eitaa logo
گروه فرهنگی313
1.6هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
4.8هزار ویدیو
19 فایل
هدف : کارفرهنگی ،اجتماعی ؛سیاسی درمسیر امام زمان"عج "؛ بااستعانت ازخداوند واهل بیت"س". ✅️کپی مطالب همه جوره "حلال" کانال: @goruh_farhangi_313 گروه: https://eitaa.com/joinchat/4079420039Ced95c26028 ارتباط با خادم کانال وگروه : @SEYEDANE
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر سایر نمایندگان اینگونه در برابر انتصابات مخالفین انقلاب توسط پزشکیان بایستند، رئیس‌جمهور منتخب حساب کار دستش خواهد آمد وطبق آرمان‌های انقلاب عمل خواهدکرد. باید جلوی توسعه باند تبهکار و فرتوت را گرفت چرا که طبق وعده های انتخاباتی پزشکیان تیم نخبه وجوان وکارشناس خوب در انتخاب‌های ایشان دیده نمی‌شود... کوچک زاده نماینده شجاع طاقت نیاورد و حرفهای دل ملت ایران رابه زبان آورد... ای کاش همه نمایندگان مجلس شجاعت دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی راداشته باشند و به جای محافظه کاری ، حقیقت را بیان کنند. ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
📚 تقدیر قسمت نهم ✍️ البته بعدش مامان یه مدت باهام سر سنگین بود و میگفت:پیش خاله رقی سکه ی یه پولش کردم.حالا دیگه نه میتونستم بگم نه و نه میتونستم خودمو راضی کنم که برم خواستگاری. واقعا زجر این چند شب و پدری که بچه ها ازم دراوردن بس نبود؟ یه گوشه نگه داشتم و یکم قدم زدم، چند بار خیابونی که ماشین توش پارک بود رو رفتم و برگشتم و در نهایت تصمیم گرفتم خیلی جدی با رضوانه صحبت کنم.شاید از طریق اون میشد پرونده ی این قضیه رو برای همیشه بست. رفتم خونه ،مهران گفته بود با وسایلشون رفتن خونه ی مادر فرشته که شب آخر رو اونجا بمونن و من بعد از یه هفته،تونستم وارد خونه ی خودم بشم.خونه ای که با وجود زحمت های فرشته برای تمیز کردنش،هنوز کلی کار داشت که بشه همونجایی که بهم آرامش میداد.سریع وارد اتاق شدم و بدون اینکه به جایی نگاه کنم،رفتم سراغ کمد،کت و شلوار سفیدم رو پوشیدم و از خونه زدم بیرون.همین که شب میتونستم بیام و رو تخت خودم بخوابم خوب بود. یکم دیگه خیابونا رو دور زدم و ساعت پنج، همونطور که مامان خواسته بود، رسیدم خونه ی بابا اینا!منتظر من بودن و مامان،برعکس من،خیلی خوشحال بود و لباسایی پوشیده بود که انگار همین الان قراره عقد کنیم. حرکت کردیم و سر راه یه سبد گل بزرگ و شیرینی هم خریدیم و استرس من هر لحظه بیشتر و بیشتر میشد. نزدیک خونه ی خاله رقی بودیم که مامان گفت:یه وقت نری تو اتاق چیزی بگی خدایی نکرده دل رضوانه بشکنه ها!من،هم تو رو میشناسم و هم رضوانه رو!شما دوتا خیلی مناسب همید،حالا وقتی رفتید سر خونه زندگیتون،دعام میکنی! دیگه نفسم بالا نمیومد،چی می گفت مامان؟اینا واسه خودشون بریده بودن دوخته بودن؟من نمیخواستم ازدواج کنم،فهم این موضوع انقدر سخت بود؟متوجه نشدم کی زنگ زدن و در باز شد.فقط مثل یه جوجه اردک، پشت سر مامان و بابا وارد خونه ای شدم که امروز برام حکم شکنجه گاه رو داشت.حس میکردم نفس کشیدن برام سخت شده!طبق برنامه ریزی مامان و خاله،ما زودتر از همه رسیدیم و بعد از سلام و احوالپرسی نشستیم رو مبل هایی که همیشه به نظرم راحت بود اما حالا... چند دقیقه از اومدنمون گذشته بود که رضوانه با کت و دامن یاسی رنگ و شال بنفشی که سر کرده بود،اومد بیرون و مثل همیشه،با انرژی، سلام داد و مامان یهو ماشاالله گویان رفت بغلش کرد و تعریف و تمجیداش شروع شد... به خصوص خاله رقی هم این وسطا اشاره کرد که این لباسش رو هم خودش دوخته!بابا هم احتمالا با هماهنگی قبلی مامان،از هنر و خوبی های رضوانه تعریف کرد و بعد از کمی صحبت های معمولی،بابا از خاله رقی اجازه گرفت که ما بریم صحبت کنیم و من بعد از اینکه یه نفس عمیق کشیدم که شاید ضربان قلبم تنظیم شه،پشت سر رضوانه وارد اتاق شدم. حس و حال عجیبی داشتم شبیه وقتایی که تو بچگی مجبور میشدم تو مهمونی با یه بزرگتر که قصد محک زدن تربیت خانوادگی،میزان اجتماعی بودن و اطلاعات عمومیم رو داشت، هم صحبت بشم.وارد اتاق رضوانه شدیم،قبلا هم اومده بودم تو این اتاق،وقتی که رضوانه لپ تاب خریده بود و احتمالا بنا به سیاست مامان و خاله از من خواسته بودن کارکردشو بهش یاد بدم.یه آموزش مسخره که این روزها اصلا لازم نبود.اما حالا همه چی فرق میکرد و ترسناک بود. روی صندلی میز تحریر رضوانه نشستم و خودش هم روی تخت نشست. لبخند ملیحی زد و گفت:خوبی؟ به چشمای مشکیش نگاه کردم.دختر چشم و ابرو مشکی قشنگی بود به خصوص که برعکس خاله رقی، پوستشم گندمی بود و من انقدر دور و برم خانم های سفید برفی دیده بودم که از بچگی،سبزه بودن این دختر برام جذاب و خاص بود.یعنی اگر قصد ازدواج داشتم قطعا انتخابم خودش بود،کدوم آدم عاقلی از چنین دختر هنرمند و با خانواده ای میگذره؟!ولی من مشکلم اینه که اصلا نمیتونم به ازدواج فکر کنم! با تکون دستاش جلوی صورتم،از فکر بیرون اومدم،لبخندی زدم و گفتم:خوبم.توخوبی؟تک خنده ی قشنگی کرد و گفت:دروغ گوی خوبی نیستی!ابروهام از تعجب بالا پرید و گفتم:دروغ؟منظورت چیه؟ سرشو به معنی هیچی انداخت عقب و گفت:هیچی!یعنی میگم از وقتی اومدی یه جوری هستی و الانم کلی طول کشید که جواب خوبی؟رو بدی! باید بهش میگفتم؟باید صادق میبودم و توصیه ی مامان رو نادیده میگرفتم؟ مامان همیشه می گفت رضوانه دل نازکه ولی چیزی که همیشه نشون میداد یه دختر شاد و قوی بود! منم خندیدم و گفتم:یهو بهم گفتن برنامه چیه،غافلگیر شدم! اینبار اون تعجب کرد و گفت:یعنی به خواست خودت اینجا نیستی؟ چرا اینقد سؤالای سختی می پرسید؟ حس جلسه ی کنکور بهم دست داده بود.انگشتامو بردم بین موهام که هنوز فرصت نکرده بودم کوتاهشون کنم،صندلیو کشیدم نزدیک ترو آروم گفتم:رضوان،میشه صادقانه حرف بزنم؟ ادامه دارد... تعجیل درفرج آقا صلوات 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷سالروز اسارت شهیدعزیز 🚩 شانزدهم مرداد سالروز اسارت شهید حججی وهجدهم مردادماه شهادت این شهید بزرگواره.🥀 تعجیل درفرج آقا وشادی ارواح طیبه شهدا وامام شهدا صلوات🌷 ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
این هوای داغ این روزها برای غزه هم هست، بی آبی ، بی برقی ، وبی سرپناهی درغزه غوغا میکنه...😔 از کربلای غزه صدای العطش می‌آید...💔 "حسبنا الله ونعم الوکیل" ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پیام عربی سروش‌ مِشکات به عنوان جوانی از جوانان ایرانی خطاب به فلسطینیان عزیز... 🇮🇷🤝🇵🇸 ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
🍃🌸 دعای فرج را بخوانیم به نیت چهارده نور الهی (علیهم السلام)، شهدا و امام شهدا و مومنین عزیز ان شاء الله خداوند متعال امر فرج را تسریع فرموده و ما را از یاران و سربازان حضرت مهدی(عج) قرار دهد🤲 🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹 🌷 تاریخ شهادت: ۱۳۶۷/۰۵/۱۶ - توسط عوامل ضد انقلاب کومله و دمکرات ✍🏻 بخش هایی از وصیتنامه این شهید عزیز : ✅ هرجا که خواستید راه درست رو بیابید، ببینید ولایت فقیه کجا ایستاده، همان جا راه درست است و فرمان ولایت بر تمامی امور زندگی مقدم است ✅ تا میتوانید خدمت به مردم بکنید، کم یا زیادش مهم نیست، بلکه اخلاص در کار داشته باشید و بدون منت کار انجام بدهید 🌸 هدیه به روح مطهر شهید عزیز صلوات 🌺 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔🌷💔 إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِیباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلانَا یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ 💔🌷💔 ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙حجت‌الاسلام‌حامدکاشانی(حفظه‌الله) سیدالشهداء فقط امام خوبا نیست! (ع) ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
2 جا سکوت کن: 1_کاری که به تو ربطی ندارد و هیچ اطلاعی در موردش نداری زیرا ممکن است ندانسته تهمت بزنی و قلبی بشکنی 2_در پیشگاه خداوند سکوت کن تاصدای خداوند بزرگ را بشنوی او میگوید من کنارت هستم🌸 ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─ @goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بادیدن این فیلم میفهمید (ع) چقدر آقا ومهربونه😭 🎙 حاج حسن خلج ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥یک روزی حاج قاسم عزیز گفت : «کمتر از سه ماه دیگر اعلام پایان داعش و حکومت داعشی در این کره خاکی خواهد بود.» 💥ویک روزی در صفحات تاریخ می‌نویسند؛ سیدعلی‌خامنه‌ای به حیات اسرائیل پایان داد. ان شاءالله 🤲 ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این کلیپ تقدیم میشه به همه بانوانی که به همسرشون وفادارن... وتوی سرد وگرم زندگی مثل کوه پشت همسرشون هستن. ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
📚 تقدیر قسمت دهم ✍️ اونم خودشو کشید جلوتر و با لبخندی که دندونای ردیف خوشگلشو به نمایش میذاشت و نشون میداد چقدر از اینکه قراره یه راز رو بشنوه ذوق زده ست گفت:آره حتما دستامو قلاب کردم زیر صندلی و گفتم:ببین،منو میشناسی دیگه آدم درونگرایی هستم،احساساتی نیستم یعنی هستم ها، ولی نمیتونم بروز بدم،شغل فیزیکی مثل چیزی که مامان انتظار داره،ندارم و خوب ولی درآمدو دارم و یه فکرایی هم تو سرمه!اووم و اماجواب سوالت! ببین قطعا آرزوی هر پسریه که بادختر دوست داشتنی و خونگرمی مثل تو که هنرمند هم هست ازدواج کنه ولی.. خم شدم سمتش،صدامو بازم آوردم پایین تر، آب دهنم رو قورت دادم و گفتم:ولی من اصلا نمیتونم به ازدواج فکر کنم،یعنی... یعنی چطور بگم،فکر نمیکنم بتونم کسی رو خوشبخت کنم. ازش فاصله گرفتم و صاف نشستم که بتونم تاثیر حرفامو ببینم و خدا خدا میکردم دل به قول مامان نازکش نشکنه و گریه نکنه که دربرابر چشمای من که هر لحظه از تعجب گشادتر میشد زد زیر خنده و اصلا هم تلاشی نکرد که صدای بلندشو کنترل کنه و وسط خنده گفت:خیلی باحالی ماهان. چرا من نمی تونستم آدم ها و بخصوص خانم ها رو بفهمم!خنده اش که تموم شد،با گوشه ی انگشت، اشکشو گرفت و گفت:ببخشید، ببخشید،یه لحظه حس کردم من اومدم خواستگاریت و دارن مجبورت میکنن بهم جواب مثبت بدی! دوربین مخفیه دیگه آره؟میخواستی میزان صبرمو بسنجی آره؟ قفل شدم!منی که به اندازه ی کافی هم قفل بودم،قفل تر شدم و فقط نگاهش کردم!حرفای جدی منو آزمون صبر سنجی برداشت کرده بود؟ خدایا چیکار کنم؟خودت یه راهی پیش پام بزار!همون لحظه به یه آهنگ قدیمی که بابا وقتایی که اینجوری گیر می افتادم برام میخوند فکر کردم"باید پارو نزد واداد،باید دل رو به دریا داد"شاید راهش همینه، تصمیم گرفتم خودمو بسپارم به جریان زندگی و پیش برم ببینم چی میشه!یعنی در واقع فعلا چاره ی دیگه ای نداشتم. باید خیلی زودتراز اینا خیلی جدی با مامان حرف میزدم که اینجوری تو عمل انجام شده قرار نگیرم! اگه مامان و خاله و رضوانه نمیخوان بپذیرن من آماده ی ازدواج نیستم، خوب عواقبش هم پای خودشون. من که آسیبی نمی بینم،مثل قبل و همیشه به زندگی آروم خودم میرسم! دست به سینه نشستم و در جوابش فقط لبخند زدم که اونم لبخند خوشگلی زد و گفت:واقعا بانمکی!میدونی؟از بچگی به نظرم خاص بودی و حالا مطمئن شدم که اشتباه نمی کردم. تو واقعا خاص و عجیبی! خوب این الان یعنی چه؟ یعنی موافقه تحت هر شرایطی ازدواج کنه؟چه گیری کردما! دستشو تکیه داد به میز تحریرش و زد زیر چونش و گفت:خوب!تو سؤالی نداری؟ یعنی خودش دیگه سؤالی نداشت؟ سرم رو به معنی نه بردم عقب که گفت:خوب پس من بپرسم؟ بازم با سر آره رو نشون دادم که گفت:من خیلی سؤال دارم،همه رو بپرسم؟ گفتم:آره حتما. هنوزم امید داشتم که جوابام،باعث بشه تو تصمیمش تجدید نظر کنه! لبخندی رو لبم نشوندم و نگاهش کردم که گفت:خوب سوال اول اینکه با کار و ادامه تحصیل من مشکلی نداری؟ سعی کردم قلب بیقرارمو آروم کنم،با اینکه حس میکردم تو باتلاقی گیر کردم که هر لحظه دارم بیشتر توش فرو میرم!گفتم:نه!هرکس حق داره خودش برای زندگیش تصمیم بگیره! تیکه مویی که برای خوشگلی از شالش بیرون بود رو با ناز مرتب کرد و گفت: خوب،جواب هوشمندانه ای بود.سؤال بعدیم اینه که،اگه بخوام با دوستام برم بیرون و مسافرت نظرت چیه؟ خدایا!این جزای کدوم کار اشتباهمه؟ از درون داشتم گریه میکردم و سختی قضیه این بود که مجبور بودم ظاهرم رو حفظ کنم.شونمو بالا انداختم و گفتم:خوب اینا هم به نظرم به خودت مربوطه!تو دختر عاقلی هستی! خندید و گفت:ماهان واقعی جواب بده ها!ادای آدمای روشن فکرو در نیاری بعد،بعداز عروسی خونمو تو شیشه کنی! لبخندی به شاد بودنش زدم و گفتم:شایدم همینجوری شد که میگی!دوباره خندید و گفت:نه دیگه بیا صادق باشیم! مثلا من از الان بگم که بعد عروسی باید دور دوستاتو خط بکشی!اصلا خوشم نمیاد مجرد بازی کنی!! حالا بیا از علائقمون بگیم؟ چرا تموم نمیشد ؟ خودت نجاتم بده!به چشمای مشتاقش نگاه کردم و فهمیدم فعلا راه نجاتی نیست و باید جوابشو بدم که گفتم:کتاب خوندن رو دوست دارم و بیشتر از هر چیزی عاشق آرامش و تنهاییم یکم منتظر موند ادامه بدم و وقتی دید ساکت شدم،تابی به سرش داد و گفت:خوووب کارت چی؟ میخوای چیکار کنی؟ خیلی جدی گفتم همین که هست با لحن خاصی گفت:یعنی همش میشینی خونه؟خوشحال شدم که یه نقطه ضعف پیدا کردم و خیلی مصمم گفتم:بله دیگه!سرشو مدلی که انگار داره فکر میکنه تکون داد و گفت:نمیدونم شایدم خوب باشه راحت میتونیم بریم مسافرت و گردش.بعد جوری که انگار رفته تو فکر ،سکوت کرد و بعد از چند ثانیه سرشو بلند کرد و با لبخند پرسید:دیگه حرفی نداری؟مثبت اندیشی هم همین چیزاش بده دیگه!هر چی بگم یه جنبه ی مثبت ازش میکشه بیرون و میگه خوبه!نه ای گفتم که بلند شد و باهم رفتیم بیرون . ادامه دارد... تعجیل درفرج آقا صلوات🌷
🍃🌸 دعای فرج را بخوانیم به نیت چهارده نور الهی (علیهم السلام)، شهدا و امام شهدا و مومنین عزیز ان شاء الله خداوند متعال امر فرج را تسریع فرموده و ما را از یاران و سربازان حضرت مهدی(عج) قرار دهد🤲 🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹 🌷 تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۰۵/۱۶ - قلاویزان مهران ✍🏻 بخشی از وصیتنامه این شهید عزیز : ✅ برادرم و خواهر گرامي‌ام! سعي كنيد هميشه در خط اسلام و ادامه دهندگان راه شهيدان باشيد. 🌸 هدیه به روح مطهر شهید عزیز صلوات 🌺 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خانم فیروزه شجاعی را میشناسید؟! 🌷او مادر شهید یوسف داورپناه است. منافقین سر یوسف را بریدند، شکمش را پاره کردند و جگر یوسف را بیرون کشیدند و بدنش را قطعه قطعه کردند و این مادر را همراه با پیکر شهیدش حبس کردند. 💥به ظریف وامثال ظریف بگید شماها که حتی یک دقیقه واسه دفاع از این مملکت جبهه‌های جنگ روندیدید ، اینقدر دم از آمریکای لعنتی ومذاکره باهاش نزنید ، واگر خیلی دلتون اون ولایت کفر رومیخواد راه باز وجاده دراز بفرمایید واسه تون فرش قرمز انداختن برید ودیگه بر نگردید.... 🌷شهیدیوسف_داورپناه🕊 ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔🌷💔 إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِیباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلانَا یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ 💔🌷💔 ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📸عکس عزت، سلفی حقارت! 🎙 حجت الاسلام راجی (حفظه‌الله) 🚩۱۸مرداد، سالروز شهادت 🥀 ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
47.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥میگه وقتی گناه میکنم ، بعدش خجالت میکشم برم حرم اهل بیت یااینکه نماز بخونم.... 🎙استاد شجاعی(حفظه‌الله) ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امسال واسه دلشوره دارم کی میشه آقا سر روی تربت بزارم 🚩کیا دوست دارن راهی بشن.... 🎙جوادمقدم ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
حاج اسماعیل دولابی(ره): اجابت قبل از دعاست؛ یک وقت نگویید هرچه دعا می‌کنیم مستجاب نمی‌شود؛ "اگر خدا نمی‌خواست شما نمی‌توانستید دعا کنید؛ وقتی با حال دعا با خدا حرف می‌زنیم، این را خدا خواسته که نصیب ما شده است" ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
27.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ مخصوص شب زیارتی ارباب 🌷 هر کسی عازم کربلا و حرم (ع) هست این کلیپ روگوش کنه حال آدمو خوب میکنه 👈 اگر عازم هم نیستید گوش کنید شاید راهی شدید و یا یکی را راهی کردید ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313