eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
8.3هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
760 ویدیو
1هزار فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #میلاد_رسول_الله 🌹 ولادت پیامبر اکرم (ص) از زبان حضرت آمنه (س)؛ آمنه (س) می گوید: وقتی زمان زایم
. 🌷 تولد پیامبر اکرم (ص)، نگرانی و بی تابی ابلیس؛ آن روزی که پیامبر اکرم (ص) چشم به جهان گشود ابلیس نگران و بی طاقت شد. ابلیس فرزندان خود را جمع کرده و در میان آنها فریاد کشید. فرزندان پرسیدند: چرا بی تاب و نگران شده ای؟ او در پاسخ گفت: وای بر شما امشب چهره آسمان و زمین دگرگون شده و موضوع عظیمی برایم رخ داده است که از زمان عروج حضرت عیسی (ع) به آسمان تاکنون برایم رخ نداده است، بروید به جستجو بپردازید و ببینید چه اتفاقی بوجود آمده است؟! همه فرزندان ابلیس در سراسر زمین متفرق شدند و به جستجو پرداختند و سپس نزد پدرشان ابلیس آمدند و گفتند: چیز تازه ای نیافتیم. ابلیس گفت: من خودم باید به جستجو بپردازم و راز جریان را کشف کنم، ابلیس به سوی سراسر زمین حرکت کرد و همه جا را گشت تا اینکه به سر زمین مکه آمد، دید سراسر حرم پر از فرشتگان است، خواست وارد حرم شود، فرشتگان بر او فریاد زدند، ابلیس از نهیب فرشتگان به عقب باز گشت، سپس به صورت گنجشکی در آمد و از جانب کوه حراء که نزدیکی کعبه بود داخل حرم شد، ناگهان جبرئیل بر او فریاد زد: «برگرد خدایت ترا لعنت کند!» ابلیس گفت: یک سؤال دارم و آن اینکه بگو بدانم امشب در زمین چه حادثه ای رخ داده است؟ جبرئیل گفت: «محمد (ص) متولد شده است.» ابلیس سؤال کرد: آیا مرا در او بهره ای است؟ جبرئیل گفت: «نه هیچ بهره ای برای تو نیست.» ابلیس سؤال کرد: آیا در امت او بهره ای دارم؟ جبرئیل گفت: «آری.» ابلیس گفت: به همین اندازه راضی و خشنودم. موقعی که حضرت محمد (ص) ولادت یافت، ابلیس به شیاطین گفت: این محمد است که با شمشیر برنده ای که بعد از این نمی توان زندگی کرد بوجود آمده. امت او همان امتی است که خدا مرا برای خاطر آن امت لعنت و رجیم نموده، امت این محمد است که وحدانیت و یگانگی خدا را اظهار می نمایند، برای پروردگار خود شریک قرار نمی دهند. بزودی از طرف این پیامبر و امت او عملی انجام می گیرد که چشم و قلب مرا گریان خواهد کرد، پس قرارگاه و پناهگاه ما یکجا خواهد بود؟! شیاطین در جواب گفتند: چشم تو روشن باد که خدای سبحان مردم را هفت گروه خلق کرد، شش گروه که از امت حضرت محمد سخت تر و از لحاظ جمعیت و فرزند بیشتر بودند از بین رفتند و ما از آنان عهد و پیمان گرفتیم، به ناچار از گروه هفتم هم عهد و پیمان خواهیم گرفت. ابلیس گفت: چگونه شما بر آنان قدرت پیدا می کنید در صورتی که در میان آنان خصلت های نیکوئی از قبیل: امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد؟! شیاطین گفتند: ما از راه علم نزد شخص عالم می آییم و او را گمراه می کنیم. شخص جاهل را از راه جهل گمراه می کنیم. اهل دنیا را از راه دنیا. اهل زاهد را از راه زهد. شخص زنا کار را از راه زنا وسوسه می نمائیم. ابلیس گفت: آنان به لطف خدای یگانه چنگ می زنند شیاطین گفتند: اگر آنان به لطف خدای یگانه چنگ می زنند ما هم گروه هوا و هوس را که گمراه کننده و گمراهند ثابت نگاه میداریم، ابلیس خندید و گفت: چشم مرا روشن کردید!! 📚منبع ستارگان درخشان، عسگرپور، ج ۱، ص ۱۶ سیمای پر فروغ محمد، محمدی اشتهاردی، ص ۴۰
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. 🌷 تولد پیامبر اکرم (ص)، نگرانی و بی تابی ابلیس؛ آن روزی که پیامبر اکرم (ص) چشم به جهان گشود ابلیس
. 🌸 چگونگی ولادت پیامبر اکرم (ص)؛ آمنه مادر رسول خدا(صلى الله علیه و آله) مى‌فرماید: «هنگامى كه محمد(صلى الله علیه و آله) را باردار شدم، نورى از او ساطع گردید كه آسمانها و زمین را روشن كرد.» حضرت آمنه مى‌فرماید: «چند روزى بر من گذشت كه ناراحت بودم، مى‌دانستم در ماه زایمان هستم. شب ولادت درد من افزون شد و من تك و تنها در اطاق به شوهر جوان ‌مرگم عبدالله و به تنهایى و غربت خودم كه دور از سرزمین یثرب افتاده‌ام، فكر مى‌كردم. آهسته آهسته اشک مى‌ریختم، از طرفى هم خیال داشتم برخیزم و دختران عبدالمطلب را كنار بسترم بخوانم اما هنوز این خیال قطعى نبود و با خودم مى‌گفتم از كجا معلوم این درد درد زائیدن باشد كه ناگهان به گوشم آوایى رسید كه شادمان شدم، صداى چند زن را شنیدم كه بر بالینم نشسته‌اند و درباره من صحبت مى‌كنند. از صداى آرام و دلپذیرشان آنقدر خوشم آمد كه تقریبا درد خود را فراموش ‍کرده بودم، سرم را از روى زمین برداشتم كه ببینم زنانى كه در كنارم نشسته‌اند كجایى هستند و از كجا آمده‌اند و با من چه آشنایى دارند؟ دیدم چقدر زیبا! و چه خوش بو و پاكیزه! من گمان كردم از خانم‌هاى قریش هستند حیرتم از این بود كه چگونه بى خبر به اتاق من آمده‌اند! و چه كسى ایشان را از حال من با خبرشان كرده است ؟ به رسم و روش عرب‌ها كه در برابر عزیزترین دوستانشان قربان صدقه مى‌روند به گرمی گفتم: پدر و مادرم به فداى شما باد از كجا آمده‌اید و چه كسانى هستید؟ آن زن كه طرف راستم نشسته بود گفت: من مریم مادر مسیح و دختر عمرانم! دومى مى‌گفت: من آسیه همسر فرعون هستم و دو زن دیگرى هم دو فرشته بهشتى بودند كه به خانه من آمده بودند، دستى كه از بال پرستو نرم‌تر بود به پهلویم كشیده شد دردم آرام گرفت اما نه دیگر چیزى مى‌دیدم و نه چیزى مى‌شنیدم این حالت بیش از چند لحظه دوام نیافت كه آهسته آهسته این حالت محو شد و جاى خود را به نورى روحانى بخشید در روشنایى این نور ملكوتى، پسرم را بر دامنم یافتم كه پیشانى عبودیت بر زمین گذاشته بود و نجوایی نامفهوم گوشم را نوازش مى‌داد با این كه نه گوینده را مى‌دیدم و نه از نجوایش مطلبى در مى‌یافتم باز هم خوشحال بودم . سه موجود سفیدپوش پسرم را از دامنم برداشته بودند، نمى‌دانستم این سه نفر كیستند از خاندان هاشم نبودند عرب هم نبودند شاید آدمى زاد هم نبودند، اما من مى‌ترسیدم و در عین حال قدرتى كه دستم را پیش ببرد و كودک تازه به دنیا آمده‌ام را از دستشان بگیرد در من نبود، این سه نفر با خودشان دو ظرف آورده و پارچه حریرى كه از ابر سفیدتر و لطیف‌تر بود در كنارشان دیدم. پسرم را با آبى كه در یكى از آن ظرف‌ها مى‌درخشید در ظرف دیگر شستشو دادند و بعد در میان دو شانه‌اش مُهر زدند و بعد در آن پارچه پیچیدند و برداشتند و با خود به آسمانها بردند تا چند لحظه زبانم بند آمده بود ناگهان زبان و گلویم باز شد و فریاد زدم، امّ عثمان، امّ عثمان! خواستم بگویم كه نگذارند فرزندم را ببرند ولى در همین هنگام چشمم به آغوشم افتاد، اى خدا این پسر من است كه به آغوشم آرمیده است.» 📚 منبع در دیار عشق، محمد خوانساری، ص ۹۱ نخستین معصوم، محمد هاشم خراسانی، ص ۳۰ .
. 🌼 ندای آسمانی در هنگام ولادت پیامبر اکرم (ص)؛ امام صادق علیه السلام ماجرای ولادت پیامبر اکرم(ص) را از زبان آمنه چنین نقل می‌فرماید: «به خدا سوگند، فرزندم با دستان خود بر زمین فرود آمد. آن‌گاه سر به سوی آسمان بلند کرد و به آن نگریست. نوری از من ساطع شده بود که همه چیز در پرتوش نورانی بود.» شنیدم که منادی صدا زد: «تو بزرگترین مرد جهان را به دنیا آوردی» و نیز نقل کرده اند: آمنه صدایی شنید که می گفت: تو باردار بزرگ این امت هستی. پس وقتی فرزندت متولد می‌شود بگو: «اعیذه بالواحد من شرّ کل حاسد( او را از گزند همه‌ی حسودها به خدای یگانه می‌سپارم) سپس او را محمد نام بگذار» 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ص ۲۵۸ سیرةالنبویه، ابن هشام مصری، ج۱، ص ۱۶۶ .
. 🌹 دیدار فرشتگان با حضرت محمد(ص) در اولین لحظه های تولد؛ پس از زایمان آمنه، حوریان بهشتی کودک را در پارچه ای پیچیده در برابر آمنه نهادند و به آسمان بازگشتند تا بشارت ولادت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را به ملائکه برسانند. جبرئیل و میکائیل دو ملک متقرب خداوند به صورت دو جوان وارد خانه آمنه شدند. در دست جبرئیل ظرف بزرگی از طلا و با میکائیل آبریزی از عقیق سرخ بود پس جبرئیل بدن حضرت محمد صلی‌الله ‌علیه ‌و آله‌ و سلم را شست و شو می داد و میکائیل بر آن آب می ریخت پس از پایان شستشو در چشمان کودک سرمه کشیدند و بر سر او ماده ای ساخته شده از مشک و عنبر و کافور قرار دادند. پس ملائکه هفت آسمان به دیدار حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) آمدند و گروه گروه بر او سلام کردند. *میکائیل یکی از چهار فرشته مقرب خداست که مأمور روزی رساندن به مخلوقات است. 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۱۵، ص ۲۸۸ .