eitaa logo
رادیو دل گویه ها.گوینده و مجری پادکست
292 دنبال‌کننده
28 عکس
57 ویدیو
10 فایل
هادی ها
مشاهده در ایتا
دانلود
کس بی کسان _1.mp3
3.19M
کس بیکسان چون خدا هست وبس دلم را نبستم به زنجیر کس خدایم شنیده صدایم ومن دیده ام نه بندی به پا دارم ونه به دل این هوس هم آوا شدم با غزل های نور خدایم چو هستی توفریاد رس درِ این قفس راکسی بسته است که افتاده در دام دنیای خس تپیده دلش در هوای کسان تپیده دل وتنگ گشته نفس کلید رهایی بدستت دهد خدایی که باشد تو را هم نفس ز بیم غم وغصه آزاد باش تو داری خدارا، تو راهست بس https://eitaa.com/h_d1011
مترسک . هادی‌ها ،سلحشور_1.mp3
2.22M
میخواهی بخندی با لبهای نداشته ات دلت میخواهد حرف بزنی، فریاد بزنی با زبانیکه نداری دلت میخواهد ببینی با چشمهای دکمه ای که سویی ندارد درتعجبم چگونه دلت میخواهد؟ تو میخواهی؟! با دلی که نداری؟!!! مترسک! چقدر پُری از نداشته ها، چقدر شبیهی به دنیای پوشالی! چرا پرنده ها از تو نمیگریزند؟ انها هم فریب خورده اند، فریب دنیای پوشالی... ☆شعر نیست✓ https://eitaa.com/h_d1011
یعنی رضای من .محمدزاده،هادیها_1.mp3
5.19M
رضای من! روزها گذشت و مراسم عزاداری اش با شکوه و با ابهت برگزارشد . تا این که مراسم چهلم رضا رسید و مداح مراسم حاج احمد واعظی بود . داشت روضه می‏خواند: -« امیرالمومنین (ع) دخترش را دست هرکسی نمی سپاره. عاشق تو بدان ! امروز عشق تو محک خورده / هرکس که علی گفته ، بسیارکتک خورده » . شنیدم که گفت: - « از دیشب تا حالا که جریان این شهید رو بهم گفتن...» ؛ و زد زیرگریه ، بغضش که خالی شد ادامه داد؛ « رضا اسماعیلی منو بیچاره کرده ، تیغ گذاشتن به گلوش که توهین کن ، اما اون با ذکر یاعلی ...» بعد روضه اش را با خواندن این شعر ادامه داد:« عاشقان را سرشوریده به پیکر عجب است/ دادن سرنه عجب ، داشتن سر عجب است/ تـیغ بارد اگر آنـجا کـه بـود جلوه دوست / تن ندادن ز وفا در دم خنجر عجب است/ تشنه لب جان به لب آب سپردن سهل است / تشنة وصل کند یاد زکوثر عجب است / تن بی سر عجبی نیست اگر افتد برخاک / سر سرباز ره عشق به پیکر عجب است ....». حاج احمد چه می‏گفت؟ چه می خواند ؟ روضه اش بری رضای من بود ؟ چرا گفت؛ رضا اسماعیلی؟ شاید ! رضای دیگه ای هست؟ یعنی سرش بریده شده ؟ یعنی رضای من...  -محمد-زاده 🖌شیشه عطر، ترکی زبان، شمیلا، خاطرات مادر شهید رضا اسماعیلی، 1403 https://eitaa.com/h_d1011
الشام الشام الشام و حرم بسته شد و فصل جدید اسارت‌ها رقم خورد... السلام علیک یا زینب کبری! السلام علیک یا عقیلة العرب! السلام ای اسوه‌ی همه آزادگان عالم! سلام؟!... سلام که نه! خداحافظ ای دختر علی و فاطمه! واای براین دنیا! اف بر این روزگار و افسوس بر این روز‌ها و شب‌های ناتمام اسارت! آه از دلی که آرام ندارد و سر و سینه‌ای که بی امان کوبیده می‌شود، در غم اولاد زهرا سلام الله علیها. نمی‌دانم چطور خورشید تابِ تابیدن دارد و مهتاب تاب ماندن؟ چرا هر لحظه این مصائب سخت‌تر می‌شود و دردهایم افزون‌تر؟ و در این میانه چه طاقتی دارد و چه صبری، مهدی صاحب الزمان! آیا وقت آن نرسیده که ایشان حیدری بپوشند و ذوالفقار از نیام بیرون بکشند؟ نه خدایا غلط گفتم و اشتباه فرض کردم! آیا وقت آن نرسیده که اذهان بشری از بستر غفلت و شهوت بیرون بیاید و چشم‌هایش را بر واقعیت واقعی باز کنند؟ در کدام دروغ مجازی سیر می‌کردیم و بر کدامین صفحه‌ی نمایش خانگی، تئاتر خواب‌زدگی می‌دیدیم که بار دیگر ریسمان و زنجیر اسارت، بر ناموس خون خدا بسته شد؟ آیا نمی‌دانیم این خاندان روی ناموس‌شان تعصب دارند؟ حاضرند دست بدهند و جان و سر قربان کنند برای حفظ حریمِ ‌این حرم! هیچ ندارم بگویم و هیچ نمی‌دانم چه بگویم . فقط استغفار می‌کنیم و والعصر می‌خوانیم و صبر می‌جَوِیم تا امر امام‌مان برسد. به امید آن روزی که جان بر کف بگوییم: «سلام فرمانده...سلام ...! نویسنده زهرا کرمانی‌نژاد
الشام ،کرمانی. نژاد ،هادیها_1.mp3
7.35M
الشام الشام الشام و حرم بسته شد و فصل جدید اسارت‌ها رقم خورد... السلام علیک یا زینب کبری! السلام علیک یا عقیلة العرب! السلام ای اسوه‌ی همه آزادگان عالم! سلام؟!... سلام که نه! خداحافظ ای دختر علی و فاطمه! واای براین دنیا! اف بر این روزگار و افسوس بر این روز‌ها و شب‌های ناتمام اسارت! آه از دلی که آرام ندارد و سر و سینه‌ای که بی امان کوبیده می‌شود، در غم اولاد زهرا سلام الله علیها. نمی‌دانم چطور خورشید تابِ تابیدن دارد و مهتاب تاب ماندن؟ چرا هر لحظه این مصائب سخت‌تر می‌شود و دردهایم افزون‌تر؟ و در این میانه چه طاقتی دارد و چه صبری، مهدی صاحب الزمان! آیا وقت آن نرسیده که ایشان حیدری بپوشند و ذوالفقار از نیام بیرون بکشند؟ نه خدایا غلط گفتم و اشتباه فرض کردم! آیا وقت آن نرسیده که اذهان بشری از بستر غفلت و شهوت بیرون بیاید و چشم‌هایش را بر واقعیت واقعی باز کنند؟ در کدام دروغ مجازی سیر می‌کردیم و بر کدامین صفحه‌ی نمایش خانگی، تئاتر خواب‌زدگی می‌دیدیم که بار دیگر ریسمان و زنجیر اسارت، بر ناموس خون خدا بسته شد؟ آیا نمی‌دانیم این خاندان روی ناموس‌شان تعصب دارند؟ حاضرند دست بدهند و جان و سر قربان کنند برای حفظ حریمِ ‌این حرم! هیچ ندارم بگویم و هیچ نمی‌دانم چه بگویم . فقط استغفار می‌کنیم و والعصر می‌خوانیم و صبر می‌جَوِیم تا امر امام‌مان برسد. به امید آن روزی که جان بر کف بگوییم: «سلام فرمانده...سلام ...! https://eitaa.com/h_d1011
*دو قدم مانده ک پاییز ب یغما برود این همه رنگ قشنگ از کف دنیا برود ... 💠💠💠💠💠💠 https://eitaa.com/h_d1011
سعدیا ای کاش انسان‌ها برادر می‌شدند جملگی اعضای یک اندام و پیکر می‌شدند سعدیا ای کاش می‌شد شعر خوبی را سرود تا بنی آدم به حکم عقل بهتر می‌شدند سعدیا تو نیستی اما کلامت زنده است گرچه این اهل دغل از گوش دل کر می‌شدند سعدیا مفهوم شعرت را بخوان بر ناکسان ناکسان از ظلم خود شاید مکدر می‌شدند سعدیا عضوی کِدِر از دیگران برده قرار بی غم از اندوه اعضایی که پرپر می‌شدند گفته بودی سعدیا بی غم ز محنت باشد او چون نشاید نامشان آدم، وقیح‌تر می‌شدند این بنی آدم ز روی عادتی زشت و کثیف برده از خود آبرو! ای کاش ابتر می‌شدند! https://eitaa.com/h_d1011
سعدیا۲،سلحشور،هادیها_1.mp3
3.34M
سعدیا ای کاش انسان‌ها برادر می‌شدند جملگی اعضای یک اندام و پیکر می‌شدند سعدیا ای کاش می‌شد شعر خوبی را سرود تا بنی آدم به حکم عقل بهتر می‌شدند سعدیا تو نیستی اما کلامت زنده است گرچه این اهل دغل از گوش دل کر می‌شدند سعدیا مفهوم شعرت را بخوان بر ناکسان ناکسان از ظلم خود شاید مکدر می‌شدند سعدیا عضوی کِدِر از دیگران برده قرار بی غم از اندوه اعضایی که پرپر می‌شدند گفته بودی سعدیا بی غم ز محنت باشد او چون نشاید نامشان آدم، وقیح‌تر می‌شدند این بنی آدم ز روی عادتی زشت و کثیف برده از خود آبرو! ای کاش ابتر می‌شدند! https://eitaa.com/h_d1011