eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
8.2هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
758 ویدیو
1هزار فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه_السلام ◾️ [جلسه‌ی سی‌‌وسوم _ شب‌ بیستم ‌صفر] شهریور ۱۴۰۲شمسی 👈🏼 فیش منبرهای 👈🏼 دهه‌ی سوم المظفر ۱۴۰۲شمسی 📚 مطالب مطرح شده: ۱. مدح امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه دلم زآتش هجرت بود کباب، بیا ۲. تفسیر: "مودّة في القربي" _ آیه‌ی ۲۳ شوری: شأن نزول _ روایات آیه ۲۳ شوری _ در معنای "مودّت" و "محبّت" ۳. راه‌های نشان دادنِ مودّت و محبّت به اهل‌بیت علیهم‌السـلام ۴. نمونه‌ای از ابراز مودّت و محبّت به اهل‌بیت علیهم‌السـلام _ ارادت سیّد حمیری _ شیعه شدن سیّد حمیری _ اشعار سیّد حمیری در تشیّع وی _ خبر مرگ سیّد حمیری برای امام صادق علیه‌السلام و خبر از توبه‌ی وی .
◾️ [جلسه‌ی سی‌‌وهشتم _ شب‌ بیست وپنجم ‌صفر] شهریور ۱۴۰۲شمسی 📚 مطالب مطرح شده: ۱. مدح امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه زهجر روی تو آدینه‌ها، پریشانم ۲. شهادت امام حسن مجتبی عليه‌السلام _ به‌مناسبت ۲۸صفر ۳‌. وجود امام مجتبی عليه‌السلام، مانع کار معاویه لعین ۴. دشمنِ امام حسن مجتبی عليه‌السلام، همان دشمنِ رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله ۵. تیرباران کردن بدن مطهر امام حسن مجتبی عليه‌السلام
. (ع) آخر تازمانی که می‌باره رحمتت شبیه بارون گِرِه کوری نمی‌مونه دیگه توو زندگی مون گرچه ناراحت و خسته از جفای روزگاریم تا امام رضا رو داریم بخدا غمی نداریم اومد اِسمِت - دوباره این دلم هوایی شد دوباره مشهدُ الرِّضایی شد دوباره پَر زد از توو سینه فدای اون - کبوترای حَرمِت آقا قربونِ لطف و کرمت آقا نداری توو جهان قرینه علی سیرت حسینی خو مدد یا ضامن آهو رضاجانم پنجره فولاد تو دارالشّفای عالمینه از سخای بی حسابت کُلِّ ایران زیرِ دِینه رأفت و موهِبَتت وِردِ زبونِ خاص و عامه اون که در جوارِتِه همیشه اَیّامِش به کامه تو هستی که - مسیحِ خِطّه ی خراسانی چقد برازندته سلطانی مُرده به اذنِت زنده میشه الهی که - کم نشه سایَت از سرِ ایران اون که نشه گدای تو سلطان یقین یه روز شرمنده میشه زدم در محضرت زانو مدد یا ضامن آهو رضا جانم رعیت و حلقه به گوش پادشاه مُلکِ طوسم خاک پای زائرای حضرت شَمسُ الشُّموسَم جیره و مَواجبم رسیده دائم از مُضیفِت یامُعینَ‌الْضُعَفا رحمی به این عبدِ ضعیفت مث هربار - بازم نگاه به نوکری کردی همیشه ذره پروری کردی هیچ وقت نکردی نااُمیدم آقاجانم - بازم گِرِه از کار دل واکُن برات کربلامو امضا کن دیگه از این دنیا بُریدم بحق خونِ رو پهلو مدد یا ضامن آهو رضا جانم ✍بهمن عظیمی .............. . (ص) جبرئیل امشب عزادارِ یه دردِ دل خَراشه آیه ی اِنّا اِلَیهِ راجعون روی لباشه عرش اعلی شد سیاپوش از مصیبت فراقش واسه ی علی و زهرا چِقَدَر سنگینه داغش امان ای دل - کعبه هم از غصه پریشونه دل زمین و آسمون خونه - ازین عزا و این مصیبت امان ای دل - ملائکه همه شدن گریون میون جنت همگی دلخون - مدینه رو گرفته غربت امان از این غم جانکاه محمد یارسول الله محمد یارسول الله به شبای تیره ی فاطمه نور منجلی بود رفت ازین دنیا اونی که پشتوانه ی علی بود بی وفایی ها همیشه تا ابد داره تداوُم بعد پیغمبر شروع شد تازه نامردیِ این قوم امان ای دل - چه زود دادن مزد رسالت رو ندید گرفتن چون عدالت رو - حق رو به زیر پا گذاشتن امان ای دل - همه با بی حیایی و خِفَّت هیزم آوردن واسه ی بیعت - فاطمه رو تنها گذاشتن میگه زهرا با گریه آه... محمد یارسول الله محمد یارسول الله خُلف وعده کردن از انجام هر قول و وظیفه لعنتِ حق به تموم اهل شورای سقیفه دشمنِ وصّیِ پیغمبر شدن با صد بهونه واسه ی بیعت گرفتن از علی ریختن تو خونه امان ای دل - آتیش بُخل و کینه رفت بالا فاطمه مونده زیر دست و پا - دیگه نگم از زخم مسمار امان ای دل - زدن به بُغض و کینه شون دامن یک سوم سادات و که کُشتن - توو شعله بین در و دیوار حسن هی می‌میگه وااُماه محمد یارسول الله محمد یارسول الله ✍بهمن عظیمی .👇
◾️ [جلسه‌ی سی‌‌ونهم _ شب‌ بیست وششم ‌صفر] شهریور ۱۴۰۲شمسی 👈🏼 فیش منبرهای 👈🏼 دهه‌ی سوم_ ماه‌ صفر المظفر ۱۴۰۲شمسی 📚 مطالب مطرح شده: ۱. مدح امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه به‌خاک پای تو سوگند، نازنین یارم ۲. حوادث روزهای پایانیِ شهادتِ رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله _ لشکر اُسامه _ آخرین حضور رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در مسجد و نماز ابوبکر _ شهادت رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و قصه دوات و کتف _ تحریفات گسترده‌ی مخالفان در حوادث روزهای پایانی ۳. مواردی از خبر دادنِ رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله برای پس از خودشان _ خبر شهادت سیدالشهداء علیه‌السلام _ خبر از شهادت حَسنین علیهماالسلام _ خبر از نحوه‌ی شهادت هرکدام از اهل‌بیت علیهم‌السلام _ خبر دادنِ از شهادتِ حضرت زهرا علیهاالسلام در لحظات آخر
◾️ [جلسه‌ی چهلم _ شب‌ بیست وهفتم ‌صفر] شهریور ۱۴۰۲شمسی ➖ آخرین جلسه 👈🏼 فیش منبرهای 👈🏼 دهه‌ی سوم_ ماه‌ صفر المظفر ۱۴۰۲شمسی 📚 مطالب مطرح شده: ۱. مدح امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه بسیار من زحُسن رُخ تو شنیده‌ام ۲. احیای امر اهل‌بیت علیهم‌السلام _ چند نکته در این حدیث شریف ۳. روش‌های احیای امر اهل‌بیت علیهم‌السلام ● یادگیری و نشر روایاتِ معصومین علیهم‌السلام _ داستان تألیف دائرةالمعارف بزرگ بحارالأنوار به‌دست علامه مجلسی ● یادگیری و دفاع از آموزه‌های اهل‌بیت علیهم‌السلام _ داستان تألیف دائرةالمعارف بزرگ عبقات الأنوار به‌دست علامه میرحامدحسین هندی ● حفظ کتب و منابع شیعی با سختی و دشواری _ داستان مرحوم آیت‌الله سیدشهاب‌الدین مرعشی و کتاب ریاض العلماء ● دفاعِ سه‌عالم بزرگ از حریم شیعه _ داستان تألیف دائرةالمعارف بزرگ الذریعة إلی تصانیف الشیعة .
. و توسل به امام رضا علیه السلام اجرا شده۱۴۰۲ به نفسِ حاج محمد رضا طاهری ●━━━━━━─────── اما نمیدونم چرا ابی عبدالله وقتی نگاهش به جوونش افتاد.. جون از پاهاش رفت. چه کرده بودن با این بدن. مرحوم شیخ حر میگه از اسب پیاده شد تا کنار بدن چند قدم راه بره، یه وقت، همه داره نگاه میکنن. یه وقت جلو چشم همه ی دشمنا، حسین خورد رو زمین. دو زانو دو زانو رفت. کنار بدن علی اکبر علیه السلام. هی داد میزنه: ولدی! ..* پای دو سه تا روضه ست، باید داد بزنی یکی همین روضه ست. چرا که اگه گوش بدی پای این روضه صدا هلهله میاد یه عده دارن کف میزنن. یه عده دارن میخندن. روایت میگه: انگار جون از بدن حسین داشت مفارقت میکرد. یه وقت دید یه دست رو شونه اش اومد، نگاه کرد. دید خواهرش زینبه. گفت آی خوش غیرت! خیر از جا آبرویم را بخر عمه را از بین نا محرم ببر .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
استاد مهدی طیّب4_5843500243991135870.mp3
زمان: حجم: 6.9M
💎 شهادت محمّد بن ابی‌بکر رضوان الله تعالی علیه ▪️محمّد بن ابی‌بکر، فرزند خلیفۀ اوّل، ابوبکر و اسماء بنت عمیس است. اسماء ابتدا همسر جعفر بن ابی‌طالب، برادر امیرالمؤمنین علیه السّلام بود. بعد از شهادت او اسماء به همسری ابوبکر درآمد. اسماء از ابابکر فرزندی به دنیا آورد که همین محمّد بن ابی‌بکر است ▪️محمّد بن ابی‌بکر سه ساله بود که ابوبکر از دنیا رفت و باز اسماء بنت عمیس یک بانوی بیوۀ شوهر از دست داده شد. این بار امیرالمؤمنین علیه السّلام، همسر سابق برادرشان جعفر را به ازدواج درآوردند و لذا محمّد از سه سالگی تحت تربیت ایشان رشد کرد. محمّد از دوران قبل از سه سالگی و پدر نَسَبی خود، یعنی ابوبکر چبزی به یاد نداشت؛ لذا پدر خود را امیرالمؤمنین علی علیه السّلام دید و با تربیت ایشان رشد کرد و به ثمر نشست. ▪️محمّد به یک لحاظ فرزند معنوی و روحانی امیرالمؤمنین علی علیه السّلام و دست پرورده آن حضرت بود... ▪️ماجرای معترضان به خانۀ عثمان ... ▪️انتصاب به ولایت مصر توسط امیرالمؤمنین علی علیه السّلام ... ▪️ماجرای شهادت در روز چهاردهم ماه صفر در سال سی و هشت هجری قمری ...
هدایت شده از امام حسین ع
Mohjat.NetNamahang Mano Karbala 1403 Rasoli [Mohjat_Net].mp3
زمان: حجم: 1.67M
🎤 گرچه باور نمیکنم اما منم و کربلا خدا را شکر مردم آقای مهربانم باز راه داده مرا خدا را شکر حالا منمو چشم ترمو باران اباعبدالله حالا منمو کوه غممو درمان اباعبدالله ای به قربان اباعبدالله **** کربلایی و مبتلا داری شهر عشقی برو بیا داری بر سر قدس و کعبه جا داری با دو گنبد طلا خدا را شکر حالا منمو چشم ترمو باران اباعبدالله حالا منمو کوه غممو درمان اباعبدالله ای به قربان اباعبدالله **** هرکه دل بی قرار عباس است کارِ دل نیست کارِ عباس است هرکه پروردگار عباس است اوست تنها خدا – خدا را شکر درد ما چیست عاشقی مستی ای که درمان دردها هستی اینکه لطفت نکرده تا حالا درد ما را دوا خدا را شکر حالا منمو چشم ترمو باران اباعبدالله حالا منمو کوه غممو درمان اباعبدالله ای به قربان اباعبدالله شعر: من و کربلا 1403
گریز دوم: تا امیرالمومنین اومد بچه ها رو از روی سینه پیغمبر خدا بلند کنه... حضرت فرمودن علی جان... بگذار بچه ها کنارم باشن... با دست هایی که رمق نداشت... حسن و حسینش رو در آغوش گرفت... عرضه بداریم یا رسول الله... لحظات آخر طاقت نداشتید ببینید بچه ها رو از کنار شما دور کنند... اما ای کاش شما کربلا میبودین... وقتی دختر ابی عبدالله اومد کنار بدن بابا... صدا زد عمه جان زینب... (هذا نعش من) عمه جان این بدن کیه خدایا با بدن حسین چکار کردند... دختر... بدن بابا رو نمیشناسه... سر در بدن نداره... همه بدن غرق خون... انگشت و انگشتر نداره... صدا زد جانان عمه... این بدن بابای غریبت حسینه... خودش رو انداخت روی بدن بابا... شروع کرد به درد و دل کردن... یدفعه دیدن چند نفر با تازیانه دارن می آیند... خدایا اینا میخوان چکار کنن... کنار بدن بابا ... هم دختر رو زدن هم عمه جانش زینب رو زدن... یدفعه دختر بی تاب شد... صدا زد بابا... أُنظُر إلی عَمَّتِیَ المَضروُبَة بابا بلند شو ببین... دارن عمه جانم زینب رو میزنند... 🔸با همان دستی كه زهرا را زدند 🔸در كنار ِ پیكرت ما را زدند هر کجا نشستی... دهانت رو خوش بو کن... بگو یا حسین... (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227) .
گریز سوم: عرضه بداریم یا رسول الله... طاقت نداشتید ببینید... نور دیدگان شما حسن و حسین رو از روی سینه ی شما بلند کنن... اما نبودید ببینید با این گل های شما چه کردند... منو ببخشید یا رسول الله... بعد شما... 🔸از دو طشت آمد نوای شور و شین 🔸گاه از طشت حسن، گاه از حسین 🔸اندر اینجا قلب زینب خسته بود 🔸و اندر آنجا دست زینب بسته بود یا رسول الله... 🔸از دو لب های حسن خون میچکید یا رسول الله... چقدر سفارش کردید... فرمودید حسنم غریبه... یک روز تکه های جگرش داخل طشت در مقابل زینب... 🔸از دو لب های حسن خون میچکید بگم یا نه آی کربلایی ها... 🔸خورد لب های حسین چوب یزید یه روزی هم سر مقدس حسینت داخل طشت در مقابل یزید... هی با چوب خیزران به لب و دندان حسینت میزد... 🔸خورد لب های حسین چوب یزید الا لعنت الله علی القوم الظالمین .
گریز دوم: عرضه بداریم آقا جان... یا امام رضا... شما رو مظلومانه به شهادت رسوندند... اما لحظات آخر دیگه شما تنها نبودید... وقتی چشمان مبارک رو باز کردید... سر شما روی دامن آقا جوادالائمه بود... اما دلها بسوزه برا اون آقایی که... داخل گودال قتلگاه... با لب تشنه... سر از تنش جدا کردند... امام سجاد هر کاری کرد نتونست بیاد کنار بابا... بمیرم... داخل خیمه... از شدت بیماری با صورت به زمین افتاده بود... لحظات آخر نتونست بیاد کنار بابا... اما... یک جایی دیگه اومد... کجا... اون لحظه ای که بنی اسد میخواستند بدنها رو دفن کنند اما متحیر مانده بودند... اومد صدا زد... بنی اسد.. من این بدنها رو خوب میشناسم... 🔸بنی اسد بیایید 🔸کفن با خود بیارید 🔸مگر خبر ندارید 🔸حسین کفن ندارد با دستان مبارک بدن بابا رو داخل قبر گذاشت... حالا میخواد با پدر وداع کنه... لبها رو گذاشت روی رگهای بریده حسین... 🔸اگر کشتند چرا خاکت نکردند 🔸کفن بر جسم صد چاک نکردند .
گریز سوم👇 آقای خوبم... جان عالم به فدای مظلومیت شما... در عالم غربت به‌ شهادت رسیدید... اما وقتی شیعیان خبردار شدن... کفن قیمتی آوردند... برای تشییع جنازه همه آمده بودند... بدن شما رو با عزت و احترام تشییع کردند... با چه عظمتی بدن مبارک دفن شد... اما لا یوم کیومک یا اباعبدالله... دلها بسوزه... برا اون آقایی که بدنش سه روز روی زمین کربلا... بدون غسل و کفن... ای خدا... کاش به همین اکتفا میکردند... صدا زدند اسبهاتون رو نعل تازه بزنید... ده نفر اونقدر با اسب روی بدن عزیز زهرا اسب دواندند... جلو چشمان بچه های حسین... جلو چشمان خانم زینب کبری... تمام استخوان ها شکست... 🔸به کربلا کفن مگر بغیر بوریا نبود 🔸مگر حسین فاطمه عزیز مصطفی نبود 🔸مگر کسی که کشته شد تنش برهنه میکنند 🔸مگر که پاره پیروهن به پیکرش روا نبود 🔸سرش به نوک نیزه ها تنش به خاک کربلا 🔸کفن برای او بجز شکسته نیزه ها نبود الا لعنت الله علی القوم الظالمين .