eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
2.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
546 ویدیو
772 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. قلب انسان از شدت آلودگی و اتصاف به رذایل اخلاقی صلاحیت استفاده و اقتباس از نور را از دست می‌دهد مانند لامپ سوخته كه روشن نمی‌شود. منبع برق سالم است ولی برق نمی‌گیرد. ⇦خداوند فرمود: سَوَاءٌ عَلَیهِمْ ءَ أَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لَا یؤْمِنُون‏. آری اگر هزار سال آفتاب بر شوره‌زار بتابد و باران‌های پربركت ببارد محصولی جز خس و خاشاك نخواهد داد. ⇦ و می فرماید: وَ لَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِیرًا مِّنَ الجِْنّ‏ِ وَ الْانسِ لهَُمْ قُلُوبٌ لَّا یفْقَهُونَ بهَِا وَ لهَُمْ أَعْینُ‏ٌ لَّا یبْصِرُونَ بهَِا وَ لهَُمْ ءَاذَانٌ لَّا یسْمَعُونَ بهَِا أُوْلَئكَ كاَلْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئكَ هُمُ الْغَافِلُونَ» به یقین، گروه بسیارى از جن و انس را براى دوزخ آفریدیم آنها دلها [عقلها] یى دارند كه با آن (اندیشه نمى‏كنند، و) نمى‏فهمند و چشمانى كه با آن نمى‏بینند و گوشهایى كه با آن نمى‏شنوند آنها همچون چهارپایانند بلكه گمراهتر! اینان همان غافلانند (چرا كه با داشتن همه‏گونه امكانات هدایت، باز هم گمراهند . اعراف/ 179. ⇦خداوند متعال در 12 مورد از قرآن مجید درباره منافقین می‌فرماید: فی قلوبهم مرض. یعنی منافقین آن قدر معصیت می‌كنند وآن قدر تزویر می‌نمایند و دروغ می‌گویند و مرتكب حرام‌ها می‌شوند كه دل‌شان مریض می‌شود. وقتی قلب انسان مریض شد یا به فكر حقایق و معنویت نمی‌افتد و یا اگر به فكر این امور باشد قرآن در او اثر نمی‌كند. و لایزید الظالمین الا خساراً. مانع چهارم : زبان ها و بلندگوها یکی از موانع بصیرت زبان ها و بلندگوها و تریبون های شیطان زده است. تا جایی که دل آدمی را مانند سنگ، سخت می‌نماید و مواعظ در او اثر نمی‌كند و مانع بصیرت انسان می‌شود. پیامبر اكرم (ص) می‌فرمایند:« لَولا تَكثِیرٌ فِی كَلامِكُم وَ تَمریجٌ فِی قُلُوبِكُم لَسَمِعتُم ما اَسمَع وَ لَرأَیتُم ما اَری» اگر فراوانی سخن تان نبود ودل های تان آشفته نبود آن را من می شنوم می شنیدید وآن چه را میبینم می دیدید. اگر سالكان راه حقیقت زبان خود را كنترل نكنند و هرچه شنیدند بازگو کنند و یا هر چه به ذهن شان آمد بر زبان جاری کنند زبان، آن‌ها را به بسیاری از آفت‌ها و پلیدی‌ها گرفتار ساخته و سرانجام به بدبختی و بی‌چارگی خواهد افكند. لذا حضرت علی(ع) می‌فرمایند:«مَنْ كَثُرَ كَلَامُهُ كَثُرَ خَطَاؤُهُ وَ مَنْ كَثُرَ خَطَاؤُهُ قَلَّ حَیاؤُهُ وَ مَنْ قَلَّ حَیاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ وَ مَنْ قَلَّ وَرَعُهُ مَاتَ قَلْبُهُ وَ مَنْ مَاتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّار . »هر كس زیاد سخن بگویدخطا واشتباهش زیاد می شود وهر كس خطا واشتباهش زیاد شود شرم وحیاء او‌اندك است وهر كس شرم او‌اندك باشد ورع وپرهیزگاری او‌اندك است وهر كس ورع وپرهیزگاری او‌اندك باشد دلش می میرد وهر كس دلش مرد در آتش جهنم داخل می شود. (۶) مخصوصا که بازگو کردن سخنان اثبات نشده که در فضای مجازی مثل سیل راه می فتد نقش مهمی در دور شدن افراد از حقیقت و محرومیت از شناخت و بصیرت است . نقش زبان در سقوط در آتش كسی از پیامبر اكرم(ص)خواهش نمود كه آن حضرت او را موعظه فرمایند. حضرت فرمودند زبانت را حفظ نما دوباره عرض كرد یا رسول الله مرا موعظه فرما حضرت فرمودند زبانت را حفظ نما بار سوم عرض كرد یا رسول الله مرا موعظه فرما حضرت فرمودند: زبانت را حفظ كن. «وَ هَلْ یكُبُّ النَّاسَ عَلَى وُجُوهِهِمْ فِی النَّارِ إِلَّا حَصَائِدُ أَلْسِنَتِهِم‏» یعنی وای بر تو آیا داخل نمی‌كند مردم را به روی‌شان در جهنم مگر محصولات زبان‌هایشان؟ (۷) زبان دست كم 20 گناه كبیره دارد. انسان باید زبان را شدیداً كنترل نماید و جز در موارد لازم حرف نزند. اساساً شخصیت انسان در زیر زبانش نهفته است. چهار سخن از چهار پیامبر در کتاب شریف جامع الاخبار چهار سخن مهم از چهار پیامبر نقل شده است که به مناسبت سخن مهم حضرت محمد(ص) این چهار سخن را ذکر می‌کنیم؛ 1. حضرت موسی (ع)فرمود:«مَنْ قَطَعَ قَرِینَ السَّوْءِ فَكَأَنَّمَا عَمِلَ بِالتَّوْرَاةِ» هرکس با رفیق بد قطه رابطه کند گویا به تورات عمل کرده است . 2. حضرت داود (ع)فرمود:« مَنْ مَنَعَ نَفْسَهُ عَنِ الشَّهَوَاتِ فَكَأَنَّمَا عَمِلَ بِالزَّبُورِ» هرکس از هواهای نفسانی خودداری کند گویا به زبور عمل کرده است . 3. حضرت عیسی(ع) فرمود : «مَنْ رَضِی بِقِسْمَةِ اللَّهِ فَكَأَنَّمَا عَمِلَ بِالْإِنْجِیلِ »کسی که به تقدیر و قسمت خداوند راضی باشد گویا به انجیل عمل کرده است 4. حضرت محمد (ص)فرمود : «مَنْ حَفِظَ لِسَانَهُ فَكَأَنَّمَا عَمِلَ بِالْقُرْآن‏»هرکس زبانش را نگه دارد گویا به قرآن عمل کرده است . (۸) 🔻 ادامه دارد 👇
☑️سخنان حکمت آمیز در باره سکوت حضرت علی(ع) در کلام حکیمانه ای می‌فرمایند: «الْمَرْءُ مَخْبُوٌّ تَحْتَ لِسَانِه». شخص در زیر زبانش نهفته است. به قول سدی: حضرت عیسی(ع) فرموده‌اند:« الْعِبَادَةُ عَشَرَةُ أَجْزَاءٍ تِسْعَةٌ مِنْهَا فِی الصَّمْت»‏ عبادت ده جزء است كه نه جزء آن در سكوت است. (۹) علی(ع) می‌فرمایند: «مَا مِنْ شَی‏ءٍ أَحَقَّ بِطُولِ السِّجْنِ مِنَ اللِّسَان» چیزی به زندانی شدن طولانی سزاوارتراز زبان نیست. (۱۰) 💠امشب خیلی مغبون شدم استاد شهید مطهری می‌فرمایند من عبادت و خداشناسی را از استادم آیة الله آقا میرزا علی آقا شیرازی یاد گرفتم. ایشان به اشعار حافظ و سعدی و مولوی بسیار مسلّط بودند. اكثر اشعار آن‌ها را حفظ نموده بودند. یك شب میهمان ایشان بودم. شب جمعه بود. بسیار از اشعار حافظ و مولوی و سعدی می‌خواند. صبح فرمودند فلانی من امشب خیلی مغبون شدم. برای این كه جمعه و شب جمعه شعر خواندن مكروه است. من هم شب زیاد شعر گفتم. امشب آن طوری كه باید عبادت می‌نمودم موفق نشدم. 🔶راز کسالت در مناجات با خدا امام سجاد (ع) ، در دعای باعظمت ابوحمزه ثمالی عرض می‌كند: بار الها چطور شده كه در بعضی اوقات می‌خواهم با تو مناجات كنم و نماز بخوانم كسالت سراغم می‌آید و خوابم می‌برد؟! امام بسیار نگران است و در فكر علت‌یابی است. چند علت می‌فرماید. یكی این است كه:«أَوْ لَعَلَّكَ رَأَیتَنِی آلِفَ مَجَالِسِ الْبَطَّالِینَ فَبَینِی وَ بَینَهُمْ خَلَّیتَنِی». یا شاید دیدى با مجالس بطّالین (هرزه‏گویان) الفت گرفته‏ام پس مرا میان آنها واگذاشتى.‏ امام كه از پرحرفی و حرف بی‌جا زدن بركنار است برای ما آگاهی می‌دهد كه پرحرفی بسیار خطرناك است و توفیق انسان را سلب می‌كند. 💠داستان سامری یکی از قصه های عبرت انگیز قرآن که خطر گمراهی امت ها به جهت نا آگاهی را گوشزد میکند قصه گوساله پرستی بنی اسرائیل است. قصه ای که برای ما یاد آور می شود که انسان ها به جهت بی بصیرتی در معرض خطر انحراف هستند سامری از بزرگان زمان حضرت موسی (ع) بود، نام وی سه بار در قرآن آمده است، و وقتی حضرت موسی (ع) به کوه طور رفت، سامری بتی از طلا که سامری پس از طولانی‌شدن غیبت موسی(ع) در میقات، به شکل گوساله ساخت و بنی‌اسرائیل را به پرستش آن دعوت‌کرد. گوساله طلایی، صدایی شبیه گاو داشت که غیرعادی و معجزه‌وار به نظر می‌رسید. موسی(ع) پس از بازگشت از طور سیناء، و اطلاع از گوساله‌پرستی بنی‌اسرائیل، هارون را توبیخ و سامری را مجازات کرد. گوساله طلایی سوزانده شد. سید محمدتقی مدرسی، در تفسیر خود من هدی القرآن پرستش گوساله از سوی قوم حضرت موسی(ع) را ناشی از آن دانسته است که آنها علی رغم پیروی از حضرت موسی(ع) در مبارزه با فرعون، اما این مبارزه و تحولات سیاسی بر فرهنگ آنها تأثیر نگذارد و همچنان خصلت‌های بت‌پرستی خود را حفظ کرده بودند. ــــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱.شعر از سازگار( نخل میثم) ۲.ابن‌قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص۲۵۷. ۳.بحار الأنوار ،ج۷۷،ص۱۸۷ ۴.نهج البلاغه، نامه ۳۱ ۵.وسایل الشیعه،ج۱۶،ص ۴۵ ۶.نهج البلاغه، حكمت ۳۴۹ ۷.إرشاد القلوب ،ج‏۱،ص۱۱۷ ۸ -جامع الاخبار،ص۱۸۰ ۹ارشاد القلوب، ج‏۱،ص ۱۰۴ ۱۰.بحار الأنوار ، ج‏۶۸ ،ص۲۷۷ ۱۱.مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۳، ص۴۵۰. 🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. مکتوب خطر تکبر منبر ده دقیقه ای🕙 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرِین‏ 🔹شعر سال ها گفتیم و خندیدیم و از خود غافلیم دل به دنبال هوس ها ما به دنبال دلیم روز و شب دیوانه ی نفسیم و مست حُبّ مال بدتر از این، این که پنداریم عقل کاملیم دل به قصر سنگ، خوش کرده نمی دانیم خود عاقبت یک قبضه ی خاکیم یا مُشتی گلیم بارها کُشتیم خود را با دم تیغ هوی نفس دون را پرورش دادیم و خود را قاتلیم نوح، ما را خواند و طوفان کلّ عالم را گرفت کشتی از ما دور شد ما نیز دور از ساحلیم عیب خود نادیده، دائم عیب مردم گفته ایم خلق را در بیت خواب غفلت خوانده، از خود غافلیم گه به دور کعبه می گردیم و گاهی دور بت گه مرید حقّ شده گاهی اسیر باطلیم آب و خاک و آفتاب و ابر بود و ما، که ما دانه ای بر خود نکشتیم و به فکر حاصلیم بارها منزل عوض کردیم تا پیری رسید همچنان در فکر تجدید بنای منزلیم بس که «میثم» شانه ی ما خسته از بار خطاست در اطاعت ناتوان و در عبادت کاهلیم(۱) 🔳 معنی تکبر و فرق آن با غرور تکبر آن را حالتی نفسانی دانسته‌اند که شخص متکبر دیگران را در برابر خود حقیر و خوار می‌شمارد؛ حالتی که در گفتار و رفتار شخص نمود پیدا می‌کند. تکبر را از نتایج عجب و غرور که حالتی شخصی است دانسته‌اند؛ زیرا شخص مغرور بدون مقایسه خود با دیگران صرفا در نفس خود احساس بزرگی و عظمت می‌کند. مراتب کبر ورزی مرتبه اول : کبر در دل است و در گفتار و کردار نیز ظاهر شود مرتبه دوم : زبان نیاید اما در کردار معلوم باشد، که این از مرتبه اول خفیف‌تر است؛ مرتبه سوم :وقتی است که کبر در دل مستقر باشد و فرد نتواند خود را از این عیب خالی کند، اما سعی کند تا در رفتار و گفتار تکبر نکند. در چنین وضعی گناه فرد بسیار کمتر است و چه بسا همین مجاهده در دفع تکبر منجر به رفع کامل آن به توفیق الهی شود. انواع تکبر تكبر چند نوع می‌باشد. ❶تكبّر در مقابل خداوند متعال است كه شخص در این حال از عبادت و پرستش خدای متعال تكبّر می‌كند. بلكه خود را به سبب نادانی و غرور از همه بزرگ‌تر می‌داند و گاهی خود را ربّ و صاحب مردم می‌داند مثل فرعون و نمرود و سایر طاغوت‌ها. قرآن مجید می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ یسْتَكْبرُِونَ عَنْ عِبَادَتىِ سَیدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِین‏»كسانى كه از عبادت من تكبّر مى‏ورزند به زودى با ذلّت وارد دوزخ مى‏شوند!» . [غافر/۶۰] شاید بتوان گفت تحریم ظرف طلا و نقره برای آب وضو و همین طور حرمت یا کراهت استفاده از بعضی لباسها برای نمازگزار از این جهت باشد. ❷ تكبر در برابر پیامبران است. كسانی بودند كه به خدا معتقد بودند ولی در مقابل فرستادگان خدا خاضع نبودند و خود را برتر می‌دانستند خداوند از زبان فراعنه نسبت به موسی و هارون می‌فرماید: «فَقَالُواْ أَ نُؤْمِنُ لِبَشَرَینِ مِثْلِنَا وَ قَوْمُهُمَا لَنَا عَابِدُون»‏آنها گفتند: «آیا ما به دو انسان همانند خودمان ایمان بیاوریم، در حالى كه قوم آنها بردگان ما هستند؟!» و مشركان زمان پیامبر اسلام می‌گفتند چرا ما به او ایمان آوریم در حالی كه ثروت زیادی ندارد. [مؤمنون/۴۰] ❸تكبر در برابر بندگان خداوند متعال است. انسان در اثر جهالت و غرور دیگران را حقیر و پست شمرده و خود را بزرگ و برتر از آنان می‌شمارد و این همان است كه اكثر مردم به آن مبتلا هستند. اگر تهذیب نفس و تقوی نباشد، ممكن است علم و دانش باعث كبر و غرور و فخرفروشی شود. و هكذا عبادت و حسب و نسب و قوّت و قدرت و مال و جمال و ثروت و ریاست و حكومت و فامیل و عشیره ممكن است باعث كبر و غرور شود در حالی كه همه این‌ها در معرض زوال و فنا هستند. 🔻 ادامه دارد 👇
☑️زشتی تکبر در قرآن و حدیث ⇦خداوند متعال با اشاره به فرعون تکبر را عامل گمراهی بیان می فرماید: «وَ قَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونىِ أَقْتُلْ مُوسىَ‏ وَ لْیدْعُ رَبَّهُ إِنىّ‏ِ أَخَافُ أَن یبَدِّلَ دِینَكُمْ أَوْ أَن یظْهِرَ فىِ الْأَرْضِ الْفَسَاد .و فرعون گفت: «بگذارید موسى را بكشم، و او پروردگارش را بخواند (تا نجاتش دهد)! زیرا من مى‏ترسم كه آیین شما را دگرگون سازد، و یا در این سرزمین فساد بر پا كند!» [غافر/ 26] ⇦ قرآن مجید پاک بودن ار تکبر را شیوه پارسایان دانسته : تِلْكَ الدَّارُ الاَْخِرَةُ نجَْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یرِیدُونَ عُلُوًّا فىِ الْأَرْضِ وَ لَا فَسَادًا وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ(آرى،) این سراى آخرت را (تنها) براى كسانى قرار مى‏دهیم كه اراده برترى‏جویى در زمین و فساد را ندارند و عاقبت نیك براى پرهیزگاران است. قصص/ 83. ⇦پیامبر اكرم (ص)می‌فرمایند: لَا یدْخُلُ الْجَنَّةَ مَنْ كَانَ فِی قَلْبِهِ مِثْقَالُ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ مِنَ الْكِبْر .كسی كه درقلبش به‌اندازه سنگینی دانه خردل كبروجود داشته باشد داخل بهشت نمی شود. ⇦ امام باقر(ع) می‌فرمایند: مَا دَخَلَ قَلْبَ امْرِئٍ شَی‏ءٌ مِنَ الْكِبْرِ إِلَّا نَقَصَ مِنْ عَقْلِهِ مِثْلَ مَا دَخَلَهُ مِنْ ذَلِكَ قَلَّ ذَلِكَ أَوْ كَثُرَ به دل كسی چیزی از كبر داخل نمی شود مگر این به همان‌اندازه عقلش ناقص می شود. ⇦ امام صادق (ع) تکبر را از عوامل اصلی کفر بیان فرمود: أُصُولُ الْکُفْرِ ثَلَاثَةٌ الْحِرْصُ وَ الِاسْتِکْبَارُ وَ الْحَسَدُ؛ فَأَمَّا الْحِرْصُ فَإِنَّ آدَمَ (ع) حِینَ نُهِیَ عَنِ الشَّجَرَةِ حَمَلَهُ الْحِرْصُ عَلَى أَنْ أَکَلَ مِنْهَا وَ أَمَّا الِاسْتِکْبَارُ فَإِبْلِیسُ حَیْثُ أُمِرَ بِالسُّجُودِ لآِدَمَ فَأَبَى وَ أَمَّا الْحَسَدُ فَابْنَا آدَمَ حَیْثُ قَتَلَ أَحَدُهُمَا صَاحِبَهُ"؛ امام صادق (ع) فرمود: اساس کفر سه چیز است؛ حرص، استکبار، و حسادت ورزیدن؛ حرص باعث شد تا حضرت آدم (ع) پس از نهی از خوردن میوه درخت ممنوعه به سراغ آن برود، اما استکبار سبب شد تا ابلیس پس از امر به سجده آدم از آن سرپیچی کند، و حسد سبب قتل یکی از فرزندان آدم به دست دیگری شد. 🔶عامل تکبر؛خیال پردازی و جهل بر اساس قرآن و حدیث خصلت تكبّر ثمره و زاییده جهل و خیال پردازی است. اگر كسی جاهل نباشد، گرفتار تكبّر نمی‌شود. وقتی جنود عقل و جهل را می‌شمارند، تواضع را از جنود عقل و تكبر را از جنود جهل می‌شمارند. مثلاً اگر انسان چیزی را كه ندارد خیال كند دارد، این جهل است. مثلاً دو سه كلمه یاد گرفته، فكر می‌كند علم زیادی دارد، با این كه اگر عالم و عاقل باشد می‌داند كه دانسته‌های او در برابر نادانی او قابل ذكرنیست. خداوند متعال به كلّ بشر می‌فرماید: وَ مَا أُوتِیتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلا و جز‌اندكى از دانش، به شما داده نشده است‏ . چیزهایی كه انسان دارد از مال و مقام و علم، باید بداند مال خودش نیست و همه چیز را از خداوند متعال بداند و باید بداند اگر مشیت خداوند تعلّق بگیرد می‌تواند از او سلب كند. وقتی كه علم و مقام و ثروت و هیچ چیز از خود انسان نیست، چرا باید به حساب خود بیاورد؟ اگر به حساب خود بیاورد حتماً جاهل است. انسان هر چه دارد از امور اعتباری است. پست و مقام و ثروت و علم نزد او عاریه است و اگر خداوند بخواهد سلب كند اعتبارش باطل می‌شود. لذا انسان نباید به چیزی كه با غضب خداوند متعال از بین می‌رود اعتماد نماید. حتماً جاهل است كه اعتماد می‌نماید. انسان اگر واقعیت‌ها را درك كند می‌فهمد كه هیچ چیز ندارد و متواضع می‌شود. خداوند در قرآن کریم با کلید واژه «مُختال» به این مهم اشاره دارد؛ إِنَّ اللهَ لاَ یُحِبُّ مَن كَانَ مُخْتَالاً فَخُورًا خداوند کسانی را که خیال پرداز و فخرفروش می‌باشند را دوست نمی‌دارد. لقمان/18 🔻 ادامه دارد 👇
. 🔘نکته :تکبر ممدوح در برخی موقعیت ها تکبر ممدوح شمره شده است البته باید توجه داشت که توصیه به تکبر در موقعیت خاص به معنی تایید خُلقِ کبر ورزی نیست چرا که خُلق به معنی حالت نفسانی و پایدار می باشد اما تایید تکبر در موقعیت خاص به رفتاری و حالتی موقت دلالت می کند که بر اساس مصلحت خاصی توصیه شده است که تکبر ممدوح در دو جا می باشد؛ ⇦تکبر در مقال متکبرین : و تَكَبَّروا مَعَ المُتَكبّرين؛ فَإنّ التَكبّرَ مَعَ المتكبّرين عبادة. با متکبران متکبرانه رفتار کنید که این گونه رفتار خود عبادت است. (۲) ⇦تکبر زن برای مردهای نامحرمِ (فرصت طلب): حضرت علی (ع) می فرماید:«خِيَارُ خِصَالِ النِّسَاءِ شِرَارُ خِصَالِ الرِّجَالِ الزَّهْوُ وَ الْجُبْنُ وَ الْبُخْلُ فَإِذَا كَانَتِ الْمَرْأَةُ مَزْهُوَّةً لَمْ تُمَكِّنْ مِنْ نَفْسِهَا وَ إِذَا كَانَتْ بَخِيلَةً حَفِظَتْ مَالَهَا وَ مَالَ بَعْلِهَا وَ إِذَا كَانَتْ جَبَانَةً فَرِقَتْ مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ يَعْرِضُ لَهَا» هترين خصلت هاى زنان، بدترين خصلت هاى مردان است: غرور، ترسويى و بخل؛ زيرا زن هرگاه مغرور باشد خودش را در اختيار [نا محرم ]نمى گذارد. هرگاه بخيل (ممسك) باشد مال خود و شوهرش را نگه مى دارد و هرگاه ترسو باشد از هر چيزى كه برايش پيش آيد (مايه بد نامى باشد) وحشت مى كند. (۳) 💠داستان در تاریخ هست كه حضرت عیسی(ع)به حوارّیون فرمودند:« لِی إِلَیكُمْ حَاجَةٌ اقْضُوهَا لِی» من حاجتی به شما دارم شما هم حاجت مرا برآورده سازید. حواریون عرضه داشتند:« قُضِیتْ حَاجَتُكَ یا رُوحَ اللَّه» حاجت شما برآورده است ای پیامبر خدا . (سپس حضرت از آنها خواست که مانع نشوند تا حضرت پای آنها را بشوید) آنها در صدد اعتراض برآمده و عرض کردند كُنَّا أَحَقَّ بِهَذَا مِنْک ما به این کار از شما سزاوارتر بودیم حضرت فرمود : «إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِالْخِدْمَةِ الْعَالِمُ» کسی که عالم و دانا باشد به خدمت به دیگران شایسته‌تر است سپس فرمود:« إِنَّمَا تَوَاضَعْتُ هَكَذَا لِكَیمَا تَتَوَاضَعُوا بَعْدِی فِی النَّاسِ كَتَوَاضُعِی لَكُمْ ثُمَّ قَالَ عِیسَى ع بِالتَّوَاضُعِ تُعْمَرُ الْحِكْمَةُ لَا بِالتَّكَبُّرِ وَ كَذَلِكَ فِی السَّهْلِ ینْبُتُ الزَّرْعُ لَا فِی الْجَبَلِ» هدف من این است كه درس تواضع به شما بدهم كه همیشه متواضع باشید كه علم و حكمت با تواضع رو به سامان است نه با تكبّر و خود بزرگ‌بینی، بدین‌سان زراعت در زمین نرم و هموار می‌روید نه در كوه‌ها افتادگی آموز اگر طالب فیضی هرگز نخورد آب زمینی كه بلند است 👇
💠داستان یكی از وارستگان نزد میثم تمّار آمد كه اهل ادب و معنویات بود. مشتاق بود كه خاطره‌ای از میثم درباره‌ی مولایش علی(ع)بشنود. میثم تمّار گفت: روزی مولایم علی(ع)به مغازه‌ام آمد و مرا برای ابلاغ پیامی به دارالأمارة فرستاد و خود به جای من نشست و به خرما فروشی پرداخت. من رفتم و ابلاغ پیام كردم و به مغازه بازگشتم. دیدم امام قسمتی از خرماها را فروخته است. ولی دیدم سكّه‌هایی كه خریدار داده تقلّبی است. امام(ع)فرمودند میثم نگران مباش به زودی آن كس كه پول تقلّبی داده و خرماها را خریده ، خرماها را تلخ می‌یابد و بازمی‌گرداند. مدّت زیادی نگذشته بود كه خریدار، خرماها را آورد و امام پول‌های تقلبّی را به او داد و فرمود، مادامی كه این پول‌ها دست تو است غذای شیرین از گلویت پایین نخواهد رفت. آن مرد به میثم گفت: چه سعادتی نصیب تو شده است كه چنین مولایی داری كه با چنین تواضعی به جای تو می‌نشیند و خرما فروشی می‌کند . (۴) 💠سیره رضوی انبیاء و بزرگان دین و ائمه اطهار: از رذیله كبر بدشان می‌آید و خود متواضع‌ترین انسان‌ها هستند. امام رضا (ع)آن قدر متواضع بود كه یاسر خادم می‌گوید: چون امام رضا (ع) بر سر سفره طعام می‌نشست كوچك و بزرگ و میرآخور و حجّام را با خودش سر سفره‌اش می‌نشاند و تمام موالی از سیاهان و غیر ایشان همه سر یك سفره می‌نشستند. به حضرت عرض می‌كند: فدایت شوم، كاش سفره طعام موالی و سیاهان را جدا می‌كردی. فرمودند: ساكت باشید همانا پروردگار ما تبارك و تعالی یكی است و مادر و پدر ما یكی است . و حضرت می‌فرمود: اگر بالای سر شما ایستادم و شما غذا می‌خورید برنخیزید تا فارغ شوید. (۵) 💠داستان روزی امام رضا(ع) در سرخس در گرمابه‌ای عمومی مشغول شست‌وشو بودند. یك نفر كه حضرت را نمی‌شناخت به حضرت گفت: لطفاً مرا كیسه بكشید و مالش دهید. امام رضا (ع) شروع كردند به كیسه كشیدن به بدن آن شخص. یك نفر از بیرون آمد و دید حضرت كیسه می‌كشند. آهسته به گوش آن مرد گفت: این مرد را كه كیسه می‌كشد می‌شناسی؟ گفت: نه اصلاً نمی‌شناسم، اما خدا پدرش را بیامرزد خوب كیسه می‌كشد. آن شخص گفت: این عالم آل محمد است. تمام فضائل در این است. این آقا امام رضا(ع) است. آن شخص ناراحت شد و از اینکه ندانسته به ساحت مقدس امام (ع) جسارت کرده شرمگین شد ولی امام او را آرام کرد و همچنان بدن او را کیسه کشیدو فرمودند: من برای رضای خدای متعال این کار را انجام میدهم. (۶) ــــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱.شعر از سازگار(نخل میثم) ۲.مشکینی، تحریر المواعظ العددیه، قم، الهادی، ص 171-172 ۳.نهج البلاغة : الحكمة 234. ۴.محمدی اشتهاردی ،داستان راستان،ج۳ ۵.شیخ عباس قمی،منتهی الامال،ج۲، ص۲۶۵ ۶.ابن شهر آشوب،مناقب،ج۴،ص۳۶۲ 🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. مکتوب امر به معروف و نهی از منکر منبر ده دقیقه ای🕙 🔘اهمیت امر به معروف در چهار عنوان 🔶شعر خوشا آن دل که امشب در بر جانانه برگردد به کوی آشنا از دامن بیگانه برگردد دل هر جائیم امشب مقیم کوی دلبر شد مبادا دست خالی از در این خانه برگردد به کوی دوست از هر سو هجوم آورده اند اما خوشا آنکس که عاقل آید و دیوانه برگردد دلم در تیرگی گم گشته ای یاران چراغی کو که در کوی حقیقت از ره افسانه برگردد قفس را بشکن و آنگه پر و بالم بده یا رب که این مرغ اسیر امشب به سوی لانه برگردد کمند ناله، دلبر را به سویت می کشد ای دل به آهی احمد از منبر سوی حنّانه برگردد به نار عشق یار امشب بسوزانید «میثم» را مبادا شمع روشن ماند و پروانه برگردد(۱) 🔷مقدمه ؛ تعریف امر به معروف، یعنی دستور به کارهای موافق با کتاب و سنت  و نهی از منکر، یعنی جلوگیری کردن از آنچه شرعا و عرفا پیروی شهوت و هوای نفس دانسته شده است. اهمیت امر به معروف را در پنج عنوان تبیین میکنم؛ ❶علامت برتری در جایگاه امر به معروف و نهی از منكر همین کافی است که از علامات بهترین امّت بودن است. پروردگار عالم در یازده سوره از قرآن مجید در ضمن بیش از بیست آیه مسلمانان را به امر به معروف و نهی از منكر دعوت نموده است. خداوند متعال در قرآن مجید می‌فرماید:«كُنتُمْ خَیرَْ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ» شما بهترین امتى بودید كه به سود انسانها آفریده شده‏اند (چه اینكه) امر به معروف و نهى از منكر مى‏كنید و به خدا ایمان دارید. . ❷بزرگترین مراسم دین امر به معروف و نهی از منكر عامل بقای دین مقدس اسلام است. الَّذِینَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فىِ الْأَرْضِ أَقَامُواْ الصَّلَوةَ وَ ءَاتَوُاْ الزَّكَوةَ وَ أَمَرُواْ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْاْ عَنِ الْمُنكَرِ وَ لِلَّهِ عَقِبَةُ الْأُمُور همان كسانى كه هر گاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز را برپا مى‏دارند، و زكات مى‏دهند، و امر به معروف و نهى از منكر مى‏كنند، و پایان همه كارها از آن خداست. مرحوم ملا مهدی نراقی در كتاب اخلاقی جامع السعادات می‌فرماید بزرگ‌ترین مراسم دین امر به معروف و نهی از منكر است كه انبیاء الهی برای آن مبعوث شده‌اند. امیرالمؤمنین(ع)می‌فرماید: قِوامُ الشَّرِیعَهِ بِالأَمرِ بِالمَعروفِ وَ النَّهی عَنِ المُنكَرِ وَ اِقامَهِ الحُدودِ . قوام وپایداری شریعت با امربه معروف ونهی از منكر وبرپا داشتن حدود است. (۲) ❸تضمین کننده عزت مسلمانان غزالی در كتاب كیمیای سعادت و احیاء العلوم می‌گوید امر به معروف و نهی از منكر قطبی از اقطاب دین است. اگر این دو مندرس شود همه شعائر دین باطل می‌شود. اگر مسلمانان جهان بخواهند با عزّت و سعادت و خوش‌بختی در دنیا و آخرت زندگی نمایند و از كید و خیانت و تزویر دشمنان اسلام و قرآن و استعمارگران سالم و محفوظ بمانند در درجه‌ی اول باید خودشان به احكام و قوانین اسلام ملتزم شده و عمل نمایند. و در مرحله دوم امر به معروف و نهی از منكر نمایند. امر به معروف و نهی از منكر عامل بقاء دین مقّدس اسلام است. پیامبر اسلام(ع)فرمودند:« لَا تَزَالُ أُمَّتِی بِخَیرٍ مَا أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوَى فَإِذَا لَمْ یفْعَلُوا ذَلِكَ نُزِعَتْ مِنْهُمُ الْبَرَكَاتُ». یعنی همواره امت من در خیر خواهند بود مادامی كه امر به معروف و نهی از منكر نمایند و به نیکی‌هاو پرهیزکاری همیدگر را یاری می‌دهند و اگر اینگونه نباشند برکتهای آسمان و زمین از آنها دور می‌شود .(۳) ❹ امربه معروف برتر از جهاد حضرت علی(ع) می‌فرمایند: «وَ مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ كُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْی عَنِ الْمُنْكَرِ إِلَّا كَنَفْثَةٍ فِی بَحْرٍ لُجِّی وَ إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْی عَنِ الْمُنْكَرِ لَا یقَرِّبَانِ مِنْ أَجَلٍ وَ لَا ینْقُصَانِ مِنْ رِزْق‏» . یعنی تمام اعمال خیر و كردارهای نیك و جهاد در راه خدا در مقابل امر به معروف و نهی از منكر مانند آب دهانی است در برابر دریای موّاج و امر به معروف . نهی از منکر اجلی را نزدیک نمی‌کند و از روزی نمی‌کاهند.(۴) 🔻 ادامه دارد 👇
❺نهی از منکر از نشانه های شیعیان موسی بی جعفر (ع) می‌فرمایند: «وَ قَدْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یتَخَتَّمُ بِیمِینِهِ وَ هُوَ عَلَامَةٌ لِشِیعَتِنَا یعْرَفُونَ بِهِ وَ بِالْمُحَافَظَةِ عَلَى أَوْقَاتِ الصَّلَاةِ وَ إِیتَاءِ الزَّكَاةِ وَ مُوَاسَاةِ الْإِخْوَانِ وَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْی عَنِ الْمُنْكَرِ». رسول الله همواره انگشتری به دست راست داشتند و شیعیان ما با آن نشانی و با حفظ اوقات نماز و پرداخت زكات و نیکی به برادرات دینی و امر به معروف و نهی از منكر شناخته می‌شوند.(۵) 🔷اولین مرحله نهی از منکر امر به معروف و نهی از منكر چند نوع می‌باشد. اول با زبان دوّم با انكار قلبی سوم با مبارزه منفی یعنی با‌ترش‌رویی كردن و‌ترك مجلس امیرالمؤمنین (ع)فرموده‌اند:« أَمَرَنَا رَسُولُ اللَّهِ أَنْ نَلْقَى أَهْلَ الْمَعَاصِی بِوُجُوهٍ مُكْفَهِرَّةٍ». یعنی رسول الله به ما دستور دادند كه هر موقع گناه‌كاران را دیدیم با قیافه‌های برافروخته با آنان ملاقات كنیم. (۶) این یك نوع مبارزه منفی است. گاهی نهی از منكر‌ترك نمودن مجلس است. 💠داستان از حضرت باقر(ع) روایت شده كه در ضمن حدیثى فرمود: همانا خداى با عزت و جلال به شعیب پیغمبر وحى فرمود كه«أَنِّی مُعَذِّبٌ مِنْ قَوْمِكَ مِائَةَ أَلْفٍ أَرْبَعِینَ أَلْفاً مِنْ شِرَارِهِمْ وَ سِتِّینَ أَلْفاً مِنْ خِیارِهِمْ ».البته من صد هزار نفر از امت تو را عذاب خواهم نمود چهل هزار از اشرار و بدكاران و شصت هزار از نیكان را، پس شعیب عرض كرد پروردگارا این گروه اشرار مستحق و سزاوار عذابند پس جهت عذاب نیكان چیست؟ خداى با عزت و جلال باو وحى فرمود:« دَاهَنُوا أَهْلَ الْمَعَاصِی فَلَمْ یغْضَبُوا لِغَضَبِی». همانا نیكوكاران در نصیحت و باز داشتن گناهكاران از اعمال زشتشان سستى و سهل انگارى و سازش نمودند و به جهت غضب من بر ایشان، غضب و خشم نكردند. كمترین درجه نهى از منكر را كه غضب و خشم بر گناهكار است انجام نداند و بدین جهت مستحق عذاب گشتند . 💠داستان ترک مجلس شراب منصور دوانقی یك میهمانی برپا كرده بود و امام صادق(ع)را هم دعوت نموده بود. موقع نهار یكی از میهمانان آب خواست. فردی رفت و شراب آورد. امام صادق(ع)از سر سفره برخاستند تا تشریف ببرند. منصور گفت: یا ابن رسول الله چرا تشریف می‌برید؟ حضرت فرمودند: «مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ جَلَسَ عَلَى مَائِدَةٍ یشْرَبُ عَلَیهَا الْخَمْر».معلون است هر كس سر سفره ای بنشیند كه در آن شراب می نوشند. 💠داستان روزی حضرت کاظم علیه السلام از در خانه (بشر حافی) در بغداد می‌گذشت که صدای ساز و آواز و رقص را از آن خانه شنید. ناگاه کنیزی از آن خانه بیرون آمد و در دستش خاکروبه بود و بر کنار در خانه ریخت. امام فرمود: ای کنیز صاحب این خانه آزاد است یا بنده؟ عرض کرد: آزاد است. فرمود: راست گفتی اگر بنده بود از مولای خود می‌ترسید. کنیز چون برگشت (بشر حافی) بر سر سفره شراب بود و پرسید: چرا دیر آمدی؟ کنیز جریان ملاقات را با امام نقل کرد. بشر حافی با پای برهنه بیرون دوید و خدمت آن حضرت رسید و عذر خواست و اظهار شرمندگی نمود و از کار خود توبه کرد. 🔻 ادامه دارد 👇👇 .
. 🔷امام حسین(ع)شهید امر به معروف یكی از پیام‌های كربلاء امر به معروف و نهی از منكر است. امام حسین(ع)فرمودند: من قیام كردم برای امر به معروف و نهی از منكر. ما به امام حسین خطاب می‌كنیم:« أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ وَ آتَیتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیتَ عَنِ الْمُنْكَر»گواهی می دهم كه تو نماز را اقامه كردی و زكات را پرداختی وامر به معروف ونهی از منكر كردی. اگر این سینه‌زنی‌ها و روضه‌خوانی‌ها و مدّاحی‌ها از روی حقیقت است كه ان شاء الله هست پس باید ما را به طرف برنامه‌های امام حسین سوق دهد. و گرنه اگر شما دو ماه در این مجالس شركت كنید و سینه بزنید و ندانید كه دشمن می‌خواهد چه كار كند وندانید كه دشمن دارد عفت دختر و پسر را از بین می‌برد این عزاداری‌ها ثمره مطلوب نخواهد داشت. مجالس عزاداری خیلی ارزش دارد و همه چیز ما به این مجالس وابسته است اما باید به راه امام حسین كمك كنیم. 🔷آخرین نهی از منکر هنگامی‌که تیر به قلب امام اصابت می‌کند و حضرتش از اسب سرنگون می‌شوند لشکریان یزید دستور حمله به خیمه امام را صادر می‌کنند امام با نیزه اش تکیه می‌ند و به لشکر نهیب می‌زند که: «وَیحَكُمْ یا شِیعَةَ آلِ أَبِی سُفْیانَ إِنْ لَمْ یكُنْ لَكُمْ دِینٌ وَ كُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَكُونُوا أَحْرَاراً فِی دُنْیاكُمْ وَ ارْجِعُوا إِلَى أَحْسَابِكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْرَاباً » واى بر شما، اى شیعیان آل ابى سفیان! اگر دین ندارید و از روز محشر خائف نیستید پس در دنیاى خود آزاد مرد باشید و بحسب و نسب خود مراجعه كنید، زیرا شما عرب هستید مفسر عالیقدر جناب حجت الاسلام و المسلمین قرائتی از این قضیه چه خوب بهره جسته‌اند او می‌گوید :وقتی امام این سخن را فرمود این سخن اثر كرد و تا امام زنده بود، از خیمه‌هادست كشیدند. ما از این جمله آخر، چند درس بگیریم: 1.نهى از منكر واجب است، حتى در لحظه آخر عمر. 2.نهى از منكر واجب است، حتى نسبت به وحشى‌ترین افراد. 3.اگر چند منكر انجام مى‏شود و ما مى‏توانیم از یكى از آنها جلوگیرى كنیم، باز هم نسبت به آن یكى واجب است كه اقدام كنیم. 4. افراد خلافكار ممكن است از بعضى از منكرات دست بردارند و تحت تأثیر وجدان قرار بگیرند. 5.اگر از دین مردم نمى توان براى نهى از منكر كمك گرفت، از صفات دیگر آنان و از عوامل عاطفى استفاده كنید. ــــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱.شعر از سازگار(نخل میثم) ۲.غرر الحكم :حدیث ۶۸۱۷. ۳.بحار الأنوار : ج۷۷،ص۳۹۴ ۴.نهج البلاغة : الحكمة ۳۷۴ ۵.وسائل الشیعة، ج 3 ، ص ۳۹۷، ح ۳. ۶.الكافي، ج ۵ ، ص ۵۹ 🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. خوش اخلاقی منبر ده دقیقه ای🕙 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرِین غیر از تو مرا دلبر و دلدار نباشد دل نیست هر آن دل که تو را یار نباشد شادم که غم هجر تو گردیده نصیبم بهتر زغم هجر تو غمخوار نباشد از عشق تو میسوزم و میسازم و گویم سوزندگی عشق تو در نار نباشد بیمار بود هر که مریض تو نگردد بیمار غم عشق تو بیمار نباشد گردیده گدائی تو سرمایه عمرم بهتر زگدائی درت کار نباشد 🔶تشرف بعضی از اهل بحرین در سالهای اخیر تصمیم گرفتند به نوبت جمعی از مؤمنین را میهمانی کنند تا آنکه نوبت به یکی از ایشان رسید که چیزی نداشت این شخص غمگین و اندوهناک شد لذا شب به طرف صحرا رفت ناگاه شخصی را دید و آن شخص به او فرمود: نزد فلان تاجر برو و به او بگو محمد ابن الحسن می‌گوید دوازده اشرفی که برای ما نذر کرده بود به تو بدهد آن اشرفی‌ها را از او بگیر و در میهمانی خود خرج کن آن مرد نزد تاجر رفت و پیغام را از طرف آقا به او رساند تاجر به او گفت :محمد ابن الحسن خودش این مطلب به تو فرمود؟ مرد بحرینی جواب داد: آری. تاجر گفت: او را شناختی؟ گفت: نه. تاجر بحرینی صدا زد او امام زمان حجة ابن الحسن بوده و من این اشرفی‌ها را برای او نذر کرده بودم و به کسی خبر نداده بودم آن مرد بحرینی اشرفی‌ها را گرفت تاجر به او احترام کرد و التماس دعا گفت. از آن مرد بحرینی خواست چند اشرفی را برایش عوض کند تا پول مقبول آقا را در میان زندگی خود موجب برکت قرار دهد. مرد بحرینی پولها را گرفت و در آن میهمانی خرج کرد. (۱) 🔘مقدمه علامه نراقی خوش اخلاقی در علم اخلاق را اینگونه تعریف می کند: اعتدال در قوای عقلی و غضبی و شهوانی که درون فرد را از انوار افاضات علوم و معارف الهی، درخشان و اعضای او را به طاعات و وظایف مشغول می‌کند. این حالت درونی با علاماتی همچون معاشرت نیکو با مردم و بروز صفاتی مانند خوش‌برخوردی، محبت، راستی و... شناخته می‌شود.(۲) انسان دارای دو نوع صفات است. صفات حیوانی كه به نام غرائز نامیده می‌شود. دوم صفات انسانی. صفات انسانی که در علم اخلاق از آن با عبارت محاسن اخلاق و مكارم اخلاق تعبیر می شود. محاسن اخلاق عبارت است از تمیز بودن و آراستگی و خوشرویی و عیادت بیمار و رعایت ادب و شوخ طبعی و حسن سلوک و خوش رفتاری وحسن برخورد با عامّه مردم که در اخلاق اسلامی‌جایگاه ویژه دارد چون خوش رفتاری با مردم دلیل بر تواضع و سلامت روح میباشد . 🔷اهمیت خوش رویی در روایات ⇦از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است اگر چه ناراحت و‌اندوهگین باشید ولی در برابر دیگران اظهار ناراحتی نکنید . ⇦از امیر المومنین (ع) نقل شده است« بِشْرُهُ‏ فِی‏ وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِی قَلْبِه»‏مومن گشاده روست اگر چه در دل حزن داشته باشد . (۳) ⇦ از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است:«إِنَّكُمْ لَنْ تَسَعُوا النَّاسَ بِأَمْوَالِكُمْ فَالْقَوْهُمْ بِطَلَاقَةِ الْوَجْهِ وَ حُسْنِ الْبِشْر»یعنی شما نمیتوانید با اموالتان به همه مردم وسعت بدهید اما با مردم با چهره باز و روی خوش ملاقات نمایید ⇦ از امام باقر (ع)نقل شده است : «الْبِشْرُ الْحَسَنُ وَ طَلَاقَةُ الْوَجْهِ مَكْسَبَةٌ لِلْمَحَبَّةِ وَ قُرْبَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عُبُوس السلام ُ الْوَجْهِ وَ سُوءُ الْبِشْرِ مَكْسَبَةٌ لِلْمَقْتِ وَ بُعْدٌ مِنَ اللَّه»‏.چهره باز و اخلاق خوب محبت‏ها را زیاد مى‏كند و آدمى را به خداوند نزدیك مى‏سازد، كسى كه چهره در هم مى‏كشد و بد خلقى نشان مى‏دهد خشم و غضب مردم را به خود جلب مى‏كند و از خداوند دور مى‏شود.(۴) 🔻 ادامه دارد 👇 👇.
در زمینه خوش خلقی و اخلاق نیكو روایات فراوانی از پیامبر و اهل بیت دیده می‌شود كه به حد تواتر می‌رسد. ⇦ در حدیثی از پیامبر اكرم می‌خوانیم كه فرمودند:« اَلِاسلامُ حُسنُ الخُلق»یعنی اسلام همان خوش خلقی است. این تعبیر نشان می‌دهد كه عصاره تعلیمات اسلام همان حسن خلق است. (۵) ⇦در حدیثی از حضرت علی(ع) تعبیر جالبی وارد شده است: «عُنوانُ صَحیفة المؤمن حُسنُ خُلقِه» یعنی سرلوحه نامه عمل انسان مؤمن حسن خلق او است.(۶) ⇦رسول خدا می‌فرمایند:« اَكثَرُ مایلِجُ بِهِ اُمَّتی الجَنَّة التَّقوی وَ حُسنُ الخُلق». امت من بیشتر به سبب تقوی وحسن خلق به بهشت می روند.(۷) در این حدیث حسن خلق هم سنگ و هم طراز تقوی قرار داده شده است و به عنوان یكی از دو عامل اصلی ورود به بهشت معرّفی شده است. ⇦امیرالمؤمنین(ع)می‌فرمایند:« اَكمَلُكم ایماناً اَحسَنُكُم خُلقاً».كسی ایمان‌اش كامل‌تر است كه خلق‌اش نیكو باشد. این همه روایات كه درباره خلق نیكو و خوش خلقی وارد شده است دلیل بر اهمیت حسن خلق می‌باشد. 👌 حدیثی جالب و انگیزشی امام صادق عليه السلام فرمودند: أرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فيهِ كَمُلَ إيمانُهُ، وَ إنْ كانَ مِن قَرْنِهِ إلى قَدَمِهِ ذُنُوباً لَمْ يَنْقُصْهُ ذلِكَ، قالَ: وَ هُوَ الصِّدْقُ، وَ أداءُ الأْمانَةِ، وَ الحَياءُ وَ حُسْنُ الْخُلْقِ.چهار ویژگی است در هر كس باشد ايمانش كامل مى شود و اگر از سر تا قدمش را گناه گرفته باشد كاهشى در آن پديد نمى آورد: صداقت، اداى امانت، حيا و حسن خلق. (۹) 🔳 نشانه های خوش اخلاقی ❶تبسم بر لب داشتن هنگام گفتگو با مؤمنین. ❷شوخی و مزاح: ازامام باقر(ع) نقل شده است:« إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یحِبُّ الْمُدَاعِبَ فِی الْجَمَاعَةِ بِلَا رَفَثٍ» خداوند متعال انسان شوخ طبع را دوست میدارد به شرط این که از گناه و نا سزا گویی پرهیز کند . ❸عطا و بخشش: امام صادق(ع) فرمود: اگر با هر کس معاشرت کردی دست بالا داشته باش. زیرا حسن خلق، ضعف عبادت را جبران و مؤمن را به درجۀ شب‌زنده‌دار روزه‌دار می‌رساند.(۱۰) این حدیث می‌رساند کرم (بخشش) نیز نوعی حسن خلق است ❹تواضع، بشاشت و خوش‌­کلامی: هنگامی که یکی از اصحاب امام صادق(ع) از ایشان دربارۀ اندازۀ حُسن خلق سؤال نمود: مَا حَدُّ حُسْنِ الْخُلُقِ ایشان فرمود تُلِينُ جَانِبَكَ وَ تُطِيبُ كَلَامَكَ وَ تَلْقَى أَخَاكَ بِبِشْرٍ حَسَن‏ این است که با رفتاری متواضعانه و ملایم و گفتاری نیکو و دل‌پسند و چهره‌ای گشاده با او برخورد کنی.(۱۱) ❺سلام کردن و بذل تحیت: امام علی(ع) فرمود: إنَّ بَذْلَ التّحيَّةِ مِن مَحاسِنِ الأخْلاقِ . بذل تحیت، از محاسن اخلاق است.(۱۲) 👌مهارتی جالب برای علاج بداخلاقی بهترین علاجها که علماء اخلاق و اهل سلوک از برای این مفاسد اخلاقی فرموده اند این است که هر یک از این ملکات زشت را که در خود می بینی، در نظر بگیری و بر خلاف آن تا چندی مردانه قیام و اقدام کنی و همت بگماری بر خلاف نفس تا مدتی، و بر ضد خواهش آن رذیله رفتار کنی و از خدای تعالی در هر حال توفیق طلب کنی که با تو اعانت کند در این مجاهده، مسلما بعد از مدت قلیلی آن خلق زشت رفع شده و شیطان و جندش از این سنگر فرار کرده جنود رحمانی به جای آنها برقرار می شود.‏ ‏‏مثلا یکی از ذمایم اخلاق، که اسباب هلاکت انسان است و موجب فشار قبر است و انسان را در دو دنیا معذب دارد، بد خلقی با اهل خانه یا همسایگان یا هم شغلها یا اهل بازار و محله است، که این زاییده غضب و شهوت است. اگر انسان مجاهد مدتی در صدد بر آید که هر وقت ناملایمی پیش آید می کند از برای او و آتش غضب شعله ور می شود و بنای سوزاندن باطن را می گذارد و دعوت می کند او را بر ناسزا گفتن و بدگویی کردن، بر خلاف نفس اقدام کرده عاقبت بد و نتیجه زشت این خلق را یاد بیاورد در عوض ملایمت به خرج بدهد و در باطن شیطان را لعن کند و به خدا از او پناه ببرد، من به شما قول می دهم که اگر چنین رفتاری کنید، بعد از چند مرتبه تکرار آن خلق بکلی عوض شده و خلق نیکو در باطن مملکت شما منزل می کند.(۱۳) 🔻 ادامه دارد 👇👇 .
. 🔷جایگاه مکارم اخلاق بالاتر از محاسن اخلاق که به انسان شخصیت عالی انسانی می‌بخشد و انسان را به مراتب کمال میرساند مکارم اخلاق است که مواردی نظیر نوع دوستی و عدالت خواهی و انصاف و میل به تقوا و پاکی و میل به تعالی و علاقه به دفاع از مظلومان را شامل می‌شود. لذا آنچه بشر بیش از هر چیز به آن محتاج است مکارم اخلاق است. مثال روشن و بارز مکارم اخلاق ایثار و فداکاری است که از نوع دوستی انسان مایه می‌گیرد. ایثار مسلمانان در صدر اسلام به وسیله ی‌تربیت دین مقدس اسلام و پیامبر اکرم در حد عالی بود در تاریخ است یک نفر میگوید در یکی از جنگ‌هادیدم یک زخمی‌میخواهد شهید بشود مقداری آب آوردم تا آن مجروح بنوشد اشاره نمود به مجروح دیگر آن هم اشاره کرد به مجروح دیگر و دیگری هم به مجروح دیگر اشاره نمود آخر برگشتم دیدم همه آنان شهید شده‌اند ابو ایوب انصاری همه منزلش و بام های منزلش و حتی حیاط خود را به مهاجرین داده بود خودش در کوچه خوابیده بود رسول اکرم فرمودند ابا ایوب انصاری چرا در منزلت برای خود جایی نگه نداشته ای عرض کرد یا رسول الله ایشان غریب‌اند بیم آن دارم که معذب شوند اما من چون وطنم میباشد بهتر است . این است مکارم اخلاق قرآن مجید بزرگ‌ترین افتخار رسول اكرم را اخلاق آن حضرت معرفی می‌كند: وَاِنَّكَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیم. 💠خاکساری و تواضع پیامبر علامه مجلسی از حسن صیقل نقل می‌كند كه شنیدم از حضرت جعفربن محمد كه فرمودند: زنی شوخ طبع از كنار رسول الله می‌گذشت در حالی كه رسول خدا 6 طعام میل می‌فرمودند و روی خاك نشسته بودند. آن زن گفت یا رسول الله تو مثل بنده‌ها غذا می‌خوری و مثل بنده‌ها می‌نشینی. رسول خدا فرمودند وای بر تو كدام بنده از من بنده‌تر است. زن گفت از طعام خود بمن بده. رسول الله از طعام خود مقداری به آن زن دادند. زن عرض كرد این را نمی‌خواهم. آن طعامی كه در دهانت است از آن می‌خواهم. رسول الله (ص)لقمه‌ای از دهانش خارج نمود و داد به آن زن. آن زن آن طعام را خورد. امام صادق (ع) فرمودند آن زن مادامی كه در دنیا بود دردی و مرضی به او عارض نشد به سبب آن غذائی كه خورده بود. 💠داستان امام سجّاد(ع) مى فرمايد:سه نفر از بت پرستان هم قَسَم شدند كه رسول خدا (ص) رابه قتل برسانند، اميرالمؤمنين (ع) به تنهايى به سوى هر سه شتافت، يكى از آنها را كشت و دو نفر ديگر را به حضور پيامبر عزيز اسلام آورد. حضرت فرمودند: على جان يكى از اين دو نفر را نزديك بياور. على (ع) يكى از آن دو را پيش پيامبر برد. حضرت فرمود: به وحدانيّت حق و رسالت من شهادت بده. آن احمق گفت: كشيدن سنگينى كوه ابوقبيس براى من خوشتر از اقرار به وحدانيت خدا و رسالت توست! رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: او را از من دور كنيد و گردن بزنيد. سپس فرمود: آن ديگرى را بياور. او را آوردند، فرمود: به وحدانيت خداى تعالى و رسالت من اقرار كن. گفت: مرا هم به دوستم ملحق نما. حضرت فرمان قتل او را دادند. على عليه السلام جهت كشتن او برخاست كه امين وحى به رسول الهى نازل شد، عرضه داشت: خدايت سلام مى رساند و مى فرمايد او را نكش؛ زيرا داراى حسن خلق و صفت سخاوت در قوم و قبيله اش مى باشد. حضرت صدا زدند: يا على از كشتن او دست نگه دار كه فرستاده حق جبرئيل امين از حسن خلق و سخاوت او به من خبر داده و گفته به خاطر اين دو صفت از قتل او درگذر. مشرك در زير شمشير مولا به رسول خدا صلى الله عليه و آله عرضه داشت: با جدّيت فرستاده خدايت چنين گفت؟ حضرت فرمود: آرى، گفت: همين طور است، به خدا قسم با بودن برادرى از همنوعم خود را هرگز مالك درهمى ندانستم و در جنگ به هيچ عنوان روترش نكردم، اكنون به وحدانيّت حضرت محبوب اقرار كرده و به رسالت تو شهادت مى دهم. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله رو به اصحاب كردند و فرمودند: اين مرد از كسانى است كه حسن خلق و سخاوتش وى را به جنّات نعيم كشيد. (۱۴) 🔻 ادامه دارد 👇👇 .
💠عفو و اخلاق پیامبر پيامبر اكرم(ص)در يكي از غزواتش،يكه و تنها در سايه درختي به خواب نيمروزي رفته بود.يارانش نيز دورتر از او قيلوله كرده بودند.در اين هنگام غورث بن حارث (ازلشكركفار)امد و بالاي سر پيامبر ايستاد وشمشيرش را كشيد و بالا برد و فرياد زد:اي ابوالقاسم،اينك كيست كه تو را از چنگ من برهاند؟ پيامبر فرمود خدا. ‌‌‍(در حاليكه او شمشيرش را بالا برده بود كه بر سر پيامبر فرود اورد،تعادلش بهم خورد و)شمشير از دست غورث افتاد.پيامبر بيدرنگ شمشير را برداشت و انرا به طرف غورث بالا برد و فرمود:اي غورث اكنون چه كسي تو را از چنگ من مي رهاند؟ غورث گفت:عفو تو و تو بهترين عفو كننده اي. پيامبر اكرم (ص)او را عفو نمود. غورث نزد قومش باز امد و به ايشان گفت:به خدا سوگند كه من از نزد بهترين انسانها نزد شما امده ام(۱۵) 💠حلم و اخلاق یک عالم روزي شيخ الفقها العظام،مرحوم حاج شيخ جعفر نويسنده كتاب كشف الغطا ره در اصفهان پيش از انكه نماز شروع كند وجهي به فقرا قسمت نمودو پس از اتمام ان به نماز ايستاد.يكي از سادات فقير خبردار شد و بين دو نماز خدمت شيخ رسيد و عرض كرد مال جدم را به من باز ده. فرمود:تو دير امدي و اكنون ديگر چيزي نمانده كه بتو بدهم. سيد در غضب شد و آب دهان خود را بر محاسن مبارك شيخ افكند!سپس شيخ از محراب بر خواست و دامن خود را گرفت و در ميان صفوف جماعت گردش كرد و فرمود:هركه ريش شيخ را دوست دارد به سيد اعانت كند.پس مردم دامن شيخ را پر از پول نمودند.شيخ نيز انها را به سيد دادو بعد از ان به نماز عصر ايستاد.(۱۶) ــــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱.عبقری الحسان ص۲۱۸ ۲. علم اخلاق اسلامی (ترجمه جامع السعادات)، ج۱، ص۳۷۳. ۳.نهج البلاغه فیض الاسلام ص۱۲۴۲ ۴. مشکاه الانوار،ص۱۷۹ ۵.كنز الاعمال،ج ۳،ص۱۷ ۶.بحار الانوار،ج۶۸،ص۲۹۲ ۷. اصول كافي،ج۲،ص۱۰۰ ۸.بحار الانوار،ج۲۸،ص۲۸۷ ۹.الكافى: ج۲، ص۹۹. ۱۰.الکافی، ج۲، ص۱۰۲. ۱۱.من لا یحضره الفقیه ج۴، ص ۴۱۲ ۱۲. غررالحکم و دررالکلم، ص۴۳۵. ۱۳.شرح چهل حدیث،ص۲۴ ۱۴.بحار الأنوار: ج۶۸ ،ص۳۹۰ ۱۵.بحار الانوار، ج۲۰ ، ص۱۷۵ ۱۶-منازل الاخره 🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺 مکتوب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. مکتوب 🔷عبادت و کرامات زینب(س) زینب (س) از جنبه عبادت در حدّی بود که حضرت سیدالشهدا (ع) در وداع آخر در روز عاشورا به او فرمودند: «یا اختاه لا تنسینی فی نافله الیل» بانوی بهشت در دوران اسارت و سخت‌ترین شرایط جسمی و روحی که ممکن است برای یک انسان پیش آید، شب‌زنده‌داری و نماز شبش‌ ترک نگردید، در حالی که در شرایطی به مراتب آسان‌تر و سهل‌تر از آن انسان‌های معمولی قادر به حفظ برنامه‌های عادی و معمولی زندگی خود نیستند. عبادت و اطاعت خدا، حضرت زینب (س) را از مصادیق روشن و بارز این حدیث قدسی قرار داده بود که خداوند متعال می‌فرماید: «یابن آدم، انا اقول للشی‌ء کن فیکون، اطعنی فیما امرتک اجعلک تقول للشی‌ء کن فیکون؛ ‌ای فرزند آدم! من به هر چه بگویم باش، موجود می‌شود، در آنچه به تو دستور داده‌ام از من اطاعت کن تا تو را آن‌گونه قرار دهم که هر چیز بگویی باش، موجود شود! » حضرت زینب (س) نیز بر اثر عبادت و اطاعت خدا به مقامی رسیده بود که از ولایت تکوینی برخوردار بود. روایت شده که آن حضرت پیش از سخنرانی خود در کوفه به مردم اشاره کرد، با آن اشاره نفس‌ها در سینه‌ها حبس شد و زنگ‌ها از صدا باز ایستاد و در یک کلام حضرت زینب (س) به حق، زینت پدر، آن شخصیت یگانه تاریخ بود، همچنان که خداوند این نام را برای وی برگزید. 🔶علمِ الهیِ زینب (س) از شیخ صدوق روایت شده است که زینب به جهت علم و دانش زیادی که داشتند، از سوی امام حسین (علیه‌السّلام) نیابت خاص داشت و مردم در مسائل شرعی (حلال و حرام) به ایشان رجوع می‌کردند و از جمله القاب آن مخدره نائبة الحسین است. وی دارای نیابت خاص از جانب امام حسین (علیه‌السّلام) بود و مردم درباره حلال و حرام به ایشان مراجعه می‌کردند. (3) ابن‌حجر در الاصابه می‌نویسد: بانوی خردمند زینب همان کسی است که در مدرسه باب مدینه العلم درس خواند و امام علی بن الحسین (علیه‌السّلام) ایشان را عالمه غیر معلمه خواند(4) زینب دانای اسرار بوده و سخنان او خطاب به یزید و پیشگویی‌هایش شاهد این مدّعاست. فوالله لا تمحُو ذکرنا و لا تُمیتُ وَحْیَنا فَواللَّهِ لاتَمْحُو ذِکْرنَا، وَ لاتُمیتُ وَحْینَا، وَ لاتُدْرِکُ امَدنا، وَ لاتَرْحِضُ عَنْکَ عارَها، وَ هل رَایُکَ الّا فَنَدٌ، وَ ایَّامُکَ الّاعَدَدٌ، وَ جَمْعُکَ الّابَدَدٌ؛ به خدا سوگند هر چه کنی نمی‌توانی نام و نشان ما را محو کنی، و سروش ما را بمیرانی و به حد ما نتوانی رسید و ننگ این اعمال ننگین و ستم‌ها را نتوانی شست و بدان‌که رای و تدبیرت سست و روزگارت‌ اندک و انگشت‌شمار و جمعیتت رو به پراکندگی است...» (5) 🔷زینب(س) و پاسداری از ارزشها حجاب و عفاف زینب به گونه‌ای بوده است که علامه مامقانی در این‌باره می‌گوید: «و هی فی الحجاب فَرِیدَةٌ لم یرَ شخصُها اَحَدٌ من الرجال فی زمانِ ابیها و اخویْها الی یوم الطَّفِ؛ زینب در حجاب و عفاف یگانه روزگار بوده است، کسی از مردان، در زمان پدر او و برادرانش تا روز عاشورا، او را ندیده بود(6) 🔻 ادامه دارد 👇👇 .
⇦زینب کبری با حفظ عفت خویش در تمام عمر، حتی‌ در سخت‌ترین لحاظ و شرایط کربلا، حماسه‌ای از حجاب و حیا را در عین انقلاب بر علیه طواغیت به نمایش گذاشت. وی در دوران اسارت و در حرکت از کربلا تا شام سخت بر عفت خویش پای می‌فشرد. ⇦مورخین نوشته‌اند: «وَهِیَ تَسْتُرُ وَجـْهَها بـِکَفِّها، لاَِنَّ قِناعَها‌ قَدْ‌ اُخِذَ مِنها؛ او صورت خود را با دستش می‌پوشاند چون روبنده‌ را از او گرفته شده بود.»(7) ⇦یحیی مازنی می‌گوید: «من در مدینه، مدت زیادی همسایه علی (علیه‌السّلام) بودم، سوگند به خداوند، در این مدت، هرگز زینب را ندیدم و صدایش را نشنیدم.» (8) 👌نکته ای که باید به توجه ویژه داشت حضرت زینب در اوج سختی و مشکلات و مسائلی مثل نبود امکانات لازم در محل نگهداری اسرا یا گرسنگی زنان و کودکان را مورد توجه قرار نمی دهند و در این امور گلایه ای از ایشان گزارش نشده است در حالی که از زبان مقدس امام سجاد(ع)نقل شده است:« ان عمتی زینب کانت تودی صلواتها من قیام الفرائض و النوافل عند مسیرنا من الکوفة الی الشام و فی بعض المنازل کانت تصلی من جلوس لشدة الجوع و الضعف منذ ثلات لیالٍ لانها کانت تقسم ما یصیبها من الطعام علی الاطفال از شدت ضعف گرسنگی نمازهای نافله را نشسته می خواند چرا که سهم نان خود را به کودکان می داد تا آنها گرسنه نمانند »اما تنها موردی که دغدغه جدی او بود ارزشهای اخلاقی بانوان بود و ایشان لزوم رعایت حریم اخلاقی از ستر و پوشش زنان را مورد توجه قرار دادند و در این خصوص یزید را مورد سرزنش تند قرار دادند؛ «أَ مِنَ الْعَدْلِ يَابْنَ الطُّلَقاءِ! تَخْدِيرُكَ حَرائِرَكَ وَ إِمائَكَ، وَ سَوْقُكَ بَناتِ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَ سَلَّم سَبايا، قَدْ هَتَكْتَ سُتُورَهُنَّ، وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ، تَحْدُو بِهِنَّ الاَْعداءُ مِنْ بَلد اِلى بَلد، يَسْتَشْرِفُهُنَّ أَهْلُ الْمَناهِلِ وَ الْمَناقِلِ، وَ يَتَصَفَّحُ وُجُوهَهُنَّ الْقَرِيبُ وَ الْبَعِيدُ، وَ الدَّنِيُّ وَ الشَّرِيفُ» اى پسر كفّار آزاد شده! آيا اين از عدالت است كه تو زنان و كنيزان خود را پشت پرده ها بنشانى، ولى دختران رسول خدا(صلى الله عليه وآله) را اسير كرده و به اين سو و آن سو بكشانى و در حالى كه پرده حرمت آنان را دريده و چهره هاى آنان را در معرض ديد مردم قرار داده اى، آنها را توسط دشمنان در شهرهاى مختلف بگردانى، تا مردم هر كوى و برزن به تماشاى آنان بنشينند و افراد دور و نزديك و پست و شريف به چهره هايشان چشم بدوزند.(9) 🔹شعر ای آینۀ تمام زهرا ای شخص تو را مقام زهرا بر جان و تنت درود احمد بر نام خوشت سلام زهرا در حنجره ات صدای حیدر در زمزمه ات پیام زهرا تو عصمت ذات کبریایی مرآت تمام انبیایی 3.علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۵۱، ص۳۶۴ 4. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۱۶۶. 5. سید بن طاوس، اللهوف علی قتلی الطفوف، ۱۳۷۸ش، ص۲۱۴-۲۲۰. .6 رحمانی همدانی، احمد، فاطمة الزهراء بهجه قلب المصطفی (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم)، ص۶۳۸. 7. جزائری، سیدنورالدین، خصائص الزینبیة، ص۳۴۵. 🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. مکتوب فضیلت عالمان دین منبر دو دقیقه ای🕙 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرِین‏ 🔷آیات نورانی قرآن ⇦خداوند در قرآن می‌فرماید: «یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذِینَ اُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ؛ خداوند کسانی از شما را که ایمان آورده‌اند و دانشمندان را درجاتی برتری دهد.» ⇦«هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ؛آیا صاحبان علم و دانش با آنان که نمی‌دانند یکسان هستند» ⇦«اِنَّما یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ؛از بندگان خدا تنها علماء هستند که از خدا می‌ترسند‌. ⇦خداوند متعال ، علم و دانش را علت كلى و اساسى آفرينش همه پديده هاى هستى جهان - اعم از آسمان و زمين – معرفى فرمود. اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْمًا خداوند همان کسی است که هفت آسمان را آفرید، و از زمین نیز همانند آنها را؛ فرمان او در میان آنها پیوسته فرود می‌آید تا بدانید خداوند بر هر چیز تواناست و اینکه علم او به همه چیز احاطه دارد! (طلاق/12) 🔶فضیلت و تکریم علما در احادیث ⇦پیامبر (ص) فرمود: «اَکْرِمُوا الْعُلَماءَ فَاِنَّهُمْ وَرَثَةُ الْأَنْبِیاءِ فَمَنْ أَکْرَمَهُمْ فَقَدْ اَکْرَمَ اللهَ وَرَسُولَهُ؛ دانشمندان را گرامی دارید که آنها وارثان پیامبرانند و هر که آنان را احترام نماید، خدا و رسولش را احترام نموده است.»(۱) ⇦امیرالمومنین (ع) می‌فرمایند: «اذا رایتَ عالماً فکُن لَهُ خادماً؛هرگاه به عالمی برخوردی خدمتگذار او باش»(۲) ⇦و فرمود: »مَن وقَّرَ عالمِاً وَقَّرَ رَبَّه» «کسی که عالمی را گرامی بدارد و تعظیم نماید، پروردگارش را گرامی و بزرگ داشته است.(۳) ⇦امام باقر(ع) فرمود: اَلْكَمَالُ كُلُّ اَلْكَمَالِ اَلتَّفَقُّهُ فِي اَلدِّينِ وَ اَلصَّبْرُ عَلَى اَلنَّائِبَةِ وَ تَقْدِيرُ اَلْمَعِيشَةِ. ۱. تفقه و فهم عمیق از دین۲. صبر بر حوادث و مصیبت‌ها۳. تقدیر معیشت و اقتصاد در زندگی(۴) ⇦ امام عسکری (ع)از جد معظم شان امام صادق (ع) نقل می فرماید: عُلَماءُ شيعَتِنا مُرابِطونَ فِي الثَّغرِ الّذي يَلي إبليسَ و عَفاريتَهُ ، يَمنَعونَهُم عَنِ الخُروجِ عَلى ضُعَفاءِ شيعَتِنا ، و عَن أن يَتَسَلَّطَ عَلَيهِم إبليسُ و شيعَتُهُ . علماى شيعه ما، نگهبانان مرزى هستند كه در آن سويش ابليس و ديوهايش قرار دارند و [اين علما ]جلوى يورش آنها به شيعيان ناتوان ما و تسلّط يافتن ابليس و پيروان او بر ايشان را مى گيرند.(۵) 🔘فضیلت عالم بر شهید ➖با سه بیان مختلف ⇦در روايتى امام صادق عليه السلام منزلت شفاعت را وسيله ارزش گذارى علم قرار مى دهند و مى فرمايند: ثلاثة يَشفَعوُن الى اللّه عزَّ وَ جَلّ فيشفِّعهم الانبياء ثم العلماء ثم الشهداء سه گروهند كه روز قيامت در پيشگاه الهى شفاعت مى كنند و خدا نيز شفاعت آنها را مى پذيرد: اول پيامبران و پيشوايان امت ؛ دوم علما و سوم شهدا(۶) ⇦ پیامبر فرمود: اذا كان يوم القيامة جمع اللّه عزَّ وَ جَلّ الناس فى صعيد واحد، و وُضعت الموازين فتوزن دماء الشهداء مع مداد العلماء، فيُرجَّح مداد العلماء على دماء الشهداء خداوند در روز قيامت وقتى كه همه خلق اولين تا آخرين را در يك سرزمين واحد جمع مى كند، خون شهدا و مداد علما با يكديگر موازنه مى شوند. خداوند مداد علما را بر خون شهدا برترى مى دهد. (۷) ⇦پیامبر(ص) می‌فرماید:از جبرییل پرسیدم آیا عالمان نزد خدا گرامی‌ترند یا شهیدان؟جبرییل پاسخ داد: :«الْعَالِمُ الْوَاحِدُ أَكْرَمُ عَلَى اللَّهِ مِنْ أَلْفِ شَهِیدٍ فَإِنَّ اقْتِدَاءَ الْعُلَمَاءِ بِالْأَنْبِیاءِ وَ اقْتِدَاءَ الشُّهَدَاءِ بِالْعُلَمَاء». یك عالم گرامى‏تر است در پیشگاه خدا از یك هزار شهید همانا دانشمندان بانبیا اقتدا میكنند و شهدا از دانشمندان پیروى میكنند.(۸) 🔻 ادامه دارد 👇
. 🔷فضیلت عالم بر عابد ⇦ پیامبر(ص)فرمودند:«فَضْلُ الْعَالِمِ عَلَى الْعَابِدِ كَفَضْلِ الْقَمَرِ عَلَى سَائِرِ النُّجُومِ لَیلَةَ الْبَدْرِ». فضیلت عالم بر عابد مانند فضیلت ماه برستارگان است آنگاه که هلال کامل است. (۹) ⇦ از امام صادق(ع) نقل شده است:« رَكْعَةٌ یصَلِّیهَا الْفَقِیهُ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِینَ أَلْفَ رَكْعَةٍ یصَلِّیهَا الْعَابِد .» یک رکعت نماز عالم فقیه از هفتاد هزار رکعت که عابد بخواند برتر است .(۱۰) 💐شعر آن را که فضل و دانش و تقوا مسلّم است هر جا قدم نهد قدمش خیر مقدم است در پیشگاه علم مقامی عظیم نیست از هر مقام و مرتبه‌ای علم، اعظم است جاهل اگر چه یافت تقدّم مؤخر است عالم اگر چه زاد مؤخّر مقدّم است جاهل به روز فتنه ره خانه گم کند عالم چراغ جامعه و چشم عالم است مراتب و انواع عالمان 🔷 برخی علما اخلاق با سه عبارت انواع عالمان را بیان کرده اند : 1. عالم بالله و بامرالله مانند آفتاب است که نورش فوق العاده زیاد و همیشه به همین حالت است و پیوسته بر عالَم نور افشانی می‌کند (هم خودش ذاتاً منور است و هم به دیگران نور می‌دهد). 2.عالم بالله مانند ماه است که گاهی گاهی کوچک و گاهی بزرگ می‌شود. (یعنی نور دارد اما در تعلیم دیگران ضعیف است و نمی‌تواند به طور کمال و برای همیشه به دیگران فایده برساند). 3. عالم بامر الله، مانند شمع است که خودش می‌سوزد ولی به دیگران نور می‌دهد. (یعنی: باطناً خودش از علمش فایده‌ای نمی‌برد، بلکه خودش را نابود می‌کند، اما دیگران به ذریعه‌ی تعلیم او از علمش فایده می‌گیرند. 🔴تذکر ِخطر عالم نماها اين همه تكريم و احترام نسبت به عالمان در فرهنگ دين، بدين جهت است كه آنان انسان‌هاي متعهد، راهنماي مردم، مخالف بدعت‌ها، پاسدار انديشه‌هاي ناب، طرفدار حقوق محرومان، روشن كننده‌ي چراغ اميد در دل آنان و... هستند و گرنه، اين همه تكريم براي كساني كه از تعهد و مسئوليت بهره‌اي نبرده‌اند معنا ندارد. و عالم نماها که خوف خدا را ندارند نه تنها مفید نیستند بلکه خطرشان دین را تهدید می کند. حضرت صادق (ع) در ضمن سخنان بسیار مهم خود درباره عالمان فرمود:« أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى دَاوُدَ ع قُلْ لِعِبَادِي لَا تَجْعَلُوا بَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ عَالِماً مَفْتُوناً بِالدُّنْيَا فَيَصُدَّهُمْ عَنْ ذِكْرِي وَ عَنْ طَرِيقِ مَحَبَّتِي وَ مُنَاجَاتِي أُولَئِكَ قُطَّاعُ الطَّرِيقِ مِنْ عِبَادِي إِنَّ أَدْنَى مَا أَنَا صَانِعٌ بِهِمْ أَنْ أَنْزِعَ حَلَاوَةَ مَحَبَّتِي وَ مُنَاجَاتِي مِنْ قُلُوبِهِمْ ‏» خداوند به داود(علیه السلام) وحی کرد: »بین من و خودت عالمی را که فریفته دنیا شده واسطه قرار مده که تو را از محبت من باز می دارد. اینان، راهزنان بندگان من هستند. کمترین عقوبت من برای آنها، این است که حلاوت و شیرینی عبادتم را از آنها می گیرم. (۱۱) حضرت عیسی(ع) می فرماید:« الْعَالِمُ طَبِيبُ الدِّينِ فَإِذَا رَأَيْتُمُ الطَّبِيبَ يَجُرُّ الدَّاءَ إِلَى نَفْسِهِ فَاتَّهِمُوهُ وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ غَيْرُ نَاصِحٍ لِغَيْرِهِ». دینار بیماری دین است و عالم طبیب دین است، پس زمانی که دیدید طبیب بیماری را به خودش چسبانده است، نسبت به او بدبین باشید و بدانید که خیر خواه دیگران نیست. البته باید توجه داشت ثروت و مال دنیا فی نفسه عیب و ننگ نیست بلکه آن چه مذموم است، دل بستن عالم به دنیا است. که برای مردم عادی مذموم و برای عالم دینی مذموم تر است.(۱۲) 🔻 ادامه دارد 👇👇 .
👌دو معیار برای شناخت عالم ربانی برای شناخت عالم ربانی با عالم نماها در احادیث و کتب اخلاقی معیارهایی بیان شده است که به دو مورد اشاره می کنیم: 👈پیامبر (ص)فرمود: العِلمُ عِلمانِ : عِلمٌ عَلَى اللِّسانِ فذلكَ حُجَّةٌ عَلَى ابنِ آدَمَ ، و عِلمٌ فِي القَلبِ فذلكَ العِلمُ النّافِعُ . علم دو گونه است: علمى كه بر زبان است و آن بر آدمى حجّت است و علمى كه در دل است و علم سودمند اين علم است.» (۱۳) 👈غزالی در احیاء علوم الدین مینویسد: عالم آن کس نیست که تنها لباس روحانی پوشیده و نام، شهرت و فضیلت یافته است. چنین کسانی بیش از تمام مردم، از خوف خدا فاصله دارند. هدف ما ار عالمان کسانی هستند که نعمت‌های خدا و افعال را می‌دانند و چنین افرادی کم یافت می‌شوند. به همین منظور، فضیل بن عیاض می‌گوید: اگر کسی از شما سؤال کرد، از خدا ترس دارید؟ در پاسخ او ساکت بمانید، چون که اگر بگوید نه، کافر می‌شوید و اگر پاسخ مثبت دهید، دروغ گفته‌اید. باز می‌گوید: خوف آن است که اعضاء را از انجام گناه باز دارد و پایبند به طاعت باشد و تا زمانی که خوف بر اعمال اثر نگذارد، نام آن وسوسه و خواطر است و آن را نمی‌سزد که خوف گویند و اگر خوف همراه عمل نباشد، هیچ گونه خیری در بر ندارد و در واقع دارای زیان است؛ چون این خوف از جهل و ناتوانی سرچشمه می‌گیرد». 💠داستان یک عالم واقعی در يكي از روزها مجلس مباحثه‌اي با حضور مأمون (خليفه‌ي عباسي) و علماي عصر تشكيل شده بود مردي پريشان حال با لباسي كهنه وارد شد و در آخرين صف حضّار نشست. مسأله‌اي در مجلس مطرح گرديد، آن مرد، جوابي بسيار عالي داد، به طوري كه توجه عموم به وي جلب شد و تمام علماي مجلس، تحسينش كردند. خليفه دستور داد او را بالاي مجلس در صف علماي بزرگ نشاندند. مسأله‌ي ديگري طرح شد و همان مرد دوباره بهترين پاسخ را گفت. اين بار به فرمان مأمون او را بالاتر از همه‌ي حضار، نزديك جايگاه خليفه جاي دادند. پس از ساعتي مجلس پايان يافت و علما تدريجاً بازگشتند. مرد ژنده پوش نيز از جاي برخاست تا برود، خليفه امر كرد بماند. طولي نكشيد كه بزم شراب گسترده شد و ساقيان آماده‌ي كار شدند. مرد عالم از مشاهده‌ي آن وضع، سخت نگران گرديد، از جا برخاست و با كسب اجازه آغاز سخن كرد و گفت: «من امروز با پريشاني حال و زشتي صورت و كهنگي لباس در مجمع علما شركت كردم، عقل ناچيزم مرا از آخر مجلس به صف بزرگان رسانيد و سپس مرا به كنار خليفه‌ي مسلمانان رسانيد، سزاوار نيست شراب بنوشم و عقلي كه باعث ترفيع مقامم گرديد از خويشتن جدا سازم، به علاوه من خائفم از اينكه مستي،‌عنان نفسم را از كفم بربايد و مرتكب عمل نامناسبي شوم و در نظر خليفه‌ي مسلمانان خوار گردم. مأمون سخنان مرد عالم را شنيد و او را از شركت در مجلس شراب معاف داشت و دستور داد صد درهم به وي دادند.(۱۴) 🔴عقوبت بی احترامی به علما آیت‌الله شهید دستغیب (رحمة‌الله‌علیه) در کتاب گناهان کبیره اینگونه آورده است: برای کفران نعمتِ وجودِ علماء ‌عقوبت‌های شدیدی وعده داده شده است، از آن جمله پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرماید: زمانی بیاید که مردم از علماء فرار می‌کنند مانند فرار کردن گوسفندان از گرگ، در نتیجه خداوند آنها را به سه بلا مبتلا می‌فرماید؛ برکت را از دارائی‌شان بر می‌دارد، سلطان ظالمی را برای آنها مسلّط می‌فرماید و بی ایمان از دنیا می‌روند. ناگفته نماند که طلاب علوم دینی چون در طریق رسیدن به مقام شامخ نیابتند، وجودشان نیز نعمت و گرامی داشتن‌شان بر همه لازم و کفران وجود ایشان به هتک و بی‌احترامی حرام می‌باشد.(۱۵) 🔻 ادامه دارد 👇👇 .
. 💠داستان ماجرایی در کتاب احتجاج طبرسی نقل شده که خلاصه و مضمونش چنین است: یکی از فقهای شیعه بر امام هادی ـ علیه السّلام ـ وارد گردید، در حالی که جمعی از علویین و بنی هاشم در محضر امام ـ علیه السّلام ـ بودند. حضرت به آن عالم احترام نمود و جای خود را به او داد. این کار بر علویین و بنی هاشم گران آمد. یکی از آنها نتوانست تحمل کند، به خدمت امام ـ علیه السّلام ـ رفت و عرض کرد: «یابن رسول الله! آیا شما یک عالم را بر بنی هاشم مقدّم می‌داری؟» حضرت فرمود: مگر خداوند در قرآن نفرموده: «... اِذا قیلَ لَکُمْ تَفَسَّحوُا فِی الْمَجالِسِ فَافْسَحُوا یَفْسَحِ اللهُ لَکُمْ...؛ ای مؤمنان! هرگاه به شما گفته شد که جایی را در مجلس بگشایید، چنین کنید تا خداوند نیز نسبت به شما در کارهایتان گشایش به وجود آورد.» بعد فرمود: «... یَرْفَعِ اللهُ الَّذینَ امَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذینَ اُوتُوا العِلْمَ دَرَجاتٍ...؛ خداوند، مؤمنان و عالمان را بر دیگران به درجاتی برتری داده است.» پس چرا ناراحتید از اینکه من یک عالم را به خاطر اینکه خداوند او را بالا برده و عظمت داده برتری داده‌ام؟ این عالم فلان ناصبی را با اقامه‌ی دلیل و برهان الهی محکوم کرده است و این فضیلت از هر نَسَبی برای او برتر است.»(۱۶) 💠داستان احترام جبرییل به معلم خود روزی جبرئیل در خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، مشغول صحبت بود که حضرت علی علیه السلام وارد شد. جبرئیل چون آن حضرت را دید برخاست و شرایط تعظیم به جای آورد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: یا جبرئیل! از چه جهت به این جوان تعظیم می‌کنی؟ عرض کرد: چگونه تعظیم نکنم که او را بر من، حق تعلیم است! فرمود: چه تعلیمی؟ عرض کرد: در وقتی که حق تعالی مرا خلق کرد از من پرسید: تو کیستی و من کیستم؟ من در جواب متحیر ماندم، و مدتی در مقام جواب ساکت بودم که این جوان در عالم نور به من ظاهر گردید، و این طور به من تعلیم داد که بگو: تو پروردگار جلیل و جمیلی و من بنده ذلیل و جبرئیلم: از این جهت او را که دیدم تعظیمش کردم. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پرسید: مدت عمر تو چند سال است؟ عرض کرد: یا رسول الله در آسمان ستاره ای هست که هر سی هزار سال یک بار طلوع می‌کند، من او را سی هزار بار دیده‌ام.(۱۷) 💠 راز مقام سلمان مَنصورِ بنِ بَزرَج، می گوید به امام صادق عرض کردم : ما أَکثَرَ ما أَسمَعُ مِنكَ یا سَیِّدی ذِکرَ سَلمانَ الفارسی چقدر من زیاد می‌شنوم از شما که نام سلمان را می‌برید و از او یاد می‌کنید...[حضرت فرمود] فَقال: لاتَقُل «الفارسی» وَ لکِن قُل سَلمانَ المُحَمَّدی نگو سلمان فارسی بگو سلمان محمدی سه خصوصیّت در سلمان بود که این موجب می‌شود که من او را زیاد یاد کنم: میل امیرالمؤمنین را بر میلِ خود غلبه می‌داد.( سلمان چیز دیگری در دل خود و در ذهن خود می‌خواسته است ولیکن میل و هوای امیرالمؤمنین را -«هَوی» یعنی میل- بر میل خود ترجیح داده است). فقرا را دوست می‌داشت جناب سلمان علم را دوست می‌داشت، علما را دوست می‌داشت این سه خصوصیّت در این بزرگوار، موجب می‌شود که امام صادقِ با آن جلالت و عظمت، نسبت به او گرایش پیدا کند، محبّت -یا تجلیل و تعظیم- نسبت به او بکند.(۱۸) ــــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱.نهج الفصاحه، حديث 450. ۲ غرر الحكم ، ح ۴۰۴۴ 3.[ غرر الحكم ،۸۷۰۴ ۴.تحف العقول ج۱ ، ص۲۹۲ ۵.الإحتجاج : ج ۱،ص۱۷ ۶.خصال،ج۱،ص۱۵۶ ۷.روضه الواعظین،ص۹ ۸.دیلمی،ارشاد القلوب،ج۱،ص۱۶۴ ۹.ثواب الأعمال : ۱۵۹/۱ . ۱۰.من لا يحضره الفقيه : ۴/۳۶۷/۵۷۶۲ . ۱۱.تحف العقول ،ص۳۹۷ ۱۲. ورام،جلد۲ , صفحه۲۷۲ ۱۳..عوالي اللآلي ،ج۱،ص۹۹ ۱۴.جوامع الحكايات، ص۳۷۳ ۱۵.دستغیب، عبدالحسین، گناهان کبیره، ج۲، ص۳۳۵ ۱۶.احتجاج طبرسی، ج2، ص455. ۱۷.استر آبادی محمد جعفر، البراهین القاطعه ، ص ۳۱۱ ۱۸.الأمالي للطوسي : ص ۱۳۳ 🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا