eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
5.2هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
597 ویدیو
830 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
📋 جلسه سوم " #سخنرانی ایام اربعین، بین راه نجف به کربلا" 📆 یکشنبه‌ ۱۲ شهریور‌ماه ۱۴۰۲ موضوع: یاد مرگ
. 📣 ثواب زیارت امام رضا (ع)؛ حمدان نقل می کند که بر امام جواد علیه السلام وارد شدم و عرض کردم: کسی که پدرت را در طوس زیارت کند چه برایش قرار داده شده است؟ ایشان فرمودند: «من زار قبر ابی بطوس غفر الله له ما تقدم من ذنبه و ما تاخر» «هر کس پدرم را در طوس زیارت کند، گناهان گذشته و آینده اش بخشیده می شود» حمدان می گوید: بعد از این واقعه، نزد ایوب بن نوح بن دراج رفتم و فرمایش امام را برای او نقل کردم، او گفت من هم این مطلب را از ایشان شنیده ام و نیز مطلب دیگری شنیدم که برایت نقل می کنم. از امام علیه السلام شنیدم که فرمود: «من زار قبر ابی بطوس غفر له ما تقدم من ذنبه و ما تاخر فاذا کان یوم القیامة نصب له منبر بحذاء منبر رسول الله صلی الله علیه و آله حتی یفرغ الله من حساب الخلائق» «هر کس قبر پدرم را در طوس زیارت کند، گناهان گذشته و آینده او بخشیده می شود و روز قیامت منبری مقابل منبر پیامبر صلی الله علیه و آله برای ایشان نصب می شود تا اینکه خدا به حساب خلائق رسیدگی کند.» همچنین علی بن مهزیار نقل می کند که خدمت امام جواد علیه السلام عرض کردم: ما لمن اتی قبر الرضاء علیه السلام؛ برای کسی که قبر امام رضا علیه السلام را زیارت کند چه ثوابی قرار داده شده است؟ امام فرمودند: «الجنة والله؛ قسم به خدا! پاداش او بهشت است.» 📚منبع کامل الزیارات، ابن قولویه قمی، ص۳۰۴ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۹۹، ص ۴۰ ......... 📣 حرم امام رضا (ع) قطعه ای از بهشت؛ قالَ الإمام الجواد(عليه السلام): «إنَّ بَيْنَ جَبَلَي طُوس قَبْضَةٌ قُبِضَتْ مِنَ الْجَنَّةِ، مَنْ دَخَلَها كانَ آمِناً يَوْمَ الْقِيامَةِ مِنَ النّار» امام جواد (عليه السلام) فرمودند: «همانا بين دو سمت شهر طوس قطعه ای می باشد كه از بهشت گرفته شده است، هر كه داخل آن شود ـ و با معرفت زيارت كند ـ ، روز قيامت از آتش در امان خواهد بود.» 📚منبع عيون اخبارالرّضا، شیخ صدوق، ج ۲، ص ۲۵۶ ......... 📣 فضیلت زیارت امام رضا (ع)؛ از حضرت رضا (علیه السلام) شنیدم که فرمودند: «هر کس از دوستانم مرا زیارت کند در حالی که حقم را بشناسد، روز قیامت او را شفاعت خواهم کرد.» در روایتی دیگر، حسن بن فضال از آن حضرت این گونه نقل کرده است: «من مسموم و کشته و در غربت دفن خواهم شد و این مطلب را از طریق پدرم، به نقل از پدرش و اجدادش، از امیرمؤمنان، علی بن ابی طالب از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می دانم. آگاه باشید هر کس مرا با غربت و دوری سرایم زیارت کند، من و پدرانم روز قیامت شفیعان او خواهیم بود و کسی که ما شفیع او باشیم، اگر چه به اندازه جن و انس گناه داشته باشد، گناهان او بخشیده خواهد شد» 📚منبع من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج۲، ص۵۸۳ امالی، شیخ صدوق، ص۱۱۹ عیون اخبارالرضا، شیخ صدوق، ج۲، ص۲۶۳ .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
📋 جلسه سوم " #سخنرانی ایام اربعین، بین راه نجف به کربلا" 📆 یکشنبه‌ ۱۲ شهریور‌ماه ۱۴۰۲ موضوع: یاد مرگ
📣 فضیلت زیارت امام رضا(ع) در بیان امام صادق(ع)؛ شیخ صدوق از حمزة بن حمران نقل کرده است که: حضرت صادق علیه‌السلام فرمود: «نوه ی من در سرزمین خراسان در شهری به نام طوس کشته می‌شود. هر که او را زیارت کند در حالی که معرفت به مقام او دارد با دستان خودم در روز قیامت او را گرفته و به بهشت خواهم برد حتی اگر گرفتار گناهان کبیره باشد.» راوی می گوید گفتم: فدایت شوم معرفت داشتن به حق او یعنی چه؟ فرمودند: «بداند که او امام واجب الاطاعة و شهید است. هر که او را با این معرفت زیارت کند خداوند به او پاداش ۷۰ هزار شهید همانند شهیدانی که در رکاب پیامبر به حقیقت شهید شده‌اند خواهد داد.» 📚منبع مقتل معصومین، جمعی از محققین، ج٣، ص٣۶٢ .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #شهادت_امام_رضا 🔳 وداع امام رضا (ع) با اهل و عیال خود؛ ابن بابویه به سند معتبر از وشاء روایت کرد
. 📣 خبر شهادت امام رضا (ع) توسط خودش؛ شیخ صدوق از محول سیستانی نقل کرده است که: وقتی چاپارها خبر گسیل داشتن امام رضا علیه السلام را آوردند من در مدینه بودم. آن حضرت برای وداع با پیامبر(ص) به مسجد رفت و چندین بار وداع می نمود و تا درِ مسجد می آمد و مجددا برمی گشت و صدای گریه اش بلند می‌شد. من قدم پیش گذاشته و سلام دادم آن حضرت پاسخم را داد و من -شاید به خاطر دعوتی که از حضرت شده است- به او تهنیت گفتم فرمود: «رهایم کن من از جوار جدم بیرون برده می شوم و در غربت می میرم و در کنار هارون دفن می شوم» راوی می‌گوید من در پی حضرت روان شدم و همانگونه که فرموده بود واقع شد. 📚منبع مقتل معصومین، جمعی از محققین، جلد٣، ص٣۶٩ .
🏴 برای امام رضا (ع) اقامه ماتم و عزا کنید؛ مسعودی و شیخ طبرسی از نوادرالحکمه آورده است که امیّه بن علی گفت: من در آن زمانی که حضرت ابوالحسن الرضا(ع) در خراسان بود در مدینه بودم و خدمت حضرت ابوجعفر (امام جواد) (ع) رفت و آمد داشتم و اهل بیت و عموهای پدرش در نزد آن حضرت می‌آمدند. روزی به کنیزی گفت: «به اهل بیت و خانواده‌ام بگو آماده عزاداری و اقامه عزا باشید» (کنیز پیام را رساند) وقتی متفرق شدند گفتند ما از آن حضرت نپرسیدیم ماتم و اعضای کیست. روز بعد دوباره امام فرمود: «عزا و ماتم به پا کنید.» عرض کردند ماتم اعضای کیست؟ فرمود: «عزا و ماتم بهترین فرد روی زمین است.» چند روز گذشت که خبر آوردند حضرت رضا به شهادت رسیده و از دنیا رفته است. 📚منبع المناقب، ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۳۸۹ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۹ ، ص ۳۱۰ مصائب الاولیا (مقتل چهارده معصوم)، اصغر تاجیک ورامینی، ج ۲، ص ۲۶۹ .
. ✔️ عنایت امام رضا (ع) به سلمانی؛ در مدت توقف حضرت رضا علیه السلام در شهر نیشابور روزی امام وارد حمام شد. سلمانی برای تراشیدن سر مبارک آن حضرت به حضور معرفی شد و شروع به کار کرد در خاتمه امام توجهی به سنگ دست وی نمود و سنگ به طلا تبدیل شد . سلمانی گفت: یابن رسول الله! من از شما طلا نمی‌خواهم تقاضای دیگری دارم. فرمود: «آنچه میل داری بخواه» عرض کرد در آن وقتی که ملک الموت برای قبض روح من حاضر شود فراموشم نفرمایی. امام فرمود: «طلا را بردار قول می‌دهم که هنگام مردن هم تو را فراموش نکنم.» روزی حضرت در مجلس مأمون خلیفه عباسی بود در حالی که کلیه وزرا و رجال مملکت اطراف او بودند یکباره صدای حضرت را شنیدند که فرمود لبیک و امام را ندیدند به فاصله مدتی کم دیدند که حضرت روی مسند نشسته است. مأمون عرض کرد: یابن رسول الله کجا تشریف بردید؟ فرمود: «در راه که می‌آمدم مرد سلمانی در شهر نیشابور از من خواست که هنگام مرگ، کنار او حاضر شوم من هم به او قول دادم. اکنون در این مجلس صدای او را شنیدم که در حال احتضار بود و مرا می‌طلبید به وعده خود وفا کردم کنار بسترش رفتم و سفارش او را به ملک الموت نمودم.» 📚منبع همای سعادت، همائی واعظ، ص ۱۱۵ زندگینامه و مصائب چهارده معصوم(ع)، یدالله بهتاش، ص ۲۷۳ . درِ خونَت حسین دیگه اسیر شدم جوونیمو دادم خوب جایی پیر شدم.. منو یادت نره، لحظه‌ی آخرم منو یادت نره، عمریِ نوکرم.. منو یادت نره وقت مردن بیا بالا سرم https://eitaa.com/emame3vom/94171 .
. ◾️ دفن شبانه و غریبانه امام رضا (ع)؛ مأمون یک شبانه روز مرگ حضرت رضا(ع) را پنهان کرد سپس به نزد محمد بن جعفر (عموی آن حضرت) و گروهی از خاندان ابوطالب که در خراسان بودند فرستاد چون حاضر شدند خبر وفات آن حضرت را به آنها داد و (بر حسب ظاهر) گریه کرد و بی‌تابی از خود نشان داد و جنازه آن حضرت را سالم به آنها داد. وقتی که صبح بعد شد مردم اجتماع کردند و فریادها و صدای گریه‌هایشان بلند بود به همدیگر می‌گفتند آن حضرت به حیله مأمون کشته شده است. مأمون احساس خطر کرد و به محمد بن جعفر گفت برو به مردم بگو جنازه حضرت رضا امروز خارج و تشییع نمی‌شود. محمد بن جعفر پیام مأمون را به مردم رساند مردم پراکنده شدند و آن حضرت شبانه بدون تشییع مردم غریبانه به خاک سپرده شد. مأمون دستور داد در یک طرف قبر پدرش قبر کندند سپس به حاضران گفت صاحب این جنازه به من خبر داد قبری را که برای او حفر می‌کند آب و ماهی در آن ظاهر می‌شود اکنون قبر را بیشتر حفر کنید وقتی که بیشتر کندند آب و ماهی ظاهر شد و در زمین فرو رفت و امام در آنجا به خاک سپرده شد. 📚 منبع انوار البهیّه، شیخ عباس قمی، ص ۲۵۵ عيون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج ۲، ص ۲۴۱ سوگنامه آل محمد(ص)، محمد محمدی اشتهاردی، ص ۱۲۵ .
◼️ امام جواد(ع)، امام رضا(ع) را دفن کرد؛ شیخ راوندی و شیخ اِربلی بسند خود از معمّر بن خلاد نقل می‌کند که گفت: حضرت ابوجعفر (امام جواد (ع)) به من فرمود: «ای معمّر! سوار شو» عرض کردم برای رفتن به کجا؟ فرمود: «سوار شو همانطور که به تو گفته شد.» معمّر گفت: سوار شدم (به همراه حضرت) تا به سرزمینی رسیدیم که در آن درّه و تپّه بود حضرت به من فرمود: «تو اینجا بایست» من هم ایستادم حضرت (رفت) و به سوی من برگشت عرض کردم فدایت شوم کجا بودی؟ فرمود: «الان پدرم را در خراسان به خاک سپردم.» 📚 منبع کشف الغمه، اربلی، ج ۲، ص ۳۶۳ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۹، ص ۳۱۰ مصائب الاولیا (مقتل چهارده معصوم)، اصغر تاجیک ورامینی، ج ۲، ص ۲۶۹ ذاکران محترم عنایت داشته باشند که تفاوت نقل‌ها در زمینه دفن امام رضا علیه السلام ممکن است به تفاوت عالم ظاهر و باطن بازگردد، یعنی علی الظاهر مأمون علیه اللعنه حضرت را تدفین کرده است اما در باطن این وجود مقدس امام جواد علیه السلام بوده است که پدر بزرگوار خود را دفن فرموده است. البته این فقط یک احتمال علمی است و ممکن است علما نظرات دیگری نیز داشته باشند. الله اعلم
. ◾️ امام حسن مجتبی (ع) فرمود: لایَومَ کَیَومِکَ یا اباعبدالله؛ امام صادق(ع) فرمود: «وقتی امام حسین(ع) به بالین برادر آمد و وضع حال برادر را مشاهده کرد گریست. امام حسن(ع) فرمود: برادرم چرا گریه می‌کنی؟» امام حسین(ع) فرمود: «چگونه گریه نکنم که تو را مسموم می‌بینم؟ مرا بی برادر نمودند.» امام حسن(ع) فرمود: «برادرم گرچه مرا با زخم مسموم کردند در عین حال آنچه بخواهم (از آب، شیر، دوا و …) در اینجا آماده است و برادران و خواهران و بستگانم نزد من جمع هستند ولی هیچ روزی به سختی روز شهادت تو نیست ای اباعبدالله. سی هزار نفر که خود را از امت جد ما می‌نامند و مسلمان می‌دادند تو را محاصره کرده و به کشتن تو و ریختن خون تو اقدام می‌کنند آنها حرمت تو را هتک می‌کند و زن و بچه تو را اسیر می‌نماید و اموال تو را غارت می‌نمایند در این هنگام لعنت خدا بر بنی امیه روا گردد. برادرم چگونگی شهادت تو به قدری جانسوز است که همه چیز از آسمان و زمین بر تو گریه کند حتی حیوانات صحرایی و دریایی برای مصیبت جانسوز تو اشک بریزند.» 📚منبع امالی، شیخ صدوق، مجلس ۳۰ مقتل الحسین، مقرّم، ص ۲۴۰ سوگنامه آل محمد(ص)، محمد محمدی اشتهاردی، ص ۵۹ .
🏴 هنگام شهادت، رنگ بدن امام حسن مجتبی(ع) سبز شد؛ علامه مجلسی(ره) می‌گوید: در بعضی از تألیفات اصحاب ما (علمای شیعه) روایت شده که وقتی عمر امام حسن(ع) تمام شد و وفاتش نزدیک گردید و زهر در بدن مبارکش جاری شد رنگش تغییر کرد و سبز شد. حسین (ع) به برادر گفت: «چرا می‌بینم رنگت به سبزی گراییده است؟» امام حسن(ع) گریه کرد و فرمود: «برادرم همانا حدیث جدم درباره من و تو صحیح است و تحقق می‌یابد‌» سپس دست بر گردن هم انداختند و بسیار گریستند. در مورد این مطلب از آن حضرت سوال شد فرمودند: «جدم به من خبر داد و فرمود هنگامی که در شب معراج به باغ‌های بهشت وارد شدم و به خانه‌های اهل ایمان عبور کردم دو قصر عالی دیدم که هر دو مانند هم و در کنار همند فقط یکی از آنها از زبرجد سبز و دیگری از یاقوت سرخ بود. گفتم: ای جبرئیل! این دو قصر برای کیست؟ گفت: یکی برای حسن و دیگری برای حسین است. گفتم: ای جبرئیل! چرا هر دو یک رنگ نیستند؟ جبرئیل سکوت کرد و جواب نداد. گفتم: چرا حرف نمی‌زنی؟ گفت: از تو شرم می‌کنم. گفتم: تو را به خدا از تو می‌خواهم به من خبر دهی. جبرئیل گفت: اما سبزی قصر نشانه آن است که او به وسیله سمّ و زهر از دنیا می‌رود و رنگ او موقع مرگش سبز می‌شود و اما سرخی قصر حسین نشانه آن است که او به قتل می‌رسد و چهره او به وسیله خون سرخ می‌شود.» آنگاه هر دو گریه کردند و حاضرین نیز گریه سر دادند و ضجّه زدند. 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۴، ص ۱۴۵ مصائب الاولیا (مقتل چهارده معصوم)، اصغر تاجیک ورامینی، ج ۱، ص ۲۴۵
◾️ سخن مروان درباره امام حسن مجتبی (ع)؛ ابوالفرج روایت کرده که وقتی جنازه امام حسن(ع) را به سمت بقیع حرکت دادند و آتش فتنه منتفی گشت مروان نیز مشایعت کرد و سریر امام حسن(ع) را بر دوش کشید. امام حسین(ع) فرمود: «آیا جنازه امام حسن(ع) را حمل می‌کنی؟ حال آنکه به خدا قسم پیوسته در حال حیات برادرم دل او را پر از خون نمودی؟» مروان گفت: من این کارها را با کسی کردم که حلم و بردباری او با کوهی معادل بود. 📚منبع سوگنامه آل محمد(ص)، محمد محمدی اشتهاردی، ص ۱۵۰
📣 توطئه خوارج بر علیه امام حسن (ع)؛ خوارج یعنی همان مقدس مآب‌های جاهل در کمین امام حسن(ع) بودند تا آن حضرت را بکشند. بهانه آنها این بود که چرا با معاویه ترک جنگ کرده است. آن حضرت را (العیاذ بالله) مشرک و مُذلِّ المومنین می‌خواندند. یکی از آنها به نام جرّاح بن سنان در مسیر مدائن سر راه دهنه اسب آن حضرت را گرفت و با شمشیری که در دست داشت چنان به ران آن حضرت زد که گوشت شکافته شد و به استخوان رسید. امام از شدت آن زخم دست به گردن آن مرد افکند و با هم به زمین افتادند یکی از شیعیان امام حسن (ع) به نام عبدالله بن خطل برجهید و شمشیر ضارب را از او گرفت و او را کشت. مرد دیگری را نیز که همراه آن جنایتکار بود گرفتند و کشتند. امام حسن(ع) را در مدائن به خانه سعد بن مسعود ثقفی والی مدائن بردند و در آنجا به معالجه پرداخت. 📚منبع ترجمه ارشاد مفید، ج ۲، ص ۸ سوگنامه آل محمد(ص)، محمد محمدی اشتهاردی، ص ۵۷ ........ . ◾️نانجیبانی که سجّاده از زیر پای امام حسن علیه‌السلام کشیدند و خنجر به پای مبارک آن حضرت زدند و از بالای اسب او را به زمین انداختند‌... شیخ مفید در «الارشاد» می‌نویسد: در نزدیکی مدائن در محلی به نام «ساباط» إمام حسن علیه‌السلام خطبه‌ای برای یاران خود ایراد نمودند تا بدین جهت آنان را امتحان کنند؛ سپس وارد خیمه شدند و بر روی سجاده خود به عبادت پرداختند. در این هنگام بود که برخی از خوارج و منافقینی که در لشکر آن حضرت بودند، ثُمَّ شَدُّوا عَلَی فُسْطَاطِهِ وَ انْتَهَبُوهُ حَتَّی أَخَذُوا مُصَلَّاهُ مِنْ تَحْتِهِ ▪️به خیمه‌های آن حضرت هجوم آورده و اموال وی را غارت کردند و حتی سجاده آن حضرت را از زیر پایش کشیدند. 🩸با مشاهده‌ این وضعیت، شب هنگام، امام علیه‌السلام از تاریکی شب استفاده کردند و در حال عبور از ساباط مدائن بودند که ملعونی از بنی اسد که به او «جراح بن سنان» می‌گفتند بر سر راه آن حضرت‌ آمد و در حالی که خنجری در دست داشت، افسار اسب امام را گرفت و گفت: اللَّهُ أَکْبَرُ أَشْرَکْتَ یَا حَسَنُ کَمَا أَشْرَکَ أَبُوکَ مِنْ قَبْلُ ▪️اللّه اکبر ای حسن! همان طور که پدرت پیش از این کافر شد، تو نیز کافر شدی. ثُمَّ طَعَنَهُ فِی فَخِذِهِ فَشَقَّهُ حَتَّی بَلَغَ الْعَظْمَ ▪️آنگاه با خنجری که در دست داشت آن چنان به ران آن حضرت زد که آن را شکافت و به استخوان رسید. ثُمَّ اعْتَنَقَهُ الْحَسَنُ علیه السلام وَ خَرَّا جَمِیعاً إِلَی الْأَرْضِ ▪️امام حسن علیه السّلام دست به گردن آن ملعون انداخت و هر دو روی زمین افتادند. 📚الإرشاد ص ۱۷۰ 📚بحارالانوار ج۴۴ ص۴۷ ✍ آه یا امام مجتبی... چه کنیم تا اسم «با صورت به زمین خوردن» و «از بالای اسب به زمین افتادن» می‌آید، خاطر ما به همان ساعتی می‌رود که «مُقبل» آن ساعت دردناک را اینگونه سرود و «سیّد بن طاووس» اینگونه نوشت: ➖... ضعف و سُستی در اثر زخمها و جراحات بسیار، بر سیدالشهداء علیه‌السلام عارض شد و از اثر اصابت تیرهای بسیار بر بدنش، مانند خارپشت به نظر می‌آمد. در این هنگام، صالح بن وهب مَرّی (یا مُزنی) ملعون با نیز‌ه‌ای بر پهلوی امام عليه‌السلام زد، فَسَقَطَ الْحُسَيْنُ علیه‌السلام عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَيْمَنِ. ▪️در این هنگام، سیدالشهداء علیه‌السلام از بالای اسب با گونه راست، بر زمین افتاد. 📚لهوف ص۱۹۳ ➖هوا ز جور مخالف،چو قیرگون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گـردید بلند مرتبـه شاهی ز صدر زین افــتاد اگــر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد... علیه‌السلام .
. انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم 🔅 صلى‌الله‏ عليه ‏و‏آله: ✍️ حُبّى و حُبُّ اَهْلِ بَيْتى نافِعٌ فى سَبْعَةِ مَواطِنَ اَهْوالُـهُنَّ عَظيـمَةٌ: عِنْـدَ الوَفـاةِ و فِى الْقـَبْـرِ وَ عِنْدَالنُّشُورِ وَ عِنْدَالِكتابِ وَ عِنْدَ الحِسابِ وَ عِنْدَ المـيزانِ وَ عِنْدَ الصِّراطِ؛ 💠 محبّت من و محبت اهل‌بيـت من در هـفت جا كـه هراس آن‌ها بسيار بزرگ است، سودمند است: ۱. هنگام مرگ، ۲. در قــبر، ۳. هنگام برانگيخته‌شدن، ۴. هنگام دريافت نامه اعمال، ۵. هنگام حسابرسى، ۶. هنگام سنجش اعمال، ۷. هنگام عبور از صراط. 📚 امالى صدوق، ص۱۸ .