دیدیم دیدهها که به غمازیاند اگر
در کار رشوه و صلهپردازیاند اگر
خانهخراب گشته یتیمان ز حرصشان
دائم به فکر برج و بناسازیاند اگر
نیرنگ و ظلم، شغل شب و روزشان شده
در فکر پول و پشت هم اندازیاند اگر
صفر حساب خویش نمودند، رزق خلق
از لطف بیکرانهشان راضیاند اگر
دهقان و کارِگر همه در زیردستشان-
چونان خمیر پارویِ خبازیاند اگر
سرباز و فیل و شاه همه کشته میشوند
شطرنجبازها همگی قاضیاند اگر
بی اختیار بر سر هم میزنندشان
چون مهرههای بیاثرِ بازیاند اگر
گردد سیاه خانهی اسپید مردمان
چون تار و پود طاقهی پیچازی*اند اگر
حق را نژاد و رنگ ندارد تفاوتی
گر ترک و فارس بوده و هم تازیاند اگر
عامی اگر چو شاعر این شعر یا که نه
چون بوعلیّ و خازنی و رازیاند اگر
فرزند خونیِ من و تو یا پیامبر
فرزند دستواره و خرازیاند اگر
تا دسته خنجری زده بر قلب و زان طرف
با دستِمهر بر سرتان نازیاند اگر
دستان لوث را ز پی و ریشه برکنید
از جان خلق در صف اخاذیاند اگر
*پارچه شطرنجی
#عدالت #فقر #کاپیتالیزم #انقلاب #اقتصاد_اسلامی #سرمایه_داری #سرمایه_مداری #دست_آلوده
بیا به زیر دلم زیر سایهی خنکش
بیا و خون دلم را ز جور خود بمکش
بیا و چون همهی ظالمان دهر بکُش
چنان که خلق بگویند ناگزیده ککش
بیا و سهم مرا از لبت بده ای دوست
کمی ز قند و نباتش کمی ز خوشنمکش
سیاه قلب مرا بین و بگذر و مگذر
ز سرخ دیدهی من وز سیاه مردمکش
بیا و داد مرا از دل خودم بستان
دلی که خرد نمودی به چوبهی الکش
از این حجاب رهایم کن و ببین که چطور
چو طره میکِشَد از ستر تو برون سرکش
چه غصبها که نکردند حق چشم مرا
بیا و باز ستان حق خوردهی فدکش
به چوب قهر مزن بر زمینفتاده، اگر-
نمیکنی ز سر لطف خویش هم کمکش
رسیدهام لب نیل و تویی که "انّ معی"
عصا به بحر بزن... یا مزن به آن کتکش
رسیده وقت فرار و کسیاست منتظرم
شدهست وقت قرار و رسیده قاصدکش
بهیکیهشتوشیشمیآید
بهیکیخطریشمیآید
قدرافرادمیشودروشن
پایدنیاکهپیشمیآید
سوداگرچهنتیجهیکاراست
کارخودفضلآدمیزاداست
سوداگرآمدتبدونتلاش
همهیزندگیتبرباداست
مارا،زِروضههایتوپرهیزمیدهند
ما،رازِروضههایتورافاشمیکنیم...
#زیر_آسمان_حسین (علیهالسلام)