.
🔹 ألسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الَّذي سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ 🔹
مادرم گفت برو روضه،جلا می گیری
چایِ روضه بخوری، جامِ بلا می گیری
پدرم گفت اگر نوکرِ خوبی باشی
عاقبت تذکرهء کرببلا می گیری
حسین..آرام جانم
حسین... روح و روانم
حسین... قلبِ منو جلا بده
حسین.. بمن یه کربلا بده
دوباره آمدهام، پس کسی صدا کرده
میان این همه مردم مرا سوا کرده
دعای خیر کسی پشت سینهزنها هست
چقدر فاطمه در حق ما دعا کرده
همیشه حب تو جاری است در دل شیعه
خدا ارادهی خیری برای ما کرده
به حق گریهی زینب خدا بیامرزد
هر آنکسی که مرا با تو آشنا کرده
به این حرارت در سینهها قسم آقا
غم تو در دل ما کربلا به پا کرده
تمام خلق به فردای حشر گریانند
به جز هر آنکه برای تو گریهها کرده
♦️با اولین قطره اشک گناه گریه کنه بر حسین پاک میشود. رسول الله؛
کلُّ عینٍ باکیه یومُ القیامه،الّا عینٌ بَکت علی مُصابِ الحسین فَاِنَّها ضاحِکهٌ مُستَبشِرَه.هر چشمی که در دنیا برای حسین اندوهگین باشه و گریه کنه، روزِ قیامت مسروره.
اَنَا قَتیلُ الْعَبَرَه لا یَذکُرُنی مؤمنٌ اِلَّاسْتَعْبَرَ
🔻 خنده کنان میرود ،روزِجزا در بهشت
🔻هرکه به دنیا کند،گریه برای حسین
حکایتی زیبا🕊
مرحوم دولابی (ره )می گفتند :
تو محله ی ما یه جوانی بود،
این جوان گنهكار بود،اهل فسق و فجور بود،
اما یه عادت داشت که ملكه ذهن اش شده بود،
مادرش بهش گفته بود:شیرم رو حلالت نمی كنم،باید هرجا رفتی دیدی یه پرچم زدند روش نوشته یا حسین،باید بری جلو پرچم عرض ادب كنی
و به احترامش دستت رو روی سینه بذاری،و سلام بدی
پسر جوان دیگه عادتش شده بود،
هم هر جایی می رفت می دید یه پرچم یا حسین زدند
دستش رو می گذاشت روی سینه میگفت:السلام علیك یا اباعبدالله.
میرزا اسماعیل دولابی میگفت:
این جوان از دنیا رفت،
میگه:دیدنش در عالم برزخ دست و پاش رو بستن دارند می برندش سمت عذاب،یه مرتبه توی اون تاریكی و تو اون وانفسا دید خیمه ای وسط بیابونه،
نور سبزش همه ی بیابون رو روشن كرده،اومد جلو.
اقای دولابی میگه:چون هركاری توی دنیا بكنی و ملكه ات بشه، توی قیامت هم همون كارو میكنی
●جوان تا رسید جلوی خیمه دید یه پرچم جلوی خیمه زدند روش نوشتند یا حسین
به ملكه های عذاب گفت:یه دقیقه دستام روباز كنید،
گفتند:چرا؟
گفت:من عادت دارم،هر جا #پرچم ببینم بگم یا حسین
منم دستم رو روی سینه ام می ذارم،و سلام میدم
دستش رو روی سینه اش گذاشت، تا گفت:
🌟السلام علیك یا اباعبدالله،🌟
دیدند یه آقایی از خیمه خارج شد،
اومد جلو ملكه های عذاب به احترامش عقب وایستادند،حضرت گفت:
بدید پرونده اش رو ببینم، دو دستی پرونده رو تقدیم كردند،
حضرت پرونده رو باز كرد،یه سری به علامت تأسف تكون داد.
یه نگاه به جوان كرد گفت: تو چرا؟ تو كه مارو دوست داری چرا؟
و جوان شروع گرد گریه كردن
اقای دولابی میگفت آی جوان مواظب باش پرونده ات دست اربابت می اُفته، آقات به جای تو خجالت نكشه،زشته ِ،آدم كاری بكنه آقاش سر تكون بده
نکته بعدی اینه که همین گریه های شماست كه یه قطره اش اتیش جهنم رو خاموش میكنه،
اینها تعارف نیست اینها كلام معصوم ِ برید توی كامل الزیارات بخونید
در ادامه میگه:
✨حضرت یه نگاهی به پرونده كرد،پرونده رو زیر بغلش گذاشت،دو سه قدم با این جوان راه رفت،بعد برگشت پرونده رو داد به ملكه های عذاب،
ملكه های عذاب پرونده رو باز كردند،دیدند نوشته:
💚بسم الله الرحمن الرحیم، یا مُبَدّلَ السَیّئات بالحَسَنات اِغفِر لِهذا بحَقِّ الحُسَین...یا مُبَدّلَ السَیّئات بالحَسَنات اِغفرلِنا بحَقِّ الحُسَین علیه السلام💚
امام حسین شفاعت جوان را پیش خدا کرد و تمام گناهانش بخشیده شد
الهی یا قدیم الاحسان بحق الحسین
دو ماه گریه نوشتیم پا به پای لهوف
دو ماه با غم تو شیعهات صفا کرده
🔻 نفس المهموم لحزننا،تسبیح
کم است گریهی ماها که گریه بر غم تو
به آب ،ماهی و مرغان، در سما کرده
رضا نموده خدا را برای محشر خود
هر آنکسی که تو را از خودش رضا کرده
🔻 مزدِ این حالِ خوش، سوای اجرِ دنیایی،1 - 14معصوم در بالینِ احتضارت حاضر می شوند.
این رویت و بهجت در تمامِ لحظات دفن و قبر و برزخ و قیامت،ادامه داره.
ملک الموت باهات مهربان میشه.
میگه دیدم حضرت علی با کاسه ای بالای حوضِ کوثر ایستاده و به اهل بهشت از آب کوثر میده.
اما یه عده ای وقتی میان، حضرت کاسه را زمین میگذاره و با دست به آنها آب می دهد، از علت پرسیدن ، فرمود: آخه اینها گریه کنه حسین هستند.
قسم به چادر زهرا تو حاجتم هستی
همیشه اشک غمت حاجتم روا کرده
🔻 آه کشیدن برای اباعبدالله،عبادته
آه رو با سوختنِ دل ،بیامیزی یه پله بالاتر رفتی،در نوکری اباعبدالله.
شنیدهایم سرت را گذاشت کنج تنور
تنور با سر از تن جدا چهها کرده
#زیارت_عاشورا #کرامات
#مناجات با #امام_حسین علیه السلام
#گریز_زیارت_عاشورا
.
◾اثرات احترام به پرچم حضرت اباعبدالله(ع)
◾از زبان عارف بالله شیخ محمدجواد انصاری همدانی
◾از محضر علامه محمد تقی جعفری سوال شد:
آیا شما محضر عارف بزرگوار مرحوم آیت الله شیخ محمد جواد انصاری همدانی را درک کرده اید ؟!
ایشان فرمودند : از لحاظ سنی که بله . زمانی که ایشان در قید حیات بودند ما هم طلبه بودیم .اما فقط یکبار ایشان را در نجف در حرم امیر مومنان دیدم .وقتی به ایشان عرض ادب کردم به من فرمودند :
نور شیخ مرتضی طالقانی را در شما می بینم
به ایشان عرض کردم :
ما کجا و ایشان کجا ! اما خداوند عنایت فرمودند و مدتی محضر ایشات تلمذ کردیم
سپس گفتگویی بین من و ایشان درباره ی مرحوم استادم رد و بدل شد و ایشان سوالاتی از من پرسیدند
و این در حالی بود که در حرم امیر المومنین ، مسجد بالاسر نشسته بودیم
وقتی صحبت تمام شد دیدم که مرحوم انصاری در حالتی که گویی در خودشان باشند و در حال تفکر فرو رفته اند ؛ هستند من هم دیگر مزاحم ایشان نشده و مشغول خواندن نماز جعفر طیار شدم
نمازم که تمام شد مرحوم انصاری که گویی از آن حالت فارغ شده بودند به من فرمودند :
🔸️قیامت را دیدم
یک بنده ای را دیدم که توحید داشت اما لا ابالی بود
دیدم که ملائکه عذاب او را می برند
تنها چیزی که در چهره اش میدرخشید این بود که علاقه ی خاصی به #پرچم اباعبدالله داشت
هرجا هیاتی می دید و پرچمی می دید ، با خلوص نیت دست بر آن پرچم می کشید و دستش را به صورت می کشید و سلامی بر حضرت اباعبدالله می کرد
ناگاه در صحرای محشر حضرت اباعبدالله را دیدم
آن مرد خطاب به اباعبدالله عرض کرد :
حسین جان
من حقیقتا پرچم شما را دوست داشتم
دیدم که اباعبدالله به سمت دو ملک عذاب رفته و نامه اعمال وی را از آن دو ملک گرفتند
و پایین نامه ی عمل وی با دستخط خود چیزی را نوشتند .
🔸️مرحوم انصاری به من می فرمودند :
من آن نامه ی اعمال را دیدم
دیدم که حضرت اباعبدالله الحسین با خطی از نور پایین نامه اعمال وی نوشته بودند:
یا مبدل السیئات بالحسنات
دیدم که ملائکه او را رها کردند.
#مرتضی_محمودپور شاعر
#کرامات
.