eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
2.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
546 ویدیو
772 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. مرحوم شیخ عباس قمی ماجرای دختر چهارساله،را در دو كتاب نفس المهموم و منتهی الآمال خود، از كتاب كامل بهائی، می نويسد : ..امام حسین(ع) را دو دختر بوده، چنانچه در کتب معتبره ذکر شده، یکی سکینه که شیخ طبرسی فرمود : سیدالشهداء(ع) او را تزویج عبدالله کرده بود و پیش از آنکه زفاف حاصل شود، عبدالله شهید شد و دیگر فاطمه که زوجه حسن مثنی بوده که در کربلا حاضر بود.(۱۲) با توجه به عبارات شيخ عباس قمی معلوم می شود که ایشان فقط دو دختر را برای امام حسين(ع) قائل است. فاطمه و سكينه كه هر دو متأهل بوده اند. 👤شهید مطهری(ره) داستان حضرت رقیه(س) و وجود او را از تحریفات عاشورا دانسته و در یادداشت های خود نوشته است : از طفل امام حسین(ع) به نام رقیه که در شام مرده و بعد برایش ضریح ساخته اند اخیراً به هم بافته اند.(۱۳) 👤علامه سید جعفر مرتضی عاملی نیز احتمال داده اند که این دختر برای یکی از شهدای کربلا بوده باشد.(۱۴) گزارش‌های مربوط به درگذشت دختری منسوب به امام حسین(ع) در شام ناهماهنگی‌ها و اختلاف‌هایی دیده می‌شود. به هر ترتیب این گزارش‌ها نسبت به نام، زمان و مکان وفات و همچنین سن رقیّه(س) اختلاف دارند. ناهماهنگی این گزارش‌ها و همچنین عدم ذکر نام ایشان در بیشتر منابع تاریخی سبب تردید جدی از سوی برخی محققان در انتساب ایشان به امام حسین(ع) شده است. در نهایت می توان به کلام آیت الله مرعشی نجفی(ره) تمسّک کرد که؛ اگر چه مدارك معتبر از وجود چنین دختری ساكت است، لكن با وجود این شهرت تاریخی نمی شود وجود ایشان را انكار كرد.(۱۵) هم اکنون در شهر دمشق بارگاهی به حضرت رقیه(س) منسوب است که این دومین زیارتگاه شیعیان در این شهر است. 👤مرحوم آیت‌ الله العظمی میرزا جوادآقا تبریزی درباره حضرت رقیه(س) می‌ گوید : دفن این طفل خردسال در شام گواه بزرگ و نشان قوى از اسارت خاندان طهارت و ستم روا داشته‌ شده بر ایشان دارد. مزار کنونى حضرت رقیه بنت الحسین(ع) در شام، از اول مشهور بوده، گویا حضرت امام حسین(ع) نشانى را از خود در شام به یادگارى سپرده است، تا فردا کسانى پیدا نشوند که به انکار اسارت خاندان طهارت(ع) و حوادث آن بپردازند‌ این دختر خردسال گواه بزرگى است بر اینکه در ضمن اسیران، حتى دختران خردسال نیز بوده‌اند، ما ملتزم به این هستیم که بر دفن حضرت رقیه(س) در این مکان شهرت قائم است. حضرت(ع) در این مکان جان سپرده و دفن شده است و ما به زیارتش شتافتیم، و باید احترام او را پاس داشت. دفن این طفل خردسال در شام گواه بزرگ و نشان قوى از اسارت خاندان طهارت، و ستم روا داشته بر ایشان دارد، آن ستمى که تمام پیامبران از آدم تا خاتم بر آن گریستند، تا آنجا که خدا عزاى امام حسین(ع) را بر آدم خواند، از این رو احترام این مکان لازم است.(۱۶) 📜پس؛ 🔹اولین کتاب موجودی که قضیه شهادت دختر خردسال امام(ع) را در شام مطرح کرده، کتاب کامل بهایی نوشته عمادالدین طبری است. 🔹اولین کتاب موجودی که نام رقیه(س) را در بین دختران امام حسین(ع) آورده است، کتاب لب الانساب ابن فُندُق بیهقی است. 🔹شاید برخی این گونه استدلال کنند که چرا منابع متقدم، از قبیل الکافی مرحوم کلینی و الارشاد شیخ مفید و ..به این جریان اشاره ای نکردند؟ چرا باید اولین نقل از شهادت این دختر، در قرن هفتم آمده باشد؟ و این در حالی است که جریان شهادت در شام در هیچ کتابی قبل از کامل بهائی دیده نشده است! پس چگونه می‌شود قضیه‌ای به این عظمت و قصه‌ای چنین آشکار مضبوط و اتفاق افتاده باشد، ولی به نظر متقدمین نرسیده باشد؟! عدم ذکر اگر چه قرینه ای است برای نبود آن اتفاق، ولی معارض ذکر توسط دیگران نیست! بالاخره، در طی این مدت کتابهای فراوانی توسط قوم مغول و تاتار از بین رفت و گنجینه هایی از آن در آتش سوخت. علاوه بر این، بیهقی که خود در علم نسب شناسی چیره روزگار بود، نام حضرت رقیه(س) را صریحا جزء دختران امام حسین(ع) نام برده است، که ذکر شد. 🔹و همچنین، قول علمائی همچون مرحوم آیت الله مرعشی نجفی و آیت الله میرزا جواد آقا تبریزی، که ماجرای حضرت رقیه(س) را شهرت تاریخی می دانند، در نوع خود قابل قبول است. یعنی این جریان دارای اشتهار تاریخی و ناقلان زیادی در طول تاریخ داشته و دارد. 📚منابع: ۱)کامل بهائی عماد الدین طبری، ج۲، ص۱۷۹ ۲)وقایع الشهور و الاعوام بیرجندی، ج۱، ص۵۴ ۳)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۳۵ ۴)مناقب ابن شهرآشوب، ج۳، ص۲۳۱ ۵)المنتخب طریحی، ج۲، ص۴۳۶ ۶)لباب الانساب ابن فُندق، ص۳۵۰ ۷)مطالب السئول شافعی، ج۱، ص۲۵۷ ۸)رقیه بنت الحسین(ع) طبسی، ص۹ ۹)اللهوف ابن طاووس، ص۱۴۱ ۱۰)تاریخ طبری، ج۴، ص۳۵۹ ۱۱)موسوعة التاریخ الاسلامی غروی، ج۶، ص۲۱۰ ۱۲)منتهی الآمال محدث قمی، ج۱، ص۴۵۸ ۱۳)مجموعه آثار مطهّری، ج۱۷، ص۵۸۶ ۱۴)تحریف شناسی عاشورا مرتضی عاملی، ص۶۰ ۱۵)شخصيت حسين قبل از عاشورا مدرسی، ص۴۵۷ ۱۶)سايت اطلاع رسانی مرحوم آيت الله تبريزی .
. اسناد اثبات وجود س رقیه در لغت از ترقی و ارتقاء اخذ شده است که مصغر می باشد. 📒لغتنامه دهخدا کاده رقی ص588 ارتقاء بمعنای صعودبه طرف بالا و ترقی است 📖اسراء93 این نام قبل از اسلام بوده است نام یکی از دختران هاشم (جد دوم رسول ص)رقیه بوده است که عمه رسول ص می باشد 📘بحارالانوارج15ص39 در خاندان پیامبر ص چند رقیه بوده است نام یکی از دختران رسول ص دو دختر امیرمومنان ع دو دختر امام کاظم ع 📙ارشاد مفید ج2ص354 وص244 وص20 اما مستندات وجود این دختر برای امام حسین ع: 1️⃣اول ذکر احوالات وشهادت دختری در خرابه ؛در کتاب کامل بهایی(قرن7) از کتاب حاویه ،ذکرشده است. 📕کامل بهایی ج2ص180 فصل سوم 2️⃣دوم قصیده سیف بن عمیره نخعی که ایشان از اصحاب امام صادق و کاظم ع بوده است. وشیخ طوسی در کتاب 📕فهرست خود و نجاشی در کتاب 📙رجال خود و علامه حلی در کتاب 📘خلاصه الاقوال و ابن داود در کتاب رجال خود و علامه مجلسی در کتاب 📒وجیزه و...او را توثیق کرده است. این قصیده در کتاب 📙المنتخب طریحی ج2ص444باب الثانی مجلس نهم ذکر شده است. ورقية رق الحسودلضعفها وغدا ليعذرها الذي لم يعذر ولأم كلثوم يجدجديدها لثم عثيب دموعها لم يكرر لم أنسها وسكينة ورقية يبكينه بتحسر وتزفر 📒کتاب المنتخب طریحی ج2ص444باب الثانی مجلس نهم سوم کتاب 📚منتخب التواریخ هاشم خراسانی (متوفی1352ق) ماجرای سید ابراهیم دمشقی را در مورد تخریب قبر حضرت رقیه س و تعمیر و ترمیم آن ذکر نموده است. 📙منتخب التواریخ ص388 4️⃣چهارم کتاب 📘منتخب طریحی (متوفی 1085)ج1ص140 ماجرای خرابه را مفصل تر ذکر کرده است. 5️⃣پنجم کتاب المنن عبدالوهاب شافعی متوفی973ق نقل کرده که قبر رقیه بنت الحسین ع در دمشق می باشد. 📕ستاره درخشان شام ص13 و 14 6️⃣ششم کتاب 📚لهوف ابن طاوس(متوفی664ق)ص141و کتاب ینابیع الموده (متوفی 1294) ص346 خطاب حضرت به زنان تحت عنوان یا رقیه در شب عاشورا نقل شده است. 7️⃣ هفتم شهرت در بین شیعیان اینکه قبر ایشان سالیان متمادی مورد تبرک و توجه علماء و فقهاء بوده نشانه اعتنا و اعتبار مضجع شریف و وجود ایشان است. لذا و لو مدرک معتبازوجود چنین دختری ساکت باشد نیز باوجود این شهرت نمیشود انکارکرد.و برای یک واقعه تاریخی کفایت میکند. .
. کرامات ( س) در راستای کرامات باب الحوائج حضرت رقیه (س) حاج میرزا علی محدث زاده فرزند حاج شیخ عباس قمی می فرماید: به بیماری حنجره مبتلا شدم تا جایی که سخنرانی کردن برایم ممکن نبود پس از معاینه پزشک متخصص مشخص شد که بعضی از تارهای صوتی ام از کار افتاده و بیماری لاعلاجی است پزشک دستور استراحت داد و گفت تا چند ماه سخنرانی نکنم و کسی با من صحبت نکند و اگر خواسته ایی دارم آن را بنویسم بسیار ناراحت شدم و به شدت احساس درماندگی کردم. روز بعد هنگامی نماز ظهر و عصر را خواندم به حضرت سیدالشهدا(ع) متوسل شدم و عرض کردم یابن رسول ا... خودداری از سخنرانی برایم سخت است من از اول عمر تا به حال منبر رفته ام و سال ها از خادمان شما اهل بیت بوده ام ولی اکنون باید یکباره این لباس نوکری را کنار بگذارم افزون بر آنکه ماه رمضان نزدیک است با دعوت های مردم چه کنم؟! بعد از التماس و خواهش های بسیار در عالم رؤیا دیدم در اتاق روشنی نشسته ام یک طرف اتاق تاریک بود و از طرف روشن حضرت اباعبدا... را دیدم. در همان حال به آن حضرت متوسل شدم و مشکلم را عنوان کردم و بسیار پافشاری کردم حضرت رو به من کرد و فرمود: به آن سید که دم در نشسته بگو چند جمله مصیبت دخترم رقیه را بخواند و شما هم اشک بریزید ان شالله خوب می شوید.... به طرف اتاق نگاه کردم شوهرخواهرم حاج آقا مصطفی طباطبائی قمی را که از عالمان تهران بود دیدم ایشان روضه حضرت رقیه را خواندند و من هم مشغول گریه شدم در همین حالت از خواب بیدار شدم. روز بعد که به پزشک مراجعه کردم بعد از یک معاینه سرپایی پزشک متخصص در کمال تعجب اعلام کردند که اثری از بیماری نیست و برطرف شده. خواب دیشب را برایشان تعریف کردم. پزشک هماهنطور که متعجب بودند گفتند این بیماری لاعلاج است و جز شفای اهل بیت چاره ایی نداشت. 📚 منبع: الحسینیه، علی میرخلف زاده، ج ۲ ص۸۸ . 🔳 شهادت غم انگیز حضرت رقیه(س) . . . پرسید: عمه! پدرم کجاست؟ فرمود: به سفر رفته. طفل دیگر سخن نگفت، به گوشه خرابه رفته زانوی غم بغل گرفت و با غم و اندوه به خواب رفت. پاسی از شب گذشت. ظاهراً در عالم رؤیا پدر را دید. سراسیمه از خواب بیدار شد، مجدداً سراغ پدر را از عمه گرفت و بهانه جویی نمود، به گونه ای که با صدای ناله و گریه او تمام اهل خرابه به شیون و ناله پرداختند. خبر را به یزید رساندند، دستور داد سر بریده پدرش را برایش ببرند. رأس مطهر سید الشهدا(ع) را در میان طَبَق جای داده، وارد خرابه کردند و مقابل این دختر قرار دادند. سرپوش طبق را کنار زد، سر مطهر سید الشهدا(ع) را دید، سر را برداشت و در آغوش کشید. بر پیشانی و لبهای پدر بوسه زد و آه و ناله اش بلندتر شد، گفت: پدر جان چه کسی صورت شما را به خونت رنگین کرد؟ پدر جان چه کسی رگهای گردنت را بریده؟ پدر جان «مَن ذَالَّذی أَیتَمَنی علی صِغَرِ سِنِّیِ» چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟ پدر جان یتیم به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ بشود؟ پدر جان کاش خاک را بالش زیر سرم قرار می دادم، ولی محاسنت را خضاب شده به خونت نمی دیدم. دختر خردسال حسین(ع) آن قدر شیرین زبانی کرد و با سر پدر ناله نمود تا خاموش شد. همه خیال کردند به خواب رفته. وقتی به سراغ او آمدند، از دنیا رفته بود. شبانه غساله آوردند، او را غسل دادند و در همان خرابه مدفون نمودند. 📚منابع: برگرفته از: نفس المهموم، ص ۴۵۶ الدمع الساکه، ص ۱۴۱
. ⚫️ چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟! وقتی سر مبارک امام حسین(ع) را برای (س) آوردند حضرت رقیه(س) سر را برداشت و به سینه‌اش چسبانید و می‌گریست و چنین می‌گفت: «یا اَبَتاه! مَن ذَاالَّذی خَضَبَ بِدِمائِک؟یا اَبَتاه!مَن ذَاالَّذی قَطَعَ وَریدَک؟ یا اَبَتاه! مَن ذَاالَّذی أیتَمَنی عَلی صِغَرِ سِنی؟ یا اَبَتاه لِلیَتیمَهِ حَتّی تَکبُرَ…؟ یا اَبَتاه! لَیتَنی تَوَسَّدتُ التُراب و لا اَری شَیبَکَ مُخضباً بِالدِّماءِ.» «ای بابا جان! چه کسی تو را به خونت رنگین کرد؟ چه کسی رگ‌های گردنت را برید؟ چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟ دختر بی بابا به که پناه ببرد تا بزرگ شود؟ کاش نابینا بودم. کاش خاک را بالش زیر سر قرار می‌دادم ولی محاسن تو را خضاب شده به خون نمی‌دیدم.» 📚منبع ثمرات الحیاة، سید محمود امامی اصفهانی، ج ۲، ص ۷۶ .