eitaa logo
گروه فرهنگی313
1.6هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
4.7هزار ویدیو
19 فایل
هدف : کارفرهنگی ،اجتماعی ؛سیاسی درمسیر امام زمان"عج "؛ بااستعانت ازخداوند واهل بیت"س". ✅️کپی مطالب همه جوره "حلال" کانال: @goruh_farhangi_313 گروه: https://eitaa.com/joinchat/4079420039Ced95c26028 ارتباط با خادم کانال وگروه : @SEYEDANE
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹 💜💜 هر هفته به دادگاه انقلاب و سپاه پاسداران و آگاهی سر میزدم. پرونده شهادت زینب در دادگاه انقلاب شاهین شهر بود. من از آنها خواستم که قاتل دختر بی گناهم را دستگیر و قصاص کنند. آیه بِاَیِ ذَنْبِ قٌتِلَتْ ذکر شب و روز من شده بود میخواستم از قاتل زینب بپرسم دختر من به چه گناهی کشته شد؟ هر روز به جاهایی می رفتم که تا آن زمان ندیده بودم ساعت ها انتظار میکشیدم که مسئولان را ببینم یک روز مسئول بنیاد شهید شاهین شهر به خانه ما آمده بود بعد از دلجویی و تعارفات همیشگی به من گفت خانم کمایی شما چی احتیاج دارید؟ هر درخواستی دارید بفرمایید. من گفتم تنها درخواست من دستگیری قاتل زینب من از شما چیزی نمیخوام یه خواسته دیگه هم دارم لطف کنید هر شبِ جمعه تو خونه ما دعای کمیل برگزار کنید مراسم مذهبی رو توی خونه من بزارید. مسئول بنیاد شهید سرش را زیر انداخت و گفت شما به جای این که از من پول و امکانات بخواهید دنبال برگزاری دعای کمیل هستید؟ به مسئول بنیاد شهید گفتم دختر من ۱۴ سال بیشتر نداشت او حقوق‌بگیر نبود که حالا من به جایش پول بگیرم و ثمره آن را بخورم دلم میخواد برای شادی روحش و زنده نگه داشتن اسمش مرتب براش مراسم برگزار کنم. از اطلاعات سپاه چند نفر به خانه ما آمدند و وسایل زینب را زیر و رو کردند تمام دست نوشته ها و دفترهای زینب را جمع کردند و برای بررسی بردند. زینب چند دفتر داشت که مرتب در آنها مطلب می نوشت. خیلی اهل دل بود و علاقه زیادی هم به نوشتن داشت. خاطرات و خواب ها حتی برنامه‌های خود سازی اش را می‌نوشت. بعضی وقتها که کارش زیاد بود از شهلا خواهش می کرد که بعضی مطالب را یادداشت کند. روی بعضی از دفتر هایش نوشته بود هر کس بدون اجازه دَرِ چیزی را باز کند گویی در جهنم را باز کرده. من هیچ وقت بدون اجازه سراغ کشو و کمد هایش نمیرفتم. بعضی حرف‌ها را که خودش می‌خواست به من می‌گفت اما رازهایی هم در دلش داشت. با شهلا سراغ کمدش رفتیم تا بلکه سرنخی پیدا کنیم اولین چیزی که دیدم تربت شهدا و میوه‌های درخت کاج گلزار شهدا بود من از درخت بالای سر مزار زینب یک میوه آوردم آن را کنار بقیه گذاشتم. تربت شهدا بوی خوشی داشت. شهلا گفت مامان نگاه کن زینب روی بیشتر دفتر هاش نوشته او می‌بیند. بعضی جاها هم نوشته بود: خانه خودم را ساختم این جا جای من نیست باید بروم باید بروم. ادامه دارد... اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان تعجیل درفرج صلوات @MOVEUD313
🌹🌹 💜💜 برادران پاسدار احتمال می دادند که زینب قبل از شهادتش توسط منافقین تهدید شده باشد. آنها از همکلاسی‌های زینب که تحقیق کرده بودند، بعضی از آنها از درگیری زینب با دانش‌آموزان ضد انقلاب در مدرسه خبر داده بودند. زینب دو وصیت نامه داشت. من سواد کمی داشتم. خواندن و معنی کلمات برایم سخت بود. آرزو داشتم که به راحتی تمام دست‌نوشته‌های زینب مخصوص وصیت نامه اش را بخوانم. وصیت نامه ای که نوشتنش از یک دختر ۱۴ ساله بعید بود. یک شب زینب به خوابم آمد و گفت مامان ناراحت نباش یه روز وصیتنامه مرا از اول تا آخر بدون غلط می خونید. اون روز نزدیکه. صبح از خواب بیدار شدم. آماده رفتن شدم مادرم گفت: کبری صبح به این زودی میخوای کجا بری؟ خوابم را برای مادرم تعریف کردم و گفتم از امروز نهضت سواد آموزی ثبت نام می کنم و خوب درس می خونم تا بتونم وصیتنامه دخترم رو بدون غلط بخونم. سالها کلاس نهضت رفتم اکثرا نمره هایم ۱۹ بود بعد از باسواد شدن به‌راحتی وصیت نامه زینب را خواندم و حتی بعضی جملاتش را حفظ کردم. زینب در وصیت‌نامه اولش از من خواسته بود که در مرگش گریه نکنم و حتماً در آبادان دفنش کنم. اما از قرار معلوم بعد از نوشتن وصیت‌نامه، خوابی می بیند که باعث می‌شود حرفش را تغییر دهد. در دفترش درباره خوابش این طور نوشته بود: دیشب خواب دیدم که با چند نفر از خواهران داریم به جبهه می رویم آنقدر خوشحال هستم که نمیدانم چه کار کنم مشکلات را پشت سر می‌گذاریم روزها در ماشین بودیم تا به جبهه رسیدیم اما آنجا واقعی نبود. من در خواب درک کردم که جبهه من، شهر من و کار من، ودشمنی با دشمنان خداست. بعد از این خواب اهمیت دفن شدن در آبادان برای زینب از بین رفت جبهه او شاهین شهر و اصفهان بود و محل دفنش هم می‌توانست آنجا باشد. زینب وصیت‌نامه دومش را خیلی عاشقانه نوشت در این وصیت نامه طوری از شهادت حرف زد مثل اینکه منتظر رفتن است. او اینطور گفت: مادرجان تو که از بدو تولد همیشه پرستار و غمخوار من بودی حالا که وصیت من را میخوانی خوشحال باش که از امتحان خدا سربلند بیرون آمدی. هرگز در نبود من ناراحت نشو زیرا که من در پیشگاه خدای خود روزی می‌خورم و چه چیزی از این بهتر که تشنه به آب برسد و عاشقی به معشوق. مادر جان تورا به رنجهای زینب(س) قسم میدهم من را حلال کن و دعای خیر بفرما. دروصیت نامه دوم، زینب اشاره ای به محل دفنش نکرده بود. بعد از آن خواب، شاهین شهر حکم جبهه را برایش داشت. در هر وصیت نامه از امام یاد می‌کرد : «دعا برای سلامتی امام را فراموش نکنید» زینب وصیت نامه دومش را در تاریخ۱۳/۱۲/۱۳۶۰ یعنی ۱۸ روز قبل از شهادتش نوشته بود. ادامه دارد..‌. تعجیل درفرج صلوات @MOVEUD313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♻️ اسلام ناب محمدی در برابر اسلام انگلیسی و آمریکایی در عرصه سیاست خارجی خیانت خیانت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅پاسخ به شبهه همیشگی 💥امام حسین (ع) چراخانواده و فرزندان خودش را به بردند؟؟ ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینید دختر خانم و آقا پسر شهید راه قدس 🌷علیدادی🌷 چقدر زیبا دعوت می کنند به اجتماع پنجشنبه ۴‌مرداد ورزشگاه صد هزار نفری آزادی..... به عشق این شهدا همه می آییم❤️ ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسین گفتن ودل باختن به خوی یزید ___بدا به غیرت آن کوفیان عصر جدید 🎙سعید بیابانکی ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
🏴 دعای فرج را بخوانیم به نیت چهارده نور الهی (علیهم السلام)، شهدا و امام شهدا و مومنین عزیز ان شاء الله خداوند متعال امر فرج را تسریع فرموده و ما را از یاران و سربازان حضرت مهدی(عج) قرار دهد🤲 🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹 امام حسین(ع) می فرمایند: ناتوان ترين مردم كسى است كه از دعا عاجز باشد و بخيل ترين مردم كسى است كه در سلام بُخل ورزد. اَعْجَزُ النّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ الدُّعاءِ، وَاَبْخَلُ النّاسِ مَنْ بَخِلَ بالسَّلامِ 📚 بحارالانوار ، ج ۹۳ ، ص ۲۹۴ هدیه به پیشگاه مقدس و ملکوتی حضرت سیدالشهداء(ع) و اولاد و اصحاب باوفای ایشان و تسلی قلب نازنین امام زمان (عج) صلوات 🌺 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حمید گودرزی، بازیگر سینما و تلویزیون در غم از دست دادن مادرش عزاداره... 🎥ببینید خیلی جالبه... مواظبشون باشیم خیلی خیلی مواظبشون باشیم... خدا مادران آسمانی رو هم رحمت کنه ، روحشون شاد...🤲💔 ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅️اون مهربون بودنه ، اون لحن خوبشون منو جذب خودشون وچادر حضرت زهرا(س) کرد.... 💠روایت دخترانی که کم‌حجاب بودن ولی الان خودشون ، خادم دختران انقلاب هستن... ✍️این اخلاق خوب در امربه معروف ونهی از منکر برکات زیادی داره وبه قولی آثار خیلی خوبی به همراه خواهد داشت... ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔🌷💔 إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِیباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلانَا یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ 💔🌷💔 ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥کوچه های مشهد... 🎙بانوای حاج علی ملائکه به زبون بسیار زیبای مشهدی⚘️ به وقت 🕗 عاشقی 🖤 ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥عاقبت فحش دادن! 🎙 استاد عالی (حفظه‌الله) مسیر انسان‌سازی درمسیر و زیار آقا است. ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فوت کوزه گری تربیت فرزند آقایون مبلغان کودک و نوجوان این حرکت یعنی تقسیم وظایف و دادن مسئوولیت معجزه کرده و خواهد کرد ... ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥زورشون به حماس ومقاومت نمیرسه ،پرچمشونو پاره میکنن.😤 نظامیان رژیم سفاک صهیونیستی در جریان یورش به قلقیلیه در کرانه باختری، پرچم فلسطین را پاره کردند... ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
از چندین استاد شنیدم که زن‌ها خیلی استعدادشون تو رشد در معنویات بیشتر از مردهاست. تو قضیه کربلا خیلی این نمود داره. برخی از زن‌ها تاثیر زیادی در یاری رساندن شوهراشون به ، داشتن. چندتاشو مثال بزنم 1⃣ ام‌وهب همسر عبدالله‌بن‌عمیر‌کلبی دائم باهمسرش درباره یاری امام صحبت می‌کرد ولی عبدالله بدلایلی جنگ رو به صلاح مسلمین نمی‌دونست تا اینکه سرانجام عبدالله به یاری امام آمد و شهید شد، و ام‌وهب بالای سر همسرش رفت و شهادتش را تبریک گفت، که درهمان لحظه شمر دستور داد و همسرعبدالله رو شهید کردند که تنها زن شهید کربلا شد. 2⃣ نامه امام به زهیربن‌قین رسید، و زهیر از یاری امام اکراه داشت که همسرش به او گفت:《سبحان‌ الله‌! فرزند رسول‌ خدا از تو دعوت‌ مي‌كند كه‌ به‌ ياري‌اش‌ بشتابي‌، اما تو در قبول‌ دعوت‌ او ترديد به‌ دل‌ راه‌ مي‌دهي‌! چه‌ طور مي‌شود كه سخنش‌ را بشنوي‌ و هرچه‌ زودتر خود را به‌ او برساني‌》، بعد از آن زهیر برای یاری امام مصمم شد. 🔻 مثال سوم رو حاج آقامجتبی‌تهرانی خیلی زیبا در روضه حبیب بیان کردند: نامه امام به حبیب‌بن‌مظاهر رسید که گفته بود اگر می‌خواهی مارا یاری کن سریع بیا، همسرش پرسید می‌روی یا نه؟ حبیب گفت نه، من نمی‌توانم بروم! من پیر شده‌ام و کر و فری ندارم؛ چه طور با او راه بیفتم؟ می‌دانی اگر من بروم آن وقت عبیدالله خانه مرا خراب می کند و تو را به اسارت می‌گیرد و می‌برد. همسرش گفت تو برو، بگذار خانه را خراب کند، بگذار مرا به اسارت بگیرد. حبیب باز هم گفت نه، من نمی روم. اینجا بود که همسرش بلند شد، روسری خودش را انداخت روی سر حبیب و به حبیب گفت نمی‌روی؟! پس مثل خانم‌ها در خانه بنشین! بعد گفت خدایا، کاش من مَرد بودم و می توانستم بروم کربلا تا حسین را یاری کنم! حبیب گفت نه، این حرف هایی که زدم، برای این بود که می‌خواستم ببینم تو چه می گویی. من آن چنان هجرتی کنم که تا قیامِ قیامت نامم در تاریخ ثبت شود. ما از این زن‌ها در عصر خودمون کم ندیدیم. مادرانی که فرزندان و همسرانشون رو تشویق میکردن برای شهادت و جنگیدن با دشمن.... همسران شهیدی که مرد زندگیشون رو راهی جبهه‌ها کردن و روزهای سختی رو چه تنها و چه با فرزندانشون سپری کردن. معمولا نقش زن‌ها در این مسائل خوب دیده نمیشه. والبته الان هم که زمان جنگ نیست زن‌ها همینطور هستن.... @goruh_farhangi_313
✔️یه توصیه بسیار مهم اززبان استاد عزیزی ___برای انجام کارهای مهم وتصمیمات بزرگ زندگی.... ⏱️۹۰ثانیه ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 اهل نماز و مسجد ببینند👆 نَفْس آدمیزاد اینجوریه! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🎥حجت‌الاسلام پناهیان(حفظه‌الله) ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خَلِّص،حَبیبی، سِیبنی!😔 محمد بحار پسرجوانیکه به سندرم داون مبتلا بود ودرشمال زندگی میکرد ، موقعی که صهیونیستهای وحشی بهش حمله میکنن،یه سگ هار به جان این پسر میندازن ومحمدبحارفکرکرده این سگ داره باهاش بازی میکنه و درحالیکه می‌گفته (خلص حبیبی سیبنی ؛بسه عزیزم دست ازسرم بردار) توسط سگ هار صهیونیستا جلو چشم خانوادش تیکه تیکه وشهید میشه. حَسبُناالله وَنِعمَ الوَکیل ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
🌹🌹 💜💜 نامه ها و دست نوشته های زینب شبیه به نامه های یک رزمنده در جبهه بود شعرها و جملات قشنگی داشت. در بین نوشته هایش چرک نویسِ چند نامه که به دوست صمیمی اش زهرا «اهل مسجد سلیمان»نوشته بود به چشم می‌خورد. او در مدرسه زینب درس می‌خواند و بعد از مدتی زندگی در شاهین‌شهر به مسجدسلیمان برگشت. اول نامه‌هایش را اینطور می نوشت به نام او که از اویم، به نام او که به سوی اویم، به نام او که به خاطر اویم، به نام او که زندگی‌ام در جهت اوست ، رفتنم به اوست، بودنم به اوست،جانم اوست احساسش می کنم، با ذره ذره وجود، اما بیانش نتوانم کرد. چند نفر روحانی که در بنیاد شهید اصفهان بودند وقتی نوشته های زینب را خواندند برایشان باور کردنی نبود که یک دختر نوجوانِ دانش آموز به لحاظ روحی تا این حد بالا رفته باشد. دفترهای زینب بوی بهشت و آسمان می داد. خیلی سخت است وقتی جگرگوشه آدم کنارش باشد و مادرش نفهمد که در دل و فکر بچه اش چه می گذرد. با خواندن هر کاغذ معصومیت و بی‌گناهی زینب برایم روشنتر می شد او خانه‌اش را ساخته و آماده کرده بود تا به جایی برود که به آنجا تعلق داشت. دخترهای هم سن و سال زینب هم دفتر خاطرات دارند اما زینب اصلا شبیه آنها نبود یک دفتر به اسم دفتر پند و نصیحت داشت. اول دفتر اسم ۱۸ نفر از دوستانش را نوشته بود و برای هر کدام از آنها یک صفحه گذاشته بود که اگر انتقادی از زینب داشتند در آن صفحه بنویسند. با این کار می خواست به عیب هایش پی ببرد و خودش را اصلاح کند. من قبل از شهادت زینب از وجود این دفتر خبر نداشتم. در خانه هر وقت چیزی به او می‌گفتم کافی بود یک بار بگویم به همه حرف‌ها توجه داشت و آن قدر افتاده بود که همیشه در همه چیز کوتاه می‌آمد. در همه نوشته هایش علاقه به شهادت و شهدا دیده می شد در یکی از نامه‌هایش درباره قطعه شهدا اینطور نوشته است: تکه شهدا پر شده است. من به دعای کمیل قطعه شهدا رفتم. سر قبر دوست برادرم حمید یوسفیان خیلی گریه کردم قبرهایی در اطراف کنده بودند تا دوباره شهید بیاورند. از خدا خواستم که من در آنجا خاک شوم اما هنوز لیاقتش را پیدا نکردم تکه شهدا بوی خون، بوی عطر، بوی عشق می‌دهد. در یادداشت هایش اشاره‌ای هم به دیدار با مجروحان در بیمارستان داشت نوشته: کتاب‌هایی را می‌خرید به مجروحانی هدیه می کرده که از همه نورانی تر بودند زینب با آنها صحبت می‌کرد تا توقعات و خواسته‌های آنها را به دخترهای دبیرستانی بگوید. او خودش را مدیون مجروحان میدید. ادامه دارد... اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان تعجیل‌درفرج صلوات ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313