کارگاه آموزشی مغالطات آزادی و عدالت!
راستش توییت علی کریمی را که دیدم (https://eitaa.com/h_abasifar/2196 ) از دوستانم پرسیدم که آیا یک یادداشت در مورد این توییت بنویسم یا خیر؟ امر کردند بنویسم. این هم اطاعت امر!
اول تصمیم گرفتم بر اساس روال معمول بروم سراغ پیشینه تحقیق و حرفهایی که از زمان آدم ابوالبشر علیه السلام تا امروز در مورد این مساله زده شده، بعد پشیمان شدم. چون حتی اسامی و فهرست مطالبشان مثنوی هفتاد من است! چه برسد به اینکه نظرات مختلف در رابطه با عدالت و برابری و آزادی، آزادگی، لیبرتی و ... را در این مجال اندک بیاورم. فلذا تعمدا از هیچ نظریهپردازی در حوزه عدالت (از متفکران یونان باستان گرفته تا اندیشمندان اسلامی و غربی و شرقی معاصر) نام نمیبرم.
علی کریمی یک متن که [طبق معمول] یک جمله سرقت شده از یک نویسنده غربی است را توییت کرده است:
اگر نتوانیم آزادی و عدالت را با هم داشته باشیم و مجبور باشیم یکی را انتخاب کنیم،آزادی را انتخاب میکنیم که بتوانیم به بی عدالتی اعتراض کنیم
بین الهلالین این را بگویم که کاش من مسئول صدا و سیما بودم و این گونه افراد را جلوی دوربین میگذاشتم و میگفتم یک ساعت هر چه دلشان میخواهد راجع به عدالت و آزادی با مردم حرف بزنند تا با برخورد مردم واقعی، با خودِ واقعیشان مواجه شوند.
اما صرفنظر از «من قال»، این توییت بهانهای شد تا این یادداشت را تقدیم کنم.
از همه مقدمات راجع به تعریف عدالت و آزادی و رابطهشان میگذرم و همین اول حرف آخر را میزنم. حرف آخر این است که آزادی و عدالت اساسا در عرض هم نیستند که بتوانند دوگان هم باشند، فلذا تمام کسانی که در طول تاریخ سعی کردند از نمد این دوگان برای سر ایدئولوژیشان کلاهی ببافند چیزی جز فریب نصیب مردم نکردهاند.
توضیح آنکه عدالت یک ارزش مطلق است و سایر ارزشها در طول آن هستند. مطلق بودن ارزش عدالت به این معناست که همیشه و همه جا خوب است و افراط و تفریطی برای این ارزش متصور نیست. در حقیقت هر گونه افراط و تفریطی نقض غرض عدالت است! در صورتی که برای سایر ارزشها از جمله آزادی میتوان افراط و تفریط در نظر گرفت. صداقت، شجاعت، قناعت، بخشش و هر ارزشی میتواند از حد اعتدال خارج شود و این یعنی اساسا عدالت است که ارزشهای دیگر را حد میزند. یعنی آزادی خوب و آزادی بد را عدالت از هم جدا میکند. عدالت خط کشی است که با آن میتوان خوب و بد را از هم تفکیک کرد و قطعا ارزش دیگری همسطح عدالت وجود ندارد و اگر وجود داشته باشد آن هم عدالت است.
مثلا اگر من بگویم باید آزادی به من بدهید. شما به راحتی میتوانید از من بپرسید چرا «باید»؟ (مثلا فرض کنید من مجرم هستم و شما قاضی)
اینجاست که من شروع میکنم به استدلال کردن و توجیه کردن. همین توجیهات و استدلالهایی که میآورم بر مبنای نظریه عدالت من است. یعنی منطق توجیه من روی نظریه عدالتی که در ذهن دارم چیده میشود. اما هیچ کس نمیتواند از شما بپرسد که چرا به عدالت رفتار می کنید؟ و اگر بپرسد شما تنها پاسخی که خواهید داد نگاهی معنادار است!
فرض کنید یک متهم از قاضی بپرسد چرا با من به عدالت رفتار میکنی و میخواهی مرا به زندان بیاندازی؟ قاضی به راحتی میتواند نتیجه بگیرد که او واقعا مجرم است و او را به زندان بیاندازد یا او را به روانپزشک معرفی کند. چون هیچ انسان عاقلی با صدای بلند نمیگوید من طرفدار ظلم هستم، حتی اگر خودش بزرگترین ظالم باشد.
شاید کسی بگوید که قبول! همه طرفدار عدالت هستند و عدالت هم بالاتر از آزادی است؛ ولی آزادی ابزار رسیدن به عدالت است. در توییت مورد اشاره هم همین آمده که برای عدالت و اعتراض به بیعدالتی آزادی را انتخاب میکنم. عدالت بالاتر است اما بدون آزادی به دست نمیآید.
در پاسخ میگویم اولا این اعتراف خوبی است که این جمله دارای تناقض درونی است و برخلاف اولش که میگوید آزادی را انتخاب میکنم، در ادامه مشخص میشود که عدالت را انتخاب کرده است. ثانیا بیائید تصور کنیم که فردی آزادی را انتخاب کند و عدالت را انتخاب نکند. آنوقت بدون عدالت آزادی را طلب خواهد کرد! یعنی آزادی را با ظلم طلب خواهد کرد که به ظلم اعتراض کند!!! ثالثا اگر عدالت را انتخاب میکرد آنوقت میخواست به چه چیز اعتراض کند؟
در حقیقت این جمله یک کارگاه آموزشی مغالطات مختلف است که فقط به درد دیالوگهای فیلمهای هالیوودی و بلکه بالیوودی میخورد!
از این توییت میگذرم و قدری به اصل عدالت و آزادی و مساله ای که امروز با آن مواجه هستیم می پردازم.
ادامه یادداشت: https://eitaa.com/h_abasifar/2194
⭕️ جنگ شناختیاقتصادی: 🇮🇷
💠 https://eitaa.com/joinchat/2550136832C0e295d7db7
💢 کارگاه آموزشی مغالطات آزادی و عدالت!
راستش توییت علی کریمی را که دیدم (میگویند اکانت خودش است) از دوستانم پرسیدم که آیا یک یادداشت در مورد این توییت بنویسم یا خیر؟ امر کردند بنویسم. این هم اطاعت امر!
اول تصمیم گرفتم بر اساس روال معمول بروم سراغ پیشینه تحقیق و حرفهایی که از زمان آدم ابوالبشر علیه السلام تا امروز در مورد این مساله زده شده، بعد پشیمان شدم. چون حتی اسامی و فهرست مطالبشان مثنوی هفتاد من است! چه برسد به اینکه نظرات مختلف در رابطه با عدالت و برابری و آزادی، آزادگی، لیبرتی و ... را در این مجال اندک بیاورم. فلذا تعمدا از هیچ نظریهپردازی در حوزه عدالت (از متفکران یونان باستان گرفته تا اندیشمندان اسلامی و غربی و شرقی معاصر) نام نمیبرم.
علی کریمی یک متن که [طبق معمول] یک جمله سرقت شده از یک نویسنده غربی است را توییت کرده است:
مطالعه متن کامل یادداشت: https://eitaa.com/h_abasifar/2195
⭕️ جنگ شناختیاقتصادی: 🇮🇷
💠 https://eitaa.com/joinchat/2550136832C0e295d7db7
وزن #سرود_ملی ما سنگینه
خیلی سنگین
فقط وزن یک کلمه ش 300 هزار انسان پاکه
#شهیدان
حالا اگر زبونت نمیچرخه این کلمات مقدس رو تکرار کنی
قطعا بخاطر کوچکی توئه
اگر کسی بخواد این سرود رو تغییر بده
فقط برای یک کلمه ش باید 300 هزار جان پاک تقدیم کنه
#ایران_قوی
⭕️ جنگ شناختیاقتصادی: 🇮🇷
💠 https://eitaa.com/joinchat/2550136832C0e295d7db7
هدایت شده از دکتر حمیدرضا مقصودی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 فرانسه برای ۱۴ کشور آفریقایی پول استعماری چاپ میکند
💬 جورجیا ملونی، نخستوزیر ایتالیا:
🔻 به این پول، "فرانک سی اف" میگویند. این واحد پولی استعماری است که فرانسه برای ۱۴ کشور آفریقایی چاپ میکند و از طریق آن حق مالکیت خود را اعمال میکند تا از منابع این کشورها بهرهبرداری کند!
🔻 این کودکی است که در معدن طلای بورکینافاسو کار میکند. بورکینافاسو یکی از فقیرترین کشورهایِ جهان است. فرانسه پول استعماری برای این کشورِ دارای معادن طلا چاپ میکند.
🔻 در مقابل آنها میخواهند ۵۰ درصد از همه چیزهایی که بورکینافاسو صادر میکند، به خزانهداری فرانسه ختم شود! طلایی که این کودک از اعماق تونل استخراج میکند بیشترش به خزانه دولت فرانسه میرود!
🔻 بنابراین راه حل این نیست که آفریقاییها را بگیریم و به اروپا بیاوریم. راه حل این است که آفریقا را از دست برخی اروپاییها که آنها را استثمار میکنند، آزاد کنیم و به این افراد اجازه دهیم با آنچه که دارند زندگی کنند
▫️ trendsmap.com/twitter/tweet/1593703642363748353
@StrategicNews_ir
#قیچی انحصار!
فوتبال را طبق معمول نمیبینم!
نهایت قصه این است که چون برخی از هموطنانم از پیروزی تیم ملی خوشحال میشوند من هم خوشحال میشوم
و طبیعتا از باخت ایران به خاطر ناراحتی هموطنانم ناراحت می شوم
کنش سیاسی چند بازیکن فوتبال یا چند بازیگر سینما هم ارزشی ندارد؛ نه تاییدشان و نه تکذیبشان برایم مهم نیست.
اما به بهانه جام جهانی میخواهم رابطه فوتبال، نظام اقتصاد سرمایهداری و استعمار نو را کمی شرح بدهم.
برای تبیین این مساله به پدیده فوتبال و بررسی جایگاه این پدیده ذیل یک «سیستم» میپردازم:
بازیکنان فوتبال دو شخصیت دارند.
١. بیلبورد تبلیغاتی
٢. فوتبالیست
در حقیقت شخصیت اول بازیکنان فوتبال هیچ تفاوتی (تاکید میکنم هیچ تفاوتی) با یک بیلبورد تبلیغاتی ندارد.
اگر بهترین بازیکن دنیا هم باشید امکان ندارد اجازه بدهند آن تبلیغات را روی پیراهن و کفش و پشت سرت موقع مصاحبه را برداری. یعنی اگر بازیکنی بگوید این تبلیغ روی پیراهنم نباشد میگویند: مشرف! خوش آمدی!
در حقیقت فوتبال ابزاری است برای دیده شدن صفحه تلویزیون (و سایر رسانههایی که آن را پخش میکنند)
یعنی ابزارِ جذابیتِ رسانه است. چه پدیدهای میتواند چشم چند میلیارد نفر را به صفحه تلویزیون بدوزد؟
فلذا اینجاست که شاخهای در اقتصاد باز میشود با نام «اقتصاد توجه»
اینجاست که نگاه شما را دیگران میفروشند. بدون اینکه شما خبر داشته باشید این نگاه که مال شماست فروخته میشود!
متن کامل یادداشت: https://eitaa.com/h_abasifar/2200
#حسین_عباسی_فر
⭕️ جنگ شناختیاقتصادی: 🇮🇷
💠 https://eitaa.com/joinchat/2550136832C0e295d7db7
#قیچی انحصار!
فوتبال را طبق معمول نمیبینم!
نهایت قصه این است که چون برخی از هموطنانم از پیروزی تیم ملی خوشحال میشوند من هم خوشحال میشوم
و طبیعتا از باخت ایران به خاطر ناراحتی هموطنانم ناراحت می شوم
کنش سیاسی چند بازیکن فوتبال یا چند بازیگر سینما هم ارزشی ندارد؛ نه تاییدشان و نه تکذیبشان برایم مهم نیست.
اما به بهانه جام جهانی میخواهم رابطه فوتبال، نظام اقتصاد سرمایهداری و استعمار نو را کمی شرح بدهم.
برای تبیین این مساله به پدیده فوتبال و بررسی جایگاه این پدیده ذیل یک «سیستم» میپردازم:
بازیکنان فوتبال دو شخصیت دارند.
١. بیلبورد تبلیغاتی
٢. فوتبالیست
در حقیقت شخصیت اول بازیکنان فوتبال هیچ تفاوتی (تاکید میکنم هیچ تفاوتی) با یک بیلبورد تبلیغاتی ندارد.
اگر بهترین بازیکن دنیا هم باشید امکان ندارد به شما اجازه بدهند که آن تبلیغات را از روی پیراهن و کفش و پشت سرتان موقع مصاحبه بردارید. یعنی اگر بازیکنی بگوید این تبلیغ روی پیراهنم نباشد میگویند: مشرف! خوش آمدی!
در حقیقت فوتبال ابزاری است برای دیده شدن صفحه تلویزیون (و سایر رسانههایی که آن را پخش میکنند)
یعنی ابزار جذابیت رسانه است. چه پدیدهای میتواند چشم چند میلیارد نفر را به صفحه تلویزیون بدوزد؟
فلذا اینجاست که شاخهای در اقتصاد باز میشود با نام «اقتصاد توجه»
اینجاست که نگاه شما را دیگران میفروشند. بدون اینکه شما خبر داشته باشید این نگاه که مال شماست فروخته میشود!
وقتی یک رسانه بتواند جمعیت زیادی را پای خود بکشاند اصطلاح انبوه (mass) در ابتدای نام آن رسانه ظاهر میشود و به آن میگویند mass media یا رسانه با مخاطب انبوه.
شاید بپرسید چه اشکالی دارد؟
کمی صبر کنید. توضیح میدهم.
چه کسی این نگاه را میفروشد و چه کسی میخرد؟
فروشنده رسانه است و خریدار بنگاههای اقتصادی. کسانی که میخواهند کالا یا خدمتی را تبلیغ کنند.
هدف از این تبلیغ چیست؟
طبیعتا هدف مصرف است. اما نه مصرف عادی. بلکه مصرفی که ابتدای آن (mass) میآید. mass consumption یا مصرف انبوه.
بدون رسانه انبوه مصرف انبوه معنا ندارد و هیچگاه به وجود نمیآید.
اما ماجرا به اینجا ختم نمیشود. برای مصرف انبوه باید تولید انبوه (mass production) هم داشت.
آرام آرام به مرکز ایده اصلی نظام سرمایهداری نزدیک میشویم. تولید انبوه نیاز به انباشت و تکاثر ثروت دارد و انباشت و تکاثر نیاز به نهادهای پولی و مالی که این تامین مالی را انجام دهند. یعنی همان چیزی که بارها شنیدید: بزرگ کردن کیک!
این مسیری است که نظام سرمایهداری میرود تا عدهای معدود ثروتهای کلان را در اختیار خود بگیرند و دیگران را اجیر خود کنند.
بانکها و نهادهای مالی برای تامین مالی کلان بوجود میآیند و چرخه تولید ثروت به نفع عدهای اندک آرام آرام کامل میشود.
ماجرا به اینجا هم ختم نمیشود. تا اینجا فقط انحصار در سمت تقاضا به وجود آمده است. یعنی با استفاده از قدرت اقتصادی و رسانهای (که این دو ارتباط مستقیم و دو طرفه دارند) مردم به سمت تقاضای کالاهای خاصی هدایت میشوند. مردم وقتی به فروشگاه میروند بدون اینکه فکر کنند آن کالایی که روی پیراهن بازیکن محبوب یا حتی غیرمحبوبشان دیدهاند را میخرند.
چرخه انحصار طرف عرضه هم دارد. یعنی باید فقط عدهای اندک تولید کنند تا اساسا تولید انبوه بصرفد. اگر قرار بر این باشد که همه تولید کنند هر چند تبلیغات مردم را به سمت خرید کالای خاصی هدایت میکند اما باز هم بخشی از بازار از دست انحصارگران خارج میشود و انحصار طرف عرضه به وجود نمیآید.
فلذا اینجاست که قدرت سیاسی هم به دو قدرت رسانهای و اقتصادی میپیوندد. قوانین و سازمانها و نهادهای ملی و بینالمللی که اجازه نمیدهند هر کسی تولید کند. نظام استانداردها یکی از ابزاری است که با آن طرف عرضه مدیریت میشود. اما مهمترین عامل ایجاد انحصار در طرف عرضه پدیده مالکیت فکری و کپی رایت است. این قانون که نقض قطعی حقوق اولیه مردم است باعث میشود نظام تولید الیگوپولی به صورت کامل شکل بگیرد و بازار آزاد رقابتی به طور کامل در زیر خروارها خاک دفن شود. هر چند ادعای لیبرال سرمایهداری در این مورد همچنان باقی میماند. (مثل بسیاری از ادعاهای دیگر مثل آزادی و حقوق بشر و حقوق زن و دموکراسی و ...)
اینجاست که چرخه تا حدود زیادی تکمیل میشود.
ادامه یادداشت: https://eitaa.com/h_abasifar/2201
ادامه یادداشتِ https://eitaa.com/h_abasifar/2200
خلق پول توسط بانکهای خصوصی شکل میگیرد و این پول هدایت میشود به سمت عدهای معدود تا ابزار تولید یعنی زمین و دانش را بخرند و در انحصار خودشان قرار دهند. بعد از آن تولید انبوه آمادهی شکل گرفتن است و تنها مانعی که دارد تولیدات خرد و کوچک مقیاس است. برای نابودی آنها یک راه وجود دارد: استفاده از قدرت رسانه برای انحصار طرف تقاضا. تبیغات و برندینگ به میدان میآید.
فوتبال در یک سیستم پیچیده و کاملا طراحی شده نقش خود را اینجا ایفا میکند.
در حقیقت میتوان گفت فوتبال یک شیوهی پیچیده از تبلیغات است نه فقط یک ورزش. برای تیز شدن یکی از دو لبه قیچی ایجاد انحصار (تبلیغات) باید کسانی خوب قیچی بزنند تا برای دیدن آن، میلیاردها نفر چشمشان به یک نقطه دوخته شود و در ناخودآگاهشان ثبت شود که هنگام خرید باید فلان برند را بخرم!
در حقیقت آن چیزی که فروخته میشود نگاه شما نیست. بلکه انتخاب شماست که در ناخودآگاه شما کاشته میشود. در حقیقت پول شماست که از جیبتان هدایت میشود به سمت خرید کالای آن فروشنده.
اینگونه رسانهها هزینه و درآمدشان از سمت قدرت اقتصادی تامین میشود. قدرت اقتصادی هم با چرخه مصرف انبوه بوجود میآید و طبیعتا مجموع قدرت اقتصادی و قدرت رسانهای در دنیای امروز یعنی: قدرت سیاسی!
فوتبال بخشی از پازل حکمرانی استعماری در دنیاست.
جایی که با استفاده از تجمیع ثروت، رسانه و قدرت به دیکتاتوری مطلق میرسیم.
رسانهای که برای آگاهی بیشتر ایجاد شده بود
بازاری که برای رقابت بیشتر ایجاد شده بود
و دموکراسی که برای کسب حق انتخاب بیشتر ایجاد شده بود
وقتی با هم ترکیب میشوند دیکتاتوری مطلق اقلیتی را به وجود میآورند که صاحبان قدرت، ثروت و رسانه هستند.
همیشه به اینجای بحث که میرسم مخاطبین و مسئولین و دانشجوها و اساتید و رفقا یک سوال میپرسند: خب راهکارتان چیست؟!
راهکار هست. اما گوش شنوا نیست! اگر گوشی هم بشنود اراده و انگیزهای برای تغییرات ساختاری وجود ندارد. فلذا ارائه راهکار برای حل این مشکل را میگذارم برای زمانی که تشنگی وجود داشته باشد.
⭕️ جنگ شناختیاقتصادی: 🇮🇷
💠 https://eitaa.com/joinchat/2550136832C0e295d7db7
چیزی عوض نشده است
غربنده ها هنوز موقع شکست ایران میرقصند...
#برجام #فوتبال
⭕️ جنگ شناختیاقتصادی: 🇮🇷
💠 https://eitaa.com/joinchat/2550136832C0e295d7db7
ما جزء قهرمانان جهانیم
در مسائل بسیار مهم
جایی که یک انسان دارد جانش را از دست می دهد
و این قهرمانان گمنام او را نجات میدهند
البته اگر خوب شوت بزنی و توپ بچسبد به تور هم میتوانی قهرمان شوی
اما دانه فلفل سیاه و خال مهرویان سیاه
هر دو جان سوزند اما این کجا و آن کجا؟
#ایران_قوی #ژن_درمانی
⭕️ جنگ شناختیاقتصادی: 🇮🇷
💠 https://eitaa.com/joinchat/2550136832C0e295d7db7
اگه نتونیم آزادی و عدالت رو با هم داشته باشیم و مجبور باشیم یکی رو انتخاب کنیم، خب عدالت رو انتخاب میکنیم دیگه ابله!
چرا آزادی رو انتخاب کنیم که به بیعدالتی اعتراض کنیم که طبق فرض مساله به دست نخواهد آمد :)
پن: تقریبا تمام جملات اندیشمندان غربی همینطوریه
خوشگل و بیمحتوا!
⭕️ جنگ شناختیاقتصادی: 🇮🇷
💠 https://eitaa.com/joinchat/2550136832C0e295d7db7
هدایت شده از محسن قنبریان
🌐 قوی اما مستضعفیم!
🔸 وقتی موشکها و پهپادهایت را برای دفاع یا تهاجم به دشمن، نو و دقیق می کنی؛ او میدان جنگ (نه بازی) را عوض می کند! میدانی که نه غلبه حجت (استدلال) در آن تمام کننده است و نه قدرتِ نظامی و...!
🔻 انقلاب اسلامی -که ایده های اساسی اش روزی برایش قدرت نرم در منطقه و بلکه جهان شده- امروز قدرت سخت اش زبانزد می شود اما در میادین نرمی به چالش کشیده می شود که میدان او نبوده/نشده/ نیست!
یعنی انقلاب، ارزشهای خود را در آنجا بماهو حقه بازتولید و رشد نداده است؛ میادین: فوتبال/ اینستاگرام/ جنگ هشتگ ها و...
📱 چین با "تیک تاک" به جنگ اینستاگرامِ آمریکایی رفت. جنگی صرفاً سیاسی اما بوسیله همان ارزشهای آمریکایی اینستاگرام!
جمهوری اسلامی نه به لحاظ سخت افزاری بلکه به لحاظ ارزشهای فرهنگی اش نمی تواند تیک تاکِ ایرانی داشته باشد که همه سرگرمی ها و سکس و رقص و انواع دیگرباشی ها درش باشد و فقط آمریکایی نباشد!
هرچه "روبیکا"یش، اینستاگرامی تر شود، از ارزشهای انقلابش دور تر میشود و هرچه پلتفرم هایش "ایتا"ای تر شود شهروندان و بخصوص جوانانش را بیشتر از دست می دهد!
⚽️ جام جهانی سالها "پوششِ" جنایات غربِ وحشی و "روکشِ" خیانات دست نشاندگان استعمار بوده اما اینبار برای جمهوری اسلامی نه پوششی است و نه روکشی؛ خودِ میدان نبرد است. نبردی که نه بازکنان تیمش، همه رزمندگان کربلای۵ و مدافعان حرم و تجلی ارزشهای انقلاب اند و نه تماشاگران کشورش همه با تیم جمهوری اسلامی اند!
افراد تیم سرودملی نمی خوانند، کاپیتان با نام خدای رنگین کمان (ایهامی به: همجنس گرایان) شروع و کنار داغدیدگان حوادث اخیر اعلام حضور می کند. جمعیت بالایی از تماشاگران هم در خانه ها روی سکوهای تیم رقیب می نشینند یا تماشا را تحریم می کنند!
دبل گل زن ایرانی محبوب اروپا را روزنامه ای داخلی "پوچ" تیتر می کند! و...
🔺 راه حل دو دیگریِ گفتمان انقلاب اسلامی واضح است:
- متحجران: علیه فجازی و صرفاً محدودیت برای همه پلتفرم های نوبه نو شونده اش/ علیه فوتبال و جام جهانی بلکه علیه تیم ملی و بازیکنان وطن!
- دگر اندیشان: موافق فجازیِ جهانی و جام جهانی و همه استاندارد سازی های بین المللی نظام سلطه؛ خواهان استحاله ج.ا در مقتضیات آنها (اینبار اغلب علیه تیم ملی بخصوص بازیکنان مقید به ارزشهای ج.ا)
‼️ راه حل "گفتمانِ جمهوری اسلامی" (با تاکید بر دو رکن اش: ارزشهای اسلامی و مردم) اما در ایندو معلوم نیست!
❓می خواهد با ورزش بخصوص فوتبال و ورزش بانوان، متن و حاشیه های المپیک و جام جهانی چه کند؟! امتداد خود را چگونه در آنها تعریف و تعبیه می کند؟! صرفاً پوشاندن سر زنانِ ورزشکار -که هر روز به کلاه نزدیک تر و بعضاً حذف میشود- را امتداد ارزشهای خود می داند؟!
با فضای مجازی غیر از فیلترینگ چه چاره ای دارد؟! فجازی ایرانی اسلامی انقلابی چگونه محیطی است که همه شهروندان را در خود جای داده و راضی نگه دارد؟!
❗️پاسخها کماکان سیاسی بلکه نظامی است: اینها مهم نیست؛ مهم قدرت نظامی ما و دست برترمان در منطقه برای اخراج آمریکا و نابودی اسرائیل است!
❗️ ناپاسخی هم عمدتا بخاطر اختلاط گفتمان اصیل با دو دیگری خود در سیاستگذاری و اجراست!
✅ شاید حوادث این دوماه و نحوه مواجهه اعتماد عمومی با ج.ا و مواجهه اینبار جامعه بزرگ فوتبال دوستان با تیم ملی، این عبرت را بدهد که اگر در این میادین نرم دست برتر نداشته باشیم، علمیات نظامی بلکه حتی دفاع مشروع از خود در افکار عمومی متهم و محکوم به شکست است!
⬅️ حوادث این دوماه آئینه ای خداداد بود برای اجابت دعای: "اَوقِفنِی عَلی مراکِزِ اِضطِرارِی! خدایا نقاط اضطرار و ناتوانی ام را به من بنمایان"!(دعای عرفه)
یافتن نقاط اضطرار برای سست عنصرها، ترس و یأس می سازد؛ اما راسخ الایمان ها را به جدّ و جهد نظری و عملی وامیدارد و التجائشان به خداوند را بیشتر می کند.
📝 محسن قنبریان ۱۴۰۱/۹/۱
☑️ @m_ghanbarian
هدایت شده از دکتر حمیدرضا مقصودی
ضربه ای نیست که این اغتشاشات به ایران نزده باشد و فایده ای نیست که به دشمنان ما نداده باشد.
اما:
کشوری مثل عربستان، با دیکتاتوری اغتشاشات را خاموش می کند. نتیجه اش می شود برد مقابل آرژانتین.
کشوری مثل ایران، نهایت مماشات را انجام می دهد تا جایی که پرروها حتی ملی پوشان ما را در مستطیل سبز کاملا خلع سلاح کنند.
شاید گفته شود دیکتاتوری بهتر است.
اما:
برای ما اولویت با فرهنگ است. با فهم است. با اقناع است. همان که جمهوری اسلامی را در جهان متمایز کرده و ایران را تمدنی تاریخی کرده است.
مردممان که کاملا قانع شوند و تفاهم که برقرار شود، آنگاه کمان آرش پدیدار می شود. نه در مقابل مردم مان یا دیگر مردمان پاک.
که در برابر اهریمنان.
صبر ایرانی ها، صبری تاریخی است.
هرگز برای کوتاه مدت ها دیکتاتوری نمی کنیم.
پس اندکی صبر...
ذوالفقار حیدری رستم را خواهید دید و کمان دوربرد آرش را.
☘کانال تحلیل های اقتصادی دکترحمیدرضا مقصودی
@hamidrezamaghsoodi