🔰 تحجر! حیران در معرفت و سلوک
حامدفلاحتی
———————————————
در باب بیانات حجةالاسلام پناهیان بحث زیاد است.
ایشان بعنوان فردی که اهل تحلیل و تولید مباحث دینی است شناخته میشود و بهرروی بحث تحجر ایشان بحث خوبی است.
امیدوارم که علاقهمندان به مباحث ایشان از این بحث در جهت رشد خود استفاده کنند.
🔻ملاحظاتی در طرح این بحث وجود دارد که برخی مهمتر از دیگر مباحث است و شاید ایشان فرصت نکردند تعمق بیشتری روی این مباحث داشته باشند.
نگارنده این مباحث را پیگیری کرده و باآگاهی چند سطری می نگارد!
🔻 نکته اول آن است که توسعه در اصطلاح ایرادی ندارد اما معمولا توسعه باید با ملاک هایی صورت پذیرد که آن ملاکها از جنس همان جعل اصطلاح باشند!
بحث تحجر اساسا بحثی #معرفتی در اسلام است.ابتدا مساله از پیروی های کورکورانه اقوام مقابل صفوف انبیاء آغاز گشت و سپس مشرکین مکه و جریانی خاص در کوفه در تاریخ اسلام به این مشکل (تحجر) فکری دچار شدند!
وقتی با توسعه مفهوم و اصطلاح کار داریم باید ملاکیابیهای صحیحی برای آن توسعه صورت گیرد وگرنه به دامن سخن بیضابطه و انگزنی وارد می شویم که قطعا دیگر بحث مفیدی نخواهد بود!
مثلا #شهید_مطهری در بحث خوارج به چنین توسعه ای دست می زنند. ایشان در بحث روح یا شعار؟ به بسط بحث خوارج دست زده و روح آنرا در برخی مسلمانان صدر اسلام زنده می بینند!
«ما وقتی در تاریخ اسلام به سراغ سلمان فارسی و ابوذر غِفاری و مقداد کنْدی و عمار یاسر و امثال آنان میرویم و میخواهیم ببینیم چه چیز آنها را وادار کرد که دور علی را بگیرند و اکثریت را رها کنند، میبینیم آنها مردمی بودند اصولی و اصولشناس، هم دیندار و هم دینشناس. میگفتند:ما نباید درک و فکر خویش را به دست دیگران بسپریم و وقتی آنها اشتباه کردند ما نیز اشتباه کنیم. و در حقیقت روح آنان روحی بود که اصول و حقایق بر آن حکومت میکرد نه اشخاص و شخصیتها»
«ایشان در ادامه ظاهرگرایی و بیعمقی عده ای را در صدر اسلام عامل ایجاد یک جریان خوارج گونه تلقی میکنند»
جاذبه و دافعه علی ع ص١١٨
بنابراین ایشان ظاهرگرایی و تابع اصول نبودن را معیار توسعه مفهوم خوارج میدانند! و از این ملاکیابی می توان به وضوح جنس #معرفتی ملاکها را در توسعه مفهومی استاد مطهری مشاهده کرد.
🔻اما استاد پناهیان در سلسله مباحث خود برای توسعه در مبحث تحجر، حق مطلق نبودن افراد، ایجاد فضای بحث و گفتگو در جامعه و قضاوت نشدن آنها و در نهایت دوقطبی راه نیانداختن را ملاکهای ایجابی ذکر میکنند!؟
حتی به زعم نگارنده ایشان به دامن نسبیگرایی افتاده و ایدئولوژیک کردن جامعه را سنجهای برای تحجر بیان میکنند!
چنانچه پیداست این ملاکها ارزشهایی اخلاقی هستند که از جنس بایدها و نبایدها و مربوط به منش و سلوک افراد!
در یک بحث معرفتی حساس مانند تحجر نمیتوان آنرا ملاکی برای توسعه قرارداد!
اساسا عمل را نمی توان ملاکی برای اندیشه و توسعه معرفت تلقی گردد!
عمل شاهدی بر صدق رفتار و یا محکی برای سنجش سلوک است.
در حالی که شما دارید بعنوان یک موضع اندیشه ورزانه در یک تقسیم معرفتی میگویید در بین بچه های حزباللهی تحجر را بعنوان یک آسیب میبینم!؟
چه شاخصهای معرفتی در بین آنها هست که آنها را متحجر کرده است؟
آیا آنها ملاکهای اندیشه را رعایت نمیکنند!
یا اینکه عمق حزباللهی بودن را درک نمیکنند؟
یا نمیدانند انقلاب در یک میدان کاروزار انتخابات باید چگونه گفتمانی را دنبال کند؟
آیا فاقد ملاکهای لازم برای تشخیص اصلح هستند!
آیا حزباللهیها برای آنکه افراد را بسنجند قبیله ای و بی اندیشه رفتار کرده اند؟
تقریبا در این دوره این مشکلات در جریان حزباللهی کمتر دیده شده است.
نگارنده فردی کتابخانهای نیست اگر ارتباطش با تودههای متعدد و متنوع بیشتر از ایشان نبوده باشد کمتر نیست!
ما در این انتخابات بعنوان یک حادثه مهم برای محک اندیشه و رفتار جریان حزباللهی تنها در بخش اندکی از خواص حزباللهی و برخی افراد قلیل چنین ویژگیهایی را مشاهده نمودیم که تبعا نمیتوان این مشکل را به تمام جریان حزباللهی تعمیم داد!
🔻نکته دوم: اگر جناب استاد منظورشان از تحجر و توسعه آن نقدی منشی به جریان حزباللهی است در این صورت باید پرسید شما چه شواهدی برای عمومیت این نوع نگاه در این قشر دارید؟
آیا شاخصهای شما مربوط به این ایام انتخابات و دوقطبیهای کاذب این دوران نیست؟
در این صورت منتقد محترم با این ملاکها وارد یک بحث جدلی نمیشوند؟
چرا که به علت نقدی که بخش عمدهای از جریان حزباللهی به ایشان و برخی افراد مانند ایشان دارند باب گفتگو را خودشان خواهند بست!
🔻سوال آن است که حضرتعالی با طرح بحث تحجر به دوقطبی سازی روی نیاوردید؟
آیا با این دوقطبی انتظار دارید افراد منتقد شما میدانی برای گفتگو بیابند.
پیش از شنیدن نقدهای آنها دچار قضاوت راجع به آنها نشده اید!
سخن بسیار است...
🆔 @h_falahati