eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.9هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
801 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🔳 وداع امام رضا (ع) با اهل و عیال خود؛ ابن بابویه به سند معتبر از وشاء روایت کرده است که حضرت امام رضا (ع) فرمود: «چون خواستند مرا از مدینه بیرون آورند، عیال زن و بچه پرشیان احوال خود را جمع کردم و خبر شهادت خود را به ایشان دادم و گفتم: من از این سفر بر نمی گردم، اکنون قیام به عزاداری نمایید و بر من زاری کنید و آب حسرت از دیده خود ببارید پس هر یک از اهل بیت خود را وداع نمودم.» در جای دیگر نوشته اند: زمانی که حضرت مهیای حرکت به سوی خراسان گردید و چون دیده بود پدرش موسی بن جعفر (ع) را از مدینه تبعید نمودند در حدود چهارده سال فرزندانش به آتش فراق می سوختند به انتظار پدر به سر می بردند که روزی از سفر آید و بگرد او بنشینند. آن حضرت خواست امید همه را قطع نماید و به آتش انتظار که سخت تر از آتش فراق است نسوزند لذا بالصراحه فرمودند: «دیگر انتظار مرا نکشید از این سفر بر نمی گردم.» و جمع اولاده عالیه و امرهم بالبکاء علیه قبل وصول الموت الیه. چون در حدود سی و شش نفر خواهر و برادران و عیال و فرزند چهار ساله او امام جواد (ع) این کلام را شنیدند که این دیدار آخرین آنها است از آنجا صدا را به گریه و ضجه که از گریه آنان اهل مدینه هم گریان شدند. 📚منبع عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج ۲، ص ۲۳۵ ........ ⚫️ بیرون بردن امام رضا (ع) از مدینه؛ شیخ صدوق از احمد بن علی انصاری نقل کرده است که شنیدم رجابن ابی الضحاک می‌گفت: مأمون مرا برای آوردن‌ حضرت علی بن موسی(ع)‌ به مدینه فرستاد و دستور داد تا او را از مسیر بصره و اهواز و فارس بیاورم و سمت قم نیاورم و خودم او را شبانه روز محافظت کنم تا نزد مأمون برسیم به همین خاطر از مدینه تا مرو همراه او بودم و خدا می داند مردی با تقوا تر و با خدا تر و خدا ترس تر از او ندیدم تا آنجا که می‌گوید به هیچ شهری نمی رسیدیم مگر اینکه مردم به او هجوم آورده و مسائل دینی خود را از او استفتا می کردند و او نیز پاسخ می‌داد و برای آنان از قول پدر و پدرانش علی علیه السلام از رسول خدا حدیث می خواند. 📚منبع مقتل معصومین، گروهی از محققین، جلد۳، ص ۳۵۳ .
. ▪️ سخنان درشت مأمون به امام رضا (ع)؛ چون مأمو‌ن از زبان حضرت رضا (ع) شنید که می فرماید مرا به زهر ستم شهید خواهند کرد مأمون از شنیدن این سخنان گریان شد و گفت یابن رسول الله چه کسی می تواند شما را به قتل رساند؟ چه کسی یارای آن هست که تا من زنده هستم نسبت به شما بدی اندیشه کند؟ حضرت فرمود: «اگر بخواهم می توانم بگویم چه کسی مرا شهید خواهد کرد.» مأمون گفت: یابن رسول الله غرض شما از این سخنان آن است که ولایت عهد مرا قبول نکنی تا مردم بگویند که شما ترک دنیا کرده ای. حضرت فرمود: «به خدا سوگند از روزی که پروردگار من مرا خلق کرده است تا حال دروغ نگفته ام و ترک دنیا نکرده ام و غرض تو را می دانم.» مأمون گفت غرض من چیست؟ حضرت فرمود: «غرض تو آن است که مردم بگویند علی بن موسی الرضا ترک دنیا نکرده بلکه دنیا ترک او کرده بود، اکنون که دنیا او را میسر شد برای طمع خلافت ولایت عهد را قبول کرد.» مأمون در غضب شد و گفت پیوسته سخنان ناگوار در برابر من می گویی به خدا قسم که اگر ولایت عهد مرا قبول نکنی گردنت را خواهم زد. 📚منبع جلاء العیون، علامه مجلسی، ص ۹۳۶ .
. ◾️ حضور امام جواد(ع) بر بالین امام رضا(ع)؛ من (اباصلت) در وسط خانه محزون و ناراحت ایستاده بودم که ناگهان دیدم جوانی بسیار زیبا پیش رویم ایستاده که شبیه‌ترین کس به حضرت رضا(ع) است. جلو رفتم و عرض کردم: از کجا داخل شدید؟ درها که بسته بود، فرمود: «آن کس که مرا از مدینه تا اینجا آورد، از در بسته هم وارد کرد.» پرسیدم: شما کیستید؟ فرمود: «من حجت خدا بر تو هستم. ای اباصلت! من محمد بن علی الجواد هستم.» سپس به طرف پدر گرامیش رفت و فرمود: «تو هم داخل شو!» تا چشم مبارک حضرت رضا(ع) به فرزندش افتاد او را در آغوش کشید و پیشانی‌اش را بوسید. حضرت جواد(ع) خود را روی بدن امام رضا(ع) انداخت و او را بوسید. سپس آهسته شروع کردند به گفت‌وگو که من چیزی نشنیدم، اسراری بین آن پدر و پسر گذشت تا زمانی که روح ملکوتی امام رضا(ع) به عالم قدس پر کشید. امام جواد(ع) به تغسیل امام رضا(ع) پرداخت امام جواد(ع) فرمود: «ای اباصلت! برو از داخل آن تخت و لوازم غسل و آب را بیاور.» گفتم: آنجا چنین وسایلی نیست. فرمود: «هر چه می گویم، بکن!» من داخل خزانه شدم و دیدم بله، همه چیز هست. آن‌ها را آوردم و دامن خود را به کمر زدم تا در غسل امام کمک کنم، حضرت جواد(ع) فرمود: «ای اباصلت! کنار برو، کسی که به من کمک می‌کند غیر از توست.» سپس پدر عزیزش را غسل داد. بعد فرمود: «داخل خزانه زنبیلی است که در آن کفن و حنوط است. آنها را بیاور.» من رفتم و زنبیلی دیدم که تا به حال ندیده بودم. کفن و حنوط کافور را آوردم،‌ حضرت جواد پدرش را کفن کرد و نماز خواند و باز فرمود: «تابوت را بیاور» عرض کردم: از نجاری؟ فرمود: «در خزانه تابوت هست» داخل شدم. دیدم تابوتی آماده است. آن را آوردم. امام جواد(ع) پدرش را داخل تابوت گذاشت و سپس به نماز ایستاد. ناگهان تابوت به سوی آسمان رفت. هنوز نمازش تمام نشده بود که ناگهان دیدم سقف شکافته شد و تابوت از آن شکاف به طرف آسمان رفت. گفتم: یا ابن رسول الله! الان مأمون می‌آید و می گوید بدن مبارک حضرت رضا(ع) چه شد؟ فرمود: «آرام باش! آن بدن مطهر به زودی بر می‌گردد. ای اباصلت! هیچ پیامبری در شرق عالم نمی‌میرد، مگر آنکه خداوند ارواح و اجساد او و وصی‌اش را به هم ملحق فرماید، حتی اگر وصی‌اش در غرب عالم بمیرد.» در این هنگام دوباره سقف شکافته شد و تابوت به زمین نشست، سپس حضرت جواد(ع) بدن مبارک پدرش را از تابوت خارج کرد و به وضعیت اولیه خود در بستر قرار داد. گویی نه غسل داده و نه کفن شده بود. بعد فرمود: «ای اباصلت! برخیز و در را برای مأمون باز کن.» ناگهان مأمون به همراه غلامانش با چشمی گریان و گریبانی چاک کرده داخل شد. همان طور که بر سر خود می زد، کنار سر مطهر حضرت رضا(ع) نشست و دستور تجهیز و دفن امام را صادر کرد. تمام آنچه را که امام رضا(ع) به من فرموده بود به وقوع پیوست. 📚منبع عیون اخبار الرضا، علامه مجلسی، ج ۲، ص ۲۴۲ .
. 🏴 شهادت امام رضا علیه السلام؛ امام رضا (ع) به اباصلت فرمود: «فردا من بر این فاجر (فاسق یعنی مأمون) وارد می شوم، اگر با سر برهنه بیرون آمدم با من سخن بگو که جواب سخنت را می دهم و اگر با سر پوشیده بیرون آمدم با من سخن مگو. اباصلت می گوید: فردای آن روز شد، امام لباس بیرونی خود را پوشید و در محراب عبادتش نشست و در انتظار بود که ناگهان غلام مأمون آمد و به امام گفت: امیرمؤمنان شما را خواسته هم اکنون خواسته او را اجابت کن امام عبا و کفش خود را پوشید و برخاست و به خانه مأمون روانه گردید و من پشت سرش رفتم، تا اینکه امام نزد مأمون رسید، دیدم مقداری انگور و میوه های دیگر در جلو مأمون است و در دست مأمون خوشه انگوری بود که قسمتی از آن خورده بود و قسمتی از آن باقی مانده بود، وقتی که مأمون حضرت رضا (ع) را دید، برخاست و با احترام خاصی با حضرت معانقه کرد و بین دو چشم آن حضرت را بوسید و کنارش نشانید و سپس همان خوشه را که در دستش بود به آن حضرت داد و گفت: ای پسر رسول خدا! انگوری بهتر از این انگور ندیده ام بفرمائید بخورید. امام فرمود: «چه بسا انگوری که در بهشت است بهتر از این است.» مأمون گفت: از این انگور بخور. امام فرمود: «مرا از خوردن آن معاف دار.» مأمون گفت: حتماً باید بخوری، مبادا از اینکه نمی خوری می خواهی ما را به چیزی متهم کنی، با آن همه اخلاصی که از من می بینی! مأمون آن خوشه را از حضرت گرفت، چند دانه آن (که می شناخت مسموم نشده) خورد و بار دیگر آن خوشه را به امام داد و مبالغه کرد که بخور. امام (ع) سه دانه از آن انگور را خورد، پس از چند لحظه حالش دگرگون گردید، و بقیه آن خوشه را به زمین افکنده و همان دم برخاست که برود، مأمون گفت: کجا می روی؟ امام فرمود: «اِلی حَیْثُ وَجَّهْتَنِی، به همانجا که مرا فرستادی» امام در حالی که سرش را پوشانده بود (عبا بر سر افکنده بود) بیرون آمد، من طبق سفارش قبل امام، با او سخن نگفتم تا وارد خانه اش شد و فرمود: «در را ببند» در بسته شد، سپس به بستر خود خوابید و من در حیاط خانه، غمگین و ناراحت ایستاده بودم، ناگهان جوان خوش سیما و پیچیده مویی را دیدم که بسیار به امام رضا (ع) شباهت داشت، به طرف او شتافتم و گفتم: در بسته بود از کجا وارد شدی؟ فرمود: «همان خدایی که در این وقت از مدینه مرا به اینجا آورد، او مرا از در بسته وارد این خانه کرد.» گفتم: تو کیستی؟ فرمود: «اَنَا حُجَّهُ اللهِ عَلَیْکَ یا اَباصَلْتٍ» «ای اباصلت من حجت خدا بر تو هستم، من محمدبن علی هستم» سپس به طرف پدرش رهسپار شد و داخل حجره گردید و به من فرمود: «تو نیز وارد خانه شو.» وقتی که امام رضا (ع) او را دید، از جای جست و دست بر گردن جوانش انداخت و او را در آغوش خود چسبانید و بین دو چشمش را بوسید و او را در بستر خود وارد کرد. امام جواد (ع) خود را به روی پدر افکند و پدر را می بوسید، در این حال امام رضا (ع) راز و اسراری با او گفت که من نفهمیدم… و در این حال امام هشتم (ع) در آغوش پسر از دنیا رفت. 📚منبع عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج ۲، ص ۲۴۴ .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #حکایات #امام_رضا 1⃣زنده شدن نقش شیرانِ روی پرده با اشاره #امام_رضا_علیه_السلام !👇 ✅شیخ صدوق نقل
. 📣 جود و بخشش امام رضا (ع)؛ مردی به حضور امام رسید و عرض کرد: من از دوستان شما خاندان هستم هم اکنون از سفر مکه باز می گردم و پولم را گم کرده ام. در صورتی که شما کمکی به من بفرمایید پس از بازگشت به وطنم آن مبلغ را از جانب شما صدقه خواهم داد. امام (ع) به اندرون رفت و پس از لحظاتی بازگشت و از بالای در، بدون آنکه در را بگشاید مبلغ دویست دینار به او داد و فرمود: «این مبلغ را بگیرد و برای خود مبارک بدان و از طرف من هم صدقه مده و فورا بیرون رو که نه من تو را ببینم و نه تو مرا.» پس از آنکه سائل بیرون رفت، یکی از حاضران که از سخنان و رفتار امام (ع) به شگفت آمده بود پرسید: با آنکه مبلغ زیادی به وی دادید چرا خودتان را به او نشان ندادید؟ فرمود: «برای آنکه نمی خواستم ذلت سؤال را در چهرۀ او مشاهده کنم؛ مگر نشنیده ای که پیغمبر (ص) فرمود: کسی که پنهانی انفاق کند معادل با آن است که هفتاد حج انجام داده باشد.» 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۹، ص۱۰۱ .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
📋 جلسه سوم " #سخنرانی ایام اربعین، بین راه نجف به کربلا" 📆 یکشنبه‌ ۱۲ شهریور‌ماه ۱۴۰۲ موضوع: یاد مرگ
. 📣 ثواب زیارت امام رضا (ع)؛ حمدان نقل می کند که بر امام جواد علیه السلام وارد شدم و عرض کردم: کسی که پدرت را در طوس زیارت کند چه برایش قرار داده شده است؟ ایشان فرمودند: «من زار قبر ابی بطوس غفر الله له ما تقدم من ذنبه و ما تاخر» «هر کس پدرم را در طوس زیارت کند، گناهان گذشته و آینده اش بخشیده می شود» حمدان می گوید: بعد از این واقعه، نزد ایوب بن نوح بن دراج رفتم و فرمایش امام را برای او نقل کردم، او گفت من هم این مطلب را از ایشان شنیده ام و نیز مطلب دیگری شنیدم که برایت نقل می کنم. از امام علیه السلام شنیدم که فرمود: «من زار قبر ابی بطوس غفر له ما تقدم من ذنبه و ما تاخر فاذا کان یوم القیامة نصب له منبر بحذاء منبر رسول الله صلی الله علیه و آله حتی یفرغ الله من حساب الخلائق» «هر کس قبر پدرم را در طوس زیارت کند، گناهان گذشته و آینده او بخشیده می شود و روز قیامت منبری مقابل منبر پیامبر صلی الله علیه و آله برای ایشان نصب می شود تا اینکه خدا به حساب خلائق رسیدگی کند.» همچنین علی بن مهزیار نقل می کند که خدمت امام جواد علیه السلام عرض کردم: ما لمن اتی قبر الرضاء علیه السلام؛ برای کسی که قبر امام رضا علیه السلام را زیارت کند چه ثوابی قرار داده شده است؟ امام فرمودند: «الجنة والله؛ قسم به خدا! پاداش او بهشت است.» 📚منبع کامل الزیارات، ابن قولویه قمی، ص۳۰۴ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۹۹، ص ۴۰ ......... 📣 حرم امام رضا (ع) قطعه ای از بهشت؛ قالَ الإمام الجواد(عليه السلام): «إنَّ بَيْنَ جَبَلَي طُوس قَبْضَةٌ قُبِضَتْ مِنَ الْجَنَّةِ، مَنْ دَخَلَها كانَ آمِناً يَوْمَ الْقِيامَةِ مِنَ النّار» امام جواد (عليه السلام) فرمودند: «همانا بين دو سمت شهر طوس قطعه ای می باشد كه از بهشت گرفته شده است، هر كه داخل آن شود ـ و با معرفت زيارت كند ـ ، روز قيامت از آتش در امان خواهد بود.» 📚منبع عيون اخبارالرّضا، شیخ صدوق، ج ۲، ص ۲۵۶ ......... 📣 فضیلت زیارت امام رضا (ع)؛ از حضرت رضا (علیه السلام) شنیدم که فرمودند: «هر کس از دوستانم مرا زیارت کند در حالی که حقم را بشناسد، روز قیامت او را شفاعت خواهم کرد.» در روایتی دیگر، حسن بن فضال از آن حضرت این گونه نقل کرده است: «من مسموم و کشته و در غربت دفن خواهم شد و این مطلب را از طریق پدرم، به نقل از پدرش و اجدادش، از امیرمؤمنان، علی بن ابی طالب از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می دانم. آگاه باشید هر کس مرا با غربت و دوری سرایم زیارت کند، من و پدرانم روز قیامت شفیعان او خواهیم بود و کسی که ما شفیع او باشیم، اگر چه به اندازه جن و انس گناه داشته باشد، گناهان او بخشیده خواهد شد» 📚منبع من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج۲، ص۵۸۳ امالی، شیخ صدوق، ص۱۱۹ عیون اخبارالرضا، شیخ صدوق، ج۲، ص۲۶۳ .
🏴 برای امام رضا (ع) اقامه ماتم و عزا کنید؛ مسعودی و شیخ طبرسی از نوادرالحکمه آورده است که امیّه بن علی گفت: من در آن زمانی که حضرت ابوالحسن الرضا(ع) در خراسان بود در مدینه بودم و خدمت حضرت ابوجعفر (امام جواد) (ع) رفت و آمد داشتم و اهل بیت و عموهای پدرش در نزد آن حضرت می‌آمدند. روزی به کنیزی گفت: «به اهل بیت و خانواده‌ام بگو آماده عزاداری و اقامه عزا باشید» (کنیز پیام را رساند) وقتی متفرق شدند گفتند ما از آن حضرت نپرسیدیم ماتم و اعضای کیست. روز بعد دوباره امام فرمود: «عزا و ماتم به پا کنید.» عرض کردند ماتم اعضای کیست؟ فرمود: «عزا و ماتم بهترین فرد روی زمین است.» چند روز گذشت که خبر آوردند حضرت رضا به شهادت رسیده و از دنیا رفته است. 📚منبع المناقب، ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۳۸۹ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۹ ، ص ۳۱۰ مصائب الاولیا (مقتل چهارده معصوم)، اصغر تاجیک ورامینی، ج ۲، ص ۲۶۹ .
. ✔️ عنایت امام رضا (ع) به سلمانی؛ در مدت توقف حضرت رضا علیه السلام در شهر نیشابور روزی امام وارد حمام شد. سلمانی برای تراشیدن سر مبارک آن حضرت به حضور معرفی شد و شروع به کار کرد در خاتمه امام توجهی به سنگ دست وی نمود و سنگ به طلا تبدیل شد . سلمانی گفت: یابن رسول الله! من از شما طلا نمی‌خواهم تقاضای دیگری دارم. فرمود: «آنچه میل داری بخواه» عرض کرد در آن وقتی که ملک الموت برای قبض روح من حاضر شود فراموشم نفرمایی. امام فرمود: «طلا را بردار قول می‌دهم که هنگام مردن هم تو را فراموش نکنم.» روزی حضرت در مجلس مأمون خلیفه عباسی بود در حالی که کلیه وزرا و رجال مملکت اطراف او بودند یکباره صدای حضرت را شنیدند که فرمود لبیک و امام را ندیدند به فاصله مدتی کم دیدند که حضرت روی مسند نشسته است. مأمون عرض کرد: یابن رسول الله کجا تشریف بردید؟ فرمود: «در راه که می‌آمدم مرد سلمانی در شهر نیشابور از من خواست که هنگام مرگ، کنار او حاضر شوم من هم به او قول دادم. اکنون در این مجلس صدای او را شنیدم که در حال احتضار بود و مرا می‌طلبید به وعده خود وفا کردم کنار بسترش رفتم و سفارش او را به ملک الموت نمودم.» 📚منبع همای سعادت، همائی واعظ، ص ۱۱۵ زندگینامه و مصائب چهارده معصوم(ع)، یدالله بهتاش، ص ۲۷۳ . درِ خونَت حسین دیگه اسیر شدم جوونیمو دادم خوب جایی پیر شدم.. منو یادت نره، لحظه‌ی آخرم منو یادت نره، عمریِ نوکرم.. منو یادت نره وقت مردن بیا بالا سرم https://eitaa.com/emame3vom/94171 .
◼️ امام جواد(ع)، امام رضا(ع) را دفن کرد؛ شیخ راوندی و شیخ اِربلی بسند خود از معمّر بن خلاد نقل می‌کند که گفت: حضرت ابوجعفر (امام جواد (ع)) به من فرمود: «ای معمّر! سوار شو» عرض کردم برای رفتن به کجا؟ فرمود: «سوار شو همانطور که به تو گفته شد.» معمّر گفت: سوار شدم (به همراه حضرت) تا به سرزمینی رسیدیم که در آن درّه و تپّه بود حضرت به من فرمود: «تو اینجا بایست» من هم ایستادم حضرت (رفت) و به سوی من برگشت عرض کردم فدایت شوم کجا بودی؟ فرمود: «الان پدرم را در خراسان به خاک سپردم.» 📚 منبع کشف الغمه، اربلی، ج ۲، ص ۳۶۳ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۹، ص ۳۱۰ مصائب الاولیا (مقتل چهارده معصوم)، اصغر تاجیک ورامینی، ج ۲، ص ۲۶۹ ذاکران محترم عنایت داشته باشند که تفاوت نقل‌ها در زمینه دفن امام رضا علیه السلام ممکن است به تفاوت عالم ظاهر و باطن بازگردد، یعنی علی الظاهر مأمون علیه اللعنه حضرت را تدفین کرده است اما در باطن این وجود مقدس امام جواد علیه السلام بوده است که پدر بزرگوار خود را دفن فرموده است. البته این فقط یک احتمال علمی است و ممکن است علما نظرات دیگری نیز داشته باشند. الله اعلم
1_1072168111.mp3
13.06M
🔖منبر کامل 🔖 🔷شهادت علیه السلام ‼️موضوع سخنرانی 👇 💠 اخلاق اجتماعی امام رضا علیه السلام علیه السلام
D1737222T17791086(Web).mp3
15.56M
🔖منبر کامل 🔖 🔷شهادت علیه السلام ‼️موضوع سخنرانی 👇 💠سیره عبادی امام رضا علیه السلام علیه السلام
عنایت امام رضا به ورشکسته عالی.mp3
6.12M
🔖منبر کوتاه 🔖 علیه السلام 💠 تاجر ورشکسته و توسل به امام رضا علیه السلام💠 علیه السلام 🔷داستان زیبا ‼️
D1737815T15793993(Web).mp3
14M
🔖منبر کامل صوتی 🔖 🔷 علیه السلام ‼️موضوع سخنرانی 👇 💠ارکان ایمان از منظر امام رضا علیه السلام علیه السلام
▪︎مجلس کامل امام رضا ع و گریز به روضه حضرت علی اکبر ع ▪︎سلام آقا پناه بی پناهانی... ▪︎یا امام رضا سلام آقا... ▪︎ 👇👇
.. عبا به روی سر آمدی ای مولا حجره ی دربسته، گشت تو را مأوا شرر به جانت زد،زهر جفاکاران توان زکف دادی،وای براین دنیا وای رضا جانم، وای رضا جانم، وای رضا جانم وای رضا جانم ۲ _........ ساکن طوسی و ،از وطنت دوری بدون نزدیکان، غریب ومهجوری به روی خاک غم، فتاده ای تنها قرین مرگی و، غمین ورنجوری وای رضا جانم... .... فتاده برخاک و، ابو ترابی تو ز درد بسیارت، به پیچ وتابی تو ز سوز زهر کین، کام تو شد عطشان مثال جد خود،تشته آبی تو وای رضا جانم.... __ جواد تو آمد، در آن دم آخر چو جان گرفتی تو ،میوه دل در بر سرت به زانوی، پسر نهادی تو سوی خدا پر زد، روح تو از پیکر وای رضا جانم.... شعر:اسماعیل تقوایی . . دل گرفتارم مست ابالفضله کلید حاجت هام دست ابالفضله پر از غم و دردم دوام ابلفضله غم ندارم وقتی آقام ابالفضله کی داره تو دنیا وفای آقامو دستاشو داده تا بگیره دستامو حرمله ی نامرد به تیر چشاشو بست ولی هنوز میره یک ساقی بی دست ناله می زد ارباب کجایی ای یارم نوحه ی زینب بود وای علمدارم عمود آهن خورد یاور و دلدارم نوحه ی زینب بود وای علمدارم . .
D1737946T12603772(Web)-mc.mp3
17.01M
🔹 عزاداری سالروز علیه السلام آخرین روز ماه صفر و سالروز شهادت عالم آل پیامبر، پاره تن رسول خدا، هشتمین امام همام، اباالحسن علی بن موسی الرضا علیه السلام است. 🎙
. علیه السلام اجرا شده دفتر مقام‌معظم رهبری به نفسِ حاج عباس واعظی ●━━━━━━─────── میان حجره نشسته تو را صدا میزد هزار شکر ندیدی که دست و پا میزد اباصلت میگه دیدم یه آقازاده ی نورانی مثل امام رضا وارد شد.گفتم آقا چطور وارد شدید!؟ فرمود: همون کسی که با یک چشم به هم زدن من رو از مدینه به طوس آورد. همون هم قادره از در بسته وارد کنه وارد شد. فهمیدم جگر گوشه ی امام رضاست، در حجره رو باز کرد تا وارد حجره شد، میگه دیدم مثل اینکه جان به تن امام رضا اومد. امام رضایی که زانوهاش قدرت نداشت.. دیدم بلند شد رو زانو ایستاد جوادش رو تو بغل گرفت، نُه سالشه ،دیدم پیشانیشو می بوسه گریه می کنه.. بابا! بابا! ببین من رو مسموم کردن بابا.. بگم یا امام رضا تو غربت بودی از دنیا رفتی اما همه مردم خراسان اومدن.حتی زنهای نوقانی اومدن پیش مرداشون گفتند ما مهریه هامون رو بهتون می‌بخشیم به ما اجازه بدید بریم تشییع جنازه این آقا..آخه این آقا تو شهر ما غریبه مادر نداره، خواهر نداره، زن و مرد اومدن ..بگم یا امام رضا تو شهر غربت بودی.. ولی بدنت غریبانه برداشته نشد.. اما بمیرم برا مادرت فاطمه. «روزه آخره ها مهر بی بی بزن رو پرونده ی دو ماهت» مادرت تو شهر خودش غریب بود. گفت: یا علی بدنم رو شبانه غسل بده، بدنم رو شبانه بردار و شبانه و مخفیانه دفن کن. اما یه وصیت داره همه روضه حضرت تو این وصییته.. عرضه داشت یا علی!یه‌ خواهشی ازت دارم موقع غسلم پیراهن رو بیرون نیار.برا‌چی پیراهن رو بیرون نیاره نمیخواست نگاه امیرالمومنین به زخم پهلو بیفته..یه مرتبه دیدند امیرالمومنین بلند شد سر به دیوار گذاشت هی صدا می زنه فاطمه...فاطمه.. با این که سفارش کرده بود کسی بلند گریه نکنه اما نمیدونم ورم بازو چه کرد خودش داد زد. کربلا هم ابی عبدالله سفارش کرد تا من زنده ام کسی صدا گریه اش بلند نشه اما یه جا دیدن خودش داره داد میزنه.. کجا؟ وقتی دید بدن علی ارباً اربا ست.. ولدی علی... هر کجا نشستی به قصد فرج بگو یا حسین .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
فیش ‌روضه ‌امام ‌رضا(ع).pdf
1.08M
﷽ 🔖🔖 تقدیم به روضه‌خونای عزیز ـــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ 📜فیش ایام آخرصفر 📜 مناجات امام زمان (عج) روضه شهادت امام رضا(ع) ۳۰صفر ـــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ✍مـؤلــف و نویسنده : آماده چاپ در سایز A4 ـــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ فایل صوتی قسمتی ازین روضه 👇
km_20240518_1080p_60f_20240530_034414.mp3
5.89M
۵ تا گریز مختلف رو انتخاب کردم گفتم شاید مورد استفاده قرار بگیره ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴گریز انتظار😭 انتظار کشیدنِ اباصلت دم در مجلس انتظار کشیدن خانوم زینب دم خیمه 🔴گریز کبودی😭 کبودی پیکر و صورت امام رضا با زهر کبودی صورت حضرت زهرا(س) 🔴گریز پهلو😭 دست به پهلو امام رضا در کوچه پهلوگرفتن مادرش حضرت زهرا(س) 🔴گریز دست‌وپا😭(یتململ) بخود پیچیدن امام رضا در هجره دست‌و‌پا زدن اباعبدالله(ع) در گودال 🔴گریز سر پدر😭 سر پدر در دامن پسر ،جواد (ع) سر پدر در دامن دختر ، رقیه(س) . روضه خوان : .
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ندارم تو زندگیم بجز تو دلداری امید دلای بی پناه تو هر کاری راستشو بخوای غم محرم و دارم تو از حال و روز غصه هام خبر داری میمیرم در روضه بسته شه به روی اشکامون بجز این حسین حسین چی داره دنیامون برسون مارو به ماه غم آقا متوسلم به تو،تویی دافع البلا روضه جمع نشه یه وقت،روضه دار کربلا (یا امام رضا مدد) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عمرمو نشستمو بازم مرور کردم از تو خاطرات کربلا عبور کردم رسیدم به لحظه های غفلتم دیدم سر هیچ و پوچ خودم رو از تو دور کردم آقاجون دستمو بگیر منو دوباره برگردون نذار باز بشه دلم اسیر و سرگردون حیفه روزی دلم حرم نشه نمیشینه تو دلم،هیچکسی به جای تو زندگیم همینه که،بمیرم برای تو (حسین،وای) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi/13540 .👇
. ◼️ مظلومیت امام رضا(ع) و انکار امامت حضرت توسط برخی شیعیان و خویشان و نمایندگان پدر بزرگوارشان دوران امامت امام موسی کاظم(ع) بخصوص در اواخر عمر شریفشان، دوران خفقان بوده است و امام(ع) نمی‌توانست به راحتی امام بعد از خود را به شیعیان معرفی کند. این خفقان به قدری بود که زمانی که یزید بن سلیط از شیعیان امام، از ایشان خواست همانند پدرشان امام صادق(ع) از جانشین بعد از خود سخن بگوید آن حضرت فرمود: «ان ابی علیه‌السلام کان فی زمان لیس هذا زمانه؛ زمان من با زمان پدرم متفاوت است و فقط پس از اصرار یزید، لب به سخن می‌گشایند. بی‌شک، مهمترین عامل آن هارون الرشید و سیاستهای او بود. از طرف دیگر در این زمان امام کاظم(ع) وکلایی برای بعضی از حقوق شرعیه‌ای که شیعیان برای امام می‌پرداختند معین ساخت و اموال زیادی نزد بعضی از این وکلا جمع شد. برای مثال نزد زیاد بن مروان قندی هفتاد هزار دینار و نزد علی بن حمزه سی هزار دینار وجود داشت. زمانی که امام کاظم(ع) به شهادت رسیدند آنها به خاطر اینکه اموال را به صاحب اصلی ندهند ادعا کردند که موسی بن جعفر(ع) زنده است و غایب شده و روزی به عنوان قائم برای بر پا ساختن عدل و مساوات به روی زمین باز خواهد گشت. چرا که در صورت اقرار به امامت حضرت رضا(ع) ناچار بودند آن اموال را به ایشان تحویل دهند. از این روی نه تنها اموال را غصب کردند، بلکه امامت امام رضا(ع) را انکار کرده و از این امکانات جهت فریب دادن شیعیان دیگر استفاده کردند. (۱) این آغاز مظلومیت و غربت امام رضا(ع) آن هم بعد از فراق پدر بود. داستان مکاتبه امام رضا(ع) با عثمان بن عیسی شاهد مظلومیت و غربت ولایت است. از احمد بن حماد روایت است که گفت عثمان بن عیسی رواسی در مصر یکی از کارگزاران امام(ع) بود و اموال بسیاری از امام از جمله شش کنیز نزد او به امانت بود. امام رضا(ع) درباره کنیزکان و اموال به او پیغام فرستاد ولی عثمان در پاسخ نوشت: پدرت نمرده است. امام(ع) به او پاسخ داد : «او مرده و میراث او را قسمت کرده‌ایم و در صحت خبر مرگ او تردید نیست.» و بدین نحو بر عثمان اقامه حجت نمود. اما عثمان بن عیسی در جواب نوشت: اگر پدر تو نمرده تو را در این اموال حقی نیست و اگر چنانچه می‌گویی مرده است او به من دستوری نداده که چیزی از این اموال را به تو بدهم و من کنیزکان را آزاد کرده به شوی داده‌ام. (۳) 📚منبع (۱) زندگانى حضرت امام موسى كاظم عليه‌السلام (ترجمه جلد ۴۸ بحار الأنوار)، موسی خسروی، ص ۲۳۲ (۲) عيون أخبار الرضا، شیخ صدوق، ج‏ ۱ ص ۱۱۳ ......... ◾️امام رضا(ع) در بین خویشان نیز غریب بود امام در بین خویشان خود حتی عموها و عموزاده نیز غریب بودند. آنها از حضرت رضا(ع) نمی پذیرفتند که امام جواد(ع) فرزند ایشان است. چه غربتی از این بالاتر است که بستگان نزدیک فرزندی اولاد انسان را نپذیرند؟ عاقبت گفتند باید نسب شناس بیاوریم. امام(ع) قبول نکردند؛ چرا که فرمودند رسول اکرم صلی الله علیه و آله از نسبت دادن اولاد به تایید نسب شناس منع کرده‌اند. اما آنها تنها شرط برای پذیرفتن را رأی نسب شناسان بیان داشتند و به امام نیز گفتند: چون ممکن است هیبت شما نسب شناسان را تحت تاثیر قرار دهد، نباید در جمع ما باشی بلکه باید مثل یک کشاورز ساده با لباس مندرس و کلاه حصیری در مرزعه مشغول کار و بیل زدن باشی. امام(ع) به خاطر ضرورت شناساندن امام بعد از خود، مجبور به پذیرش شدند. وقتی نسب شناسان آمدند بستگان نزدیک، امام جواد(ع) را آوردند و به آنها گفتند: شما بگویید این فرزند کدام یک از ما است؟ آنها نیز پاسخ دادند هیچ کدام. وقت خروج چشمان آنها به امام رضا(ع) در مزرعه افتاد و گفتند به یقین فرزند آن کشاورزی است که روی زمین کار می‌کند و دلایل خود را نیز بیان داشتند. سپس این عموها و عموزاده که نه امام(ع) را می شناختند و نه حرمتی برای او قائل بودند، مجبور به پذیرش و عذرخواهی شدند و در همین جا بود که امام را گریاندند. (۱) علامه طهرانی در این باره می‌گوید: «در این صورت آیا امامی که برای معرفی فرزند خود به برادران و عموهای خود که نزدیک‌ترین افراد به او هستند مجبور به گریه می‌شود و دلش می‌شکند و به قول قیافه شناسان که خود بدان راضی نیست تن در می‌دهد غریب نیست؟» (۲) 📚منبع (۱) الكافی، شیخ کلینی، ج‏ ۱، ص ۳۲۳ (۲) روح مجرد، محمد حسین حسینی طهرانی، ص ۲۳۴ .
نماهنگ صحن ایران.mp3
3.84M
یه دونه ایرانه یه امام رضا کل ایران توی صحنشه 🎙 ✳️ #️⃣ #️⃣ #️⃣ #️⃣ #️⃣ یه دونه ایرانه یه امام رضا کل ایران توی صحنشه خونه و زمین و آسمون که هیچ زندگیامون تو رهنشه پنجره خونه مادربزرگ جزو پنجره فولادشه حیاط قدیمی پدربزرگ ذیل صحن گوهرشادشه به یادشه اونی که به یادشه آمدم ای شاه پناهم بده من فقط میام و رفتنی ندارم از اینجا خط امانی به گناهم بده چون فقط برات گناهمو میارم ای آقا ای حرمت ملجأ درماندگان از همه رونده و مونده و درمونده منم دور مران از در و راهم بده از قضا مهمون ناخونده منم منم منم منم منم منم منو به خاک سیاه نشوند تویی تویی که لطف تو منو شبیه قطره ای به سمت دریای حوض گوهرشاد کشوند منم منم منم منم منم منو به خاک سیاه نشوند پلک به هم زدیم گذشت دو ماه با گریه و با خستگی شام غریبان و سکوت پنج صفر و هدیه طاولای اربعینی راه اومدم بگم آمدم ای شاه سفره را پهن کرد امام حسین سفره را جمع کرد امام رضا برد نزد فاطمه پرونده سینه زنیا و اشک ریختنامونو مستجاب کرد دعامونو ما با اشکامون دونه دونه مرأت شدیم ما مورد لطف مرحمت مادر سادات شدیم منم منم منم منم منم منو به خاک سیاه نشوند تویی تویی که لطف تو منو شبیه قطره ای به سمت دریای حوض گوهرشاد کشوند منم منم منم منم منم منو به خاک سیاه نشوند ............. سفره رو پهن کرد امام حسین سفره رو جمع کرد امام رضا .
نماهنگ مرا پذیرفتی.mp3
5.11M
مرا ز رحمت و لطف و عطا پذیرفتی 🎙 #️⃣ #️⃣ #️⃣ #️⃣ مرا ز رحمت و لطف و عطا پذیرفتی چه شد که با همه جرم و خطا پذیرفتی به جای آنکه رهایم کنی رهم دادی کرم نمودی و گفتی بیا پذیرفتی تو شهریار وجودی به رأفتت نازم که دسته دسته به کویت گدا پذیرفتی به رأفت تو بنازم که با تمام بدی مرا در این حرم با صفا پذیرفتی تو زاده علی مرتضائی و همه را به شیوه علی مرتضی پذیرفتی به جان فاطمه راضی مشو به اخراجم کنون که از کرمت یا رضا پذیرفتی
Fadaeian_Shahadat_Imam_Reza14030613_00.mp3
38.7M
(علیهم السلام) 📆 سه‌شنبه ۱۳ شهریور ماه ۱۴۰۳ 🔊 حجت الاسلام والمسلمین محسنی