هدایت شده از کانال رسمی رادیواربعینباشما📻
اربعین شاعر سلحشور خوانش هادی ها .aac
3.68M
به وقت اربعین آقای من!آهسته می آیم
دلم آنجاست درکویت ومن پیوسته می آیم
گهی پای تنم خسته شودازدوری این ره
به دست دل شتابان پرزده،وابسته می آیم
صدایم میزنی مولا! من پرمیکشم سویت
ز این عالم جداگشته،زتن بگسسته می آیم
سرازپانشناسم من،دلم آنجاست ،پیش تو
چه مشتاق وشتابان ورها،وارسته می آیم
صدای عشق توباهرتپش می جوشدازقلبم
زشوق روی تو،باهرتپش،دلبسته می آیم
هزاران شیعه،چونان من،غرق درراهند
غریق بحراین راهم،درون رسته می آیم
شاعر#زهرا_سلحشور _جمع_آبی
خوانش#فاطمه_هادیها
#اربعین_حسینی
#اےکاشپادشاه_نظر_برگداکند
#اللهم_ارزقنا_کربلا💚
#اربعین
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
#زائر_یار
#اربعین
#حسین_جان
#سلام_به_ارباب
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
#رادیـــو_اربعیـــن_باشـــما
رادیو اربعین با شما ،همراه با دلدادگان عاشق اربعینی👇
@arbaeen_ba_shoma
هدایت شده از کانال رسمی رادیواربعینباشما📻
ای که عطر حرمت. .mp3
4.38M
ای که عطرحرمت،چون گلاب وانگبین
پای عاشقان تو ، پرتوان به راه دین
دسته دسته هیئتی، پرزنان سوی حرم
دل دراوج آسمان ،با ائمه همنشین
ضربان قلب عاشق میزندسنج دوضرب
می زندبرطبل سینه،بادودست آتشین
می نوازدچون دمادم وبخواندنوحه خوان
پایکوبان میرودسوی حرم بانوایی دلنشین
دیده اشک شوق بارد،لب بخواندذکررا
درسری عشق شهادت،پای درروی زمین
عاشقان پای پیاده تارسیدن به حرم
درهوای کوی یار، در مسیر اربعین
بچه شیعه منتظر تا ببویدبوی یار
تابجنگددررکابش چون امیرالمومنین
خوانش #فاطمه_هادیها
شاعر#زهرا_سلحشور
#یاحسین
#اےکاشپادشاه_نظر_برگداکند
#اللهم_ارزقنا_کربلا💚
#اربعین
#زائر_یار
#اربعین
#حسین_جان
#سلام_به_ارباب
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
#رادیـــو_اربعیـــن_باشـــما
رادیو اربعین با شما ،همراه با دلدادگان عاشق اربعینی👇
@arbaeen_ba_shoma
برشی از داستان نی بیصدا سلحشور هادیها_1.mp3
2.95M
برشی از داستان نیبیصدا:
محمدجوادچوب راازدستم گرفت آنرا براندازی کرد وگفت:
- نه! این چوب محکمی نیست، این چوب مال باغه، چوب درختیه که باغبون روسرش بوده ونازش روخریده، ببین چه راحت میشکنه!
دوطرفش راگرفت وبایک فشار کوچک روساق پایش آنراشکست. گفت:
- چوبدستی من، چوب بیابونه، چوبیه که بارون خورده و آفتاب دیده، بیا بگیرش! امتحانش کن! خیلی محکمه! به این راحتیها نمیشکنه
اون موقع با اینکه سنی نداشت معنای عمیقی پشت کلامش بود واقعاً بیابون ازش یک آدم قوی و محکم ساخته بود که با یک بیدارخوابی شبانه به هم نمیریزه اما من با جواد زمین تا آسمون فرق داشتم به قول مادرم من بچه شهری بودم
به قلم: #زهرا_سلحشور
#گوینده:#فاطمه_هادیها
زندگینامه داستانی شهیدمحمدجوادقربانی
کس بی کسان _1.mp3
3.19M
کس بیکسان چون خدا هست وبس
دلم را نبستم به زنجیر کس
خدایم شنیده صدایم ومن دیده ام
نه بندی به پا دارم ونه به دل این هوس
هم آوا شدم با غزل های نور
خدایم چو هستی توفریاد رس
درِ این قفس راکسی بسته است
که افتاده در دام دنیای خس
تپیده دلش در هوای کسان
تپیده دل وتنگ گشته نفس
کلید رهایی بدستت دهد
خدایی که باشد تو را هم نفس
ز بیم غم وغصه آزاد باش
تو داری خدارا، تو راهست بس
#شاعر #زهرا_سلحشور
#بداهه
#خوانش #فاطمه_هادیها
https://eitaa.com/h_d1011
مترسک . هادیها ،سلحشور_1.mp3
2.22M
میخواهی بخندی با لبهای نداشته ات
دلت میخواهد حرف بزنی، فریاد بزنی با زبانیکه نداری
دلت میخواهد ببینی با چشمهای دکمه ای که سویی ندارد
درتعجبم چگونه دلت میخواهد؟
تو میخواهی؟! با دلی که نداری؟!!!
مترسک! چقدر پُری از نداشته ها، چقدر شبیهی به دنیای پوشالی!
چرا پرنده ها از تو نمیگریزند؟
انها هم فریب خورده اند، فریب دنیای پوشالی...
#نویسنده #زهرا_سلحشور
☆شعر نیست✓
#گوینده #فاطمه_هادیها
https://eitaa.com/h_d1011
سعدیا ای کاش انسانها برادر میشدند
جملگی اعضای یک اندام و پیکر میشدند
سعدیا ای کاش میشد شعر خوبی را سرود
تا بنی آدم به حکم عقل بهتر میشدند
سعدیا تو نیستی اما کلامت زنده است
گرچه این اهل دغل از گوش دل کر میشدند
سعدیا مفهوم شعرت را بخوان بر ناکسان
ناکسان از ظلم خود شاید مکدر میشدند
سعدیا عضوی کِدِر از دیگران برده قرار
بی غم از اندوه اعضایی که پرپر میشدند
گفته بودی سعدیا بی غم ز محنت باشد او
چون نشاید نامشان آدم، وقیحتر میشدند
این بنی آدم ز روی عادتی زشت و کثیف
برده از خود آبرو! ای کاش ابتر میشدند!
#شاعر #زهرا_سلحشور
#مشاعره
#خوانش #فاطمه_هادیها
https://eitaa.com/h_d1011
سعدیا۲،سلحشور،هادیها_1.mp3
3.34M
سعدیا ای کاش انسانها برادر میشدند
جملگی اعضای یک اندام و پیکر میشدند
سعدیا ای کاش میشد شعر خوبی را سرود
تا بنی آدم به حکم عقل بهتر میشدند
سعدیا تو نیستی اما کلامت زنده است
گرچه این اهل دغل از گوش دل کر میشدند
سعدیا مفهوم شعرت را بخوان بر ناکسان
ناکسان از ظلم خود شاید مکدر میشدند
سعدیا عضوی کِدِر از دیگران برده قرار
بی غم از اندوه اعضایی که پرپر میشدند
گفته بودی سعدیا بی غم ز محنت باشد او
چون نشاید نامشان آدم، وقیحتر میشدند
این بنی آدم ز روی عادتی زشت و کثیف
برده از خود آبرو! ای کاش ابتر میشدند!
#شاعر #زهرا_سلحشور
#مشاعره
#خوانش #فاطمه_هادیها
https://eitaa.com/h_d1011