eitaa logo
اقتصاد فرهنگی
7.5هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
4.7هزار ویدیو
163 فایل
در میانه‌ یک جنگ تمام عیار ترکیبی مطالب کانال کپی‌رایت ندارد! ارتباط: حسین عباسی‌فر @h_abbasifar کانال فرهنگی‌هنری‌ادبی‌طور: https://eitaa.com/joinchat/1463616639C49c84c374c تبلیغات حرام است! 😊 "دکتر نیستم" https://virasty.com/ABBASIFAR
مشاهده در ایتا
دانلود
صفرِ‌حسابِ‌خویش‌نمودندرزقتان ازلطف‌بی‌کران‌شما‌راضی‌اند؛خلق!
سرمایه‌داران‌بی‌گناهان‌زمانند وقتی‌که"رویا"مثل‌آنان‌زیستن‌شد...
کارگرنیست"اجیر"آنکه‌پیمبرمی‌زد بوسه‌بردستِ‌پراز‌پینه‌وپرهمت‌او...
لعنت‌به‌رای‌آن‌که‌امیدی‌خراب‌کرد دولت‌رفیق‌دزد‌وشریک‌حساب‌کرد
دیدیم دیده‌ها که به غمازی‌اند اگر در کار رشوه و صله‌پردازی‌اند اگر خانه‌خراب گشته یتیمان ز حرصشان دائم به فکر برج و بناسازی‌اند اگر نیرنگ و ظلم، شغل شب و روزشان شده در فکر پول و پشت هم اندازی‌اند اگر صفر حساب خویش نمودند، رزق خلق از لطف بی‌کرانه‌شان راضی‌اند اگر دهقان و کارِگر همه در زیردستشان- چونان خمیر پارویِ خبازی‌اند اگر سرباز و فیل و شاه همه کشته می‌شوند شطرنج‌بازها همگی قاضی‌اند اگر بی اختیار بر سر هم می‌زنندشان چون مهره‌های بی‌اثرِ بازی‌اند اگر گردد سیاه خانه‌ی اسپید مردمان چون تار و پود طاقه‌ی پیچازی‌*اند اگر حق را نژاد و رنگ ندارد تفاوتی گر ترک و فارس بوده و هم تازی‌اند اگر عامی اگر چو شاعر این شعر یا که نه چون بوعلیّ و خازنی و رازی‌اند اگر فرزند خونیِ من و تو یا پیامبر فرزند دستواره و خرازی‌اند اگر تا دسته خنجری زده بر قلب و زان طرف با دستِ‌مهر بر سرتان نازی‌اند اگر دستان لوث را ز پی و ریشه برکنید از جان خلق در صف اخاذی‌اند اگر *پارچه شطرنجی
بیا به زیر دلم زیر سایه‌ی خنکش بیا و خون دلم را ز جور خود بمکش بیا و چون همه‌ی ظالمان دهر بکُش چنان که خلق بگویند ناگزیده ککش بیا و سهم مرا از لبت بده ای دوست کمی ز قند و نباتش کمی ز خوش‌نمکش سیاه قلب مرا بین و بگذر و مگذر ز سرخ دیده‌ی من وز سیاه مردمکش بیا و داد مرا از دل خودم بستان دلی که خرد نمودی به چوبه‌ی الکش از این حجاب رهایم کن و ببین که چطور چو طره‌ می‌کِشَد از ستر تو برون سرکش چه غصب‌ها که نکردند حق چشم مرا بیا و باز ستان حق خورده‌ی فدکش به چوب قهر مزن بر زمین‌فتاده، اگر- نمی‌کنی ز سر لطف خویش هم کمکش رسیده‌ام لب نیل و تویی که "انّ معی" عصا به بحر بزن... یا مزن به آن کتکش رسیده وقت فرار و کسی‌است منتظرم شده‌ست وقت قرار و رسیده قاصدکش
به‌یکی‌هشت‌وشیش‌می‌آید به‌یکی‌خط‌ریش‌می‌آید قدرافرادمی‌شود‌روشن پای‌دنیاکه‌پیش‌می‌آید
سوداگرچه‌نتیجه‌ی‌کاراست کارخودفضل‌آدمیزاد‌است سوداگرآمدت‌بدون‌تلاش همه‌ی‌زندگیت‌برباداست
نکند دیده به خورشید غم غیر نظر ابر اگر چشم من و برق اگر داغ حسین (ع)
مارا،زِروضه‌های‌توپرهیز‌می‌دهند ما،رازِروضه‌های‌تورافاش‌می‌کنیم... (علیه‌السلام)