eitaa logo
رادیو دل گویه ها.گوینده و مجری پادکست
277 دنبال‌کننده
23 عکس
53 ویدیو
10 فایل
هادی ها
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندگی موسیقی گنجشک هاست زندگی باغ تماشای خداست زندگی یعنی همین پروازها، صبح ها لبخندها، آوازها... https://eitaa.com/h_d1011 شاعر 👤سهراب سپهری گوینده فاطمه هادی‌ها
کودک غزه .حسنی. هادی ها .mp3
6.29M
: بیا برگردیم همون جایی که بودیم مکان: بیمارستان المعمدانی _تی شده داداشی؟ من می ترسم +نمی دونم،همه دارن فرار می تُنن _من می ترسم،همه چی داره تِتون می خوره. +چیزی نیس،پرستار حواسش به همه بَتِّه ها هست _بیا بردَردیم همون دایی تِه بودیم،تو دل مامان +نترس،الان بابایی میاد _تو می دونی تُجا رفته؟ +رفته اسم هامون رو بیاره _داره خات می ریزه رو لباسم،مامان تِی بیدار میشه پس؟ تِی ما رو بغل می تُنه؟ +دُتتُر دُفته مامانی باید بخوابه تا زودتر خوب بشه.سرو صدا نَتُن تا بخوابه.نترس.من پیشتم _داداشی...داداشی. صدای باباست.اسم هامون رو آورد +تشاتو ببند...دهنتو ببند. _تی شده؟ تی شده؟ +خات می ریزه از آسمون،تتون نخور...تتون نخور،دیو...دیوار داره می افته رومون.دِریه تُن...دِریه تُن مامانی بیدار بشه نویسنده گوینده https://eitaa.com/h_d1011
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خادم امام حسین. خضرایی اجتماعی. هادی‌ها .aac
10.03M
خدا هست❤️ مونا سادات خضرائی فیش فیش لباس امام زمانی یاد تو با یادت هستیم چی کار می کنی نرگس؟ دیر شد . اومدم بزار این عطر را توی ساک بچپونم. نرگس با خودش گفت :"کاش می شد عزیز هم با ما می آمد . " بابا با لبخند گفت :"بچه ها  به طریق که رسیدیم به نیت همه‌ی شهدا و امام زمان و فامیل و.. .قدم بردارید." علی با خنده گفت :"خدیجه کوچولو که تو کالاسکه است چه طوره قدم بر داره؟" نرگس شکلکی برای علی در آورد و گفت :"من که فقط برای عزیز قدم بر می دارم و امام زمان. و شهدا." مامان سر نرگس را بوس کرد و گفت:"نرگس جونم ،خوش زبونم ،مامان جون پا درد داشت  نمی تونست امسال با ما بیاد . تو دعا سال دیگه بهتر بشن با خودمونون می یاریمشون کربلا." دو شب بعد نرگس و خدیجه کوچولو  و علی به نجف رسیدند. نور مهتاب زائر های کربلا را درخشان کرده بود. نرگس نگاهی به جمعیت کرد و گفت :"وای چه قدر آدم این همه آدم کجا می خوابن؟چی می خورن؟" همون موقع یک آقا جلو آمد ویک ساندیچ فلافل به نرگس تعارف کرد. بفرما زائر  بفرما زائر نرگس به علی چشمک زد و گفت :"اینجا انگار امام حسین خیلی زود جواب آدم را می دهد ها." نرگس و علی به موکب های پذیرایی هاج و واج نگاه می کردند. نرگس گفت:"تشنه ام ." علی پرید یک آب مربعی با در آبی برای نرگس آورد و گفت :"بفرما زائر . نویسنده سادات خضرایی گویندگان ادیت و تدوین 💚 رادیو اربعین با شما ،همراه با دلدادگان عاشق اربعینی👇 @arbaeen_ba_shoma
recording_۲۰۲۴۰۸۱۶-۱۹۲۳۱۲_1.mp3
5M
.درانتظارقدومت دل رابی توکجاروانه کنم؟ بازرسیده است عصرجمعه وزمان دلتنگی ای صاحب تمام روزهای دلم ای ولی عصروزمانه عمرم بازعصرجمعه شد،ندیده ام رویت! ورق خورده کتاب دلم بی تو ۳۶۵بار،بدون پیرنگی ورق میخورد، می شود تکرار ورق هفتم است:عصرودلتنگی قلم زندگی روان است وچنین بدون جوهره ی عشقت گم شده است مضمون ونیست مفهوم هیچ تعلیقی وهیچ نماهنگی بازگرفته آسمان دلم را غبارسیاهی بدون هماهنگی فی البداهه سروده ام برای دلم شعرعشقت زِ روی دلتنگی من ایستاده ام به احترام شما درانتظار قدومت که میدانم چوبیایی همان لحظه تمام شود،تمامِ دلتنگی من همه عمر رابه یادِتوام آقا! وثابت شده است به قلبم که: زندگیِ بدون شما، نه جلوه ای داردونه هیچ رنگی! اللهم عجل لولیک الفرج المولا الهی آمین🤲🩶 شاعر خوانش 💚 رادیو اربعین با شما ،همراه با دلدادگان عاشق اربعینی👇 @arbaeen_ba_shoma
هدایت شده از فاطمه هادیها
9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زائر حسین بیا امشب اینطور خیال کنیم تا ابد
کوچه عاشق فاطمه هادیها _1.mp3
12.02M
نویسنده فاطمه هادیها نام داستان کوچه عاشق حیاط پر بود از پیچک‌های سبز و زیبا که حتی تا پشت در کوچه هم کشیده شده بود چادرش همیشه دم دست بود یک چادر آبی با گل‌های ریز نارنجی تا صدای در می‌آمد و تَقی به تُوقی می‌خورد می‌دوید طرف در آنقدر آن بیرون را نگاه می‌کرد تا مطمئن شود کسی نبوده چند وقتی بود اینطور شده بود از همان روز که مجتبی ساکش را برداشت و از این خانه رفت از همان وقت که فاطمه قرآن بالای سر مجتبی گرفت آن روز بود که دلش هُری ریخت زمین که خدایا نکند مجتبی دیگر برنگردد. نکند. بیاید و من خانه نباشم. الان چند ماهی است که مجتبی به خانه نیامده https://eitaa.com/h_d1011 به یاد همه همسران شهدا فاطمه هادیها قزوین
recording_۲۰۲۴۰۸۲۰-۱۹۳۹۴۶_1.mp3
3.32M
https://eitaa.com/h_d1011 سلام رفیق می‌دونی قوی‌ترین دلگرمی چیه قوی‌ترین دارو چیه؟ قرص بودن دلای همه ما به اون بالاییه اونی که اسمش خداست و قشنگ‌ترین تیتر زندگی ماهاست ما همه دنیا رو با خدا داریم بی خدا هیچی نداریم آدم بی‌خدا بی‌حیاست آدم بی‌خدا مال مردم خوره غیبت کنه تهمت زنه بی خدافکر می‌کنه هیشکی حریفش نیست نمی‌دونه خدا حریفشه اما به موقعش لیاقت نداره اینو متوجه بشه می دونی آدم بی خدا را خدا هم محالش نمیکنه فقط اینو بدون همه چی با خدا قشنگه. خدا یارت باشه و نویسنده و تدوینگر
https://harfeto.timefriend.net/17241774043215 فاطمه لینک پیام ناشناس ایجاد کرده است * *همین حالا به لینک بالا برو و حرف دلت رو به صورت ناشناس واسش بفرست* ‼️👆👆👆👆👆👆‼️
من و اربعین حسینی .mp3
11.28M
من و اربعین حسین.! چشماتو ببند خیال کن که با زائرایی چشماتو ببند...... چشمهایم را می‌بندم و ویزای عشق می‌گیرم! از ميان سیل انسان‌هایی می‌گذرم که مرزها برایشان مفهومی ندارد. بعد از مرز گویا وارد مدینه فاضله ای می،شوم که آرزوی دیرینه‌ی بشریت است! اینجا در مسیر کربلا، واژه‌ها گُر گرفته‌اند. کلمات معنایی دیگر یافته‌اند. معنایی که مرزهای ادبیات را شکافته و قالب و معنا درهم آمیخته شده است. اینجا محبت دادنی نیست، گرفتنی نیست، بخشیدنی است. اینجا خستگی معنا ندارد. بوی عشق تمامی هوا و فضا را پر کرده است. اینجا مردمانی دارد، از جنس بلور که تپش قلبهاشان دیدنی است! تو را مهمان سفره هایی می‌کنند که همه دار و ندارشان را در آن ریخته اند. آنها ثمره‌ی یک سال تلاش خود را طی چند روز بخشیده‌اند و لبخند می‌زنند! اینجا دیگ‌هایی زده‌اند، همه با شعله‌ی عشق گرم است. اینجا قلب‌ها حاضرند و غیبت ندارند. هر کس، هر چه دارد، در طبقی از اخلاص چیده و به التماس می بخشد. منتی ندارند که بماند، منت هم می‌کشند تا جرعه آبی، شربتی، لقمه نان و خرمایی تورا مهمان کنند. دخترکی خرد رقیه نام، با لبخندی بهشتی، دامن تورا می‌کشد و آویزان چادرت می‌شود تا تو از سر ترحم هم شده، شبی مهمان‌شان باشی. در خانه‌شان چشم برگذاری لباس‌هایت را به اشک دیدگان  می‌شویند و پینه بر کفش‌هایت می‌زنند. چنان روی خاکی تورا می‌بوسند و می‌بویند که گویا تو هم همسفر زینب کبری سلام الله علیها بوده ای... السلام علیک یا قمر بنی هاشم..! السلام علیک با ابا عبدالله الحسین! #زهرا _کرمانی نژاد #فاطمه_هادیها