eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.8هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
801 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. امام سجاد در خطبه اش در شام ، میخواد اهلبیت پیامبر را که کشتی نجات و چراغ هدایتند، معرفی کند... لذا میفرمایند:انا بن الزمزم و الصفا( اعتبار مکه و منا و زمزم و صفا از ماست). وقتی ائمه میفرمایند، هر بلایی سر ما اومد از روز دوشنبه بود ،یعنی چی؟ یعنی روزی که مردم و حکومت ، ریسمانهای هدایت رو رها کردند ، بسمت ضلالت رفتن و اولین بی اعتنایی به ائمه ی هدایت و اهلبیت پیامبر، رعایت نکردن حالِ دختر پیغمبر و غصب حق امیرالمومنین بود.و اینگونه بسمت ائمه کفر متمایل شدند. چون اهلبیت پیامبر را ، در حد داماد و دختر و نوه ، پایین آوردن ... کسانی رو که پیغمبر فرموده بود؛ اگه رها کنید گمراه میشوید، رها کردن... ولذا دیگه کمتر کسی ائمه را پناهگاه و محل رجوع در دین میدانست... اما وقتی یزید ، آشکارا منکر میکرد و مردم هم متوجه آن شدند...لذا امام حسین فرصت را مغتنم شمرد و شروع کرد به روشنگری و تبیبنِ حقائق... چون معاوبه آشکارا امام حسین رو فاقد شرایط حکومت معرفی کرده بود و میگفت ؛ اگر حسین بن علی شرایطش از یزید بهتر بود، من او را جانشینم میکردم، اما چه کنم که یزید بهتر و حائظ شرایط تر است. ! متاسفانه مردم هم سکوت کردند و اهلبیت را محل رجوع ندانستند... ‌‌اگر غصب حق از حیدر نمیشد حسین بن علی بی سر نمیشد امام حسین دو بار در کربلا بدشمن رو زده ، اول وقتی به خیمه ها ی اصحاب و بنی هاشم نگاه کرد و همه رو خالی یافت؛ لذا رو به دشمن فرمود؛ هل من ذاب یذب عن حرم رسول الله... چرا بدشمن استنصار کرد؟ چون دید دیگه بعد از این، نوامیس اهلبیت تنها میمونن، می دونست بعد از شهادتش، نوامیس رسول الله تنها بین ۳۰ هزار لشکر خواهند ماند.لذا به همین دشمن هم برای حمایت از مخدرات رو زد.چون امام حسین غیرت الله است. ‌................ متن مقتل حضرت علی اصغر علیه السّلام وً لَمَّا رَأیَ مَصَارعَ فِتیَانِهِ وَ أَحِبَّتِهِ عَزَمَ عَلَیَ لِقاءِ القَومِ بِمُهجَتِهِ؛ اِلتَفَتَ عَن یَمِینِهِ؛ فَلَم یَرَ أَحَدًا مِنَ الِّرجَالِ وَ اِلتَفَت عَن یَسَارِه،ِ فَلَم یَرَ أَحَدًا وَ لَم یَبقِ غَیرُهُ وَ غَیرُ النِّساءِ وَ الذَّرَارِی / امام حسین علیه السلام یکّه و تنها ماند. وقتی مقتل جوانان و عاشقان خود را دید، عزم نمود تا با جان خویش به مصاف دشمن برود. به طرف راست خود نظر انداخت و هیچ مردی را ندید به طرف چپ خود نظر کرد باز کسی را ندید. غیر از خودش و زنان و بچه های کوچک کسی باقی نمانده بود. فنَادیَ / پس صدا زد: «هل مِن ذَابٍّ یَذُبُّ عَن حَرَمِ رَسُولِ اللهِ؟ / آیا مدافعی هست که از حرم رسول خدا دفاع کند؟ هل مِن مُوَحِدٍ یَخَافُ اللهَ فِینَا؟ / آیا خداپرستی هست که در مورد ما از خدا بترسد؟ هل مِن مُغِیثٍ یَرجُوا اللهَ فِی اِغَاثَتِنَا؟ / آیا فریادرسی هست که به خاطر خدا به فریاد ما برسد؟ هل مِن مُعیِنٍ یَرجُوا مَا عِندَ اللهِ فِی اِعَانَتِنَا؟ / آیا یاری دهنده ای هست که به امید ثواب خدا ما را یاری کند؟ ارتَفَعَت أَصوَاتُ النِّساءِ بِالعَوِیلِ! / صدای گریه و شیون زنان حرم بلند شد. فضَجَّ النَّاسُ بِالبُکَاءِ / و همه ی مردم گریه کنان ضجّه می زدند.» ثمَّ تَقَدَّمَ اِلَی بَابِ الفُسطَاطِ، وَ جَلَسَ اَمامَ الفُسطاط فَأَلقَی البُرنُسِ وَ اعتَم بِعِمَامَهٍ، فَقَالَ لِزَینَبَ علیهاالسلام/ سپس امام به در خیمه آمد و مقابل خیمه نشست. کلاه خود را از سر برداشت و عمامه ای بر سر گذاشت و به حضرت زینب علیها السلام فرمود: «ناوِلینِی عَبدُاللهِ عَلِیًا وَلَدِی الصَّغِیرَ، حَتَّی أُوَدِّعهُ، هُوَ طِفلٌ أُمُهُ الرُّبَابُ بِنتُ اِمرَئِ القِیسِ/ فرزند کوچکم عبدالله که نامش علی است به من بدهید تا با او وداع کنم. مادر علی اصغر، رباب دختر اِمرِٶالقِیس بود.» کودکش را آوردند. علی اصغر را در آغوش گرفت و شروع کرد به بوسیدن او و می‌فرمود: «یا بُنَیَّ! وَیلٌ لِهَولُاءِ القَومِ! / ای پسر عزیزم! وای بر این مردم! آن زمان که جدّ تو محمد مصطفی دشمن آنان باشد.» فَرَمَاهُ حَرمَلَهُ بنُ کَاهِلِ الأَسَدِی بَسَهمٍ، فَوَقَعَ فِی نَحرِه،ِ فَذَبَحَهُ فِی حِجرِ الحُسَینِ علیه السلام مِنَ الأُذُنِ اِلیَ الأُذُنِ وَ مِنَ الوَریِدِ اِلیَ الوَریِدِ/ در این هنگام حرمله بن کاهل تیری به سوی کودک رها کرد و آن تیر به گلویش نشست و گلوی علی اصغر را گوش تا گوش و رگ تا رگ، در آغوش پدر پاره کرد. فقالَ لِزَینَبُ/ در حالی که خون از گلوی کودکش جاری بود، به حضرت زینب علیها السلام‌ فرمود: «خُذِیهِ!/ این کودک را بگیر.» دست های خود را زیر گلوی علی اصغر برد، وقتی دست ها پر از خون شد به آسمان پاشید. ثمَّ قَالَ:/ و فرمود: خدایا! تحمل این حادثه برایم آسان است چرا که تو می بینی و در پیشگاه تو بچه ی ناقه ی صالح از کودک من جلیل تر نیست.» 📚منبع: بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۵، ص۴۶و۴۷
. چهل روز است دل دلبر ندارد حسین انگشت و انگشتر ندارد چهل روز است زهرا گشته گریان حسین برخون خودگردیده غلطان چهل روز است زینب میکشد آه کنار علقمه شرمنده شد ماه چهل روز است مولا سر ندارد ربابِ باوفا اصغر ندارد چهل روزاست آل الله غریب است نوای کاروان امن یجیب است چهل روز است دل منزل ندارد بگو دریای غم ساحل ندارد ◾با پای دل بریم کربلا ،خوشبحال اونایی که الان کربلان، خوشبحالِ اونایی که حسین حسین گفتن و سینه زدن و راه افتادن رفتن کربلا، نوبت ما هم میرسه، منکه به این نتیجه رسیدم غیرِ کربلا خبری نیست، کربلا نری باختی... خواستم این اربعین را کربلا باشم نشد از نجف پای پیاده کربلا باشم نشد امروز کربلا یه عده زائر دلسوخته داره، همه ی شما اهل روضه اید، اربعین یعنی مرور روضه های گذشته چون همه ی روضه ها رو امروز زینب برا حسین خونده،اربعین یعنی از اول محرم هر چی روضه شنیدی دوباره تکرار کنی و داد بزنی، روضه خوانِ کربلا بی بی زینبه، روضه رو باید از زبان زینب شنید، روضه خونی که همه ی مصیبت ها را شاهد بوده، امروز اگه دوای درد میخوای دامان زینب رو بگیر بگو یا زینب این چنین ایامی بود که وارد زمین کربلا شد سر دو راهیِ مدینه و کربلا صدا زد: بشیر ما رو ببر کربلا حسینمُ ندیدم میخوام برم کربلا با حسینم دیداری کنم، وارد زمین کربلا شدن آه امان از دل زینب یادش اومد خاطرات روز عاشورا شروع کرد با قبر برادر درد دل کردن ، حسین جان خیلی دلم برات تنگ شده حسین اگه یه روز نمی دیدمت بیقرارت بودم حالا چهل روزه تو رو ندیدم، چهل روزه با من حرف نزدی، یک کلمه با من حرف نزدی، حسین چرا خوابیدی و با من حرف نمیزنی، بذار خاطرات کربلا رو برات بگم که بعد از تو چی گذشت، ماجرای کوفه رو گفت، ماجرای کوفه تا شام رو گفت حسین جان: کاش تیری کز کمانِ خصم جست جای تو بر قلب زینب می نشست کاش آن گه چوب میزد بر لبت شرم میکرد از نگاه زینبت مگه نمی دونستن من خواهر توأم مگه نمی دونستن من چقدر دوستدارم که به اون لبهایی که مادرم زهرا بوسه زده بود و جدم پیغمبر بوسه زده بود چوب میزد حسین بخدا رو ندارم برگردم مدینه جواب اهل مدینه رو چی بدم؟ به ام البنین چی بگم؟ به ام لیلا چی بگم؟ (کاش می مُردم نمی رفتم وطن)2 حسین جان نگاه کن ببین تمام قافله رو سالم آوردم، بخدا هر وقت میخواستن بچه هاتو سیلی بزنن خودمو سپر میکردم میگفتم اینا داغ دیدن، یتیمن، داغ بابا دیدن داغ عمو دیدن به من سیلی و تازیانه بزنید حسین اگه نامحرم نبود جای کبودی تازیانه رو نشونت میدادم حسین جان اگه نگاه کنی در این قافله دختر سه ساله ت نیست شرمنده م بخدا تقصیر من نبود حسین هر چی اومدم مانع بشم سر بریده ی تو رو تو دامنش قرار ندم نذاشتن سیلی ام زدن تازیانه ام زدن ، سر بریدتو تو دامن رقیه گذاشتن بخدا کنار سر بریدت جان داد حسین حرف آخرم اینه: وقتی برادرم ابالفضل بخون غلطید فریاد زدی کمرم شکست ، من هم الان جاداره که بگم با رفتن شما و تمام برادرام کمرم شکست، از دنیا سیرم، دعا کن خواهرت زینب بمیره بعد از تو زنده نمونه هر کجا نشستی با سوز دل سه مرتبه بگو یا حسین(3) صداتُ برسون کربلا، حسین جان به پهلوی شکسته ی مادرت زهرا(س)به برادرت ابالفضل بگو اسمِ اینارم بنویس، اینام زائرِ اربعینن «صلی علی علیکَ یا ابا عبدالله» بانوای جانسوز:استاد پرویزی تایپ و ارسال: علیمحمدی (ع) 👇
AUD-20220914-WA0014.mp3
13.22M
🎧 چهل روز است دل دلبر ندارد 🎤 مداح بختیاری استاد پرویزی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. می‌گوید: ... از نظرمالی در مضیقه بودم، درفکر بودم که وضع مالی خود را طی نامه‌ای به امام حسن عسکری علیه‌السلام بنویسم اما خجالت کشیده وصرف نظر کردم. وقتی به منزل آمدم دیدم که نامه‌ای از امام علیه‌السلام به‌همراه صددینار به اهل منزل داده شده است. نامه را باز کردم وخواندم. ➖ امام علیه‌السلام در آن نوشته بودند: هروقت احتیاج داشتی خجالت نکش وپروا مکن و از ما بخـــواه که به خواست خدا به مقصود خود میــرسی. 📝 وروى إسحاق بن محمد النخعي قال: حدثني أبوهاشم الجعفري قال: شكوت إلى أبي محمد عليه‌السلام ضيق الحبس وكلب القيد، فكتب إلي: "أنت مصلي اليوم الظهر في منزلك" فأخرجت وقت الظهر فصليت في منزلي كما قال. وكنت مضيقا فأردت أن أطلب منه معونة في الكتاب الذي كتبته فاستحييت، فلما صرت إلى منزلي وجه لي بمائة دينار وكتب إلي: " إذا كانت لك حاجة فلا تستحي ولا تحتشم، واطلبها تأتك على ما تحب إن‌شاءالله". 📚 منابع: ۱. ارشاد شیخ مفید ج۲ ص۳۳۰ ۲. مناقب آل ابیطالب ابن شهر آشوب ج۴، ص۱۲۳ 1️⃣ البته هر آنچه می‌خواهیم در راستای رشد و تعالی خود و همچنین فرج امام زمان از خدا بخواهیم نه اینکه صرف خواسته‌ی خود را بر مبنای حب دنیا قرار دهیم. مثلا اگر خانه‌ای می‌خواهیم بگوییم: امام زمان! خانه‌ای به من عنایت کن و توفیقی بده تا در منزلم بتوانم برای شما جلسات معرفتی برگزار کنم.. 2️⃣ و واقعا چه امامان بزرگواری داریم اگر برای فرجشان دعا کنیم که بیایند و حکومت جهانی در دست آنها افتد، چه روزگار پر برکتی برایمان خواهند ساخت... .
. اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد 🏴🏴🏴 شخصی به حضرت آیت الله بهاء الدینی گفته بود: آقا جان، دعا کنید من آدم شوم! آقا فرموده بودند: با دعا خشک و خالی کسی آدم نمی شود شده است بدون ریختن چای خشک در آب جوش، چایی بخوری؟ شده است بدون مایه زدن به شیر، پنیر درست شود.!؟ شده است بدون خوردن آب و غذا سیر شوی؟ شده است لامپ بدون الکتریسیته، روشن شود؟ بدون علم و عمل صالح نیز آدم شدن محال است. آری واین همان تفسیری از سوره عصر است که خداوند در قرآن می فرماید والعصر آن الانسان لفی خیر الا الذین آمنوا وعملو الصالحات وتواصو بالحق وتواصو بالصبر اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم . .
Shab15Safar1402[05].mp3
9.85M
🎙دنیا برای اهلش، ما و غم تو مولا ( ) 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی دنیا برای اهلش، ما و غم تو مولا عشق تو روزی ماست، داغ تو مانده با ما ما را به کاروانت کی می رسانی آقا؟ دل بی تو ناشکیباست هر دل که جا بماند بی کربلا بماند ابن السبیل دنیاست (آب و گلم حسین جان، نبض دلم حسین جان) دنیا به این بزرگی مدیون اصغر تو خورشید و ماه و انجونم سرباز لشکر تو ای خیل تشنگان را پیمان تو کفایت پیمان این دگر دل ما منتظر نشینیم، در راهت ای شهادت ما را خودت خبر ده (آب و گلم حسین جان، نبض دلم حسین جان) دنیا همیشه دارد از کربلا نشانی ای دل خدا کند تو بر عهد خود بمانی دنیا فریب و رنگ است تا جا بمانی از او اما تو می توانی اما تو می توانی خود را شکسته بسته تا کربلا رسانی (آب و گلم حسین جان، نبض دلم حسین جان) شاعر:
. 📋 نگاه گریه داری داشت زینب ✔️ / حاج محمود کریمی ✔️ ✔️ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نگاه گریه داری داشت زینب چه گام استواری داشت زینب دل با اقتداری داشت زینب مگر چه اعتباری داشت زینب چهل منزل حسین منجلی شد گهی زهرا شد و گاهی علی شد ندیدم زینب کبری تر از این ندیدم زینت باباتر از این ندیدم دختر زهراتر از این حسینی مذهبی غوغاتر از این به پیش پای ما راهی گذارید بنای زینب اللهی گذارید اگر چه غصه دارد آه دارد به پایش خستگیِ راه دارد به گِردش آفتاب و ماه دارد به والله که ایوالله دارد همین که با جلالت سر نداده به دست هیچ کس معجر نداده پس از آن که زمین را زیر و رو کرد سپاه کوفه را بی آبرو کرد به سمت کربلا خوشحال رو کرد کمی از خاک را برداشت بو کرد رسیدم کربلا ای داد بی داد! حسین سر جدا، ای داد بی داد! چهل روز است گریانم حسین جان! چو موی تو پریشانم حسین جان! چهل روز است می خوانم حسین جان! حسین جانم حسین جانم حسین جان! تویی ذکر لبم الحمدلله حسینی مذهبم الحمدلله همین جا شیرخواره گریه می کرد رباب بی ستاره گریه می کرد گهی بر گاهواره گریه می کرد گهی بر مشک پاره گریه می کرد خدایا از چه طفلم دیر کرده؟ مرا بیچاره کرده، پیر کرده همین جا دور اکبر را گرفتند ز ما شبه پیغمبر ما را گرفتند ولی از من دو دلبر را گرفتند هم اکبر هم برادر را گرفتند "به تو گفتم که ای افتاده از پا ز جا بر خیز ور نه معجرم را..." همین جا بود که سقای ما رفت به سمت علقمه دریای ما رفت پناه عصمت کبرای ما رفت پی او گوشواره های ما رفت فقط از علقمه یک مشک برگشت حسین بن علی با اشک برگشت همین جا بود که دل ها گرفت و ... کسی روی تن تو جا گرفت و ... سرت را یک کمی بالا گرفت و... و از پشت سرت سر را گرفت و... همین که بر گلویت خنجر آمد صدای ناله ی زهرا در آمد همین جا بود الف را دال کردند تنت را بارها پامال کردند ته گودال را گودال کردند تو را با سم مرکب چال کردند اگر خواندم قلیلت علت این بود که یک تصویری از تو بر زمین بود تو ماندی و کبوتر رفت کوفه تو را کشتند و خواهر رفت کوفه خودم در راه و معجر رفت کوفه چه بهتر زودتر سر رفت کوفه و گر نه دردها می کشت ما را نگاه مردها می کشت ما را بهاری داشتم اما خزان شد قدی که داشتم بی تو کمان شد عقیق تو به دست ساربان شد طلای من نصیب کوفیان شد خبر داری مرا بازار بردند میان مجلس اغیار بردند همین جا بود افتادند تن ها همین جا بود غارت شد بدن ها تمامی کفن ها، پیرهن ها بدون تو کتک خوردند زن ها همین جا بود گیسو می کشیدند به هر سو دخترانت می دویدند همین جا بود تازیانه باب گردید رخ ما در کبودی قاب گردید ز خجلت خواهر تو آب گردید که معجر بعد تو نایاب گردید سکینه معجر از من خواست اما خودم هم بودم آن جا مثل آن ها... ز جا برخیز غم خواری کن عباس! دوباره خیمه را یاری کن عباس! برای عزتم کاری کن عباس! علم بردار علم داری کن عباس! سکینه می کند زاری ابالفضل! چه قبر کوچکی داری ابالفضل! شاعر : ✍ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🎼 👇
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو قلب نوکرا فقط محبت تو جا میشه تو زندگیم هرچی گره باشه با دستات وا میشه میدونم آخرش برات اربعینم ، اینجا امضا میشه عشق منی از قدیم حسین صراط المستقیم حسین کربلا میبریم حسین یا مولا شاهنشاه دنیایی حسین واللهه آقایی حسین پسر زهرایی حسین یا مولا ذکر لب همه ی نوکرا توی درد و بلا یا حسین اباعبدالله سلطانی و شه قالو بلی ببرم کربلا یا حسین اباعبدالله (صلی الله علیک یا ، رحمت الله الواسعه) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ حلاوت نام قشنگت به دل من میشینه عزت و آبروم با این سینه زنی ها تضمینه از روزی که با این چشام حرم رو دیدم ، زندگیم شیرینه آبروی دو عالم حسین اسم الله الاعظم حسین ذکر روی پرچم حسین یامولا دارو ندار نوکر حسین ای غریب مادر حسین قرآن مصور حسین یا مولا تو صاحب دل بی تابمی مه جذابمی یا حسین اباعبدالله واللهه که توی دنیا فقط تو اربابمی یا حسین اباعبدالله (صلی الله علیک یا ، رحمت الله الواسعه) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بجز نگاه رحمت تو هیچ نگاهی نافذ نیست نوکری کردن واسه غیر تو حسین جان جایز نیست نوکر تو میون صحرای قیامت ، ناتوون و عاجز نیست الگوی بی نهایت حسین کشتی هدایت حسین شفیع قیامت حسین یا مولا خورشید عالم تابی حسین سید الشبابی حسین بهترین اربابی حسین یا مولا یابن علی ، سر و جونم فدات ، تویی باب نجات یا حسین اباعبدالله اسم منو ، بنویس اربعین ، میون زائرات یا حسین اباعبدالله (صلی الله علیک یا ، رحمت الله الواسعه) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
4_6033117784479629697.mp3
3.97M
. با نوای: شاعر شعر اول: شاعر شعر دوم: : لطائف و ظرائف در روضه غريبه گان مُرُوَت حيا نمي كردند ز هيچ گونه جنايت اِبا نمي كردند ستاره گان حرم را به ريسمان بستند بگو ز جور ، زمين را به آسمان بستند ميان آن همه لشکر چو بي كسم ديدند به اشك بي كسي ام ناكسانه خنديدند از جان خود اگر چه گذشتم به راحتی دل کنده ام ولی ز تنت با چه زحمتی می خواستم به پات سرم را فدا کنم اما به خواهر تو ندادند مهلتی بهتر نبود جای تو من کشته می شدم؟ بی تو چگونه صبر کنم،با چه طاقتی؟ از بس برای زخم لبت گریه کرده‌ایم چشمی ندیده‌ام که ندیده جراحتی تو رفتی و غرور حریمت شکسته شد هنگام غارت حرم، آن هم چه غارتی آتش زدند خیمۀ ما را و بعد از آن دزدیده شد تمامی اشیاء قیمتی کم مانده بودخم بشوم، کم بیاورم از دست تازیانۀ بیرحم لعنتی توضیحات در فایل صوتی ارائه گردیده است. 👇
. این همون روضه‌ایه که فرمود ای کاش بودید «لَيْتَكُم في يَوْمِ عاشورا جميعاَ تَنْظُروني» ای کاش بودید می‌دیدید چقدر غریب شدم «كَيْفَ اِسْتَسْقي لِطِفْلي فَاَبوا اَن يّرْحَمُوني» خود سیدالشهدا داره به من و تو میگه چی شد مگه آقا هر چه آمد به سرم دست به زانو نزدم جز خداوند به عمرم به کسی رو نزدم همه با هم وسط خطبه من خندیدند نسخه ی کودک بی شیر مرا پیچیدند روی دستم گل بی برگوبرم را کشتن رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتن حرمله خیر نبینی گل من نو رس بود کشتنش تیر نمیخواست نسیمی بس بود اومد مقابل دشمن، فرمود: «یا قَومُ اِن لَم تَرحَمُونِی فَارحَمُوا هذا الطِّفلَ اَما تَرونَهُ کَیفَ یَتَلَظّی عَطَشاً.» اینجا حرمله تیری به کمان گذاشت، «فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الوَرِیِد اِلَی الوَرید، او مِنَ الاُذُنِ اِلیَ الاُذُنِ.»۸ حضرت دستش و از خون گلوی علی پر می کرد ، به آسمان می پاشید، می فرمود: «اللهم احکم بیننا و بین القوم دعونا لینصرونا فقتلونا» بعد فرمود: «هون علی ما نزل بی انه بعین الله» در این وقت یک ندایی از آسمان اومد: «یا حسین دَعهُ فَاِنَّ لَهُ مُرضِعاً فِی الجَنَّهِ.» 📚 بحار جلد ۴۵ .
. حسین جان روا بود كه گریبان ز هجر پاره كنم دلم هوای تو كرده بگو چه چاره كنم . .
4_5847973237681557600.mp3
4.32M
کربلا این‌ بار قصه‌ متفاوت‌ است. خوشا بحال جاماندگان ....
. میگفت؛ در زمان صدام ، شیعیان حتی اگه نماز جماعت ، اونم توی پستوی خونه هاشون برگزار میکردند، صدام اونا رو اعدام میکرد. لذا بعد از اعدام صدام ، "شهید محمد باقر صدر "اومد روی ایوانی در حرم امیرالمؤمنین و رو به امیرالمومنبن فرمود: آقا جان کجاست اون صدامی که قصد مبارزه با تو را داشت... و قطعا حاج قاسم و مدافعان حرم ، به زبانحال میگویند که یا زینب یا اباعبدالله ، کجاست آن حکومت داعشی که قصد مبارزه با شما را داشت.... قدر این امنیت رو بدانیم... قدر این پیاده روی ها و روضه ها را بدانیم... چرا که برای بقاء این شعائر حسینی، خون ها داده ایم و شهدایی با حسرتِ زیارت کربلا ، رفته اند. . "این نور خاموش نخواهد شد و بقول قرآن؛ تلاشِ دشمنان، بقدرِ فوتی ضعیف است" در مقابل شعله ی عشق به قرآن و عترتی که خدا برافروخته و ما را بواسطه ی حبیبش به پیروی از آنها توصیه نموده. .
. شعر : ﮔﺮﻭﻩ_ﺷﺎﻋﺮاﻧﻪ_ﻫﺂ✍ سبک : 🎼 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ قطره به قطره - به یاد سقا رودا میرن باز - به سمت دریا سِیلی خروشان - میون جاده تا کربلا با - پای پیاده آسمون همسفر / با ملائک شده! کعبه هم راهیِ / این مناسک شده آه - بی سر و سامونه قلبی که مجنونه (۲) آه - یا ابی عبدالله(ع) 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ لشکر به لشکر - تو راه زینب سینه زنای - سپاه زینب پای برهنه - یه نذری دارن پرچم حقُّ و- زمین نذارن علم این مسیر / علم زینبه پادگان قیام / حرم زینبه آه -بی سر و سامونه قلبی که مجنونه (۲) آه - یا ابی عبدالله(ع) 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ چشمامو بستم - تو اوج‌ گریه دارم ‌به جای - بی بی رقیه با پای خسته - پیاده میرم دل تو دلم نیست - زبون میگیرم تو همین ‌صحرا بود / که شدی بی پناه بی بی جانم تورو / میزدن بین ‌راه آه - بی سر و سامونه قلبی که مجنونه (۲) آه - یا ابی عبدالله(ع) 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ اشکای چشما - چقد زُلاله وقتی می باره - واسه سه ساله با اینکه بانیِّ - اربعینه داغ زیارت - داره تو سینه سه ساله ضامنِ / همه جامونده هاس یکی از رحمتاش / جواز کربلاس آه -بی سر و سامونه قلبی که مجنونه (۲) آه - یا ابی عبدالله(ع) .👇
Zandiyeh-Shab15Safar1402.mp3
29.39M
🎙 : حجةالاسلام دکتر زندیه ▪️معیّت با (ع) | شب اول زیارت اربعین معیت ظاهری است تمرینِ مهدوی شدن است. 🏴 عزاداری حسینی در طریق‌مشایة 📅 پنجشنبه ۹ شهریور ماه ۱۴۰۲ 🔺 هیأت آیین حسینی 📍مسیر نجف به کربلا، عمود ۲۰۲
Zandiyeh-Shab16Safar1402.mp3
23.47M
🎙 : حجةالاسلام دکتر زندیه ▪️معیّت با امام حسین (ع) | شب دوم 🏴 عزاداری اربعین‌حسینی در طریق‌مشایة 📅 جمعه ۱۰ شهریور ماه ۱۴۰۲
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
#جاماندگان کربلا این‌ بار قصه‌ متفاوت‌ است. خوشا بحال جاماندگان .... #روضه_جابر #روضه_اربعین
. عطیه می گوید : به جابر گفتم : 📋《یا جابِرُ! کَیفَ وَ لَم نَهبِط وادِیاً ولَم نَعلُ جَبَلاً ولَم نَضرِب بِسَیفٍ وَ القَومُ قَد فُرِّقَ بَینَ رُؤوسِهِم وأبدانِهِم، واُوتِمَت أولادُهُم و أرمَلَت أزواجُهُم؟!》 ◾️اى جابر! چگونه [با آنان شریک باشیم]، با آن که ما نه به درّه اى فرود آمدیم و نه از کوهى بالا رفتیم و نه شمشیرى زدیم، در حالى که اینان سرهایشان از پیکر جدا شد و فرزندانشان یتیم و زنانشان بیوه شدند؟! جابر گفت : 📋《یا عَطِیَّةُ! سَمِعتُ حَبیبی رَسولَ اللّه(ص) یَقولُ : مَن أحَبَّ قَوما حُشِرَ مَعَهُم و مَن أحَبَّ عَمَلَ قَومٍ اُشرِکَ فی عَمَلِهِم وَالَّذی بَعَثَ مُحَمَّداً(ص) بِالحَقِّ نَبِیّا إنَّ نِیَّتی و نِیَّةَ أصحَابِی عَلَى مَا مَضَى عَلَیهِ الحُسَینُ(ع) وأصحَابُهُ》 ◾️اى عطیّه! شنیدم که حبیبم پیامبر خدا(ص) مى فرماید : هر کس گروهى را دوست داشته باشد، با آنان محشور مى شود و هر کس کارِ کسانى را دوست داشته باشد، در کارشان شریک مى‌شود و سوگند به آن که محمّد(ص) را به حق به پیامبرى بر انگیخت نیّت من و همراهانم همان است که حسین(ع) و یارانش بر آن رفته اند. عطیه می گوید : بعد از اینکه با جابر آنان را زیارت نمود، به من گفت : 📋《خُذُوا بِی نَحوَ أبیَاتِ کُوفَانَ》 ◾️مرا به سوى خانه هاى کوفه ببر! 📋《فَلَمّا صِرنا فی بَعضِ الطَّریقِ قالَ : یا عَطِیَّةُ! هَل اُوصِیکَ و مَا أظُنُّ أنَّنی بَعدَ هذِهِ السَّفَرَةِ مُلاقیکَ؟ أحبِب مُحِبَّ آلِ مُحَمَّدٍ(ص) ما أحَبَّهُم وأبغِض مُبغِضَ آلِ مُحَمَّدٍ(ص) ما أبغَضَهُم وإن کانَ صَوّاما قَوّاما، وَارفُق بِمُحِبِّ مُحَمَّدٍ(ص) وآلِ مُحَمَّد(ص)! فَإِنَّهُ إن تَزِلَّ لَهُ قَدَمٌ بِکَثرَةِ ذُنوبِهِ ثَبَتَت لَهُ اُخرى بِمَحَبَّتِهِم ، فَإِنَّ مُحِبَّهُم یَعودُ إلَى الجَنَّةِ ومُبغِضَهُم یَعودُ إلَى النّارِ》 ◾️هنگامى که بخشى از راه را رفتیم گفت : اى عطیّه! آیا سفارشى به تو بکنم که دیگر گمان ندارم پس از این سفر تو را ببینم؟ دوستدار خاندان محمّد(ص) را تا زمانى که آنان را دوست مى دارد، دوست بدار و دشمن خاندان محمّد(ص) را تا زمانى که با آنان دشمن است دشمن بدار، هر چند روزه گیر و شب زنده دار باشد، و با دوستدار محمّد(ص) و خاندان محمّد(ص) رفاقت کن که اگر یک گامش از فراوانىِ گناهش بلغزد، گام دیگرش به محبّت آنان استوار مى‌مانَد؛ چرا که دوستدار آنان به بهشت باز مى‌گردد و دشمن آنان به سوى آتش دوزخ مى‌رود.(۲) 📚منابع : الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۵۹ بحارالأنوار مجلسی، ج۶۸، ص١٣٠ 📚 .