.
#زمزمه_امام_رضا
|⇦•شال ماتم و...
#زمزمه #شهادت_امام_رضا اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ حاج محمد رضا طاهری
●━━━━━━───────
شال ماتم و
نوشته های روی پرچم و
لباس مشکی محرم و می بوسم
*با همش خداحافظی کن...*
مُهر تربت و
من از خاک فرشای روضه ات و
دو دست چایی ریز هیأت و می بوسم
میدونم کم غصه خوردم
حلال کن آقا نمُردم
شنیدم من قتل صبر و
ولی باز طاقت آوردم
گفتن که، لب تشنه جون میدادی
از روی اسب افتادی؛ ولی نمُردم
*از اون بدتر...*
گفتن که، رفته اسارت زینب
بچه ات کتک خورد هر شب
ولی نمُردم
*همه این گریه ها رو از اون آقایی داریم که دستور داد "یابن الشبیب! إن كُنتَ باكياً لِشَيء فَابكِ للحُسَين" حالا از اون آقا برات بگم. دلتو می بری کربلای امام رضا...*
دست و پا میزد
جواد و با گریه صدا میزد
به سینه سنگ کربلا میزد
وای وای وای
مادرش نبود
اگه معصومه خواهرش نبود
ولی خنجر رو حنجرش نبود
وای وای وای
*ببین امام رضا دوباره بردت سر سفره جدش. فقط حسین...*
نسوزوند آفتاب تنش رو
نبردن پیراهنش رو
ندید خواهر روی سینه اش
جای پای دشمنش رو
ای وای از، خواهری که تو جنجال
دید شمر اومد تو گودال
براش بمیرم
ای وای از، وقتی دلا رو سوزوند
با پا تن و برگردوند
براش بمیرم
#شاعر: #محمد_بیابانی ✍
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#حاج_محمد_طاهری
#زیارت_مخصوصه
#آخر_صفر
#روضه_امام_رضا
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•گریه کن ها همه از داغ ...
#قسمت_اول #روضه #امام_رضا اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ حاج محمدرضا طاهری
●━━━━━━───────
گریه کن ها همه از داغ رضا گریه کنید
*دستور آقامونه فرمود: اگه خواستید گریه کنید برا جد غریبم. اما مگه همیشه یه همچین شبی برای آقای غریب مون امام رضا گریه نکنیم! از مسیر امام رضا ما به مسیر ابی عبدالله رسيديم. خدایا کمک مون کن*
گریهکن ها همه از داغ رضا گریه کنید
شده مسموم ولی نعمت ما گریه کنید
پاره ی قلب پیمبر جگرش پاره شده
*دو نفرو پیغمبر فرمود پاره های تن منند. چکار کردن با پاره های تنش. شب آخره. یا امام رضا! من هرکجا روضه بی بی رو راحت بخونم محضر امام رضا سختمه. چه کردن با پاره های تن پیغمبر. یه پاره ی تنش مثل فردا، دیدن تو کوچه عبا رو سر کشیده. بعضیا نوشتن پنجاه مرتبه این راه کمو امام رضا هی رو زمین افتاد. هی صدا میزد یا زهرا! هرکی تو کوچه میخورد زمین ازین خانواده؛ یاد اون خانمی میفتاد. آخه هیچ کسی مثل فاطمه اینطور زمین نخورده. چنان نانجیب سیلی تو صورتش زد. گفت*
«بردم پناه هر چه به دیوار بیشتر
او پیشتر رسید و رهم بیشتر گرفت»
پاره قلب پیمبر جگرش پاره شده
به جگر سوخته ی زهر جفا گریه کنید
خواهرش نیست که بر بی کسیاش گریه کند
جای معصومه ی مظلومه شما گریه کنید
گل بیارید و به همراه زنان نوغان
*گفتن مهریه هامونو می بخشیم. ای والله به وفای این زنها! مهریه هامونو می بخشیم؛ اجازه بدید بریم تشییع جنازه. پسر فاطمه غریبه. اینقدر گل آوردن ریختن رو بدن امام رضا. الهی فدای اون بدنی بشم که وقتی زین العابدین داشت از کربلا میرفت، میگفت عمه گويا اینا ما رو مسلمونم نمیدونن. بدن های خودشونو دفن کردن، بدن بابای غریبم روی خاکا مونده*
به غریبی غریب الغربا گریه کنید
یاد آن لحظه که آن نور دل آل عبا
آمد اما به سرش داشت عبا گریه کنید
دو قدم رفته نرفته به زمین می افتاد
سخت شد کار معین الضعفا گریه کنید
نا ندارد که سر از روی زمین بردارد
دستگیر همه، افتاده ز پا گریه کنید
پسرش آمد و برداشت سرش را از خاک
بعد از این بر غم شاه شهدا گریه کنید
پسرش آمد و سیراب از این دنیا رفت
همه بر تشنه لب کرب و بلا گریه کنید
*تشنه لب کرب و بلا آب بهش ندادن چرا؟*
بهر آن کشته لب تشنه که آبش دادند
با سرِ نیزه و شمشیر و عصا گریه کنید
باغریب الغربا بهر غریب گودال
که بریدند سرش را زقفا گریه کند
#شاعر : #عبدالحسین✍
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#حاج_محمد_طاهری
#زیارت_مخصوصه
#روضه_امام_رضا #آخر_صفر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•ای در حرمت ناشدنی ها...
#روضه_امام_رضا اجرا شده به نفسِ کربلایی ابوالفضل قمی
●━━━━━━───────
ای در حرمت ناشدنی ها شدنی ها
از عشق تو هستیم اویس قرنی ها
آقاجان، مولاجان..!
مدیون تو این روضه و این سینه زنی ها
ای صحن تو رویای بقیع حسنی ها
در صحن تو هر کس به لب داشت حسن جان
حس کرد که در قلب بهشت است بقرآن
ای صاحب بی چون و چرای وطن ما
ای جان جهان خسرو شیرین دهن ما
مدیون کرم خانه ی تو مرد و زن ما
کارِ که بجز توست حسینی شدن ما
لطف نظر توست فقط، قبله ی عالم
این قصه ی وابستگی ما به محرم
همچین که کاروان علی بن موسی الرضا رسید به نیشابور شیعیان سراسیمه آمدن همه آمدن به استقبال حضرت هلهله کنان کف زنان ،شادی کنان آخ اومدن دور مولا رو گرفتن،یابن رسول الله ی سخنی،یه حدیثی،یه یادگاری اینجا از خودتون بجا بگذارید ،حضرت نیت کرد خطبه ای برا مردم بخونه..یه نفرصدا زد.. همه آرام باشین عزیز فاطمه میخواد صحبت کنه. نه هلهله ای نه سر و صدایی..همه آرام ،مولا سر از کجاوه بیرون آوردن ،اون حدیث معروف سلسله الذهب ،شروع کردن برا مردم گفتن همه گوش سپردن.. اینجا یه پسر فاطمه میخواست حرف بزنه ،یه پسرفاطمه ام، کربلا قنداقه ی علی رو رو دست گرفت هی صدا میزدن هلهله کنید
مبادا صدای حسین ب این لشگر برسه..
چه کردن ؟ یه وقت دیدن علی عبدالله احساس کرد محاسن مبارک گرم شده آرام آرام دست برد بندهای قنداقه رو بازکرد صدا زد علی جان...!*
از داغ خود شرر به دل ماسوا زدی
از بس،به روی دست پدر دست و پا زدی
«حسیـــــــن...»
لالاکن اصغرم آروم بگیرم
لالاکن خسته ای عمه میدونه
لالا.لالا، بخواب آروم به روی دست بابا
*یه قدم برگردیم عقب شب عاشورا از هرخیمه ای صدا تکبیر میومد اما یه خیمه هست همه دارن لالایی میخونن هی قنداقه رو دست به دست میکنن واویلا..*
لالا،لالا عمو رفته براتو آب بیاره
لالا،لالا آخه قول عمو ردخور نداره
«لالا،لالا،لای لای علی لای لای»
رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتن
*همه ی روضه ی این شش ماهه یه طرف
اون موقعی که این بچه رو زیر عبا پنهان کرد.دیدن هی یکی دو قدم میره و برمیگرده
خدا به اضطرار ابی عبدالله، امام معصوم مضطر شد. اینجا بود که خود خدا اومد وسط..برا علی اکبر نیومدها برا علی اکبری که نگاه کرد دید همه دارن کف میزنن
*صدا زد "دَعه یاحسیـــــن" نگران نباش ما تو بهشت براش دایه گذاشتیم شیرش بده
اینجا به حسین دلداری دادن آخ امان از دل رباب...*
رباب است و خروش و خسته حالی
به دامن اشک و جای طفل خالی
اگر گهواره را پس داده بودن
دلش خوش بود با آن طفل خیالی
بس کن رباب حرمله بیدار میشود
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#کربلایی_ابوالفضل_قمی
#زیارت_مخصوصه
#آخر_صفر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜.👇
.
|⇦•اگر چه گریه نمودم...
#قسمت_اول #روضه_امام_رضا اجرا شده به نفسِ #سیدرضا_نریمانی
●━━━━━━───────
اگرچه گریه نمودم دو ماه با غمتان
*خوب حالا چی میخوای؟ دو ماه گریه کردی که چی، خوب آقا حرف دارم..*
اگرچه گریه نمودم دو ماه با غمتان
مرا ببخش نمردیم پس از محرمتان
آقا جان!
لباس مشکی من یادگاری زهراست
چگونه دل بکنم از آن چگونه از غمتان؟
بگیر امانتی ات را، خودت نگهدارش
که چند وقت دیگر میشویم محرمتان
برای سال دگر نه، برای فاطمیه
برای روضه ی مادر، برای ماتمتان
هزار شکر که از لطف ملجاء مولا
میان پردهٔ ماتم شدیم محرمتان
آرزوی وصل تو آتش به جانم ریخته
درد دل با تو سخنها بر زبانم ریخته
بند میآید زبانم تا به صحنت میرسم
گویا ظرف عسل روی زبانم ریخته
یا امام رضا!
جنس من جور است کوهی از گناه آوردهام
آبرویم پای اجناس دکانم ریخته
دوره گردم آبرویم میفروشم میخری؟
پیش سلطان ترسم از سود و زیانم ریخته
پهن کردم سفره ای از عرش تا کنج خانهات
روی سنگ صحن هایت خورده نانم ریخته
مستطیعم،حاجیام،چون آمدم بیت الرضا
دور تا دور حرم اشک لبانم ریخته
*قربونت برم که حج فقرایی یا امام رضا..*
من نمیبینم تو هر دفعه بغل کردی مرا
*حواست هست یهو کارت جور میشه میری حرم امام فکر کردی خودت رفتی*
من نمیبینم تو هر دفعه بغل کردی مرا
عِطر دستان تو لای گیسوانم ریخته
*امشب آقا به اندازه دو ماه که کم برات گریه کردم تلاشمو میکنم با تمام وجودم گریه کنم..*
صحن گوهرشاد چیزی کم ندارد از بهشت
بوی سیب از هر کجایی من تکانم ریخته
در میان صحن هایت عشق من باب الجواد
صد هزاران بوسه اینجا از دهانم ریخته
هر کسی کرب و بلاییگشت مدیون شماست
این حکایت در میان دوستانم ریخته
آخر ماهی جواب نالههایم را بده
جان بابای غریبت کربلایم را بده
*مستحق مزد نیستم آقا چون کاری برات نکردم اما میدونم شما نمیذاری عرق کارگر خشک بشه همونجا مزدشو میدی آقا جان..*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#سید_رضا_نریمانی
#زیارت_مخصوص #آخر_صفر
#زیارت_مخصوصه #امام_رضا
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜.👇
.
|⇦•خوشمکه شاه رئوفم...
#روضه_امام_رضا گریز به کربلا اجرا شده به نفسِ کربلایی #حمید_محمدی
●━━━━━━───────
خوشم که شاه رئوفم مرا صدا کرده
میان این همه مردم مرا سوا کرده
مرا کشانده به اینجا دگر عوض بشوم
به بی پناهِ گنهکار، اعتنا کرده
*امام رضا! ممنونم آقا جان دستم به حرمت که نرسیده اما همین که راهم دادی از مهربونیته..امام رئوف*
زِگوشه ی حرمش تا به عرش راهی نیست
مرا امام رضا، عاشقِ خدا کرده
*غم داری میری سراغ در امام رضا خوشحالی میری در امام رضا..*
اگر گره به دلم خورده چاره اش اینجاست
گره ز کار دلم با نگاه وا کرده
یقین کنید که سلطان نگفته می بخشد
همین که زائرِ اویی به تو عطا کرده
به زیر سایه ی ایوان باصفای رضا
دلم هوای نجف صحن مرتضی کرد
صدای پای محرم به گوش می آید
چه آتشی به جگر روضه ها به پاکرد عمه
قسم به نالهی شبهای جمعهی زهرا
دلم هوای سحرهای کربلا کرد
صدا زند پسری که کدام بیانصاف
تنش بدون کفن بر زمین رها کرده
*وقتی جواد الائمه اومد یه نگاه کرد یه صحنه ای دید خیلی عجیبه مقتل میگه "یَتَمَلمَلُ" یعنی،یه صحنه ای دید جواد الائمه نمیدونم رو پاها نشست دید عین مارگزیده، بابا به خودش میپیچه..امام رضا هی صدا زد دم جون دادن جوادش رو اومد. اما یه لحظه ای اومد سر بابا رو بغل کرد که گفت: بابا دیدم صورت رو خاک گذاشته بودی فرش های حجره رو همجمع کرده بودی ..بابا میخوای عین جد غریبت بری؟بابا میخوای منم تنها بذاری مگه چند سالمه...امام رضا قربون میوه ی دلت جوادالائمه، انتظارت بسر نرسید جوونت اومد سرت رو بغل کرد.دیدی بعضی ها وقتی روح از بدنشون میره بالاسرشون میرسی چشمها بازه.. چشم انتظار نموندی جَوونت اومد صورت روخاک گذاشته بودی صورت رو از خاک بر داشت رو زانوش گذاشت جوادالائمه...اما کربلا یه جا سراغ دارم یه صورت رو خاک بود. حسینِ داره عبادت میکنه.. آیا کسی میخواد سرِحسین رو برداره؟ زینب اومد؟ نه والله..زین العابدین اومد؟ نه به خدا..اربابتون حسین چشما رو باز کنه ببینه سینه سنگینه نفس به شماره افتاده..*
روضه رسیده به گودی قتلگاه
میخونه خواهری با سوز و اشک و آه
دیدم به نیزه اش برسینه ات نشست
اینقدر تکیه داد تا نیزه اش شکست
حسیـــــــن....
دقیق میزد،عمیق میزد
نیزه شو به پیکرت میدیدم
داداش!
میکشید تیغ، میزدش جیغ
توی خیمه دخترت میدیدم
«ای وای حسیـــن غریبم...»
هر کسی یه قطعه ای از این تنت رو برد
گرگی رسید حسین، پیروهنت رو برد
دیدم مقابلم بر سینه ات نشست
موی تو را گرفت ای وای به روی من
از جفا زد بی هوا زد،
ضربه هاشو از قفا میدیدم
با سوز و آه رسید از راه
مادر رو با قد تا میدیدم
«ای وای حسین غریبم....»
*گفت جمعیتی که بود به گودال جا نشد
روبه رو چشم زینب، روبه رو چشم فاطمه، پیغمبر ایستاده بود امیرالمومنین ایستاده بود انبیا و اولیا اومده بودن*
جمعیتی که بود به گودال جا نشد
یک ضربه و دو ضربه ولی سر جدا نشد
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#کربلایی_حمید_محمدی
#زیارت_مخصوصه #امام_رضا
#پایان_صفر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•عزاداریامون هرچی بود...
#قسمت_اول #روضه_امام_رضا اجرا شده به نفسِ حاج محمد بذری
●━━━━━━───────
نگیر از من یه نگاهو بده مزد این دوماهو
چجوری کنار بذارم آخه این پیرهن سیاهو
عزاداریامون هر چی بود گذشت
شبامون با سینه ی کبود گذشت
یاد اربعین کربلام همش
میکشم آه و میگم چه زود گذشت
میبینی تو چشام غمو یه دنیا درد و ماتمو
بذار به جون مادرت باز ببینم محرمو
تو چشامه اشکِ نم نم
داره باز میزنه قلبم
انگاری همین دیشب بود
شب هفتم محرم
چقدر واسه رباب ناله زدیم
به یاد قحطی آب ناله زدیم
یاد لحظه ای که دید شیر خواره اشو
توی مجلس شراب ناله زدیم
گریه و زاری کارمون
مام اینه روزگارمون
از روضه دست نمیکشیم
فاطمیه قرارمون
*پنجاه بار حضرت افتاد رو زمین و بلند شد.
بمیرم برا اون لحظه ای که بچه ها اومدن گفتن بابا ما دیگه مادر نداریم نوشتن مولا با صورت زمین افتاد. این چند قدم و تا منزل هی مولا نشست و بلند شد..*
غمناک ترین حادثهٔ زندگی من
مهر من و مهتاب شب بندگی من
با اشک به دیوار و در کوچه نوشتم
این کوچه شده باعث شرمندگی من
انگار گلم اومده بودی که بری زود
از روز تولد به تنت رخت سفر بود
بدرود عزیزم نفسم صبر و قرارم
باید بدنت رو توی تابوت بذارم
بدرود امیدم همه ی دارو ندارم
باید تو رو به حضرت منان بسپارم
میگن در جنت دیگه مسمار نداره ر
اونجا کسی با بال ملک کار نداره
بر حاشیه برگ شقایق بنویسید
گل تاب فشار در و دیوار نداره
بمان که دخترمان را خودت عروس کنی
به آرزو نرسیدن به تو نمیاد
هزار بار نگفتم نیا به دنبالم
میان کوچه دویدن به تو نمی آید
چه خوب بود که گوشواره ات نمی افتاد
چه کرده اند شنیدن به تو نمیاید
تلاش کن که دو چشمی مرا نگاه کنی
چه کرده اند ندیدن به تو نمی آید
انگار گلم اومده بودی که بری زود
کز روز تولد به تنت رخت سفر بود
بدرود قرارم همه ی دار و ندارم
باید تو رو به حضرت منان بسپارم
آهسته بگم دارم بات حرفِ خصوصی
زینب رو نذاری چشم به راه شب عروسی
بوسیدی حسین و جلوی چشای زینب
گفتی که گلوش و باید اینجوری ببوسی
زهرا ته گودال برسونی خودتو زود
زینب دم خیمه میکنه دنیاش و بدرود
بدرود حسینم برو ای نیزه نشینم
باید تنت و زیر سم اسب ببینم
من از دار و ندار این جهان یک پیروهن دارم
که از آن هم همیشه بوی سم اسب میاید
دستاش و هی به هم میزد
کاش خودش لباسای پیکرش و در میوورد
کاش همون غروبی انگشترش و در میوورد
از تو یه پیرهن برام مونده اونم پاره شده
آخه من دیدم چه طوری از تنت در میوورد
دیدم برهنه ای و سپردم به دخترت عزیزم
چادر نشد به گردن و پرچم بیاورد
دیدم برهنه ای و سپردم به دخترت عزیزم
معجر نشد به گردن و پرچم بیاورد
حسین جان !
حتی اگر که زنده بمانی بدون سر
زینب ندارد این همه مرهم بیاورد
*این دم آخری خودتو به امام رضا نشون بده حسین... غروب روز آخره ماه صفره اذان که بگن میشه شب اول ربیع دیگه هم ما باید خودمون و به امام رضا نشون بدیم هم شماها هر چی دارید باید روکنید
شاید سال بعد زنده نباشیم یا امام رضا ما رو حلال کن آقا برا جدت خوب گریه نکردیم آقا..دو ماه داریم به این مردم میگیم جدت و غریب کشتن اقا هنوز زنده ایم هنوز نفس میکشیم.دوماهه داریم میگیم با دخترا وخواهرای امام حسین چه کردن..*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#حاج_محمد_بذری
#زیارت_مخصوصه #امام_رضا
#آخر_صفر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#آخر_صفر
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن و یا رحیم
🔸ای غریبی که ز جد و پدر خویش جدایی
ای امام رضا آقا جانم...
🔸خفته در خاک خراسان تو غریب الغربایی
قربون غریبیت برم امام رضا...
🔸اغنیا مکه روند و فقرا سوی تو آیند
🔸جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی
شب شهادت امام رضاست...
آی اونایی که آرزوی حرم با صفاش رو دارید اما چند ساله نرفتید...
( بعد منزل نبود در سفر روحانی)
امشب کبوتر دلتون رو با من همراه کنید...
بریم کنار پنجره فولاد امام رضا...
🔸جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی
فرمود اباصلت من میرم مجلس مامون...
ساعتی بعد برمیگردم
اگه دیدی عبا رو سرم کشیدم
دیگه با من حرف نزن...
بدان کارم تمامه...
یا صاحب الزمان...
اباصلت میگه دیدم امام رضا از مجلس مامون بیرون اومدن...
عبا روی سر کشیدن...
حالشون منقلبه...
هی روی زمین میشینه...
هی بلند میشه...
وارد حجره شد...
صدا زد اباصلت...
درها رو ببند...
میخام تنها باشم...
یه گوشه ای داخل حجره...
این فرش ها رو کنار زد...
روی زمین نشست...
مثل مار گزیده ای از شدت درد به خودش میپیچه وناله میزنه...
خدایا یدفعه دید یه جوانی اومده...
یه گوشه ای ایستاده...
اباصلت میگه اومدم نزدیکتر...
عرضه داشتم...
من تمام درها رو بسته بودم شما از کجا وارد شدید...
فرمود اباصلت...
اون خدایی که منو از مدینه تا طوس آورده...
از در های بسته هم عبور میده...
میگه دیدم تا این آقازاده وارد حجره امام رضا شد...
حضرت خوشحال شدند...
از جاشون بلند شدند ...
هی صدا میزدند...
پسرم خوش آمدی بابا...
جوانم جواد... خوش آمدی بابا...
فهمیدم میوهی دل امام رضا...
آقام جوادالائمه است...
سر بابا رو در آغوش گرفت...
دارن با هم نجوا میکنن ...
عجب لحظات سختیه...
امام رضا داره وصیت میکنه...
اما طولی نکشید...
یه دفعه دیدن حضرت آرام آرام چشمانشون رو از این دنیا بستند...
صدای اقا جوادالائمه به ناله بلند شد...
اما خود امام رضا فرمودند...
یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ
همه روضه ها به کربلا ختم میشه...
اگر اینجا پسر سر بابا رو در آغوش گرفت...
کربلا قضیه برعکس بود...
ابی عبدالله سر پسر رو در آغوش گرفت...
آماده ای بگم یا نه...
🔸سپه کوفه و شام استاده
🔸به تماشای شه و شهزاده
🔸شه به روی پسرش افتاده
🔸همه گفتن حسین جان داده
اومد کنار جوانش نشست...
سر علی اکبرش رو به دامن گرفت...
دلش طاقت نیاورد...
سر جوانش رو به سینه چسباند...
دید دلش طاقت نمیاره...
لحظات آخره...
خدایا... ابی عبدالله چکار کنه...
علی اکبرش داره جلو چشماش جان میده...😭
یدفعه دیدند حسین صورت به صورت علی چسباند...
هی صدا میزنه...
عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا
علی جان... بابا...
اُف بر این دنیا بعد از تو علی...
تسلای دل ابی عبدالله...
ناله بزن یاحسین...
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
#روضه_امام_رضا گریز به کربلا
.👇
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#ماه_صفر
گریز سوم👇
آقای خوبم...
جان عالم به فدای مظلومیت شما...
در عالم غربت به شهادت رسیدید...
اما وقتی شیعیان خبردار شدن...
کفن قیمتی آوردند...
برای تشییع جنازه همه آمده بودند...
بدن شما رو با عزت و احترام تشییع کردند...
با چه عظمتی بدن مبارک دفن شد...
اما لا یوم کیومک یا اباعبدالله...
دلها بسوزه...
برا اون آقایی که بدنش سه روز روی زمین کربلا...
بدون غسل و کفن...
ای خدا...
کاش به همین اکتفا میکردند...
صدا زدند اسبهاتون رو نعل تازه بزنید...
ده نفر اونقدر با اسب روی بدن عزیز زهرا اسب دواندند...
جلو چشمان بچه های حسین...
جلو چشمان خانم زینب کبری...
تمام استخوان ها شکست...
🔸به کربلا کفن مگر بغیر بوریا نبود
🔸مگر حسین فاطمه عزیز مصطفی نبود
🔸مگر کسی که کشته شد تنش برهنه میکنند
🔸مگر که پاره پیروهن به پیکرش روا نبود
🔸سرش به نوک نیزه ها تنش به خاک کربلا
🔸کفن برای او بجز شکسته نیزه ها نبود
الا لعنت الله علی القوم الظالمين
#روضه_امام_رضا
.
.
|⇦•عشق رسوایی محض است...
#روضه_امام_رضا اجرا شده به نفسِ حاج حسن #شالبافان
●━━━━━━───────
"لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم
حسبنالله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر"
*یکی یکی تیرها رو به جان میخرید سعید حواسش هست تا نماز امام تمام بشه سجده آخر رو که ابی عبدالله رفت همینجوری داره تیرها میاد با دست و صورت و سینه میگرفت. تا ارباب ما فرمودند: السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.. دیدن سعید با صورت جلوی حسین خورد زمین.. ابی عبدالله سراسیمه سرش رو از رو زمین برداشت داره نفس های آخرش رو میکشه یه نگاه تو صورت ارباب کرد. آقا وفا کردم یا نه؟ آقا جان راضی شدی یا نه ؟ امیری حسین و نعم الامیر...*
عشق رسوایی محض است که حاشا نشود
عاشقی با اگر و شاید و اما نشود
*حبیب اومد بره رفیق خوب چقدر خوبه مسلم ابن عوسجه تو صف ایستاده بود حبیب صداش زد گفت بیا اومدم حنا بخرم گفت بیا بری.کجا؟ نامه برام اومده "من الغریب الی الحبیب"*
شرط اول قدم آن است که مجنون باشيم
هر کسی در بدر خانه ی لیلا نشود
دیر اگر راه بیفتیم به یوسف نرسیم
سر بازار که او منتظر ما نشود
لذت عشق با این حس بلاتکلیفی است
لطف تو شاملم آیا بشود یا نشود
آقا جان !
من فقط روبروی گنبد تو خم شده ام
کمرم غیر در خانه ی تو تا نشود
هر قدر باشد اگر دور ضریح تو شلوغ
من ندیدم که بیاید کسی و جا نشود
*دلم برا بالا سر امام رضا تنگ شده...*
مرده را زنده کند خواب نسیم حرمت
کار اعجاز شما با دم عیسی نشود
آقا جان بارها حاجتی آوردم و هر بارش
پاسخی آمده از سمت تو الا نشود
امتحان کرده ام این را حرمت دیدم که
هیچ چیزی قسم حضرت زهرا نشود
*خیلی آقا مادریه از بس مادری بود بچه نگاه به بابا میکنه جوادش چهار پنج سال داشت هی مشت رو زمین میکوبید.مفضّل دوید امام جواد رو بغلش کرد آورد محضر آقا. چیه بابا ؟ چرا انقدرهی مشت رو زمین میکوبی؟ کی و میکشی ؟کی و آتیش می زنی؟ گفت: بابا اونهایی که مادرم و بین در و دیوار شهید کردن...*
معلوم بود آقای ما را زهر دادن
آخه وقتی که می آمد عبایش بر سرش بود
دختر ندارد تا که دستش را بگیرد
پس لااقل ای کاش آنجا خواهرش بود
*شکر خدا این خواهر نرسید به حجره امام رضا ..شکر خدا لحظه آخر خانم جان تا نبود
آخه میگن امام رضا هی به خودش میپیچید هی میگفت جگرم داره میسوزه این خواهر نبود لحظه ی آخر..اما یه خواهری سراغ دارم..*
از حرم تا قتلگه زینب
صدا می زد حسین
*همچین که رسید دید شمر با چکمه سیاه با خنجر برهنه میبرن..دارن از پشت، سر تو ...*
والشمر و جالسٌ نفس مادرش گرفت
سر را برید و جلوی خواهرش گرفت
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#حاج_حسن_شالبافان
#زیارت_مخصوصه #امام_رضا
#آخر_صفر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #روضه_امام_رضا
#⃣ #فیش_روضه_امام_رضا
#⃣ #شهادت_امام_رضا
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا غَریبَ الغُرَباء یا مُعینَ الضُّعَفاءِ وَ الفُقَراء، یا أنِیسَ النُّفُوس، أیّها المَدفون بِأرضِ طوس، اَلسُّلطانَ اَبَاالحَسَن عَلیَّ بنَ موُسَی الرِّضا وَ علی آبائک الطّیِبینَ الطّاهرین و عَلی اولادِکَ المَعصومین وَ رَحمَةُ الله وَ بَرَکاتُه
شب شهادت آقا و ولی نعمتمون امام رضاست، خودت رو تو حرم آقا ببین .. بگو یا امام رضا محرم و صفر هم تموم شد من هنوز کاسه ی گداییم خالیه، من هنوز امامِ زمانم رو ندیدم، من هنوز برات کربلام امضا نشده، من هنوز شهادت نامه ام امضا نشده... امشب هر چی میخوای از این آقا بگیر معلوم نیست تا سال آینده زنده باشیم بگو یا امام رضا بحق میوه ی دلت امام جواد، مارو از این پرچم سیاها و روضه ها جدا نکن، آقاجان مرگ مارو توی همین روضه ها قرار بده، چه زود گذشت، نمی دونم بعدِ دو ماه چه جوری باید از این روضه ها دل بکنم... چه جوری وداع کنم...
#سبک_خوشا_بحال_زائرات_ارباب 👇
پیرهن سیاه، خدانگهدارت
شالِ عزا، خدانگهدارت
امام رضا، خدانگهدارت
دلم گرفته...
*یا امام رضا قربون خودت، قربون بچه هات، قربون زائرات، قربونِ مهمونات، قربونِ گریه کنات...*
اگه که گریه کردم این شبها
اجازه داده مادرت زهرا
حالا شبا کجا برم آقا؟
من تازه عادت کرده بودم ..
غریبیِ تو ما رو عاشق کرد
برا تو مادرِ تو هق هق کرد
آخه سه ساله تو خرابه ها دق کرد
هنوز صدایِ نالۀ زینب
میونِ روضه ها میاد هر شب
یه شش ماهه تو گهواره تب کرد
برات بمیرم...
از علقمه میاد صدا زهرا
به خاک و خون کشیده شد سقا
که تشنه پر کشید لبِ دریا
برات بمیرم ..
به زیر دست و پا علی اکبر
یتیمِ مجتبی زده پرپر
میونِ قتلگاه اومد مادر...
يا امام رضا! قربونِ غریبیت برم، اومد كه از مدینه بياد بیرون، گفت بذارید با زن و بچه م برم، گفتن: نه نمیشه، حضرت فرمود: اجازه بدید جوادم با من باشه، گفتن: نه. آقا رو از آقازاده ش جدا کردن همچین که اومد حرکت کنه، به خانواده ش فرمود برا من گریه کنید .. گفتن: آقاجان! شما فرمودید پشتِ سر مسافر گریه خوبیت نداره ؟.. فرمود برا مسافری که امیدِ برگشت داشته باشه .. من این بار برم دیگه برنمیگردم ...
الهی برات بمیرم ، صدا زد اباصلت اگه اومدم که هیچ اما اگه دیدی عبا به سر کشیدم با من کاری نداشته باش فقط درِ حجره رو باز کن .. اباصلت میگه، دلم شور زد هی منتظر بودم تو کوچه دیدم از دور یکی انگار هی میشینه هی بلند میشه .. همچنین که نزدیکتر شد دیدم یه صدایی به گوشم میخوره هی میگه: جیگرم داره میسوزه...
گاهی دست رو دیوار میگذاشت میگفت وای مادرم .. همچنین که در حجره رو باز کردم، حضرت وارد حجره شد مثلِ مارگزیده به خودش میپیچید .. به سختی دیدم فرشایِ حجره رو کنار زد سئوال کردم: آقاجان! قربونت برم چرا این کار رو میکنید؟ فرمود: اباصلت من دیگه از دنیا میرم میخوام مثلِ جدم رو خاکا جون بدم ..
اباصلت میگه همچین که آقا بی حال شد یه وقت دیدم یه آقایِ زیبا رو آمده، سرِ امام رضا رو به دامن گرفته ... آقا شما کی هستید؟ فرمود اباصلت من جواد اِبن الرضا هستم. آقاجان درِ حجره بسته بود چطور وارد شدی؟ فرمود همان خدایی که قادر است مرا از مدینه تا طوس بیاورد ، قادرست مرا از درِ بسته وارد کنه ...
میگه دیدم سرِ امام رضا رو، روی پاهاش گذاشته از گوشۀ چشم امام رضا اشک جاریِ ... دیدن جواد الائمه بابارو توي بغلش گرفته، هی دستش رو توی موهایِ امام رضا میکشید هی میگه: بابایِ قشنگم .. بابایِ مظلومم .. تو غریب بودی بابا ... زخمِ زبون بهت زیاد زدن ... خیلی دلم تنگت شده بودم ...
اینجا جواد الائمه سرِ بابا رو بغل گرفت عرضم تمام، یه شب هم تو خرابه .. سر بریده رو آوردن .. یه دختری سرِ بابا رو بغل گرفت ... زیانِ حاله: بابا همیشه تو موهایِ منو درست میکردی .. حالا این بار من موهای تو رو درست می کنم ... بابا هميشه تو سر منو بغل ميكردي اما حالا من سَرِ تو رو بغل گرفتم، بابا اول به من بگو کی رگایِ گردنت رو بریده .. کدوم نانجیبب چوب به لب هات زده ... بابا شنیدم تنور خولی بردنت .. ای حسین...
خدایا به نازدانه ی ابی عبدالله حضرت رقیه سلام الله علیها، به عظمت و غربت، آقامون علی بن موسی الرضا، فرج امام زمان را معجل بفرما... مرگ مارو شهادت در رکابش قرار بده، رهبرمان در سایه لطفش محافظت بفرما، انقلاب ما به انقلابش متصل بگردان، آمریکا و اسرائیل نابود بگردان...
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
.
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #⃣ #متن_کامل_روضه #⃣ #روضه_امام_رضا #⃣ #فیش_روضه_امام_رضا #⃣ #شهادت_امام_رضا .....ـــــــــــــ
.
.
#روضه شهادت حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام به نفس حاج سید مجید #بنی_فاطمه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#سبک_خوشا_بحال_زائرات_ارباب
پیرهن سیاه ، خدانگهدارت
شالِ عزا ، خدانگهدارت
امام رضا ، خدانگهدارت
دلم گرفته .. دلم گرفته ..
اگه که گریه کردم این شبها
اجازه داده مادرت زهرا ..
حالا شبا کجا برم آقا؟
(من تازه عادت کرده بودم ..)
غریبیِ تو ما رو عاشق کرد
برا تو مادرِ تو هق هق کرد
آخه سه ساله تو خرابه ها دق کرد
*دیگه داره تموم میشه .. امشب هر چی داری رو کن .. خستگی رو بزار کنار .. نکنه حواست جایِ دیگه پرت بشه .. بی حال شدی یادِ حرم امام رضا کن ، خودت رو تو حرم ببین .. بگو یا امام رضا مددی .. یادِ جدت افتادم تو گودال بود ، اما نگاهش با همه ضعفش سمتِ خیمه ها بود ..*
هنوز صدایِ نالۀ زینب
میونِ روضه ها میاد هر شب
یه شش ماهه تو گهواره تب کرد
برات بمیرم ..
از علقمه میاد صدا زهرا
به خاک و خون کشیده شد سقا
که تشنه پر کشید لبِ دریا
برات بمیرم ..
به زیر دست و پا علی اکبر
یتیمِ مجتبی زده پرپر
میونِ قتلگاه اومد مادر ..
*یا امام رضا قربون خودت ، قربون بچه هات ، قربون زائرات .. قربونِ مهمونات ، قربونِ گریه کنات ..
غریب الغرباست ، اومد تو حرم گفت آقا که حرم داره . اما معرفت داشت گفت غریب الغرباییش میدونی برا چیه؟
گفت غریب اونی نیست که حرم نداره ، غریب اون کسی نیست که زائر نداره ، غریب اون کسیِ که وقتِ جون دادن خواهر بالا سرش نباشه ...
قربونِ غریبیت برم ، اومد از مدینه بیرون بیاد گفت بزارید با زن و بچه م برم ، گفتن نه نمیشه ، حضرت فرمود اجازه بدید جوادم با من باشه ، گفتن نه. آقا رو از آقازاده ش جدا کردن همچین که اومد حرکت کنه ، به خانواده ش فرمود برا من گریه کنید .. گفتن آقاجان شما فرمودید پشتِ سر مسافر گریه خوبیت نداره ؟.. فرمود برا مسافری که امیدِ برگشت داشته باشه .. من این بار برم دیگه برنمیگردم ...
الهی برات بمیرم ، صدا زد اباصلت اگه اومدم که هیچ اما اگه دیدی عبا به سر کشیدم با من کاری نداشته باش فقط درِ حجره رو باز کن .. اباصلت میگه ، دلم شور زد هی منتظر بودم تو کوچه دیدم از دور یکی انگار هی میشینه هی بلند میشه .. همچنین که نزدیکتر شد دیدم یه صدایی به گوشم میخوره هی میگه جیگرم ...
اما بچه وقتی براش یه اتفاقُ بدی می افته گاهی میگه جیگرم .. گاهی دست رو دیوار میزاره میگه مادرم .. همچنین که در حجره رو باز کردم ، حضرت وارد حجره شد مثلِ مارگزیده به خودش میپیچید .. به سختی دیدم فرشایِ حجره رو کنار زد (آقاجان قربونت برم چرا این کار رو میکنی؟) فرمود اباصلت من دیگه از دنیا میرم فرمود میخوام مثلِ جدم رو خاکا جون بدم ..
اباصلت میگه همچین که آقا بی حال شد یه وقت دیدم یه آقایِ زیبا رو آمده ، سرِ امام رضا رو به دامن گرفته ... آقا شما کی هستید؟ فرمود اباصلت من جواد ابن الرضا هستم. آقاجان درِ حجره بسته بود چطور وارد شدی؟ فرمود همان خدایی که قادر است مرا از مدینه تا طوس بیاورد ، قادرست مرا از درِ بسته وارد کنه ...
میگه دیدم سرِ امام رضا رو ، رو پاهاش گذاشته از گوشۀ چشم امام رضا اشک جاریِ ... دیدن جواد الائمه هی دستش رو لایِ موهایِ امام رضا میکشید بابایِ قشنگم .. بابایِ مظلومم .. تو غریب بودی بابا ... زخمِ زبون بهت زیاد زدن ... خیلی دلم تنگ شده بود بغلت کنم .. اینجا جواد الائمه سرِ بابا رو بغل گرفت عرضم تمام ... یه شب هم تو خرابه .. سر بریده رو آوردن .. یه دختری سرِ بابا رو بغل گرفت ... (زبانِ حال) بابا همیشه موهایِ منو تو درست میکردی .. حالا این بار من موهای تو رو درست می کنم ... بابا اول به من بگو کی رگایِ گردنت رو بریده .. کدوم نانجیبب چوب به لب هات زده ... بابا شنیدم تنور خولی بردنت ..
حسین ...
........................
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#آخر_صفر
#شهادت_امام_رضا
#وداع_با_محرم_صفر
#وداع_با_محرم_و_صفر
#روضه_امام_رضا
👇
علی حاجیــانفرkm_20240518_1080p_60f_20240530_034414.mp3
زمان:
حجم:
5.89M
⚠️۵ گریز از #روضه_امام_رضا(ع) ▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
🔴گریز انتظار😭
انتظار کشیدنِ اباصلت دم در مجلس
انتظار کشیدن خانوم زینب دم خیمه
🔴گریز کبودی😭
کبودی پیکر و صورت امام رضا با زهر
کبودی صورت حضرت زهرا با سیلی
🔴گریز پهلو😭
دست به پهلو امام رضا در کوچه
پهلوگرفتن مادرش حضرت زهرا(س)
🔴گریز دستوپا😭(یتململ)
بخود پیچیدن امام رضا در هجره
دستوپا زدن اباعبدالله(ع) در گودال
🔴گریز سر پدر😭
سر پدر در دامن پسر ، جواد (ع)
سر پدر در دامن دختر ، رقیه(س) ▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
روضه با نوای: #علـی_حاجیـان_فر
﴿محفل بینالحرمین مشهدالرضا﴾
#زیارت_مخصوصه #امام_رضا
#آخر_صفر