.
✔️فیش منبر کوتاه
📜عنوان: پیام های تاریخ عاشورا (۱۱)
بسم الله الرحمن الرحیم
💠تاریخ
عمر بن سعد که از معاریف کوفه و از هواداران بنیامیه بود، از طرف ابن زیاد یک روز پس از ورود امام حسین (ع) به کربلا، روز سوم محرم جهت رویارویی با آن حضرت با لشکر چهار هزار نفری وارد کربلا شد سپاه هزار نفری حُر هم به او پیوست.
و در این چند روز گفتگوهایی بین امام(ع) و عمر سعد اتفاق افتاده؛
خوارزمى روایت کرده است: امام حسین (ع) به فرستاده عمرسعد فرمود: «یا هذا بلغ صاحبک عنی انی لم ارد هذا البلد، و لکن کتب إلى أهل مصرکم هذا ان آتیهم فیبایعونی و یمنعونی و ینصرونی و لا یخذلونی فان کرهونی انصرفت عنهم من حیث جئت»؛ از طرف من به امیرت بگو، من خود به این دیار نیامده ام، بلکه مردم این دیار مرا دعوت کردند تا به نزدشان بیایم و با من بیعت کنند و مرا از دشمنانم بازدارند و یاریم نمایند، پس اگر ناخشنودند از راهى که آمده ام باز مى گردم.
وقتى فرستاده عمرسعد بازگشت و او را از جریان امر با خبر ساخت، ابن سعد گفت: امیدوارم که خداوند مرا از جنگ با حسین(ع) برهاند. آنگاه این خواسته امام را به اطّلاع «ابن زیاد» رساند ولى او در پاسخ نوشت:
«از حسین بن على(ع) بخواه، تا او و تمام یارانش با یزید بیعت کنند. اگر چنین کرد، ما نظر خود را خواهیم نوشت...!».
عمرسعد، متن نامه عبیدالله بن زیاد را نزد امام حسین (ع) فرستاد.
امام فرمود:
«لا أُجیبُ اِبْنَ زِیادَ بِذلِکَ اَبَداً، فَهَلْ هُوَ إِلاَّ الْمَوْتَ، فَمَرْحَبَاً بِهِ»من هرگز به این نامه ابن زیاد پاسخ نخواهم داد. آیا بالاتر از مرگ سرانجامى خواهد بود؟! خوشا چنین مرگى!
➖همچنین در عصر تاسوعا،امام حسین(ع) قاصدى نزد عمرسعد روانه ساخت که مى خواهم شب هنگام در فاصله دو سپاه با هم ملاقاتى داشته باشیم. چون شب فرا رسید ابن سعد با بیست نفر از یارانش و امام حسین(ع) نیز با بیست تن از یاران خود در محلّ موعود حضور یافتند.
امام(ع) به یاران خود دستور داد تا دور شوند تنها عبّاس برادرش و على اکبر فرزندش را نزد خود نگاه داشت. همین طور ابن سعد نیز به جز فرزندش حفص و غلامش، به بقیّه دستور داد،دور شوند.
ابتدا امام(ع) آغاز سخن کرد و فرمود: «وَیْلَکَ یَابْنَ سَعْد أَما تَتَّقِی اللّهَ الَّذِی إِلَیْهِ مَعادُکَ؟ أَتُقاتِلُنِی وَ أَنَا ابْنُ مَنْ عَلِمْتَ؟ ذَرْ هؤُلاءِ الْقَوْمَ وَ کُنْ مَعی، فَإِنَّهُ أَقْرَبُ لَکَ إِلَى اللّهِ تَعالى»
واى بر تو، اى پسر سعد، آیا از خدایى که بازگشت تو به سوى اوست، هراس ندارى؟ آیا با من مى جنگى در حالى که مى دانى من پسر چه کسى هستم؟ این گروه را رها کن و با ما باش که این موجب نزدیکى تو به خداست.
ابن سعد گفت: اگر از این گروه جدا شوم مى ترسم خانه ام را ویران کنند. امام(ع) فرمود: «أَنَا أَبْنیها لَکَ»من آن را براى تو مى سازم.
ابن سعد گفت: من بیمناکم که اموالم مصادره گردد. امام فرمود:
«أَنَا أُخْلِفُ عَلَیْکَ خَیْراً مِنْها مِنْ مالِی بِالْحِجاز»من از مال خودم در حجاز، بهتر از آن را به تو مى دهم.
ابن سعد گفت: من از جان خانواده ام بیمناکم [مى ترسم ابن زیاد بر آنان خشم گیرد و همه را از دم شمشیر بگذراند].
امام حسین(ع) هنگامى که مشاهده کرد ابن سعد از تصمیم خود باز نمى گردد، سکوت کرد و پاسخى نداد و از وى رو برگرداند و در حالى که از جا بر مى خاست، تو را اینگونه نفرین کرد: «مالَکَ، ذَبَحَکَ اللّهُ عَلى فِراشِکَ عاجِلا، وَ لا غَفَرَ لَکَ یَوْمَ حَشْرِکَ، فَوَاللّهِ إِنِّی لاَرْجُوا أَلاّ تَأْکُلَ مِنْ بُرِّ الْعِراقِ إِلاّ یَسیراً»؛ تو را چه مى شود! خداوند به زودى در بسترت جانت را بگیرد و تو را در روز رستاخیز نیامرزد. به خدا سوگند! من امیدوارم که از گندم عراق، جز مقدار ناچیزى، نخورى.
ابن سعد گستاخانه به استهزا گفت: «وَ فِی الشَّعیرِ کِفایَةٌ عَنِ الْبُرِّ»؛ جو مرا کافى است.
✔️نکات
➖امام(ع) در هر گام به اتمام حجّت مى پردازد تا هیچ کس فردا، ادّعاى بى اطّلاعى نکند، جالب این که فرمانده لشکر دشمن نیز تلویحاً حقّانیّت امام(ع) و ناحق بودن دشمن او را تصدیق مى کند، تنها عذرش ترس از بیرحمى و قساوت آنهاست و این اعتراف جالبى است!
➖تمام تلاش امام(ع) خاموش کردن آتش جنگ است و تمام تلاش دشمن افروختن این آتش است، غافل از این که این آتش سرانجام شعله مى کشد و تمام حکومت دودمان بنى امیّه را در کام خود فرو مى برد.
➖ عده ای با عنوان اسلام رحمانی جهت توجیه روحیه سازشکارانه و اباحی گرانه خود، ناجوانمردانه دست به تحریف شخصیت ها میزنند و گاهی می گویند امام حسین(ع) به دشمن بی رحم از گل باریک تر نگفته و نفرین نداشته در این قسمت یکی از نفرین های جدی امام(ع) منعکس شده است.
#پیام_های_تاریخ_عاشورا
.
.
✔️فیش منبر کوتاه
📜عنوان: پیام های تاریخ عاشورا (۱۳)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
💠تاریخ
پس از اثبات تسلیم ناپذیرى امام حسین علیه السلام، عمرسعد براى گرفتن بیعت اجبارى و یا کشتن امام و یارانش در عصر تاسوعا فرمان حمله را صادر کرد. با این فرمان هزاران تن سواره و پیاده به سمت اردوى اباعبدالله(ع) روانه شدند، صداى همهمه آنها در بیابان کربلا پیچید و به گوش لشکریان امام(ع) رسید.
حضرت عبّاس بن على(ع) محضر امام(ع) شرفیاب شد و عرض کرد: «اى برادر! دشمن بدین سو مى آید».
امام حسین(ع) برخاست و فرمود: «یا عَبّاسُ! اِرْکَبْ بِنَفْسِی أَنْتَ ـ یا أَخِی ـ حَتّى تَلْقاهُمْ فَتَقُولَ لَهُمْ: ما لَکُمْ؟ وَ ما بَدالَکُمْ؟ وَ تَسْأَلْهُمْ عَمّا جاءَ بِهِمْ؟»; (اى عبّاس! جانم به فدایت اى برادر! سوار شو و برو از آنها بپرس! هدف آنها چیست؟ چه روى داده است؟ و بپرس: چه دستور تازه اى به آنان داده شده؟
حضرت عباس، با بیست سوار که زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر از جمله آنان بودند، در برابر سپاه دشمن آمد و پرسید: «شما را چه شده است؟ و چه مى خواهید؟».
گفتند: به تازگى فرمان امیر به ما رسیده است که به شما بگوییم یا حکم او را بپذیرید یا آماده کارزار باشید.
عبّاس فرمود: «شتاب مکنید تا نزد ابى عبدالله(ع) بروم و پیام شما را به ایشان برسانم».
آنان پذیرفتند و گفتند: «پیام ما را به ابى عبدالله(ع) برسان و پاسخش را به ما ابلاغ کن».
عبّاس(ع) به تنهایى نزد امام(ع) برگشت و ماجرا را به عرض رساند و همراهانش همانجا ماندند و به نصیحت سپاه ابن سعد پرداختند.
هنگامى که عبّاس(ع) پیام ابن سعد را به عرض امام(ع) رساند، امام(ع) به برادر خطاب کرد و فرمود: «اِرْجَعْ اِلَیْهِمْ فَاِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تُؤَخِّرَهُمْ إِلى غُدْوَة وَ تَدْفَعَهُمْ عَنَّا الْعَشِیَّةَ لَعَلَّنا نُصَلِّىَ لِرَبِّنَا اللَّیْلَةَ وَ نَدْعُوهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ، فَهُوَ یَعْلَمُ أَنِّی کُنْتُ أُحِبُّ الصَّلاةَ لَهُ وَ تِلاوَةَ کِتابِهِ وَ کَثْرَةَ الدُّعاءِ وَ الاِسْتِغْفارِ» نزد آنان برگرد، چنانچه توانستى از آنان بخواه که جنگ را تا سپیده دم فردا به تأخیر بیاندازند و یک امشب را مهلت بگیر، تا در این شب به درگاه خداوند نماز بگذاریم و به راز و نیاز و استغفار بپردازیم. خدا مى داند که من نمازِ براى او و تلاوت کتابش (قرآن) و راز و نیازِ فراوان و استغفار را دوست دارم.(۱)
✅پیام ها
➖ امام علیه السلام برای عبادت از دشمن مهلت خواست و آن شب به عبادت مشغول شدند؛
« بَاتَ الْحُسَیْنُ وَ أَصْحَابُهُ تِلْکَ اللَّیْلَةَ وَ لَهُمْ دَوِیٌّ کَدَوِیِّ النَّحْلِ مَا بَیْنَ رَاکِعٍ وَ سَاجِدٍ وَ قَائِمٍ وَ قَاعِدٍ».
➖این فرصت کوتاه برای انسانهایی که قابلیت هدایت را از دست نداده بودند، امکان تجدیدنظر به وجود میآورد. چنانکه گروهی از سپاهیان دشمن به امام(ع) ملحق شدند.
➖ راز مهلت خواستن طبق تصریح کلام امام(ع) عبادت است اما
برخی یکی از اسرار استمهال را «وصیت» امام(ع) به اهل بیت دانستهاند. و مسلم است که این وصیت، وصیت معمولی نبوده بلکه بقای امام(ع) با همین وصیت تضمین میشد.
➖آماده کردن یاران برای رسیدن به لقاء پرودگار و همین طور آماده کردن خانواده برای صبر به امتحان های سخت میتواند از رموز این مهلت خواستن باشد.
حتی و دعاها و عبادات آن شب را نیز می توان در این راستا ارزیابی کرد یعنی با این مقدمات معنوی عالم وجود برای امتحان بزرگ آماده می شود.
➖با همه آنچه گفته شد باز هم تأکید میکنیم که علت اصلی مهلت خواهی همان عبادت است و امور دیگری که احتمال داده شد در مرتبه ها بعدی قرار دارند. که مقام عبودیت مقام رفیعی است.
امام صادق(ع) فرمود:«یا فُضَیلُ اَلْعُبودِیَّةُ جَوْهَرَةٌ کنْهُهَا الرُّبوبِیَّةُ» عبوديّت گوهرى است كه باطن آن ربوبيّت است.(۲)
💠داستان
حضرت عيسي(ع) بعد از وفات حضرت مریم مقدس، از آن حضرت پرسيد: اي مادر مهربان من! آيا مي خواهي باز هم به دنيا بازگردي؟ حضرت مريم عليه السلام در چشم پسرش عيسي خيره شد و گفت: آري، دوست دارم برگردم، آن هم براي آنكه در شب سرد براي خدا نماز بگذارم.(۳)
ـــــــــــــــــــــــــــــ
📎پی نوشتها
۱.ارشاد مفید،ص۲۴۹
۲.مصباح الشريعة ،ص۵۳۷
۳. منازل الآخرة، قم، ص۲۳.
#محرم
#پیام_های_تاریخ_عاشورا
.
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. ✔️فیش منبر کوتاه 📜عنوان: پیام های تاریخ عاشورا (۱۳) بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسّ
.
✔️فیش منبر کوتاه
📜عنوان: پیام های عاشورایی (۱۴)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
💠تاریخ
امام حسین (ع)شب عاشورا یاران را دور خود جمع کرد و اینگونه با آنها اتمام حجت فرمود:
«أَمَّا بَعْدُ، فَإنِّی لَا أَعْلَمُ أَصْحَابًا أَوْفَی وَلَا خَیرًا مِنْ أَصْحَابِی، وَلَاأَهْلَ بَیتٍ أَبَرَّ وَلَا أَوْصَلَ مِنْ أَهْلِ بَیتِی؛ فَجَزَاکمُ اللَهُ عَنِّی خَیرَ الْجَزَآءِ. أَلَا وَإنِّی قَدْ أَذِنْتُ لَکمْ، فَانْطَلِقُوا جَمِیعًا فِی حِلٍّ؛ لَیسَ عَلَیکمْ مِنِّی ذِمَامٌ. هَذَا اللَیلُ قَدْ غَشِیکمْ فَاتَّخِذُوهُ جَمَلًا ، ثُمَّ لِيَأخُذ كُلُّ رَجُلٍ مِنكُم بِيَدِ رَجُلٍ مِن أهلِ بَيتي، تَفَرَّقوا في سَوادِكُم ومَدائِنِكُم حَتّى يُفَرِّجَ اللّهُ، فَإِنَّ القَومَ إنَّما يَطلُبُوني، ولَو قَد أصابوني لَهَوا عَن طَلَبِ غَيري».
من حقّاً اصحابی باوفاتر و بهتر از اصحاب خودم، و نه اهل بیتی نیکوکارتر و با صِله و پیوندتر از اهل بیت خودم سراغ ندارم؛ پس خداوند شما را از طرف من به بهترین جزائی پاداش دهد!
آگاه باشید که من در رفتن به شما اذن و اجازه دادم؛ پس همگی بروید که عقد بیعت را از شما بگسستم و نسبت به خود، بر شما عهده و ذِمامی ندارم.اینک شب در رسیده است و پوشش آن شما را در بر گرفته است؛ آن را چون شتر راهواری بگیرید و متفرّق شوید! بگيرد و در دشتها و شهرهايتان، پراكنده شويد تا خداوند، گشايشى دهد كه اين مردم، در پىِ من هستند و اگر به من دست بيابند، در پىِ ديگران نمىروند».
بعد از این سخنان بود که حضرت عباس برخاست و فرمود :«لِمَ نَفْعَلُ ذَلِکَ لِنَبْقَى بَعْدَک لا أَرانا اللّهُ ذلکَ أَبدا». چرا این کار را بکنیم؟ آیا براى اینکه بعد از تو باقى بمانیم؟! خدا هرگز چنین روزى را نیاورد.
سپس برادران، و فرزندان، و پسران برادر، و پسران عبدالله بن جعفر، و مسلم بن عَوسجه، و زهیر بن القَین، و جماعتی دیگر از اصحاب برخاستند و هر یک با زبانی اعتذار آمیز گفتند که: ما بعد از تو باقی نباشیم! و خداوند ما را پس از تو زنده نگذارد! ابداً ابداً چنین کاری نخواهیم کرد؛ بلکه آرزو داشتیم چندین جان داشتیم و همه را در راه تو فدا می کردیم!(۱)
✅پیام ها
➖ «صداقت»؛ امام علیه السلام ، الگوی راست گویان است که«راست حسینی» ضرب المثل شده است، در چنان شرایط جنگی و سخت کدام فرمانده است که دنبال فریب یاران نباشد و امید واهی پیروزی سخن گوید بلکه صادقانه بگوید که فرجام ماندن پیش من کشته شدن است؟!
➖ شجاعتِ اسطوره ای امام حسین علیه السلام، بازهم ضرب المثل دیگری را در بین مسلمانان ایجاد کرده است « شجاعت حسینی» است که در آن شب که به وحشی ترین موجودات عالم روبرو بود به یاران و خانواده هم اذن داد که او را با آن وحشی ها تنها بگذارند.
شجاعت عبارت است از اعتدال در قوهی غضبیه به این معنی که غضب قوى باشد و با وجود قوّت، فرمانبردار عقل باشد.
شجاعت، یکی از اصول چهارگانهی اخلاق اسلامی در کنار حکمت ، عفت و عدالت است این صفت متعالی و ریشهی اوصافی والا و منشأ آثار و صفات مثبت فراوان است.
متزلزل نشدن در برابر اکثریت نلغزیدن از حق و حقیقت از جمله نتایج شجاعت است.
➖ «ایستادگی در هدف» یکی دیگر از جلوه های نورانی شب عاشوراست.
➖«وفاداری» و ثبات قدم مدال افتخاری است که شب عاشورا از طرف ولی خدا برای همیشه بر سینه یاران عاشورایی آویخته شد.
همۀ شرافتهای انسانی در گرو معاهدات و پیمانهایی است که باه م می بندند و بسته به میزان وفاداری آنهاست. در بیان صریح قرآن کریم آمده است:« أوفوُا بِالعَهدَ أنَّ العَهد کانَ مَسؤُولاً»نسبت به پیمانهای خود وفادار باشید که شما نسبت به معاهدات خود مسؤولید.(۲)
ـــــــــــــــــــــــــــــ
📎پی نوشتها
۱.المناقب؛ ابن شهرآشوب: ج۴ ص۹۹
۲.اسرا،۳۴.
#پیام_های_تاریخ_عاشورا
.