.
#اصحاب
#شهدای_کربلا
🔘 «عابس» از عشقتو سرگشته و حیران تو شد
خرّم آن یار که سردستهٔ مَستانِ تو شد...
⚡️محبت سیدالشهداء علیهالسلام، عابس را به جنون کشیده بود...
...نوبت به عابس بن ابى شبيب شاکری رسید؛ پیش آمد و به خدمت سیدالشهداء علیهالسلام سلام داد و عرضه داشت:
يا أباعَبداللّه! أمٰا وَاللّهِ ما أَمسٰى عَلَى ظَهرِ الأرضِ قَريبٍ و لا بَعيدٍ أعَزُّ عَلَيَّ و لا أحَبُّ إلَيَّ ِمنكَ
🔻یااباعبداللّه! به خدا قسم بر روی زمين از نزديك و دور كسى را عزيزتر و محبوب تر از شما ندارم.
اگر مى توانستم با چيزى عزيزتر از جانم و خونم ظلم و كشتهشدن را از شما بردارم، برمىداشتم.
یااباعبداللّه!درود بر شما! شهادت مىدهم كه من به دست شما و پدرتان هدایت شدم.(۱)
➖ نحوهٔ رزم عابس و کَندن کلاهخود و زره
نقل کردهاند:
کانَ یَهجِمُ عَلَی جُندِ بَنی أمیّة مُرتَدیاً لِباسَ الحَرب
🔻در حالی که کلاهخود و لباس رزم را از تن کنده بود، بر لشکر بنی امیه حملهور شد.
برخی از اصحاب امام حسین علیهالسلام تا که دیدند عابس، لباس رزم را از تن کنده و عریان شده، صدایشان را بلند کرده و گفتند:
أَجَنَنتَ یٰا عٰابِس؟!
🔻آیا دیوانه شدهای ای عابس؟!
عابس هم در جواب آنها گفت:
حُبُّ الحُسَینِ أَجَنّنٖی.
🔻این محبت امامحسین علیهالسلام است که مرا به جنون کشیده است.(۲)
🔹 در نَقلی دیگر شخصی به نام «ربیع» گوید:
بین من و عابس یک دوستی برقرار بود؛ وقتیکه دیدم او کلاهخود را از سر برداشته است به او گفتم: آیا در این دریای جنگ، از سر برهنهات حذر نمیکنی؟
عابس به من رو کرد و گفت:
مٰا أصٰابَ المُحبَّ فٖي طَريقِ حَبيبِه سَهلٌ
🔻هر آنچه که به محبّ در راه محبوب میرسد، آسان است،(۳)
📚 منابع:
(۱).مقتل الحسين،خوارزمی، ج۲ ص۲۲
بحارالانوار ج۴۵ ص۲۸
البداية و النّهاية، ج۸ ص۱۸۵
(۲).العباس علیهالسلام،مقرم،ص۱۸۲
(۳). معالي السّبطين،ج ۱ ص ۳۸۹
✍ یا اباعبدالله!
بر روسیاهِ عاشقت، لطف و کرَم بسیار کن
من را شبیه عابس از دیوانگی سرشار کن...
#شب_چهارم_محرم
.
#شهدای_کربلا
🔘 اگر عابِس به دلش گفت فقط «مشقِحسین»
سَرِ او را به سَرِ نیزه سپُرد «عشقِحسین»...
ربيع بن تميم(که از لشکریان عمربنسعد است) گويد:
عابس به طرف میدان میآمد که وقتى ديدمش او را شناختم؛ در جنگها ديده بودمش كه از همه دليرتر بود. صدایم را بلند کردم و گفتم:
أيّهاالنّاسُ، هٰذا الأسَدُ الأَسوَد، هٰذا اِبنُ أبٖي شَبيب؛ لٰا يَخرُجَنَّ إليهِ أَحدٌ مِنكم
🔻اى مردم! اين شير شيران است، اين پسر أبى شبيب است.هيچ كس از شما به طرف او نرود.
در آن حال عابس ندا مىداد: مگر مردى نيست كه با مردى مقابله كند؟!
عمر بن سعد ملعون چون این صحنه را دید، صدای نحسش را بلند کرد و گفت:
اِرضَخُوهُ بالحِجارَة
🔻«سنگبارانش كنيد! »
فَرُميَ بِالحِجارةِ مِن كُلِّ جٰانبٍ
🔻پس از هر طرف جمع شدند و او را سنگ باران کردند.
ولی با این حال او دویست نفر را از پای انداخت و در آخر به شهادت رسید.
➖ وقتی که #عابس به شهادت رسید و سر او را بریدند، راوی گوید:
فَرأيتُ رأسَه في أيدي رجالٍ ذَوي عِدّة؛ هٰذا يَقول: أنا قَتلتُه،و هذا يَقول: أنا قتَلتُه.
🔻سر وى را ديدم كه به دست چند نفر میچرخید. اين يكى مىگفت: «من او را كشتم» و آن يكى مىگفت: «من او را كشتم».(تا بدینوسیله افتخاری باشد برای آنها)
پيش عمر بن سعد آمدند كه او گفت:
لا تَختَصموا، هٰذا لَم يَقتُلْهُ سَنانُ واحدٍ
🔻 بگو مگو مكنيد! او را يك سرنيزه نكشته است؛ بلکه دست جمعی توانستید او را از پای در آورید.
📚 التّاريخ، الطّبري، ج۵ ص۴۴۴
📚 نفس المهموم، ص۲۸۱
📚 معالي السّبطين، ج۱ ص۳۸۹
.
#اصحاب
🔆 زخمی باران سنگ : #عابس بن ابی شبیب شاکری
#أَیْنَ_الطّالِبُ_بِدَمِ_الْمَقْتُولِ_بِکَرْبَلاءَ