eitaa logo
اقتصاد فرهنگی
7.5هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
4.7هزار ویدیو
163 فایل
در میانه‌ یک جنگ تمام عیار ترکیبی مطالب کانال کپی‌رایت ندارد! ارتباط: حسین عباسی‌فر @h_abbasifar کانال فرهنگی‌هنری‌ادبی‌طور: https://eitaa.com/joinchat/1463616639C49c84c374c تبلیغات حرام است! 😊 "دکتر نیستم" https://virasty.com/ABBASIFAR
مشاهده در ایتا
دانلود
3.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این کودکِ نازنین زنده ماند و کودکان زیادی چون او جان دادند... او اگر از زیر این آوار زنده بیرون نمی آمد هم اهمیتی برای رسانه ها و خبرنگاران و مردم دنیا نداشت... حتی به اندازه خراش گوش ترامپ... تف به شرف نداشته شون... ♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷 💠 @h_abasifar
علی اکبر علیه‌السلام که به میدان رفت تازه اول جنگ بود اباعبدالله علیه‌السلام البته همراه اصحاب جنگیده بود بر بالینشان رفته بود و سرشان را به دامن گرفته بود اما علی بن الحسین علیهماالسلام که به میدان رفت تازه اول جنگ بود او که جنگید تشنگی طاقتش را تمام کرده بود همان زمان حسین علیه‌السلام زبان علی را در دهان خود نهاد... خشک بود و این تازه اول جنگ بود هنوز فرزندان زینب نرفته‌اند هنوز قاسم نرفته است هنوز فرزندان ام البنین نرفته‌اند حسین علیه‌السلام با همه آنان رفت و همچنان عطش او بیشتر می‌‌شد تا نوبت عباس رسید با عباس هم رفت عباس که به آب رسید فذکر عطش الحسین علیه‌السلام عباس علیه‌السلام هم پرکشید حسین علیه‌السلام به خیمه برگشت تشنه بود علی اصغرش را دید که تلظی می‌کند او را برد تا قطره‌ای آبش دهند اصغرا گر ز عطش تشته و سیراب شدی به روی دست پدر خوب تو سیراب شدی.. برگشت هفت مرتبه وداع کرد و جنگید و باز تشنه بود... طواف کعبه کجا و وداع اهل حرم؟ که هفت مرتبه من عرشه فجاء الحق به میدان رفت یارانش را صدا زد شهدا را بدن‌های تکه‌تکه شده‌شان تکان خورد دشت لرزید حسین تشنه بود آنگونه که آسمان را سیاه می‌دید باز جنگید تیر و تیغ و نیزه و سنگ و چوب و ... اینها حسین را نکشت اگر او را مشکی آب بود تمام حرامیان را به درک واصل می‌کرد اما حسین تشنه بود تشنه‌تر از همه و او را تشنه کشتند ملائکه به هم ریخته بودند عالم به سوی ویرانی می‌رفت که حق جلّ و علا پرده‌ای را کنار زد و مردی را به آنان نشان داد قائم "ارواح العالمین فداه" را... که انتقام حسینِ تشنه‌لب را خواهد گرفت و خواهد آمد و ندا خواهد داد که الا یا اهل العالم انّ جدی الحسین قتلوه عطشانا... ♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷 💠 @h_abasifar
همه رفتند امامت سوی اهل خیمه باز آمد بدون یار و نصرت سوی اهل خیمه باز آمد سوار مرکبت گشتی انا العباس سردادی امیدی بی‌نهایت سوی اهل خیمه باز آمد نمی‌دانم که می‌زد ناله "ادرک اخا" اما شکسته مردی از شط سوی اهل خیمه باز آمد نمی‌دانم چه شد در کربلا بعد از تو عباسم دوباره بُهت و وحشت سوی اهل خیمه باز آمد نمی‌دانم چه ترسی از تو در جان حرامی بود تو رفتی! هتک حرمت سوی اهل خیمه باز آمد چگونه پشتِ مولایت مثال کوه بودی که شکسته قد و قامت سوی اهل خیمه باز آمد نیامد سوی اهل خیمه آبی و خودت دیدی غبار حزن و غربت سوی اهل خیمه باز آمد عمود خیمه‌ات افتاد و شد عید حرامی‌ها نگاهی از خیانت سوی اهل خیمه باز آمد ♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷 💠 @h_abasifar
وَ كُلُّكُمْ عاص لاَِمْري غَيْرُ مُسْتَمِع لِقَوْلي، قَدِ انْخَزَلَتْ عَطِيّاتُكُمْ مِنَ الْحَرامِ وَ مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرامِ، فَطَبَعَ اللّهُ عَلى قُلُوبِكُمْ ♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷 💠 @h_abasifar
حضرت زینب کبری سلام الله علیها در کاخ یزید: وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ (آل عمران 178) ♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷 💠 @h_abasifar
2.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مکتب‌خانه حسین(ع) دیدن این صحنه یک لذت عجیب و غریب داره...البته نه فقط به خاطر ذکر حسین... پسر تا دید پدرش از پشت میز اومده پایین، همون وسط اجرا از بلندی اومد پایین که پدر بالاتر باشه! ولو دو پله! دوست دارم همه دنیا بشینند و باهم محاسبه کنند که این یک دقیقه چقدر می‌ارزه؟ و برای خلق این صحنه‌ی پدر و پسریِ سرشار از عشق، ادب و احترام که بوی حسین هم گرفته چقدر هزینه شده؟ اگر زحمات شبانه‌روزی یک مادر برای تربیت این فرزند که ابداً قابل قیمتگذاری نیست رو حساب نکنیم، خرجش کلاً چند تا روضه و هیئت بوده! اونم بدون یک قرون هزینه! اینجور چیزها در دستگاه محاسباتی دو دو تا چهار تای درآمد-هزینه قابل محاسبه نیست! چون این دستگاه دو بُعدی، بُعدهای زیادی کم داره، از فرهنگ و ادب و احترام گرفته تا عشق و ایثار و فداکاری و ... فقط خواستم بگم در این مکتب‌خانه که خدا رو شکر همگی درش تلمذ کردیم و می‌کنیم و تا آخر عمر خواهیم کرد، درس ادب و احترام هم مثل بقیه درس‌ها برقراره... 🛠 آچــــــــــــــــــــــار: 🇮🇷 💠 @Achar_Ir
هدایت شده از محسن قنبریان
حجت الاسلام قنبریان۷-جبهه حسین.mp3
زمان: حجم: 29.68M
🔘 جبهه حسین(ع) جلسه هفتم حجت الاسلام قنبریان دهه محرم ۱۴۰۳ ❓آیا شیعه-سنی هیچوقت مرز نبوده و نیست؟! • وقتی مذاهب مختلف شکل گرفت؛ تشیع (اعتقادی و مناسکی) مرز شد • روایاتی از امام صادق(ع)؛ رئیس مذهب • مرز هویتی آری؛ جبهه تقابل نه! روایت امام صادق(ع) • اگر مذهبی پوشش ارباباً من دون الله شد، فرق می کند! • امپراطوری عثمانی - حکومت صفویه؛ در این فضا بود • صفویه، ایران را به ما برگرداند با تشیع! - البته از جهاتی غیر از این ایراداتی به شاهانش وارد است. • شیعه قالتاق؛ جنگ شیعه و سنّی با برائت و سبّ/ اما عمل به سیره خلفاء! - نمونه ها در حوزه سیاست، زن و... - جملات عجیب شهید مطهری در اینباره ☑️ @m_ghanbarian
پر شد از انواعِ شیطان پلید دور آن رجاله ی ملعون یزید هر یکی از آن یکی بی اصل تر هر یکی آن دیگری را بُد پدر هر کدام از هر چه حیوان پست تر هرچه پستی بیشتر شد مست تر شد یزید از شوق اینان بی قرار گفت پر کن ساقی و جامی بیار روز بد مستی ست ما را جام ده می به این سلطان خون آشام ده گفت سوغاتی که آورده مرا هان چه آوردید از کرب و بلا هر چه در این جنگ غارت کرده اید زانِ شاه است و شماها برده اید هر که غارت کرده هرچه از حسین پیش ما خواهد شد او چون نور عین می دهم هر چیزی از دشت بلا پیش ما آرید هم وزنش طلا شد به پا در کاخ شامی ولوله شد بلند از مرد و زنها هلهله هر کسی آمد جلو با دست پر مثل وقتی آب می بیند شتر یک نفر شمشیر داد و دیگری نیزه ای آورد از نام آوری آن یکی را بود یک خنجر به دست آن یکی را خنجری دیگر به دست پیش آمد یک نفر از آن میان جای سجده روی پیشانی عیان یک زره را کرد تقدیم امیر گفت یا رب این غنیمت را بگیر من نخواهم از تو ای شه سیم و زر حق دهد پاداش من را بیشتر دیگری آمد سپر در دست بود داد او را شه طلا و مست بود هر که از اصحاب، غارت کرده بود از جهاز رزم و تیغ و تیر و خود پیش آورد و طلایش را گرفت مزد پستی و دغایش را گرفت ناگهان آمد به نعلینی کسی گفت سهمم بیشتر باشد بسی زد صدایش با تعجب شاه شام از چه بیش است این غنیمت ای غلام گفت این نعلین حُر لشکر است شد جدا از ما و با دشمن نشست شد به ناگه همهمه در جمعیت حر چگونه دیده این را مصلحت؟ کز سپاه حق شده ناگه جدا با حسین بن علی شد همصدا؟ ناگهان از تخت خود پا شد یزید برق از چشمانِ مستش می پرید زد به شمشیرش سر سرباز را تا نگوید بین مردم راز را اینکه یک فرمانده چون حُر زین طرف رفته آن سو می برد از ما شرف... گفت دیگر از برای شاه خویش هان چه آوردید پیش آرید پیش پیش آمد یک حرامی مذهبی با مهار اسب آن شبه نبی گفتش ای ارباب شامی ها بگیر این مهارِ اسب حیدر را بگیر چون نماند از او و اسبش هیچ چیز شد تنش چون هر چه بر تن ریز ریز هم علی بود و پیمبر در زمین انتقام بدر و خیبر شد چنین سکه ها بر روی او پاشید شاه کل کشیدند از چنین لطفی سپاه پیش آمد بعد از او پستی دگر با قبایی کوته و خونین به بر شد یزید از دیدن او خنده رو گفت آخر قصه ی این را بگو گفتش این را یک جوان پوشیده بود یک جوانی کش زره بر تن نبود چون حسن در جنگ شد فریادِ او قاتل ازرق شد و اولاد او نوجوانی بود اما مرد بود لشکر ما را خزانی سرد بود جسم او آخر شد از هم بند بند داد واعماه از او می شد بلند می شنید این قصه ها را مو به مو آمده هم خشم و لبخندش به رو گفت ساقی باز جام تلخِ می تا شود این ماجرای تلخ طی چشم مستش دید در دستی علم گفتش آن را هم بیاور پیش، هم این علم را هان بگویید از که هست؟ رد شمشیری ندارد جای دست گفت این را تشنه ای در دست داشت اذن جنگیدن ولی با ما نداشت آمد آبی را بگیرد از فرات تا دهد طفلان عطشان را نجات تیرباران شد کنار علقمه ناله می زد یا علی یا فاطمه شد کُلَه خود از سرش یک آن جدا یک نفر آمد جلوتر بی هوا- گفتش این خودِ اباالفضل است این چون که افتاد از سرش روی زمین سدی از لشکر سر راهش زدیم هم عمودی بر سر ماهش زدیم چون پدر شد فرق او از هم جدا شد برادر را کمر زین غم دو تا شد یزید از این خبر خوشحال تر شد خیالش راحت از خشم پسر گر که بود عباس زنده بعد از این نام شامی پاک می شد از زمین گفت دیگر چیست ما را در بساط؟ غیر مشک خالی از آب فرات پیش شه آورد انگشتی نهاد گفت این انگشتر خیرالعباد از پیمبر برده بود ارث این یکی می مکید آن را به وقت تشنگی یک نفر هم کرد در آن قوس و کش گوشوار کوچکی را پیش کش پیش آمد یک کماندار از کنار روی دستش مهد طفلی بی قرار پیرهن در دست آمد دیگری دست آن یک بود پاره معجری نوبت سرها رسید و آمدند آن حرامی ها که سر بر نی زدند هر سری را پیش او انداختند پیش از این بر جسم ایشان تاختند شد یزید از فرط مستی بی زبان شد به دستش چوب خشک خیزران ناگهان آمد صدایی بس حزین آهی از دخت امیرالمومنین کای حسین ای نور چشم مصطفی پور مکه ای تو فرزند منا چشم خود بگشا که زینب آمده است نور در تاریکی شب آمده است چشم بگشا در میان شامیان چون کنم باطل به چشم حق عیان ای یزید ای کبر مطلق بر زمین ای که بر ما می کنی ظلم این چنین فکر کردی چون که بر ما شد ستم گشته دل خون، سینه گشته پر ز غم فکر کردی چون که دنیا با شماست حق شما و با شما دست خداست؟ فکر کردی چون که ما را چون کنیز بسته ای دستان، تویی ما را عزیز؟ هان غلط کردی و نشنیدی ز ما نعره ی هیهات ها در کربلا مهلتت داده که باری بیشتر بر سرت آتش بباری بیشتر ظلم کردی بر خودت نی بر کسی ما چو طوفانیم و تو خار و خسی می رسد روزی که ما جمعیم باز در کنار حق نشسته بر فراز حسبنا الله است امروزم شعار گر شعاری به از این داری بیار
اَلسّلامُ عَلیک یا أبَاالْفَضْلِ الْعَبّاسَ، اَلسّلامُ‌عَلیک أیهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ الْمُطِیعُ للّه وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأمِیرِالْمُؤمِنِینَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ، اَلسَّلامُ‌عَلَیک وَ رَحْمَةُ اللّه وَ بَرَکاتُهُ وَ مَغْفِرَتُهُ وَ رِضْوَانُهُ وَ عَلی رُوحِک وَ بَدَنِک. ♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷 💠 @h_abasifar
هدایت شده از محسن قنبریان
حجت الاسلام قنبریان۸-جبهه حسین.mp3
زمان: حجم: 34.83M
🔘 جبهه حسین(ع) جلسه هشتم (آخر) حجت الاسلام قنبریان دهه محرم ۱۴۰۳ • جبهه علیه اربابان زمین • دستور مهم امام صادق(ع) • امام(ع) چگونه دعوت به تشیع می کرد؟ - روایت معلی بن خنیس - نان و نیازهای اساسی انسان برای هدایتش به مذهب حق گرو برداشته نمی شود! • رویکرد جهانی و انسانی به اهلبیت(ع) بجای رویکرد صرفاً فرقه ای! • جبهه عاشورا خوارجی و عثمانی و سنّی و مسیحی و... را با هم جمع کرد و تعالی داد! ☑️ @m_ghanbarian