eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.8هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
801 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. ✅شیخ مفید می نویسد : 📋《فَمَكَثَ ثَلاَثَةَ أَيَّامٍ مَوْعُوكاً ثُمَّ خَرَجَ إِلَى اَلْمَسْجِدِ مَعْصُوبَ اَلرَّأْسِ مُعْتَمِداً عَلَى أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) بِيُمْنَى يَدَيْهِ وَ عَلَى اَلْفَضْلِ بْنِ اَلْعَبَّاسِ بِالْيَدِ اَلْأُخْرَى حَتَّى صَعِدَ اَلْمِنْبَرَ فَجَلَسَ عَلَيْهِ》 ♦️حضرت(ص) سه روز ديگر با كسالت و ناتوانى شديد در منزل بود. آنگاه در حالى كه سر خود را بسته بود و از طرف راست به امام على(عليه السّلام) و از سمت چپ به فضل بن عباس تكيه كرد به مسجد آمدند و بر بالای منبر جلوس کردند. سپس فرمودند : 📋《مَعَاشِرَ اَلنَّاسِ! قَدْ حَانَ مِنِّي خُفُوفٌ مِنْ بَيْنِ أَظْهُرِكُمْ فَمَنْ كَانَ لَهُ عِنْدِي عِدَةٌ فَلْيَأْتِنِي أُعْطِهِ إِيَّاهَا وَ مَنْ كَانَ لَهُ عَلَيَّ دَيْنٌ فَلْيُخْبِرْنِي بِهِ! مَعَاشِرَ اَلنَّاسِ! لَيْسَ بَيْنَ اَللَّهِ وَ بَيْنَ أَحَدٍ شَيْءٌ يُعْطِيهِ بِهِ خَيْراً أَوْ يَصْرِفُ بِهِ عَنْهُ شَرّاً إِلاَّ اَلْعَمَلُ! أَيُّهَا اَلنَّاسُ! لاَ يَدَّعِي مُدَّعٍ وَ لاَ يَتَمَنَّى مُتَمَنٍّ وَ اَلَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ لاَ يُنْجِي إِلاَّ عَمَلٌ مَعَ رَحْمَةٍ وَ لَوْ عَصَيْتُ لَهَوَيْتُ》 ♦️اى گروه مردم! آن زمانی که من از ميان شما بروم، نزدیک شده است. پس هر كه امانتى و وعدۀ پيش من دارد بيايد تا من به او بدهم و هر كه به من وامی داده، مرا آگاه كند. اى گروه مردم! ميان خدا و ميان هر يك از بندگان چيزى كه به واسطۀ آن نيكى به او رساند يا بدى از او دور كند نيست جز عمل و كردار[يعنى كردار است كه باعث رساندن خير يا دورى كردن شر مى‌شود.] اى گروه مردم! [بيهوده و بدون كردار نيك] كسى ادعاى رستگارى نكند و آرزوى نجات نداشته باشد. سوگند بدان كه مرا به حقيقت به پيامبرى فرستاده رهائى ندهد كسى را جز كردار يا رحمت پروردگار، و اگر من[كه پيامبر خدا و حبيب اويم] نافرمانيش مى‌كردم هر آينه به دوزخ مى‌ افتادم. سپس فرمود : 📋《اَللَّهُمَّ هَلْ بَلَّغْتُ؟》 ♦️پروردگارا! آيا رساندم؟[آنچه بايد بگويم تبليغ كردم؟] سپس؛ 📋《نَزَلَ فَصَلَّى بِالنَّاسِ صَلاَةً خَفِيفَةً وَ دَخَلَ بَيْتَهُ وَ كَانَ إِذْ ذَاكَ فِي بَيْتِ أُمِّ سَلَمَةَ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهَا فَأَقَامَ بِهِ يَوْماً أَوْ يَوْمَيْنِ》 ♦️سپس از منبر پایین آمدند و نمازى خفيف با مردم خوانده و به خانه آمدند و آن هنگام در خانۀ «ام سلمة» بود.(۱) پس يك روز يا دو روز در خانۀ ام سلمة بودند. 📚منبع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۱۸۰ .
. ✅حضرت رسول اکرم(ص) بعد از واقعه «غدیر» که اعلام جانشینی امام علی(ع) را به صورت شفاها انجام داده بود، لازم بود یک بار دیگر جانشینی ایشان را، این بار به صورت مکتوب تصریح کند، تا در کنار ادله شفاهی یعنی غدیر، دلیلی محکم بر جانشینی مولا امیرالمومنین(ع) باشد. هنگامی که حضرت رسول اکرم(ص) در آن مجلس به هوش آمدند، به کسانی که در آن مجلس بودند، نگاه كردند و فرمودند : 📋《اِئْتُونِي بِدَوَاةٍ وَ كَتِفٍ أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَاباً لاَ تَضِلُّوا بَعْدَهُ أَبَداً》 ♦️دواتى و كتفى براى من بياوريد تا براى شما چيزى بنويسم كه پس از من هرگز گمراه نشويد. [کتف استخوان پهنى است كه در شانۀ حيوانات چهار پا است و زمانهاى سابق كه كاغذ نبوده یا کم بوده، براى نوشتن از آنها استفاده مي كردند.] حضرت(ص) اين سخن را فرمودند و دوباره از هوش رفتند. پس برخى از آنان كه در آن مجلس بودند، برخاستند كه به دنبال دوات و كتف بروند، در این هنگام، عمر بن خطاب گفت : 📋《اِرْجِعْ فَإِنَّهُ يَهْجُرُ》 ♦️بازگرد! زيرا كه اين مرد هذيان می گويد.(۱) در نقلی دیگر آمده که؛ وقتی عمر این صحنه و درخواست رسول اکرم(ص) را دید، در آن حال عمر سراسیمه جلو آمد و با گفتن کلمات معناداری مانع آوردن آوردن قلم و دوات برای رسول اکرم(ص) شد و گفت: 📋《إِنَّ النَبیَّ(ص) قَد غَلَبَ عَلَیهِ الْوَجَعُ وَ عِنْدَنَا کِتَابُ اللهِ حَسْبُنَا فَاخْتَلَفُوا وَ کَثُرَ اللَّغَطُ》 ♦️بیماری بر پیامبر(ع) غلبه کرده است. کتاب خدا در میان ما است و همان کافی است. و در ادامه گفت: 📋《إنَّ الرَّجُلَ لَیَهجُرَ》 ♦️این مرد هذیان می گوید!(۲) پس آن مرد بازگشت و از آوردن کتف و قلم منصرف شد. آنان كه در آن مجلس حاضر بودند از اين كار پشيمان شدند كه چرا در آوردن دوات و كتف كوتاهى كردند و يك ديگر را سرزنش مي كردند و گفتند : 📋《إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ! لَقَدْ أَشْفَقْنَا مِنْ خِلاَفِ رَسُولِ اَللَّهِ(ص)!》 ♦️انا لله و انا الیه راجعون! هر آينه از مخالفت كردن با رسول خدا(ص) می ترسيم.(۳) و طبق نقلی؛ 📋《و مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ قَرِّبُوا یَکْتُبْ لَکُمُ النَّبِیّ(ص) کِتَابًا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ، وَمِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ مَا قَالَ عُمَر!》 ♦️تعدادی از آنان می گفتند که کاغذ و قلم بیاورید تا رسول اکرم(ص) کتابت کنند و بعضی از آنان نیز گفتار عمر را تکرار کردند. در این هنگام رسول خدا(ع) صورت مبارک از آنها برگرداندند و فرمودند : 📋《قُومُوُا عَنِّی!》 ♦️برخیزید! نزاع و سروصدا نزد من جایز نیست. سپس همگی رفتند!(۴) پس مردمان از نزد آن حضرت(ص) برخاستند و تنها عباس عموى آن حضرت(ص) با پسرش فضل و على بن ابى طالب(ع) و خانوادۀ او ماندند. عباس عرض كرد : اى رسول خدا(ص)! اگر اين كار خلافت و زمامدارى پس از شما در ما خاندان به جاى ماند، هم اكنون ما را بدان بشارت ده و آگاهمان فرما و اگر ميدانى كه ديگران بر ما چيره می شوند، در بارۀ ما دستورى فرما يا سفارشى کن! حضرت(ص) فرمود : 📋《أَنْتُمُ اَلْمُسْتَضْعَفُونَ مِنْ بَعْدِي》 ♦️شما پس از من از درماندگان و ناتوانان خواهيد بود! حضرت(ص) اين را فرمود و دیگر چیزی نفرمود‌. پس آنان نيز در حالی که می گريستند، برخاستند و رفتند.(۵) بعدها ابن عباس از آن روز با این جملات «یَوْمُ الْخَمیس وَ ما یَوْمُ الخَمیسِ!» همواره از آن روز، روز مصیبت یاد می کرد‌.(۶) 📜حدیث «قرطاس» در منابع اهل سنت نقل شده است از جمله در صحیح بخاری(۷) و صحیح مسلم(۸) که حدود هفده مرتبه با نقل های متفاوت در این دو صحیح ذکر شده است، که به صورت تواتر معنوی دارد. و همچنین علمای شیعه نیز، آن را نقل کرده اند، از جمله؛ سُلیم بن قیس(از تابعین) در کتاب خود(۹) که مرحوم طبرسی در «الاحتجاج»(۱۰) و مجلسی در «بحارالانوار»(۱۱) این حدیث را از او نقل کرده اند. مرحوم شیخ مفید در کتب «أوائل المقالات»(۱۲) و «الارشاد»(۱۳) و «الامالی»(۱۴) مرحوم ابن شهر آشوب در «مناقب آل ابی طالب(ع)»(۱۵) مرحوم سید بن طاووس در «سعد السُعود»(۱۶) و «کشف المحجّه»(۱۷) و «الطرائف»(۱۸) 📚منابع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۱۸۲ ۲)کتاب سلیم بن قیس، ج۲، ص۷۹۳ ۳)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۱۸۰ ۴)بحار الأنوار مجلسی، ج۳۶، ص۲۷۷/ انساب الاشراف بلاذری، ج۱، ص۵۶۲ ۵)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۱۸۰ ۶)صحیح بخاری، ج۴، ص۳۱ ۷)صحیح بخاری، ج۶، ص۱۲ ۸)صحیح مسلم، ج۳، ص ۱۲۵ ۹)کتاب سلیم بن قیس، ج۲، ص۷۹۴ ۱۰)الاحتجاج طبرسی، ج۱، ص۲۲۳ ۱۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۳۱ ،ص۴۲۵ ۱۲)اوائل المقالات شیخ مفید، ص۴۰۶ ۱۳)الإرشاد شیخ مفید، ج۱، ص۱۸۴ ۱۴)الأمالی شیخ مفید، ص۳۶ ۱۵)مناقب ابن شهر آشوب، ج۱، ص۲۰۳ ۱۶)سعد السُعود ابن طاووس، ص۲۶۶ ۱۷)المحجّة ابن طاووس، ص۶۵ ۱۸)الطرائف ابن طاووس، ص۴۳۲ 📚 .
. ✅شیخ مفید می نویسد : امام علی(ع) در محضر رسول اکرم(ص) بود که، حضرت(ص) رو كردند به امام على(ع) و فرمودند : 📋《يَا أَخِي تَقْبَلُ وَصِيَّتِي وَ تُنْجِزُ عِدَتِي وَ تَقْضِي عَنِّي دَيْنِي وَ تَقُومُ بِأَمْرِ أَهْلِي مِنْ بَعْدِي؟》 ♦️اى برادر! آيا تو مى‌ پذيرى که به وصيت من و وعده‌هاى من وفا كنى و دين مرا ادا كنى‌؟ آيا پس از من به كار خاندان من رسيدگى خواهى كرد؟ امیرالمومنین(ع) عرض كرد : بلى اى رسول خدا(ص)! سپس حضرت(ص) فرمود : 📋《اُدْنُ مِنِّي فَدَنَا مِنْهُ فَضَمَّهُ إِلَيْهِ ثُمَّ نَزَعَ خَاتَمَهُ مِنْ يَدِهِ》 ♦️پس نزديك من بيا و امام(ع) پيش رفت و حضرت(ص) او را به خود چسبانید و انگشترى خويش را از دستش بيرون آورد و فرمود : 📋《 هَذَا فَضَعْهُ فِي يَدِكَ وَ دَعَا بِسَيْفِهِ وَ دِرْعِهِ وَ جَمِيعِ لاَمَتِهِ فَدَفَعَ ذَلِكَ إِلَيْهِ وَ اِلْتَمَسَ عِصَابَةً كَانَ يَشُدُّهَا عَلَى بَطْنِهِ إِذَا لَبِسَ سِلاَحَهُ وَ خَرَجَ إِلَى اَلْحَرْبِ فَجِيءَ بِهَا إِلَيْهِ فَدَفَعَهَا إِلَى أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ(ع)》 ♦️اين را بگير و به دست خود كن. سپس شمشير و زره و همۀ لباس جنگ خود را خواسته و به او داد و دستمالى را كه هنگام جنگ به شكم خود مى‌بست، آن را نيز خواسته و وقتی آن را آوردند به أمير المؤمنين(ع) داد و به او فرمود : 📋《اِمْضِ عَلَى اِسْمِ اَللَّهِ إِلَى مَنْزِلِكَ》 ♦️با نام خدا به خانۀ خويش باز گرد.(۱) 📚منبع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۱۸۵ 📚
. 🏴توصیف حضرت علی علیه السلام از رحلت پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله بَأَبي اَنْتَ وَ اُمّي يا رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِكَ ما لَمْ يَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَيْرِكَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَالاِنْباءِ وَ اَخْبارِ السَّماءِ. خَصَّصْتَ حَتّي صِرْتَ مُسَلِّيا عَمَّنْ سِواكَ وَ عَمَّمْتَ حَتّي صارَ النّاسُ فيكَ سَواءً وَ لَوْلا اَنَّكَ اَمَرْتَ بِالصَّبْرِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْجَزَعٍ، لاَنْفَدْنا عَلَيْكَ ماءَالشُّؤُونِ. وَ لَكانَ الدّاءُ مُماطِلاً وَ الكَمَدُ مُحالِفَا وَ قَلاّلَكَ...؛ پدر و مادرم فدايت اي پيامبر خدا! با مرگ تو رشته ای پاره شد كه در مرگ ديگران چنين قطع نشد و آن نبوت و فرود آمدن پيام و اخبار آسماني بود. مصيبت تو ديگر مصيبت ديدگان را تسلّي دهنده است يعني پس از مصيبت تو ديگر مرگ ها اهميتي ندارد و از طرفي اين يك مصيبت همگاني است كه عموم مردم به خاطر تو عزادارند. اگر نبود كه امر به صبر و شكيبايي فرموده ای و از بیتابی نهي نموده ای آن قدر گريه مي كردم كه اشك هايم تمام شود و اين درد جان كاه هميشه در من مي ماند و حزن و اندوهم دائمی می شد. كه همه اين ها در مصيبت تو كم و ناچيز است»(۱) همچنین آن حضرت در توصیف رحلت پیامبر فرمودند: «فضَجَّتِ الدّارُ الافنيةُ؛ گويا در و ديوار خانه فرياد مي زد»(۲) 📚منابع: (۱): نهج‌ البلاغة، خطبه ۲۳۵، ص ۳۵۶ (۲): نهج البلاغه، خطبه ۱۹۷ ..... 🏴 فاطمه(س) و لحظه وداع با پدر در لحظات آخر عمر پیامبر(ص)، فاطمه(س) بسیار گریان بود. پیامبر(ص) او را به نزدیک خود طلبید و مطالبی را به او گفت: که فاطمه(س) گریه‌اش شدت یافت. آنگاه مطلبی را به ایشان گفت: که حضرت زهرا تبسم کرد. ایشان بر پاسخ سؤال دیگران فرمودند که لحظۀ اول پیامبر(ص) فرمودند: «در همین درد می‌میرم» و در باب شادی و تبسمش فرمودند: تو اولین کس از اهل بیت(ع) من هستی که به من ملحق می‌شود» و این بود که من تبسم کردم. 📚منبع: ارشاد مفید؛ ج۱؛ ص ۱۸۱ .
. ◼️ مرثیه حضرت زهرا(س) در فراق پیامبر(ص)؛ انس بن مالک می‌گوید: پس از دفن جنازه رسول خدا(ص)، فاطمه (س) با من ملاقات کرد و با اندوهی فراوان فرمود: «ای انس! چگونه دل شما قبول کرد که خاک بر چهره نازنین پیامبر (ص) بریزید؟» سپس با گریه گفت: «ای پدر! آه پدرم! که دعوت حق را اجابت کرد و خداوند او را به نزد خود برد.» از اشعار حضرت زهرا(س) در کنار قبر پیامبر است که می فرمود: «پدر جان! جانم با آن همه غم و اندوه در سینه‌ام حبس شده، ای کاش با همان اندوه‌ها از بدنم خارج می‌شد پدر جان! بعد از تو هیچ خیر و نیکی در زندگی نیست گریه می‌کنم از بیم آنکه مبادا بعد از تو زندگیم طولانی گردد.» 📚منبع بیت الاحزان، شیخ عباس قمی، ص ۹۴ سوگنامه آل محمد(ص)، محمد محمدی اشتهاردی، ص ۲۳ ............... . ▪️ سخنان پیامبر اکرم (ص) با فاطمه (س)؛ در کشف الغمّه آمده است که: در لحظات آخر عمر زمانی که پیامبر(ص) از شنیدن ناله‌های زار و گریه فاطمه(س) چشم می‌گشاید به دخترش می‌فرماید: «دختر عزیزم تو پس از من مظلوم خواهی بود پس هرکس رشته ارتباط و دوستی با تو را حفظ کند رشته دوستی با مرا حفظ کرده است و هرکس آن رشته را پاره سازد رشته پیوند با مرا گسسته است و هرکسی نسبت به تو انصاف ورزد به من انصاف روا داشته است چرا که تو از منی و من از توام و تو پاره تن و جان من هستی.» 📚منبع زندگینامه و مصائب چهارده معصوم(ع)، یدالله بهتاش، ص ۴۵ ............ . ♠️ پیراهن پیامبر اکرم (ص) هنگام غسل؛ امیرالمؤمنین (ع) در هنگام غسل دادن پیغمبر(ص) از همان زیر پیراهن او را غسل داد. فاطمه (س) از علی(ع) خواهش کرد که پیراهن پدرم را به من بنما چون پیراهن پدر را بویید بیهوش شد. امیرالمومنین(ع) چون چنان دید آن پیراهن را از فاطمه(س) پنهان کرد. اندوه حضرت زهرا(س) از فراق پیامبر(ص) بسیار بود او مرثیه می‌خواند و به گونه‌ای گریه می‌کرد که از گریه او در و دیوار گریه می‌کرد. آنچنان باران غم و اندوه بر جانم ریخته که اگر بر روزهای روشن می‌ریخت آن روزها مانند شب تیره و تار می‌گردید. 📚منبع بیت الاحزان، شیخ عباس قمی، ص ۲۷۲ زندگینامه و مصائب چهارده معصوم(ع)، یدالله بهتاش، ص ۵۰ .
. 🩸 گریستن و لبخند حضرت زهرا سلام‌الله علیها در لحظات آخر رسول‌خدا صلی‌الله علیه و آله و سلم 🩸 🥀 از عایشه نقل شده که: فاطمه سلام‌الله علیها در دوران مریضی رسول‌خدا صلّی‌الله علیه و آله در بیماریِ آخرِ پیغمبر، نزد آن حضرت آمد و با ایشان درگوشی نجوا کردند. 🥀 در این هنگام فاطمه سلام‌الله علیها گریه کرد. دوباره درگوشی با هم صحبت کردند و این بار فاطمه سلام‌الله علیها لبخند زد. 🥀 عایشه می‌گوید: از فاطمه سلام‌الله علیها علت گریه کردن و خندیدنش را جویا شدم. ولی او از بیان قضیه خودداری کرد و فرمود: 🥀 «إِنِّی إِذَا لَبَذِرَةٌ» اگر بگویم، افشاکننده‌ی سر رسول خدا ص خواهم بود. 🥀 بعد از رحلت رسول‌خدا صلی‌الله علیه و آله و سلم هم باز دوباره از ماجرای آن روز سؤال کردم. آن حضرت این بار ماجرا را تعریف کرد و فرمودند: 🥀 «أَسَرَّ إِلَیَّ وَ أَخْبَرَنِی أَنَّهُ مَیِّتٌ فَبَکَیْتُ ثُمَّ أَسَرَّ إِلَیَّ وَ أَخْبَرَنِی أَنِّی أَوَّلُ أَهْلِهِ أَلْحَقُ بِهِ فَضَحِکْت‏» 🥀 رسول‌خدا صلی‌الله علیه و آله و سلم خبر وفات خودش را به من داد و این موجب گریه‌ من شد. سپس به من خبر داد که من اوّلین شخص از خانواده‌ او خواهم بود که به او ملحق خواهم شد. و این خبر مرا خوشحال کرد و خندیدم. 📕 بشارةالمصطفی، جلد ۲، صفحه ۲۵۳ 🏷 🏷 صلی‌الله علیه و آله 🏷 سلام‌الله علیها
. *درب حجره رو باز كرد، ديد ابي عبدالله رويِ سينه ي پيغمبرِ، اومد حسين رو از رويِ سينه جدا كنه، لحظات آخر، اينقدر نفس به سينه ي محتضر سنگين ميشه، حتي ميگن: دكمه هاي پيراهن رو هم باز كنيد تا راحت نفس بياد و بره، اما صدا زد: فاطمه جان! بذار حسينم رويِ سينه ام بمونه، من آرامش پيدا مي كنم… آي دلايي كه برا كربلا تنگِ! آماده ايد يا نه؟ نمي دونم زينب اين صحنه رو ديد يا نه، اما ظهر عاشورا دستش رو رويِ سرش گذاشت، صدايِ ناله اش بلند شد، حسينِ من:“یَومٌ عَلیٰ صَدرِ المُصطفیٰ، یَومٌ علی وجهِ الثَّری” يه روز رويِ سينه ي پيغمبر ديدمت، اما امروز مي بينم رويِ خار و خاشاك بيابون ها بي كفن موندي…دست برد زيرِ بدن، بدن رو بالا آوُرد، يا رسول الله!:“هَذا حسَینٌ بِالعَراء، مُرَمَّلٌ بالدِّماء،مُقَطَّعُ الأعضَاء” اما يه وقت نگاش افتاد به سينه ي مباركِ ابي عبدالله، صدا زد: حسين! كاش تيري كه به سينه ات زدن به قلبِ زينب مي زدن، همه ناله بزنيد: يا حسين…*
. رسمه هر كي مي خواد از دنيا بره،حتي دكمه هاي پيراهنش رو هم باز كنيد،از چند جهت مي خوام وارد روضه بشم،محتضر اون لحظات آخر عمرش ميگن:حتي يه كاه هم رو سينه اش نباشه، عمر در نگاه محتضر طولانيه، در نگاه ما ميگن:ديدي به چشم به هم زدن از دنيا رفت،علي عليه السلام فرمود:اگه قرار باشه كسي از دنيا بره علي رو ببينه، اون يه لحظه براش زياده،طولاني است. همه حسرت خواهند خورد لحظه ي آخر عمرشون كه ما علي رو نشناختيم، علي اينه و ما دنبال يه چيز ديگه رفتيم، علي اينه و ما جدي نگرفتيم،فقط گفتيم:علي،اما بدا به حال اونايي كه ميگن:علي اينه و ما باهاش دشمني كرديم، اون نانجيبا كه در خونه ي علي رو آتيش زدن هم ميگن،علي اين بود و ما نشناختيم. لحظه ي آخر عمر طولانيه براي محتضر، رسول خدا احترامش براي همه ي عالم واجب ِ،اما وقتي مي خواد از دنيا بره، بايد رعايت بشه،سينه ي پيغمبر ِ، اينقدر مهم ِ، ابي عبدالله همين كه شش ماهه تير خورد،قنداقه رو پاره كرد،بچه دست و پا بزنه،راحت جون بده، لحظه هاي آخر عمر پيغمبر،حسن رو مي گيرند،حسين ميره،او رو ميگيرند،زينب ميره، حسنين خودشون رو روي سينه ي رسول خدا انداختند امام حسن صورت به صورت پيغمبر گذاشت،ابي عبدالله روي سينه ي پيغمبر، علي اومد اينها رو برداره با نوازش، لحظه هاي آخر پيغمبر با آرامش جان بده، تا اومد بچه ها رو برداره پيغمبر فرمود: رهاشون كن علي، حسين بايد رو سينه ام باشه،اصلاً امشب بحث ِ فشار ِ روي قفس سينه است، حسنم باشه، اينها باشن من راحت جان ميدم،نگذاشت رسول خدا بچه هارو برداره،هفتاد و پنج روز يا نود و پنج روز به يكي از اين روايات،شب بود همين دوتا بچه دوباره روي سينه ي مادر افتادند، مادر بين كفن، علي بر نداشت بچه هارو،يه مرتبه يه هاتفي صدا زد:علي چه كار داري ميكني؟بچه هارو بردار،عرش به هم ريخته از ناله، بچه هارو از روي سينه ي مادر بردار،عالم داره از مدار خارج ميشه، علي يتيم هاي فاطمه رو با احترام برداشت،حسين يتيم هاي امام حسن رو با احترام برداشت، يه جا سراغ دارم بچه رو بدن پاره پاره و بي سر ِ بابا افتاد،هزار و نهصد و پنجاه زخم،با تازيانه بلندش كردند.يا ابتا اُنظر الي عمتي المضروبه. برگرديم مدينه،ماه صفر داره تموم ميشه هر چي جون داري مايه بذار، هر جوري مي توني ناله بزن، بچه ها رو از روي سينه ي پيغمبر برداشت،رسول خدا نگذاشت، گفت:اينها باشن من راحت جان ميدم، اين سنگيني ِ حسين و حسنم لازمه،بايد روي سينه ي من باشن، اين يه سنگيني بود رو سينه ي رسول خدا، من عبارت از مقتل بخونم:خانم زينب اومد از بالاي گودال: وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ،حسين.... اي خدا فرج امام زمان ما را برسان،هر كسي هر دردي داره،حاجتي داره،حاجت روا فرما .
. ✅به نقل شیخ مفید، حضرت رسول اکرم(ص) در سال یازدهم هجری به شهادت رسید. او می نویسد : 📋《وَ قُبِضَ‏ بِالْمَدِينَةِ مَسْمُوماً يَوْمَ الْإِثْنَيْنِ لِلَيْلَتَيْنِ بَقِيَتَا مِنْ صَفَرٍ سَنَةَ عَشَرَةٍ مِنَ الْهِجْرَةِ وَ هُوَ ابْنُ ثَلَاثٍ وَ سِتِّينَ سَنَةً》 ♦️رسول خدا در روز دوشنبه بیست و هشت صفر سال ده هجری در مدينه در سن شصت و سه سالگی در حالى كه مسموم شده بود، از دنيا رفت.(۱) پس از شهادت حضرت رسول اکرم(ص) بدن مطهر ایشان، پس از سه روز، در نیمه شب اول ماه ربیع‌الاول توسط امیرالمومنین علی(ع) در خانه ی حضرت(ع) که اینک داخل مسجد النبی(ص) است به خاک سپرده شد. این در حالی است که بسیاری از غاصبین خلافت، حتی برای شرکت در نماز بر بدن رسول اکرم(ص) نیز حاضر نشدند. بدین ترتیب تشییع جنازه حضرت(ص) در شبانه صورت گرفت. در منابع آمده است که؛ 📋《تُوُفِّي فِي شَهْرِ رَبِيعٍ الأَوَّلِ يَوْمَ الاثْنَيْنِ وَ دُفِنَ لَيْلَةَ الأَرْبِعَاءِ》 ♦️حضرت(ص) در روز دوشنبه ماه ربیع الاول از دنیا رفت و در شب چهارشنبه به خاک سپرده شد.(۲) 👤بلاذری می نویسد : 📋《أَنَّ عَلِيًّا(ع) وَالْعَبَّاسَ، وَالْفَضْلَ بْنَ الْعَبَّاسِ، وَقُثَمَ بْنَ الْعَبَّاسِ، وَأُسَامَةَ ابن زَيْدٍ، وَشُقْرَانَ مَوْلَى رَسُولِ اللَّه(ص) هُم الذِّينَ وُلُّوا غُسْلَ رَسُولِ اللَّه(ص) وَ دَفْنَهُ》 ♦️امام علی(ع) و «عباس» عموی پیامبر(ع) و «فضل بن عباس» و «شُقران» غلام رسول اکرم(ص) و «اسامه بن زید» از کسانی بودند که امر غسل و کفن و دفن رسول اکرم(ص) را بر عهده گرفتند. «اوس بن خولی» به امام علی(ع) عرضه داشت : 📋《اجْعَلْ لَنَا حَظًّا فِي رَسُولِ اللَّه(ص)!》 ♦️در غسل رسول اکرم(ص) ما را نصیبی قرار بدهید.[بگزار ما هم در این امر، افتخار شرکت داشته باشیم.] امام علی(ع) به او فرمود : داخل شو! 📋《فَدَخَلَ فَجَلَسَ وَحَضَرَ غُسْلَ رَسُولِ اللَّه(ص)، وَأَسْنَدَهُ عَلِيٌّ(ع) إِلَى صَدْرِهِ، وَ كَانَ الْعَبَّاسُ وَالْفَضْلُ وَقُثَمُ يُقَلِّبُونَهُ، وَكَانَ أُسَامَةُ وَشُقْرَانُ يَصُبَّانِ عَلَيْهِ الْمَاءَ، وَ عَلِيٌّ(ع) يُغسلهُ مُسنَدَاََ لَهُ إلَى صَدْرِهِ، وَعَلَيْهِ قَمِيصُهُ يُدَلِّكُهُ بِهِ، وَمِنْ وَرَائِهِ لا يَقضَى بِيَدِهِ إِلَى رَسُولِ اللَّه(ص) وَ عَلِيٌّ(ع) يَقُولُ : بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي، طِبْتَ حَيًّا وَ مَيِّتًا! ثُمَّ كُفِّنَ رَسُولُ اللَّه(ص) فِي ثَلاثَةِ أَثْوَابٍ : ثَوْبَيْنِ أَبْيَضَيْنِ وَ ثَوْبِ حِبْرَةٍ》 ♦️پس «اوس» داخل شد و نشست و در تجهیز بدن مطهر رسول اکرم(ص) حاضر شد. امام علی(ع) جنازه رسول اکرم(ص) را بر سینه خود گذارده بود و خود شخصا بدن مطهر را غسل می داد و «عباس» و «فضل» و «قثم» نیز بدن مطهر را می گرداندند و در چپ و راست کردن بدن مطهر به حضرت(ع) کمک می کردند. «اسامه» و «شقران» نیز بر بدن مطهر آب می ریختند. امام علی(ع) بدن مبارک رسول اکرم(ص) را از زیر پیراهن غسل می داد و می گفت : پدر و مادرم به فدایت که چه اندازه در زندگی و پس از مرگت پاکیزه ای. و وقتی از غسل ایشان فارغ شدند، سپس حضرت(ص) را با سه پارچه «صحاری» و یک پارچه بُرد «حبرة» کفن کردند.(۳) 👤عایشه می گوید : 📋《مَا عَلِمْنَا بِدَفْنِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) حَتَّى سَمِعْنَا صَوْتَ الْمَسَاحِي فِي جَوْفِ لَيْلَةِ الْأَرْبِعَاءِ》 ♦️به خدا قسم ما از دفن پیامبر اکرم(ص) با خبر نشدیم تا اینکه صدای بیل و کلنگ را در شب چهارشنبه از حجره آن حضرت(ع) شنیدیم.(۴) و علت این را «ابن ابی الحدید معتزلی» می نویسد : 📋《لِيَثبِتَ عِندَ النَّاسِ أَنَّ الدُّنيَا شَغَلَتهُم عَن نَبِيِّهِم ثَلَاثَةَ أَيَّامِِ حَتَى أَمَرَهُ إلَى مَا تَرَون وَ قَد كَانَ يَتَطَلَّبُ الحَيلَةَ فِي تَهجِينَ أَمرِ أَبِي بَكرِِ حَيثُ وَقَعَ فِي‌ مَا وَقَعَ بِكُلِّ طَرِيقِِ وَ يَتَعَلَّقُ بِأَدنَى سَبَبِِ مِن أُمُورِِ كَانَ يَعتَمِدُهَا》 ♦️باید گفت علی(ع) بدین خاطر بدن رسول اکرم(ص) را تا سه روز دفن ننمود، تا به مردم بفهماند که دنیا آن چنان اهل سقیفه را به خود مشغول نموده بود، که تا سه روز حتی سراغ بدن رسول اکرم(ص) را نگرفتند! چرا که علی(ع) پس از جریان سقیفه برای رسوا کردن هیات حاکمه از هر راهی که می توانست کوتاهی نکرد.(۵) 📚منابع : ۱)المقنعه شیخ مفید، ص۴۵۶ ۲)تاریخ طبری، ج۲، ص۴۵۵ ۳)انساب الاشراف بلاذری، ج۱، ص۵۶۹ ۴)تاریخ الاسلام ذهبی، ج۱، ص۵۸۲ ۵)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۳۷ #
. ◾️ بهترین و بدترین خلائق هرچه پیامبر(ص) به پایان عمر شریف خود نزدیک مى‌شد مى‌کوشید که بیشتر از گذشته درباره مقام و فضیلت امیرمومنان(ع) سخن بگوید و مردم را آگاه سازد. براى نمونه جابر بن عبدالله انصارى گوید: رسول خدا(ص) در بیمارى آخر عمر خود فاطمه(س) را گفت: «پدر و مادرم فداى تو باد! کسى را به سوى همسرت على بفرست و او را نزد من فرا خوان.» فاطمه(س) به حسین(ع) فرمود: «پیش پدرت برو و به وى بگو: جدم تو را مى‌خواند.» حسین(ع) به جانب پدر شتافت و او را آگاه کرد امیرمومنان(ع) به خدمت پیامبر خدا(ص) شرفیاب گشت در حالى که فاطمه(س) در کنار وى حضور داشت و بر آن حضرت(ص) گریه مى‌کرد و مى‌گفت: «واى از این اندوه! اندوه بیمارى تو اى پدر!» و پیامبر(ص) مى‌فرمود: «پس از این روز دیگر بر پدر تو رنج و اندوهى نیست!» رسول خدا(ص) رو به على(ع) کرد و فرمود: «یا على(ع) نزدیک من آى.» على(ع) پیش پیامبر(ص) آمد. [حضرت به سبب ضعف زیاد] فرمود: «گوش خود را نزدیک دهان من بیاور!» على(ع) چنین کرد. پیامبر(ص) فرمود: «اى برادر من! آیا سخن خداى تعالى را نشنیده‌اى که در کتاب خود مى‌فرماید: ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریه؛ به راستى کسانى که ایمان آوردند و کارهاى نیکو انجام دادند آنان بهترین خلقند.» (۱) على(ع) عرض کرد: «آرى اى رسول خدا(ص) شنیده‌ام.» فرمود: «آنها تو و شیعیان تو هستید که می‌آیید در حالى که شریفان اهل محشرید و همه شما را مى‌شناسند. سیرابید و از گرسنگى به دورید و باز آیا شنیده‌اى که خداى متعال فرموده است: ان الذین کفروا من إهل الکتاب و المشرکین فى نار جهنم خالدین فیها اولئک هم شر البریه؛ به راستى آنان که از اهل کتاب کافر شدند و مشرکان در آتش جهنم براى همیشه خواهند بود و ایشان بدترین خلقند.» (۲) على(ع) گفت: «بلى اى پیامبر خدا(ص)» فرمود: «آنها دشمنان تواند که روز قیامت مى‌آیند در حالى که تشنگانند. شقاوت پیشگانى هستند که به عذاب الهى گرفتار آمده‌اند و ایشان کافران و منافقانند. این مقامات که گفتم از آن تو و شیعیان توست و آن عذابها براى دشمنان تو و پیروان آنهاست.» (۳) 📚منبع (۱) سوره بینه، آیه ۶ (۲) همان, آیه ۷ (۳) تفسیر فرات الکوفى، ابى القاسم فرات بن ابراهیم بن فرات الکوفى، ص ۵۸۵ . ⚫️ دوست رسول خدا(ص) عایشه مى‌گفت: هنگامى که رسول خدا(ص) را وقت مرگ در رسید و در خانه‌اش بسترى بود فرمود: «دوست مرا فرا خوانید!» من ابابکر را صدا زدم چون بیامد حضرت(ص) به او نگاهى کرد و سرش را پایین انداخت و گفت: «دوست مرا فراخوانید!» در پى عمر فرستادند. چون حاضر شد پیامبر(ص) به وى نظرى افکند و باز فرمود: «دوست مرا فرا خوانید!» من گفتم: واى بر شما على بن ابى طالب(ع) را خبر کنید. به خدا سوگند که پیامبر(ص) غیر او را اراده نکرده است. وقتى که على(ع) خدمت پیامبر(ص) شرفیاب شد و حضرت(ص) وى را دید پارچه‌اى را که بر روى خود انداخته بود گشود و على(ع) را در کنار گرفت و همچنان در آغوش على بود تا جان سپرد. 📚منبع مناقب آل ابى طالب، ابن شهر آشوب، ج ۱، ص ۲۳۶ .
28.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔳 📜 بیست و سه سال 🖊به قلم و خانم 🎙به نفس ➖➖➖ بیست و سه سال جز محبت ازش ندیدن بیست و سه سال جز صداقت ازش ندیدن بیست و سه سال غیر رحمت ازش ندیدن جواب خوبی هیچ کجا اینجوری جبران نمیشه وصیت یه کافرم اینجوری پنهان نمیشه طبق، ما ینطق عن الهوی هذیان گفتن کجا و مصطفی۲ وا غربتا، وا غربتا، وا غربتا... ۴ ---* آخرشم رحمت للعالمینو کشتن آخرشم کوه ایمان و یقینو کشتن آخرشم پدر اهل زمینو کشتن سیلی زدن به دخترش مزد رسالتش شده اینهمه پیمان شکنی جواب زحمتش شده آتیش آوردن دشمنا همه جای عرض تسلیت به فاطمه۲ وا غربتا، وا غربتا، وا غربتا... ۴ ---- بعد نبی روزگار خوشی قلم خورد بعد نبی غصه های علی رقم خورد بعد نبی آشیون علی بهم خورد چهل نفر تو کوچه ها آروم جونشو زدن جلو چشای غیرتیش زن جوونشو زدن داغ قامت خم و روی کبود توی کوچه ها علی رو کشته بود ➖➖➖ .
Fadaeian_Shahadat Peyambar_Imam Hasan1403_01.mp3
98.78M
🔸مراسم و شهادت امام حسن مجتبی ع هیأت فدائیان حسین (ع) 👈 یک شنبه 11 شهریور ماه ۱۴۰۳ 🔊 حجت الاسلام والمسلمین