eitaa logo
گُوْشِه نِشینْ
5.3هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
172 ویدیو
2 فایل
کپی فقط با هشتگ #گوشه_نشین عُمْری بُوَدْ‌ کِه #گُوُشِه نِشیِنِ مُحَبَتَمْ! این گُوشِهِ را بِه وُسعَتِ عالَمْ نمیدَهَمْ... #ارباب_حسین ♥️🌱 ادمین اصلی @fatemeh_mim تبلیغات https://eitaa.com/tablighat_goshe فروشگاه @gosheneshen_market
مشاهده در ایتا
دانلود
در پزشکی دردی وجود دارد به اسم درد فانتوم؛ بهش درد خیالی هم می‌گویند، اما خیالی نیست، واقعا درد می‌کند. بیمار واقعا درد می‌کشد، ولی از جایی که دیگر نیست. دستی درد می‌کند که قطع شده، انگشتی درد می‌کند که جایش بین تمام انگشتانش خالیست، آدمی که یادش هست اما خودش نه.. انگار نگاه می‌کند به جای خالی چیزی و درد می‌کشد، از نبودنش، از نداشتنش. از اینکه تنها خاطره‌ای برایش مانده و دردی که کسی نمی‌فهمد، جای خالی‌ای که کسی نمی‌بیند چون به گمانشان این‌ها همه دردی است خیالی.. @gosheneshen
روزها می‌گذره و هزار هزار اتفاق میوفته. روزها می‌گذره و یه گوشه از دنیا منفجر می‌شه، جنگ می‌شه، زلزله می‌آد. همه‌ی این اتفاق‌ها میوفتن که ما فقط برای یک ماه -نه بیشتر- به این فکر کنیم که آدم از فرداش خبر نداره؛ از فردا که هیچ، از یک لحظه‌ی بعدش هم خبر نداره، که حالا که ما نمی‌دونیم قراره یک دقیقه‌ی دیگه چی به سرمون بیاد، پس ببخشیم، پس بگذریم، پس بریم حرف‌هایی که باید رو بزنیم و خیلی کارهایی که باید بکنیم و نمی‌کنیم رو انجام بدیم. اما کدوممون واقعا، بعد از همه‌ی این‌ها عوض شدیم؟ تغییر کردیم؟ رفتیم حرف‌هامون رو زدیم، عذرخواهی هامون رو کردیم، بخشیدنی‌هامون رو بخشیدیم؟ کدوم یک از ما، گوشی رو برداشتیم زنگ زدیم به کسی که باید و گفتیم « ببین! من دوستت دارم. فقط خواستم بدونی.همین.» کاش یه بار، برای همیشه به خودمون بیایم، بعضی وقتا کسی که رفته، اتفاقی که افتاده مثل آبی که ریخته رو زمین می‌مونه، نمی‌شه برش گردوند @gosheneshen
ولی جمشید .. پاییز مثل بهار نیست! گردن افراشته نمی‌خواد تا ببینیم توو راهه. دلت که یهو خالی شد، دم دمای غروب، یعنی پاییزه داره می‌آد.. @gosheneshen
روزها می‌گذره و هزار هزار اتفاق میوفته. روزها می‌گذره و یه گوشه از دنیا منفجر می‌شه، جنگ می‌شه، زلزله می‌آد. همه‌ی این اتفاق‌ها میوفتن که ما فقط برای یک ماه -نه بیشتر- به این فکر کنیم که آدم از فرداش خبر نداره؛ از فردا که هیچ، از یک لحظه‌ی بعدش هم خبر نداره، که حالا که ما نمی‌دونیم قراره یک دقیقه‌ی دیگه چی به سرمون بیاد، پس ببخشیم، پس بگذریم، پس بریم حرف‌هایی که باید رو بزنیم و خیلی کارهایی که باید بکنیم و نمی‌کنیم رو انجام بدیم. اما کدوممون واقعا، بعد از همه‌ی این‌ها عوض شدیم؟ تغییر کردیم؟ رفتیم حرف‌هامون رو زدیم، عذرخواهی هامون رو کردیم، بخشیدنی‌هامون رو بخشیدیم؟ کدوم یک از ما، گوشی رو برداشتیم زنگ زدیم به کسی که باید و گفتیم « ببین! من دوستت دارم. فقط خواستم بدونی.همین.» کاش یه بار، برای همیشه به خودمون بیایم، بعضی وقتا کسی که رفته، اتفاقی که افتاده مثل آبی که ریخته رو زمین می‌مونه، نمی‌شه برش گردوند @gosheneshen
معنای دلتنگی را در زبان‌های مختلف می‌خواندم که رسیدم به «Nostálgico»به زبان اسپانیایی یعنی دلتنگی، اما دلتنگی غریب؛ دلتنگی‌ای که با خودش حس غربت می‌آورد. فکر کن نشسته باشی در خانه و به جای دیدن جای خالی‌اش، خودت را میان خانه‌ات غریب ببینی، شبیه مهاجرانی که در خانه‌ی خودشان هم غریب‌اند. انگار او که رفته، وطنت بوده.. @gosheneshen
می‌گفت هر وقت تردید کردی که باید بمونی یا بری، تکلیف روشنه، باید بری. آدمیزاد همیشه ته دلش می‌دونه باید بره یا بمونه؛ فقط بعضی وقتا که می‌دونه باید بره، تردید می‌کنه بین موندن و رفتن. شاید بخاطر حرمت‌ها، خاطره‌ها، حس‌های قدیمی و خیلی چیزای دیگه.🥀 @gosheneshen