.
#بعد_از_شهادت
#دفن_شبانه
*امیرالمؤمنین اون لحظه ای که بی بی رو دفن کردن، دست هارو علی به هم زد،" فَلَمَّا نَفَضَ يَدَهُ مِنْ تُرَابِ الْقَبْرِ هَاجَ بِهِ الْحُزْنُ، وَ أَرْسَلَ دُمُوعَهُ عَلَى خَدَّيْه" علی اونجا شروع کرد های های گریه کردن، با پیغمبر حرف زد: "قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي" صبرِ علی کم شده،" وَ رَقَّ عَنها تَجَلُّدي، فَمَا أَقْبَحَ الْخَضْرَاءَ وَ الْغَبْرَاءَ، بَعدَکَ يَا رَسُولَ اللَّه" این حرفارو که زد، بعد گفت: " يَا رَسُولَ اللَّه! سَرْعَانَ مَا فَرَّقَ بَيْنَنَا" چقدر زود بینِ من و زهرا جدایی افتاد،" لَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَة" نگفت: امانت رو برگردوندم، عرضه داشت: امانت برگردونده شد.." وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ، وَ اخْتُلِسَتِ الزَّهْرَاء" یعنی زهرا رو به زور از من جدا کردن...نمیدونم علی چه جور بچه هاش رو از کنار قبر بلند کرد؟حسنم دیگه گریه نکن، حسینم به خاطرِ بابا دیگه اشک نریز...این بچه هارو بلند کرد، غریبانه، تو دلِ شب، راهِ خونه رو در پیش گرفت، وقتی به کوچه ی بنی هاشم رسید، چه حالی پیدا کرد علی؟...*
.
ماه با خود میبرد صد جلوه حیرت از علی
چاه دارد در دلش هر شب حکایت از علی
گوشهای آن سوی نخلستان غمهای خود است
او فراری از حکومت؛ نه حکومت از علی
هیچ چیز از اعتبارش کم نکرد ای روزگار!
نه غم تنها شدن، نه درد غربت از علی
این چنین که شعله را سمت عقیل آورده است
تا ابد شرمند خواهد شد عدالت از علی
شاه یعنی او که با ایتام هم بازی شده
درسها باید بگیری ای سیاست از علی
خط به خط از فاطمه از فاطمه سرشار بود
نقل کرده هر کسی هرچه روایت از علی
#رضا_یزدانی✍
ShahadatHazratHamze1401[02].mp3
11.99M
#زمزمهی #شهادت_حضرت_حمزه (ع)]
🔺️با نوای: #میثم_مطیعی
🔺️شاعر: #رضا_یزدانی
عمو اگه بودی، دیگه خونمون بین شعله نمیسوخت
عمو اگه بودی، کسی خیره چشمش رو به من نمیدوخت
عمو اگه بودی
عمو تو نبودی، دلم رو سوزوندن
با دستای بسته علی رو کشوندن
چقدر داد زدم که مگه دین ندارید
علی زندگیمه علی رو بیارید
عموجان کجایی
میسازم یه تسبیح، با خاک مزارت که آروم بگیرم
برا اینکه آسون، بگم یا علی تا شبی که بمیرم
که آروم بگیرم
عمو حرمتم رو شکستن همینها
همینها که دیدن منو بی تو تنها
علی بعد زهرا نداره پناهی
میگه غصههاشو میون یه چاهی
عموجان کجایی
همیشه عموها برا بچههای برادر پناهن
همیشه عموها مثل کوهِ محکم همه تکیهگاهن
همیشه پناهن
عمو حمزهی من نداره عزادار
میشن عاشقای حسینم براش یار
تن پاره پاره ش جلوی چشامه
هنوزم پر از اشک نگاه بابامه
عموجان کجایی
همیشه عموها برا بچه های برادر میمیرن
مبادا ببینن که توو تشنگی بی قرار و اسیرن
مبادا ببینن
کسی مثل عباس ندیده عمویی
عجب غیرتی داشت عجب آبرویی
عموجان ابالفضل پناه حرم بود
تووی تشنگی تکیه گاه حرم بود
عموجان کجایی
ابالفضل کجایی ببینی حسین روی خاکای صحراس
ابالفضل کجایی ببینی سرش روی زانوی زهراس
ابالفضل کجایی
کجایی ببینی حرم شعله ور شد
خیام حسینت همه دربه در شد
کجایی ببینی حرم غرق دود شد
چقد صورتایی که زخم و کبود شد
عموجان کجایی
شاعر: رضا یزدانی✍
24.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 من با توام علی (زمینه)
🎙 بانوای: حاج #میثم_مطیعی
🏴 مراسم عزاداری #فاطمیه_دوم۱۴۰۳
📍 امامزاده قاضی الصابر (علیهالسلام)
👈 دریافت صوت
Meysammotiee.ir/post/3082
توو کوچه میرفتم کسی/ مانع راهم شد
خداروشکر/ که اون وسط دیوار/ تکیهگاهم شد
حسن پناهم شد
من که شبیه دشمنات/ حقیر دنیا نیستم
خودت میدونی ابالحسن/ اسیر دنیا نیستم
نذر نگاهت/ هرچی فدک علی
ان کنتَ فی خیر/ کنتُ معک علی
ان کنتَ فی شر/ کنتُ معک علی
«من با توام علی»
بس که شدم گریون تو/ همه ازم خستهن
به هرکسی/ که رو زدم فورا/ درارو می بستن
بغضمو میشکستن
خیلی تمسخر کردن/ حال من تنها رو:
علی چقدر تنها مونده که/ فرستاده زهرا رو
دشمن به زخمم/ میزد نمک علی
ان کنتَ فی خیر/ کنتُ معک علی
ان کنتَ فی شر/ کنتُ معک علی
«من با توام علی»
دیر اومدم توو کوچهها/ امون از این تقدیر
خودم دیدم/ چه جوری با زخمِ/ غلاف اون شمشیر
حیدر من شد پیر
جز تو نفهمید هیچکس/ قصهی درد من رو
همه دیدن غرق اشک و آه، نگاه مرد من رو
من رو کنارت/ میزد کتک، علی
ان کنت فی خیر/ کنت معک علی
ان کنت فی شر/ کنت معک علی
«من با توام علی»
شاعر و نغمهپرداز: #رضا_یزدانی