eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
5.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
633 ویدیو
854 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. سرِ بابارو روی زانو گذاشت ، سرِ بابارو روی سینه گذاشت ... بگم یا ، سرت روی زانویِ عزیزِ دلبندت بود ، آقا ، اما من فدای اون سری که : « أَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ ۱» سلام برآن سرِ بالاى نیزه رفته .... حسیییین ... ۱ ( قسمتی از زیارت ناحیه ی مقدسه ) (ع) (ع) .
13 (1).mp3
4.53M
🔊 | 📝 ای که رخ از خدا کرده حکایت‌گری 👤 کربلایی ▪️ویژه شهادت
نکته ای از صلوات امام حسن عسکری علیه السلام بر حجج طاهره علیهم السلام.mp3
1.92M
نکته ای از صلوات امام حسن عسکری علیه السلام بر حجج طاهره علیهم السلام 📌 برگرفته از جلسه پانزدهم «سیر تکوّن عقاید شیعه» 🔸 برای دریافت🎬 فیلم و 🔊صوت و 📋متن و استنادات این بحث به https://www.hkashani.com/?p=19907 مراجعه نمایید. یادگاری معرفتی از امام حسن عسکری علیه‌السلام ....................... زیارت جامعه کبیره میراثی گرانبها از امام هادی علیه‌السلام است که تقریبا نزد شیعیان و محبین آل الله شناخته شده است. از علیه‌السلام نیز صلواتی بر چهارده معصوم به یادگار مانده که خیلی شناخته شده نیست. این صلوات، صلواتی مستقل درباره هر یک از این بزرگان و انوار الهی است. این صلوات مضامین بلندی دارد و شامل صفاتی از هر یک از ایشان نیز است. راوی که این صلوات را می‌نوشته، می‌گوید: وقتی صلوات بر امام هادی علیه‌السلام تمام شد و نوبت به خود حضرت رسید، امام سکوت کرد. در این مورد به او عرض کردم[که بقیه را بفرمایید]. حضرت فرمود: اگر این مطلب از دین نبود که خداوند امر کرده آن را به اهلش برسانیم، دوست داشتم که ساکت بمانم؛ ولی چون در مقام دین است، بنویس... . در ادامه حضرت صلوات بر خودش و امام عصر علیه‌السلام را ذکر کرد. متن کامل این صلوات در مصباح المتهجد شیخ طوسی آمده و شیخ عباس قمی نیز این صلوات شریف را در مفاتیح الجنان، تحت عنوان صلوات بر حجج طاهره آورده است.
. 🟢 امام حسن عسکری (ع) آبروی مسلمانان را خرید؛ امام حسن عسکری (ع) با وجود آنکه در زمان متوکل عباسی کمتر از ۱۵ سال سن داشت و هنوز به امامت نرسیده بود ولی طبق پاره‌ای از روایات به دستور متوکل عباسی زندانی شده بود. قحطی و خشکسالی همه جا را فرا گرفته بود و همه جانداران در معرض خطر نابودی بودند مسلمان سه روز پی در پی جهت اقامه نماز استسقا (طلب باران) به صحرا رفتند و نماز خواندند ولی باران نیامد اما روز چهارم جاثلیق (روحانی بزرگ مسیحیان) به همراه مسیحیان به بیابان رفتند و دعا کردند در آن روز باران آمد مسلمانان روز پنجم به بیابان رفتند و نماز خواندند ولی باران نیامد این موضوع سبب سرشکستگی مسلمانان شد عده‌ای در حقانیت دین اسلام به شک افتادند. گفتگوها در این مورد زیاد شد و قرار بر این بود که روز ششم نیز مسیحیان به همراه جاثلیق به بیابان برای دعا بروند اگر آن روز نیز مثل روز چهارم باران می‌آمد آبروی مسلمانان در نزد مسیحیان بیشتر می‌رفت و سرافکنده و خوار می‌شدند متوکل عباسی به یاد امام حسن عسکری (ع) که در زندان بود افتاد دستور داد آن حضرت را از زندان بیرون آورند و به آن حضرت گفت ای ابامحمد! دین جدت را دریاب. آن روز مسیحیان به همراه جاثلیق به بیابان رفتند امام حسن عسکری(ع) نیز با چند نفر از خدمتکاران بیرون رفت. آنگاه امام به یکی از غلامانش فرمود تو به میان جمعیت مسیحیان برو هنگامی که جاثلیق برای دعا دست‌هایش را به سوی آسمان بلند کرد خود را به کنار او برسان و در میان دو انگشت دست راستش چیزی هست آن را بگیر و بیاور. آن غلام به میان مسیحیان رفت و در صف اول کنار جاثلیق ایستاد و همین که او دست‌هایش را به طرف آسمان بلند کرد غلام فوراً در بین دو انگشت دست راست او استخوانی که سیاه رنگ بود برداشت و آورد امام آن را گرفت و فرمود حالا هرچه می‌خواهی دعا کن. آن روز آنها هرچه دعا کردند باران نیامد و آسمان صاف و آفتابی شد متوکل از امام عسکری (ع) پرسید یا ابامحمد! این استخوان چیست؟ امام فرمود: این استخوان از قبر پیغمبری از پیامبران الهی برداشته شده است و هرگاه استخوان بدن پیامبری آشکار گردد باران می‌آید. البته مطابق بعضی از روایات این واقعه در زمان معتمد عباسی بوده و این به واقعیت نزدیک‌تر است. 📚منبع کشف الغمه، اربلی، ج ۲، ص ۴۲۹ الفصول المهمّه، ابن صباغ مالکی، ص ۲۶۹ مصائب الاولیا (مقتل چهارده معصوم)، اصغر تاجیک ورامینی، ج ۲، ص ۳۶۵ .
در نگاهت غروب دلتنگی، حنیف طاهری.mp3
6.67M
🎤 علیه‌السلام در نگاهت غروب دلتنگی آسمانی پر از شفق داری گرد پیری نشسته بر رویت ای جوانِ غریب! حق داری همدم لحظه‌های تنهایی می‌شود اشک‌های پنهانی تب محراب و بغض سجاده تا سحر سجده‌های بارانی خاطری خسته و پریشان از شهر دلگیر سایه‌ها داری ماه غربت نشین سامرّا! در دل خود گلایه‌ها داری هر دوشنبه غبار دلتنگی کوچه کوچه دیار دلتنگی قاصدک‌ها خبر می‌آوردند از تو و روزگار دلتنگی ابرها را به گریه می‌آورد ندبه‌هایی که در قنوتت بود بگو آقا بگو کدام اندوه راز تنهایی و سکوتت بود نقشهٔ شوم قتل آیینه برکات جدید این شهر است زخم‌هایی که بر جگر داری از کرامات تازهٔ زَهرْ، است تشنگی، تشنهٔ لبانت بود سرخ آمد، ترک ترک گل کرد داغ قلب پر از شرارهٔ‌ تو راز یک زخم مشترک گل کرد خوب شد قدری آب آوردند تشنه‌لب جان ندادی آقاجان تا لبت جان گرفت، فرمودی: اَلسلام علیک یا عطشان روز جمعه به وقت دلتنگی می‌روی از دیار غم اما صبح یک جمعه می‌رسد از راه وارث سرخی شقایق‌ها... .
. 🌸 امام حسن عسکری(ع) در بیان دشمن جعفر کذاب، برادر امام حسن عسکری(ع) که می‌خواست به ناحق، خود را امام معرفی کند، با حضور امام زمان(عج) و اقامه نماز بر پیکر پاک امام حسن عسکری(ع) خوار و رسوا شد. از این رو، بیست هزار دینار برای خلیفه فرستاد و برای او نوشت: ای امیرمؤمنان! مقام و منزلت برادرم را به من بده. خلیفه اگرچه از کینه و دشمنی با امام لبریز بود، ولی لب به حق گشود و پاسخ داد: منزلت برادرت، حسن عسکری از طرف ما نیست، بلکه از سوی خداوند است. ما همواره می‌کوشیدیم قدر و منزلت او را پایین آوریم ولی به دلیل پاکدامنی، نیک رفتاری، دانش و عبادتش بر عظمت او افزوده می‌شد. اگر تو نزد پیروان برادرت همان ارزش را داری به تأیید ما نیاز نداری و اگر چنین نیست، کاری از ما بر نمی آید. 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۵۲، ص ۴۹ جلوه هایی از اعجاز معصومین(ع)، علامه قطب الدین راوندی، ص ۷۶۸ ......... 🌹 عزّت امامان امری آسمانی روزی مستنصر بالله، خلیفه عباسی به سامرا رفت. اطرافیان به آگاهی‌اش رساندند که قبر امام حسن عسکری(ع) مورد توجه مردمان است ولی قبر پدران او یعنی خلفای عباسی را ویرانی و کثافت فرا گرفته است. از این رو به او گفتند: شما پادشاهان دنیا هستید و نباید قبر پدرانتان به این حال باشد و کسی هم به زیارت آنها نیاید. دستور دهید کسی این کثافت‌ها را پاک کند و آنها را مانند قبور امامان علویان بسازد تا مردم به زیارت آن ها نیز بروند. خلیفه در پاسخ گفت: این عزت امامان شیعه و آبادانی مزار آنها، امری آسمانی و از طرف خداوند است و اجبار مردم به کاری فایده ندارد. 📚منبع منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج ۲، ص ۷۶۳ ............
. اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد محو گناهان با تنگدستی محمد بن حسن بن میمون می گوید: طی نامه ای که به خدمت مولایم امام عسکری (ع) نوشتم از تنگدستی خود شکایت کردم. آنگاه با خود گفتم مگر امام صادق (ع) نفرموده است: تنگدستی با محبت ما بهتر است از ثروتمندی با دشمنان ما و کشته شدن با ولایت ما بهتر است از زندگی با دشمنان ما. جواب نامه من چنین آمد: همانا خدای عزوجل، وقتی که گناهان دوستان ما زیاد می شود به وسیله تنگدستی، گناهان ایشان را محو می کند و بسیاری از گناهان را می بخشد. آری همان طور که در خاطر تو گذشت، تنگدستی با ما بهتر است از مالداری با دشمنان ما در حالی که ما پشتیبان کسی هستیم که به ما پناه آورد و نوریم برای هر که از ما روشنی خواهد و پناهیم برای کسی که به ما پناهنده شود. هرکه ما را دوست بدارد در مراتب عالیه با ماست و هر که از ما رو برتابد به رو در آتش دوزخ می افتد 📚منبع مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج۴، ص ۴۳۵ ................. . 🌺 رفع حوائج مردم ابوهاشم جعفری نقل می‌کند: از سختی و فشار زندان به ابومحمد علیه السلام شکایت کردم. در جوابم نوشت: «نماز ظهر امروز را در منزلت می‌خوانی! » هنگام ظهر بود که آزاد شدم و نماز را در منزلم خواندم. از لحاظ مالی هم تحت فشار بودم و می‌خواستم که در نامه از حضرت پول بخواهم، لکن شرم کردم! به منزل که رسیدم، صد دینار برایم فرستاده و برایم نوشته بود: «هر وقت نیاز داشتی شرم نکن، خجالت نکش و از ما بخواه که ان شاءالله نیازت مرتفع می‌شود». 📚منبع اصول الکافی، شیخ کلینی، ج ۱، ص ۴۲۴ ................ . 🌺 یتیم واقعی الإمام الحسن العسکری علیه السلام عن رسول الله صلی الله علیه و آله : أشَدُّ مِنْ یُتْمِ الْیَتِیمِ الَّذِی انْقَطَعَ عَنْ أُمِّهِ وَ أَبِیهِ یُتْمُ یَتِیمٍ انْقَطَعَ عَنْ إِمَامِهِ وَ لَا یَقْدِرُ عَلَى الْوُصُولِ إِلَیْهِ وَ لَا یَدْرِی کَیْفَ حُکْمُهُ فِیمَا یُبْتَلَى بِهِ مِنْ شَرَائِعِ دِینِهِ أَلَا فَمَنْ کَانَ مِنْ شِیعَتِنَا عَالِماً بِعُلُومِنَا وَ هَذَا الْجَاهِلُ بِشَرِیعَتِنَا- الْمُنْقَطِعُ عَنْ مُشَاهَدَتِنَا یَتِیمٌ فِی حَجْرِهِ أَلَا فَمَنْ هَدَاهُ وَ أَرْشَدَهُ وَ عَلَّمَهُ شَرِیعَتَنَا کَانَ مَعَنَا فِی الرَّفِیقِ الْأَعْلَى‏. امام حسن عسکری علیه السلام از قول رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: سخت تر از یتیم جدا شده از پدر، یتیمی است که از امامش جدا شده و توانایی دستیابی به وی را ندارد و حکم امامش را درباره مسائل دینی مورد ابتلا نمی‌داند. آگاه باشید هر فرد نا آگاه به شریعت ما، که از دیدار ما محروم است یتیمی است که در دامن عالمان شیعه جای دارد. آگاه باشید، هرکس وی را هدایت و راهنمایی کند و شریعت ما را به وی بیاموزد در مقام رفیق اعلی با ما خواهد بود. 📚منبع بحارالانور، علامه مجلسی، ج ۱۰۵، ص ۱۷۱ .
. 🌺 نماز خواندن حضرت در میان شیران و درندگان روایت شده که حضرت امام حسن عسکری (ع) را سپردند به نحریر* نحریر تنگ می‌گرفت بر آن حضرت و اذیت می‌کرد آن جناب را. زوجه اش به او گفت: ای مرد! بترس از خدا به درستی که تو نمی دانی که کیست در منزل تو. پس شروع کرد در بیان اوصاف حضرت عسکری (ع) از صلاح و عبادت و جلالت آن حضرت و گفت: من می‌ترسم بر تو از این رفتار تو با آن حضرت. نحریر گفت: به خدا سوگند که من او را در برکة السباع میان شیران و درندگان خواهم افکند. پس اجازه طلبید از خلیفه در این امر، او را اجازه داد. پس آن حضرت را افکند به نزد شیران و شک نداشتند در آنکه شیران آن حضرت را خواهند خورد، پس نظر کردند در آن محل که از حال آن جناب خبری گیرند، دیدند آن جناب را [که] ایستاده نماز می‌خواند و سباع در دور آن حضرت می‌باشند پس امر کرد که آن جناب را بیرون آورند و به خانه اش برند. مولف گوید: و به همین دلالت باهره اشاره شده در توسل به آن حضرت در دعای ساعت یازدهم روز: (وَ بِالاِمامِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ علیه السلام اَلَّذی طُرِحَ لَلسِّباعِ فَخَلَّصْتَهُ مِْن مَرابِضِهاوَامْتُحِنَ بِالدَّو آبِّ الصِّعابُ فَذَلَّلْتَ لَهُ مَراکِبَها) یعنی متوسل شدم به امام حسن عسکری (ع) آن آقایی که افکندند در میان درندگان پس به سلامت او را از محل درندگان بیرون آوردی و ممتحن شد آن حضرت به دابه سرکش و حیوان چموش پس رام کردی برای او سوار شدن او را. و در این فقره اشاره شده به آنچه نقل شده که مستعین باللّه خلیفه، استری داشت چموش و سرکش به حدی که احدی قدرت نداشت که او را لگام کند یا زین بر پشت او گذارد یا او را سوار شود. اتفاقا روزی حضرت به دیدن خلیفه رفت خلیفه به آن حضرت گفت: خواهش می‌نمایم از شما که این استر را دهنه بر دهانش کنید و غرضش آن بود که از این کار یا استر رام شود یا آنکه چموشی کند و آن حضرت را بکش پس حضرت برخاست و دست مبارک خود را بر کفل استر گذاشت آن حیوان عرق کرد به نحوی که عرق از او جاری شد و در نهایت آرامی و تذلل شد. پس حضرت او را زین کرد و لجام بر دهنش زد و سوار گشت و قدری در منزل او را راه برد. خلیفه از این کار تعجب کرده استر را به آن حضرت بخشید. * نحریر فردی سخت گیر، آزار دهنده و بی رحمی بود که مسئولیت زندان امام حسن عسکری (ع) را بر عهده داشت و از هرگونه ظلم و سخت گیری نسبت به آن حضرت دریغ نمی کرد. 📚منبع منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ج ۲، ص ۶۳۶ .
. علیه‌السلام دوباره عشق سمت آسمان انداخت راهم را نگاهی باز می‌گیرد سر راه نگاهم را کدام آغوش بین خویش جا داده‌ست ماهم را که برگردانده امشب سوی دیگر قبله‌گاهم را 🔻من امشب حاجی این قبله، این قبله‌نما هستم من امشب بندۀ مولای «سُرَّ مَن رَءا» هستم🔻 وزیده از پگاه شهر پیغمبر نسیمی که... ...رسیده سال‌هایی قبل همراه شمیمی که... ...تمام شهر را پر کرد آن فیض عظیمی که... ...خبر داده‌ست باز از جلوۀ دست کریمی که... 🔻...همان خُلق و همان خو در جمالش منجلی باشد وَ مثل آن حسن آرام جان یک علی باشد🔻 نگاهت چون مسیحایی‌ست که بر مرده‌ها جان است که گاهی لرزه بر اندام مأموران زندان است و یا ابری‌ست که در آسمان هم حکم باران است بگو این چشم انسان است یا از آن یزدان است تو هم جسمی و هم جانی، تو هم ابری و بارانی صفاتت گفت یزدانی، خدایی یا که انسانی؟ رکاب سامرا را گنبد زرد تو مروارید حریمت کعبۀ آمال، قبرت قبلۀ امید گدایان! هرکجا هستید، امشب هرچه می‌خواهید دخیل عشق بندید از همان جا بر در خورشید 🔻اگر که سائل شهر مدینه، مجتبی دارد کسی چون عسکری را هم گدای سامرا دارد🔻 می‌آیی و برای مهدی‌ات دلداده می‌سازی هزاران عاشق در دام عشق افتاده می‌سازی ز اشک دیدۀ چشم‌انتظاران جاده می‌سازی برای امر غیبت شیعه را آماده می‌سازی 🔻میان پرده، اسرار خدا را بی‌صدا گفتی برای شیعیانت «أفضل‌الاعمال» را گفتی🔻 تو آن معنای پروازی که بی‌تو هیچ بالی نیست زلال جاری باران لطفت را زوالی نیست به جز درد فراق مهدی‌ات آقا ملالی نیست یقیناً در کنار ماست امشب جاش خالی نیست 🔻دعا کن تا که من هم جمکرانی باشم آقاجان دعا کن تا ابد صاحب‌زمانی باشم آقاجان🔻 .👇