.
📖 #متن_روضه
🔊 ماجرای ملاقات #امام_رضا علیه السلام با پیرمرد کشاورز
*
لَنگون لَنگون اومد تو حرم، کشاورز،تا حالا هم حرم نیومده بود، هر سال میزد بیاد پولش جور نمیشد،آخر بار این پول رو جمع کرد، به زنش گفت: بریم حرم....
وارد حرم شد کِیف میکرد،هی با خودش می گفت: کاش زودتر می اومدم...اما بلد کار نبود،حرم کجاست؟ضریح کجاست؟چی به چیِ؟ یه جا دید چهار پنج تا لباس یه رنگِ، فهمید مال اونجان، سلام کرد، سلامش رو جواب دادن،گفت: حرم کجاست؟ یه نگاهی کردن،فهمیدن غریب ِ و ساده اس، گفتند:تا حالا نیومدی؟ گفت: نه بار اوّلمِ، کجا باید برم؟ گفت: اون در و می بینی،پله هارو بگیر برو بالا، اوناها اون گنبد اتاق امام رضاست...دستت درد نکنه
لَنگون لَنگون حرکت کرد، اومدم آقا....در رو باز کرد، هی میگفت: امام رو دیدم چی بگم؟...پاشو گذاشت رو پله ی اول،از اون بالا صدای بلندی شنید: نیا! نیا من اومدم، مگه پات درد نمیکنه؟ آقاش اومد روبروش، خوش اومدی... یه حال و احوالی،یه عشقی کرد، بغلش کرد،حرفاشو زد، راشو گرفت بره، امام رضا فرمود: دفعه بعد خواستی صِدام کن خودم میام....
اومد بیرون اون سه چهارتا خادم رو دید، تا دیدنش گفتن: رفتی بالا یا نه؟ آقاتو دیدی؟ گفت: آره دستت درد نکنه.گفتن دیدی؟ گفت: آره،آقام بغلمم کرد، صورتم رو هم بوسید،گفت: دفعه بعد خودم میام او نیا....
#حکایت #حکایات
#پیر_مرد_کشاورز_و_امام_رضا
🎤 حاج حيدر خمسه
.
.
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍂🌺
✨
🔷 السَّلامُ عَلَیْكَ یا بَقِیَّةَ اللَّهِ فى اَرْضِهِ.. 🔷
🍁تشرف مرحوم علامه حلی محضر حضرت بقیه الله
🔹علامه حلی در شب جمعهای تنها به زیارت امام حسین علیهالسلام میرفت. سواره بود و شلاقی در دستش. اتفاقاً در راه عربی که پیاده به سمت کربلا میرفت، با او همراه شد.
🔸بین راه مرد عرب مسئلهای را مطرح کرد. علامه حلی خیلی زود فهمید مرد عرب بسیار با اطلاع و عالم است. چند سوال کرد تا بفهمد مرد عرب چه عیار علمیای دارد. او هم همه را جواب داد. علامه از علم مرد عرب به وجد آمده بو، جواب تمام مشکلات علمیاش را یکی یکی میگرفت.
🔹در بین سوال و جوابها نظرشان متفاوت شد. علامه فتوای عرب را قبول نکرد و گفت: این فتوا بر خلاف اصل و قاعده است و روایتی برای استناد ندارد.
🔸مرد عرب گفت: دلیل این حکم که من گفتم، حدیثی است که شیخ طوسی در کتاب تهذیب نوشته است. علامه گفت: این حدیث را در تهدیب ندیدهام. مرد گفت: در آن نسخهای که تو از تهذیب داری از ابتدا بشمارد، در فلان صفحه و فلان سطر پیدا میکنی.
🔹علامه از شدت علم و دانستن غیب شک برد که شاید همراهش امام زمان "عجلالله تعالی فرجهالشریف" است. ناگاه شلاق از دستش افتاد. مرد عرب خم شد تا شلاق را بردارد.
🔸علامه گفت: به نظر شما ملاقات با امام زمان "عجلالله تعالی فرجهالشریف" امکان دارد؟ مرد عرب شلاق علامه را در دستش گذاشت و گفت: چطور نمیشود در حالی که دستش در دستان توست.
🔹علامه از بالای مرکبش پایین افتاد و پای امام را بوسید و از شوق زیاد بیهوش شد. به هوش که آمد، هیچ کس در آنجا نبود. ناراحت شد و افسرده.
🔸وقتی به خانه برگشت، کتاب تهذیبش را برداشت. به صفحهای که امام گفته بود نگریست و حدیث را دید. کنار حدیث و در حاشیه کتاب نوشت: این حدیثی است که مولای من صاحبالامر من را به آن خبر دادند.(1)
📚منبع:
تنكابنی، قصص العلما، ص 355
#تشرف_به_محضر_امام_زمان
#حکایت
#حکایات #امام_زمان
.
🍁مكاشفه مجلسى اول و نظر امام زمان علیه السّلام راجع به زیارت جامعه
🌴ایشان خود مىفرماید:
«چون خداوند، مرا موفق به زیارت حضرت امیر المۆمنین علیه السّلام فرمود، در حوالى روضه مقدسه، شروع به مجاهدات كردم و خداوند به بركت مولاى ما (حضرت امیر المۆمنین علیه السّلام) درهاى مكاشفاتى كه عقول ضعیفه توانایى هضم آن را ندارند بر من گشوده، در عالم مكاشفه و اگر خواستى بگو میان خواب و بیدارى به هنگامىكه در رواق عمران نشسته بودم، دیدم كه در سامرّا هستم و قبر دو امام-حضرت هادى و حضرت عسكرى علیهم السّلام-در نهایت ارتفاع و بلندى بود و جامه و پارچهاى سبز رنگ از جامههاى بهشت كه همانند آن را در دنیا ندیده بودم بر روى آن دو قبر مطهر مشاهده كردم. و مولاى خود و مولاى همه مردم، صاحب العصر و الزمان علیه السّلام را دیدم كه نشسته و پشت مباركش به قبر و رویش به در است چون چشم من به آن حضرت افتاد با صداى بلند مانند مدّاحان، مشغول خواندن زیارت جامعه شدم و چون زیارت را تمام كردم آن حضرت فرمود:
🌸 «نِعمَتِ الزیارةُ» چه خوب زیارتى است.
عرض كردم: مولاى من جانم فداى تو زیارت جدّ شما-امام هادى و به انشاء ایشان-است؟ - و اشاره به قبر امام هادى كردم-فرمود: آرى. داخل شو.
چون چشم من به آن حضرت افتاد با صداى بلند مانند مدّاحان، مشغول خواندن زیارت جامعه شدم و چون زیارت را تمام كردم آن حضرت فرمود: «نِعمَتِ الزیارةُ» چه خوب زیارتى است. عرض كردم: مولاى من جانم فداى تو زیارت جدّ شما-امام هادى و به انشاء ایشان-است؟ - و اشاره به قبر امام هادى كردم-فرمود: آرى
چون داخل شدم نزدیكى در ایستادم امام عصر «صلوات اللّه علیه» فرمود:
🌧جلو بیا عرض كردم: مولایم مىترسم كه به سبب ترك ادب، كافر شوم آن بزرگوار «صلوات اللّه علیه» فرمود: «لا باس اذا كان باذننا» وقتى كه به اذن خود ما باشد اشكالى ندارد. من با ترس و لرز، كمى پیشتر رفتم. فرمود:
پیش بیا، من پیش رفتم تا نزدیك آن حضرت صلوات اللّه علیه گردیدم.
🌴فرمود: بنشین، عرض كردم: مولایم مىترسم. امام «صلوات اللّه علیه» فرمود:
«لا تحف» نترس.
پس چون مانند بندگان در برابر مولاى جلیل نشستم آن حضرت فرمود: «استرح و اجلس مربّعا فانّك تعبت حبت ماشیا حافیا» راحت باش و مربّع بنشین چه آنكه به زحمت افتادى پیاده با پاى برهنه راه آمدى.
حاصل آنكه از آن بزرگوار نسبت به عبد خودشان الطاف عظیم و مكالمات و گفتگوهاى لطیفى صورت گرفت كه به شماره نمىآید و من اكثر آنها را فراموش كردم.
💥سپس از آن خواب، بیدار شدم و با آنكه مدّت زیادى مىگذشت كه راه سامرّا مسدود و موانع بزرگى از زیارت در كار بود همان روز به فضل خدا، وسائل زیارت، فراهم گردید و همانگونه كه حضرت صاحب علیه السّلام فرموده بودند پیاده با پاى برهنه به زیارت سامرّا مشرّف شدم و شبى در حرم مطهر بودم و مكرّر این زیارت-زیارت جامعه-را خواندم و در راه و در حرم، كرامات عجیب بلكه معجزات شگفتانگیزى ظاهر شد، حاصل آنكه بعد از خواب براى من شكّ و تردیدى نیست كه زیارت جامعه از حضرت ابو الحسن امام هادى علیه السّلام صادر شده زیرا حضرت صاحب علیه السّلام آن را تقریر فرمودند، چنانكه شكّ ندارم كه زیارت جامعه، كاملترین و نیكوترین زیارات است و بعد از آن رۆیا اكثر اوقات، ائمه طاهرین «صلوات اللّه علیهم» را با زیارت جامعه زیارت مىكنم و در عتبات عالیات زیارت نكردم مگر به زیارت جامعه. [1]»
📕منبع:
1 . روضة المتقین . ج 1 . ص 451
#تشرف_به_محضر_امام_زمان
#حکایت
#حکایات #امام_زمان
.
.
#امام_رضا
📖 #متن_روضه
🔊 مدح و حکایت زائر امام رضا علیه السلام
#جشن_میلاد_امام_رضا_ع 🔻
****
پیش رخ تو ماه هویدا نشود
بی چاره کسی که بر تو شیدا نشود
از نوکر بد هم که بپرسی گوید
ارباب به خوبی تو پیدا نشود
یارضا یا رضا دلم ی کربلا میخواد
یارضا یا رضا ی گنبد طلا میخواد
یا رضا یا رضا دلم امام رضا میخواد
باید شکست ساغر و از می وضو گرفت
باید ز دست بانی باده سبو گرفت
از عرش آمده است... زمین آبرو گرفت
هر عاشقی که باده ی خود را از او گرفت
گفته است این که از همه ی دلبران سر است
نامش رضاست زاده ی موسی ابن جعفر است
گیسو کمند، خوش قد و بالا و محشری
کارت شده است از همه ی خلق دلبری
پیغمبری و حضرت زهرا و حیدری
یعنی صفات حضرت حق را تو مظهری
ای نام دلربات دوای فقیرها
اصلا رسیده ای تو برای فقیرها
آقا تو هر جایی که کم آوردم گفتم تو با منی
هر جا که دیدم پشت و پنام خالی اسم تو رو بردم
خیلی زدم بیام حرمت نشد
آقا تو این ایام سرت شلوغه اصلا حواست به من هست یا نه
آقا چیزی از شما کم نمیشه
ی چهار پنج روز دیگه ب ولادتت مونده
قولت میدم دست خالی نیان حرمت
شنیدم چشم خیس ی کارت میاد
آقا
باید که سر دهیم همه بی مقدمه
با عشق تو ز هول قیامت چه واهمه
سلطان ماسوایی و عبد تو ما همه
روحی فداک یابن علی، یابن فاطمه
ما،ما،ما سال هاست ریزه خور سفره ی توایم
هشتم امام ! ما همه آواره ی تو ایم
گف هر کاری کرد نتونست بره حرم
کشاورز،اوضاع و احوال مال خراب ،
دهات کوره ها ،زدو و ی سال پیرمرد شده
پول و پله رو جمع کرد ،گف امسال میرم پابوسش ،
اولین بار بود اومد مشهد امام رضا ،ی خورده پاشم می لنگید
لنگون لنگون اومد تو صحن امام رضا
دید سه چهار نفر لباسشون یه رنگه
فهمید اینا مال حرمن اومد جلو
سلام آقا سلام
گف این امام رضا کجاس
دیدن ساده س گف ی خورده سر به سرش بزاریم
گف او گنبدو میبینی
گف آره گف اتاق امام رضاس
گف از کجا باید برم
گف او درو ببین
پله ها رو بری بالا میرسی اتاقش
گف دستتون درد نکنه راه افتاد
از دره رفت تو میخندیدن
ی س ربعی گذشت
دیدن بشکن زنون داره میاد
صداش کردن اومد جلو
دستتون درد نکنه
گف چی شده
گف بابا خیلی مشتیه
پامو رو پله اول گذاشتم
داد زد گف نیا
تو پات درد میکنه یزار خودم بیام
گف چی میگی پیرمرد
گف دیدی آقا رو
بغلم کرد صورتکو بوسید
گف این دفعه کار داشتی صدا کن من میام
آی ی ی چی بخوام بگم
آقا امشب ما کارت داریم
میدونم سرت گرم زواراته
اما ی دلگرمی داریم
اینجا اول جاده ی امام رضاست
دیدی سر میدون ورودی اسم امام رضا خودنمایی میکنه
دلمو از اینجا راهی میکنم حرمت
آقا
شنیدم اول بدرد نخورا رو میخری
حالا میبینی چن شب دیگه حرمو نشون میدن
جا برا من برو سیاه نداری تو صحنت
امشب بیا ی عیدی به ما بده ولادتی بیایم حرمت
مجنونم و جنون دل زار بی حد است
جانم ز دوری حرمت بر لب آمده است
مثل کبوتری که به امید گنبد است
اصلا دوای این دل بیمار مشهد است
آخر به من اجازه ی پابوس می دهی
اذن زیارت حرم طوس می دهی
آقای من اما ی عیدی دیگم میخوام اربعین نزدیکه
ما اگه اربعین کربلا نریم دق میکنیم
ببینم چنتاتون دلاتون گرفته
یکبار هم محل به من بی نوا بده
قلبم سیاه گشته، تو آن را جلا بده
آقا دردی که داده اید برایش دوا بده
جان جواد کرب و بلای مرا بده
مردم همه به لطف تو حاجت روا شدند
امروز اگر مسافر کرب و بلا شدند
حالا که چند وقت دگر ماه ماتم است
عاشق به فکر نوکری اش در محرم است
با تو بساط گریه ی ما هم فراهم است
آقا گریه برای روضه ی کرب و بلا کم است
روضه بخوان که ابن شبیب تو ایم ما
هر شب به یاد جد غریب تو ایم ما
یابن شبیب جد مرا بی هوا زدند
یابن شبیب جد مرا با عصا زدند
بعضیا دستاشون رفت بالا
یاد یه جا افتادم چوب که میرفت بالا دست بچه ها بالا میرفت
پایین میومد چوب به صورت میخورد
یابن شبیب عمه ی ما را چه بد زدند
نامردها برای رضای خدا زدند
وقتی حسین در دل گودال رفته بود
بسه یا حسین
زهرا کنار پیکرش از حال رفته بود
#ولادت_امام_رضا
#میلاد_امام_رضا
🎤 حاج حيدر خمسه
#حکایات
.
گریز روضه ی حضرت مسلم علیه السلام👇🏻
⭕ دو نفر را در کوچه گیرانداختن یکی حضرت زهرا و یکی مسلم بن عقیل علیهم السلام
⭕ دو نفر را اتش زدند از روی بام اتش میانداختند روی سر مسلم گریز به اتش زدن خانه ی حضرت زهرا و خیام سیدالشهدا ، اتش ریختن روی سر اسرا مردم ملعون شام
⭕ السلام علیک یا بنت امیرالمومنین ، دو نفر را خیلی باسنگ زدند یکی مسلم بن عقیل بود یکی حضرت زینب که حضرت رقیه پشت حضرت زینب بود عمه سپر همه بود
⭕ روضه ی امان دادن به مسلم بن عقیل(اشعث ملعون گفت بتو امان میدهیم با ابن زیاد صحبت کن) البته توانی برای اقا نمانده بود و او را سوار استر کردند
گریز به اقا ابالفضل امان دادن شمر ملعون به اقا ابالفضل
که سیدالشهدا گفتند برو جوابش را بده
گریز به اقا علی اکبر که در میدان جنگ به او امان دادند و اقا فرمود امان خدا از امان شما ملعونین بالاتر است
⭕ امان دادن سیدالشهدا به حر بعد از ان همه گناه اقا امانش داد و فرمود وارد بهشت نمیشوم تا واردت کنم (کامل بهایی)
طفلان مسلم ، امان دادن زندان بان به طفلان مسلم و امان دادن ان خانم
⭕ اگر روضه شب جمعه بود امان حضرت زهرا سلام الله علیها به زائران سیدالشهدا هرکس شب جمعه زیارت کند امام حسین را امان من النار
#مسلمیه #حضرت_مسلم
#گریز #شب_اول_محرم
#گریز_روضه_مسلمیه
#گریز_شب_اول_محرم
.
✨﷽✨
💠نظم امام رضا (ع) مثال زدنی بود.💠
✍یاران امام (ع) هربار که همراه ایشان میشدند، متوجه سبک زندگی خاص و زیبای ایشان میشدند. مثلا امام (ع)، برای اینکه برای همه امور خود فرصت کافی داشته باشند، هر روزِ خود را به چهار قسمت تقسیم میکردند و به یاران خود هم میفرمودند: «بکوشید روزتان را در چهار بخش تنظیم کنید: بخشی برای عبادت و خلوت با خدا، بخشی برای تأمین معاش، بخشی برای معاشرت و مصاحبت با برادران و بخشی برای تفریح. از نشاط بهدستآمده از تفریح، نیرویی برای انجام وظیفه در بخشهای دیگر بهدست میآورید»
از موارد جالب دیگر این بود که ایشان نه تنها به پاکیزگی و مرتب بودن اهتمام داشتند، حتی برای مثال، مسواکدانی داشتند که پنج مسواک در آن بود. بر هریک نام یکی از نمازهای پنجگانه را نوشته بودند و هنگام هر نماز، با یکی از آنها مسواک میزدند.
💥رفتار امام (ع) همیشه به اطرافیان نشان میداد زندگی یک انسان باایمان و باخدا، یک زندگی پریشان نیست؛ بلکه پر از نظم و ترتیبی است که لحظهها را پر میکند آرامش و زیبایی
📚برگرفته از عیون اخبار الرضا (ع). ج2
#امام_رضا
📜 #متن
🚦علت حضور #امام_رضا_علیه_السلام در ایران
#ویژه سالروز ولادت امام رضا علیه السلام
استاد دکتر محمدحسین #رجبی_دوانی
بسم الله الرحمن الرحیم
🔸به عرض می رساند که می خواهیم در این سخن کوتاه علت آمدن امام رضا سلام الله علیه به ایران را جویا شویم .امام هشتم سلام الله علیه در دوره امامت خود با سه خلیفه ی جبار بنی عباس معاصر هست .
📍اول هارون الرشید است که بعد از شهادت امام کاظم علیه السلام، مراقب امام رضا علیه السلام بود که اگر امام تحرکاتی داشته باشد با حضرت برخورد کند. لذا امام رضا سلام الله علیه در دوران هارون جانب تقیه را مراعات می کردند و بهانه ای به دست او ندادند تا اینکه درسال ۱۹۳ یعنی ده سال بعد از آنکه امام رضا علیه السلام به امامت رسیده بودند، هارون مرد و فرزند او امین به خلافت رسید.
📍امین از همان ابتدای رسیدن به خلافت با برادر خود مامون که در خراسان حکومت می کرد سر ناسازگاری گذاشت و می خواست او را از ولایتعهدی خود عزل کند و برای پسر خود بیعت بگیرد. لذا با مقاومت مامون مواجه شد و درگیری شدیدی بین آنها رخ داد.
📍لذا در پنج سالی که امین به عنوان خلیفه مطرح هست امام رضا علیه السلام از یک آزادی نسبی برخوردار بود و می توانست مردم را مورد خطاب قرار دهد و آنها را در جهت حق رهنمون باشد. اما در سال ۱۹۸ مامون موفق شد در یک نبرد نظامی امین را شکست دهد و بغداد را بگیرد و به دستور او امین کشته شد و خودش به خلافت رسید.
📍خلافت مامون مواجه با تنش های زیادی بود. از جمله این تنش ها زیر بار نرفتن عباسیان، خویشاوندان او در بغداد بود که او را به خاطر کشتن برادرش که پیش از این خلیفه بوده است سرزنش می کردند و همچنین از جانب اکثریت عالم اسلام که اهل تسنن بودند او را به خاطر قتل امین در جایگاه خلافت شایسته نمی دیدند و بعضاً مشروعیت او را زیر سوال برده بودند.
📍از سویی دیگر شماری از علویان خویشاوندان امام رضا علیه السلام هم به سبب ظلم هایی که عباسیان به آنها کرده بودند قیام کردند و موفق شده بودند بخش های وسیعی از عراق امروز، حتی سرزمین حجاز تا یمن و همچنین بخش هایی از ایران مانند خوزستان امروز را فتح کنند و مشکلات فراوانی را برای حکومت مامون ایجاد کردند. مامون با سختی و زحمت بسیار موفق شد که این قیام را سرکوب کند اما می دانست که آتش زیر خاکستر است لذا با یک تیر چندین نشان را در نظر داشت و آن اینکه امام رضا علیه السلام را به سوی پایتخت خود مرو مرکز خراسان بزرگ قدیم بیاورد و با این کار هم عباسیان را تهدید کند که اگر بخواهید با من در بیافتید کاری خواهم کرد که خلافت از خاندان شما بیرون بیاید و به رقبای شما علویان سپرده شود و همچنین برای اکثریت عالم اسلام که مشروعیت او را زیر سوال برده بودند به این وسیله، یعنی با همکاری نزدیکی که از امام رضا علیه السلام خواهد گرفت و ولایت عهدی که به آن حضرت خواهد داد موجب می شود که آنها به خاطر حرمت فرزند رسول خدا و زهد و علم و تقوای او دیگر مشکلی با مشروعیت خلافت مامون نداشته باشند، چرا که اگر این حکومت مشروعیت نداشت، فرزند و نواده ی بزرگوار رسول خدا همکاری با آنها را نمی پذیرفت؛
📍هدف دیگر او هم این بود که علویانی که مرتب قیام می کردند و خواهان سرنگونی حکومت عباسی بودند خلع سلاح خواهند شد. چرا که اگر امام رضا علیه السلام به عنوان مقام دوم به این مملکت معرفی شود دیگر علویان نمی توانند دست به قیام و انقلاب بزنند، چرا که بزرگ آنها و سرشناس ترین شخصیت علویان که امام رضا علیه السلام باشد در این حکومت حضور دارد و نفر شماره دو حساب می شود.
🔸با این انگیزه ها مامون امام رضا علیه السلام را به ظاهر به ایران دعوت کرد اما در واقع یک الزام و اجباری در آوردن امام سلام الله علیه بود به گونه ای که بیشتر در نظر داشت که ارتباط امام سلام الله علیه با بدنه جامعه قطع کند.
#امام_رضا
.
💢لقب رضا💢
چه کسی لقب رضا را به امام هشتم گذاشتند؟
امام هشتم بعد از امیرمومنان ع (در بین ائمه ع)بیشترین القاب را دارند.و این چه بسا متاثر از شرائط زندگی ایشان بوده و با پذیرش ولیعهدی مورد اقبال و توجه و مرکز توجهات سیاسی اجتماعی قرار گرفتند...
⭕️اما در مورد لقب رضا
معروف ترین لقب امام هشتم رضاست. اما جالب است بدانید که این لقب را دشمن امام(ع) یعنی مامون به آن حضرت داده بود. چنان که طبری و دیگران می نویسند، بعد از ولایتعهدی امام (ع) مامون دستور داد به نام آن حضرت سکه بزنند. روی این سکه ها که الان درموزه آستان قدس است. نوشته شده:
«الامیر الرضا ولیعهد المسلمین علی بن موسی»
مامون، لقب رضا را از شعار «الرضا من آل محمد» گرفته بود که اشعاری است که اولین بار مختار در قیامش که به خونخواهی امام حسین(ع) بود، در کوفه از آن استفاده می کرد(سال 76ق) این شعار یعنی «ما فقط به حکومت کسی از آل محمد راضی هستیم.» این شعار را بعدها داعیان عباسی (کسانی که برای قیام به نفع بنی عباس و علیه بنی امیه دعوت می کردند، مثل ابومسلم خراسانی) هم به کار بردند و حالا مامون می خواست وانمود بکند که اوست که این شعار و آرزوی قدیمی را تحقق بخشیده است.
البته سیاسی بودن اقدام مامون، از همان زمان هم برملا شده بود. و مثلاً دعبل خزاعی- شاعری که معاصر امام (ع) و مامون بوده (متوفای 246ق)- درشعری سروده است:
«ایا عجبا منهم یسمونک الرضا / وتلقاک منهم کلحه وغضون»
یعنی در تعجبم ازآنها که شما را «رضا» می نامند ولی از جانب ایشان رنج ها وسختی ها به شما می رسد.
📗عيون أخبار الرضا عليه السلام / ترجمه غفارى و مستفيد / ج2 / 310 / باب 40
📒مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب) / ج4 / 377 /
سمي علي بن موسى ع الرضا لأنه كان رضي لله تعالى ذكره في سمائه و رضي لرسوله و الأئمة بعده ع في أرضه و رضي به المخالفون من أعدائه كما رضي به الموافقون من أوليائه
امام هشتم على بن موسى عليهما السلام را «رضا» ناميدند، زيرا مورد پسند خداى تعالى در آسمان، و پيامبر و ائمه در زمين بود، و مخالفان و دشمنانش نيز
او را براى امامت پسنديده بودند (و اتفاق دوست و دشمن بر خوشنودى از او، خاص آن حضرت بود).
📕معاني الأخبار ص65
محضر امام ابو جعفر ثانى محمد بن على عليهما السلام عرض كردم: گروهى از مخالفينشما تصور مىكنند مأمون نام پدر شما را رضا گذارده به خاطر آن كه آن حضرت به ولايت عهدى مأمون راضى بودند.
حضرت فرمودند: به خدا قسم ايشان دروغ مىگويند و مرتكب فجور و فسق شدهاند، خداوند متعال آن حضرت را رضا خواند به خاطر آن كه حضرتش از خداوند متعال در آسمانش و از رسول و ائمه عليهم السلام كه بعد از رسول بودند در زمين راضى و خشنود بود.
راوى مىگويد: محضر مباركش عرضه داشتم: مگر تمام پدران شما عليهم السلام از خدا و رسولش و ائمه بعد از آن حضرت راضى و خشنود نبودند؟
حضرت فرمودند: آرى.
عرض كردم: پس چرا بين ايشان تنها پدر شما به رضا موسوم گرديد؟
فرمود: زيرا مخالفين و دشمنانش از او خشنود بودند همان طورى كه موافقين و دوستانش از آن حضرت خشنود بودند در حالى كه اين امتياز براى هيچ يك از آباء گرامش عليهم السلام نبود لذا از ميان همه تنها آن حضرت به رضا موسوم گشت.
📚علل الشرائع / ج1، ص: 761
#امام_رضا
.
#اخلاق
✍️ شخصی به آیتالله بهاءالدینی (ره) گفت: آقاجان! دعا کنید من آدم شوم !
👌 فرمودند: «با دعا کسی آدم نمیشود.»
❓شده است بدون ریختن چای خشک در آب جوش، چایی بخوری؟!
❓شده است بدون مایه زدن به شیر، پنیر درست شود؟!
❓شده است بدون خوردن آب و غذا سیر شوی؟!
❓شده است بدون الکتریسیته، لامپ روشن شود؟!
🌸 بدون علم و عمل صالح نیز آدم شدن، محال است.
.
.
#امام_رضا
👤حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید :
📋《سَتُدْفَنُ بَضْعَةُ مِنِّي بِأَرْضِ خُرَاسَانَ لَايَزُورُهَا مُؤْمِنُ الَّا أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الْجَنَّةَ وَ حَرَّمَ جَسَدَهُ عَلَي النَّارِ》
♦️به زودی پاره ی تن من در سرزمين خراسان دفن مي شود، که هيچ مؤمني او را زيارت نمي کند، مگر اين که خداوند بهشت را بر او واجب ساخته و پيکرش را بر آتش دوزخ حرام می سازد.(۱)
👤امام صادق(علیه السلام) :
📋《تُقْتَلُ حَفَدَتِی بِأَرْضِ خُرَاسَانَ فِی مَدِینَةٍ یُقَالُ لَهَا طُوسُ!
مَنْ زَارَهُ إِلَیْهَا عَارِفاً بِحَقِّهِ أَخَذْتُهُ بِیَدِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ أَدْخَلْتُهُ الْجَنَّةَ وَ إِنْ کَانَ مِنْ أَهْلِ الْکَبَائِرِ》
♦️نوهام در سرزمين خراسان در شهري كه آن را طوس می نامند، شهيد خواهد شد.
هركس او را زيارت كند و به حقّ او عارف باشد، در قيامت دستِ او را گرفته و به بهشت داخل می كنم، هرچند از اهل گناه كاران بزرگ باشد.(۲)
👤امام رضا(علیه السلام) :
📋《أَلاَ! فَمَنْ زَارَنِي وَ هُوَ يَعْرِفُ مَا أَوْجَبَ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مِنْ حَقِّي وَ طَاعَتِي فَأَنَا وَ آبَائِي شُفَعَاؤُهُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ وَ مَنْ كُنَّا شُفَعَاءَهُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ نَجَا وَ لَوْ كَانَ عَلَيْهِ مِثْلُ وِزْرِ اَلثَّقَلَيْنِ اَلْجِنِّ وَ اَلْإِنْسِ》
♦️آگاه باشید! هر که مرا زيارت كند، در حالی که حق و طاعت مرا که خداوند بر او واجب کرده، بشناسد، من و پدرانم در روز قیامت شفیع او هستیم و هر که ما شفیع او باشیم نجات یابد، اگر چه بار گناهان او به اندازه گناهان جنيان و آدميان باشد.(۳)
👤امام رضا(علیه السلام) :
📋《مَنْ زَارَنِي عَلَى بُعْدِ دَارِي أَتَيْتُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِي ثَلَاثِ مَوَاطِنَ حَتَّى أُخَلِّصَهُ مِنْ أَهْوَالِهَا :
إِذَا تَطَايَرَتِ الْكُتُبُ يَمِيناً وَ شِمَالًا!
وَ عِنْدَ الصِّرَاطِ!
وَ عِنْدَ الْمِيزَانِ!》
♦️هر كس مرا در غربت زيارت كند روز قيامت در سه جا نزد او خواهم آمد تا از ترس هاى آنجا نجاتش دهم :
۱)هنگامى كه نامه هاى اعمال مردم از راست و چپ به پرواز درآيد.(و به صاحبان خود تعلّق گیرد)
۲)نزد پل صراط!
۳)نزد ميزان(دادگاه عدل الهی)!(۴)
👤علی بن مهزيار نقل می کند :
به امام جواد(ع) عرض كردم :
📋《جُعِلْتُ فِدَاكَ! زِيَارَةُ الرِّضَا(ع) أَفْضَلُ أَمْ زِيَارَةُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنِ(ع)؟》
♦️فدايت شوم! زيارت حضرت رضا(ع) برتر است يا زيارت ابی عبدالله الحسين(ع)؟
امام جواد(ع) فرمودند :
📋《زِيَارَةُ أَبِي أَفْضَلُ وَ ذَلِكَ أَنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) يَزُورُهُ كُلُّ النَّاسِ وَ أَبِي لَا يَزُورُهُ إِلَّا الْخَوَاصُّ مِنَ الشِّيعَةِ》
♦️زيارت پدرم برتر است!
زيرا حضرت اباعبدالله الحسين(ع) را تمامي مردم زيارت می كنند، ولي پدرم را جز جمعی از خواص شيعيان زيارت نمی كنند.(۵)
📚منابع :
۱)امالی شیخ صدوق، ص۶۳
۲)روضة الواعظین ابن فتّال نیشابوری، ج۵، ص۳۹۷
۳)روضة الواعظین ابن فتّال نیشابوری، ج۱، ص۲۳۳
۴)کامل الزیارات ابن قولویه، ص۳۰۴
۵)من لایحضره الفقیه شیخ صدوق، ج۲، ص۵۸۲
.
.
#امام_رضا
✅حضرت رسول اکرم(ص) در بین معصومین فقط سه شخص را تعبیر به بَضْعة (پاره تن) کرده است!
1⃣ #امام_علی_علیه_السلام :👇
حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید :
📋《أَلاَ وَ إِنَّ عَلِيّاً(ع) بَضْعَةٌ مِنِّي، فَمَنْ حَارَبَهُ فَقَدْ حَارَبَنِي وَ أَسْخَطَ رَبِّي》
♦️بدانید که همانا علی(ع) پاره تن من است.
پس هر کس با او به محاربه برخیزد، با من محاربه کرده و خشم پروردگارم را نیز برانگیخته است.(۱)
2⃣ #حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها :👇
حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید :
📋《إِنَّ فَاطِمَةَ(س) بَضْعَةٌ مِنِّی، مَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی وَ مَنْ سَرَّهَا فَقَدْ سَرَّنِی》
♦️همانا فاطمه(س) پاره تن من است، هر کس او را آزار نماید مرا آزار نموده، و هر کس او را شاد کند، مرا شاد کرده است.(۲)
3⃣ #امام_رضا_علیه_السلام :👇
حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید :
📋《سَتُدْفَنُ بَضْعَةُ مِنِّي بِأَرْضِ خُرَاسَانَ لَايَزُورُهَا مُؤْمِنُ الَّا أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الْجَنَّةَ وَ حَرَّمَ جَسَدَهُ عَلَي النَّارِ》
♦️به زودی پاره ی تن من در سرزمين خراسان دفن مي شود، که هيچ مؤمني او را زيارت نمي کند، مگر اين که خداوند متعال بهشت را بر او واجب ساخته و پيکر او را بر آتش دوزخ حرام می سازد.(۳)
📚منابع :
۱)تفسیر فرات کوفی، ص۴۷۷
۲)اعتقادات الإمامیة شیخ صدوق، ص۱۰۵
۳)امالی شیخ صدوق، ص۶۳
.
.
#امام_رضا و حادثه غارت مدینه
✅پس از شهادت امام موسی کاظم(ع) هارون الرشید در بغداد یکی از دژخیمان خونخوار خود را به نام عیسی بن یزید جَلُودِی را به مدینه فرستاد و به او دستور داد که؛
📋《أَنْ يُغِيرَ عَلَى دُورِ آلِ أَبِي طَالِبٍ(ع) وَ أَنْ يَسْلُبَ نِسَاءَهُمْ وَ لَا يَدَعَ عَلَى وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ إِلَّا ثَوْباً وَاحِداً》
♦️به خانه های آل ابوطالب(ع) هجوم ببرد و تمام دارایی های آنها از قبیل لباس و اثاث و زر و زینت زنهایشان را غارت نماید و برای زنان آنها جز یک لباس باقی نگذارد.
جَلودیّ ابتدا با لشکر خود وارد مدینه شد و طبق دستور هارون، تمام خانه های علویان را غارت نمود.
📋《فَصَارَ الْجَلُودِيُّ إِلَى بَابِ دَارِ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا(ع) هَجَمَ عَلَى دَارِهِ مَعَ خَيْلِهِ》
♦️هنگامی که به خانه امام رضا(ع) رسید، با لشکر خود به خانه آن حضرت(ع) نیز هجوم آورد.
📋《فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيْهِ الرِّضَا(ع) جَعَلَ النِّسَاءَ كُلَّهُنَّ فِي بَيْتٍ وَ وَقَفَ عَلَى بَابِ الْبَيْتِ》
♦️هنگامی که امام رضا(ع) در مقابل این حادثه تلخ قرار گرفت، همه زنان خانه را در اطاقی جمع کرد و خود جلوی در آن اطاق ایستاد.
آنگاه جلودی نزد امام رضا(ع) آمد و بین آنها گفتگو شد.
جلودی گفت :
📋《لَابُدَّ مِنْ أَنْ أَدْخُلَ الْبَيْتَ فَأَسْلُبَهُنَّ كَمَا أَمَرَنِي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ》
♦️چاره ای نیست جز اینکه باید وارد این اطاق شوم و لباس های زنان را (جز یک لباس) غارت نمایم، همانگونه که امیرالمومنین اینچنین دستور داده اند.
امام رضا(ع) فرمود :
📋《أَنَا أَسْلُبُهُنَّ لَكَ وَ أَحْلِفُ أَنِّي لَا أَدَعُ عَلَيْهِنَّ شَيْئاً إِلَّا أَخَذْتُهُ فَلَمْ يَزَلْ يَطْلُبُ إِلَيْهِ وَ يَحْلِفُ لَهُ حَتَّى سَكَنَ》
♦️من خودم لباس های آنها را می گیرم و به تو تحویل می دهم و سوگند می خورم که چیزی باقی نگذارم.
ولی جلودی همچنان اصرار می کرد که خود، این کار را انجام دهد، تا اینکه حضرت(ع) سوگند یاد کرد و جلودی پذیرفت و آرام گرفت.
📋《فَدَخَلَ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا(ع) فَلَمْ يَدَعْ عَلَيْهِنَّ شَيْئاً حَتَّى أَقْرَاطَهُنَّ وَ خَلَاخِيلَهُنَّ وَ أَزْرَارَهُنَّ إِلَّا أَخَذَهُ مِنْهُنَّ وَ جَمِيعَ مَا كَانَ فِي الدَّارِ مِنْ قَلِيلٍ وَ كَثِيرٍ فَلَمَّا كَانَ فِي هَذَا الْيَوْمِ》
♦️پس آن حضرت(ع) به اندرونی خانه داخل شد و هر چه همراه زنان بود از جمله لباس و زر و زیور، گوشواره و خلخال و دستبند همه را هر چه بود، گرفت و تحویل جلودیّ داد، و غیر اینها هر چه از اثاث در آن خانه بود همه را از کم و بیش به غارت بردند.
گذشت تا اینکه بعد از مرگ هارون، پسرش مامون جانشین او شد و امام رضا(ع) نیز از مدینه به ایران آمده بود و ولایت عهدی را پذیرفته بود.
عیسی بن یزید جلودی نیز از کسانی بود که از بیعت با امام رضا(ع) خودداری نمود.
روزی مامون در محضر امام رضا(ع) درباره کسانی که از بیعت سرپیچی کرده بودند، حکم می کرد.
نوبت به جلودی رسید، پس او را به حضور مامون آوردند.
هنگامی که جلودی داخل شد، نگاه امام رضا(ع) به جلودیّ افتاد و به مامون فرمود :
📋《 هَبْ لِي هَذَا الشَّيْخَ!》
♦️این پیرمرد را به من ببخش!
مامون گفت :
📋《يَا سَيِّدِي! هَذَا الَّذِي فَعَلَ بِبَنَاتِ مُحَمَّدٍ(ص) مَا فَعَلَ مِنْ سَلْبِهِنَّ》
♦️سرورم! این همان کس است که با آل پیغمبر(ص) و دختران رسول خدا(ص) آن چنان که دیدی کرد از چپاول و غارت!
📋《فَنَظَرَ الْجَلُودِيُّ إِلَى الرِّضَا(ع) وَ هُوَ يُكَلِّمُ
الْمَأْمُونَ وَ يَسْأَلُهُ عَنْ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُ وَ يَهَبَهُ لَهُ فَظَنَّ أَنَّهُ يُعِينُ عَلَيْهِ لِمَا كَانَ الْجَلُودِيُّ فَعَلَهُ》
♦️جلودیّ به امام رضا(ع) می نگریست و حضرت(ع) به مأمون اصرار می کرد که وی را آزاد کند و از ریختن خون او بگذرد، امّا جلودیّ از نظر سابقه جنایاتش با خاندان حضرت(ع) چنان می پنداشت که امام(ع) مأمون را تحریک به قتل او می کند.
پس جلودی به مأمون گفت :
📋《يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ! أَسْأَلُكَ بِاللَّهِ وَ بِخِدْمَتِيَ الرَّشِيدَ أَنْ لَا تَقْبَلَ قَوْلَ هَذَا فِيَّ!》
♦️یا امیرالمؤمنین! تو را به خدا و به حق خدمتم به هارون الرشید، خواسته این مرد را درباره من نپذیر!
مامون به امام رضا(ع) گفت :
📋《يَا أَبَا الْحَسَنِ(ع)! قَدِ اسْتَعْفَى وَ نَحْنُ نُبِرُّ قَسَمَهُ!》
♦️این مرد با سوگند ردّ قول شما را طلب می کند!
آنگاه مامون به جلودیّ گفت :
📋《لَا وَ اللَّهِ لَا أَقْبَلُ فِيكَ قَوْلَهُ أَلْحِقُوهُ بِصَاحِبَيْهِ فَقُدِّمَ فَضُرِبَ عُنُقُهُ》
♦️نه! به خدا قسم، قول او را درباره تو نخواهم پذیرفت، و گفت او را به دو رفیقش ملحق کنید، او را بردند و گردن زدند.(۱)
📚منبع :
۱)عيون أخبار الرضا(ع) شیخ صدوق، ج۲، ص۱۶۲
.
.
#امام_رضا
1⃣زنده شدن نقش شیرانِ روی پرده با اشاره #امام_رضا_علیه_السلام !👇
✅شیخ صدوق نقل می کند :
حمید بن مهران از کسانی بود که نزد مأمون از امام رضا(ع) بدگویی میکرد و امام(ع) را ساحر و فرزند ساحر می خواند و به او جسارت فراوان مینمود.
او روزی از مأمون خواست جلسه ای ترتیب دهد تا با امام(ع) به مجادله بپردازد و قدر و شأن او را پایین آورد و مأمون نیز قبول کرد.
مامون مجلسی بزرگ تشکیل داد و کارگزاران و قضات و بزرگان شهر را جمع نمود و از امام رضا(ع) خواست که در آن مجلس حاضر شود. مجلس تشکیل شد و امام(ع) تشریف آورد.
حمید بن مهران رو به امام(ع) کرد و در کمال بی ادبی و جسارت سخن ها گفت و جوابهای قاطعی از امام رضا(ع) شنید.
تا اینکه به امام رضا(ع) گفت :
📋《فَإِنْ كُنْتَ صَادِقاً فِيمَا تَوَهَّمُ فَأَحْيِ هَذَيْنِ[أَسَدَيْنِ مُصَوَّرَيْنِ] وَ سَلِّطْهُمَا عَلَيَّ فَإِنَّ ذَلِكَ يَكُونُ حِينَئِذٍ آيَةً مُعْجِزَةً》
♦️پس اگر تو راست می گویی، این دو شیری که روی پرده به تصویر کشیده شده اند را زنده کن و آنها را بر من مسلط کن تا مرا بِدَرَند، که اگر این چنین کنی، این خود نشانه معجزه ی توست.
📋《فَغَضِبَ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى(ع)وَ صَاحَ بِالصُّورَتَيْنِ دُونَكُمَا الْفَاجِرَ!》
♦️پس در این هنگام؛ امام رضا(ع) به غضب آمد و با صدای بلند بر آن دو شیر فریاد زد و فرمود : این فاجر و تبهکار را بدَرید!
📋《فَافْتَرِسَاهُ وَ لَا تُبْقِيَا لَهُ عَيْناً وَ لَا أَثَراً فَوَثَبَتِ الصُّورَتَانِ وَ قَدْ عَادَتَا أَسَدَيْنِ فَتَنَاوَلَا الْحَاجِبَ وَ رَضَّاهُ وَ هَشَمَاهُ وَ أَكَلَاهُ وَ لَحَسَا دَمَهُ وَ الْقَوْمُ يَنْظُرُونَ مُتَحَيِّرِينَ مِمَّا يُبْصِرُونَ》
♦️ناگهان نقشهای آن دو شیر بر روی پرده، جان گرفتند و بیرون جهیدند و آن ملعون را گرفتند و بلافاصله دریدند و خوردند و کوچکترین اثری از او باقی نگذاشتند و استخوانهای او را خُرد کرده و جویدند و خوردند و خون او را لیسیدند، در حالی که مردم تماشا می کردند و همه در تحیر و حیرت فرو رفته بودند.
شیران رفتند و دوباره نقش روی پرده شدند.(۱)
📚منبع :
۱)عیون اخبار الرضا(ع) شیخ صدوق، ج۲، ص۱۷۲
#شیر
.
.
#امام_رضا
2⃣ #امام_رضا_علیه_السلام و مرد حمامی!👇
✅نقل است که؛
روزی امام رضا(علیه السلام) در شهر نیشابور وارد حمام شدند.
کسانی که در حمام حاضر بودند، متوجه ایشان نبودند و حضرت(ع) را نمی شناختند.
یکی از حاضران خطاب به امام رضا(ع) گفت :
📋《دَلِّكْنِي يَا رَجُلُ!》
♦️ای مرد! مرا دلّاکی کن![به تن من کیسه بکش!]
حضرت(ع) درخواست او را پذیرفتند و مشغول دلاکی وی شدند.
برخی که امام(ع) را می شناختند آن مرد را آگاه کردند و آن مرد امام(ع) را شناخت.
📋《فَجَعَلَ اَلرَّجُلُ يَسْتَعْذِرُ مِنْهُ وَ هُوَ يُطَيِّبُ قَلْبَهُ وَ يُدَلِّكُهُ》
♦️سپس شروع کرد به عذرخواهی کردن از امام رضا(ع) و امام(ع) در مقابل، به او آرامش دادند و به دلاکی او ادامه دادند.(۱)
📚منبع :
۱)مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۴۷۱
#مرد_حمامی #حمام
.
.
#ادعای_شیعه_بودن
3⃣ #امام_رضا_علیه_السلام و شیعیان ظاهری!👇
✅نقل شده است که؛
زمانی که امام رضا(علیه السلام) به ولایت عهدی منصوب شد، روزی دربان خانه امام رضا(علیه السلام) خدمت حضرت(ع) عرض کرد :
📋《إِنَّ قَوْماً بِالْبَابِ يَسْتَأْذِنُونَ عَلَيْكَ وَ يَقُولُونَ : نَحْنُ مِنْ شِيعَةِ عَلِيٍّ(علیه السلام)》
♦️همانا عدّه ای آمده اند و می گویند : ما شیعه علی(علیه السلام) هستیم و می خواهیم خدمت امام رضا(علیه السلام) برسیم!
حضرت(ع) فرمود :
📋《أَنَا مَشْغُولٌ فَاصْرِفْهُمْ》
♦️من کار دارم آن ها را رد کن!
آن افراد طبق دستور امام رضا(ع) اجازه ورود پیدا نکردند و رفتند.
اما آنان فردای آن روز مجدد آمدند و همان حرف را تکرار کردند و حضرت(ع) دوباره فرمود :
📋《اَصْرِفْهُمْ》
♦️آن ها را برگردان و آنان نیز رفتند.
به این ترتیب برای مدت دو ماه هر روز آن ها می آمدند و درخواستشان را عرضه می داشتند، ولی حضرت(ع) اجازه ورود به آنان نمی داد تا اینکه آنان نا امید شدند و به دربان منزل امام رضا(ع) گفتند :
📋《قُلْ لِمَوْلاَنَا : إِنَّا شِيعَةُ أَبِيكَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(عَلَيْهِالسَّلاَمُ) وَ قَدْ شَمِتَ بِنَا أَعْدَاؤُنَا فِي حِجَابِكَ لَنَا، وَ نَحْنُ نَنْصَرِفُ هَذِهِ اَلْكَرَّةَ، وَ نَهْرُبُ مِنْ بَلَدِنَا خَجِلاً وَ أَنَفَةً مِمَّا لَحِقَنَا، وَ عَجْزاً عَنِ اِحْتِمَالِ مَضَضِ مَا يَلْحَقُنَا بِشَمَاتَةِ أَعْدَائِنَا》
♦️به امام رضا(ع) بگو : ما شیعیان پدرت علی بن ابی طالب(علیه السلام) هستیم!
ما به مدت دو ماه هر روز می آییم و شما اجازه ورود به ما نمی دهید!
این مایه شماتت دشمنان شده است.
ما از این جا می رویم؛ ولی از شهرمان نیز فرار می کنیم.
چرا که وقتی این داستان در آن جا نقل شود، مردم می گویند : حتماً آن ها گناه بزرگی مرتکب شده اند که امامشان آنان را راه نداده است.
برو و به حضرت(ع) بگو : ما تلخی شنیدن این شماتت اعداء را دیگر نمی توانیم تحمل کنیم.
وقتی کار به این جا رسید، حضرت(ع) فرمود : بگو داخل شوند!
📋《فَدَخَلُوا عَلَيْهِ، فَسَلَّمُوا عَلَيْهِ، فَلَمْ يَرُدَّ عَلَيْهِمْ، وَ لَمْ يَأْذَنْ لَهُمْ بِالْجُلُوسِ، فَبَقُوا قِيَاماً》
♦️پس آنان داخل شدند و هنگام ورود سلام و احترام کردند؛ اما حضرت(ع) اعتنایی به آنان نکرد، حتی اجازه نشستن هم به آن ها نداد و همین طور ایستادند.
آنان گفتند :
📋《يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص)! مَا هَذَا اَلْجَفَاءُ اَلْعَظِيمُ وَ اَلاِسْتِخْفَافُ بَعْدَ هَذَا اَلْحِجَابِ اَلصَّعْبِ؟!!》
♦️ای پسر رسول خدا(ص)! راز این که پس از دو ماه انتظار دیدار، ما را این گونه مورد خفت و خواری قرار می دهید چیست؟!!
امام رضا(ع) به آنان فرمود :
📋《لِدَعْوَاكُمْ أَنَّكُمْ شِيعَةُ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ؟!!
وَيْحَكُمْ إِنَّ شِيعَتَهُ اَلْحَسَنُ(ع) وَ اَلْحُسَيْنُ(ع) وَ سَلْمَانُ وَ أَبُو ذَرٍّ وَ اَلْمِقْدَادُ وَ عَمَّارٌ وَ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي بَكْرٍ اَلَّذِينَ لَمْ يُخَالِفُوا شَيْئاً مِنْ أَوَامِرِهِ》
♦️شما ادعا می کنید که شیعه علی(ع) هستید؟
وای بر شما! همانا شیعۀ علی(ع) افرادی مانند حسن(ع) و حسین(ع)، ابوذر، سلمان فارسی، مقداد، عمار و محمد بن ابی بکر هستند، آنان که هیچ گاه، مخالفت با اوامر آن حضرت(ع) نهی نمودند و هیچ گاه کاری که مورد قهر آن حضرت(ع) بود انجام نمیدادند.(۱)
📚منبع :
۱)الاحتجاج طبرسی، ج۲، ص۴۴۰
#امام_رضا
.
.
4⃣غذا خوردن #امام_رضا_علیه_السلام با خدمتگزاران خود!👇
✅راوی می گوید :
📋《كُنْتُ مَعَ اَلرِّضَا(عَلَيْهِاَلسَّلاَمُ) فِي سَفَرِهِ إِلَى خُرَاسَانَ فَدَعَا يَوْماً بِمَائِدَةٍ لَهُ فَجَمَعَ عَلَيْهَا مَوَالِيَهُ مِنَ اَلسُّودَانِ وَ غَيْرِهِمْ》
♦️در سفر به خراسان همراه امام رضا(علیه السلام) بودم.
حضرت(ع) برای خوردن غذا توقف کردند و با تمام غلامان از سیاهان سودانی گرفته تا دیگران بر سر یک سفره نشستند.
من از این رفتار امام(ع) تعجب کردم و عرض کردم :
📋《جُعِلْتُ فِدَاكَ! لَوْ عَزَلْتَ لِهَؤُلاَءِ مَائِدَةً》
♦️فدایتان گردم! کاش سفره ی خود را از سفره خدمتکاران جدا می کردید!
حضرت(ع) که از این سخن خوششان نیامده بود، به من فرمودند :
📋《مَهْ! إِنَّ اَلرَّبَّ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَاحِدٌ وَ اَلْأُمَّ وَاحِدَةٌ وَ اَلْأَبَ وَاحِدٌ وَ اَلْجَزَاءَ بِالْأَعْمَالِ》
♦️این حرف را نزن! خدای ما یکی، و پدر و مادرمان یکی است و تنها ملاک برتری تقواست!(۱)
📚منبع :
۱)الکافی شیخ کلینی، ج۸، ص۲۳۰
@gorizhaayemaddahi
#امام_رضا
.
.
#امام_رضا
5⃣شستن دست و ظاهر شدن طلا توسط #امام_رضا_علیه_السلام !👇
✅راوی می گوید :
📋《أَنَّهُ حَمَلَ إِلَى أَبِي اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا(ع) مَالاً لَهُ خَطَرٌ فَلَمْ أَرَهُ سُرَّ بِهِ》
♦️خدمت امام رضا(ع) رسیدم و پول بسياری نزد امام رضا(ع) آوردم، ولی حضرت(ع) از آن شادمان و خوشحال نگشت و من اندوهگين شدم و با خود گفتم : چنين پولی برايش می آورند و او خوشحال نمی شود!
امام رضا(ع) در این هنگام فرمود :
📋《يَا غُلاَمُ! اَلطَّسْتَ وَ اَلْمَاءَ!》
♦️ای غلام! آفتابه لگن را بياور!
سپس حضرت(ع) رو تختی نشست و دست مبارک را گرفت و به غلام فرمود : آب بريز!
راوی می گويد :
📋《فَجَعَلَ يَسِيلُ مِنْ بَيْنِ أَصَابِعِهِ فِي اَلطَّسْتِ ذَهَبٌ》
♦️سپس دیدم که همين طور طلا از ميان انگشتان مبارک حضرت(ع) در میان طشت ريخته می شد!
سپس حضرت(ع) رو به من کردند و خطاب به من فرمودند :
📋《مَنْ كَانَ هَكَذَا لاَ يُبَالِي بِالَّذِي حَمَلْتَهُ إِلَيْهِ!》
♦️كسی كه چنين است به مالی كه تو برايش آورده ای، اعتنايی ندارد!(۱)
📚منبع :
۱)الکافی شیخ کلینی، ج۱، ص۴۹۱
.
ماجرای انگور_۲۰۲۲_۰۶_۱۱_۱۳_۱۸_۱۰_۸۹۰.mp3
1.98M
ماجرای انگور...
استاد عالی🎼
یا امام رضا علیه السلام
.
🌸نماز پر فضیلت یکشنبه های ماه ذی القعده
🕋نماز یکشنبه ذی القعده نمازی مستحبی و چهار رکعتی که در یکی از روزهای یکشنبه ماه ذی القعده خوانده می شود و فضائل بسیاری از جمله آمرزش گناهان و با ایمان مردن برای آن در روایات آمده است.
💠کیفیت نماز
✅برای خواندن این نماز لازم است در یکی از یکشنبههای ماه ذی القعده غسل کرده و برای نماز وضو بگیرد (یا قبل از غسل وضو بگیرد) و سپس دو نماز دو رکعتی مانند نماز صبح به نیت نماز یکشنبه ماه ذی القعده به جای آورد که در هر رکعت یک بار سوره حمد و سه بار سوره توحید و یک بار سوره ناس و یک بار سوره فلق خوانده میشود و پس از پایان چهار رکعت، هفتاد بار استغفار کرده (گفتن ذکری مانند اَستَغفِرُ اللهَ و اَتوبُ إلیه) و آنگاه یکبار ذکر لا حول و لا قوة الا بالله بگوید و در پایان چنین دعا کند: «یا عَزِیزُ یا غَفَّارُ اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فَإِنَّهُ لَا یغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ»
💠فضیلت نماز
📝برای این نماز ثواب زیادی ذکر شده از جمله اینکه رسول اکرم(ص) فرمود: هر که این نماز را به جا آورد: توبه او مقبول و گناهانش آمرزیده شود، دشمنان او در روز قیامت از او راضی شوند، با ایمان میمیرد، دین و ایمانش از وی گرفته نمیشود؛ قبرش گشاده و نورانی شده و والدینش از او راضی گردند؛ مغفرت شامل حال والدین او و ذریه او گردد؛ توسعه رزق پیدا کند؛ ملک الموت با او در وقت مردن مدارا کند؛ به آسانی جان دهد و...
💠وقت این نماز
📜زمان اصلی خواندن این نماز یکشنبه ماه #ذی_القعده است و در هر ساعتی از روز میتوان آن را خواند. و مطابق فراز انتهایی روایت،اگر در #یکشنبه سایر ماهها نیز این نماز به جای آورده شود همین پاداش را خواهد داشت.
.
.
#حضرت_مسلم
✅مسلم بن عقیل در یازدهم ذی القعده بعد از استقبال و بیعت مردم، نامهای مبتنی بر آمادگی کوفیان به امام حسین(ع) نوشت.
شیخ مفید می نویسد :
📋《فَكَتَبَ مُسْلِمٌ إِلَى اَلْحُسَيْنِ(ع) يُخْبِرُهُ بِبَيْعَةِ ثَمَانِيَةَ عَشَرَ أَلْفاً وَ يَأْمُرُهُ بِالْقُدُومِ》
♦️مسلم بن عقیل نامه اى به محضر امام حسین(علیه السلام) نوشت و آن حضرت(ع) را از وضعیت کوفه و بیعت مردم با ایشان، با خبر گردانید و از امام حسین(علیه السلام) درخواست نمود، که به سوى کوفه حرکت کند.(۱)
نامه مسلم به دست عابس بن حبيب كه از رهبران مورد اعتماد كوفه و از شهداي كربلاست، به امام حسين(علیه السلام) رسيد.
ايشان كه از احساسات عميق كوفيان با خبر شده بود، تصميم گرفت به سوي اين شهر حركت كند.
حاكم كوفه در زمان سفارت مسلم، نعمان بن بشير بود.
وي با اينكه از هواداران عثمان و طرفدار امويان بود، ولي از خلافت يزيد هم رضايت نداشت.
لذا با اينكه از ماجراي بيعت مردم با مسلم آگاه بود، چندان سخت گيري و تندي از خود نشان نمي داد و شايد هم در دل از اين كار راضي بود.
تنها واكنشي كه از او نقل شده، سخنرانی اي است كه در جمع مردم كوفه انجام داد كه به نظر طرفداران يزيد، بيشتر ضعف او را منعكس كرد تا قدرتش را!
بیعت گیری مسلم از مردم کوفه همچنان ادامه داشت در حالی که یزید و عمال او در شام به طور کامل از اون غافل بودند.
📚منبع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۳۹
.
.
#امام_حسین
«اَلسَّلَامُ عَلَيْكَ يَا اَبَا عَبْدِاللهِ(ع)
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنائِكَ
عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ
اَبَداً مَا بَقيتُ
وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ
وَ لا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ(ع)
وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ(ع)
وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ(ع)
وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ(ع)»
امام صادق(علیه السلام) به سدیر فرمود :
«اِصْعَدْ فَوْقَ سَطْحِکَ، ثُمَّ تَلْتَفِتُ یُمْنَهً وَ یُسْرَهً، ثُمَّ تَرْفَعُ رَأْسَکَ إِلَی السَّمَاءِ، ثُمَّ انْحُ نَحْوَ الْقَبْرِ وَ تَقُولُ :
«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ»
تُکْتَبُ لَکَ زَوْرَهٌ وَ الزَّوْرَهُ حَجَّهٌ وَ عُمْرَهٌ»
به بلندی برو! به سمت راست و چپ خود توجه کن، سرت را سوی آسمان کن و سپس به سوی قبر حسین بن علی(ع) توجّه کن و این گونه سلام بده!
اگر چنین کنی، برای تو یک زیارت نوشته می شود وهر زیارت امام حسین(ع) معادل یک حج و یک عمره خواهد بود.(۱)
#ویژه_شب_جمعه
#استاد_میرزا_محمدی
📚منبع:
۱)الکافی کلینی، ج۴، ص۵۸۹
#زیارت_عاشورا
.
🌷شرح ماجرای ولادت امام رضا علیه السلام از زبان مادر ایشان🌷
در روایتی (که مرحوم صدوق و بسیاری از مورخان دیگر آوردهاند) گفته است: (لَمّا حَمَلْتُ بِابْنِی عَلِی، لَمْ أَشْعُر بِثِقْلِ الْحَمْلِ وَکُنْتُ أسْمَعُ فِی مَنامِی تَسْبیحاً وتَهْلیلاً وتَمْجیداً مِنْ بَطْنی فَیفْزِ عُنی ذلِکَ ویهَوِّلُنِی فَإذَا انْتَبَهْتُ لَمْ أسْمَعْ شَیئاً)
موقعی که من به فرزندم علی علیه السلام حامله شدم، سنگینی حمل او را احساس نمیکردم و موقع خواب، صدای تسبیح (سبحان الله) و تهلیل (لاالهالاالله) و تمجید (الحمدلله) او را از بطن خود میشنیدم و میترسیدم ولی وقتی بیدار میشدم دیگر چیزی نمیشنیدم.
آن بانوی بزرگوار با مشاهده این کرامات و معجزات پیوسته روز شماری میکرد تا مدت حمل آن فرزند نورانی به پایان رسد و شاهد به دنیا آمدن آن مولود موعود باشد و طبیعتاً وجود نازنین امام کاظم علیه السلام نیز قبل از به دنیا آمدن آن فرزند از شأن و منزلت آن مولود برای آن بانوی مکرمه سخن گفته بود و به او وعده داده بود که چه مولود بزرگوار و صاحب منزلتی از وی به دنیا خواهد آمد.
به همین جهت آن بانوی مخدره، بیش از هر مادر دیگری مواظب طفل خود در بطنش بود تا اندک آسیبی به وی نرسد و چیزی از نورانیت آن کاسته نشود، تا اینکه بالاخره در یازدهم ذیقعده سال ۱۴۸ هجری قمری، اولین فرزند آن بانوی مکرمه یعنی وجود نازنین امام رضا علیه السلام دیده به جهان گشود و دل همه شیعیان و علویان را مملو از سرور کرد.
آن بانوی بزرگوار خود در این زمینه گفته است: (فَلَمّا وَضَعْتُهُ عَلَی الأرْضِ وَاضِعاً یدَهُ عَلَی الأرّضِ رَافِعاً رأسَه إلَی السَّماءِ یحَرِّکُ شَفَتَیهِ کَأَنَّهُ یتَکَلَّمُ).
وقتی آن فرزند را به دنیا آوردم او در همان لحظه اول، دست خود را بر زمین نهاد و سر مبارکش را به سمت آسمان بالا برد و آنگاه لبهای مبارکش حرکت کرد، به گونهای که گویا (با خداوند متعال) سخن میگفت.
در این هنگام بود که امام کاظم علیه السلام با سرور و خوشحالی وارد زادگاه فرزند معصومی شد و خطاب به آن بانوی مکرمه چنین فرمود: (هَنِیئاً لَکِ یا نَجِمهُ، کَرَامَهَ رَبِّکِ)، ای نجمه! گوارا باد بر تو این کرامت پروردگار.
سپس آن بانو میگوید: آنگاه من آن طفل نورانی را در پارچه سفیدی پیچیدم و آن را به آغوش پدرش دادم و آن حضرت در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه گفت و سپس از اطرافیان خود اندکی آب فرات خواست و لبها و زبان مبارک آن مولود را به آب فرات تیمم فرمود و پس از آن دوباره آن فرزند را به من تحویل داد و فرمود: (خُذِیه؛ فَإنَّهُ بَقِیهَ اللهِ فِی أَرْضِهِ)، فرزندت را تحویل بگیر، که همانا او رحمت پایدار خداوند بر روی زمین است.
📚 برگرفته از سایت شهید آوینی
#میلاد_امام_رضا
#ولادت_امام_رضا #امام_رضا
.
💐 جود و بخشش امام رضا علیه السلام
مردی به حضور امام رسید و عرض کرد: «من از دوستان شما خاندان هستم هم اکنون از سفر مکه باز می گردم و پولم را گم کرده ام. در صورتی که شما کمکی به من بفرمایید پس از بازگشت به وطنم آن مبلغ را از جانب شما صدقه خواهم داد.»
امام (ع) به اندرون رفت و پس از لحظاتی بازگشت و از بالای در، بدون آنکه در را بگشاید مبلغ دویست دینار به او داد و فرمود: این مبلغ را بگیرد و برای خود مبارک بدان و از طرف من هم صدقه مده و فورا بیرون رو که نه من تو را ببینم و نه تو مرا.
پس از آنکه سائل بیرون رفت، یکی از حاضران که از سخنان و رفتار امام (ع) به شگفت آمده بود پرسید: با آنکه مبلغ زیادی به وی دادید چرا خودتان را به او نشان ندادید؟ فرمود: برای آنکه نمی خواستم ذلت سؤال را در چهرۀ او مشاهده کنم؛ مگر نشنیده ای که پیغمبر (ص) فرمود: کسی که پنهانی انفاق کند معادل با آن است که هفتاد حج انجام داده باشد.
📚منبع:
بحارالانوار، ج۴۹، ص۱۰۱
#ولادت_امام_رضا
......................
💐 صلهي امام رضا عليه السلام به يک شاعر
مرحوم حاج شيخ ابراهيم صاحب الزماني از مداحان مخلص و مرثيه خوانان با سوز اهل بيت عليه السلام بود او سالها پيش از شروع درس مرحوم آيه الله حائری بنيانگذار حوزه علميه قم، دقايقی چند روضه میخواند و آنگاه آيت الله حائری درس خويش را آغاز می كرد.
او داستانی شنيدنی دارد كه از حضرت رضا عليه السلام براي مدح خويش صله دريافت داشته است! خود نقل می كرد كه يک بار مشهد مقدس مشرف شدم و مدتی در آنجا اقامت گزيدم.
پولم تمام شد و كسی را هم برای رفع مشكل خويش نمی شناختم. از اين رو قصيدهای در مدح حضرت رضا عليه السلام سرودم و فكر كردم كه بروم و آن را برای توليت آستان مقدس بخوانم و صله بگيرم با اين نيت حركت كردم، اما در ميان راه به خود آمدم كه چرا نزد خود حضرت رضا عليه السلام، نروم و آن را براي وی نخوانم؟
به همين جهت كنار ضريح رفتم و پس از استغفار و راز و نياز با خدا، قصيده خود را خطاب به روح بلند و ملكوتی آن حضرت خواندم و تقاضاي صله كردم.
ناگاه ديدم دستی با من مصافحه نمود و يک اسكناس ده توماني در دستم نهاد. بیدرنگ گفتم:«سرورم! اين كم است» ده تومانی ديگر داد باز هم گفتم: «كم است» تا به هفتاد تومان كه رسيد، ديگر خجالت كشيدم تشكر كردم و از حرم بيرون آمدم.
كفشهای خود را كه می پوشيدم، ديدم آيه الله حاج شيخ حسنعلی تهراني، جد آيت الله مرواريد، با شتاب رسيد و فرمود: «شيخ ابراهيم!»
گفتم: «بفرماييد آقا!»
گفت: «خوب با آقا حضرت رضا عليه السلام روی هم ريختهای، برايش مدح میگويی و صله میگيريد. صله را به من بده» بی معطلی پولها را به او تقديم كردم و او يک پاكت در ازای آن به من داد و رفت وقتی گشودم ديدم دو برابر پول صله است يعنی يكصد و چهل تومان.
📚منبع:
کرامات الصالحین، ص۲۱۶
#امام_رضا
.
#خدا_شناسی
✨﷽✨
✍ روزی بهلول داشت از کوچه ای میگذشت شنید که استادی به شاگردهایش میگوید: من در سه مورد با امام صادق(ع) مخالفم.
1⃣ یک اینکه می گوید خدا دیده نمیشود. پس اگر دیده نمی شود وجود هم ندارد.
2⃣ دوم می گوید: خدا شیطان را در آتش جهنم می سوزاند در حالی که شیطان خود از جنس آتش است و آتش تاثیری در او ندارد.
3⃣ سوم هم می گوید : انسان کارهایش را از روی اختیار انجام می دهد در حالی که چنین نیست و از روی اجبار انجام می دهد.
بهلول که شنید فورا کلوخی دست گرفت و به طرف او پرتاب کرد. اتفاقا کلوخ به وسط پیشانی استاد خورد. استاد و شاگردان در پی او افتادند و او را به نزد خلیفه آوردند. خلیفه گفت : ماجرا چیست؟ استاد گفت : داشتم به دانش آموزان درس می دادم که بهلول با کلوخ به سرم زد. و الان درد می کند. بهلول پرسید : آیا تو درد را می بینی؟ گفت : نه بهلول گفت : پس دردی وجود ندارد. ثانیا مگر تو از جنس خاک نیستی و این کلوخ هم از جنس خاک پس در تو تاثیری ندارد. ثالثا : مگر نمی گویی انسانها از خود اختیار ندارند ؟ پس من مجبور بودم و سزاوار مجازات نیستم.
👌استاد اینها را شنید و خجل شد و از
جای برخاست و رفت
📚 مجموعه شهر #حکایات
.
.
💢افضلیت زیارت امام رضا ع بر زیارت امام حسین ع💢
برتری زیارت قبر برخی از امامان(ع) بر دیگر امامان معلول شرایط زمانی بوده است؛ از اینرو؛ روایاتی که در فضیلت زیارت قبر امام رضا(ع) نقل شده است
📚کتاب المزار، ص 196
هرچند برخی از آنها نشانگر برتری این زیارت بر زیارت قبر امام حسین(ع) است،
، 📚کافی،، ج 4، ص 584؛
میتوان احتمال داد که برتر بودن زیارت امام رضا(ع) بر زیارت امام حسین(ع) همیشگی نبوده و تنها برای دوران خاصی است؛ زیرا در برخی از این روایات، تعلیلی آورده شده است که امروزه چنان علت وجود ندارد؛ مانند این روایت: على بن مهزیار میگوید: از امام جواد(ع) پرسیدم: فدایت شوم زیارت امام رضا(ع) افضل است، یا زیارت امام حسین(ع)؟ آنحضرت فرمود: «زیارت پدرم افضل است؛ زیرا امام حسین(ع) را هر گروهى از مردم زیارت میکنند، ولى پدرم را زیارت نمیکند، مگر شیعیان خاص و خالص ما».
کافی، ج 4، ص 584؛ من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 582.
و یا طبق روایت دیگر، ناظر به موقعیت زمانی خاصی بوده که زیارت امام رضا(ع) سخت و دشوار بوده و زیارتکنندگان تحت کنترل شدید حاکمیت آن دوران بودهاند؛ چنانکه امام جواد(ع) در پاسخ پرسش محمّد بن سلیمان فرمود: «...افضل آن است که به خراسان رود و بر پدرم امام رضا(ع) سلام داده و آنجناب را زیارت کند و شایسته است که این زیارت را در ماه رجب انجام دهد، ولى امروزه به آن مبادرت نکند؛ زیرا هم بر ما و هم بر شما از ناحیه سلطان خوف بوده و ممکن است در معرض اتهام واقع شویم».
📚 کامل الزیارات، ص 305.
بنابراین، به نظر میرسد که روایات مربوط به برتری ثواب زیارت امام رضا(ع) بر ثواب زیارت امام حسین(ع) به جهت شرایط خاص و سخت و دشوار آن موقع بوده و نشانگر برتری مطلق چنین زیارتی نیستند.
#پرسمان
#امام_رضا
.
.
✅ مختصری از زندگی امام رضا (ع) را بفرمایید؟
▪️تاریخ ولادت
امام رضا(ع) هشتمین امام شیعیان، از سلاله پاک رسول خدا(ص) و هشتمین جانشین پیامبر مکرّم اسلام است. بنابر نظر مشهور مورّخان امام رضا(ع)، در یازدهم ذی قعده سال 148 هـجری قمری در مدینه منوّره متولّد شد.
▫️نام و القاب
نام مبارکشان «علی»، کنیۀ آن حضرت، «ابوالحسن» و دارای القاب متعدّدی از جمله؛ رضا، صابر، فاضل، قرة اعین المؤمنین (نور چشم مؤمنان) و... هستند، اما مشهورترین لقب ایشان، «رضا» به معنای «خشنودی» است.
▪️صفات ظاهری
درباره شمایل و صفات ظاهری امام رضا(ع)، برخی حضرتشان را سفیدرو توصیف کرده و برخی نیز ایشان را دارای رنگی تیره دانستهاند. همچنین گزارش شده که امام هشتم(ع) قامتی معتدل داشته و شبیهترین مردم به پیامبر خدا(ص) بود.
▫️پدر و مادر
پدر بزرگوار امام رضا(ع)، امام موسی کاظم(ع) پیشوای هفتم شیعیان بودند که در سال 183 ﻫ.ق. به دست هارون عباسی به شهادت رسیدند.
مادر گرامی امام رضا(ع) نجمه نام داشت. البته نام های دیگری نیز برای مادر گرامیشان ذکر کرده اند.
▫️ازدواج
امام رضا(ع) دارای تعدادی کنیز بودند، از جمله کنیزان ایشان، سبیکه مادر امام جواد(ع) است. وی کنیزى بود که به او سبیکه یا دُرّه می گفتند، حضرت رضا او را خیزران نام گذاشتند و این بانو از اهالى نوبه (منطقه ای در آفریقا) است و همسر دائمی امام رضا(ع) ام حبیبه بود.
▪️فرزندان
در تعداد و اسامی فرزندان امام رضا(ع) نقل های مختلفی وجود دارد؛ گروهی آنها را پنج پسر و یک دختر، به نام های محمّد قانع، حسن، جعفر، ابراهیم، حسین و عایشه ذکر کرده اند؛ همچنین در نقلی شیخ صدوق در سلسله سند روایتی از فاطمه به عنوان یکی از دختران آن حضرت نام برده است؛ امّا شیخ مفید بر این عقیده است، که امام هشتم(ع)، فرزندی جز امام جواد(ع) نداشتند. ابن شهرآشوب و طبرسى، نیز بر همین اعتقادند.
▫️امامت
امامت و وصایت حضرت رضا(ع) بارها توسط رسول خدا(ص)، پدر بزرگوار و اجداد طاهرینشان(ع) اعلام شده بود. به ویژه امام کاظم(ع) بارها در حضور مردم، ایشان را به عنوان وصی و امام بعد از خویش معرّفی کرده بودند که به یک نمونه از آنها اشاره می شود:
از محمّد بن اسماعیل بن فضل هاشمىّ چنین روایت شده است که گفت: بر امام موسى کاظم(ع) وارد شدم در حالى که ایشان به شدّت مریض بودند، به حضرت عرض کردم: اگر خداى ناکرده براى شما اتّفاقى بیفتد- و خدا آن روز را نیاورد- به چه کسى رجوع کنیم (امام بعد از شما کیست)؟ فرمود: «به فرزندم علىّ، نوشته او، نوشته من است، و او وصىّ و جانشین من بعد از مرگم خواهد بود».
امام رضا (ع) در مدینه، پس از شهادت پدر، امامت بر مردم را بر عهده گرفت، و به رسیدگى امور پرداخت، شاگردان پدر را به دور خودش جمع کرد و به تدریس و تکمیل حوزه علمیه جدش امام صادق (ع) مشغول شد و در این راستا گام هاى بزرگ و استوارى برداشت.
پس از شهادت امام کاظم(ع) که در سال 183 هـ ق رخ داد، آغاز امامت حضرت رضا(ع) شروع شد، و با توجه به این که هارون (پنجمین خلیفه عباسى) در سال 193 از دنیا رفت، ده سال از امامت حضرت رضا(ع) معاصر زمان هارون بود.
مدت امامت آن حضرت، حدود 20 سال طول کشید که 17 سال آن در مدینه و سه سال آخر آن در خراسان گذشت.
▪️شهادت
امام رضا(ع) پس از هفده سال سکونت در مدینه و تبلیغ دین و ارشاد مردم، با نقشه و حیلۀ مأمون عباسی، راه خراسان را در پیش گرفت. آن حضرت پس از قبول اجباری ولایت عهدی مأمون و گذشت سه سال، در 55 سالگی به دست مأمون خلیفه عباسی به شهادت رسید.
در تعیین سال شهادت امام نقل های مختلفی به ثبت رسیده است. گروهی سال 202 هجری قمری را سال شهادت حضرت می دانند و عده ای سال 203 هجری قمری را؛ اما مشهور، نظریه دوم است.
در تعیین روز شهادت آن حضرت نیز اتفاق نظر نیست؛ مانند در روز جمعه از ماه رمضان،هفدهم ماه صفر، و آخر ماه صفر.
در میان این نقل ها، نظریه آخر؛ یعنی آخرین روز از ماه صفر، مشهورترین و قابل اعتمادترین نقل است.
بنابراین، مشهورترین و قوی ترین نظریه در تاریخ شهادت آن حضرت، روز جمعه، آخرین روز ماه صفر سال 203 هجری قمری است.
▪️خلفای هم عصر
امام رضا(ع) در دوران امامت خود با سه تن از حُکّام و خلفای عباسى روبهرو و معاصر بود: هارون الرشید، امین و مأمون.
🌐 مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
#امام_رضا
.
.
✅ چرا امام رضا (علیه السلام) را امام رئوف مینامند!؟
✍️ پاسخ: یکی از القاب حضرت ثامن الحجج، علی بن موسی الرضا(ع) لقب رئوف است. چنانچه در زیارتنامه آن حضرت میخوانیم: «السَّلَامُ عَلَی الْإِمَام الرَّءُوف سلام بر امام رئوف». در توضیح این واژه باید بدانیم که رأفت یک نوع شدت در رحمت میباشد. در واقع هر چند بین دو واژه رأفت و رحمت، قرابت و نزدیکی در معنا وجود دارد؛ اما در بررسی دقیق لغوی این دو به یک معنا نبوده و فرقی ظریف بینشان وجود دارد.
▫️مرحوم مصطفوی در کتاب «التحقیق» خود فرق بین رأفت و رحمت را اینگونه بیان می کند: «رأفت، عطوفت، لطف و رحمت خالص و شدید است یعنی لطف و رحمتی است که وقوع درد و ناراحتی را برنمی تابد هر چند آن درد و ناراحتی به مصلحت فرد باشد؛ اما رحمت، صرف عطوفت و مهربانی کردن است مهربانی کردنی که گاهی با درد و ناراحتی فرد نیز همراه است مانند لطف و رحمت یک جراح به یک بیمار علاقه مند به بهبودی.
بنابراین «رأفت» مرحله ای دقیق تر و بالاتر از «رحمت» است، و هرگز در مسائل ناخوشایند به کار نمی رود ولی رحمت در امور ناخوشایندی که به خاطر مصلحتی انجام می شود، استعمال می شود.
▪️حال با توجه به روشن شدن معنای رئوف، اگر چه همه اهل بیت(ع) از باب تجلی رأفت حضرت حق، رئوف میباشند ولی این رأفت و مهر ورزی در وجود امام هشتم(ع) بروز و ظهور بیشتری دارد و به تعبیر مرحوم علامه طباطبایی: «انسان هنگامی که وارد حرم رضوی(ع) میشود، مشاهده میکند که از در و دیوار حرم آن امام رأفت میبارد.
▪️یکی از مصادیق این رأفت را میتوان در پاسخی که حضرت به زائرین خود، در قبال زیارت، میدهند دانست که در بیانی فرمودند: «مَنْ زَارَنِی عَلَی بُعْدِ دَارِی وَ شُطُونِ مَزَارِی أَتَیْتُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِی ثَلَاثِ مَوَاطِنَ حَتَّی أُخَلِّصَهُ مِنْ أَهْوَالِهَا إِذَا تَطَایَرَتِ الْکُتُبُ یَمِیناً وَ شِمَالًا وَ عِنْدَ الصِّرَاطِ وَ عِنْدَ الْمِیزَان، هر کس مرا زیارت کند روز قیامت در سه جا نزد او خواهم آمد تا از ترس های آن سه جا رهایش سازم: ۱- هنگام پخش شدن نامه اعمال به دست راست یا چپ، ۲- و نزد صراط، ۳- و نزد میزان
▫️امام رضا(ع) در زمان حیات مبارک خویش کانون مهر و عاطفه نسبت به مردم و مظهر عشق و محبت نسبت به آنها بودند و این مهربانی در تک تک زوایای زندگی و برخورد ایشان با آحاد مردم جامعه آن روز به روشنی مشهود است به عنوان نمونه:
◼️«ابراهیم بن عباس» نقل میکند: هرگز ندیدم که حضرت رضا (علیهالسلام) کسی را با سخن خود بیازارد، ندیدم سخن کسی را قطع کند، میگذاشت تا حرف او تمام شود؛ هرگز کسی را که قدرت برآوردن حاجت او را داشت رد نمیکرد؛ هرگز نزد کسی پای خود را دراز نمیکرد، و تکیه نمیزد، و هرگز ندیدم سخن درشتی به خادمان خود بگوید، هرگز ندیدم که آب دهان خود را بر زمین بیاندازد و همین طور هرگز ندیدم که با صدای بلند قهقه کند و بخندد بلکه همیشه تبسم میکرد. زمانی که به خانه میرفت و سفره میانداختند تمام خدمتگزاران، حتی دربانها را نیز بر سر آن سفره مینشاند.
🌐 مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
#امام_رضا
.
🌀 برکت پول منبر امام حسین علیه السلام
💠 سید مهدی قوام
خدا رحمت کنه حدود پنجاه شصت سال پیش تو تهران یک آقای آسیدمهدی قوام بود رضوان خدا برش از خوبان تهران بود از شاگردان مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی بود که اومده بود تهران دیگه ماندگار شده بود پیرمردای تهران ایشون را درک کردند من برخورد داشتم با کسانی که خیلی پا منبر ایشون بودند از جمله مقام معظم رهبری ایشون می گفت من می شناختمش آقا آسیدمهدی قوام را من رفتم پای منبرش مقام معظم رهبری خودشون می فرمود از خوبان تهران بود این آقای آسیدمهدی قوام از اون کسانی بود که مثل گل بود همه چیش قشنگ بود یک دهة محرمی تو یکی از حسینه ها یا مساجد تهران منبر رفت روز شام غریبان تموم شد دهه ده شبش تمام شد اون بانی مجلس یه پاکت پول به ایشون داد گفت حاج آقا ما بضاعتمان همین مقدار است هدیة امام حسین به شما هست این ده شبی که اومدید این خدمت شما ایشون هم تشکر کرد و این پاکت را گذاشت توی جیبش از حسینیه اومد بیرون یک همراهمی هم داشت با همدیگه اومدند شب داشتند می اومدند از کوچه لاله زار عبورشان افتاد اوناییکه تهران را آشنا هستند باهاشون می دونند با تهران کوچه لاله زار جایی بود که کاباراها و عیاشی ها و رقاصی ها و بعضی از فسادها تو کوچه لاله زار تهران بود از کوچه لاله زار عبورش افتاد دید کنار خیابون یک خانمی با یک وضعیت بسیار نامناسب از جهت پوشش و آرایش غلیط کنار خیابون ایستاده آقای آسیدمهدی قوام به این همراهش گفت برو به این خانم بگو بیا من کارش دارم گفت حاج آقا این خانم فاسد معلومه واسه چی ایستاده کنار خیابون گفت تو چیکار داری بهش بگو بیا من کارش دارم این بندة خدا میره به اون خانم میگه که خانم اون آقا سیدی که اونطرف ایستاده با شما کار داره خانم میاد این طرف می بینه یک سیدروحانی ایستاده گفت با من کاری داشتی آقای آسیدمهدی قوام این پاکت پول را درآورد گفت خانم این هدیة امام حسین امشب به شماست بیا تا اون موقعی که این زندگیت خرجت با این پاکت پول خرجت در میاد به امام حسین قول بده که سر خیابون وانستی دیگه نیای اینجا واستی تا موقعی که خرج زندگیت با این پاکت در بیاد اینو بهش داد و رفت پشت سرش هم نگاه نکرد گذشت تا یکسال بعد آقای آسیدمهدی قوام کربلا بود از حرم سیدالشهدا(ع) اومد بیرون تو صحن داشت می رفت یک آقایی بدو بدو اومد خودشو به ایشون رسوند گفت حاج آقا خانم من اونطرف ایستاده با شما یک کار خصوصی داره منم نمیام جلو آقای آسیدمهدی قوام میگه من نگاه کردم دیدم یک خانم محجبه با پوشیه اونطرف ایستاده رفتم جلو گفتم خانم با من کاری دارید یک مقدار پوشیه اش را زد بالا که صداش بیاد بیرون دیدم هق هق داره می کنه گریه داره می کنه گفت حاج آقا منو می شناسی گفتم نه گفت من همونی هستم که سال گذشته شام غریبان سیدالشهدا تو کوچه لاله زار کنار خیابون ایستاده بودم شما اون پاکت پول را به من دادید من همونم شما اون پاکتو به من دادی و رفتی پشت سرتو نگاه نکردی من تا یک ربع فقط نشستم گریه کردم که امام حسین با من چیکار داری من فاسدم با من چیکار داری اما فهمیدم امام حسین با منم کار داره هر کسی که رشته ای از محبت تو دلش با اهل بیت است اهل بیت با او کار دارد امام حسین با او میگه همونجا حاج آقا عهد بستم با سیدالشهدا که آقا خلافامو میذارم کنار خرجم با این پاکت پول در بیاد یا نیاد خلافامو میذارم کنار گفت حاج آقا محجبه شدم بعد از یک مدت کوتاهی خدا عنایت کرد خواستگاری برام اومد همین آقایی که اونطرف ایستاده باهاش ازدواج کردم الان بعد از یکسال اومدیم کربلا برای زیارت از حرم که اومدیم بیرون شما را دیدم اومدم بهت بگم حاج آقا تا قیامت مدیونتم شما سرنوشت زندگی منو عرض کردید دست منو گذاشتی تو دست امام حسین بخدا قسم دین ما خیلی دین قشنگیه اگه بهش عمل بشه چرا جذب نکنه چرا آدمو عوض نکنه چرا من باید بچه هامون را خدایی نکرده جوان هامون را از دست بدیم با بد عمل کردن خودمون با بد عمل کردن خودمون مسلمانی که ادعا می کند من مسلمانم ادعا می کند من مؤمن هستم اگه راست میخواد بگه باید جوری باشه که زحمت های زندگی خودش رو به دوش دیگران نندازه امیرالمؤمنین تو نهج البلاغه میگه یکی از نشانه های مسلمان اینه نَفْسُهُ مِنْهُ فِي عَنَاءٍ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِي رَاحَةٍ؛(خطبه، متقین نهج البلاغه) خودشو به زحمت می اندازد اما مردم را نه مردم از دستش راحت اند گاهی موقع ها خودشو به زحمت می اندازه من نمیخوام این مثال رو بزنم حالا فقط به عنوان مثالی است.
.
.
#کرامات
#حضرت_زهرا
#استادعالی
💠 رعایت حقوق دیگران
مسلمان کسی است که حقوق را چه حقوق مالی چه حقوق خانوادگی چه حقوق اجتماعی چه حقوق حیثیتی همه را رعایت بکنه اگر این شدیم راست میگیم با صداقتیم ان شاء الله که همینجور هم باشه من عذر میخوام بیشتر از این مصدع تان نمیشم چون ایام ایام میلاد هست من روضه نمیخوام بخونم به عنوان روضه قصدم نیست بگم به عنوان چیز دیگری قصدم هست که کنار مرقد مطهر امام رضا(ع) از این بزرگوارا تا می تونید بگیرید.
مرحوم علامه امینی می گفت آدم باید پررو باشد از اهل بیت زیاد بگیره کم نگیره پررو سفت و سبر وایستید بگیرید این چیزی که میخوام عرض بکنم خدمتتان از زبان یک عالم بزرگواری که در قم همین سال های اخیر خیلی دور نه شاید مثلاً ده بیست سال پیش ایشون می گفتش که من یک دهه محرم بود منبر می رفتم خونة یک بنده خدایی که آدم خیری بود اصالتاً عرب بود خونه اش من منبر می رفتم دهة محرم شب اول محرم به من گفتش حاج آقا اگه میشه یکی دو شب اول را روضة حضرت زهرا را بخوان گفتم عزیز من روضة حضرت زهرا فاطمیه است الان ایام محرم روضة خودشو داره گفت حاج آقا می دونم شما یکی دو شب اول روضة حضرت زهرا را بخوان من خواهش ازتون می کنم ایشون میگه گفتم باشه عیب نداره حالا یکی دو شب اول روضة حضرت زهرا را میخونم بعد روضه های محرم را میگه خوندیم دهة محرم تمام شد وقتی که جلسه مجالس تمام شد این عرب یک سفرة ناهار انداخت همة کسانی که زحمت می کشیدند تو مجلسش مداح سخنران همة اونایی که سرپایی بودند همه را دعوت کرد برای اینکه یک ناهار بهشون بده این عالم بزرگوار می گفت من کنار این صاحب مجلس همین عرب نشستم می گفت کنارش نشسته بودم بهش گفتم که فلانی برای چی اون شب اول و دوم اینقدر به من اصرار می کردی که روضه حضرت زهرا را بخونم تو محرم گفتش که حاج آقا من به کسی تا حالا نگفتم اما به شما میگم من یک دین خاصی نسبت به حضرت زهرا به گردنم هست یک دین همه امون مدیون حضرت زهرا اما یک دین خاصی به گردنم هست گفتم چی ایشون گفت من شیعه نبودم من تو عمارات تو دبی زندگی می کردم تجارت داشتم یک کمپانی بزرگ داشتم شرکت بزرگ داشتم و از جهت ثروت فوق العاده از جهت ثروت ثروتمند بودم هیچی کم نداشتم خدا بهم یک دختری داد این دختر خیلی قشنگ بود از همون موقعی که به دنیا اومد عجیب مهرش تو دل من نشست هر روز که از زندگیش می گذشت بیشتر خودشو تو دل من جا می کرد اینقدر بهش وابسته شده بودم که گاهی موقع ها تو شرکت که می اومدم برای کار یکی دو مرتبه روز زنگ می زدم به خانمم حالشو می پرسیدم تا حدود تقریباً دو سالش حدوداً شد که تازه زبان باز کرده بود و می توانست حرف بزنه خیلی شیرین تر شده بود می گفت یک مرتبه من تو شرکت بودم زنگ تلفن خورد برداشتم خانمم گفت فلانی اگه میخوای بچه اتو ببینی پاشو بیا اگه میخوای یکبار با اضطراب و گریه می گفت می گفت اگه میخوای بچه اتو ببینی پاشو بیا میگه من نفهمیدم چه جوری رفتم خونه حال خودمو نمی فهمیدم وقتی رسیدم خونه دیدم این بچه یک سکه قورت داده یک سکه قورت داده و از این جهت خانمم نشسته گریه می کنه نمی دونه چیکار بکنه می زنه پشتش هیچ کاری از دستش برنمیاد میگه من بچه رو برداشتم سریع اومدم بیمارستان تو قسمت اورژانس بردم بعد از چند لحظه اومد اون دکتری که تو اورژانس بود اومد گفتش که این سکه فرو رفته تو ریه اش بسیار عملش خطرناکه ما هم الان تجهیزات لازم را نداریم برای عمل اگر میخوای این را سالم ببیندیش بدون فوت وقت ببریدش یک بیمارستانی به من آدرس دادند تو فرانسه تو پاریس ببریدش اونجا اگه براتون امکان پذیر هست ما نداریم تو امارات نیست امکانات لازم را نداریم ایشون میگه من یک هواپیمای اختصاصی گرفتم از جهت مالی هیچی کم نداشتم همه چی هم آماده بود می گفت رفتم شاید یک نصف روز گذشت بچه رو دست من سرخ شده بود رنگش عوض شده بود نفس هاش دیگه به شماره افتاده بود گمانم نبود که زنده بماند با اضطراب وارد بیمارستان شدم پرستارا که دیدند فهمیدند از من گرفتند سریع بردنش تو اتاق عمل دکتر و متخصص هم رفت بعد از چند لحظه اومد به من گفتش حالا یا فرانسوی می فهمید یا مترجم داشت به من گفتش که اگر این بچه زیر عمل سالم بمونه زنده بمونه تارهای صوتی اش را از دست میده دیگه نمیتونه حرف بزنه حاج آقا من وقتی که این عرب می گفت می گفت وقتی که این را دکتر به من گفت عرق سردی رو بدنم نشست عقب عقب رفتم پاهام ضعف کرد نشستم به دیوار تکیه دادم نشستم اصلاً حال ایستادن نداشتم ذهنم دیگه کار نمی کرد نمی فهمیدم میگه همینجور فقط وارفته بود نشسته بودم یک لحظه یک چیزی به ذهنم اومد میگه بلند شدم به یک سمتی رو کردم که گمانم این بود که به سمت مکه و مدینه است من تو دلم همینجوری افتاده بود به این سمت می خواستم با پیغمبر حرف بزنم شروع کردم گریه کردن
ادامه دارد... 👇