eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
8.3هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
760 ویدیو
1هزار فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. ◾️ توصیف حضرت علی (ع) از شهادت پيامبر اكرم (ص)؛ بَأَبي اَنْتَ وَ اُمّي يا رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِكَ ما لَمْ يَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَيْرِكَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَالاِنْباءِ وَ اَخْبارِ السَّماءِ. خَصَّصْتَ حَتّي صِرْتَ مُسَلِّيا عَمَّنْ سِواكَ وَ عَمَّمْتَ حَتّي صارَ النّاسُ فيكَ سَواءً وَ لَوْلا اَنَّكَ اَمَرْتَ بِالصَّبْرِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْجَزَعٍ، لاَنْفَدْنا عَلَيْكَ ماءَالشُّؤُونِ. وَ لَكانَ الدّاءُ مُماطِلاً وَ الكَمَدُ مُحالِفَا وَ قَلاّلَكَ…؛ پدر و مادرم فدايت ای پيامبر خدا! با مرگ تو رشته ای پاره شد كه در مرگ ديگران چنين قطع نشد و آن نبوت و فرود آمدن پيام و اخبار آسمانی بود. مصيبت تو ديگر مصيبت ديدگان را تسلّی دهنده است يعنی پس از مصيبت تو ديگر مرگ ها اهميتی ندارد و از طرفی اين يك مصيبت همگانی است كه عموم مردم به خاطر تو عزادارند. اگر نبود كه امر به صبر و شكيبايی فرموده ای و از بیتابی نهی نموده ای آن قدر گريه می كردم كه اشك هايم تمام شود و اين درد جان كاه هميشه در من می ماند و حزن و اندوهم دائمی می شد. كه همه اين ها در مصيبت تو كم و ناچيز است.»(۱) همچنین آن حضرت در توصیف رحلت پیامبر فرمودند: «فضَجَّتِ الدّارُ الافنيةُ؛ گويا در و ديوار خانه فرياد می زد»(۲) 📚منبع (۱) نهج‌ البلاغه، خطبه ۲۳۵، ص ۳۵۶ (۲)نهج البلاغه، خطبه ۱۹۷ .
⚫️ ماجرای قلم و دوات قبل از شهادت پیامبر اکرم (ص)؛ بنابر منابع تاریخی و روایی، هنگامی که پیامبر اسلام در آخرین روزهای حیات خود در بستر بیماری بود قلم و دواتی خواست تا سفارشی بنویسد که مانع گمراهی مسلمانان پس از خود شود. این خواسته، با مخالفت یکی از حاضران مواجه شد و وصیت پیامبر(ص) ناگفته ماند. یکی از حاضران گفت: پیامبر هذیان می‌گوید و کتاب خدا ما را بس است. سپس میان اصحاب اختلاف افتاد. پیامبر(ص) با مشاهده اختلاف اصحاب از آنان خواست از نزد او بروند. بیشتر منابع شخص مخالفت‌کننده با پیامبر را، خلیفه دوم معرفی کرده‌اند (۱) اما برخی منابع به نام وی اشاره نکرده‌اند(۲) بنابر نظر علمای شیعه، پیامبر(ص) می‌خواست با حدیث دوات بر جانشینی امام علی(ع) پس از خود تأکید کند. اما برخی از حاضران به این امر پی بردند و مانع آن شدند(۳) خلیفه دوم نیز در گفت ‌و گویی که میان او و ابن عباس نقل شده، تصریح می‌کند که: پیامبر(ص) در بیماری‌اش می‌خواسته نام علی(ع) را برای خلافت پس از خویش به زبان بیاورد ولی من از روی دل‌سوزی نسبت به اسلام و حفظ آن، مانع شدم(۴) زمانی که پیامبر از دنیا رفتند حضرت علی(ع) به غسل آن حضرت پرداخت. همان ساعت ابی بکر و عمر و عثمان و طلحه و زبیر و عبدالرحمان در خانه نبودند مهمات غسل و دفن پیغمبر را به علی(ع) سپردند و در سقیفه جمع شدند سقیفه قلقله بود (جمع شده بودند تا جانشین و خلیفه و رهبر مسلمین را انتخاب کنند این در صورتی بود که پیامبر بارها فرموده بود وصی و خلیفه و جانشین بعد از من علی(ع) خواهد بود اما آن‌ها توجهی نکردند) خانه ماتم سرا بود و اهل بیت پیامبر مشغول دفن پیامبر بودند. 📚منبع (۱) صحیح، بخاری، ج۱، ص۳۷، ج۴، ص۶۶ (۲) مسند، احمد بن حنبل، ج۲، ص۴۵ (۳) المراجعات، سید شرف الدین، ص۵۲۷ (۴) شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۲، ص۲۰ .
2023_09_12_23_24_50.mp3
زمان: حجم: 2.02M
و 1⃣بند اول لا اسئلکم علیه اجرا تو خونه حیدر نشه بلوا لا اسئلکم علیه اجرا سیلی نخوره صورت زهرا فاطمه واسه حیدرش سپاهه دل یه عده بی حیا سیاهه این درخونه مثه قتلگاهه دلشوره دارم اخه پا به ماهه ای وای ... 2⃣بند دوم لا اسئلکم علیه اجرا طفلی نشه گم تو دل صحرا لا اسئلکم علیه اجرا جون میده ببینه سر بابا‌ می بینم اون روزی که تو خرابه دل صبور زینبم کبابه یه قطره آب برا همه سرابه که بدتر از حال همه ؛ ربابه بند سوم لا اسئلکم علیه اجرا واسه بردن سر نشه دعوا لا اسئلکم علیه اجرا سرها روی نیزه نره بالا مصیبه فی الارض و السماوات حسین من با اون همه جراحات چجوری با من میکنه ملاقات احکام ذبح و کاش کنن مراعات ای وای ... .
. (ع) آخر تازمانی که می‌باره رحمتت شبیه بارون گِرِه کوری نمی‌مونه دیگه توو زندگی مون گرچه ناراحت و خسته از جفای روزگاریم تا امام رضا رو داریم بخدا غمی نداریم اومد اِسمِت - دوباره این دلم هوایی شد دوباره مشهدُ الرِّضایی شد دوباره پَر زد از توو سینه فدای اون - کبوترای حَرمِت آقا قربونِ لطف و کرمت آقا نداری توو جهان قرینه علی سیرت حسینی خو مدد یا ضامن آهو رضاجانم پنجره فولاد تو دارالشّفای عالمینه از سخای بی حسابت کُلِّ ایران زیرِ دِینه رأفت و موهِبَتت وِردِ زبونِ خاص و عامه اون که در جوارِتِه همیشه اَیّامِش به کامه تو هستی که - مسیحِ خِطّه ی خراسانی چقد برازندته سلطانی مُرده به اذنِت زنده میشه الهی که - کم نشه سایَت از سرِ ایران اون که نشه گدای تو سلطان یقین یه روز شرمنده میشه زدم در محضرت زانو مدد یا ضامن آهو رضا جانم رعیت و حلقه به گوش پادشاه مُلکِ طوسم خاک پای زائرای حضرت شَمسُ الشُّموسَم جیره و مَواجبم رسیده دائم از مُضیفِت یامُعینَ‌الْضُعَفا رحمی به این عبدِ ضعیفت مث هربار - بازم نگاه به نوکری کردی همیشه ذره پروری کردی هیچ وقت نکردی نااُمیدم آقاجانم - بازم گِرِه از کار دل واکُن برات کربلامو امضا کن دیگه از این دنیا بُریدم بحق خونِ رو پهلو مدد یا ضامن آهو رضا جانم ✍بهمن عظیمی .............. . (ص) جبرئیل امشب عزادارِ یه دردِ دل خَراشه آیه ی اِنّا اِلَیهِ راجعون روی لباشه عرش اعلی شد سیاپوش از مصیبت فراقش واسه ی علی و زهرا چِقَدَر سنگینه داغش امان ای دل - کعبه هم از غصه پریشونه دل زمین و آسمون خونه - ازین عزا و این مصیبت امان ای دل - ملائکه همه شدن گریون میون جنت همگی دلخون - مدینه رو گرفته غربت امان از این غم جانکاه محمد یارسول الله محمد یارسول الله به شبای تیره ی فاطمه نور منجلی بود رفت ازین دنیا اونی که پشتوانه ی علی بود بی وفایی ها همیشه تا ابد داره تداوُم بعد پیغمبر شروع شد تازه نامردیِ این قوم امان ای دل - چه زود دادن مزد رسالت رو ندید گرفتن چون عدالت رو - حق رو به زیر پا گذاشتن امان ای دل - همه با بی حیایی و خِفَّت هیزم آوردن واسه ی بیعت - فاطمه رو تنها گذاشتن میگه زهرا با گریه آه... محمد یارسول الله محمد یارسول الله خُلف وعده کردن از انجام هر قول و وظیفه لعنتِ حق به تموم اهل شورای سقیفه دشمنِ وصّیِ پیغمبر شدن با صد بهونه واسه ی بیعت گرفتن از علی ریختن تو خونه امان ای دل - آتیش بُخل و کینه رفت بالا فاطمه مونده زیر دست و پا - دیگه نگم از زخم مسمار امان ای دل - زدن به بُغض و کینه شون دامن یک سوم سادات و که کُشتن - توو شعله بین در و دیوار حسن هی می‌میگه وااُماه محمد یارسول الله محمد یارسول الله ✍بهمن عظیمی .👇
. 🔹🔷《اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَا رَسُولَ اللّهِ(ص)، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَا خَاتَِمَ النَّبِیینَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ》🔷🔹 ✅درباره لحظات آخر عمر شریف حضرت رسول اکرم(ص) آمده است که؛ حضرت(ص) در بستر افتاده بودند و حال ایشان رو به وخامت بود، تا جایی که مکرر بیهوش می شدند و لحظاتی بعد به هوش می آمدند و تمام زنان و كودكان می گریستند. گروهى از یاران آن حضرت(ص) علاقه‌‌ مند بودند که از نزدیک رهبر عالى قدر خود را زیارت کنند، ولى وخامت وضع رسول خدا(ص) اجازه نمى‌‌داد در اتاقى که ایشان در آن بسترى شده بود، جز اهل بیت ایشان، کسى رفت و آمد کند. حضرت(ص) داشت آخرین وصایای خود را به امام علی(ع) می کرد و حضرت فاطمه(س) نیز گریان بودند و به شدت بی تابی می کردند. در این باره از عایشه نقل شده است که؛ 📋《دَعَا رَسُولُ اللهِ(ص) ابْنَتَهُ فاطِمَهَ(س) فَسارَّها، فَبَکَتْ، ثُمَّ سارَّها فَضَحِکَتْ، فَسَأَلْتُها عَنْ ذلِکَ! فَقالَتْ : أَمّا حَینَ بَکَیتُ فَإِنَّهُ أَخْبَرَنى أَنَّهُ مَیتٌ، فَبَکَیتُ، ثُمَّ أَخْبَرَنى أَنّى أَوَّلُ أَهْلِهِ لُحُوقًا بِهِ فَضَحِکْتُ!》 ♦️هنگامى که رسول خدا(ص) مریض شد، رسول خدا(ص) در ساعات آخر عمرش حضرت فاطمه(س) را به حضورش فراخواند و لحظاتی به نجوا و صحبت محرمانه پرداخت، من از دور دیدم که فاطمه(س) نخست گریه کرد و سپس خندید. دخترش فاطمه(س) را نزد خود خواند و در گوش او سخن گفت. فاطمه(س) گریه کرد، مجدّداً رسول خدا(ع) با او نجوا کرد، فاطمه(س) این بار خندید. من از این کار تعجب کرده و از دختر رسول خدا(ص) پرسیدم:ای فاطمه(س)! با پیامبر خدا(ص) چه صحبتی کردید که اول گریه کردی و سپس خندیدی؟ او از فاش کردن موضوع مذاکره خودداری کرد، ولی پس از رحلت رسول خدا(ص) چون از ایشان دوباره خواستم که آن را بگوید، فرمود : پدرم در مرحله نخست، از رحلت خود به من خبر داد و لذا گریه کردم، ولی سپس به من فرمود : اولین کسی که از خانواده ام به من ملحق می شود، تو هستی و لذا خنده نمودم.(۱) لحظاتی گذشت، و در این هنگام که سر مبارک حضرت رسول اکرم(ص) در دامن امام علی(ع) بود، جان سپرد. امیرالمؤمنین(ع)، در یکى از خطبه‌‌هاى خود به این مطلب تصریح کرده و مى‌‌فرماید : 📋《وَ لَقَدْ قُبِضَ رَسُولُ اللّهِ(ص) وَ إِنَّ رَأْسَهُ لَعَلَى صَدْرِی وَ لَقَدْ سَالَتْ نَفْسُهُ فِی کَفِّی، فَأَمْرَرْتُهَا عَلَى وَجْهِی وَ لَقَدْ وُلِّیتُ غُسْلَه وَ الْمَلاَئِکَةُ أَعْوَانِی》 ♦️حضرت رسول اکرم(ص) در حالى که سرش بر سینه ام قرار داشت، قبض روح شد، نفس او در دستم روان گشت و سپس آن را به چهره کشیدم و من عهده دار غسل او بودم، در حالى که فرشتگان مرا یارى مى کردند.(۲) صدای ناله و گریه زنان و کودکان بالا گرفت و على(ع) شيون كنان، رحلت رسول اکرم(ص) را اطرافيان خبر داد. «فضه» کنیز فاطمه(س) می گوید : 📋《لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهُ(ص) افْتَجَعَ لَهُ الصَّغِيرُ وَ الْكَبِيرُ وَ كَثُرَ عَلَيْهِ الْبُكَاءُ وَ قَلَّ الْعَزَاءُ وَ عَظُمَ رُزْؤُهُ عَلَى الْأَقْرِبَاءِ وَ الْأَصْحَابِ وَ الْأَوْلِيَاءِ وَ الْأَحْبَابِ وَ الْغُرَبَاءِ وَ الْأَنْسَابِ وَ لَمْ تَلْقَ إِلَّا كُلَّ بَاكٍ وَ بَاكِيَةٍ وَ نَادِبٍ وَ نَادِبَةٍ》 ♦️وقتی رسول خدا(ص) از دنیا رفت، کوچک و بزرگ در مرگ او اندوهگین شدند؛ گریه، بسیار و شکیبایی، اندک شد. مصیبت از دست دادن او بر خویشان، اصحاب، دوستان و غریبه هم سنگین بود و مرد و زنی را نمی‌دیدی، مگر در حالت گریه و زاری! 📋《وَ لَمْ يَكُنْ فِي أَهْلِ الْأَرْضِ وَ الْأَصْحَابِ وَ الْأَقْرِبَاءِ وَ الْأَحْبَابِ أَشَدَّ حُزْناً وَ أَعْظَمَ بُكَاءً وَ انْتِحَاباً مِنْ مَوْلَاتِي فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ(س)》 ♦️در میان زمینیان، اصحاب، خویشان و دوستان کسی غمزده‌تر و گریه و ناله کننده‌تر از سرورم حضرت فاطمه(س) نبود.(۳) در قسمتی از فرمایشات حضرت صدیقه طاهره(س) پس از شهادت حضرت رسول اکرم(ص) آمده است که ایشان می فرمود : 📋《يَا أَبَتَاهْ! مَا أَعْظَمَ ظُلْمَةَ مَجَالِسِكَ! فَوَا أَسَفَاهْ عَلَيْكَ إِلَى أَنْ أَقْدِمَ عَاجِلًا عَلَيْكَ وَ أُثْكِلَ أَبُوالْحَسَنِ الْمُؤْتَمَنُ أَبُووَلَدَيْكَ الْحَسَنِ(ع) وَ الْحُسَيْنِ(ع) وَ أَخُوكَ وَ وَلِيُّكَ وَ حَبِيبُكَ وَ مَنْ رَبَّيْتَهُ صَغِيراً وَ وَاخَيْتَهُ كَبِيراً وَ أَحْلَى أَحْبَابِكَ وَ أَصْحَابِكَ إِلَيْكَ مَنْ كَانَ مِنْهُمْ سَابِقاً وَ مُهَاجِراً وَ نَاصِراً وَ الثُّكْلُ شَامِلُنَا وَ الْبُكَاءُ قَاتِلُنَا وَ الْأَسَى لَازِمُنَا ثُمَّ زَفَرَتْ زَفْرَةً وَ أَنَّتْ أَنَّةً كَادَتْ رُوحُهَا أَنْ تَخْرُج》 ♦️پدر جان! آن مجالسى كه تو داشتى با رفتن تو دچار ظلمت شده اند. :👇
. ⚫️ اجازه عزرائیل از پیامبر اکرم (ص)؛ از ابن عباس روایت شده رسول خدا (ص) هنگام بیماری لحظه‌ای بیهوش گردید در آن هنگام در خانه کوبیده شد.‌ فاطمه (س) فرمود: «کیستی؟» کوبنده در گفت: مرد غریبی هستم آمده‌ام از رسول خدا(ص) پرسشی کنم. آیا اجازه می‌دهید به محضرش برسم؟ فاطمه (س) فرمود: «بازگرد خدا تو را بیامرزد اکنون پیامبر بیمار است.» آن شخص غریب رفت و پس از لحظه‌ای باز آمد و در خانه را کوبید گفت: مرد غریبی است از پیامبر(ص) اجازه ورود می‌طلبد.‌ آیا به غریبان اجازه ورود می‌دهید؟ در این هنگام رسول خدا(ص) به هوش آمد و فرمود: «فاطمه جانم آیا می‌دانی این شخص کیست؟ این کسی است که جمعیت‌ها را پراکنده می‌کند، لذات را در هم می‌شکند، این فرشته مرگ (عزرائیل) است به خدا سوگند قبل از من از کسی اجازه نگرفته و پس از من هم از احدی اجازه نمی‌گیرد به خاطر مقام ارجمندی که در پیشگاه خداوند دارم از من اجازه می‌طلبد به او اجازه ورود بده.» فاطمه (س) به او فرمود: «داخل شو خدا تو را بیامرزد.» عزرائیل مانند نسیم ملایمی وارد خانه پیامبر شد و گفت: «السلام علی اهل بیت رسول الله؛ سلام بر خاندان رسول خدا(ص)» 📚منبع انوار البهیه، شیخ عباس قمی، ص ۱۶ کحل البصر، شیخ عباس قمی، ص ۱۹۲ سوگنامه آل محمد(ص)، محمد محمدی اشتهاردی، ص ۱۸ .
. ایام ◾️ فاطمه (س) در لحظات آخر عمر پیامبر (ص)؛ شیخ مفید نقل می‌کند سپس بیماری رسول خدا(ص) سخت و وخیم شد امیرمومنان علی(ع) در کنار بسترش بود همین که نزدیک بود روح از بدنش مفارقت کند به علی(ع) فرمود: «سرم را بر دامن خود بگیر زیرا که امر الهی فرا رسید و چون جان من بیرون رود آن را با دست خود بگیر و به روی خود بکش آنگاه مرا رو به قبله بگذار و کار (غسل و کفن) مرا انجام بده و پیش از همه مردم بر جنازه‌ام نماز بخوان و از من جدا نشو تا مرا به خاک بسپاری و از خداوند طلب کمک کن.» حضرت علی(ع) سر آن حضرت را بر دامن گرفت آن حضرت از حال رفت فاطمه (س) خود را بر آن حضرت افکند و به روی او نگاه می‌کرد و نوحه و گریه می‌کرد. 📚منبع ترجمه ارشاد، شیخ مفید، ج ۱، ص ۱۷۶ سوگنامه آل محمد(ص)، محمد محمدی اشتهاردی، ص ۲۱ .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. ایام #رحلت_پیامبر_اکرم ◾️ فاطمه (س) در لحظات آخر عمر پیامبر (ص)؛ شیخ مفید نقل می‌کند سپس بیماری
. 🔳 حسن و حسین علیهماالسلام در آغوش پیامبر(ص)؛ مرحوم صدوق از ابن عباس روایت کرده در آن هنگام حسن(ع) و حسین(ع) با دیده گریان صیحه زنان وارد خانه شدند و خود را بر روی رسول خدا(ص) افکندند، علی(ع) خواست آنان را از آن حضرت جدا سازد که پیامبر(ص) به هوش آمد و فرمود: «ای علی! بگذار من آنها را ببویم و آنها مرا ببویند من از دیدار آنها توشه برگیرم و آنها از دیدار من توشه برگیرند. آگاه باش که این دو فرزند بعد از من ستم‌ها خواهند دید و با ظلم کشته خواهند شد.» سپس سه بار فرمود: «خدا لعنت کند کسانی را که به این دو تن ظلم کند.» 📚منبع کحل البصر، شیخ عباس قمی، ص ۱۹۴ سوگنامه آل محمد(ص)، محمد محمدی اشتهاردی، ص ۲۱ .............. ◾️ یَومٌ عَلَی صَدرِ النَّبی ... یَومٌ عَلَی وَجهِ الثَّریٰ ... در روایت آمده است: هنگامی که بیماری رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله که به سبب آن به شهادت رسیدند، شدت یافت، ضَمَّ الْحُسَیْنَ علیه السلام إِلَی صَدْرِهِ یَسِیلُ مِنْ عَرَقِهِ عَلَیْهِ وَ هُوَ یَجُودُ بِنَفْسِهِ وَ یَقُولُ ▪️ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، امام حسین علیه السلام را به سینه خود چسبانیده بود. عرق آن بزرگوار در حالی که جان می‌داد بر او فرو می‌ریخت و می‌فرمود: مَا لِی وَ لِیَزِیدَ لَا بَارَکَ اللَّهُ فِیهِ اللَّهُمَّ الْعَنْ یَزِیدَ ثُمَّ غُشِیَ عَلَیْهِ طَوِیلًا وَ أَفَاقَ وَ جَعَلَ یُقَبِّلُ الْحُسَیْنَ وَ عَیْنَاهُ تَذْرِفَانِ وَ یَقُولُ ▪️من با یزید مگر چه کرده‌ام! خدا به یزید، خیر ندهد! پروردگارا یزید را لعنت کن! آن گاه مدت طولانی غش کرد. وقتی به هوش آمد، در حالی که چشمان مبارکش اشکبار بودند امام حسین علیه السلام را می‌بوسید و می‌فرمود: أَمَا إِنَّ لِی وَ لِقَاتِلِکَ مُقَاماً بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ ▪️ آیا بین من و قاتل تو نزد خدای متعال محاکمه‌ای خواهد بود. 📚بحارالانوار ج۴۴ ص٢۶۶ ✍ در فقه آمده است که در لحظات احتضار، روی سینه مُحتضر باید سبک باشد و حتی فرموده‌اند که دکمه‌های پیراهن محتضر نیز، بهتر است گشوده شود ... حال چقدر وجود نازنین سیدالشهداء علیه‌السلام، بر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله عزیز است که او را در لحظات احتضار خود، بر روی سینه مبارکش جای می‌دهد ... و آن شاعر، چه زیبا و چه جانسوز سرود: یَومٌ عَلَی صَدرِ النَّبی ... یَومٌ عَلَی وَجهِ الثَّریٰ ... ( یک‌روز روی سینه رسول الله جایَت بود و یک‌روز هم بر روی خار و خاشاک بیابان ...) .
. ◼️ مرثیه حضرت زهرا(س) در فراق پیامبر(ص)؛ انس بن مالک می‌گوید: پس از دفن جنازه رسول خدا(ص)، فاطمه (س) با من ملاقات کرد و با اندوهی فراوان فرمود: «ای انس! چگونه دل شما قبول کرد که خاک بر چهره نازنین پیامبر (ص) بریزید؟» سپس با گریه گفت: «ای پدر! آه پدرم! که دعوت حق را اجابت کرد و خداوند او را به نزد خود برد.» از اشعار حضرت زهرا(س) در کنار قبر پیامبر است که می فرمود: «پدر جان! جانم با آن همه غم و اندوه در سینه‌ام حبس شده، ای کاش با همان اندوه‌ها از بدنم خارج می‌شد پدر جان! بعد از تو هیچ خیر و نیکی در زندگی نیست گریه می‌کنم از بیم آنکه مبادا بعد از تو زندگیم طولانی گردد.» 📚منبع بیت الاحزان، شیخ عباس قمی، ص ۹۴ سوگنامه آل محمد(ص)، محمد محمدی اشتهاردی، ص ۲۳ ............... . ▪️ سخنان پیامبر اکرم (ص) با فاطمه (س)؛ در کشف الغمّه آمده است که: در لحظات آخر عمر زمانی که پیامبر(ص) از شنیدن ناله‌های زار و گریه فاطمه(س) چشم می‌گشاید به دخترش می‌فرماید: «دختر عزیزم تو پس از من مظلوم خواهی بود پس هرکس رشته ارتباط و دوستی با تو را حفظ کند رشته دوستی با مرا حفظ کرده است و هرکس آن رشته را پاره سازد رشته پیوند با مرا گسسته است و هرکسی نسبت به تو انصاف ورزد به من انصاف روا داشته است چرا که تو از منی و من از توام و تو پاره تن و جان من هستی.» 📚منبع زندگینامه و مصائب چهارده معصوم(ع)، یدالله بهتاش، ص ۴۵ ............ . ♠️ پیراهن پیامبر اکرم (ص) هنگام غسل؛ امیرالمؤمنین (ع) در هنگام غسل دادن پیغمبر(ص) از همان زیر پیراهن او را غسل داد. فاطمه (س) از علی(ع) خواهش کرد که پیراهن پدرم را به من بنما چون پیراهن پدر را بویید بیهوش شد. امیرالمومنین(ع) چون چنان دید آن پیراهن را از فاطمه(س) پنهان کرد. اندوه حضرت زهرا(س) از فراق پیامبر(ص) بسیار بود او مرثیه می‌خواند و به گونه‌ای گریه می‌کرد که از گریه او در و دیوار گریه می‌کرد. آنچنان باران غم و اندوه بر جانم ریخته که اگر بر روزهای روشن می‌ریخت آن روزها مانند شب تیره و تار می‌گردید. 📚منبع بیت الاحزان، شیخ عباس قمی، ص ۲۷۲ زندگینامه و مصائب چهارده معصوم(ع)، یدالله بهتاش، ص ۵۰ .
. 🏴 سفارشات رسول اکرم(ص) به دخترش فاطمه(س) هنگام شهادت؛ علامه مجلسی رحمت الله علیه از تفسیر فرات از جابربن عبدالله انصاری نقل می‌کند رسول خدا(ص) در آن بیماری که از دنیا رفت به فاطمه(س) فرمود: «پدر و مادرم فدایت بفرست دنبال شوهرت که بیاید نزد من.» فاطمه(س) به حسین(ع) فرمود: «برو دنبال پدرت و به او بگو جدم تو را می‌خواهد.» حسین(ع) رفت و او را خواند و امیرالمومنین(ع) آمد و وارد بر رسول خدا(ص) شد. فاطمه(س) نزد آن حضرت بود و می‌گفت: «وای از این غم و اندوه به خاطر غم و اندوه تو ای پدر!» رسول خدا(ص) به او فرمود: «بعد از امروز (در عالم آخرت) دیگر برای پدرت غم و اندوهی نیست. ای فاطمه همانا در مصیبت و ماتم پیامبر گریبان چاک نشود و صورت خراشیده نشود کسی صدا به واویلا بلند نکند.» سپس فرمود: «ای علی! نزدیک من بیا» و علی(ع) نزدیک رفت. فرمود: «گوشَت را جلوی دهان من آور» و علی(ع) چنین کرد. سپس فرمود: «ای برادر آیا سخن خداوند را در کتابش نشنیده‌ای؟» «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَٰئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ» «آنهایی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند آنها بهترین مخلوقات هستند.» علی(ع) عرض کرد: «آری ای رسول خدا شنیدم» فرمود: «آنها تو و شیعه و پیرو تو هستند که با چهره‌های روشن و نورانی و سیراب شده (در قیامت) خواهند آمد» و آیا نشنیدی قول خداوند را در کتابش که فرمود: « إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ فِي نَارِ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا ۚ أُولَٰئِكَ هُمْ شَرُّ الْبَرِيَّةِ » «همانا کفار اهل کتاب -یهود و نصاری- و مشرکین “در آتش جهنم جاودانه و همیشگی‌اند – آنها بدترین مخلوقات هستند» سوره بینه آیات ۶ و ۷ عرض کرد: «آری ای رسول خدا شنیدم» فرمود: «آنها دشمن تو هستند و شیعیان و پیروان آنها در روز قیامت می‌آیند در حالی که تشنه‌اند و بدبخت و معذب در عذاب الهی و کافر و منافق محشور خواهند شد. آن صفات (آیه اول) برای تو و شیعیان توست و این صفات برای دشمنان تو و پیروان آنهاست.» 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۲۲، ص ۴۵۸ تفسیر فرات، فرات کوفی، ص ۵۸۶ زندگینامه و مصائب چهارده معصوم(ع)، یدالله بهتاش، ص ۳۹ اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد .