💢۲۸ مرداد کار من بود اما ... .
🎥نگاهی به سرگذشت فردی که به اتهام گرفتن پول و به راه انداختن «بلوای ۱۵ خرداد» در دادگاه فرمایشی و نظامی شاه محاکمه و به مرگ محکوم شد.
🔹رژیم شاه و دستگاه جاسوسی او را مدتها در زندان شکنجه دادند و حتی ناخنهای او را کشیدند تا به دروغ اعتراف کند که از امام برای دست زدن به «آشوب» و «بلوا» پول دریافت کرده است. حتی به او وعده دادند که اگر به چنین دروغی اعتراف کند، مورد عفو ملوکانه قرار خواهد گرفت و آزاد خواهد شد. لیکن او به چنین خیانتی تن در نداد ... .
مزدوران رژیم: یک کلمه بگو و جان خود را خلاص کن... .
طیب حاج رضایی: من در زندگی خلاف های زیادی کرده ام ولی هرگز حاضر نیستم به خاطر چند صباحی بیشتر زیستن دامان مرجع تقلیدی را لکهدار سازم.
من در ۲۸ مرداد پول گرفتم و کودتا راه انداختم، نه در ۱۵ خرداد.
🔸او تسلیم نشد و ثابت قدم به سوی چوبه اعدام گام برداشت.
میدان تیر دارای دیوارهای گچی و آجری بود که آجرها را سرخرنگ کرده بودند. رنگ این دیوار ها رنگ «مرگ» را به خاطر می آورد. چهار نفر سرباز به حال آماده باش ایستاده بودند و درون تفنگهایشان هر یک ۶ فشنگ بود. این چهار نفر مامور اجرای حکم بودند ...
یک افسر در خط دوم پشت سر مأموران اجرای حکم قرار گرفت، دستش را بالا برد و با صدای بلند آماده باش داد و آنگاه فریاد زد: آتش.
🔻طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی، در سحرگاه ۱۱ آبان ماه ۱۳۴۲ اعدام شدند.
📚 برگرفته از:
روحانی، سید حمید. نهضت امام خمینی. دفتر اول. تهران: بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی. صص. ۷۸۳-۷۹۴
#طیب_حاج_رضایی
#۱۵_خرداد
بنیاد تاریخ پژوهی
🆔 @h_falahati