🔺روایت حسین دارابی از بخش هایی از جلسه رهبری و دکتر جلیلی
ـــــــــــــــــــــــ
پایگاه خبری صابرین نیوز↙️
🖋 حسین دارابی یک کنشگر رسانه ای و تقریبا بلاگر است اصلا مورد پسند من نیست نه اینکه او را طرد و رد کنم نه! جنس من نیست و باهم متفاوتیم.
او مانند ماهایی که گفتمانی سالهاست جلیلیچی لقب گرفتیم نیست. ماها دنبال یک اصالت مکتبی از جنس امامره هستیم.
آن را در بین رجال سیاسی در جلیلی یافتیم.
🔻اما ببینید از نگاه رهبری و جلسه دکتر جلیلی با رهبری چه روایتی دارد!
آنرا مقایسه کنید با روایت زورگویانه و خشن این روزهای اصلاحات و حملات زنجیرهای مشکوک اطرافیان رئیس مجلس؟!
❗️ رهبری میگویند این سرمایه اجتماعی را رها نکنید و برایش برنامه داشته باشید،
این حرکت را سست نکنید و با قدرت دنبال کنید!؟
🔻این نگاه را با نگاه سیاسیون و برخی کنشگران حوزوی و اجتماعی هم مقایسه کنید خیلی مطالب این روزها دستتان میآید.
#مکتبی
🆔 @h_falahati
زمان:
حجم:
1.59M
توضیحی راجع به جریان طرفداران دکتر جلیلی
#بسته_تحلیلی
قسمت اول
🆔 @h_falahati
زمان:
حجم:
1.59M
توضیحی راجع به جریان طرفداران دکتر جلیلی
#بسته_تحلیلی
قسمت دوم
🆔 @h_falahati
زمان:
حجم:
1.32M
توضیحی راجع به جریان طرفداران دکتر جلیلی
#بسته_تحلیلی
قسمت سوم
🆔 @h_falahati
📢 اشاره رهبر انقلاب به خصوصیات مرحوم آقای رئیسی(رضوان الله علیه)
👈 اهتمام به طرحهای بزرگ ملی
✏️ رهبر انقلاب: یک نقطهی دیگرِ ایشان [مرحوم آقای رئیسی] اهتمام به طرحهای بزرگ بود. به طرحهای سنگین اهتمام داشت؛ مثلاً فرض کنید مثل همین انتقال آب از دریا به چند نقطه یا مثلاً در همین مسئلهی آب، انتقال آب از راههای دور به شهرهایی که مدّتها بود در انتظار آب بودند؛ ایشان مسئلهی شُرب اینها و کشاورزی اینها را حل کرد. طرحهای گوناگونی از این قبیل داشت.
🔹️بخشی از بیانات رهبر انقلاب در دیدار اعضای هیئت دولت سیزدهم. ۱۴۰۳/۴/۱۷
🔹️متن کامل بیانات:
khl.ink/f/56951
@h_falahati
روایت انقلاب | حامد فلاحتی
🔺روایت حسین دارابی از بخش هایی از جلسه رهبری و دکتر جلیلی ـــــــــــــــــــــــ پایگاه خبری صابر
🔴 روایت دیدار!
آقای جلیلی بعد از ۴۵ دقیقه جلسه با حضرت آقا، از ایشون پرسیدند:
شما راضی بودید؟
تعابیر دقیق؛ آقا فرمودند: راضی؟! خیلی راضی هستم و باید شما اجازه ندهید این حدود 14 میلیون دلسرد و سست شوند و با قدرت این مسیر را ادامه دهید و نشاطشون رو حفظ کنید و ارزش این رأی به این است که شما بدون تنازل از مواضع انقلاب اسلامی عمل کردید و سطح منازعات رياست جمهوری رو ارتقا دادید و ...
🖋الحمدالله
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🆔 @h_falahati
☘معیارهای انقلابیگری!
ما اشتباه نکردیم!
شک نکنید، بهتر از دکتر جلیلی بود می رفتیم سمت او.
ما حزب نیستیم یک جریان اهل فکر و اندیشه هستیم.
ما متحجر نیستیم.
با ملاک، دلیل و حجت رفتیم به سمت انتخاب.
اهل گفتگو و بحث هستیم.
ما دلمان برای انقلاب می سوزد.
ما دگم نیستیم.
ما طالبانی و پادگانی فکر نمیکنیم.
اما مظلوم هستیم.
اعتراضی هم نداریم.
🆔 @h_falahati
روایت انقلاب | حامد فلاحتی
🔰 آسیبشناسی رفتار انتخاباتی حامد فلاحتی ___________________________________ جریان انقلاب، کاندیداه
🔰آسیبشناسی رفتار انتخاباتی
حامد فلاحتی
_________________________________
جریان انقلاب، کاندیداها
قسمت سوم
🔻آقای قالیباف با ادبیات تحولی و جدید خود یک نگرش را در میان تودههای انقلابی رواج داد!
او در اولین نطق انتخاباتی خود با تکیه بر سابقه عملکردی و اجراییش در نیروی انتظامی، هوافضای سپاه و شهرداری تهران، این #سابقه اجرایی را عاملی بعنوان برتری و همسان با #کارنامه دانست و تمامی اصالتهای انقلابی و مکتبی خود را ذیل این سابقه پوشاند.
او با پیاده سازی این خرده گفتمان یک ادبیات معطوف به اجرا و عمل را در میان انقلابیون جا انداخت و با تکیه بر خاطرات و سوابق ارزشمند مجاهدت خویش در کنار برخی سرداران بزرگ انقلاب، به نوعی اصالت را با عمل و اجرا دانست.
این ادبیات شبه #کارگزارانی اصالتهای تفسیری گفتمانی یک مسوول را چندان مهم نمیدانست و کارنامه(بخوانید عمل و اجرا) را اصیل دانست!
🔻وی در تمامی نطقهای خود با اصرار و اغراق فراوان هرآنچه از خود گفت، از اجرا بود و عمل! و به نوعی مشکل مفقود در میان کارگزاران نظام را نبودن قوت اجرایی و مدیریتی دانست.
وی با بی اعتنایی به ابهامات نظری و گفتمانی این سالهای خود و بیتفاوتی نسبت به برخی مواضع غیرشفاف و نامتوازنش در مسائل مهمی چون برجام، مذاکره، حجاب، طرحهای شفافیت و صیانت و نگاههای واگرایانهاش در فعالیتهای فرهنگی شهرداری تهران، با زبان تبلیغات آنها را بیاهمیت و غیرضرور تلقی کرد و در ایجاد این ادبیات در میان هوادارانش تقریبا موفق شد.
🔹 این رویکردها و خردهگفتمانهای اتخاذی و جعل نوعی ملاک در انقلابی بودن موجب یک اعوجاج گفتمانی در ادبیات رایج انقلابیون شده و به برهمریختگی ملاکهای فرد اصلح در اذهان مخاطبین کمک کرد.
در حقیقت تیم تبلیغاتی آقای قالیباف دنبال نوعی اصلح سازی برای ایشان بود و هرچه به زمان انتهایی تبلیغات ریاست جمهوری نزدیک شدیم این اعوجاج بیشتر و بیشتر شد!
حامیان آقای قالیباف از منتسب سازی وی به انقلاب به انتساب انقلاب به وی می رسیدند!
آنها از خرج کردن میراث معنوی انقلاب برای ایشان فروگذار نکردند و هرگز به این ندا توجه نکردند که اگر مخاطبین وی را در ملاکها نیافتند چه بر سر میراث معنوی خواهد آمد؟
وقتی این خردهگفتمان و کجروایت از اصلح با کلیدواژه #رای_خاکستری همراه شد، به پدیده عجیبی تبدیل گشت!؟
معنا و مفهوم خاکستری تداعی کننده یک معنای مبهم در ادبیات سیاسی بود، چرا که می توانست توسط هرشخصی در پهنه سیاسی استفاده شود، اما دستگاه رسانه ای آقای قالیباف این ویژگی را بعنوان یک نکته مثبت تلقی نمود! و هیچ گاه متوجه نشد که بدنه آگاه انقلابی این برداشت را برنمیتابد و آنرا به نحوی مذموم می پندارد.
ادامه دارد....
#جریانشناسی
#آسیبشناسی
🆔 @h_falahati
🔻برسد بهدست پرویز پرستویی -۱
🖊مهدی جمشیدی
۱. آقای پرویز پرستویی، چند سطری در نقد سخنی که بازیسازان رسانهای به قصد انتقام و ترور شخصیت، آن را از متن و بافتش جدا کردهاند و حتی واژههای دروغ ساختهاند، نوشتهاید. به رسم گفتگو، نقادی و پرسشگری شما را بیپاسخ نمیگذارم؛ همچنان که همواره در مسیر گفتگو و مناظره و نوشتن قرار داشتم و از پرسش و مسأله، نگریختهام. شما در مستند سوم آقای پزشکیان به نام «نگرانم»، دیالوگهایی شبیه نامهی «حاج کاظم» به فاطمه را خواندهاید تا مخاطب احساس کند که یک حاج کاظم در راه است. اجازه بدهید از همین زاویه با شما گفتگو کنم، اما نپذیریم که حاج کاظم امروز، آقای پزشکیان است. بگذارید با همان حاج کاظم آژانس شیشهای که شما بودید، سخن بگویم. میخواهم با منطق دیروز، امروز را بفهمم؛ همان منطقی که شما نیز به کار گرفتید و شبیهسازی تاریخی کردید.
۲. حاج کاظم عزیز! دیدی عباس حیدری _ همان بسیجی جانباز خراسانی که ترکش به شاهرگ گردنش نزدیک شده بود و روزهای پایانی زندگیاش را میگذراند_ در پیچوخم روزگار ناسازگار، گم شده و دیده نمیشود. به آن اداره و این اداره رفتید تا شاید بتوانید گره از کارش بگشایید و مسیری برای علاج دردش بیابید، اما نشد که نشد. مدیر آژانس مسافرتی نیز، فقط پول میفهمید و بس. بهناچار، دست به اسلحه بردید و «گروگانگیری» کردید؛ از همین مردم کوچهوبازار. کار شما در ظاهر، گروگانگیری بود، اما باطنش این نبود. قانون، کار شما را برنمیتابید، اما وجدان و اخلاق و انصاف و مروت، حکم دیگری داشت. اضطرار و اجبار، شما را واداشت که دیروز، «مردم» را در نقش «گروگان» بنشانید تا شاید نفسهای عباس، به شماره نیفتد. عجیب نیست که ما، جملگی با شما همذاتپنداری کردیم و بر «گروگانگیری از مردم»، مهر تأیید زدیم.
۳. حاج کاظم عزیز! میدانید امروز «عباس» کیست؟! میدانید امروز نفسهای چه کسی به شماره افتاده؟! عباس امروز، «کارگران کارخانهها»یی هستند که در دولت اول و دوم روحانی، تعطیل شدند و کارگرانشان، محتاج نان شب شدند و حتی برخی تا مرز خودکشی پیش رفتند. همینها، قبل از انتخابات، از من و شما خواستند که با رأی به دولت سوم روحانی، «نان»شان را آجر نکنیم! من با آنها همرأی شدم اما شما با رأیتان، دلهره و اضطراب و تشویش آفریدید و زندگیشان را بر لبهی پرتگاه نشاندید. آنها هراسان بودند از معیشت و نان و زندگی روزمرهشان، و شما دلخوش به وعدههای کاغذی و تهی. شما اینبار، «عباس» را «گروگان» گرفتید!
۴. حاج کاظم عزیز! اگر تشخیص دیروز شما این بود که «گروگانگیری از مردم» برای نجات عباس، اخلاقی و روا و بجاست، امروز من نیز معتقدم که «تلخزبانی با مردم»، موجه و درست است؛ البته نه همهی مردم، بلکه فقط آن بخش از مردم که انتخابشان، جان معیشت فقرا و ضعفا را خواهد گرفت. من به قاعدهای که شما دیروز به کار گرفتید، وفادارم، اما شما، نه. شما امروز با زبان سلحشور _ همان نیروی امنیتی که میخواست ارادهاتان را بشکند و از راه رفته، بازگرداندتان _ با من سخن میگویید! امروز، شما نقش «سلحشور» را ایفا میکنید و من نقش «حاج کاظم» را! شما از ثبات و عقلانیت و امنیت ملی و نظم و قانون سخن میگویید و من از حقیقت و فضلیت و عدالت و مظلومیت و انصاف! جابجایی نقشها پس از سه دهه! من روی صندلی وسط آژانس نشستهام و شما ایستادهاید و در حضور گروگانها، مرا ملامت و مؤاخذه میکنید! چه شد که چنین شدید؟!
۵. حاج کاظم عزیز! گفتید بسیجی، سوز دارد و نه دود. من بسیجی نیستم، اما سوز و درد و داغ و گداز دارم و شعلههایم نیز دود ندارند. من نویسندهام و دو دهه است که میخوانم و فکر میکنم و مینویسم. من خود را زیر سایهی سیدمرتضی آوینی تعریف کردهام که به صراحت نوشت: رأی مردم، بهطور ضروری، محترم نیست؛ چون شاید خطا و لغزش در آن راه یافته باشد. پس اگر من به عنوان کسیکه از وجه نظری و معرفتی به عرصه مینگرم، اشتباه و ناراستیای را دیدم، نباید در برابر اکثریت، محافظهکارانه و مصلحتاندیشانه بنویسم. تلخی و تندی و غلظت نوشتهی من، بسیار کمتر از حقیقتی بوده که با این رأی، به مسلخ کشانده شد. از من بخواهید که تابع وجدان و عدالت و حقیقت باشم و نه اکثریت. من، حق اعتراض دارم و میتوانم و باید زبان به تندی و صراحت باز کنم و آنان را که با زندگی «عباسهای امروز»، بازی سیاسی کردند، به چالش بکشانم و توبیخ و تخطئه کنم. این تکلیف من است؛ چنانکه تکلیف شما نیز این بود.
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻برسد بهدست پرویز پرستویی -۲
🖊مهدی جمشیدی
۶. حاج کاظم عزیز! من خطاب به کسی ننوشتهام بیعقل. متن نوشتهام را در کانالم در ایتا بخوانید. تحریف کردهاند و دروغ بستهاند و شما ناخواسته، آن تهمت جهتدار را تکرار کردهاید. سرآغاز این اتهام، به خبرسازی و هوچیگری روزنامهی بدنام و بددلی بازمیگردد که از یک سو، به حلقهی نهفتهی قدرت، متصل است و از سوی دیگر، به جیب مردم. انتقام شخصی میگیرند و با خدعهی رسانهای، ترور میکنند و به فریبکاری حرفهای، شهرت دارند. نان اغوا را میخورند و مزدشان را از اصحاب قدرت پنهان میگیرند. این شکارچیان، طعمهای یافتند و به همراه دگراندیشان، آن را دریدند. آنچنان بیمایه و بدعمل هستند که حتی مایل نیستم از آنها به محکمهی قانون، شکایت ببرم. امروز، کسی در کنار من نیست جز تودهی بیقدرت و دردمند و عدالتخواه که کاسهی صبرش لبریز شده و نگران است که دوباره، معیشتش به دست اشراف و نابلدان و سیاستبازان بیفتد؛ که البته افتاده است. دولتهای اصلاح و اعتدال، به تجربه نشان دادهاند که زندگی مردم را دچار سرطانهای بدخیم میکنند و شورش و عصیان میآفرینند و مردم را از چاله به چاه میافکنند. رأی به چنین کارگزارانی، چه توجیهی دارد و از چه منطق و عقلانیت و محاسبهای برخاسته است؟! جز این است که اغوا و فریب، مؤثر افتاده و انبوهی را به تله افکنده است؟!
۷. حاج کاظم عزیز! من به قدرت راه ندارم و جز نویسندگی، دغدغه و مشغلهای ندارم. در هیچ دفتر و ستادی ننشستهام و مشاور کسی نبودهام. من آدم و پادوی هیچ جریان سیاسیای نبوده و نیستم. دروغ بستهاند و شما نیز دروغ آنان را پراکندهاید. من بیآنکه آن نامزد را دیده باشم یا کمترین ارتباطی با او داشته باشم، از وی حمایت کردم؛ فقط و فقط به دلیل اینکه نفسهای «عباسهای امروز»، در سینه حبس نشود و اینان با زندگی، وداع نکنند. من برای خویش، کیسه ندوختم و در سایهی هیچ نامزدی، ننشستم. نه سیاستزدهام و نه در پی قدرت. مسألهام نیز این نبوده که چرا اکثریت، نامزدی دیگری را انتخاب کردهاند و اگر نامزد مرا انتخاب میکردند، آنها را ستایش میکردم. مسأله، راه و خط و منطق و عمل است، نه این شخص و آن شخص. من هوادار کسی هستم که بتواند زندگی «عباسهای امروز» را تداوم ببخشد. اما شما به سخن «عباسهای امروز»، گوش ندادید و در جبههی سلحشورهای دردنکشیده و داغندیده و شکمسیر ایستادید. اگر فردا، «عباسهای امروز» از تنگی معیشت و نداری و فقر، تصمیم به خودکشی بگیرند، چه پاسخی خواهید داشت و چگونه هواداری خویش را از جریان اشرافیت و سرمایهسالار، توجیه خواهید کرد؟!
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
8.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دوقطبی نکنید!
مهم این است که همه انقلابی هستند!
همه خوب هستند!؟
#مکتبی
🆔 @h_falahati