حسین قدیانی:
سؤال اساسی اینجاست: چرا خامنهای از همان سال هشتاد و چهار دنبال ریاستجمهوری قالیباف بود؟
جواب روشن است: خامنهای در قامت پدر ایران نمیخواست صندلی ریاست بر قوهی مجریه در خلال منصبنشینی چهرههایی که به سیاست شهرهترند تا مدیریت، بیفتد در دور باطل افراط و تفریط؛ که حتی خاتمی و موسوی هم از این جنگ فرسایشی آسیب ببینند. خوب است یک پله عقبتر برویم و برویم به روزگار جنگ. زمانی که قالیباف به اعتبار بعضی ادعاهای کاملاً منطبق بر منطق، مدیرترین بلکه مدرنترین فرماندهلشکر ایران خوانده میشد. بیاییم یک آن فرض کنیم نه مهدی باکری شهید شده باشد و نه حسین خرازی و نه سلیمانی و نه آن دیگر سرداران آسمانی. واقع امر آن است که اگر ناظر بر تحلیل لشکرها به این داوری برسیم که حاجباقر در مجموع بهترین فرماندهلشکر جبهه بوده، حتماً همهی آن دیگر فرماندهان به سلامت این قضاوت صحه خواهند گذاشت.
چه کردیم ما با قالیباف؟ مایی که این همه در فراق احمد کاظمی مویه میکنیم، به راستی چه کردیم با قالیبافی که امن و امان حاجاحمد بود؟ تو باید خامنهای باشی تا بفهمی قالیباف یعنی کی و یعنی چی؛ همچنان که هاشمی بلکه خاتمی بارها به دوم خردادیها توپیده بودند که چرا دارید قالیباف را میزنید؟ تحلیل درست خامنهای در سال هشتاد و چهار- درست بیست سال پیش که بهترین وقت برای چیدن میوهی باقر بود- این بود: فقط قالیباف میتواند با کلیدواژهی #کار به جنگ چپ و راست پایان دهد ...
با رفتن باقر به پاستور، هرگز این کشور به حوادث تلخ هشتاد و هشت، دی نود و شش، آبان نود و هشت و بلکه حتی اعتراضات چهارصد و یک نمیرسید.
اگر قالیباف در کسوت شهردار تهران موفق شد فاصلهی شمال و جنوب پایتخت را فقط و فقط به یک اتوبان امام علی محدود کند و بهترین قدم را برای اجرای عدالت شعوری و شهودی بردارد؛ نامزد اصلح خامنهای در قامت رئیسجمهور حتماً میتوانست فرماندهلشکر سازندگی جنوب تا شمال کشور هم باشد. اینک ... سطح این آدم را تا این حد پایین آوردهند که بخواهد دربارهی سفر دخترش به ترکیه و خرید چهار تا پستونک به عالم و آدم بدهکار باشد؛ آنهم دختری که اساساً در عقد شوهرش است، نه تحت تکلف پدر ...
https://t.me/ghete26/10731