#دوربین
#فاطمه_هادیها
# برداشت از تصویر
در یک مزرعه سرسبز و پر از زندگی، گروهی از موشها در کنار هم زندگی میکردند. این موشها همیشه با هم بودند و از زندگی ساده و شاد خود لذت میبردند.
در یک صبح آفتابی، گربهای بزرگ و ترسناک و سیاه به مزرعه آمد. او به دنبال شکار بود و به زودی یکی از موشها را در چنگال خود گرفت. موشهای دیگر که از ترس و وحشت به لرزه افتاده بودند، به جای اینکه به کمک دوستشان بشتابند، دوربینهای کوچک خود را بیرون آوردند و شروع به عکاسی از صحنه کردند.
گربه با نگاهی تمسخرآمیز به موشها گفت: «شما فقط تماشا میکنید؟ آیا نمیخواهید دوستتان را نجات دهید؟» اما موشها همچنان به عکاسی ادامه دادند، گویی که این لحظه را برای همیشه ثبت میکردند.
در همین حین، موش کوچکی به نام نینا که همیشه به شجاعت و هوش معروف بود، تصمیم گرفت که کاری کند. او به آرامی به سمت گربه رفت و با صدایی محکم گفت: «ما ممکن است کوچک باشیم، اما وقتی با هم باشیم، میتوانیم هر چیزی را تغییر دهیم.»
نینا با این حرف، توجه موشهای دیگر را جلب کرد. موش ا دوربینهایشان را به سمت نینا چرخاندند تا از او عکس و فیلم بگیرند و در فضای مجازی انتشار دهند و فالوور جذب کنند. نینا فریاد زد به خودتان بیایید من تصمیم دارم شما را نجات دهم به من کمک کنید دوربینهایتان را زمین بگذارید. آنها دوربینهای خود را کنار گذاشتند و به نینا پیوستند. با هم، نقشهای کشیدند تا دوستشان را نجات دهند. آنها با هم فریاد زدند و به سمت گربه دویدند، و با شجاعت و اتحاد، گربه را مجبور به رها کردن دوستشان کردند. نینا و دوستانش از دم گربه شروع کردند و حسابی او را گاز گرفتند. چند تا از موشها هم توی چشم و گوش گربه رفتند و او را وادار کردند تا برای همیشه دمش را روی کولش بگذارد و برود.
حالا موش کوچولو جانش را مدیون اتحاد موشها وهوش نینا بود . الان جا دارد همه با هم برای نینا و دوستانش یک دست مرتب بزنیم😊👏
گربه که از این اتحاد و شجاعت موشها شگفتزده شده بود، به آرامی از جنگل خارج شد و دیگر هرگز بازنگشت.
از آن روز به بعد، موشها یاد گرفتند که قدرت واقعی در اتحاد و شجاعت است، نه در تماشا و ثبت لحظات. آنها فهمیدند که هر چقدر هم کوچک باشند، وقتی با هم باشند، میتوانند هر چالشی را پشت سر بگذارند.
https://eitaa.com/h_d1011