eitaa logo
اقتصاد فرهنگی
6هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
3.3هزار ویدیو
133 فایل
در میانه‌ یک جنگ تمام عیار ترکیبی مطالب کانال کپی‌رایت ندارد! ارتباط: حسین عباسی‌فر @h_abbasifar تبلیغات حرام است! 😊 "دکتر نیستم" https://virasty.com/ABBASIFAR
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از دکتر حمیدرضا مقصودی
به نام ذات احدی که گوهر عدل است ✍ چپاول ایران و دولت به دست شرکت‌های شبه‌دولتی! ⚠️در این کلیپ از مصاحبه دکتر جبرائیلی با برنامه جدال، با حقایق دردناکی رو به رو می‌شوید. 🔹به یاد می‌آورید که در دوره دولت قبل در اوج جنگ اقتصادی دولت ترامپ علیه ایران،‌ بلوایی رسانه‌ای بر سر بودجه نهادهای حوزوی برپا شد که چرا در شرایط تحریم بخش زیادی از بودجه کشور به وسیله این نهادها «بلعیده می‌شود». شکی نیست که تمام دریافت‌کنندگان بیت‌المال باید پاسخگو باشند، اما آمارهای آن دوره تا کنون نشان می‌دهد که سهم کل نهادهای حوزوی از بودجه کشور کمتر و اغلب بسیار کمتر از یک درصد بودجه یا ۶ همت (هزار میلیارد تومان) بوده است! 🔹همزمان،‌ در حالی که همه در سال ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ در مجموع فقط ۱۴ همت (هزار میلیارد تومان) به طور خالص سود و مالیات به دولت پرداخت کردند، نمودار آقای جبرائیلی فقط برای یکی از شرکت‌های پتروشیمی طی دو دوره ۹ ماه در این دو سال، بیش از ۳۵ همت سود خالص نشان می‌دهد: نزدیک به ۱۰ همت برای سال ۱۴۰۰ و بیش از ۲۵ همت برای سال ۱۴۰۱! نکته جالب این که همین شرکت‌ها در دو سال مذکور از دولت در مجموع ۶۸ همت کمک دریافت کرده‌اند! 📚 منابع: https://www.irna.ir/news/84159187 https://www.irna.ir/news/84582777 🔹اما افزایش ۲.۵ برابری سود خالص یک شرکت دولتی در عرض این ۱ سال چه دلیلی می‌تواند داشته باشد؟ پاسخ شهودی جهش قیمت است. این شرکت‌ها به دلیل افزایش قیمت دلار با صادرات محصولات خام و نیمه‌خام به درآمدهای هنگفتی می‌رسند، در حالی که بقیه جامعه تحت فشار تورمی دلار قرار می‌گیرند. آن‌ها همچنین محصولات نیمه‌خام خود را به قیمت دلاری به تولیدکنندگان داخلی می‌فروشند که باعث تورم قیمت‌های کالاهای نهایی می‌شود. خلاصه چیزی که شاهد هستیم چپاول سازمان‌یافته کشور و دولت به وسیله شرکت‌های شبه‌دولتی است! 🔹در مصاحبه بالا واقعیت دردناک دیگری نیز بیان شد. در شرایط جنگ اقتصادی امریکا، () که تحت سلطه طبقه حاکمه امریکا است در اصلاحات بودجه‌ای ایران نقش تعیین‌کننده‌ای ایفاء می‌کند که برای کسانی که با سابقه این نهاد استعماری آشنا هستند، نقشی آشنا است: حذف یارانه‌های عمومی برای مردم و افزایش قیمت دلار! نتیجه حذف یارانه سوخت، شورش‌های آبان ۹۸ بود با تبعات دومینو‌وار وخیمش برای ایران از تخریب پایگاه اجتماعی نظام تا ترور سردار سلیمانی و سقوط هواپیمای اوکراینی. از این جهت، شورش‌های آبان ۹۸ را که نظیرش در ۴۰ سال گذشته در ده‌ها کشوری که از سیاست‌های ضداجتماعی IMF پیروی کردند دیده شده باید در فهرست بلند IMF Riots یا شورش‌های IMF دسته‌بندی کرد. لازم به ذکر است IMF از حیث ایدئولوژیک ملتزم به و سهام‌داران اصلی آن هستند! 🔹طبق توضیحات دکتر جبرائیلی،‌ افزایش قیمت بنزین نهایتاً نقشی در کاهش کسری بودجه دولت نیز نداشت بلکه اثر عکس داشت! ↩️ نتیجه: بزرگ‌ترین بازنده سیاست‌های نیولیبرالی امریکایی در ایران (حذف یارانه و افزایش دلار و خصوصی‌سازی‌ها) دولت و مردم هستند و بزرگ‌ترین برنده‌ی آن‌ها شرکت‌های شبه‌دولتی. 🔹طبق گواهی دکتر جبرائیلی و شناخت اجمالی حقیر، صاحبان و سهام‌داران شرکت‌های شبه‌دولتی با این که بزرگ‌ترین برندگان اقتصادی کشور هستند، اغلب هیچ اعتقادی به نظام و ارزش‌های آن ندارند و تنها برندگان روندی هستند که در صورت استمرار می‌تواند منجر به فروپاشی نظام و کشور شود. روشن است که گرایش نظام به خصوصی‌سازی این شرکت‌های شبه‌دولتی فقط باعث حذف همان سهم اندک دریافتی دولت از محل سود سهام این شرکت‌ها می‌شود و نتیجه آن کاهش درآمد دولت و فشار بیشتر بر اقتصاد عمومی و سود بیشتر صاحبان این شرکت‌ها خواهد شد. 🔹این روند بسیار شبیه به روندی است که در دوره گورباچوف و یلتسین طی کرد که در آن طیفی از مدیران دولتی نیولیبرال که به دنبال چپاول راحت‌تر مردم روسیه بودند، با حمایت از سیاست‌های آزادسازی و خصوصی‌سازی، مقدمه فروپاشی سیاسی و اقتصادی شوروی را فراهم کردند، اما خود به اولیگارش‌های روسیه جدید تبدیل شدند! 🔹لذا باید عنایت کرد و نسخه‌ای در راستای است! امروز طبق تعریف مصطلح اولیگارشی کشورهای مهد لیبرالیسم و نیولیبرالیسم (امریکا،‌ انگلیس و فرانسه) تعریف اولیگارشی را به راحتی ارضاء می‌کنند: نظامی سیاسی که در آن حکومت در دست صاحبان ثروت و اشراف است. 🔹جریان انقلابی آگاه و بصیر باید از تبدیل شدن جمهوری اسلامی به یک نظام اولیگارشیک جلوگیری کند. برای این کار باید هژمونی نیولیبرالیسم را در سطح نظری و سیاسی شکست داد! @criticalknowledge
هدایت شده از دانش حیاتی
به نام خدای حامی اهل صبر و بصیرت ⭕️⚠️تسلیم و تقلیل تدریجی انقلابیون و متدینین در برابر استیلای سرمایه‌داری پساانقلابی⚠️⭕️ 🔹جریان موسوم به انقلابی، دستکم دو دهه است که خود را رقیب پایگاه سیاسی جریان نیولیبرال یعنی اصلاح‌طلبان می‌داند. غیر از مسائل فرهنگی و نظامی، مسائلی چون عدالت اجتماعی از نقاط اختلاف این دو جریان بوده است. 🔹اما نقصیهٔ بزرگی که دامن‌گیر جریان انقلابی -- زمانی مشهور به اصول‌گرا -- بوده این است که غیر از تعلق خاطر عاطفی به شعارهای انقلاب و شعائر دینی، فهم عالمانه‌ای از ریشه‌های نظری و تبعات ساختاریِ اختلافات گفتمانیِ خود با جریان رقیب نداشته است. نتیجه این که ۴۴ سال به مذمت و و و البته بیشتر شعار دادن علیه پایگاه آن یعنی پرداخته است، اما ظاهراً هیچ فهم تفصیلی از سیاست‌ها و استدلال‌هایی که در لوای آن نظم سرمایه‌داری امریکایی در دنیا ایجاد و توسعه می‌یابد نداشته است. 🔹حقیقت آن که در حالی که ۳۳ سال سیاست‌های نیولیبرالی امریکایی که نتیجهٔ آن‌ها بسط افسارگسیخته‌ترین صورت از نظام سرمایه‌داری است در کشور قویاً در جریان بوده و هست، بدنه جریان مذهبی و انقلابی عمدتاً مشغول هیئات مذهبی و راهپیمایی‌های مناسبتی و دعواهای موسمی سیاسی با اصلاح‌طلبان بوده است و توفیقات نسبی خود در این عرصه‌ها (که اغلب موسمی یا سطحی هم هستند) را به پای ادای دِین خود به دین و انقلاب می‌نوشته است، در حالی که بسط موازیِ سرمایه‌داری در جامعه تمام این دستاوردهای انقلابی و ارزش‌های دینی را یا تهدید می‌کند یا شدیداً تخریب کرده است. 🔹در این مدت طولانی، بخش زیاد و فزاینده‌ای از جریان بزرگ انقلابی عملاً یا نظراً تسلیم گفتمان نظری-سیاسی-اقتصادی رقیب شده‌اند، چنان که امروز همگی ما طوعاً یا کرهاً مقهور ساختارهای منبعث از و ایدئولوژی‌های مؤتلف آن مثل فمینیسم هستیم. سرنوشت اصول‌گرایانی که با دولت پیشین و برجام همراهی کردند یک نمونه از استحالهٔ قهری یا انتخابی جریان‌های انقلابی سابق در برابر قدرت فائقهٔ گفتمان غرب‌گرا در کشور بوده است. سرکوب اغلب اعتراضات کارگری از طرف نهادهای امنیتی نمونه‌ای از نفوذ ارتجاع امریکایی به حتی نهادهای امنیتی کشور است و تسلیم ناآگاهانهٔ دولت آقای رئیسی به سیاست‌های نیولیبرالی نمونه‌ای تأسف‌بارتر از آن. بدتر از همه این که بخشی از بدنه جریان مذهبی و انقلابی که گوشش مثل خود ما از شعارزدگی پر شده است، آنگاه که با توصیفاتی در مذمت غلبه سرمایه‌داری و نیولیبرالیسم بر کشور رو به رو می‌شود، رو ترش کرده و آن را حمل به شعارزدگی تاریخی جریان انقلابی می‌کند و حتی به توجیه یا بدتر دفاع از وضع موجود می‌پردازد. باز بدتر این که بسیاری از متدینین خود به سبک زندگی لیبرال خو گرفته‌اند! این گونه است که بسط سرمایه‌داری دیر یا زود تمام مخالفین ایدئولوژیک سطحی و احساسی خود را نهایتاً به مدافعین خود تبدیل می‌کند و کار را بر منتقدین فکور نیز سخت می‌کند. 🔹لذا مدافعین دیانت و انقلاب باید روحیه تحقیق پیشه کنند و دنبال پاسخ تفصیلی و تحقیقی به این سؤال باشند که چه طور بعد از یک انقلاب باشکوه ضدسرمایه‌داری و ضدامپریالیستی با ریشه‌های عمیق معرفتی و معنوی که در آن میلیون‌ها نفر با ذوق زائد الوصفی زیباترین حرکت انقلابی تاریخ را شکل دادند و با خون خیل شهداء امضایش کردند، هیولای نظم سرمایه‌داری از طریق سیاست‌های نیولیبرالی به این راحتی توانست با تمام لوازم و تبعاتش خود را در جامعه پسا-انقلابی اعاده کند و با تناقض‌های پنهان و آشکارش با ایدئولوژی انقلابی و دینی رسمی، جامعه ما را در یک سیر تاریخی نسبتاً کوتاه از تمام آن گذشته انقلابی مأیوس و حتی متنفر کند، آنچنان که امروز نمایندگان انقلاب و دین تحت نظام سیاسی‌ای که خود یا پدرانشان تأسیس کردند دچار انزوا و غربت شوند؟ گویی داستان صدر اسلام و سقیفه است که به صورتی دیگر تکرار شده است. 🔹باید پرسید چه شد که به رغم بیانات شداد و غلاظ و وصایای امام خمینی ره علیه سرمایه‌داری و لیبرالیسم از جمله در نامة تاریخی خود به گورباچوف، رهبر لیبرال وقت شوروی که او را از اقبال به غرب تحریض کردند، شاگرد ایشان هاشمی رفسنجانی بلافاصله پس از فوت ایشان با آغوش باز پذیرای سرمایه‌داری نیولیبرال شد و مهم‌تر این که چرا او با مخالفت مؤثری در داخل رو به رو نشد؟ 🔹سؤالات بالا باید بخشی از ابرمسئلهٔ تمدنی ما تلقی شود. با این که معتقدم بخش اعظم مقابله با این ارتجاع تاریخی و تمدنی خارج از وسع و قدرت جریان انقلابی بوده، اما لازم است در دلایل نظری و تاریخی این ضعف و انقهار تحقیق و اندیشه کنیم تا از انتباه حاصل از آن بتوانیم این بار مسیری برای یک توبه تمدنی عالمانه بگشاییم و امیدوار باشیم که با توبه جمعی بشریت در آستانه ظهور قائم آل محمد ص تلاقی کند! @criticalknowledge