.
#راس_الحسین
🏴 سر مطهر امام حسین عليه السّلام در مجلس ابن زياد؛
قَالَ حُمَيْدُ بْنُ مُسْلِمٍ: دَعَانِي عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ فَسَرَّحَنِي إِلَى أَهْلِهِ لِأُبَشِّرَهُمْ بِفَتْحِ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ بِعَافِيَتِهِ! فَأَقْبَلْتُ حَتَّى أَتَيْتُ أَهْلَهُ فَأَعْلَمْتُهُمْ بِذَلِكَ. [ثُمَّ وَجَدْتُ] ابْنَ زِيَادٍ قَدْ جَلَسَ وَ قَدْ قَدِمَ الْوَفْدُ [بِالرُّؤُوسِ] عَلَيْهِ.
حميد بن مسلم مىگويد: عمر بن سعد مرا خواست و نزد خانوادهاش فرستاد تا پيروزىاى را كه خدا نصيبش كرده بود و سلامتىاش را به آنان مژده بدهم! از اين رو نزد خانوادهاش رفتم و پيغام عمر بن سعد را به اطلاعشان رساندم.[آنگاه ديدم] ابن زياد جلوس كرده و فرستادهها [با سرهاى كشتهها] بر او وارد مىشوند.
فَجَاءَتْ كِنْدَةُ بِثَلاَثَةَ عَشَرَ رَأْساً، وَ صَاحِبُهُمْ قَيْسُ بْنُ الْأَشْعَثِ، وَ جَاءَتْ هَوَازِنُ بِعِشْرِينَ رَأْساً وَ صَاحِبُهُمْ شِمْرُ بْنُ ذِي الْجَوْشَنِ، وَ جَاءَتْ تَمِيمٌ بِسَبْعَةَ عَشَرَ رَأْساً، وَ جَاءَتْ بَنُو أَسَدٍ بِسِتَّةِ أَرْؤُسٍ، وَ جَاءَتْ مَذْحِجٌ بِسَبْعَةِ أَرْؤُسٍ، وَ جَاءَ سَائِرُ الْجَيْشِ بِسَبْعَةِ أَرْؤُسٍ، فَذَلِكَ سَبْعُونَ رَأْساً.
قبيلۀ] كنده با سيزده سر آمد، و قيس بن أشعث آنان را همراهى مىكرد، و هوازن با بيست سر وارد شد در حالى كه شمر بن ذى الجوشن مصاحبشان بود، [قبيلۀ] تميم با هفده سر، بنى أسد با شش سر و مذحج با هفت سر و بقيۀ سپاه با هفت سر آمدند كه [مجموعا] هفتاد سر بود.
فَأَدْخَلَهُمْ، وَ أَذَّنَ لِلنَّاسِ، فَدَخَلْتُ فِيمَنْ دَخَلَ، فَإِذَا رَأْسُ الْحُسَيْنِ [عَلَيْهِ السَّلاَمُ] مَوْضُوعٌ بَيْنَ يَدَيْهِ، وَ إِذَا هُوَ يَنْكُتُ بِقَضِيبٍ بَيْنَ ثَنِيَّتَيْهِ. فَلَمَّا رَآهُ زَيْدُ بْنُ أَرْقَمَ لاَ يَنْجُمُ عَنْ نَكْتِهِ بِالْقَضِيبِ، قَالَ لَهُ: اعْلُ بِهَذَا الْقَضِيبِ عَنْ هَاتَيْنِ الثَّنِيَّتَيْنِ، فَوَ الَّذِي لاَ إِلَهَ غَيْرُهُ لَقَدْ رَأَيْتُ شَفَتَيْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ عَلَى هَاتَيْنِ الشَّفَتَيْنِ يُقَبِّلُهُمَا! ثُمَّ انْفَضَخَ الشَّيْخُ يَبْكِي!
[ابن زياد] اجازۀ ورودشان را به قصر داد. آنان را وارد قصر كرد و به مردم إذن ورود داده شد. من در ميان واردين داخل [قصر] شدم،[ناگاه ديدم] سر حسين [عليه السّلام] پيش روى [ابن زياد] قرار گرفته، و با چوبدستى به بين دندانهاى ثنايايش مىزند. وقتى زيد بن ارقم آن [صحنه] را ديد نتوانست از چوبدستى زدن ابن زياد [به دندانهاى حسين] بگذرد. گفت: اين چوبدستى را از آن دندانها بردار! قسم به كسى كه الهى غير او نيست خودم ديدم دو لب رسول الله صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بر اين دو لب قرار گرفته و آن دو را مىبوسيد! بعد آن پير [زيد بن ارقم] به شدت گريست.
فَقَالَ لَهُ ابْنُ زِيَادٍ: أَبْكَى اللَّهُ عَيْنَيْكَ! فَوَ اللَّهِ لَوْ لاَ أَنَّكَ شَيْخٌ قَدْ خَرِفْتَ وَ ذَهَبَ عَقْلُكَ لَضَرَبْتُ عُنُقَكَ! فَنَهَضَ [زَيْدُ بْنُ أَرْقَمَ] فَخَرَجَ وَ هُوَ يَقُولُ:
مَلَّكَ عَبْدٌ عَبْداً، فَاتَّخَذَهُمْ تَلَداً! أَنْتُمْ يَا مَعْشَرَ الْعَرَبِ الْعَبِيدُ بَعْدَ الْيَوْمِ! قَتَلْتُمُ ابْنَ فَاطِمَةَ وَ أَمَّرْتُمُ ابْنَ مَرْجَانَةَ! فَهُوَ يَقْتُلُ خِيَارَكُمْ وَ يَسْتَعْبِدُ شِرَارَكُمْ، فَرَضِيتُمْ بِالذُّلِّ! فَبُعْداً لِمَنْ رَضِيَ بِالذُّلِّ!
فَلَمَّا خَرَجَ سَمِعْتُ النَّاسَ يَقُولُونَ: وَ اللَّهِ لَقَدْ قَالَ زَيْدُ بْنُ أَرْقَمَ قَوْلاً لَوْ سَمِعَهُ ابْنُ زِيَادٍ لَقَتَلَهُ!
ابن زياد گفت: خدا دو ديدهات را گريان بدارد! و الله اگر پير خرفتى كه عقلش زايل شده است نبودى، گردنت را مىزدم![زيد بن ارقم] برخاست و بيرون رفت.
در حالى كه مىگفت: بردهاى، بردهاى، را به شاهى گمارد، و او مردم را به بازيچه گرفت! شما اى جمعيت عرب بعد از امروز برده خواهيد شد! چرا كه پسر فاطمه را كشتيد و پسر مرجانه [ابن زياد] را حاكم كرديد! او بزرگانتان را خواهد كشت و اشرارتان را به بردگى خواهد گرفت، به ذلت و خوارى رضا دادهايد! دور باد كسى كه به خوارى و ذلت راضى شود! وقتى بيرون رفت، شنيدم مردم مىگفتند: و الله زيد بن ارقم حرفى زد كه اگر ابن زياد مىشنيد او را مىكشت!
📚منبع
مقتل ابی مخنف، وقعه الطف، قرن ۲
#امام_حسین
#مصائب_اباعبدالله
#خروج_از_کربلا
.
📣 رمزگشایی از سخن پیامبر اکرم(ص) در مورد امام حسین(ع) بعد از هزار و چند سال؛
امام صادق علیه السلام فرمودند: «بر بدن جدّ غریب ما ۱۹۵۰ زخم زدند.»
راوی سوال کرد:
یابن رسول الله مگر امکان دارد چنین چیزی، مگر یک بدن چقدر طاقت و حجم دارد؟
حضرت فرمودند: به خدا قسم نیزه برجای نیزه میزدند، شمشیر برجای شمشیر می زدند، تیر برجای تیر می زدند.
روزی پیغمبر صلوات الله علیه و آله بالای منبر مسجد نشسته بودند و برای مردم موعظه می کردند.
یک وقت امام حسین علیه السلام که در آن زمان چهار، پنج ساله بودند از در وارد شدند، امام حسین علیه السلام آمدند پائین پله ی منبر ایستادند.
ناگهان پیغمبر اکرم صلوات الله علیه و آله شروع به گریه کردن نمودند و به حسین علیه السلام اشاره کرده فرمودند:
«تَرَقَ عَینَ البَقَه»
«یعنی بیا بالا چشم پشه!»
هیچکس معنی این تعبیر را نفهمید یعنی چه؟ چرا رسول الله به امام حسین علیه السلام خطاب می کند بیا بالا ای چشم پشه!!
سالیان سال کسی نفهمید شاید بعد از هزار و چند سال!!
قریب به صد و اندی سال پیش مرحوم فرهاد میرزا اعتماد السلطنه صاحب مقتل بسیار ارزشمند قَمقام زَخّاز و صَمصام بَتّار که یک مقتل بسیار ارزشمند و مفیدی است.
ایشان به فرنگ رفت، در اروپا میکروسکوپ تازه اختراع شده بود به این جناب شاهزاده قجری گفتند که آقای شاهزاده تشریف بیاورید که یک وسیله ای اختراع شده به نام میکروسکوپ هر چیز ریزی که زیرش بگذارید درشت نمایی میکند و نشان میدهد.
ما چشم یک پشه را جدا کردیم و گذاشتیم زیر این میکروسکوپ، بیایید نگاه کنید!
جناب فرهاد میرزا چشم خود را گذاشت روی میکروسکوپ و نگاهی کرد و در همان موقع کسی که پای دستگاه بود گفت جناب آقای فرهاد میرزا شمردیم ۱۹۵۰ شکاف در چشم پشه است!
یک دفعه دیدند فرهاد میرزا نشست روی زمین شروع کرد به گریه و به سر زدن
همه گفتند چه شد فرهاد میرزا، ما که چیزی نگفتیم؟! ما گفتیم چشم پشه یک حالتی دارد شبکه شبکه است و سوراخ سوراخ، شمردیم و دیدیم ۱۹۵۰ شبکه دارد !!
فرهاد میرزا گفت شماها نمی دانید! بعد از هزار و چهارصد سال تعبیر حرف پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله مشخص شد که چرا آن روز پیغمبر اکرم به اباعبدالله الحسین علیه السلام با عنوان چشم پشه خطاب کرد.
📚 منبع
کفایة الأثر، علی بن محمد بن علی خزاز قمی رازی، ص۸۱تا۸۳
مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۳۸۸
بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج۱۶، ص۲۹۵ / ج۳۶، ص۳۱۳ / ج۴۳، ص۲۸۶
الطرائف، ابن طاووس، ترجمه داوود الهامی، ص۳۷۰
مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب
#امام_حسین
#فضائل_امام_حسین_بن_علی_ع
#فضائل_و_کرامات_اباعبدالله_ع
.
📣 قبر امام حسین (ع) باغی از باغهای بهشت است؛
امام صادق علیهالسلام فرمودند: «قبر حسین بن علی باغی از باغ های بهشت است و هیچ پیامبر و فرشته ای نیست مگر اینکه از خداوند درخواست می کند که به زیارت او برود پس پیوسته یک گروه (از ملائکه و پیامبران) برای زیارت قبر وی نازل می شوند و گروه دیگر باز میگردند»
در روایت دیگری نیز ذکر شده در شب جمعه همه انبیا و اوصیا و ملائک به زیارت آن حضرت می آیند و لذا زیارت آن حضرت در شب جمعه دارای فضیلت خاصی است.
📚منبع
کامل الزیارات، ابن قولویه
#امام_حسین_ع
#فضائل_زیارت_امام_حسین_ع
.
📣 زیارت امام حسین (ع) در حالی که حق او را بشناسد؛
امام صادق علیه السلام به یکی از شیعیان فرمودند:
«مَن زار الحسين عليهالسلام عارفاً بحقّه غَفَر الله له ما تقدَّم من ذنبه وما تأخَّر»
«کسی که امام حسین(ع) را زیارت کند در حالی که حق او را بشناسد، خداوند گناهان “متقدم” و “متاخر” او را میآمرزد.»
■ در روایات دیگر نیز گفته شده که معنای «شناخت و معرفت امام» یعنی اینکه او را امامی از جانب خدا بداند و عمل کردن به دستوراتش را واجب بداند.
📚منبع
کامل الزیارات، ابن قولویه
#امام_حسین
#فضائل_زیارت_امام_حسین
.
.
📣 زیارت پیاده امام حسین (ع) از منظر امام صادق(ع)؛
حُسَیْنِ بْنِ ثُوَیْرِ بْنِ أَبِی فَاخِتَهَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع یَا حُسَیْنُ مَنْ خَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ یُرِیدُ زِیَارَهَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ص إِنْ کَانَ مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَهٍ حَسَنَهً وَ مَحَى عَنْهُ سَیِّئَهً حَتَّى إِذَا صَارَ فِی الْحَائِرِ کَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْمُصْلِحِینَ الْمُنْتَجَبِینَ [الْمُفْلِحینَ الْمُنْجِحِینَ] حَتَّى إِذَا قَضَى مَنَاسِکَهُ کَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْفَائِزِینَ حَتَّى إِذَا أَرَادَ الِانْصِرَافَ أَتَاهُ مَلَکٌ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص یُقْرِؤُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ فَقَدْ غُفِرَ لَکَ مَا مَضَى.
حسین بن ثویر بن أبى فاخته می گوید، حضرت ابو عبد اللَّه علیه السّلام فرمودند:
«اى حسین! کسى که از منزلش بیرون آید و قصدش زیارت قبر حضرت حسین ابن على علیهما السّلام باشد اگر پیاده رود خداوند منّان به هر قدمى که برمی دارد یک حسنه برایش نوشته و یک گناه از او محو می فرماید تا زمانى که به حائر برسد و پس از رسیدن به آن مکان شریف حق تبارک و تعالى او را از رستگاران قرار میدهد تا وقتى که مراسم و اعمال زیارت را به پایان برساند که در این هنگام او را از فائزین محسوب می فرماید تا زمانى که اراده مراجعت نماید در این وقت فرشتهاى نزد او آمده و می گوید:
رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم سلام رسانده و به تو می فرماید: از ابتدا عمل را شروع کن، تمام گناهان گذشته ات آمرزیده شد.»
وَ حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَیْهِ وَ جَمَاعَهٌ رَحِمَهُمُ اللَّهُ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِیرَهِ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ جَابِرٍ الْمَکْفُوفِ عَنْ أَبِی الصَّامِتِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع وَ هُوَ یَقُولُ مَنْ أَتَى قَبْرَ الْحُسَیْنِ ع مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَهٍ أَلْفَ حَسَنَهٍ وَ مَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَیِّئَهٍ وَ رَفَعَ لَهُ أَلْفَ دَرَجَهٍ فَإِذَا أَتَیْتَ الْفُرَاتَ فَاغْتَسِلْ وَ عَلِّقْ نَعْلَیْکَ وَ امْشِ حَافِیاً وَ امْشِ مَشْیَ الْعَبْدِ الذَّلِیلِ فَإِذَا أَتَیْتَ بَابَ الْحَائِرِ فَکَبِّرْ أَرْبَعاً ثُمَّ امْشِ قَلِیلًا ثُمَّ کَبِّرْ أَرْبَعاً ثُمَّ ائْتِ رَأْسَهُ فَقِفْ عَلَیْهِ فَکَبِّرْ أَرْبَعاً [فَکَبِّرْ وَ صَلِّ عِنْدَهُ وَ اسْأَلْ] وَ صَلِّ أَرْبَعاً وَ اسْأَلِ اللَّهَ حَاجَتَکَ.
على بن الحسین بن موسى بن بابویه و جماعتى رحمه اللَّه علیهم، از سعد بن عبد اللَّه، از حسن بن علىّ بن عبد اللَّه بن مغیره، از عبّاس بن عامر، از جابر مکفوف، از أبى الصّامت، وى میگوید:
از حضرت ابى عبد اللَّه علیه السّلام شنیدم که میفرمودند:
«کسى که پیاده به زیارت قبر حضرت امام حسین علیه السّلام برود خداوند متعال به هر قدمى که بر میدارد هزار حسنه برایش ثبت و هزار گناه از وى محو میفرماید و هزار درجه مرتبه اش را بالا میبرد سپس فرمودند:
وقتى به فرات وارد شدى ابتدا غسل کن و کفشهایت را آویزان نما و پاى برهنه راه برو و مانند بنده ذلیل راه برو و وقتى به درب حائر رسیدى چهار مرتبه تکبیر بگو سپس اندکى حرکت کن باز چهار بار تکبیر گفته بعد به طرف بالاى سر حضرت برو و در آنجا بایست و سپس چهار مرتبه تکبیر بگو و نزد قبر نماز بخوان و از خداوند متعال حاجت خود را بخواه.
📚 منبع:
کامل الزیارات، ابن قولویه، باب چهل و نهم
#امام_حسین
#فضائل_زیارت_امام_حسین
#اربعین
📣 زیارت امام حسین(ع) و آمرزش گناهان؛
حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیُّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ الْبَصْرِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْأَصَمِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ زَارَ الْحُسَیْنَ ع مِنْ شِیعَتِنَا لَمْ یَرْجِعْ حَتَّى یُغْفَرَ لَهُ کُلُّ ذَنْبٍ- وَ یُکْتَبَ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَهٍ خَطَاهَا وَ کُلِّ یَدٍ رَفَعَتْهَا دَابَّتُهُ أَلْفُ حَسَنَهٍ وَ مُحِیَ عَنْهُ أَلْفُ سَیِّئَهٍ- وَ تُرْفَعُ لَهُ أَلْفُ دَرَجَهٍ.
محمّد بن عبد اللَّه بن جعفر حمیرى، از پدرش، از على بن محمّد بن سالم، از محمّد بن خالد، از عبد الرحمن بن حماد بصرى، از عبد اللَّه بن عبد الرحمن اصم از عبد اللَّه بن مسکان، از حضرت ابى عبد اللَّه علیه السّلام، نقل کرد که آن حضرت فرمودند:
«کسى که از شیعیان ما بوده و حسین علیه السّلام را زیارت کند از زیارت برنگشته مگر آنکه تمام گناهانش آمرزیده می شود و براى هر قدمى که برمی دارد و هر دستى که بالا می رود و اسبش را حرکت داده و می راند هزار حسنه ثبت شده و هزار گناه محو گشته و هزار درجه مرتبه اش بالا می رود.»
📚 منبع:
کامل الزیارات، ابن قولویه، باب چهل و نهم
#امام_حسین_ع
#فضائل_زیارت_امام_حسین_ع
#اربعین
#امام_حسین علیه_السلام
#دهه_سوم_محرم
#محرم1445
#فیش_محرم
◾️ [جلسهی بیستوپنجم _ شببیستپنجم محرم]
#دهه_ی_سوم_ماه_محرم_1445_ق
تیر ۱۴۰۲شمسی
👈🏼 فیش منبرهای #محرم1445
👈🏼 دههی سوم_ ماهمحرم الحرام ۱۴۰۲شمسی
📚 مطالب مطرح شده:
۱. مدح امام زمان عجلاللهتعالیفرجه
حالب بده همیشه بخوانم دعا فقط
۲. در أحوالات حضرت امام زینالعابدین علیهالسلام
_ داستانهایی از زندگانی امام سجاد علیهالسلام
● رسیدگی بهمبتلایان به جزام
● گذشت و عفو حضرت امام سجاد علیهالسلام
● استجابتِ دعای حضرت زینالعابدین علیهالسلام
● غلامِ مستجاب الدعوة سیدالساجدین علیهالسلام
● بلندکردنِ صدای امام سجاد علیهالسلام به تلاوت قرآن و دعا
۳. نگاهی به خطبهی امام سجاد علیهالسلام
.
فضائل امام حسن علیه السلام .mp3
14.04M
🎧 #سخنرانی
▫️ فضائل امام حسن مجتبی صلواتالله علیه
▫️ حجةالاسلام حنیفی
#شهادت_امام_حسن
.
#بیست_و_هشت_صفر
کسی که خدا و انبیاء و اوصیاء و ملائک و مقربین، زائر او هستند، خود زائر برادرش امام حسن مجتبی صلواتالله علیه میباشد!
🥀 عَنْ جَعْفَر بن مُحَمّد علیهماالسلام عَنْ أَبِيهِ قَالَ: «إِنَّ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ -علیهماالسلام- كَانَ يَزُورُ قَبْرَ الْحَسَنِ -علیهالسلام- فِي كُلِ عَشِيَّةِ جُمُعَةٍ»
🥀 امام صادق صلواتالله علیه از پدرشان حضرت امام محمدباقر صلواتالله علیه روایت میکنند:
🥀 همانا امام حسین علیهالسلام، هر شب جمعه زیارت میکرد، برادر بزرگوارش امام حسن مجتبی صلواتالله علیه را...
📗 قرب الاسناد، حمیری، صفحه ۱۳۹
📗 بحار الانوار، جلد ۴۴، صفحه ۱۵۰
📌 #زیارت #امام_حسن صلواتالله
#بیست_و_هشتم_صفر
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نکته_مهم
اگر روضه و یا سینه زنی حاوی روضه سنگین خواندید و نتوانستید تاثیر بگذارید ،ممکن است تبعاتی برای شما داشته باشد ‼️
#دکتر_محمد_فراهانی
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی
.
🌹🌹🌹🌹
#زیارتاربعین
اَلسَّلامُ عَلى وَلِىِّ اللَّهِ وَحَبیبِهِ اَلسَّلامُ عَلى خَلیلِ اللَّهِ وَنَجیبِهِ اَلسَّلامُ عَلى صَفِىِّ اللَّهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ اَلسَّلامُ عَلىَ الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ اَلسَّلامُ على اَسیرِ الْکُرُباتِ وَقَتیلِ الْعَبَراتِ اَللّهُمَّ اِنّى اَشْهَدُ اَنَّهُ وَلِیُّکَ وَابْنُ وَلِیِّکَ وَصَفِیُّکَ وَابْنُ صَفِیِّکَ الْفاَّئِزُ بِکَرامَتِکَ اَکْرَمْتَهُ بِالشَّهادَةِ وَحَبَوْتَهُ بِالسَّعادَةِ وَاَجْتَبَیْتَهُ بِطیبِ الْوِلادَةِ وَ جَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السّادَةِ وَقآئِداً مِنَ الْقادَةِ وَذآئِداً مِنْ الْذادَةِ وَاَعْطَیْتَهُ مَواریثَ الاْنْبِیاَّءِ وَجَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلى خَلْقِکَ مِنَ الاْوْصِیاَّءِ فَاَعْذَرَ فىِ الدُّعآءِ وَمَنَحَ النُّصْحَ وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَةِ وَحَیْرَةِ الضَّلالَةِ وَقَدْ تَوازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا وَباعَ حَظَّهُ بِالاْرْذَلِ الاْدْنى وَشَرى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الاْوْکَسِ وَتَغَطْرَسَ وَتَرَدّى فى هَواهُ وَاَسْخَطَکَ وَاَسْخَطَ نَبِیَّکَ وَاَطاعَ مِنْ عِبادِکَ اَهْلَ الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ وَحَمَلَةَ الاَوْزارِ الْمُسْتَوْجِبینَ النّارَ فَجاهَدَهُمْ فیکَ صابِراً مُحْتَسِباً حَتّى سُفِکَ فى طاعَتِکَ دَمُهُ وَاسْتُبیحَ حَریمُهُ اَللّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبیلاً وَعَذِّبْهُمْ عَذاباً اَلیماً اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ سَیِّدِ الاْوْصِیاَّءِ اَشْهَدُ اَنَّکَ اَمینُ اللهِ وَابْنُ اَمینِهِ عِشْتَ سَعیداً وَمَضَیْتَ حَمیداً وَمُتَّ فَقیداً مَظْلُوماً شَهیداً وَاَشْهَدُ اَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ ما وَعَدَکَ وَمُهْلِکٌ مَنْ خَذَلَکَ وَمُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَکَ وَاَشْهَدُ اَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِاللهِ وَجاهَدْتَ فى سَبیلِهِ حَتّى اَتیکَ الْیَقینُ فَلَعَنَ اللهُ مَنْ قَتَلَکَ وَلَعَنَ اللهُ مَنْ ظَلَمَکَ وَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ اَللّهُمَّ اِنّى اُشْهِدُکَ اَنّى وَلِىُّ لِمَنْ والاهُ وَعَدُوُّ لِمَنْ عاداهُ بِاَبى اَنْتَ وَاُمّى یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَشْهَدُ اَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فىِ الاَصْلابِ الشّامِخَةِ وَالاْرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجاهِلِیَّةُ بِاَنْجاسِها وَلَمْ تُلْبِسْکَ الْمُدْلَهِمّاتُ مِنْ ثِیابِها وَاَشْهَدُ اَنَّکَ مِنْ دَعاَّئِمِ الدّینِ وَاَرْکانِ الْمُسْلِمینَ وَمَعْقِلِ الْمُؤْمِنینَ وَاَشْهَدُ اَنَّکَ الاْمامُ الْبَرُّ التَّقِىُّ الرَّضِىُّ الزَّکِىُّ الْهادِى الْمَهْدِىُّ وَاَشْهَدُ اَنَّ الاْئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوى وَاَعْلامُ الْهُدى وَالْعُرْوَةُ الْوُثْقى وَالْحُجَّةُ على اَهْلِ الدُّنْیا وَاَشْهَدُ اَنّى بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَبِاِیابِکُمْ مُوقِنٌ بِشَرایِعِ دینى وَخَواتیمِ عَمَلى وَقَلْبى لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ وَاَمْرى لاِمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ وَنُصْرَتى لَکُمْ مُعَدَّةٌ حَتّى یَاْذَنَ اللَّهُ لَکُمْ فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لامَعَ عَدُوِّکُمْ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْکُمْ وَعلى اَرْواحِکُمْ وَاَجْسادِکُمْ وَشاهِدِکُمْ وَغاَّئِبِکُمْ وَظاهِرِکُمْ وَباطِنِکُمْ آمینَ رَبَّ الْعالَمینَ.
#زیارت_اربعین
.
D1737653T16071502(Web)-mc.mp3
9.17M
🔹 راهکارهای کسب محبوبیت
یکی از مباحث مهم در حوزه اخلاق به ویژه اخلاق اجتماعی مسئله محبت و دوستی است. در روایت داریم که دین نیست به جز حب و بغض.
🎙 #استاد_رفیعی
انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم
Kashani-14020524-KodamHussain03-08-Hkashani_Com.mp3
31.82M
📋 جلسه هشتم فصل سوم "کدام حسین علیه السلام؟ کدام کربلا؟"
📆 یکشنبه بیست و چهارم مردادماه ۱۴۰۲
#حامد_کاشانی
معاویه وقتی یزید رو یعنوان جانشین معرفی کرد و از همه بیعت گرفت، امام حسین بیعت نکرد. معاویه برخی مثل پسر خالد ، و عبدالرحمن بن ابی بکر رو کشت تا یزید بی رقیب بماند.
.
انتقام عجيب عبّاسيان از امويان!
بنى اميّه جنايات وحشيانه عجيبى در دوران کوتاه تاريخ خود انجام دادند و سرانجام انتقام سختى از آنها گرفته شد و تعبير به «شرّ يَوْم» در خطبه بالا مى تواند اشاره به آن باشد. در اينجا به يک نمونه از آن اشاره مى کنيم که راستى عبرت انگيز است:
«هنگامى که نخستين خليفه عباسى «عبدالله سفّاح» بر تخت قدرت نشست، در فکر بود که چگونه از سران بنى اميّه انتقام سختى بگيرد. در همين ايّام، سران بنى اميّه که پراکنده شده بودند، به او نامه نوشتند و از او امان خواستند.
«سفّاح» از فرصت استفاده کرد و پاسخ محبّت آميزى به آنها داد و نوشت که به کمک آنها سخت نيازمند است و آنان را مورد عطا و بخشش قرار خواهد داد; لذا سران «آل زياد» و «آل مروان» و خاندان معاويه دعوت او را پاسخ گفتند و نزد او حاضر شدند.
«سفّاح» دستور داد کرسى هايى از طلا و نقره براى آنها نصب کردند و اين شگفتى مردم را برانگيخت که چرا «سفّاح» با اين جنايتکاران چنين رفتار مى کند.
در اين موقع يکى از دربانان وارد مجلس شد و به «سفّاح» خبر داد که مردى ژوليده و غبار آلود از راه رسيده و درخواست ملاقات فورى داد.
«سفّاح» با اين اوصاف او را شناخت، گفت: قاعدتاً بايد «سُدَيْف» شاعر باشد; بگوييد وارد شود.
«بنى اميّه» با شنيدن نام «سُديف» رنگ از چهره هايشان پريد و اندامشان به لرزه درآمد; زيرا مى دانستند او شاعرى توانا، فصيح، شجاع و از دوستان و شيعيان على(عليه السلام) و از دشمنان سرسخت بنى اميّه است.
«سُديف» وارد شد; هنگامى که نگاهش به بنى اميّه افتاد، اشعار تکان دهنده اى در مورد ظلم هاى بنى اميّه بر بنى هاشم قرائت کرد که از جمله آنها اين دو بيت بود:
وَ اذْکُرُوا مَصْرَعَ الْحُسَيْنِ وَ زَيْدِ وَ قَتِيل بِجَانِبِ المِهْرَاسِ
وَ الْقَتِيلَ الَّذِي بِحَرَّانَ أَضْحَى ثَاوِياً بَيْنَ غُرْبَة وَ تَتَاسِ
«به ياد آوريد! محل شهادت حسين(عليه السلام) و زيد را و آن شهيدى که در مهراس (اشاره به شهادت حمزه در اُحد است.) شربت شهادت نوشيد.
و آن شهيدى که در حرّان به شهادت رسيد و تا شامگاهان در تنهايى بود و (حتّى جنازه او) به فراموشى سپرده شد».
(اشاره به شهادت «ابراهيم بن محمّد» يکى از معاريف بنى هاشم و بنى عبّاس در سرزمين حرّان در نزديکى مرزهاى شمالى عراق است).(7)
«سفّاح» دستور داد خلعتى به «سُديف» بدهند و به او گفت: فردا بيا تا تو را خشنود سازم و او را مرخص نمود; سپس رو به بنى اميّه کرد و گفت: سخنان اين برده و غلام بر شما گران نيايد، او حق ندارد درباره موالى خود سخن بگويد; شما مورد احترام من هستيد (برويد و فردا بياييد!)
بنى اميّه پس از بيرون آمدن از نزد سفّاح به مشورت پرداختند. بعضى گفتند: بهتر آن است که فرار کنيم; ولى گروه بيشترى نظر دادند که خليفه وعده نيکى به ما داده و «سُديف» کوچکتر از آن است که بتواند نظر خليفه را برگرداند.
فردا همه نزد «سفّاح» آمدند; او دستور پذيرايى از بنى اميّه را داد; ناگهان «سُديف» شاعر وارد شد و رو به سفّاح کرد و گفت:
«پدرم فدايت باد! تو انتقام گيرنده خونهايى; تو کشنده اشرارى». سپس اشعار بسيار مهيّجى خواند که از ظلم و بيدادگرى بنى اميّه مخصوصاً از ظلم آنها بر شهيدان کربلا سخن مى گفت. «سفّاح» ظاهراً برآشفت و به «سُديف» گفت: تو در نظر من احترام دارى; ولى برگرد و ديگر از اين سخنان مگو و گذشته را فراموش کن.
بنى اميّه از کاخ «سفّاح» بيرون آمدند و به شور پرداختند; گفتند: بايد از خليفه بخواهيم «سُديف» را اعدام کند وگرنه سخنان تحريک آميز او ما را گرفتار خواهد کرد.
«سفّاح» شب هنگام «سُديف» را احضار کرد و گفت: واى بر تو چرا اين قدر عجله مى کنى؟!
«سُديف» گفت: «پيمانه صبر من لبريز شده و پيش از اين طاقت تحمل ندارم. چرا از آنها انتقام نمى گيرى؟» سپس بلند بلند گريه کرد و اشعارى در مظالم بنى اميّه بر بنى هاشم خواند که سفّاح را تکان داد و به شدّت گريست. «سُديف» نيز آن قدر گريه کرد که از هوش رفت; هنگامى که به هوش آمد «سفّاح» به او گفت روز آنها فرا رسيده و به مقصودت خواهى رسيد! برو امشب را آرام بخواب و فردا بيا. امّا «سُديف» آن شب به خواب نرفت و پيوسته با خدا مناجات مى کرد و از او مى خواست سفّاح به وعده اش وفا کند.
«سفّاح» روز بعد براى اغفال بنى اميّه دستور داد، منادى ندا کند که امروز روز عطا و جايزه است. مردم به طرف قصر هجوم آوردند و درهم و دينارهايى در ميان آنها پخش شد. سفّاح چهارصد نفر از غلامان نيرومند خود را مسلّح ساخت و دستور داد هنگامى که من عمامه را از سر برداشتم، همه حاضران را به قتل برسانيد.
سفّاح در جاى خود قرار گرفت و رو به بنى اميّه کرد و گفت: امروز روز عطا و جايزه است; از چه کسى شروع کنم؟ آنها براى خوشايند سفّاح گفتند: از بنى هاشم شروع کن!
يکى از غلامان که با او تبانى شده بود گفت: «حمزة بن عبدالمطلب» بيايد و عطاى خود را بگيرد.
سُديف که در آنجا حاضر بود گفت: حمزه نيست. سفّاح گفت: چرا؟ گفت زنى از بنى اميّه به نام هند، وحشى را وا داشت تا او را به قتل برساند; سپس جگر او را بيرون آورد و زير دندان گرفت.
سفّاح گفت: عجب! من خبر نداشتم، ديگرى را صدا بزن.
غلام صدا زد: «مسلم بن عقيل» بيايد و عطاى خود را بگيرد.
خبرى نشد; سفّاح پرسيد: چه شده؟ سديف در جواب گفت: «عبيدالله بن زياد» او را گردن زد و طناب به پاى او بست و در بازارهاى کوفه گردانيد.
سفّاح گفت: عجب! نمى دانستم، ديگرى را طلب کنيد و غلام همچنان ادامه داد و يک يک را صدا زد، تا به امام حسين(عليه السلام) و ابوالفضل العبّاس و زيد بن على و ابراهيم بن محمّد رسيد و بنى اميّه هنگامى که اين صحنه را ديدند و اين سخنان را شنيدند، به مرگ خود يقين پيدا کردند و در اينجا بود که آثار خشم و غضب در چهره سفّاح کاملا نمايان شد و با چشمش به سُديف اشاره کرد و «سُديف» اشعارى انشاء کرد که از جمله دو بيت زير است:
حَسِبَتْ أُمَيَّةُ أَنْ سَتَرْضَى هَاشِمُ عَنْهَا، وَ يَذْهَبُ زَيْدُهَا وَ حُسَيْنُهَا
کَذِبَتْ وَ حَقِّ مُحَمَّد وَ وَصِيِّهِ حَقّاً سَتُبْصِرُمَا يُسِييءُ ظُنَونَهَا
«بنى اميّه پنداشتند که بنى هاشم به آسانى از آنها خشنود مى شوند و حسين بن على(عليه السلام) و زيد را فراموش مى کنند.
دروغ گفتند! به حق محمّد و وصىّ او سوگند! که به زودى چيزهايى مى بينند که به اشتباه خود پى مى برند».
سفّاح با صداى بلند گريه کرد و عمامه را از سر انداخت و سخت آشفته شد و صدا زد: «يَا لَثَارَاتِ الْحُسَيْنِ، يَا لَثَارَاتِ بَنِي هَاشِم; اى خونخواهان امام حسين و اى خونخواهان بنى هاشم!»
غلامان با مشاهده اين علامت از پشت پرده ها بيرون آمدند و با شمشير به جان سران بنى اميّه افتادند و طولى نکشيد که جسد بى جان همه آنها بر زمين افتاد و آنها که بيرون قصر بودند مشاهده کردند که خون از درون قصر بيرون مى آيد و بدين وسيله از جريان آگاه شدند...».(8)
البته اين داستان طولانى است و ما بخشى از آن را نقل کرديم که نشان مى دهد همانگونه که على(عليه السلام) در خطبه بالا پيش بينى فرموده بود، بنى اميّه بدترين روز خود را مشاهده کردند.
****
پی نوشت:
1. «يهاب» از مادّه «هيبت» به معناى احترام آميخته با ترس است.
2. «سطوة» در اصل به گفته «راغب» در «مفردات» به معناى بلند شدن اسب بر سر پاها و بلند کردن دستهاست. سپس به معناى قهر و غلبه و سلطه بر چيزى آمده است.
3. کافى، جلد 2، صفحه 68.
4. تاريخ تمدّن اسلام و عرب، صفحه 400 (فصل آغاز جنگ هاى صليبى).
5. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، جلد 7، صفحه 177.
6. «تأنفون» از مادّه «أنف» (بر وزن شرف) به معناى ناخوش داشتن چيزى است.
7. معجم البلدان، جلد 2، صفحه 235.
8. تاريخ ابى مخنف لوط بن يحيى (مطابق نقل منهاج البراعه علاّمه خوئى، جلد 7، صفحه 223 به بعد).
.
خطبه ی منای #امام_حسین بنقل از تحف العقول که گویا به امیرالمومنین نیز این کلمات منصوب است
سخنان امام حسین علیه السّلام
[در باره امر به معروف و نهى از منکر که از أمیر المؤمنین علیه السّلام نیز این حدیث نقل شده است ]
اى مردم! از آنچه خدا دوستداران خود را بدان پند داده پند گیرید مانند بدگویى او از دانشمندان یهود، آنجا که فرماید: «چرا علماى ربّانى و دانشمندان، آنان را از گفتار گناه آلود باز نمى دارند؟» [سوره مائده (۵)، آیه ۶۳] و فرماید: «از میان فرزندان اسرائیل، آنان که کفر ورزیدند، مورد لعنت قرار گرفتند ... چه بد بود آنچه مى کردند» [سوره مائده (۵)، آیه ۷۸- ۷۹]. همانا، خداوند آنان را مورد نکوهش قرار داده به خاطر اینکه در میان ستمکاران بودند و اعمال زشت و فاسد آنان را مشاهده مى کردند ولى به طمع آنچه که داشتند و از بیم اینکه در محذور واقع شوند آنان را از آن اعمال نهى نمى کردند،
با اینکه خدا مى فرماید: «و از مردم نترسید و از من بترسید» [مائده (۵)، آیه ۴۴].
و خدا مى فرماید: «مردان و زنان با ایمان، دوستان یک دیگرند، که به کارهاى پسندیده وامى دارند و از کارهاى ناپسند باز مى دارند» [سوره توبه (۹)، آیه ۷۱].
و خدا به امر به معروف و نهى از منکر به عنوان یک فریضه از جانب خود آغاز سخن کرده چرا که مى دانست اگر این فریضه به اجرا درآید و برپا گردد، واجبات دیگر از هموار و دشوار برپا گردند؛ این به خاطر آن است که امر به معروف و نهى از منکر دعوت به اسلام است همراه با ردّ مظالم و مخالفت با ظالم و تقسیم بیت المال و غنائم جنگى و گرفتن صدقات [زکات ] از محلّ خود و صرف آن در مورد خود.
سپس شما، اى گروه پرقدرت، افرادى هستید معروف به علم و دانش و نامدار به خوبى و خیرخواهى و به واسطه خدا در دل مردم عظمت یافتید به طورى که شخص شریف از شما حساب مى برد و شخص ضعیف شما را گرامى مى دارد و آن کسى که پایه او با شما یکى است و حقّ نعمتى از شما بر گردن او نیست، شما را بر خود ترجیح مى دهد. هر گاه حاجتمندان از دست یافتن به حاجت خود محروم شوند براى رسیدن به آن، شما را واسطه قرار مى دهند. شما به هیبت فرمانروایان و بزرگوارى بزرگان در راه گام بر مى دارید. آیا همه اینها به این خاطر نیست که مردم به شما امید بسته اند تا به حقّ خدا قیام نمایید؟ و اگر شما در حقوق الهى کوتاهى نمایید به حقوق امامان بى اعتنایى نموده اید. امّا [با این کارتان ] حقّ ناتوانا را ضایع کرده اید، ولى آنچه را که حقّ خود مى پنداشتید به آن دست یافته اید بدون آن که مالى را بخشش نمایید یا جان خود را به خطر افکنید یا به خاطر خدا با گروهى درگیر شوید؛ [با این حال و وضع ] آرزوى بهشت خدا و همجوارى پیامبران و امان از عذاب الهى را دارید؟! اى کسانى که چنین آرزوهاى رؤیائى را در سر مى پرورانید بر شما مى ترسم که انتقامى از انتقام هاى الهى بر سرتان فرود آید؛ زیرا شما در سایه بزرگوارى خداوند به جایگاهى رسیده اید که بر دیگران برترى پیدا کرده اید؛ در حالى که خداشناسان [راستین ] را مردم گرامى نمى دارند ولى شما به نام خدا نزد آنان گرامى شده اید. اکنون مى بینید پیمانهاى خدا شکسته مى شود ولى ناراحت و هراسناک نمى شوید، در حالى که ننگ شکستن پیمانهاى پدرانتان را برنمى تابید؛ عهد و پیمان رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله خوار شده است.
نابینایان و لالان و زمین گیرشدگان در همه شهرها بدون حمایت و کمک مانده اند
.
نابینایان و لالان و زمین گیرشدگان در همه شهرها بدون حمایت و کمک مانده اند
و مورد دلسوزى واقع نمى شوند در حالى که شما از منزلت و موقعیّت خودتان براى کمک رساندن به آنان استفاده نمى کنید و کسى را هم که در این راه احساس وظیفه مى کند و به آنان کمک مى نماید مورد حمایت و کمک خود قرار نمى دهید و با چاپلوسى و سازش با ستمگران، امنیّت خود را فراهم مى آورید. تمام این موارد از آن چیزهاست که خداوند بدان فرمان داده تا جلوگیرى نمایید و به طور گروهى نهى از منکر کنید در حالى که شما از این فرمان [مهم ] غافل شده اید. بیشترین مصیبت شامل حال شماست که نتوانستید جایگاه واقعى علما را حفظ نمایید و در این خصوص مغلوب شدید و اى کاش شما شعورتان را در این رابطه به کار مى گرفتید! این به خاطر آن است که راهکارها و اجراى احکام به دست دانشمندان خداشناس است که بر حلال و حرام خدا امین هستند و این موقعیّت و منزلت از شما گرفته شده است و این از دست دادن موقعیّت به سبب آن است که شما در خصوص حقّ دچار تفرقه شدید و در باره راه و روش پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله با وجود دلیل روشن، به اختلاف پرداختید، در حالى که اگر بر آزار شکیبا بودید و به خاطر خدا تحمّل به خرج مى دادید، کارهایى را که خدا بر شما مقرّر داشته بود به شما بازمى گردید و از سوى شما در دسترس دیگران قرار مى گرفت و داورى در احکام خدا را نزد شما مى آوردند، ولى شما جایگاه و موقعیّت خود را به ستمکاران واگذاشتید و زمام کارهاى خدا را به دست آنان سپردید و آنان هم به شبهات عمل کردند و در پى خواهش هاى نفسانى خود رفتند. آنچه موجب سلطه آنان بر این مقام شد، گریز شما از مرگ و شیفتگى تان به زندگى دنیوى بوده که سرانجام از شما جدا خواهد شد. شما با این روحیه و روش، ناتوانان را در چنگال این ستمکاران گرفتار کردید تا یکى برده وار سرکوفته باشد و دیگرى بیچاره وار سرگرم تأمین آب و نان. فرمانروایان، خودسرانه مملکت را دستخوش حوادث ناخوشایند نمایند و رسوائى و ننگ هوسبازى را با پیروى کردن از تبهکاران و گستاخى بر خداى جبّار، بر خود هموار سازند. در هر شهرى سخنور دربارى بر منبر فراز دارند و همه سرزمین اسلام بدون دفاع زیر پایشان افتاده و دستشان بر انجام هر کارى در تمام آن سرزمین ها باز است و مردم برده وار بدون داشتن کمترین قدرت دفاع تحت فرمان آنهایند. برخى زورگو و کینه ورزند و بر ناتوان سخت مى تازند و برخى فرمانروایى هستند که به خدا و قیامت اعتقادى ندارند. شگفتا! و چرا در شگفت نباشم که زمین در تصرّف مردى دغلباز و ستمکار و مالیات بگیرى نابکار است که هیچ مهر و ترحّمى بر مؤمنان ندارد؛ پس خدا در این کشمکشى که ما داریم داورى خواهد کرد و به حکم قاطع خود در این مشاجره قضاوت خواهد نمود.
بار خدایا! تو خود مى دانى آنچه از ما سرزده رقابت براى دستیابى به سلطنت و قدرت و آرزو به زیاد کردن کالاى بى ارزش دنیا نبوده است بلکه براى این بوده که نشانه هاى دین تو را افراشته ببینیم و اصلاحات را در شهرهایت آشکار نماییم و امن و امان براى بندگان ستمدیده ات فراهم آوریم تا به واجبات و آداب و احکام تو عمل شود؛ پس شما [علماى دین ] ما را یارى نکردید و در حقّ ما انصاف ننمودید لذا زیر سلطه ستمگران قرار گرفتید و آنان در خاموش ساختن نور پیامبرتان دست به کار شدند. خداوند ما را کفایت کند که توکّل ما به اوست و به او روى مى آوریم و بازگشت نیز به سوى او خواهد بود.
.
.
یهود، خصومتی ابدی با اسلام و مسلمین دارند و حتی در هنگام ظهور امام زمان، ادیان دیگر بدست امام هدایت میشوند، ولی یهود بر دشمنی خود باقی میمانند.
آقای قرائتی میفرمودند: یهود نجران وقتی دیدند پیامیر با زن و بچه برای مباهله آمده، حیا کردند و روبرو نشدند و نفرین هم نکردند... اما در کربلا یه عده ای آمدند که نه تنها از حسین بن علی که با زن و بچه آمده بود، حیا نکردند بلکه، ولی خدا را هم شهید کردند و خشنود هم شدند.
.