودمان باشند! برای اینکه به یک شکلی که مردم نفهمند اینها را تحت نظر و تحت مراقبت شدید و اذیت شدید داشته باشند.
معتصم بالاخره سبب شد که همسر امام، یعنی امّ الفضل امام را مسموم کرد، آن هم با یک وضع خیلی ناراحتکنندهای.
چون برای همه مسمومکنندهها معلوم و محرز بود که دستور خلیفه بوده جرأت این که بدن امام را دفن کنند نداشتند.
معتصم دستور داد: بدنش را بیندازید در کوچه. دو سه روز بدن امام در میان کوچه افتاده بود. بعد به معتصم خبر دادند که یک وضع خارقالعادهای پیش آمده.
هر میتی اگر سه چهار روز روی زمین افتاده باشد بدنش عفونت پیدا میکند و بدن این مرد روز به روز بر بوی خوشش افزوده میشود و اگر مردم این موضوع را بفهمند اوضاع خیلی بد میشود.
این بود که خودش زودتر اجازه داد بدن امام را دفن کنند. وجود مقدسش را در کنار جدش موسی بن جعفر(ع) در همین محل معروف یعنی کاظمین دفن کردند و حالت ایشان از این جهت تأسّی داشت به جدّ بزرگوارشان حسین بن علی(ع) که فرمود: مُلْقاً ثَلاثا بِلا غُسْلٍ وَ لا کفَنٍ.☆ و لا حول و لا قوّة الّا بالله العلی العظیم. (۱)
☆ از اوصافی است که در مراثی، برای سیدالشهدا(ع) به کار میبرند ( مُلْقی ثَلاثا بِلا غُسلٍ وَلا کفَنٍ) و در روایت است که پیکر بیسر آن حضرت، بی غسل و کفن بر زمین افتاده بود.
📚منبع
فرهنگ عاشورا، جواد محدثی، ص ۸۴
بحار الا نوار، علامه مجلسی، ج ۴۵، ص ۱۹۱
(۱) آشنایی با قرآن، شهید مطهری، ج ۱۲، ص ۲۹
#امام_جواد
#مصائب_امام_جواد
#مداحی_عالمانه
.
⚫️ چگونگی شهادت امام جواد(ع)
مأمون در سال ۲۱۸ هجری درگذشت و پس از او برادرش معتصم جای او را گرفت. او در سال ۲۲۰ هجری امام را از مدینه به بغداد آورد تا از نزدیک مراقب او باشد و در مجلسی که برای تعیین محل قطع دست دزد تشکیل داده بود، امام را نیز شرکت داد و قاضی بغداد و دیگران شرمنده شدند و چند روز بعد از آن ابن ابی دؤاد از حسد و کینهتوزی نزد معتصم رفت و گفت:
از باب خیرخواهی به شما تذکر میدهم که جریان چند روز قبل به صلاح حکومت شما نبود زیرا در حضور همه دانشمندان و مقامات عالی مملکتی فتوای ابوجعفر (امام جواد) یعنی فتوای کسی را که نیمی از مسلمانان او را خلیفه و شما را غاصب حق او میدانند بر فتوای دیگران ترجیح دادی و این خبر در میان مردم منتشر و خود دلیل قاطعی بر حقانیت او نزد شیعیانش شد.
معتصم که مایع ابراز هر نوع دشمنی با امام را در نهاد خود داشت از سخنان ابن ابی دؤاد بیشتر تحریک شد و امام را در صدد قتل در آورد و سرانجام منظور پلید خود را عملی ساخت و امام را توسط منشی یکی از وزرایش یعنی همسر خودِ امام، مسموم و شهید نمود. (۱)
امام هنگام شهادت بیش از ۲۵ سال و چند ماه نداشت. (۲)
📚منبع
(۱) التفسیر، عیاشی، تصحیح و تعلیق، حاج سید هاشم رسولی محلاتی، ج۱ ،ص ۳۲۰
(۲)الارشاد، شیخ مفید، ص۳۲۶
#امام_جواد
#مصائب_امام_جواد
#مداحی_عالمانه
.
روضهشهادتامامجواد.pdf
878K
﷽
🔖#پی_دی_اف_روضه🔖
تقدیم به روضهخونای عزیز
ـــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ
📜 فیش روضه جوادالائمه (ع) 📜
مناجات و روضه
ـــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ
✍مـؤلــف و نویسنده :
#علــی_حاجیــان_فر
آماده چاپ در سایز A4
ـــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ
#امام_جواد pdf
#شهادت_امام_جواد
.
#زمینه
#شهادت_امام_جواد
#امام_جواد_زمینه
یا جوادالائمه
دست رد نزن به سینم
نگران اربعینم
یعنی امسال
قسمتم میشه زیارت حسین
روضه غروب بین الحرمین
نجف و کرببلا و کاظمین
یا باب المراد گرفتارم
یا باب المراد گنه کارم
یا باب المراد دوست دارم
یا باب المراد دوست دارم
یا جوادالائمه
من شبیه تو جوونم
به محرم برسونم
باید بازم
به امام رضا تو رو قسم بدم
تا بتونم اربعین منم برم
پابرهنه از حرم تا بحرم
یا باب المراد گرفتارم
یا باب المراد گنه کارم
یا باب المراد دوست دارم
#امیر_طلاجوران ✍
#امام_جواد
.👇