eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.9هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
801 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. ۱۴۰۲ اللهم رب شهر رمضان هنوز سبز نشد شاخه های بی ثمرت درخت خشکِ قنوتم..،کجاست برگ و برت گناه؛ظرفیتِ اشک را گرفت از تو آهای کاسه ی چشمم!چه آمده به سرت شکسته‌پر شده ای یاکریمِ بام کریم هوای نفس چه زخمی زده به بال و پرت خدا،خدای لبم را ز من مگیر..،خدا بیا و رحم کن ای رب به عبد بی هُنرت تمام سود مناجاتِ تو،دم صبح است ضرر نکرده کسی که نشسته تا سحرت رفیقِ بنده نوازی و ما فقیر نیاز نمی شود که بیفتد به حال ما،نظرت؟! به حرمت رمضان کاسه ی مرا پر کن ببین گدای قدیمی رسیده پشت درت امید طفل خطار کار مادر است فقط فدای فاطمه..،آن باوقارِ معتبرت زمان مُردن ما می رسد بزرگِ نجف علی بشارت دیدار داده بر بشرت به روزه‌دار بگوئید روضه،افطاری‌ست نه چند دانه‌ی‌ خرما،نه چای پُر شکرت فدای تشنه لبی که دو قطره گریه بر او برای وصل خداوند کرده تشنه‌ترت صدای خواهری از روی تل بلند شده: فدای حنجر خشک تو..،مادر و پدرت هزار نیزه و شمشیر و تیغ جای خودش... خدا بخیر کند..،نعل و جسم مختصرت! ✍ .👇
4_5857164188522123440.mp3
33.82M
۱۴۰۲ صدایت می‌زنم یا قاضی الحاجات...، پنهانی صدایت می‌زنم با حال اندوه و پشیمانی صدایت می‌زنم یا اَیُّهَاالرَّحمٰن..، نگاهی کن نگاهی کن به حال و روز من، این نابسامانی اگرچه من نمک‌گیری نمک‌نشناس هستم...، باز نیاوردی به رویم، راه دادی‌ام به مهمانی به تو رو می‌زنم با کوله‌باری از گناهانم به تو رو می‌زنم ای مهربان، رو برنگردانی! بگو دردِدِل خود را به غیر از تو، به که گویم تویی که دردهایم را نگفته نیز می‌دانی پر و بالم به چنگِ نفسِ سرکش سخت زنجیر است قفس تنگ و نفس‌گیر است...، وای از مرغ زندانی دلم لَم یَزرعِ اندوه‌خیزی از گناهان است ندیده تا به این لحظه به خود، یک قطره بارانی نماز و روزه‌های ناقصم بوی ریا دارد به قرآن که خجالت دارد این طرز مسلمانی مناجات بدونِ اشک را هرگز نمی‌خواهم مرا ای کاش با هر "یا الهی"‌ام بگریانی مگیر این نعمت چشم تر و آشفته‌حالی را وگرنه بنده‌ی خاطی ندارد راهِ جبرانی در آتش هم بیندازی، بگویم: دوستت دارم دلت می‌آید آیا عاشق خود را بسوزانی!؟ خدایا این گنه‌کار از عذاب قبر می‌ترسد از آن اوقات تنهایی، از آن ساعات ظلمانی تو را جان علی موسی الرضا..، با من مدارا کن به حق بوسه‌ام بر مضجع شاه خراسانی دم افطارها با کام تشنه روضه می‌چسبد بخوانی روضه‌ها‌ی تشنگیِ شاه عطشانی ▪️ لبش ذکر خدا می گفت...، لعنت بر سنانِ مست لبش ذکر خدا می گفت...، وای از نیزه‌ی آنی صدای استخوان‌هایش تمام عرش را لرزاند... به زیر سُم مرکب زیر و رو شد جسم عریانی ✍ .
. تا دلم از کرده های خویش نادم می شود بیش تر از پیش چشمم گریه‌ لازم می شود اشک، بال پر زدن در وادی معراج هاست گریه‌ کن در روضه، جبریلِ عوالم می شود (ما کی هستیم... ملائکه دارن گریه میکنن) شمع باشی یا که پروانه .. ، چه فرقی می کند سوخت هر کس که درونش ” عشق ” حاکم می شود هر که سنگ طعنه های خلق را تاب آورد حتم دارم شیشه هم باشد ، مقاوم می شود گرچه هِی در می زنم .. ، کشکول من را پر نکن (آخه)دست سائل تا که خالی شد ، مزاحم می شود (آقا منو همیشه محتاج خودت کن) این خرابت را بیا و لطف کن .. ، بیرون نکن قول خواهد داد که یک روز سالم می شود (حسین....) تا گناهی می کنم ، زهرا وساطت می کند پشت مادر، طفل بازیگوش قایم می شود آه ای ماه هزار و چند ساله..، تو بگو سهم ما تا کِی سیاهیِّ مداوم می شود هر زمان ” ناحیّه ” می خوانم تصور می کنم روح من تا کربلایش با تو عازم می شود گریه..، تنها در میان روضه ی جدّت ”حسین" اشک هرچه می دهی خرج مراسم می شود ‍ لااقل ” این‌ جسمِ عریان‌ مانده ” را .. ، دفنش کنید نامروّت ها کسی این‌ قدر ظالم می شود {خودتو برسون به این کاروان اگه ببینی تصادفی بیرون پیش اومده یه نفر از دنیا رفته حتی اگر کس و کار هم نداشته باشه بالاخره میان میبرنش دفنش می کنن خاکش می کنند آخه میگن بده میت نباید روی زمین بمونه بی بی همچین که اومد وارد خیمه شد دید امام‌سجاد داره گریه میکنه چی شده عزیز برادرم فرمود عمه جان مگه نمیبینی اینا دارند کشته های خودشونو خاک میکنن اما میبینی بابای منو همینطور برهنه بدنشو رها کردن و رفتن نمیدونم این یه بیت و الان بخونم یا نه شاید هنوز دلت آماده نشده پیغمبر وارد شد چی شده دخترم؟ عرضه داشت بابا بچم داره باهام حرف میزنه فرمود دخترم توهم که در رحم مادرت بودی با اون حرف میزدی آرومش میکردی عرضه داشت باباجان آخه آروم که نمیکنه تازه یه حرفهایی هم میزنه که منو به هم ریخته چی میگه دخترم هی دو سه روزه میگه انا الغریب انا الغریب... اما امروز من فاطمه رو به هم ریخته آخه هی میگه أنا العطشان... پیغمبر شروع کرد روضه بخونه گریه کن هم بی بی دوعالم فرمود دخترم حسینت رو اینطور میکشن نمیدونم پیغمبر چطور روضه خوند اما همه میگن بی بی دو عالم شروع کرد بلند بلند برای حسین گریه کردن مادر برات بمیره حالا جا داره این شعر رو بخونم همه باهم گریه کنیم نمیدونم پیامبر چی خوند اما شاید اینو خوند مونده روی زمین پیکر تو رها السلام علی من دفن اهل غرا خواهر تو که نیست رفته شام بلا ریگ و رمل بیابون برات گرفته عزا گریه میکنی هم با همه وجود گریه کن هر کاری می کنی از عمق وجودت بکن امام صادق فرمودند اگر اشک هم نداری برای امام حسین تباکی کن فرمود برای جدغریب ما آه بکشید بگید حسین.... همه منتظرن مادرش برسه کاش صدای برادر به خواهرش برسه دست قاتل اگه به سرش برسه آخ خدا به داد موی دخترش برسه حالا آماده شد دلت این یه بیت رو بخونم آن ردا و آن عبا آن عمامه بس نبود؟ کهنه پیراهن مگر جزو غنایم میشود؟؟ آن ردا و آن عبا و آن عمامه بس نبود … کهنه پیراهن مگر جزو غنایم می شود!؟ ✍ اما امشب شب امام حسنی هاست امشب شب بچه امام حسنه شب ابن الحسنه شب شما جوونا و نوجوانوس شما امشب بیشتر گریه کنید چقدر شوق شهادت دارید؟ چقدر دوست دارید رو پای ارباب جون بدید آقا جان خیلی دوست دارم  احلی من العسل بخدا شهید نشیم میمیریم دعا کنید اگر شهید هم نشدیم تو روضه بمیریم میون این حسین گفتن ها یهو چشام باز کنم ببینم اربابم بالا سرمه ارباب سرمو بغل گرفته حسین... 👈اومد اجازه میدان بگیره آخه مادرش راهیش کرد گفت برو بابات خیلی به من سفارش کرده اومد پیش عمو، عمو به من اجاره بده منم مثل علی اکبر برم برات بجنگم فداییت بشم حسین جان به منم اجازه بده برات فدایی بشه حسین جان ما دست خط از کسی نداریم. دستمون به جایی بند نیست آشنا ندارم آخه شنیدم به قاسم اجازه ندادی دست خط از باباش آورد همچین که گوشه خیمه زانوهاشو بغل کرد چرا عمو منو نمیخره مادر اومد چی شد عزیز دلم گفت عمو به من اجازه نمیده میگه تو باش بالا سر این زنوبچه باش اما بدون عمو نمیتونم زنده باشم مادرش گفت غصه نخور یه بغچه آورد. تا بغچه رو آورد بوی امام حسن پیچید هم مادر گریه کرد هم بچه مادر جان این چیه؟ گفت پدرت فکر اینجاهارو کرده بود میدونست عموت بهت اجازه نمیده یه دستخط نوشت گفت اینو بده به قاسمم به عمو نشون بده همون موقع که به حسین گفت لا یوم کیومک یا اباعبدالله مادرش هم موقعی که میخواست جون بده گفت علی جان خیلی مواظب حسینم باش همه سفارش حسین کردن آی مردم با سفارش اینا داریم گریه میکنیم نامه رو داد دست قاسم عزیز دلم اینو ببر به عمو نشون بده
. اللهم رَبَّ شَهْرِ رَمَضان آمدم..،در می زنم..،یا رب! گدایت را ببین باز هم این بنده ی بی دست و پایت را ببین ظرف خالیِ طعام سائل‌ات را پُر نکن نان من گریه است..،نان بنده را آجر نکن بار من روی زمین مانده است..،بارم را بخر خوب و بد هرچیز دارم را بیا یکجا بخر ای پناه بی پناهی ها..،پناهم داده ای از تو ممنونم به مهمانیت راهم داده ای شکر می گویم هزاران‌بار..،ستاری خدا وای اگر از باطن من پرده برداری خدا هیچکس گردن نمی گیرد منِ شرمنده را مثل فرزندِ پدرمُرده بغل کن بنده را در زمان ارتکاب جرم،بی باکم نکن تا مرا پاکم نکردی از بدی،خاکم نکن قلب تاریک مرا از روشنی آکنده کن عزم ترک معصیت را در وجودم زنده کن بارها وقتی که می بینم دچارم بر گناه هر دمی که بیخ پیدا کرد کارم در گناه رو به زهرا می کنم..،زهراست پشتیبانِ من جای دیگر را ندارم جز درِ این خانه من هرچه باشم..،او بخواهد..،می شوم آخر درست از منِ آلوده‌دامن می کند نوکر درست تا دم افطارها یادی ز عطشانش کنم چشم روزه‌دار خود را سیر،گریانش کنم ▪️ ▪️ خون سرخی بر عبای رنگ یشمش ریختند تشنه بود و آب را در پیش چشمش ریختند دست شمر افتاده بود آن زلف‌درهم ریخته خشکی لبهاش را با چکمه برهم ریخته نیزه جای جرعه آبی،در گلویش می کنند پیش چشم مادر او پشت و رویش می کنند بعد گودال از حوالی حرم رد می شوند شمر و خولی پیش راه زینبش سد می شوند ✍ .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
‌. #مناجات_با_خدا #دعای_مجیر #ماه_رمضان کریما بیا دست ما را بگیر اجرنا من النار یا مجیر به درگاه
. حتّی نگفته ای کیست ، من را بغل گرفتی بخشایشت همیشه ، بی چون و بی چرا بود چادر نماز زهرا ، مصداق یا مُجیر است در اوج بی پناهی ، مادر پناه ما بود .