eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
2.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
546 ویدیو
772 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی به کسی جمال خود را ننموده‌ای و بینم همه جا به هر زبانی بود از تو گفت‌وگویی... شود این‌که از ترحم دمی ای سحاب رحمت من خشک لب هم آخر ز تو تر کنم گلویی بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت سر خم می سلامت شکند اگر سبویی همه موسم تفرج به چمن روند و صحرا تو قدم به چشم من نِه بنشین کنار جویی...
علیه‌السلام 🔹باب‌الجواد🔹 جهان را می‌شناسد، لحظۀ غمگین و شادش را از این رو سخت در آغوش می‌گیرد جوادش را پسر مثل پدر می‌خندد این یعنی که از حالا میان این دو قسمت می‌کند دشمن عنادش را جهان از بعد عیسی اولین‌بار است با حیرت درون قالب یک طفل می‌یابد مرادش را چه طفلی؟ طفل معصومی که پیرِ دیر را حتی هوایی می‌کند از نو بسازد اعتقادش را چه ذکری بر زبان دارد؟ چه رازی در بیان دارد؟ که هر عالِم به این معیار می‌سنجد سوادش را قدم آهسته برمی‌دارد و پیوسته تا منزل که راه مستقیم از او بجوید امتدادش را به جای کاظمین امسال هم راهی شدم مشهد نشد تا سرمه چشمم کنم خاک بلادش را بهشت است این حرم از هر دری وارد شود شاعر ولی من دوست دارم بیشتر باب‌الجوادش را 📝
. «وَإِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِالله ۚ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ¹» و اگر [وسوسه ای از سوی] شیطان، تو را [به خشم بر مردم و ترکِ مهربانی و ملاطفت] تحریک کند، به خدا پناه جوی؛ زیرا خدا شنوا و داناست. ۱- سوره اعراف، آیه ۲۰۰ اگر از وسوسه ی نفس و هوا دور شوی بی شکی ره ببری در حرم دیدارش ای که از کوچه معشوقه ما میگذری باخبر باش که سر می شکند دیوارش ................................. "ای که از کـوچـه مـعـشـوقـه مـا میگذری" میشود یک خبر از این دلِ ما هم ببری؟! قلب ما پر شده از غصه و غم ، درد و مرض در فراقت شده سهمم بخدا خون جگری کیسه ام پر ز گناه است ولی ای صنمم کاش گیری ز منِ خسته رنجور ، خبری ......................... . فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند خواجه آن است که باشد غم خدمتکارش جای آن است که خون موج زند در دل لعل زین تغابن که خرف می‌شکند بازارش بلبل از فیض گل آموخت سخن ورنه‌بود این‌همه قول و غزل تعبیه در منقارش ای که از کوچه ی معشوقه‌ ی ما می گذری برحذر باش که سر می شکند دیوارش اگر از وسوسه‌ی نفس و هوی دور شوی بی‌شکی ره ببری در حرم دیدارش آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست هر کجا هست یارب بسلامت دارش صحبت عافیتت گرچه خوش افتاد ای دل جانب عشق عزیز است فرو مگذارش صوفی سرخوش از این دست که کج کرد کلاه به دو جام دگر آشفته شود دستارش دل حافظ که به دیدار تو خوگر شده بود نازپرورد وصالست مجو آزارش برچسب‌ها: , غزلیات,  .
. علیه السلام (صحیفه سجادیه) خانم مرضیه عاطفی ✍ ➖➖➖ مشکل گشای عالم و آدم؛ صحیفه قرآنی از آیاتِ مستحکم؛ صحیفه هر واژه اقیانوسی از عرفان و حکمت دریا تر از، جاری تر از زمزم؛ صحیفه با ظلمتِ عصیان رسیدم خسته هر بار با نور خود بُرد از وجودم غم؛ صحیفه «يَا مَنْ تُحَلُّ»١ شد سپر وقتِ بلایا زد آب را بر آتش ِ ماتم؛ صحیفه دردِ مرا «سَهِّل لنا عَفوک»٢ شفا داد بر زخم دل، شد بهترین مرهم؛ صحیفه خواندم «فَاقْبِضْنی»٣ بگیر از بنده جان را جان داد اما بر تنم کم کم؛ صحیفه «وَاجْعَل یَقینی»۴ اعتقادم را جلا داد آرامشی آورد در قلبم؛ صحیفه گفتم زمین خوردم خدا «مَولایَ اِرْحَم»۵ با اشک خواندم زیر لب نم نم؛ صحیفه دلتنگِ دیدارند مثل من دمادم هم ندبه هم نهج البلاغه هم صحیفه من مطمئنم در نمازِ مغربش هست ذکرِ قنوتِ منجیِ عالم؛ صحیفه تا زودتر امضا شود صبحِ ظهورش باید شود ذکر لبم هردم؛ صحیفه! 🌱 ١. يَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكارِهِ(دعای٧) ای آنکه گره گرفتاریهای سخت فقط به وسیله او بازگردد ٢. سَهِّل لنا عفوک بِمَنِّک، و اَجِرْنا مِن عذابِک بتجاوُزِک(دعای١٠) الهی؛ بر ما منت گذار و بخششت را بر ما آسان فرما، و با گذشت خود، ما را از کیفرت رهایی بخش ٣. اِذا کان عُمری مَرْتَعَاً لِلشَّیطانِ فاقْبِضْنی اِلیک قَبْلَ اَنْ یَسْبِقَ مَقْتُکَ الی(دعای٢٠) الهی؛ آنگاه که عمرم چراگاه شیطان شود، پیش از آنکه دشمنیِ سخت تو به من رو آورد، یا خشم تو محکم و پایدار گردد، جانم را بگیر. ۴. بَلِّغ بایمانی اَکمَل الایمانَ واجْعَل یقینی افضل الیقین(دعای٢٠) خدایا؛ ایمانم را به کامل‌ترین درجه ایمان برسان و یقینم را بهترین یقین قرار ده. ۵. مَولایَ اِرْحَم کَبْوَتی لحرِّ وَ جْمعی وَ زَلَّةِ قَدَمی(دعای۵٣) ای سرور من، با صورت به زمین خوردنم و بر لغزش گام‌هایم رحم کن. ➖➖➖ .
. ی معلی -------- می وزد عطر رخ یار ز بین الحرمین می دمد جلوه ی دلدار ز بین الحرمین سهم دلدادگی ات از حرم کرب وبلاست توشه ی خویش تو بردار ز بین الحرمین گاه از داغ ابالفضل و گهی یاد حسین دیده و دل شده خونبار ز بین الحرمین می شود از غم گلگون مه و مهر وفا لاله گون پهنه ی رخسار ز بین الحرمین می نشیند ز دو سو گرد عزا بر رویم همچو گل در غم گلزار ز بین الحرمین هر دل شیفته در کوی غمش منزل کرد می زند شیون بسیار ز بین الحرمین دل در اینجا بگذارد به وفاداری عشق هر که آمد پی دیدار ز بین الحرمین خاطراتی که تو را جانب جنت ببرد بر دل خویش تو بسپار ز بین الحرمین مثل عباس فدایی بشوی بهر حسین ای وجودت همه ایثار ز بین الحرمین می شوی اهل بهشت و به جنان می شکفی می شوی تا که پدیدار ز بین الحرمین در گلستان ولایت که پر از عشق و صفاست می شکوفد دل زوار ز بین الحرمین می رود "یاسر" دلخسته و یک گل ز جنان می برد با دلش انگار ز بین الحرمین ** «یاسر» .
. یادتونه محرم میگفتید: دل تنگِ گریه های ماه رمضانیم: حالا رمضان اومده: اول ماه سپردم گره ها را به حسین نفس سینه زن کرببلا را به حسین دستم از گریهء ماه رمضان کوتاه است برسانید منِ بی سر و پا را به حسین جور عشاق کشیدن هنر معشوق است درد دادند به ماها و دوا را به حسین پنج تن موقع حاجات دوعالم فوراً میکشانند سرانجامِ دعا را به حسین آدم از خیر بهشتی که در آن بود گذشت خوش به حالش که قسم داد خدا را به حسین من گدای سگ کهفش شدم و میدانم میرساند سگ این خانه گدا را به حسین حقم است از همه جا رانده شوم غیر حرم قسم من فقط این است؛ شما را به حسین! ای نسیم سحری وقت گذر حوصله کن برسان حاجت زوّار رضا را به حسین سفره را فاطمه انداخته ومطمئناً میسپارند همیشه دل ما را به حسین مادر آب! بخوان نوحه کمی پیش فرات که شهادت بدهد آب گوارا به حسین ✍ .
. ۱۹۳ تو هستی آشنای من اجرنا یا مجیر شنیدی ناله های من اجرنا یا مجیر ز نادانی گنه کردم خبر دارم بود فقط آتش سزای من اجرنا یا مجیر توستارالعیوبی و غفور و مهربان تو پوشاندی خطای من اجرنا یا مجیر بود ذکرت شفا و نام تو درمان درد تویی تنها دوای من اجرنا یا مجیر ببین چشمان گریانم اَغِثنا یا مغیث اِله من خدای من اجرنا یا مجیر تویی تنها انیس من مدد کن بعد از این نلغزد تا که پای من اجرنا یا مجیر .
4_5852860880399633964.mp3
35.93M
. ای روزه دار، افطار محتاج یک دعایم آقای آبرودار، محتاج یک دعایم با نامه ی سیاهم قلب تو را شکستم آلوده و گنه کار، محتاج یک دعایم خیلی دلم گرفته، از تو خبر ندارم با این وجود دلدار، محتاج یک دعایم تا خواستم بیفتم، دست مرا گرفتی این دفعه هم چو هر بار، محتاج یک دعایم یابن الحسن کجایی ، من آمدم گدایی شرمنده ام کجاها، دیدی گناه کردم خیلی شدم گرفتار، محتاج یک دعایم نگذاشتی بریزد یک لحظه آبرویم هستم به تو بدهکار، محتاج یک دعایم ای کاش یک سحر هم راهت بیفتد اینجا در انتظار دیدار، محتاج یک دعایم. خیمه نشین صحرا، آرام جان زهرا هر جای هستی ای یار، محتاج یک دعایم وقت اذان مغرب دلتنگ کربلایم ای روزه دار افطار، محتاج یک دعایم 🎤 پیشنهاد
58238جای-تو-پای-سفره-ی-افطار-مادر-است.mp3
51.76M
کربلایی حسین طاهری 🎤 به قلم جایِ تو پای سفره یِ افطار مادر است محتاجِ یک دعایِ تو وَالله نوکر است ای روزه دارِ روضه یِ بی تابی و عطش نزدیکِ ظهر غصّه یِ تو لَعلِ اصغر است لب تشنه یادِ تشنگیِ شاه کربلا ذکرت عمو عطش شده و دیده ات تر است گرمایِ آفتاب به یادت می آوَرَد در زیرِ آفتاب تنِ یار بی سر است وقتی غروب می رسد افطار توست اشک با یادِ آن غروب که دستی به معجر است تو جای عاشقان حرم توبه می کنی آری مَرامِ تو مَنِش و مَشیِ حیدر است ماهِ خداست ماهِ دلِ من ظهور کن چشم انتظارِ جمعه یِ وصل تو کوثر است
. کرامت هست آن جایی که سائل می شود پیدا اگر چه دست و پا گم می شود، دل می شود پیدا         گره از مشهد و قم وا نگشته بر نخواهد گشت برادر خواهری اینگونه مشکل می شود پیدا         ز هر دلشوره ای دل را به دریای تو باید زد که قدر اشک از امواج ساحل می شود پیدا         دل ایران ز لطف سایه ی خورشید مشهد گرم و قم همشیره اش چون ماه کامل می شود پیدا         دو دلبر از جناب حضرت موسی بن جعفر چون حسین و زینبی حیدر شمایل می شود پیدا         بدون زهر هم معصومه ی دور از رضا می مرد مـثالش زینـب کبری، دلایل می شود پیدا.  ...................... . علیه‌السلام علیه‌السلام علیهاالسلام 🔹درگاه کریم🔹 خانه‌های آن کسانی می‌خورد در، بیشتر که به سائل می‌دهند از هرچه بهتر بیشتر عرض حاجت می‌کنم آنجا که صاحب‌خانه‌اش پاسخ یک می‌دهد با ده برابر بیشتر گاه‌گاهی که به درگاه کریمی می‌روم راه می‌پویم نه با پا، بلکه با سر، بیشتر زیر دِین چارده معصومم اما گردنم زیر دِین حضرت موسَی‌بن‌جعفر بیشتر گردنم در زیر دِین آن امامی هست که داده در ایران ما طوبای او بر، بیشتر آن امامی که «فداکِ» گفتنش رو به قم است با سلامش می‌کند قم را معطر بیشتر قم همان شهری که هم یک ماه دارد بر زمین همچنین از آسمان دارد چل اختر بیشتر قصد این بار قصیده از برادر گفتن است ورنه می‌گفتم از این معصومه‌ خواهر بیشتر من برایش مصرعی می‌گویم و رد می‌شوم لطف باباهاست معمولاً به دختر بیشتر عازم مشهد شدم تا با تو درد دل کنم بودنم را می‌کنم این‌گونه باور بیشتر مرقدت ضرب‌المثل‌های مرا تغییر داد هرکه بامش بیش، برفش... نه! کبوتر، بیشتر چار فصل مشهد از عطر گلاب آکنده است این چنین یعنی سه فصل از شهر قمصر بیشتر پیش تو شاه و گدا یکسان‌ترند از هر کجا این حرم دیگر ندارد حرف کمتر، بیشتر ای که راه انداختی امروز و فردای مرا! چشم‌ بر راه تو هستم روز آخر بیشتر از غلامان شما هم می‌شود دنیا گرفت من نیازت دارم آقا روز محشر بیشتر بر تمام اهل‌بیت خویش حسّاسی ولی جان زهرا چون شنیدم که به مادر بیشتر... بیشترهایی که گفتم از تو خیلی کمترند... 📝 ✍ ........... ♦️ وجه نامگذاری زیبا و به‌جای این ایام به «دههٔ کرامت» ⚡️از یک سو، طبقه حکایت پدر مرحوم آیت الله مرعشی نجفی، امیرالمؤمنین علیه‌السلام، حضرت معصومه علیهاالسلام را «کَریمَةُ أَهلِ البَیت» خواندند.(۱) ⚡️از سوی دیگر، در روز ولادت امام رضا -علیه‌السلام، آقا موسی بن جعفر علیهماالسلام به حضرت نجمه خاتون، مادر آن حضرت، فرمودند: «هَنیئاً لَكِ يا نَجمَةُ كَرامَةُ رَبِّكِ» 🔻«ای نجمه! [این] کرامت پروردگارت برای تو مبارک باد»(۲) از این رو، دهه میان ولادت حضرت معصومه و ولادت امام رضا -علیهما السلام- را به زیبایی «دهه کرامت» نامیده اند. 📚۱. زندگانی کریمه اهل بیت علیهم السلام،مهدی پور، ص۴۲. 📚۲. عیون أخبار الرضا علیه‌السلام،ج۱،‌ ص۲۰. .
. 🎤 ۳۶۳ در تاب و تب هستم گل زهرا کجایی ای کاش برگردی،سوی کوفه نیایی بر بام،یاد سینه ات هستم حسین جان بر گوش مسلم می رسد اینجا صدایی آهنگران در فکر نعل تازه هستند ای وای من،تیز است نعل نو،خدایی از بس قد و بالای سقایت رشید است کی می رود اینجا دگر تیری خطایی جمع علی اکبرت می گردد آسان همراه تو باشد اگر دو سه عبایی در پشت در وقتی هجوم آورد دشمن گفتم به طوعه پشت در اصلا نیایی در پشت در صدیقه را با میخ کشتند ای وای از مسمار و طرز جابجایی **** ✍ .................. صلوات_الله_علیه ۳۰۷ یابن شبیب گریه کن از غربت حسین در کربلا شکسته شده حرمت حسین شد زخم از مصیبت او پلک چشم ما خنده رود ز لب چو شود صحبت حسین بر تن نداشت جد غریبم توان و تاب یابن شبیب ذکر لبش بود آب آب یابن شبیب نیزه به حلقوم دیده شد چون گوسفند سر ز تن او بریده شد یابن شبیب پیکر جد غریب ما در زیر نعل اسب به هر سو کشیده شد یابن شبیب چکمه به پهلوی او زدند در پیش عمه چنگ به گیسوی او زدند یابن شبیب جد غریبم کفن نداشت یوسف به قعر چاه ولی پیرهن نداشت از بس که زخم بر روی زخم دگر زدند یک جای سالمی به تمام بدن نداشت یابن شبیب سنگ بر آئینه دیده ای؟ جای سم ستور به یک سینه دیده ای؟ یابن شبیب گریه به جز داغ او مکن این راز را به پیش کسی بازگو مکن ناموس جد ما روی تل با اشاره گفت ای بی حیا حسین مرا زیر و رو مکن یابن شبیب تیغ به حنجر کشید شمر سر روی پای فاطمه بود و برید شمر یابن شبیب آتش قلبم زبانه زد نامحرمی به عمه ی ما تازیانه زد هر دختری بهانه ی بابا گرفته بود دشمن حیا نکرده و باهر بهانه زد یابن شبیب لاله ی پژمرده دیده ای یابن شبیب طفل کتک خورده دیده ای ✍ .👇
. در حال و هوای این روزها به دنیا بگو: چشمِ بینا ندارد که زیباست اما تماشا ندارد به جز روزِ بارانیِ چشمهایت جز آدینه ...یک قابِ زیبا ندارد جهان بی تو یک ذره خورشید در جیب و در چنته یک ماه حتی ندارد چنان محو خویشیم حتی خدا هم در انبوهی از ما و من جا ندارد به تبریک عید امامت نشستیم به جشنی که جز بوق و کرنا ندارد کسی نیست بیعت کند با امامی که همراه و همکیش و همتا ندارد؟ که عمری ست همناله جز ابر و باران و همدرد جز کوه و دریا ندارد جهان سیصدوسیزده مرد آیا ندارد؟ کماکان شگفتا ندارد هلا روح افلاک! اُف بر جهانی که دستِ تو را دارد اما ندارد... فلق را که خونگریه دارد...ندیده سواری که از دور پیدا...ندارد در آغوش دشمن تو را می ستاید به قدرِ تولّا، تبرّا ندارد اگر نیست کافر... نفهمیده دین را اگر "لاإله" است ..." إلّا " ندارد به پائیز نازک تر از گل نگفتیم اگر باغ ما بوئی از ما ندارد ندانم جهان چیست معنایش ...امّا جهان بی حضور تو معنا ندارد .
. 📝بررسی شیوه فیش نویسی مداحان قدیمی در گفتگو با استاد رنجبر گل‌محمدی 🔖مداحان قدیم دفتری داشتند که به آن «بیاض» می‌گفتند. 🗒معنی ظاهری این واژه یعنی دفتر سفیدی که آماده است تا آنچه می‌خواهی، در آن بنویسی! 💎 اما وقتی در آن نوحه، روضه، شعر، مصیبت، قصیده و غزل و مثنوی برای ائمه(ع) می‌نویسی، معنای بیاض عوض می‌شود، اینجا بیاض یعنی نور! 📙بیاض کارکردهای مهمی داشت؛ آن روزها نه ضبطی بود و نه نواری و نه سی‌دی، برای همین مداح برای پیدا کردن یک کتاب مثلاً صغیر اصفهانی باید می‌رفت قم یا اصفهان! 🌀 کتاب را به قدری استفاده می‌کردند که تکه‌پاره می‌شد. اگر کسی کتاب را به دست می‌آورد، می‌داد مداح‌ها از روی کتاب در این بیاض‌هایشان می‌نوشتند. این نوشته‌ها و کاغذها ارزش داشت و سراسر نور بود. 🔮بیاض حکم یک کتاب شعر موثق را داشت و اعتبارش به اشعار فاخر و قابل استفاده‌اش بود. ♻️شکل ظاهری بیاض با کتاب فرق دارد. کتاب، افقی ⬅️ورق می‌خورد، بیاض عمودی⬆️! این بخاطر سهولت در گرفتن بیاض بوده است. 🔖 این‌طور که می‌گویند بیاض را حاج مرزوق کربلایی اول بار درست کرده است. 📃در گذشته مثل امروز نبوده که کاغذ در دست همه باشد. بیاض را خودش با زحمت درست می‌کرده. این بود که بیاض را با جلد چرمی درست می‌کردند تا خیلی محکم باشد و مراحل درست شدن یک زحمت داشت. 👈🏻برای همین یک ورق از بیاض برای آن شخص خیلی ارزش داشته و یک مقدار ریز می‌نوشتند و حاشیه‌های کاغذ را هم خالی نمی‌گذاشتند! همه را پر می‌کردند و با نظم می‌نوشتند. 🤷🏻‍♂️اگر مداحی خوش‌خط نبود مصیبت داشت؛ چون که بیاض‌هایش زود تمام می‌شد! ✍🏻اما بعضی مثل مرحوم مسجدیان که مداح همدانی بود خط خیلی زیبایی داشتند! آخرین لحظه‌های عمرش که به منزلشان رفتیم، ایشان در صد و ده سالگی هم اشعار را از حفظ می‌خواندند. 💢آن روزها چون کتاب در دسترس نبود، به هیچ عنوان بیاض‌هایشان را به کسی نمی‌دادند! اگر کسی هم می‌خواست، می‌گفت من می‌نشینم تو هر کدام را دوست داشتی بنویس. حتی خودشان ورق می‌زدند. ❎این وسواس‌ها هم علت داشت؛ چون اگر قرار بود بی‌ملاحظه‌گی بکنند، عمر بیاض‌ها طولانی نمی‌شد. 🍃بیاض برای این نبود که از رویش بخوانند؛ بلکه چون کتاب در دسترس نبود، از روی آن می‌نوشتند. آن روزها مداح را وادار می‌کردند که همه چیز را حفظ کند. منتها ایرادی هم نداشت اگر کسی از روی آن می‌خواند. 🔸این‌که امروزه همه از روی کاغذ می‌خوانند، یکی از دلایلش این است که امروز با آن روز فرق دارد. امروز مردم تنوع‌طلب شده‌اند و مداحی از قدیم سخت‌تر شده است. 📖گذشته‌ها مداح، یک بیاض داشت، این‌قدر آن را می‌خواند که حفظ شده بود، هیچ‌کس هم ایراد نمی‌گرفت، شاید دلیلش این بود که آن موقع‌ها روضه حضرت سیدالشهداء(ع)همه‌گیر نشده بود.الآن همه مردم در خانه‌شان مقتل دارند و مقتل می‌خوانند. 🔍 برای مردم امروز خواندن خیلی سخت است. امروز یک می‌خوانی، پنج نفر بلند می‌شوند در مجلس و ایراد می‌گیرند؛ چون همه مردم باسواد شدند. ▫️به عنوان سخن پایانی 📿روضه‌خوان‌ها و مداحی‌های قدیمی که به آنها می‌گفتند «مُرشد»، واقعاً مرشد بودند، اهل بودند، داشتند اصلاً! این داستان بیاضی که مداحان قدیم داشتند همه‌اش نور بود و آبرو در محضر حسین فاطمه علیهماالسلام..🌷 📚منبع: ماهنامه فرهنگی اجتماعی چاووش_سال اول، شماره ششم،ربیع‌الثانی1433 .
. چرا آواره کوه و بیابانم، نمی دانم چه می خواهد غم عشق تو از جانم، نمی دانم به سمت آسمان رو می کنم هر جمعه می پرسم کجایی ماهِ پشت ابر پنهانم؟ نمی دانم تو که هر هفته امضا می کنی پرونده مارا نمی مانم چرا بر عهد و پیمانم، نمی دانم در این عصر غم و تردید آقا با ظهور تو به جا می ماند آیا دین و ایمانم؟ نمی دانم نمی دانم که هستم آن زمان پای رکاب تو چه هستم؟ کافرم گبرم مسلمانم، نمی دانم فدای قلب پر مهرت که این شب ها پر از درد است محرَم مثل تو ناحیه می خوانم، نمی دانم چه می شد اینکه مانند شما خون گریه می کردم خدا می کرد چون زینب پریشانم، نمی دانم شبیه حُر سرم زیر است پشت خیمه ارباب نگاهش می کند امروز مهمانم؟، نمی دانم https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi/9789 👇
. یا مَن اَرْجوهْ ! ببین دیدهٔ گریان دارم ذکرِ اَلعَفو به لب،حاجتِ غفران دارم همه خوبان به مناجات و دعا مشغولند من زِ تأثیرِ گنه حالِ پریشان دارم بسکه نَفسانیَتَم شعله به جانم انداخت خجلت از عترت و شرم از رخِ قرآن دارم یادِ تاریکی قبر و لحد و حشر و صراط دلِ آتشکده و سینه سوزان دارم خسته از معصیتم، کن به گدا لطف حسین من به آقاییِ بی حدّ تو ایمان دارم بدم اما ز غمِ کرببلایت عمری است ناله بر مرثیه های لبِ عطشان دارم یادِ آن پیکرِ زیرِ سُمِ اسبان رفته در دل غمزده ام درد فراوان دارم ✍ .
. آسمان در پای این پرچم همیشه جاری است پرچمی که نخ به نخ سجاده‌ی دین داری است بی گمان وقت مناجات و دعا با آفتاب لحن شورانگیز امواج خزر افشاری است صبح را بیدار کردی تا جهان روشن شود کشورم لبخند تو آیینه‌ی بیداری است من دماوندم که پای خنده‌ات می‌ایستم غم نخور دنیای من، امروز روز یاری است ابر بر خاکت تیمم کرد و دستت را فشرد خوب می‌دیدم جواب ابرها هم آری است رأی می‌خواهی؟ برایت جان و سر می‌آورم مرگ گل‌ها در هوای سرد سهل‌انگاری است .
. برای در عزیزی شبیه جان و تن است او که گلدانِ ریشه‌های من است هویت داده ، پرورانده مرا مثل آغوش مادر است ، زن است لهجه‌‌ی لحظه‌ی قشنگ نگاه اشتیاق نشسته در سخن است سرخیِ صورت شقایق‌هاست مهد اسطوره‌های کوه‌کن است او که جریان گرفته در رگ من اوکه نزدیک‌تر ز پیرهن است در حقیقت نشان او عشق است نام در من تنیده‌اش وطن است نقشه‌اش مقتدرترین نقش است پرچمش آرزوترین کفن است در کدامین پیاله سهم من است از شرابی که این‌چنین کهن است در چنین سرنوشت شورانگیز سهم من حق انتخاب من است فرق ما با تمام مخلوقات قدرت انتخاب داشتن است ✍ .
. سحر دمیده و بر شیشه می‌زند باران هوا مسیح‌نفس شد، به مقدم رمضان جوانه‌ها همه دست دعا به شاخه بلند شکوفه‌های بهاری به ذکر الرحمان وضو گرفته شقایق به جرعه‌ای شبنم نسیم غرق نیایش، درخت محو اذان گل محمدی و نغمۀ خوش صلوات نگاه نرگس سرمست همچنان نگران خوشا تلاوت قرآن به وقت آمدنت خوشا دعای سحر در نمازخانۀ جان اگرچه زخمی صد داغ کهنه است زمین نگاه لطف تو کافی‌ست تا بگیرد جان سلام بر تو که اصل سلام دیدن توست سلام بر سحرستان اول رمضان ✍ .
. (علیه‌السلام) ای که از سوز تو پیداست تمنای حسین «روزه یعنی عطش و روضۀ لب‌های حسین» روزه یعنی که به تکبیرة الاحرام سحر قصد قربت کنی از مسجد الاقصای حسین... روزه چون «حر» به کنار آمدن از راه خطاست چشم پوشیدنِ از غیر و تماشای حسین... این «حبیب» است که یک روزه به دست آورده‌ست سندِ دیدن محبوب به امضای حسین روزه یعنی که بخواهی به دعای شب قدر شوق پیوستنِ یک قطره به دریای حسین روزه یعنی که به صحرای بلا، جام به دست آب بردن به سوی خیمۀ گل‌های حسین روزه یعنی که توقف به لب شط فرات اقتدا کردنِ سی روز به سقای حسین وقت افطار شد ای سوخته در آتش دل «روزه یعنی عطش و روضۀ لب‌های حسین» ✍ .
4_5933617982235216326.mp3
9.46M
با نوای غروب بود که  "حَیِّ عَلی"رسید به ما خوش امدیدِ خدا از سما رسید به ما چه خوب شد رفقا! دور دور ما شده است! دعا کنید،که اذن دعا رسید به ما دوباره گوشه ی این خانه جایمان دادند دراین شلوغی میخانه جا رسید به ما غریبه دور و بر ما زیاد بود اما.. طراوت نفسی آشنا رسید به ما دوباره شوق گرفتیم بنده اش باشیم گرفته بود دل ما صفا رسید به ما کجاست دست گدایان کریم آمده است کریم  آمد و دست عطا رسید به ما به جای ثروت دنیا نجف به ما دادند خوشا به طالع ما! خاک پا رسید به ما حساب سی شبه ی ما فقط به دست علیست فقط به عشق علی اهدنا رسید به ما علی مراقب ما بود و هست و خواهد بود همیشه و همه جا این بها رسید به ما برای سفره افطار هم حواسش بود کمی هم از رطب مرتضی رسید به ما شروع ماه مبارک صدا زدیم حسین شروع ماه خدا  کربلا رسید به ما عیار روزه ما گریه بر حسین باشد هزار خیر در این گریه ها رسید به ما به روزه ی رمضان روضه ی عطش دادند غم لبان عزیز خدا رسید به ما همان لبی که حرامی لگد به رویش زد درآن میان خبر از نیزه ها رسید به ما سپاه شام صدا زد که پیرهن اینجاست! سپاه کوفه صدا زد عبا رسید به ما!
آمد رمضان سفره ی دل باز کنیم گُلبانگِ دعا به سویش ابراز کنیم ایامِ مناجات و ثَنا آمده است تا عَرش خدا دوباره پرواز کنیم تبریک به اهل معرفت باید گفت فَرخُنده شویم و خنده آغاز کنیم هنگامِ سَحَر، به وقتِ افطار و نماز گوشِ دل خود مَحرَم این راز کنیم: جز آب و غذا، کِبر و حَسَد هم ممنوع غیبت نکنیم و عشق اِحراز کنیم صد شُکر که مهمان خداییم همه با حال خوشی روزه ی خود باز کنیم
. بر عفو بی‌حسابت این نکته‌ام گواه است گفتی که یأس از من بالاترین گناه است من غرق در گناهم مسکین و رو سیاهم تنها تویی پناهم «لا تَقنَطُوا» گواه است هرگز نمی‌پسندی در بر رویم ببندی آخر کجا گریزد عبدی که بی‌پناه است در دیده اشک سُرخم بر چهره رنگ زردم مویم شده سفید و پرونده‌ام سیاه است بازآمدم به سویت برگشته‌ام به کویت این بندۀ فراری محتاج یک نگاه است من عهد خود شکستم من راه خویش بستم ور نه به جانب تو هر سو هزار راه است یک جمله با تو گفتن ذکر هزار سال است یک لحظه بی‌تو بودن یک‌عمر اشتباه است یک یا اِلهی اَلْعَفو جبرانِ جُرمِ یک عمر یک شام قدر با تو بِهْ از هزار ماه است استاد حاج ✍ .
. سرم خاک کف پای حسین است دلم مجنون صحرای حسین است بُوَد پرونده‌ام چون برگ گل پاک در این پرونده امضای حسین است بهشت ارزانی خوبان عالم بهشت من تماشای حسین است به وقت مرگ چشمم را نبندید که چشم من به سیمای حسین است تمام هستی‌ام باشد دل من که لبریز از تولاّی حسین است چراغ از بهر قبر من نیارید چراغم روی زیبای حسین است خوش آن صورت که در فردای محشر بر آن نقش کف پای حسین است دلی جای خدا باشد که آن دل پر از نور تجلاّی حسین است نترسانیدم از روز قیامت قیامت قدّ و بالای حسین است ✍️ حاج غلامرضا سازگار .
4_5801091951658801235.mp3
13.03M
کربلایی شاعر: |عجب نیست که دائم سر زبان من است محرم الحرام۱۴۴۶ پنجشنبه۲۱تیرماه۱۴۰۳ عجیب نیست که دائم سر زبان من است حسن قشنگ‌ترین واژه درجهان من است اگر به گفتن ذکرش همیشه مشغولم زبان برای همین کار در دهان من است همیشه أشهَدُ أَنّ حسن کریم الله پس از علی ولی الله در اذان من است گدای سفره ‌ی او بوده اند اجدادم همین بزرگترین فخر خاندان من است به تیره روزی شب های خویش مفتخرم برای اینکه حسن ماه آسمان من است غم نداری خود را نمی‌خورم هرگز چرا که مُهر حسن پای آب و نان من است مرا به شاعر درگاه او شناخته اند هزار شکر که در شهر این نشان من است قبول اگر غزلم در خور مقامش نیست ولی محبت او برتر از توان من است اگر چه جان جهان شد برای ما اما همیشه گفته حسن جان حسین جان من است .
. ✍توسل به (ع) (السلام علیک یا اباعبدالله) ▪︎ عمری گذشت اما به درد تو نخوردم شرمنده ام آقا به درد تو نخوردم تو فکر من بودی ولیکن من نبودم اصلا به فکر نوکری کردن نبودم من دور بودم تو مرا نزدیک کردی راه مرا از کربلا نزدیک کردی گفتی اگر تو بی تو‌پناهی من حسینم حتی اگر غرق گناهی من حسینم آواره ام آواره را آواره تر کن بیچاره ام بیچاره را بی چاره تر کن آوارگی در این حسینیه می ارزد بیچارگی در این حسینیه می ارزد من چای میریزم گناهم را بریزی یکجا تمام اشتباهم را بریزی اینجا همان جاییست که مولا می آید زینب می آید، بیشتر، زهرا می آید منت ندارم بر سرت، تو لطف کردی حالاکه هستم نوکرت،تو لطف کردی ▪︎ حضرت علی اصغر ع: همه داشتن نگاه میکردن...همه سرها رو بالای نیزه برده بودند....هر سری رو جلوی یه محملی نگه داشته بودند... سَر ابی عبدالله،جلوی محمل زینب... سر علی اکبر جلو محمل سکینه خانم... سر ابالفضل جلوی چشمان رقیه.... اما نگاه کردن دیدن یه سیبِ سرخی بالای نیزه ها جلوی چشم یه مادره.... ▪︎ حضرت علی اصغر ع: چقدر نیزه بلند است، نَیُفتی پسرم گیر این حرمله ی پست، نیفتی پسرم هر طرف رفت سرت دست به آن سو بردم نیزه دار تو بود مَست، نیفتی پسرم بیشتر جای خودت را سر نِی محکم کن سفر شام به پیش است، نیفتی پسرم ▪︎: هِی زن های کوفه این سرُ به هم نشون میدادن...هِی میگفتن الهی مادرش براش بمیره...یه نفر صدا زد..اونی که داره زیر آفتاب، لطمه میزنه مادرش ربابه.... ▪︎مرثیه زبانحال به سبک : دو دستم را به زیر آب بردم حلالم کن نبودی آب خوردم شکایت، زیر لب از تیر دارم بیا پایین زِ نیزه شیر دارم ▪️ حضرت علی اصغر ع: میخواستم بزرگ شوی محشری شوی تا چند سال بعد، علی اکبری شوی می خواستم كه قد بكشی مثل دیگران شاید عصای پیریِ یک مادری شوی مثل دو تکه چوب لبت را بهم نزن اسبابِ خجلتم جلوی دیگری شوی این مادریِ من که به دردت نمیخورد تو حاضری علی که تاج سری شوی ▪︎تک بیتی آخر روضه: میکرد به نِی اشاره میگفت رباب ای کاش، سرِ نیزه کمی کوچک بود ▪︎تک بیتی آخر مجلس: اگر این است تاثیر شنیدن شنیدن کِی بُوَد مانند دیدن صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله ▪︎دعای آخر مجلس: باسمک العظیم الاعظم... الهی بحق خضرت رباب س،۱۰مرتبه یاالله ▪️۵ دعایی که باید حفظ کنید: 🤲فرج امام زمان عج برسان. 🤲آقامون از ما راضی و خوشنود بگردان. 🤲رهبر عزیزمون حفظ بفرما. 🤲مریضای اسلام،شفا بده. 🤲حاجات این جمع،برآورده به خیر بفرما. ▪︎جمله ی صلوات آخر مجلس: *برای سلامتی وجود مقدس آقا امام زمان عج صلوات ختم کنید. اجرا: استاد درویش🎤 👇