eitaa logo
مبشرصبح
2هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
71 فایل
ارتباط با حقیر @shafieihasan سوابق علمی » طلبه سطح عالی » کارشناسی تاریخ اسلام » کارشناسی ارشد تاریخ و سیره اهل بیت علیهم السلام » دکتری تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی » و همچنین در گرایش های مختلف تاریخ در حوزه و دانشگاه مشغول تدریس و پژوهش می باشم.
مشاهده در ایتا
دانلود
مبشرصبح
نمی دانم شاید الان در کربلا این زمزمه پیچیده: بالا بلند بابا گیسو کمند بابا اگه تو بری تو این غریب
نمی دانم شاید تازه جوانان توانستند تن «ع ل ی ا ک ب ر » را داخل عبا جا دهند، خیلی زمان بُرد.
نمی دانم شاید الان در کربلا «حسین و قاسم» در آغوش هم از گریه غش کرده اند... راستی قاسم رفت سمت بلاء عظیم
نمی دانم شاید الان در کربلا عمه سادات از خیمه ها برای در آغوش گرفتن فرزندان شهیدش بیرون نرفته...
خدا را شکر عمو به آب رسیده صدای «اَنَا بنُ عَلی ٍ المُرتَضی» کربلا را پر کرده،
در خیمگاه همه خوشحالن از همه بیشتر «رباب»
عمو دیر کرد... ـ
والله ان قطعتموا یمینی... قلب همه پاره شد
یا اخا ادرک اخاک کسی باورش نمی شود... سکینه به دختران دلداری می دهد بابا، عمو را برمیگرداند
یکی بلند گفت: چرا بابا دستانش به کمر گرفته...
بابا عمود خیمه را پایین کشید.... عمه با گریه می گوید برویم برای اسارت آماده شویم
امام رضا مدد کند تا برای جدش جان بدهیم
فریاد غربت حسین تاریخ را پر کرده «هَلْ مِنْ ذَابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ» یکی علی اصغر را آرام کند...
بابا گفت علی اصغر را برایم بیاورید
خدا به دل رباب رحم کند
بابا را چه شده چرا میایید، چرا برمیگیردد
چرا رفت پشت خیمه ها..... زمین را چرا می کند آه حسین
با همه خداحافظی کردی، بابا از ذوالجناح پایین بیا مرا در آغوش بگیر
خداحافظ ای همه کس زینب
این لباس کهنه هم یادگار مادر
حسین دیگر خسته شد فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ سَاعَةً وَ قَدْ ضَعُفَ عَنِ الْقِتَالِ
امان از آن سنگ امان از آن تیر مسموم سه شعبه
روایت است که چون تنگ شد بر او میدان فتاده از حرکت، ذوالجناح وز جولان هوا ز بادِ مخالف چو قیرگون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید نه ذوالجناح دگر تابِ استقامت داشت نه سیدالشهداء بر جدال طاقت داشت بلندمرتبه شاهی ز صدر ِ زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد